درباره هزینههای گزاف برگزاری کنسرت - 1
سودهایی که کابوس میسازند
موسیقی ما - زمانی که شهرداری تهران برگزاری کنسرت در فرهنگسراهای متبوعاش را به تعطیلی کشاند، سالن همایشهای برج میلاد همچنان میزبان کنسرتهای مختلف بود چرا که سود سرشار از برگزاری کنسرت در آن، موجب میشد تا مسوولاناش از روی هر بخشنامهای به راحتی گذر کنند.
گفتن از مشکلات هنرمندان موسیقی از سختی دریافت مجوز برای تولید و اجرا گرفته تا هزینه بالای اجاره سالنها و نبود مخاطب چندانی برای این هنر، تکرار مکررات است. اما این تکرار مکررات از عمق مشکلات کم نمیکند، آن هم در شرایطی که برخی از سالنهای غیردولتی، با دریافت هزینههای گزاف به بهانههای مختلف، مدعی حمایت میشوند.
دغدغه امروز هنرمندان موسیقی در کنار افزونی مشکلاتشان، چگونگی تبلیغ در وانفسایی است که موسیقی هنوز به خودی خود، هویت تعریفشدهای ندارد. وقتی رسانههای خبری و نهادهای فرهنگی به درستی، وظایف حمایتی خود را انجام نمیدهند، هنرمندان بر آن میشوند که برای خود تولید کنند، تبلیغ کنند و بیش از پیش روی پای خود بایستند. اما این روی پای خود ایستادن به چه قیمتی است؟ این را باید مسئولانی پاسخ دهند که در راس دیگر این ماجرا، به فکر دریافت هزینههای گزاف اجاره سالنهای خود هستند.
چند هزار صندلی، چند هزار پارکینگ و چند میلیون تومان هزینه تمرین، اجاره، اماکن، تبلیغ، گروه، نوازنده، خواننده و ... مواردی است که برای یک کنسرت باید به آن اندیشید. سوال معمول هنرمندان موسیقی این است که چند هزار صندلی را چگونه پر کنیم که هم چند هزار پارکینگ، به صرفه باشد و هدر نرود و از سویی خرج تمرین، اجاره سالن، درآمد گروه و ... را بدهیم؟
همه این مسائل به کابوسی برای هنرمندان تبدیل میشود آن هم در شرایطی که در سالنی چون سالن همایشهای برج میلاد، برای هر بلیت کنسرت دوساعته باید حداقل 30 هزار تومان به همراه پنج هزار تومان پول پارکینگ (3 هزار تومان از مخاطبان و 2 هزار تومان از کنسرتگزاران) پرداخته شود اما برای بازدید از برج 5 الی 10 هزار تومان پول بلیت و 3 هزار تومان پول پارکینگ. آیا این کار معنایش حمایت از فرهنگ است؟ مسئولان سالنها ادعای حمایت میکنند اما با یک مقایسه، شگفتآور نیست وقتی بدانیم نه تنها حمایت، که سود تجاری بسیاری از هر کنسرت، نصیب صاحبان چنین سالنهایی میشود.
وقتی هزینه بلیت کنسرت حداقل 30 هزار تومان باشد، هزینههای جانبی نیز باید به تبع این قیمت بالا کاهش یابد در حالی که کاملا برعکس این مساله اتفاق میافتد. مردم برای بازدید از برج میلاد، از 5 تا 10 هزار تومان هزینه میکنند و سه هزار تومان نیز بابت اجاره پارکینگ میدهند. این در حالی است که برای تماشای اجرای یک کنسرت حداقل 30 هزار تومان پرداخت میکنند، به همراه سه هزار تومان هزینه پارکینگ. آن هم در شرایطی که برگزار کننده کنسرت، هزینه بالایی را از پیش برای اجاره سالن پرداخت کرده و به ازای هر اتومبیل، دو هزار تومان نیز داده است. نکته عجیب اینجاست که این سالنها و تالارها از محل بودجه عمومی و بیتالمال ساخته شدهاند و هزینههای جاری آن نیز باز هم از محل بودجه عمومی و بیتالمال تامین میشوند.
با همه این احوال، مدیرانی که ژست حمایت از هنر و هنرمندان را دارند و فریاد هر برنامهشان گوش فلک را کر میکند، به وادی موسیقی که میرسند، نقاب از چهره برمیدارند و آنچه میکنند که میبینیم؛ فضایی کابوسوار برای هنرمندان فراهم میآورند. شهرداریها در همه جای دنیا به واسطه در اختیار داشتن امکانات و بودجههای کلان، وظیفه ساخت و ساز و حمایت بیشائبه از هنر و هنرمندان را دارد اما در این سو، کارها و برنامهها، ظاهری و تبلیغاتی است. به عنوان مثال زمانی که شهرداری تهران برگزاری کنسرت در فرهنگسراهای متبوعاش را به تعطیلی کشاند، سالن همایشهای برج میلاد همچنان میزبان کنسرتهای مختلف بود چرا که سود سرشار از برگزاری کنسرت در آن، موجب میشد تا مسوولاناش از روی هر بخشنامهای به راحتی گذر کنند.
در اینجا آرزو میکنیم و امیدواریم هنر ارجمند موسیقی به خصوص موسیقی ایرانی و جدی، روی خوش مسوولان و سالنداران را به زودی ببیند.
گفتن از مشکلات هنرمندان موسیقی از سختی دریافت مجوز برای تولید و اجرا گرفته تا هزینه بالای اجاره سالنها و نبود مخاطب چندانی برای این هنر، تکرار مکررات است. اما این تکرار مکررات از عمق مشکلات کم نمیکند، آن هم در شرایطی که برخی از سالنهای غیردولتی، با دریافت هزینههای گزاف به بهانههای مختلف، مدعی حمایت میشوند.
دغدغه امروز هنرمندان موسیقی در کنار افزونی مشکلاتشان، چگونگی تبلیغ در وانفسایی است که موسیقی هنوز به خودی خود، هویت تعریفشدهای ندارد. وقتی رسانههای خبری و نهادهای فرهنگی به درستی، وظایف حمایتی خود را انجام نمیدهند، هنرمندان بر آن میشوند که برای خود تولید کنند، تبلیغ کنند و بیش از پیش روی پای خود بایستند. اما این روی پای خود ایستادن به چه قیمتی است؟ این را باید مسئولانی پاسخ دهند که در راس دیگر این ماجرا، به فکر دریافت هزینههای گزاف اجاره سالنهای خود هستند.
چند هزار صندلی، چند هزار پارکینگ و چند میلیون تومان هزینه تمرین، اجاره، اماکن، تبلیغ، گروه، نوازنده، خواننده و ... مواردی است که برای یک کنسرت باید به آن اندیشید. سوال معمول هنرمندان موسیقی این است که چند هزار صندلی را چگونه پر کنیم که هم چند هزار پارکینگ، به صرفه باشد و هدر نرود و از سویی خرج تمرین، اجاره سالن، درآمد گروه و ... را بدهیم؟
همه این مسائل به کابوسی برای هنرمندان تبدیل میشود آن هم در شرایطی که در سالنی چون سالن همایشهای برج میلاد، برای هر بلیت کنسرت دوساعته باید حداقل 30 هزار تومان به همراه پنج هزار تومان پول پارکینگ (3 هزار تومان از مخاطبان و 2 هزار تومان از کنسرتگزاران) پرداخته شود اما برای بازدید از برج 5 الی 10 هزار تومان پول بلیت و 3 هزار تومان پول پارکینگ. آیا این کار معنایش حمایت از فرهنگ است؟ مسئولان سالنها ادعای حمایت میکنند اما با یک مقایسه، شگفتآور نیست وقتی بدانیم نه تنها حمایت، که سود تجاری بسیاری از هر کنسرت، نصیب صاحبان چنین سالنهایی میشود.
وقتی هزینه بلیت کنسرت حداقل 30 هزار تومان باشد، هزینههای جانبی نیز باید به تبع این قیمت بالا کاهش یابد در حالی که کاملا برعکس این مساله اتفاق میافتد. مردم برای بازدید از برج میلاد، از 5 تا 10 هزار تومان هزینه میکنند و سه هزار تومان نیز بابت اجاره پارکینگ میدهند. این در حالی است که برای تماشای اجرای یک کنسرت حداقل 30 هزار تومان پرداخت میکنند، به همراه سه هزار تومان هزینه پارکینگ. آن هم در شرایطی که برگزار کننده کنسرت، هزینه بالایی را از پیش برای اجاره سالن پرداخت کرده و به ازای هر اتومبیل، دو هزار تومان نیز داده است. نکته عجیب اینجاست که این سالنها و تالارها از محل بودجه عمومی و بیتالمال ساخته شدهاند و هزینههای جاری آن نیز باز هم از محل بودجه عمومی و بیتالمال تامین میشوند.
با همه این احوال، مدیرانی که ژست حمایت از هنر و هنرمندان را دارند و فریاد هر برنامهشان گوش فلک را کر میکند، به وادی موسیقی که میرسند، نقاب از چهره برمیدارند و آنچه میکنند که میبینیم؛ فضایی کابوسوار برای هنرمندان فراهم میآورند. شهرداریها در همه جای دنیا به واسطه در اختیار داشتن امکانات و بودجههای کلان، وظیفه ساخت و ساز و حمایت بیشائبه از هنر و هنرمندان را دارد اما در این سو، کارها و برنامهها، ظاهری و تبلیغاتی است. به عنوان مثال زمانی که شهرداری تهران برگزاری کنسرت در فرهنگسراهای متبوعاش را به تعطیلی کشاند، سالن همایشهای برج میلاد همچنان میزبان کنسرتهای مختلف بود چرا که سود سرشار از برگزاری کنسرت در آن، موجب میشد تا مسوولاناش از روی هر بخشنامهای به راحتی گذر کنند.
در اینجا آرزو میکنیم و امیدواریم هنر ارجمند موسیقی به خصوص موسیقی ایرانی و جدی، روی خوش مسوولان و سالنداران را به زودی ببیند.
منبع:
پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران
تاریخ انتشار : چهارشنبه 19 مرداد 1390 - 00:00
دیدگاهها
شما یا احتمالا دوستان نزدیک شما یک کنسرت برگزار کردید و انتظار دارید برای یک عمر سود کنید؟؟ از عدم تایید نظرم ناراحت نمی شم چون واقعیت تلخه
جالبه که شهردار تهران این همه هم شعار می ده !
سوء استفاده از احساسات مردم نسبت به خواننده ای که دوسش دارن. فقط همین.....
افزودن یک دیدگاه جدید