موسیقی ما - جواد رهبر:
آوای طبلها را میشنوی، فرناندو؟
در گذشتههای دور، شب پرستارهای چون امشب را به خاطر میآورم
که در نور آتش، فرناندو
زیر لب زمزمه میکردی و به نرمی گیتار مینواختی
آوای گنگ طبلها را میشنیدم
و صدای شیپورها از دوردست به گوش میرسید
اینک نزدیکتر شده بودند، فرناندو
هر ساعت، هر دقیقه گویی تا ابد تداوم مییافت
خیلی ترسیده بودم، فرناندو
ما جوان بودیم و پر از شور زندگی و هیچ یک مهیای مرگ نبودیم
و شرمسار نیستم که بگویم
غرش تفنگها و توپها اشک در چشمانم جمع میکرد
آن شب در آسمان شوری برپا بود، فرناندو
ستارگان درخشان بودند، فرناندو
آنان در آسمان برای ما،
برای آزادی می درخشیدند، فرناندو
گرچه هیچ گاه حتی فکر شکست به ذهنمان خطور نکرد
جای هیچ پشیمانی نیست
اگر بنا باشد بار دگر به چنین کاری دست بزنم
چنین خواهم کرد، دوست من، فرناندو
اینک پیر و فرتوت شدهایم، فرناندو
و سالهاست که دیگر تفنگی در دستت ندیدهام
آوای طبلها را میشنوی، فرناندو؟
آیا هنوز آن شب هولناک را که از ریوگراند گذشتیم، به خاطر میآوری؟
در چشمانت می دیدم
چقدر سربلندی که برای آزادی در این سرزمین میجنگی
آن شب در آسمان شوری به پا بود، فرناندو
ستارگان درخشان بودند، فرناندو
آنان در آسمان برای ما،
برای آزادی میدرخشیدند، فرناندو
گرچه هیچگاه حتی فکر شکست به ذهنمان خطور نکرد
جای هیچ پشیمانی نیست
اگر بنا باشد بار دگر به چنین کاری دست بزنم
چنین خواهم کرد، دوست من، فرناندو
آری، اگر بنا باشد بار دگر به چنین کاری دست بزنم
چنین خواهم کرد، دوست من، فرناندو
متن انگلیسی ترانهٔ Fernando by ABBA
دیدگاهها
دستت درد نکنه آقای رهبر
چه شعر قشنگی
یاد قدیما افتادم
افزودن یک دیدگاه جدید