نگاهی به دلایل افزایش میزان محبوبیت خوانندگان پاپ داخل کشور در رقابت با خوانندگان لسآنجلسی
این بار ایرانیها از مشابه خارجیشان بهترند!
[ محمد جواد صحافی ]
از سالهای دور و پس از مهاجرت خوانندگان پاپ ایران به خارج از کشور، آلبومهای موسیقی و کنسرتهای متعددی را از این خوانندگان دیده و شنیدهایم. خوانندگانی که شاید تعداد آنها از اوایل دهه 70 تا اواسط دهه 80 بیشترین آمار را داشت. ظهور و فعالیت چهرههای جدید در موسیقی پاپ ایرانی باعث شده بود تا میزان طرفدارانشان هم رو به فزونی نهد؛ بهطوری که به دلیل ممنوعیت فعالیت در ایران، به محض برگزاری کنسرت خوانندهای در کشورهای همسایه، سیل طرفداران این افراد از سمت ایران به سوی کشورهای مجاور روانه شده و خود را به هر زحمتی به کنسرت آنها میرساندند. همین مسئله باعث شد تا بسیاری از خوانندگان لسآنجلسی موسیقی پاپ ایرانی، تبدیل به ثروتمندترین ایرانیانی شوند که در خارج از کشور سکونت داشته و فعالیت میکنند. اگرچه هیچ شهرتی بیدلیل نیست و قطعاً موسیقیهای اجرا شده توسط این افراد در خاطر مخاطبین ماندگار شدهاند، ولیکن باید این شهرت و نامآوری را مدیون مردمی باشند که از آنها، تنها ترانههایی در نوار کاستهای قدیمی و بعدها در CDهایی که بهطور غیرمجاز کپی کرده و با لذت شنیدهاند باشند.
محبوبیت این خوانندگان در میان مردم تا آنجا بوده که علیرغم ممنوعیت صدای آنها، ترانههایشان میهمان خانههای بسیاری از ایرانیها بود. اما در دهه 80 و پس از تغییر نگاه دولت به موسیقی پاپ ایرانی و توجه بیش از پیش به این سبک و درک این نکته که جامعهی جوان و پرشور ایرانی نیازمند شنیدن این نوع ترانهها است و عدم توجه به این بخش از هنر، باعث گرایش جوانان به سمت موسیقیهای خوش رنگ و لعاب غربی و نتیجتاً انحراف آنان میشود، با تغییر رویکرد و سیاست فرهنگی خود در مورد موسیقی پاپ ایرانی و توجه به آن، اجازه ظهور و فعالیت هنرمندان جدیدی را در این عرصه صادر کرده تا پنجرهای نو به دنیای موسیقی گشوده شود. فعالان موسیقی پاپ ایرانی که سابقاً کمتر اجازه فعالیت علنی را داشته و هر نوع فعالیت در این زمینه نیز منتهی به افرادی میشد که شاید تعداد آنها از تعداد انگشتان دست نیز کمتر بود، تولیدات و ترانههای خود را از زیرزمینها و میهمانیها بیرون کشیده و با کسب مجوز از وزارت ارشاد ایران، آلبومهای خود را در قالب مجاز تولید و منتشر کردند، اگرچه بلای عدم رعایت کپیرایت توسط مخاطبین گریبان این دسته از فعالان را نیز گرفت اما رفته رفته و با پائین آوردن قیمت محصولات تولید شده تمایل مخاطبین به خرید این دسته از محصولات بسیار بیشتر شد.
با نگاه مثبت وزارت فرهنگ و ارشاد، تولید آلبومهای مجاز و امکان خرید نسخه اوریجینال آن برای مخاطب، برگزاری کنسرتهای باکیفیت و مجوزدار موسیقی در داخل کشور، ورود صداهای جدید به عرصه موسیقی پاپ و از همه مهمتر تولید ترانههای مخاطب پسند و قابل رقابت با مشابه خارجی آن با رعایت اصول و معیارهای تعریف شده برای خانواده ایرانی، باعث گردید تا بازار داغ خوانندگان و موسیقی لوس آنجلسی رفته رفته رو به سردی گراید، خوانندگان جوان و مستعد داخلی که سالهای قبل در خفا و پنهانی فعالیت هنری خود را دنبال میکردند با حمایت دولت، این بار با تشکیل گروههای بزرگ موسیقی تبدیل به رقبای جدی همتایان کهنه کار خود در فرسنگها دورتر از خاک ایران گشتند، صداهای جذاب، نو و ملودیهای ایرانی باعث گردید تا بر تعداد طرفداران موسیقی پاپ جدید روز به روز افزوده و شده و حتی صدای این خوانندگان جوان از مرزها فراتر رفته و به گوش تمام ایرانیان خارج از کشور برسد ؛ همین امر باعث شد تا در مدت کوتاهی از به سامان رسیدن موسیقی پاپ در داخل کشور فعالان این عرصه کنسرتهای خود را در خارج از کشور نیز برگزار نموده و صحنهها را تسخیر نمایند.
ذهن خلاق آهنگسازان جوان ایرانی آمیخته با شور، اشتیاق و تکنیک نوازندگان و خوانندگان، خارجنشینان را بر آن داشت تا برای پیروز شدن در این رقابت تنگاتنگ متوسل به هر روشی شوند؛ از تخریب جوانان ایرانی گرفته تا جلوگیری از اجرای کنسرتهای خارج از کشور. بسیاری از آنها در مصاحبههای تلویزیونی، این موفقیت جوانان زحمتکش را به پای خود نوشته و تمام موفقیتها را ماحصل تأثیرپذیری از موسیقیهای لسآنجلسی در ملودیهای خود قلمداد کنند.
البته نمیتوان این تأثیرپذیری را نادیده گرفت، موسیقی پاپ ایرانی در ابتدا نمونهای کپیبرداری شده و تقلیدی از موسیقیهای لسآنجلسی بوده است، اما همین کپیکاری در طول مدت زمان اندکی از فعالیت این موسیقی نوپا برچیده شد و سبک متفاوتی را با نوآوریهای منحصربهفرد موسیقی ایرانی بهواسطه زحمات فعالان این عرصه به دنیای موسیقی پاپیولار معرفی کرد.
در این بین اما دلایلی برای افت یکباره محبوبیت موسیقیهای تولید شده در خارج از کشور و افزایش این محبوبیت در میان موزیسینهای داخلی وجود دارد. در این نوشتار قصد داریم با نگاهی متفاوت به موسیقیهای پاپ که در داخل کشور تولید و ارائه میشوند، دلایل موفقیت این موسیقی و افت محبوبیت فعالان لسآنجلسی را بررسی کنیم.
***
زمانی که موسیقی پاپ در ایران مجدداً آغاز به کار کرد، هیچکس فکرش را هم نمیکرد که در بازه زمانی کوتاهی از جان گرفتن دوباره این موسیقی نوپا، رشدی چنین چشمگیر و سریع داشته باشد. در این میان نمیتوان نقش صدا و سیما در نگاه متفاوت و جانبدارانهاش به مقوله موسیقی پاپ و سهم این رسانه در شناساندن خوانندگان جدید و جوان موسیقی ایرانی در غیاب موسیقی اصیل را نادیده گرفت. در طی سالهای گذشته تاکنون شاهد آن بودهایم که رسانه ملی همواره در اغلب برنامههای خود از موسیقیهای پاپ استفاده کرده و رادیو و تلویزیون، ترانههای مختلف خوانندگان جوان عرصه موسیقی پاپ را برای بینندگان و شنوندگان خود پخش میکنند. از طرفی برنامهسازان فیلمهای تلویزیونی و سینمایی هم تمایل بسیاری به استفاده از خوانندگان مطرح پاپ دارند. همین امر باعث میشود تا موسیقی پاپ ایرانی تصویری مثبت از خود در میان جامعه و علاقهمندانش بر جای بگذارد. خوانندگان نیز از این فرصت استفاده کرده و باقی تولیدات خود را به همراه قطعات اجرا شده در یک فیلم یا برنامه محبوب تلویزیونی در قالب آلبومی جدید روانه بازار میکنند که این روش، خود باعث فروش بیشتر، جذب مخاطب به سمت خواننده و بهتر دیده شدن آلبوم میشود که نتیجه آن افزایش محبوبیت خواننده در جامعه است. گرچه سیاست صدا و سیما مبنی بر استفاده و توجه بیش از اندازه به موسیقی پاپ مزایای بسیاری داشته، اما قطعاً معایبی نیز در درون خود نهفته دارد. به شهرت رساندن خوانندگان درجه چهارم و پنجم که به لطف حضور در رادیو و تلویزیون محبوب شدهاند، از سیاستهای غلط صدا و سیما در انتخاب موسیقی و خواننده بوده که لازم است با بررسی هدفمند این مسئله، اصلاح شود.
رنگ و بوی متفاوت ترانههای پاپ داخل کشور، باعث نوآوری و تنوع در عرصه این نوع موسیقی در ایران شده است. جوانان نیز که سالها برای شنیدن ترانههای پاپ متوسل به خوانندگان آنوَر آب میشدند، با شنیدن صداهای جدید و ملودیهای متفاوت از فعالان این عرصه و نیز به دلیل در دسترس بودن مجموعهای اصل و با کیفیت، از این شیوه استقبال کرده به نحوی که دیگر کمتر از قبل سراغ انواع مشابه خارجی خود میروند. همین مسئله باعث میشود تا اندکاندک از میزان محبوبیت موسیقیهای لسآنجلسی کاسته و موزیسینهای داخل، فعالتر و پرطرفدارتر شوند. قطعاً باید یکی از مهمترین دلایل برتری موسیقی پاپ ایرانی بر نوع خارجیاش را نوپا بودن این موسیقی و در عین حال استفاده از تجربیات فعالان سالیان قبل دانست. پویایی و انرژی موجود در جوانان و هنرمندان این عرصه باعث شده تا آثاری خلق شوند که طعم خاصی از تازگی، آمیخته با طراوت جوانی در آنها دیده میشود. از طرف دیگر علاقهمندان نیز با درک این مسئله که موسیقی تولید شده در داخل، همخوانی بیشتری با شرایط حال حاضر جامعه ایرانی دارد، به سمت و سوی این نوع موسیقی کشیده میشوند.
در گفتوگویی که با «رضا صادقی» خواننده محبوب پاپ در همین مورد داشتم، سخنان جالبی به زبان آورد. به اعتقاد او موسیقی پاپ داخل ایران، همان کلام مردم خیابان و ادبیات روزمره آنها است و این بزرگترین اتفاقی بوده که در موسیقی پاپ ایرانی رخ داده؛ اتفاقی که فعالان آنسوی آبی از آن بینصیباند، آنها به دلیل دوری طولانیمدتشان از ایران با این ادبیات اشنا نیستند؛ موسیقی آنها رنگوبوی غربی گرفته و از ادبیات داخل ایران دور شده است.
دوری از جامعه ایرانی برای موزیسینهای آنطرف آبی نهتنها باعث شده تا با برخی اصطلاحات و ادبیات جدید رایج در میان جوانان بیگانه باشند، بلکه به بیاطلاعی این افراد از مشکلات جوانان و جامعه امروزی ایران هم منجر شده است. هنرمندان موزیسین داخل کشور با درک این موضوع و بیان دردها و مشکلات جوانان در تمام زمینهها (همانند مسائل و مشکلات اجتماعی، عاطفی و حتی سیاسی) در قالبی آهنگین توجه مخاطبین را به سمت خود جلب نمودند.
رضا صادقی معتقد است موزیسینهای داخل کشور با وجود آنکه سختیهای بسیاری را در راه تولید و اجرای موسیقیشان متحمل میشدند، اما پایمردی کردند تا زخم مردم را به تصویر بکشند. آنها مشکلات عاطفی، اجتماعی و سیاسی را با زبان موسیقی به مردم بیان کردند تا نشان دهند موسیقی پاپ ایرانی تنها «بلا ای بلا» نیست! موزیسینهای ما از ادبیات نوینی در موسیقی پاپ ایرانی استفاده کردند، ادبیاتی باشخصیت و قوی که شایسته جامعه ایرانی و خانوادهها است. موزیسینهای ما نشان دادند موسیقی پاپ ایرانی فقط رقص و چرخیدن نیست و شاکله عظیمی در خود نهفته دارد که هر آنکس که فاقد علم موسیقی باشد در آن موفق نخواهد شد. موسیقی پاپ ایران «فرهاد«ها و «مازیار»ها را پرورش داده است.
برای بسیاری از علاقهمندان به موسیقی پاپ ایرانی «شهرام شکوهی» نامی آشنا است، هنرمندی که دارای صدایی متفاوت و لحن اجرای منحصربهفردی در ترانههایش است، تحریرهای خاص وی که رنگوبوی موسیقی اصیل ایرانی و آمیخته با موسیقی اسپانیایی را در خود نهفته دارد، از او موزیسینی متفاوت ساخته است. این خواننده کمحاشیه که ترانههایش محبوبیت خوبی در میان علاقهمندان به موسیقی پاپ پیدا کرده معتقد است که دوری فعالان موسیقی لسآنجلسی از فضای داخل کشور باعث شده تا خوانندگانی که سالها قبل ترک وطن کردهاند نتوانند خود را با شرایط حاکم بر جامعه امروز ایرانی تطبیق دهند و همین مسئله باعث میشود تا مخاطبین نتوانند ارتباط مناسبی با ملودیها و ترانههایشان برقرار کنند.
به دلیل تفاوتهای موجود در میان فرهنگ خانوادههای ایرانی و سایر کشورها، رعایت برخی آداب در میان خانوادههای ایرانی ضروری است. همین امر سبب شده تا خانوادهها از قدیمالایام نگران به انحراف کشیده شدن فرزندان خود با تماشای ویدئوهای ناسازگار با فرهنگ ایرانی باشند؛ نگرانیهایی که البته بیهوده نبوده و کاملاً بهجا است.
از این رو موسیقی پاپ تولید داخل در میان خانوادهها نیز طرفداران بسیاری پیدا کرده و رعایت حدود و چارچوبهای مطلوب خانوادههای ایرانی توسط عرضهکنندگان این نوع موسیقیها باعث شده تا نهتنها والدین از ذائقه موسیقایی فرزندانشان آسودهخاطر شوند، که خود نیز در لذت بردن از شنیدن موسیقی سهیم شده و با حضور در کنسرت این هنرمندان با آنها همراه باشند.
«رضا صادقی» معتقد است موسیقی پاپ داخل ایران با دو اصل مهم و شاخص آمیخته شده؛ «اخلاق ادبیات» و «علم موسیقی». در تعریف اخلاق ادبیات، میتوان گفت که هنرمند با درک این موضوع که موسیقی پاپ ایرانی برای مردمی ساخته میشود که فهم بالایی از موسیقی دارند، ذهن خود را متمرکز بر ارائه اثری ارزشمند و مطابق با معیارهای خانواده ایرانی میکند تا در اذهان آنها حک شده و آن را زمزمه کنند.
گاهی اوقات اِعمال برخی محدودیتها در شعر، موسیقی و حتی طراحی صحنه کنسرتِ یک هنرمند باعث میشود تا وی برای ادامه راه خود، به فکر ارائه یک قالب متفاوت با در نظر گرفتن محدودیتهای موجود باشد. «شهرام شکوهی» معتقد است «محدودیتهای موجود بر سر راه هنرمندان و فعالان موسیقی پاپ، عامل بسیاری مهمی برای پیشرفت آنها به حساب میآید. زمانی که محدودیت بیشتر میشود، هنرمند عملاً مجبور است تا برای ادامه کار خویش به سراغ اِلِمانها و سوژههای پیچیدهتری برود تا بتواند در ذهن مخاطب خویش تأثیرگذار بوده و علاقهمند را به سمت خود بکشاند.»
اگرچه در بررسی دلایل موفقیت جوانان عرصه پاپ موارد بسیاری را میتوان برشمرد ولی تلاش شد تا با نگاهی مثبت به فعالیت موسیقی پاپ ایرانی از گذشته تاکنون به آینده این موسیقی مردمپسند بیش از گذشته امیدوار بود. این نکته را هم نباید فراموش کرد که موسیقی نوپای پاپ ایرانی که در مدت کوتاهی علامندان بسیاری را به سمت خود جذب کرده و در کار خود موفق بوده، ممکن است با همان سرعت نیز از یادها فراموش شود. فعالان این عرصه بدانند هر آنچه دارند مدیون طرفداران و علاقهمندانشان هستند. فرار از این مردم، عدم پاسخگویی به احساسات آنها و همراه نبودن با این قشر، قطعاً هنرمندان را به غرور کاذب دچار خواهد کرد.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 8 دی 1392 - 17:53
دیدگاهها
البته خيلى از هنرمندان( آنور آبى) به ميل خودشون وطنشون رو ترك نكردن ، مجبور به ترك شدن
و اينكه هنوز هنرمندان پيشكسوت و قديمى و به قولى پايه هاى موسيقى پاپ محبوبيت زياد خودشون رو دارن
مثل استاد س. ق. و د. ا. و ا. ح. و حتى جوانتر ها مثل شادمهر
و اينكه محدوديت باعث پيشرفت نميشه ، اجبار به بودن و موندن باعث ميشه كه يه هنرمند به هر راهى متوسل بشه كه ممكنه گاهى پيشرفت محسوب بشه
این که باعث شده خواننده های الآن افزایش محبوبیت پیدا کنند اصولا باید طبیعی باشه... چون ما چشمه زاینده جوونای علاقمند به موسیقی رو داریم که 5 درصدشون وارد موسیقی حرفه ای سطح اول پاپ میشن اما لس آنجلس همچین استعدادهایی نداره چون مگه چنتا ایرانی هست که بخواد سوپر استار بسازه؟؟؟
خیلی از اشعار اونور آبی ها هم از داخل تامین میشه و حتی تنظیم و ملودی...
ما نابغه هایی مثل شادمهر عقیلی رو فراری دادیم که اگر داخل ایران بود هم مرزهای ایران رو میشکست و هم چیزی برای لس آنجلس نشین ها باقی نمیموند...
اون ها هم هنرمند ایرانی هستند و موفقیتشون برای ما افتخاره... حدود 4 نفر از اونها عملکرد فوق العاده ای دارن اما این جبهه گیری ها اونها رو منزوی میکنه و شما رو بدنام...
در ضمن خیلی از موزیسین های کشورمون جرئت همکاری با اونها رو ندارند شما انتظار دارید با چی موسیقی فاخر بسازن؟؟؟
اما اونها هوشیار تر از مسئولین ما هستند... با تاسیس آکادمی و محبوبیت فوق العاده ای که این خواننده های ناشی و خام دارن زمینه برای مقابله به مثل کاملا فراهم میشه...
مقابله به مثل نکنید... اون استعداد هایی که هر قرن یکبار امکان درخشیدنشون هست که سوختند... به فکر بقیه باشین...
یک لطفی بفرمایید نگاه کوچیکی به شبکه های اجتماعی بندازید (که جامعه آماری نسبتا خوبی دارن) تا متوجه شین کدوم گروه خواننده ها پرطرفدارترن. البته در مورد ستاره ها، نه خواننده های کوچیک
زنده یاد سلطان مشکی رضا صادقی بزرگ
فقط خوده سلطان واسه همه خوانندهای اون طرف ابی کافیه
به نظر من خواننده های "اون ور آبی" دو گروه هستند.گروه اول افرادی هستند که از موسیقی فارسی همون "دیش دیری دی دیری" رو بلدند و همه ی مواردی که بالا قید کردید 100% برای این گروه صدق می کنه.و الان با موفقیت های موزیسین های داخل کشور،این خواننده های گروه اول برای به چشم اومدن دست به هر حال غیر منطقی می زنن تا دوباره روی بورس بیان،و با این کارها مدام هم خوشون رو بدنام تر می کنن
اما گروه دوم ما شامل اسطوره هایی هست که توی ایران ستاره بودن و مجبور شدن برن یا نابغه های جوونی بودن که جبر روزگار فراریشون داده.موارد بالا اصلا شامل این افراد نمی شه چون سواد و غیرتی که روی موسیقی ایرانی دارن اجازه نمی ده که وارد گروه اول بشن.مصاحبه های این افراد رو گوش بدید هم می بینید افراد گروه دوم انقدر منطقی هستن که نه تنها دشمنی و خصومتی با خواننده های داخل ندارن بلکه همه از بچه های داخل ایران تعریف می کنن و عبارت "بچه های داخل ایران چون تو جو و شرایط مناسب قرار دارن،ترانه ها و ملودی های به مراتب بی نظیر و بهتری از اینجا می سازن" بارها و بارها ازشون شنیده شده. و خیلی وقتا می شنویم که فلان کار فلان اسطوره که گل کرده ترانه اش از یکی از دانشجوهای ایرانی بوده،اما چون می ترسیده از دانشگاه اخراجش کنن با اسم مستعار ترانه رو ارسال کرده. همینا نشون می ده که اسطوره های خارج از کشور شامل متن بالا نمی شن.کاش ترو خشک با هم نمی شوخت.
قصد توهین ندارم ولی واقعا دوره ی خواننده های لس انجلسی دیگه تموم شده . من خودم الان مدت خیلی زیادیه که حتی با شنیدن ترک های انها حتی لذت هم نمی برم چون وقتی گوشم از اهنگ های خواننده های توانای داخل کشو ، پره و هر وقت بخوام کلی اهنگ قشنگ و قوی هست که بخوام گوش بدم دیگه چه نیازی به اون ها هست ؟ امیدوارم هنرمند ها و موزیسین های قدرتمند و حرفه ای کشورمون با تلاش زیاد ، موسیقی کشورمون رو در حد استاندارد های بین المللی برسونن و به ازاستعداد های جوان کشور استفاده کنن . باوجود تلاش خواننده هایی چون فرزاد فرزین و سیروان خسروی این روز ها خیلی نزدیکه . مرسی
یک زمانی مهاجرین با فاصله زیادی از داخلی ها در اوج بودند و حالا داخلی ها در اوج هستند مطمئنن این چرخه ادامه خواهد داشت اما تفاوت آن با مرتبه قبلی در اینه که اگر مهاجرین بخواهند به صدر برگردند باید اسب چالاکی داشته باشند چون این بار به خاطر وجود فکر و ایده بکر و دست نخورده داخلی ها حالا حالا پیشتازند اما یه آفت داره خودش را نشان میده همون آفتی که کار لس انجلسی ها را خراب کرد ،،،، کنسرت های فراوان و تکراری با فاصله های کم ،،،، به همین سایت نگاه بیندازید از الان کنسرت های تاریخشان مشخص شده در حالیکه فقط 2 ماه میشه که این خوانندگان از صحنه دور هستند .... امیدوارم روزی شبیه لس آنجلس ها نشیم که برای تاژ ترین خواننده ژاژ که انوره الان هم سالن 8 هزار نفری به زور ژر میشه یا نمیشه خوانندگان بهتر بود برای عید محیا کنسرت میشدند تا طرفدارانشان تشنه اجرای زنده باشند در چه به خاطر نو بودن اینگونه کار ها حالا حالا ها سالن های ما ژر میشه ولی دیر نخواهد بود که این آفت دامن اینوری ها را هم میگیره
به نظر من حرف شما کاملا درسته اما حرف سایر افراد در مورد شادمهر کاملا درسته
ما استعدادی رو از دست دادیم که میتونست خیلی زودتر موسیقی پاپ مارو شوکوفا کنه اما با همین او
تا حدود زیادی منم معتقدم که محبوبیت موسیقی داخل کشور با خارج کشور قابل مقایسه نیست
الان دیگه طوری شده که معمولا هر جا پا میزاریم صدای اهنگهای به روز این ور اب به چشم میخوره
اما یه چیزی رو هیچ وقت نباید فراموش کرد که ما اسطوره هایی رو توی موسیقی داریم که از خیلی سال پیش خواندگی رو شروع کردن و مجبور به ترک کشور شدن و الانم دارن خارج از کشور فعالیت میکنن اما همیشه بین مردم عزیزن
دیگه لازم به نام بردن نیست چون شناخته شده ان
اما غیر اون تعداد افراد ، بله واقعا خواننده های اونور با اینور قابل مقایسه نیستن و سبک و اهنگ های خواننده های خودمون خیلی مورد پسند تره :)
ممنون بایت این گزارش موسیقی ما
با سلام. من خودم طرفدار بسیاری از خواننده های اینوری از جمله لهراسبی و ... هستم. ولی این دیدگاه و نگرشی که آقای صحافی به موضوع طرفدارای خواننده های اینوری داشتن یک دروغ و یا حداقل سرکار گذاشتن خودشون هست. چون بیشترین نتایج جست و جو و پیگیری در موتور های جست و جو و همچنین تعداد طرفدار خواننده ها در شبکه های اجتماعی به شکل قطع گویای این هست که در ابتدا خواننده های لس آنجلسی طرفدار زیادی دارن. بعد خواننده های اینوری زیرزمینی ، بعد خواننده های مجوز دار. و منتقدایی نظیر جناب آقای صحافی با همچین نظرات غیر کارشناسانه شون فقط باعث می شن غافل بمونیم. با تشکر
بیشترین نقش را در بهبود و قوی شدن موسیقی داخلی یا مجازمون رو استاد محسن چاوشی داشته و در واقع این اقا محسن بوده که کشتی بحران زده ی موسیقی ایران رو به ساحل ارامش رسوند و با اهنگای خارق العاده ش کاری کرد کارستان و همه رو حتی خواننده های بزرگ اونور اب رو هم به تحسین واداشت.این درست که خواننده های خوب دیگری چون محمد اصفهانی و فرزاد فرزین و یگانه و لهراسبی و خواجه امیری و غیره هم در موسیقی ایران هستند ولی تنها کسی که بیشترین نقش رو در پیش بردن موسیقی ایران به سوی اقبال عمومی رو داشته بدون شک استاد چاوشی بوده.البته در اون طرف اب هم چند نفر هستند که خواننده های فوق العاده ای هستند مانند س.ق و ش . ن که واقعا استاد هستند
نمیدونم این جناب نویسنده نظرها رو میخونه یا نه!
استاد! یه مطلب نوشتی که از نظرها کاملا مشخصه مطلبت در چه حد و سطحیه!
شما کجا زندگی میکنی؟ فضا؟! مریخ؟! واقعا نمیبینی واقعیت موزیک جامعه رو؟!
میخوای یه عده خاص رو بزرگ نشون بدی؟! ok نشون بده ولی دیگه چرا تو سر بقیه زدی!!!!!؟
خواننده ها و موزیسین های داخلی ما انقدر بزرگ هستن که برای بزرگ نشون داده شدن نیازی به اینگونه نوشته ها نداشته باشن!
دوتا سوال از دست اندر کاران عزیز سایت موزیک ما داشتم:
اول اینکه میخواستم بدونم ملاکتون برای انتخاب نویسنده چیه عزیزان؟!
دوم هم اینکه اگه کسی مطلبی داشته باشه امکان ارسالش هست؟ که در صورت تایید تو سایت قرار داده بشه
سپاسگزارم
خوب بود ...
درسته خواننده های خیلی خوبی تو خارج کار میکنن ولی اکثرشون قدیمین. انصافن مخاطبای خواننده های داخلی خیلی خیلی خیلی بیشتره. امیدوارم فضا مهیا بشه تا همه خواننده های ایرانی خوب از جمله قدیمیا (چه مرد ، چه زن) بیان تو ایران و اینجا کار کنن.
راستش اصلا یادداشت جامع و خوبی نبود. موسیقی پاپ داخل ایران هم به شدت رو به افوله. اتفاقا خواننده های لس آنجلس خیلی باهوش بودن که ترانه و آهنگاشونو از داخلی ها میگیرن اما این رویه هم بعد مدتی تکراری میشه. تا سانسور موسیقی و خود سانسوری وجود داره وضع همینه و بهتر نمیشه. الان فقط کسایی پیشرفت میکنن که مولف باشند و خلاق. الان جوونا بیشتر گرایش به راک و موزیک سنتی تلفیقی دارن.
من به شخصه با این یادداشت موافقم، خودم تو این چند ساله که جوونای پرانرژی وبااستعداد مون وارد موسیقی شدن فقط کارای داخلی روگوش میدم ودیگه خیلی وقت اونوریا رو دنبال نمیکنم. همونطور که به خوبی اشاره شد موسیقی داخل با حس و حال مردم ارتباط نزدیکتری داره ... درحال حاضر انواع واقسام سبک های موسیقی با موضوعات مختلف عاشقانه مذهبی اجتماعی سیاسی...باانواع صداهای زیبا دربازار موسیقی داخل موجود هست ، به راحتی میتونم هر وقت که اراده کنم به کنسرت خواننده محبو بم برم ونفس به نفس باآهنگای غمگینش اشک بریزم وبا آهنگای شادش شادی کنم ، میتونم آلبوم ارجینال خواننده محبوبم رو به آسونی بخرم وازش لذت ببرم پس موسیقی داخل انقدر پیشرفت کرده وگسترده شده که نیاز منو به موسیقی برطرف میکنه ودیگه نیازی نیست دنبال مشابهش از اونور آبها بگردم .
زمانی مادر داخل کشورمون موسیقی نداشتیم ومجبور بودیم موسیقی ایرانی رو از فرسنگ ها اونورتربه عنوان یک کالای فرهنگی وارد کنیم گویی مسئولان ناخواسته یا شایدم خواسته این کا لای فرهنگی رو درداخل کشور تحریم کرده بودن اما خدارو شکر کم کم متوجه این نیاز فرهنگی مهم دربین مردم شدن وحالا طی چند سال این موسیقی به جایی رسیده که میشه گفت به نوعی مثل خیلی چیزای دیگه ما در موسیقی هم خود کفا شدیم ودیگه اگه مشابه خارجی اش هم نباشه مشکلی پیش نمیاد ، ودم موزیسین های خودمون گرم که به قول رضا صادقی پایمردی کردن وبا همه مشکلاتی که بود موندنو موسیقی کشورو به اینجا رسوندن ، تصور کنید اگه همه موزیسین های داخلی مثل شادمهر نمیتونستن باموانع و مشکلات بسیاری که سر راهشون بود کنار بیان و همه میذاشتن میرفتن آیا الأن موسیقی داخل در این جایگاه بود ؟
درسته موسیقی ایران مدیون لس انجلس هاست و اونا زمینه رو برای بقیه فراهم کردن وتا سال 80 موسیقی رو زنده نگه داشتن ولی الان بچه های داخل خیلی قوی تر کار میکنند. البته اونور کسایی هستند که هنوز با سن زیاد پا بر جا هستند مثل استاد سیاوش.ق و شادمهر. و معی... و
ما باید فقط فقط به خوانندگان داخلی توجه کنیم ...
هرکی رفت اونطرف یعنی معنی وطن را نفهمیده ...
عشق به وطن خیلی بالاتر از این حرفاست ...
تو ایران محدودیت هست ولی اینطور نیست که جلوی پیشرفت بگیره ...
من جناب شادمهر مثال میزنم حقیقتا زمانی که تو ایران میخوند خیلی کاراش قوی تر بود ...
یه سلطان "رضاصادقی" واسه کل لس انجلسیا بسه
البته خواننده های خیلی خوب دیگه ایم مثل احسان خواجه امیری و بابک جهانبخش و محسن یگانه و ... خیلیای دیگه هستند که سطح موسیقیشون واقعا بالاتره
حتی اونایی که تازه شروع کردن مثل مهدی احمدوندو مرتضی پاشایی و ... خیلی خیلی خوبن
حتی تنظیم کننده های داخل هم مثل ارون حسینی و کوشان حدداد و سیروان و شهاب اکبری و بهروز صفاریان و ... خیلی بهتر از اونوریا حتی درسطح جهانی ام پتانسیل درخشیدن دارن.
قابل توجه كسي كه گفته بود شادمهر ضعيف شده شما نظرتو به بقيه تحميل نكن چون از نظر ما شادمهريا شادمهر خيلي پيشرفت كرد بقيه هم كه ميگن ضعيف شد از روي حسادتشون ميگن والبته دشمناشم هستن
تقدير عادت سبب انتخاب وحالم عوض ميشه و...مي ارزه به همه ي كارهاي شادمهر در ايران
واقاي نويد ترابي بيشترين نقش در موسيقي ايران رو شادمهر داشته البته اقاي چاوشي هم سهم اندكي داشتن من منكرش نيستم
تو این سالها واقعا موزیسینهایی که در ایران هستند بهتر بودند و در این هیچ شکی نیست من نو جوان بودم که موسیقی در ایران پا گرفت و من بیشتر با موسیقی داخل ارتباط برقرار کردم. اما واقعا بهتره خوانندهای خارج از ایران را هم به سه دسته تقسیم کنیم اونایی که سالیان سال بی معنی و مفهوم خواندند دسته دوم اونایی که تو ایران عالی بودند اما بعد از انقلاب وقتی به خارج از کشور رفتند افت کردند و دسته سوم که همیشه عالی بودند و هستند وخواهند بود و توی زندگی هنریشون کم اشتباه کردند مثل دار....... که دیگه همه میشناسنش و من خودم عاشقشم.
تا اونجایی که من به یاد دارم ما موسیقی مجاز پاپ رو از سال های 83 و یا 85 شروع کردیم. تو این مدت زمان خیلی پیشرف کردیم و جا واسه پیشرفت داریم که باید نکاتی را رعایت کنیم.
1. کپی و کاور رو بزاریم کنار
2. بریم به سمت نوآوری، نوآوری که بازخورد مثبت داشته باشه
3. رقابت با خواننده های لوس آنجلسی ، خواننده های غربی ، عربی و ترکی
(اینا زمینه ی پیشرفت ما در موسیقی اند)
واقعا از این مطلبی که آقای صحافی نوشتن حیرت زده شدم.آخه اصلا مگه میشه کسانی که در داخل کار موسیقی میکنن رو با کسانی که در خارج از ایران کار موزیک انجام میدن رو مقایسه کرد؟در کشوری که قانون حمایت از حقوق مولف و مصنف معنی نداره در کشوری که نمیشه از طریق فروش آلبوم ها rating خوانندگان رو بدست آورد ؟بعد کدوم نوآوری منحصر به فرد در موسیقی؟آیا آهنگسازان داخل کشور هنوز تونستن آهنگی در قد و قامت آهنگهایی که امثال بابک افشار شماعی زاده عبدی یمینی احمد پژمان فرید زلاند محمد حیدری واروژان آندرانیک چشم آذر بسازن؟میخوام بدونم چه از نظر درک موسیقی چه از نظر احساس و چه از نظر فاخر بودن کلا کدومیک از ابرستارگانی که برج میلاد رو سولد اوت میکنن کارهاشون مثلا با بیژن مرتضوی قابل مقایسه است/باید بگذاریم اونا بیان ایران کنسرت بگذارن آلبوم هاشون رو به صورت قانونی به فروش برسونن با حفظ کپی رایت.اونوقت باید ببینیم که دوستداران موسیقی بابت این سوپراستار های قلابی بی استعداد حاضرن 20000 تومن بدن سی دی هاشون رو بخرن یا نه؟
سلام..
با اینکه میگین طرفدارای این ور آب بیشتره تا حدی موافقم البته تا حدی.چون چندنفر خارج از کشور هست که اصلا رقیب ندارن مثل خواننده فریاد زیرآب یا خواننده های من رویایی دارم.. و خانم گ.
مسئله بعدی اینکه چاوشی واقعا خواننده خوبیه ولی چه جریانی تو موسیقی ساخته که انقدر از خدمت حرف میزنن بعضی ها...؟تو این شرایط فقر و اعتیاد و بی اخلاقی و سانسور و محدودیت که خود هنرمندان هم ازش رنج میبرن ولی تو ترانه هاشون انعکاس نمیدن میتونیم از خواننده مردمی حرف بزنیم؟ میگیم ارشاد گیر میده؟این یک دلیل بشدت سطحیه.لب فرخی رو دوختن..شاملو تکفیر شد...گلرویی بی مجوز شد...گلسرخی اعدام شد ..و ویکتور خارا کشته شد...ولی هنرمندان از انتقاد و تلاش برای بهتر کردن شرایط دست برنداشتن...پس ما خواننده مردمی نداریم فقط یک عده آدم رمانتیک هستن که دیگه نخوان عاشقانه بخونن میرن عرفانی میخونن و کلا از اجتماع و مردم دورن.صادقی که انگار مشکلش فقط عشق و راستگوییه و صداقته.اینا اتفاقا دغدغه های بدی نیستن ولی آخه این همه ترانه دیگه خسته نشد؟خواجه امیری خسته نشد؟اصلا همدردی با مردم پیشکش نخواستیم..خودشون درگیر این چیزا نیستن که بخوان تو هنرشون انعکاس بدن؟
بله چاوشی استاده مشکلیه برودی کنسرتی میزاره که همتون انگشت به دهن بمونین بسوزید چون چاوسی تکه
ولی گروهی هم هستند با استعداد هستند ولی به دلیل فشارها و محدودیتها نتوانستند صعود کنند مثل گروه بروبکس، انصافا آهنگ سوسن خانم گروه بروبکس هر چقدر برخی معتقد بودند جِلف بود ولی واقعا جالب خلاقانه بود،بعد بالاخره بی دلیل نبود این آهنگ در ایران فراگیر شد بالاخره مخاطب داشت ،ولی گروه بروبکس نتوانست این روند را ادامه دهد بقول خود گروه بروبکس اصلا نهادهای دولتی این سبک آهنگ را به رسمیت نمی شناسند، دلیلش هم واقعا از نظر اسلامی هیچ وقت مشخص نمیشه چه آهنگی حرام هست و چه آهنگی حلاله، چون موسیقی با زمانه تغییر می کند، حتی گروهی از علمایی که آهنگ را نیمه حلال می دانند دقیقا توضیح کاملی ندارند بدهند فقط میگویند غنا نداشته باشد. مثلا آهنگ سوسن خانم غنا آور هست ولی آهنگ حامد زمانی که مثلا خواننده ارزشی است غناآور نیست، آهنگ آقای زمانی پاپ نیست.! یا اینکه محتویات ملاک هست ولی خیلی از آهنگ ها محتویاتش هم عشقی و خیلی شش و هشت هست ولی مجوز می گیرند. ملاکهای ایدئولوژیک خیلی سیال هستند خیلی مشخص نیستند.
من در کل آهنگ های اونور آب رو به داخلی بیشتر ترجیح میدم . کارهای داخل موندگاری نداره ، یعنی فقط به درد مدت کوتاهی گوش دادن میخوره ولی آهنگهای اونور سالیان سال هست که مردم دارن گوش میدن .
افزودن یک دیدگاه جدید