جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
نگاهی به کارنامه هنری ترانه‌سرای فقید «لیلا کسری (هدیه)»
نگاهی به کارنامه هنری ترانه‌سرای فقید «لیلا کسری (هدیه)»
تو ترانه‌هام می‌مونم
مقدمه / بررسی مفهوم ترانه
 
پیش از آن که به مبحث اصلی این جستار بپردازیم، لازم است نگاهی اجمالی به معنا و مفهوم «ترانه» و تاریخ ترانه‌ی سرزمین‌مان بیندازیم.
 
ترانه در اذهان اکثریت افراد جامعه، به کلامی اطلاق می‌شود که در قطعات موسیقی، توسط خواننده خوانده می‌شود و گاه، از آن به عنوان شعر نیز یاد می‌کنند.
 
نزد زبان‌شناسان، ادیبان، شاعران و ترانه‌سرایان، پس از سال‌ها بحث و تبادل نظر پیرامون تعریف ترانه، هم‌چنان چارچوب مشخصی که مورد قبول اکثریت باشد، مشخص نشده است‌. شاید تا چندین سال پیش می‌توانستیم تعریف زیر را جامع‌ترین و مقبول‌ترین تعریف از ترانه بدانیم:
 
«ترانه، شعری ا‌ست که با موسیقی همراه می‌شود و گاه پیش از خلق موسیقی، گاه همراه با آن و گاه پس از خلق آن، سروده می‌شود.»
 
اگرچه که در تاریخ موسیقی سرزمین‌مان، نمونه‌هایی برای نقض این تعریف موجود بود، در سال‌های اخیر با اوج‌گیری موسیقی آلترناتیو (رپ) و فاصله گرفتن قاطبه‌ی اهالی موسیقی پاپ، از محوریت قرار دادن کلام در آثار خود، به تدریج، تعریف فوق، اعتبار خود را از دست داده و امروز، شاید بتوان تعریف زیر را جایگزین تعریف فوق کرد‌:
 
«ترانه، کلامی ا‌ست که با موسیقی همراه می‌شود و گاه پیش از خلق موسیقی، گاه همراه با آن و گاه پس از خلق آن سروده می‌شود.»
 
این تعریف نیز مقبول تمامی اهالی ترانه نیست و مناقشه‌برانگیز است. با این حال، پرداختن بیشتر به مفهوم ترانه، جز تکرار مکررات و افتادن در دامِ دوری باطل نخواهد بود.
 
***
 
بررسی اجمالی تاریخ ترانه معاصر ایران
 
بدیهی است که تاریخ‌نگاری ترانه در ایران، امری بسیار تخصصی است و نیاز به دانش عمیق تاریخی دارد و این جستار هم بنا ندارد تا مبدأ شعر و ترانه در ایران را مورد بررسی قرار دهد.
 
در این بخش، تاریخ ترانه معاصر ایران را به دوره‌های مختلف تقسیم و هر یک از این دوره‌ها را به صورت اجمالی بررسی می کنیم تا در ادامه، جایگاه «لیلا کسری» در ترانه معاصرمان ملموس‌تر باشد. منبع اصلی این بخش از جستار، کتاب «مبانی ترانه‌سرایی» نوشته سعید کریمی است.
 
  • دوره اول:
 
این دوره (که از سال ۱۲۵۰ تا سال ۱۳۱۹ را در بر می‌گیرد)، با علی‌اکبرخان شیرازی متخلص به «شیدا» آغاز می‌شود. قدیمی‌ترین تصانیفی که برایمان به یادگار مانده‌اند، مربوط به شیدا هستند. تصانیفی مانند: «امشب شب مهتابه»، «عقرب زلف کجت»، «بت ‌چین» و...
 
ترانه‌ی این دوره -همچون شعر آن- از نهضت مشروطه تأثیر پذیرفته است. از تأثیرپذیرفتگان مشروطه در این دوره، می‌توان به «عارف قزوینی» اشاره کرد که ترانه‌های وطنی بسیاری را نوشته و اجرا کرده است؛ مانند «از خون جوانان وطن...»
 
از دیگر مشاهیر این دوره، می‌توان به «ملک‌الشعرای بهار» و «امیر جاهد» اشاره کرد. اولین کنسرت و اولین ضبط موسیقی بر صفحه در ایران هم مربوط به همین دوره است. پیش از این دوره و مشخصاً پیش از «شیدا»، تصنیف شکلی ادبی نداشته و دارای عباراتی سخیف بوده که غالباً توسط دوره‌گردها به اجرا در می‌آمده است.
 
  • دوره دوم:
 
این دوره که سال‌های ۱۳۱۹ تا ۱۳۴۹ را شامل می‌شود، با شروع به کار رادیو در ایران آغاز می‌گردد. به‌تبع تحولات سیاسی و اجتماعی بعد از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضاخان از ایران و همچنین تأسیس رادیو در کشور، موسیقی و ترانه‌ی ایران سر و شکل تازه‌ای می‌یابد که سردمدار این تحول، برنامه‌ی «گل‌ها» است که تا سال ۱۳۵۷ نیز از رادیو پخش می‌شد.
 
این برنامه به اجرای موسیقی ایرانی اختصاص داشت و آهنگسازانی همچون روح‌الله خالقی، پرویز یاحقی، علی تجویدی، همایون خرم، انوشیروان روحانی، محمد حیدری و... و همچنین خوانندگانی از جمله بنان، عبدالوهاب شهیدی، دلکش، هایده، گلپا، مرضیه، شجریان، ایرج و... در این برنامه هنرنمایی می‌کردند.
 
از ترانه‌سرایانی که با این برنامه همکاری داشتند، می‌توان به رهی معیری، معینی کرمانشاهی، بیژن ترقی، کریم فکور، پرویز وکیلی، تورج نگهبان، سیمین بهبهانی و... اشاره کرد؛ ترانه‌سرایان موسوم به «ترانه‌سرایان کلاسیک».
 
ترانه‌سرایان این دوره را باید از ترانه‌سرایان دوره اول جدا دانست؛ زیرا از نظر مضامین ترانه‌ها، شکل آهنگسازی و هم‌چنین نحوه تولید و عرضه آثار، تفاوت‌هایی بنیادین با دوره‌ی اول دارند. از سوی دیگر، ترانه در دوره‌ی اول، تحت تأثیر شعر آن دوره و ادبیات مشروطه بوده؛ حال آن که در دوره‌ی دوم، هیچ نسبتی بین ترانه و شعر این دوره که آغاز و اوج‌گیری شعر نو و سپید را در بر داشته، وجود ندارد و ترانه‌سرایی کلاسیک متأثر از شعر کلاسیک ایران است و تحت تأثیر مکتب بازگشت قرار دارد.
 
  • دوره سوم:
 
این دوره از اواخر دهه‌ی چهل و هم‌زمان با موج نوی سینمای ایران آغاز می‌گردد و جریان موسوم به «ترانه‌ی نوین» شکل می‌گیرد.
 
ترانه‌سرایی، نیم‌قرن پس از شعر معاصر در ایران، از سلطه‌ی شعر کلاسیک رهایی می‌یابد و نقشی فعال و مؤثر را در زندگی شهروند ایرانی بر عهده می‌گیرد. ترانه‌سرایان این دوره، ضمن تلاش برای نوشتن آثاری عامه‌پسند، سعی داشتند تا وجهه‌ی ادبی آثار خود را حفظ کرده و چه در فرم و چه در محتوا، مدرن و پیشرو باشند. اغلب متخصصان ترانه، از شهیار قنبری، ایرج جنتی‌عطایی و اردلان سرافراز به عنوان مثلث پرچم‌دار ترانه‌ی نوین نام می‌برند و عده‌ای زویا زاکاریان را نیز به این سه نفر اضافه می‌کنند.
 
از دیگر ترانه‌سرایان این دوره، می‌توان به منصور تهرانی، محمد صالح‌علا، محمدعلی شیرازی، محمدعلی بهمنی، سعید دبیری، فرهنگ قاسمی، مسعود امینی، لیلا کسری و... اشاره کرد.
 
همچنین نمی‌توان از نقش بی‌بدیل آهنگسازان و تنظیم‌کنندگان به‌نام آن زمان، در شکل‌گیری این دوره چشم‌پوشی کرد. افرادی همچون: واروژان، اسفندیار منفردزاده، پرویز مقصدی، بابک بیات، محمد اوشال، آندرانیک، حسن شماعی‌زاده، سیاوش قمیشی، تورج شعبان‌خانی، فریبرز لاچینی، صادق نوجوکی، منوچهر چشم‌آذر، ناصر چشم‌آذر و...
 
  • دوره چهارم:
 
این دوره مربوط به ترانه‌ی سرزمین‌مان پس از انقلاب تاکنون می‌شود که خود حدیث مفصلی دارد و باید در مجالی مناسب به آن پرداخت و با توجه به موضوع این جستار، از این دوره می‌گذریم.
 
***
 
لیلا کسری (۱۳۱۸-۱۳۶۸)
 
اینک پس از بررسی گذرای تعریف ترانه و دوره‌شناسی آن، نوبت به آن رسیده تا به کارنامه‌ی زنده‌یاد «لیلا کسری» و جایگاهاش در ترانه سرزمین‌مان بپردازیم.
 
«لیلا کسری» با نام هنری «هدیه»، زاده‌ی ۱۳۱۸ در تهران، از ترانه‌سرایان موسوم به دوره‌ی ترانه‌ی‌ نوین در ایران است که در حیات پنجاه‌ ساله‌ی خود، با هنرمندان بسیاری همکاری داشته است؛ آهنگسازانی از جمله فریدون خشنود، صادق نوجوکی، فرید زولاند، آندرانیک، منوچهر چشم‌آذر، محمد حیدری و...
 
او که پیش از ورود به عرصه‌ی ترانه، به سرودن شعر نو می‌پرداخت، سه مجموعه‌ی شعر نو پیش از انقلاب منتشر کرده که از آن میان، کتاب «فصل مطرح نیست» به عنوان بهترین کتاب شعر نو در سال ۱۳۴۸ انتخاب شد. او همچنین به عنوان شاعر و روزنامه‌نگار، در مجله‌ی «اطلاعات بانوان» نیز فعالیت داشت و به پیشنهاد فریدون خشنود، در سال ۱۳۵۴ وارد عرصه‌ی ترانه‌سرایی شد و با نام هنری «هدیه»، در این عرصه به فعالیت پرداخت.
 
«هدیه» در طول عمر کوتاه ترانه‌سرایی خود، آثار ماندگاری از خود بر جای گذاشت که اغلب آن‌ها با صدای خوانندگان مختلف در اذهان باقی مانده است. قطعاتی مانند:
- «قصه‌ی من» (مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد...)
- «یا رب» (به حرفم گوش کن یا رب...)
- «اسیر» (قلب منی چه جوری یه روز ازت جدا شم...)
- «شب عشق» (یه امشب شب عشقه...)
- «تاریخ عشق» (دل‌خسته‌م از عالم، دل‌بسته‌م به ساقی...)
- «سیاه‌چشمون» (سیاه چشمون چرا تو نگات دیگه اون همه وفا نیست...)
- «قصه عشق» (شب به اون چشمات خواب نرسه...)
- «کلبه من» (آه یکی بود یکی نبود، یه عاشقی بود که یه روز...)
- «مِی‌خونه بی‌شراب» (مثل تموم عالم حال منم خرابه...)
- «سفر» (سفر کردم که از عشقت جدا شم...)
- «نماز» (نماز مغربو امشب به نام عشق برپا کن...)
- «دختر ایرونی» (دختر ایرونی هم‌صدای من...)
و...
 
به دلیل همکاری‌های متعدد و هم‌چنین رفاقت سالیان او با هایده، در بسیاری از جستارها، از او به‌عنوان ترانه‌سرای اختصاصی هایده نام برده شده است.
 
اگر چه که هنوز منبع مشخصی که درخور ترانه‌ی سرزمین‌مان باشد و مرجعی باشد برای رجوع اهالی ترانه به تاریخ این هنر در دست نیست، در اکثر تلاش‌هایی که در این زمینه توسط متخصصین انجام شده، به «لیلا کسری» آن چنان که درخور و شایسته‌ی تلاش‌ها و کارنامه‌ی او در ترانه‌ی معاصر کشورمان است، پرداخته نشده.
 
در ادامه، به همراه بررسی نقاط قوت و ضعف کارنامه‌ی کاری او، دلایلی برای موضوع فوق، از نظر نگارندگان این جستار ذکر خواهد شد.
 
***
 
اگر به تقسیم‌بندی ترانه بر اساس فرم و ساختار، موضوع و محتوا و کاربرد و مخاطب آن معتقد باشیم، ترانه را می‌توان به سه دسته‌ی زیر تقسیم کرد:
 
 
  • ترانه‌ی بازاری:
ترانه‌‌ای که ساختاری ابتدایی دارد، در آن توجهی به سلامت ساختمان اثر نمی‌شود و به دور از خلاقیت است. اگر چه که ممکن است در همراهی با موسیقی، مورد استقبال اقشار زیادی از مردم قرار گیرد.
 
  • ترانه‌ی بدنه:
ترانه‌ای که از نظر فرم و ساختار، سالم و کم‌خطا است، دارای حداقل استاندارد‌های زبانی است، موضوعی عموماً عاشقانه دارد و کلیشه‌‌ای بودن آن، نکته‌ای منفی به شمار نمی‌آید.
 
  • ترانه‌ی پیشرو:
ترانه‌ای با فرم و ساختار متفاوت و خلاقانه و با زبانی سالم و در سطحی فراتر از سطح اولیه‌ی زبان که در آن دست به خلق هنری زده شده و از نظر محتوا و اندیشه، متفاوت و پیشرو است.
 
***
 
اگر ترانه‌سرا را به پرنده‌ای تشبیه کنیم که یک بال آن، تسلط به کلام و تکنیک و فرم، داشتن جهان‌بینی مشخص و تلاش برای نوآوری ا‌ست و بال دیگر آن، استعداد، ذوق و توانایی انتقال بی‌واسطه‌ی احساسات به مخاطب، «لیلا کسری» به نسبت هم‌عصران خود که از آن‌ها به عنوان سردمداران ترانه‌ی پیشرو یاد می‌شود (کسانی همچون ایرج جنتی‌عطایی و شهیار قنبری) اگرچه که در بخش ذوق و توانایی انتقال احساسات، هیچ کم ندارد، در بخش نوآوری و عبور از سنت به سمت مدرنیته و نزدیک‌ شدن به ادبیات جهان، در مرتبه‌ی‌ پایین‌تری قرار می‌گیرد که همین امر، موجب عدم حضور پررنگ او در ترانه‌ی پیشرو است و به نظر نگارندگان این جستار، «هدیه» را می‌توان در اغلب آثارش، به‌عنوان نمونه‌ای از یک ترانه‌سرای درخشان در ترانه‌ی بدنه دانست. ادعایی که ادامه‌ی این جستار و بررسی نقاط قوت و ضعف ترانه‌ی هدیه، می‌تواند به اثبات آن کمک کند. اگر بخواهیم به اختصار، نقاط قوت و ضعف ترانه‌ی او را بررسی کنیم، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
  • نقاط قوت:
 
۱) توانایی انتقال بی‌واسطه‌ی احساسات به مخاطب به ساده‌ترین شکل:
 
برای اثبات این مسأله که سروده‌های «لیلا کسری» فارغ از ارزش‌های هنری، تماماً ناشی از احساسات او و آن‌چه بر او می‌گذشته بوده‌اند، می‌توان به دو ترانه‌ی «قصه‌ی من» و «یا رب» که در دوران مبارزه با بیماری سرطان آن‌ها را سروده و به هنرمندانه‌ترین و زلال‌ترین شکل، زیست خود را با مخاطب به اشتراک گذاشته است، اشاره کرد.
 
در ترانه‌ی «قصه‌ی من» می‌نویسد:
 
«مثل باد سرد پاییز
غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید
که چه آفتی به من زد
 
آسمون تیشه‌ت شکسته
من دیگه رو پام می‌مونم
منو از تنم بگیری
تو ترانه‌هام می‌مونم...»
 
و در ترانه‌ی «یا رب» که گلایه‌ای است به خالقش به علت بیماری‌ سختی که دچارش بوده، می‌گوید:
 
«بگو یا رب چه بد گفتم، چه بد کردم؟
که نزدت خویشتن را دیو و دد کردم
مرا یا رب نمی‌خواهی، گناه از تو
اگر نفرین به این دنیای بد کردم
به جز عشقی که دردش را به من دادی
به من یا رب چه بخشیدی که رد کردم...»
 
یا برای حمیرا می‌نویسد:
 
«می‌گن عالم مستی همین عالم عشقه
چه خوشبخته دل من که دردش غم عشقه...»
 
 
۲) تسلط به نوشتن روی ملودی و داشتن ذهن ملودیک:
 
شاید به دلیل همین توانایی «لیلا کسری»، آهنگ‌سازانی مانند فریدون خوشنود، آندرانیک، صادق نوجوکی، فرید زولاند و... تعداد قابل توجهی از ملودی‌های ریتمیک‌شان را به قلم «هدیه» سپرده‌اند.
 
در ادامه، نمونه‌هایی از این آثار را می‌خوانیم که حتی بدون ملودی و روی کاغذ هم می‌توانیم به موسیقیِ درونی آنها پی ببریم.
 
«کدوم ناله‌ی شب‌گیر، کدوم ورد شبونه
کدوم طلسم و جادو، دعای عاشقونه
از این گوشه‌ی دنیا به اون گوشه‌ی دنیا
منو به آشیونه، به یارم می‌رسونه؟
 
کدوم جاده، کدوم راه، کدوم اشک و کدوم آه
کدوم ابر و کدوم اوج، کدوم موج و کدوم ماه
از این گوشه‌ی دنیا به اون گوشه‌ی دنیا
منو به آشیونه، به یارم می‌رسونه؟...»
 
یا
 
«آفتاب از اون گوشه‌ی ایوون پرید
عشق و بهار و همه‌چی پر کشید
خسته شدم از بد این سرگذشت
غم نمی‌خوام اشک من از حد گذشت...»
 
یا
 
«سیاه‌چشمون چرا تو نگات دیگه اون همه وفا نیست
سیاه‌چشمون بگو نکنه دلت دیگه پیش ما نیست
پریشونت شدم می‌دونی واسه‌ت همه‌چیمو باختم
واسه دوست داشتنت طاقتم دیگه بیشتر از اینا نیست...»
 
 
۳) تسلط به زبان و تألیف در اغلب آثار:
 
 
اگر «هدیه» را زیرمجموعه‌ی ترانه‌سرایان ترانه‌ی بدنه بدانیم، تسلطش به زبان و تألیف، او را نسبت به بسیاری از هم‌عصرانش در این رده پیش انداخته است.
 
برای مثال به استحکام خطوط زیر می‌توان توجه کرد:
 
«عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل‌آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزی‌ام و خسته‌دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پی دلداری من...»
 
یا
 
«کمکم کن که پر از عشق شود دفتر دل
کمکم کن که ورق‌پاره‌ی باطل نشوم
مثل یک شاخه‌ی سنگین پرم از بار نیاز
بارالهی چه کنم گر به تو مایل نشوم؟...»
 
به احتمال زیاد، این تسلط، ریشه‌ در فعالیت‌های سالیان «لیلا کسری» در زمینه‌ی شعر، پیش از ورود به عرصه‌ی ترانه دارد.
 
۴) یافتن تریبون مناسب برای ارائه آثار:
 
این ویژگی، خواسته یا ناخواسته در آثار «هدیه» وجود دارد. درصد قابل توجهی از آثار او با صدای هایده، حمیرا و مهستی اجرا شده‌اند که هر سه، در یک ژانر قرار می‌گیرند. نکته‌ی قابل توجه این است که این افراد، ریشه در دوره‌ای از موسیقی ما دارند که حول برنامه‌ی «گل‌ها» شکل گرفته بود؛ دوره‌ای که به پیش از ترانه‌ی نوین تعلق دارد و این خوانندگان، در آثار دیگر خود نیز کمتر با ترانه‌سرایان پیشرو به همکاری پرداخته‌اند.
 
برای مثال در کارنامه‌ی کاری این افراد، هیچ همکاری‌ای با ایرج جنتی‌عطایی، شهیار قنبری و زویا زاکاریان دیده نمی‌شود. حال آن که ترانه‌هایی از اردلان سرفراز اجرا کرده‌اند. وجه تمایز اردلان با سه ترانه‌سرای فوق در بین سردمداران ترانه‌ی نوین، نزدیکی آثار او به ترانه‌ی بدنه و دوره‌ی قبل از ترانه‌ی نوین در اکثر آثار است. همین دلایل را نیز می‌توان برای انتساب «لیلا کسری» به ترانه‌ی بدنه ذکر کرد.
 
  • نقاط ضعف:
 
۱) عدم نوآوری و تعهد به ترانه‌ی‌ نوین:
 
همان‌‌طور که پیش از این اشاره کردیم، مضامین و فرمی که «لیلا کسری» در ترانه‌های خود در دوران موسوم به ترانه‌ی نوین به کار برده، تفاوت چندانی با دوره‌های قبل از آن ندارد و هیچ ردی از نوآوری و ارتباط او با هنر و موسیقی جهان (که در آن زمان در اوج به سر می‌برد) دیده نمی‌شود و شاید این موضوع را بتوان اصلی‌ترین دلیل، برای عدم حضور او در بین سردمداران ترانه‌ی نوین دانست؛ اتفاقی که برای زویا زاکاریان ترانه‌سرای زنِ هم‌دوره‌ی او رخ داده است.
 
برای مثال، خطوط زیر از «لیلا کسری» در آهنگ «ای خدا» از هایده، هیچ تفاوتی با آثار تولید شده در دوران پیش از ترانه‌ی نوین ندارد.
 
«تو بر من ای فلک بیداد کردی
دل شاد مرا ناشاد کردی
شکستی در گلویم شوق آواز
نصیبم ناله و فریاد کردی...»
 
۲) عدم توجه به رخدادهای سیاسی و اجتماعی زمانه‌ی خود:
 
فراموش نکنیم که «هدیه» در دورانی می‌زیسته که از مهم‌ترین و پرتنش‌ترین دوران تاریخ معاصر ایران و حتی جهان بوده است. یک هنرمند متعهد به هنر و جامعه‌ی خود، از کنار موضوعات روز جامعه به سادگی نمی‌گذرد. البته نباید از تأثیر شرایط سیاسی روز و داستان سانسور در آن دوران چشم‌پوشی کرد؛ اما در همان دوره نیز همکاران او به هر نحوی برای تولید این‌گونه آثار تلاش کرده‌اند.
 
برای نمونه، می‌توان به قطعه‌ی «شقایق» با ترانه‌ی اردلان سرفراز و صدای داریوش و قطعه‌ی «جمعه‌ی سیاه» با ترانه‌ی شهیار قنبری و صدای فرهاد اشاره کرد.
 
۳) ساده‌انگاری در بعضی خطوط:
 
یکی از ویژگی‌های اصلی ترانه‌سرایانی که بیشتر از تکنیک، به ذوق و قریحه‌ی خود اتکا دارند، سهل‌انگاری در بعضی از خطوط ترانه و عدم توجه به وجه هنری اثر است که «لیلا کسری» نیز در بخشی از ترانه‌هایش از این قاعده مستثنی نبوده است.
 
برای مثال، در جایی از ترانه‌ی «قصه‌ی من» که از آثار به یاد ماندنی اوست، می‌نویسد: «آسمون تو مرگ عشقو/
توی یاخته‌هام نوشتی...» کلمه‌ی «یاخته» که بیشتر در یک متن علمی کاربرد دارد تا در یک متن ادبی، با سهل‌انگاری به زیبایی اثر ضربه زده و از این دست سهل‌انگاری‌ها، در ترانه‌های دیگر «هدیه» نیز یافت می‌شود.
 
***
 
مقایسه‌ی «لیلی کسری» با «زویا زاکاریان»، ترانه‌سرای زن هم‌عصرش
 
شاید می‌توان ویژگی‌های دیگری را نیز در ترانه‌های «لیلا کسری» یافت که امید است در جستار‌های دیگر، این اتفاق صورت گیرد. زیرا همان‌طور که گفته شد، آن‌چنان که شایسته‌ی کارنامه‌ی «لیلا کسری» است، توسط متخصصین و اهالی ترانه به او پرداخته نشده است‌؛ برعکسِ هم‌عصرش «زویا زاکاریان» که بارها توسط افراد مختلف به جمع ایرج جنتی‌عطایی، شهیار قنبری و اردلان سرفراز اضافه شده و مربع ترانه‌ی نوین را تشکیل داده است‌.
 
اما دلیل این تفاوت چیست؟ شاید بتوان علل زیادی را برای این تفاوت ذکر کرد؛ اما از دید نگارندگان، موارد زیر بی‌تأثیر نبوده‌اند:
 
الف) همان‌طور که در این جستار گفته شد، «لیلا کسری» را باید به ترانه‌ی بدنه متعلق دانست و با توجه به این نکته‌ که غالب کسانی که تاریخ ترانه‌ی ما را تحلیل کرده‌اند، به ترانه‌ی پیشرو علاقه داشته‌اند و بار ترانه‌ی نوین را بر دوش افرادی که این دسته از ترانه را پیش برده‌اند، می‌دیده‌اند، «زویا زاکاریان» بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
اگر بخواهیم مقایسه‌ای اجمالی بین زویا زاکاریان و لیلا کسری داشته باشیم، زویا را می‌توان ترانه‌سرای پیشرو و نوآوری قلمداد کرد که البته به‌جز در معدود آثار موفقش، بلندپروازی‌های او به شکست منجر شده‌اند و ترانه‌های ضعیف او از نظر زبان و تألیف نیز در سطحی نازل به سر می‌برند. حال آن که هدیه، اگر چه که ترانه‌سرای نوآور و بلندپروازی نبوده، توانسته در اکثر آثار خود که کم هم نیستند، کیفیت مشخصی را در زبان و تألیف ارائه دهد و آثار به‌یادماندنی زیادی تولید کند.
 
ب) عمر کوتاه «هدیه» و فعالیت هنری‌اش نیز می‌تواند دلیلی برای کم‌تر پرداخته شدن به او باشد. چه‌بسا که ادامه‌ی حیات او می‌توانست سیر و سلوک او در ترانه را در مسیری دیگر قرار دهد؛ کما این که بیماری‌اش باعث سرودن آثاری قابل‌تأمل مانند «قصه‌ی من» و «یا رب» شده که به آن‌ها در این جستار اشاره شد.
 
ج) ارتباطات لیلا کسری در فضای موسیقی، چه بنا بر نوع آثارش و چه بنا بر تقدیر، به‌گونه‌ای رقم خورده که نتوانسته با خوانندگانی که صدای ترانه‌ی نوین ما بوده‌اند، همکاری‌های متعددی داشته باشد که این امر نیز حضور او را در جستارهای مربوط به ترانه‌ی نوین کم‌رنگ کرده‌ است؛ بر خلاف زویا زاکاریان.
 
***
 
پایان‌
 
آن‌چه نگارندگان این مقاله مد نظر داشتند، تحلیل کارنامه‌ی ترانه‌سرایی است که آثار خاطره‌انگیز بسیاری سروده که بعد از گذر سال‌ها، زمزمه‌ی‌ لب‌های بسیاری از فارسی‌زبانان است. بدون‌شک می‌توان آثار او و جایگاهاش در ترانه‌ی معاصر را به شکل دقیق‌تری نیز بررسی کرد که امید است متخصصین حوزه‌ی ترانه، در آینده بیشتر به این هنرمند و آثارش بپردازند.
 
گرامی می‌داریم یاد و خاطره‌ی زنده‌یاد «لیلا کسری» را که در ترانه‌هایش ماندگار شد.
 
---------------------------------------------------------------------------------------------------
 
منابع:
- کتاب «مبانی ترانه‌سرایی» نوشته سعید کریمی
- مقاله‌ی «دسته‌بندی ترانه‌ی فارسی» به تألیف حسن علی‌شیری - سایت موسیقی ما
- آرشیو برنامه‌ی «گل‌ها»
- مقاله «کتاب‌شناسی ترانه و تصنیف در ایران» - هوشنگ محمدی‌افشار و محمدعلی صدیقی
- آرشیو ماه‌نامه «با ترانه» - صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول: آزاده ربانی - سردبیر: حمید ناصحی
 
گردآوری و تألیف درکارگاه ترانه‌ی مهدی ایوبی
(پوریا نره‌ای، نگین عسکری، آیه مرادی، مهسا مهابادی، اشکان میرزاحسینی، کیمیا ابراهیم‌نژاد و بهار کاظمی)
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 17 مهر 1400 - 15:03

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود تو ترانه‌هام می‌مونم | موسیقی ما