وقتی آوای خسروی آواز تبدیل به اثری روی بوم میشود
یلدا دوستی: حسام از موسیقی استاد شجریان را روی بوم منتقل کردم
یلدا دوستی نقاش و طراح حرفهای است که تاکنون چندین نمایشگاه در داخل و خارج از ایران به صورت انفرادی و گروهی برگزار کرده است. مجموعه «مرا بخوان» متشکل از 9 اثر آبستره انتزاعی که با 9 قطعه موسیقی اثر محمدرضا شجریان تلفیق شده و در معرض دید علاقهمندان قرار گرفته، تازهترین مجموعه این هنرمند نقاش است که در شهر دبی کشور امارات به نمایش درآمده است. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگویی است با این نقاش خودآموخته که به بهانه نمایش و موفقیت مجموعه «مرا بخوان» در نمایشگاه بینالمللی World Art Dubai صورت گرفته است:
ابتدا درباره ایده شکلگیری مجموعه «مرا بخوان» توضیح دهید.
مجموعه «مرا بخوان»، تلفیق نقاشی، خط و موسیقی است. تمام موسیقیهای این مجموعه از قطعات استاد محمدرضا شجریان انتخاب شده که تنظیم مجدد توسط مهریاد کیارسی روی آنها صورت گرفته و کوتاهتر شدهاند. در مجموع 9 اثر در این مجموعه قرار دارد و در کنار هر کدام از آثار، هدست مخصوص به همان اثر قرار گرفته و موزیکی از استاد شجریان پخش میشود که مخاطب میتواند همزمان متن آن موزیک را روی تابلو ببیند. من وقتی کار میکنم همیشه صدای استاد شجریان را گوش میدهم و از خود بیخود میشوم. این حس برای من لذتبخش بود و خواستم حسم را با بازدیدکنندگان به اشتراک بگذارم.
من ابتدا یک نمایشگاه در پردیس ملت به مدت 9 روز برگزار کردم که آن نمایشگاه را صرفا برای بازدید گذاشتم و هیچکدام از آثار برای فروش نبود. اواخر اسفندماه سال گذشته این مجموعه را در نمایشگاه بینالمللی World Art Dubai به نمایش گذاشتم. این نمایشگاه چندین سال است که در شهر دبی کشور امارات برگزار میشود و از سراسر دنیا هنرمندان مختلفی در این نمایشگاه حضور پیدا میکنند. به نظرم آمد که این نمایشگاه فضای بسیار مناسبی است که من بتوانم صدای استاد شجریان و حسی که خودم از این صدا گرفتهام را با هنرمندانی که فارسی زبان نیستند به اشتراک بگذارم. بازخورد بسیار خوبی هم از نمایشگاه گرفتم و فکر میکنم در این مسیر تا حد قابل قبولی موفق بودم. مجموعه «مرا بخوان» میتوانست در کشورهای مختلف دیگری نیز حضور پیدا کند ولی به خاطر سختی کار و هزینه سرسامآوری که برپایی نمایشگاه دارد فعلا برنامه دیگری برای برگزاری این مجموعه در گالریهای دیگر ندارم.
بازخورد بازدیدکنندگان غیرایرانی از این نمایشگاه در دبی به چه صورت بود؟
از آنجایی که این ایده برای اولین بار بود که اتفاق میافتاد، برای افراد مختلف چه ایرانیها و چه غیرایرانیها به یک نحوی جلب توجه میکرد. البته وقتی ایرانیها در نمایشگاه حضور پیدا میکردند بیشتر لذت میبردند چون هم موسیقی برای آنها آشنایی داشت و هم اشعاری که روی تابلو نوشته شده بود را بهتر میتوانستند درک کنند. نام تابلوها از جمله هامون، استغنا و ساغی هم برگرفته از کلمات اصیل ایرانی است. طبیعتا کسی که با فرهنگ ایرانی آشنایی دارد بیشتر میتواند آثار این نمایشگاه را درک کند. فکر میکنم ایرانیها بیشتر جذب نمایشگاه میشدند ولی با این حال فیدبک کسانی که ایرانی نبودند هم برای من بسیار جالب بود. حتی برخی از آنها میخواستند ساعتها بمانند و از آن فضای نمایشگاه لذت ببرند ولی معذورات سالن به آنها این اجازه را نمیداد.
چطور به این فکر رسیدید که بیایید یک مجموعه که کاملا اصیل و ایرانی است را در یک کشور دیگر برگزار کنید؟
ایده برگزاری مجموعه «مرا بخوان» در دبی اینگونه به ذهن من خطور کرد که بیایم نمایشگاه را در جایی برگزار کنم که هنرمندان کشورهای مختلف بیایند و با این موسیقی آشنا شوند و ببینید من چطور از این موسیقی الهام گرفتهام. در واقع میخواستم یک گام کوچک بردارم و استاد شجریان را در عرصه دیگری غیر از موسیقی به همکاران خودم که با فرهنگ ایرانی آشنایی ندارند معرفی کنم.
آیا مفهومی فارغ از ارتباط حسی با آثار، در این نمایشگاه مورد توجه بوده است؟
معمولاً آثار بصری که در یک قاب قرار میگیرند توسط یک شخص خلق میشوند. یک قاب باید مبانی هنرهای تجسمی مانند نقاط طلایی، کمپوزیسیون و... را در خودش داشته باشد. در مجموعِ این مبانی هنرهای تجسمی به یک استانداردی میرسند که در آنجا اصطلاحا میگویند این قاب تکمیل است. یکی از اهداف دیگر این نمایشگاه که برای من چالش برانگیز بود همکاری با یک شخص دیگر بود. من در تابلوها یک فضای خالی درنظر گرفتم که شخص بتواند خطاطی کند. البته ناگفته نماند که بسیاری از خطاطها این کار را غیرممکن میدانستند که بتوانند روی یک تابلو نقاشی شروع به نوشتن کنند. خوشبختانه این این دعوت به همکاری توسط استاد الفت از این کار استقبال و پذیرفتند.
آثار موسیقی استاد شجریان مبنای خلق آثار نقاشی بوده است. آیا نقاشی ها همان آثار موسیقی است که بصری و تصویری شده است؟
اینطور نبوده که من همان موسیقی را نقاشی کردهام، بلکه حسی که از آن موسیقی گرفتم را با رنگ و فرم به صورت آزادانه و بدون هیچ چارچوبی روی بوم نقش دادهام. من زمانی که موسیقی گوش میدهم مدام به صدای استاد شجریان گوش میدهم و حس و حالی از آن صدا و لحظهها پیدا میکنم که برایم لذتبخش است و حتی گاهی از خود بیخود میشوم. همگی این حسها برای کسی که در حال خلق کردن چیزی است میتواند نقطه الهامبخش او باشد. به همین خاطر این سبک از نقاشی را استفاده کردم که بتوانم حس لحظهای که به آن موسیقی گوش میدادم و لذتی که میبردم را آزادانه روی بوم نقاشی پیاده کنم تا حس من به بازدیدکننده به طور کامل انتقال پیدا کند. ایده هدست کنار هر اثر نیز از همین موضوع نشأت میگیرد و هر اثر نمایشگاه مربوط به یک قطعه از آثار استاد شجریان است.
نمایشگاه بعدی هم مرتبط با موسیقی خواهد بود؟
موسیقی قطعا جزء جداناپذیری از زندگی بسیارانی از نقاشان ازجمله من است و حس و حال من از موسیقی تاثیر بسیار زیادی میگیرد. نمایشگاه بعدی من که «فصل آخر» نام دارد الهاماتی از موضوعات عرفانی است و هنوز ایدهای برای اضافه کردن موسیقی به آن ندارم.
ارتباط و گفتگوی هنرها در هنر معاصر چگونه محقق میشود؟
یکی از اهداف من که نمایشگاه «مرا بخوان» را به دبی نیز بردم این بود که بتوانم راجع به این موسیقی سنتی به هنردوستان اطلاعاتی بدهم و آن را معرفی کنم. شرکت در نمایشگاههای بینالمللی میتواند مفید باشد. هنرمندان با شرکت در نمایشگاههای بینالمللی میتوانند با فرهنگ و تاریخ کشورهای دیگر آشنا شوند و هنرشان را با هنرمندان آن کشورها به اشتراک بگذارند. وقتی هنرمندان در یک نمایشگاه بینالمللی جمع میشوند اتفاق خوبی میافتد و آنها میتوانند ایدههای خود را با یکدیگر ترکیب کنند و به یک خلق تازه برسند.
با توجه به اینکه ارتباط حسی هنرمند با آثار موسیقی منشأ نمایشگاه است، آیا خوانشهای متفاوتی نیز از آثار توسط مخاطبان فعال امروز ممکن است؟
قطعا ممکن است. این نمایشگاه مجموع حسهایی است که در من به واسطه گوش دادن به موسیقی مربوط به آن آثار به وجود آمده است و کاملا حسی است. در اکثر نمایشگاهها اینطور است که یا خود هنرمند یا منیجرشان در نمایشگاه حضور پیدا میکنند و راجع به آثار به بازدیدکنندگان توضیح میدهند ولی در نمایشگاه «مرا بخوان» اینطور بود که من از بازدیدکنندگان حس و حالشان را نسبت به آثار میپرسیدم. من تفسیرهای مختلفی از بازدیدکنندگان گرفتم و متوجه شدم که ضمیر ناخودآگاه در خلق آثار چقدر قدرتمند است. برخی از تفسیرهای بازدیدکنندگان برای من که خالق آثار بودم بسیار جذاب بود. هر کسی تفسیر خودش را داشت. به طور مثال در دبی یک بازدیدکننده داشتیم که معنای افلاک را نمیدانست ولی میگفت مثل قعر اقیانوس یا آسمانهاست و این تفسیر برای من جذاب بود.
چقدر دغدغه هنر دارید؟
از آنجایی که من خودم هنگام یادگیری در حیطه هنر بسیار اذیت شدم و تمام مسیری که رفتم را به صورت تجربی یاد گرفتم، فکر میکنم اگر تمام هنرمندان به این فکر کنند که هر چه دارند را سخاوتمندانه بین علاقهمندان بخشش کنند قطعاً اتفاقات نو و جدیدی در تاریخچه هنر رخ میدهد. فکر میکنم اصل موضوع همین است. ما نیامدهایم که اسمی از خودمان به جا بگذاریم، بلکه آمدهایم خدمت تازهای به مردم و هنر کنیم و این فقط با بخشش سخاوتمندانه هر آن چیزی که بلدیم به علاقهمندان و هنردوستان دیگر امکانپذیر است. من دغدغه هنرمندانی را دارم که در حوزه نقاشی فعالیت میکنند ولی بسیار گمنام و مظلوم هستند. امیدوارم روزی برسد که تمام نقاشان بتوانند ثمره کارشان را در زمان حیاتشان ببینند و مردم و مسئولین هم از آنها حمایت کنند. متاسفانه الآن هنر فقط در موسیقی و بازیگری خلاصه میشود، در حالیکه نباید اینطور باشد. کسی که ذات هنر را دوست داشته باشد و عاشق هنر باشد دغدغه هنر و هنرمند یک لحظه هم از ذهنش بیرون نمیرود.
ابتدا درباره ایده شکلگیری مجموعه «مرا بخوان» توضیح دهید.
مجموعه «مرا بخوان»، تلفیق نقاشی، خط و موسیقی است. تمام موسیقیهای این مجموعه از قطعات استاد محمدرضا شجریان انتخاب شده که تنظیم مجدد توسط مهریاد کیارسی روی آنها صورت گرفته و کوتاهتر شدهاند. در مجموع 9 اثر در این مجموعه قرار دارد و در کنار هر کدام از آثار، هدست مخصوص به همان اثر قرار گرفته و موزیکی از استاد شجریان پخش میشود که مخاطب میتواند همزمان متن آن موزیک را روی تابلو ببیند. من وقتی کار میکنم همیشه صدای استاد شجریان را گوش میدهم و از خود بیخود میشوم. این حس برای من لذتبخش بود و خواستم حسم را با بازدیدکنندگان به اشتراک بگذارم.
من ابتدا یک نمایشگاه در پردیس ملت به مدت 9 روز برگزار کردم که آن نمایشگاه را صرفا برای بازدید گذاشتم و هیچکدام از آثار برای فروش نبود. اواخر اسفندماه سال گذشته این مجموعه را در نمایشگاه بینالمللی World Art Dubai به نمایش گذاشتم. این نمایشگاه چندین سال است که در شهر دبی کشور امارات برگزار میشود و از سراسر دنیا هنرمندان مختلفی در این نمایشگاه حضور پیدا میکنند. به نظرم آمد که این نمایشگاه فضای بسیار مناسبی است که من بتوانم صدای استاد شجریان و حسی که خودم از این صدا گرفتهام را با هنرمندانی که فارسی زبان نیستند به اشتراک بگذارم. بازخورد بسیار خوبی هم از نمایشگاه گرفتم و فکر میکنم در این مسیر تا حد قابل قبولی موفق بودم. مجموعه «مرا بخوان» میتوانست در کشورهای مختلف دیگری نیز حضور پیدا کند ولی به خاطر سختی کار و هزینه سرسامآوری که برپایی نمایشگاه دارد فعلا برنامه دیگری برای برگزاری این مجموعه در گالریهای دیگر ندارم.
بازخورد بازدیدکنندگان غیرایرانی از این نمایشگاه در دبی به چه صورت بود؟
از آنجایی که این ایده برای اولین بار بود که اتفاق میافتاد، برای افراد مختلف چه ایرانیها و چه غیرایرانیها به یک نحوی جلب توجه میکرد. البته وقتی ایرانیها در نمایشگاه حضور پیدا میکردند بیشتر لذت میبردند چون هم موسیقی برای آنها آشنایی داشت و هم اشعاری که روی تابلو نوشته شده بود را بهتر میتوانستند درک کنند. نام تابلوها از جمله هامون، استغنا و ساغی هم برگرفته از کلمات اصیل ایرانی است. طبیعتا کسی که با فرهنگ ایرانی آشنایی دارد بیشتر میتواند آثار این نمایشگاه را درک کند. فکر میکنم ایرانیها بیشتر جذب نمایشگاه میشدند ولی با این حال فیدبک کسانی که ایرانی نبودند هم برای من بسیار جالب بود. حتی برخی از آنها میخواستند ساعتها بمانند و از آن فضای نمایشگاه لذت ببرند ولی معذورات سالن به آنها این اجازه را نمیداد.
چطور به این فکر رسیدید که بیایید یک مجموعه که کاملا اصیل و ایرانی است را در یک کشور دیگر برگزار کنید؟
ایده برگزاری مجموعه «مرا بخوان» در دبی اینگونه به ذهن من خطور کرد که بیایم نمایشگاه را در جایی برگزار کنم که هنرمندان کشورهای مختلف بیایند و با این موسیقی آشنا شوند و ببینید من چطور از این موسیقی الهام گرفتهام. در واقع میخواستم یک گام کوچک بردارم و استاد شجریان را در عرصه دیگری غیر از موسیقی به همکاران خودم که با فرهنگ ایرانی آشنایی ندارند معرفی کنم.
آیا مفهومی فارغ از ارتباط حسی با آثار، در این نمایشگاه مورد توجه بوده است؟
معمولاً آثار بصری که در یک قاب قرار میگیرند توسط یک شخص خلق میشوند. یک قاب باید مبانی هنرهای تجسمی مانند نقاط طلایی، کمپوزیسیون و... را در خودش داشته باشد. در مجموعِ این مبانی هنرهای تجسمی به یک استانداردی میرسند که در آنجا اصطلاحا میگویند این قاب تکمیل است. یکی از اهداف دیگر این نمایشگاه که برای من چالش برانگیز بود همکاری با یک شخص دیگر بود. من در تابلوها یک فضای خالی درنظر گرفتم که شخص بتواند خطاطی کند. البته ناگفته نماند که بسیاری از خطاطها این کار را غیرممکن میدانستند که بتوانند روی یک تابلو نقاشی شروع به نوشتن کنند. خوشبختانه این این دعوت به همکاری توسط استاد الفت از این کار استقبال و پذیرفتند.
آثار موسیقی استاد شجریان مبنای خلق آثار نقاشی بوده است. آیا نقاشی ها همان آثار موسیقی است که بصری و تصویری شده است؟
اینطور نبوده که من همان موسیقی را نقاشی کردهام، بلکه حسی که از آن موسیقی گرفتم را با رنگ و فرم به صورت آزادانه و بدون هیچ چارچوبی روی بوم نقش دادهام. من زمانی که موسیقی گوش میدهم مدام به صدای استاد شجریان گوش میدهم و حس و حالی از آن صدا و لحظهها پیدا میکنم که برایم لذتبخش است و حتی گاهی از خود بیخود میشوم. همگی این حسها برای کسی که در حال خلق کردن چیزی است میتواند نقطه الهامبخش او باشد. به همین خاطر این سبک از نقاشی را استفاده کردم که بتوانم حس لحظهای که به آن موسیقی گوش میدادم و لذتی که میبردم را آزادانه روی بوم نقاشی پیاده کنم تا حس من به بازدیدکننده به طور کامل انتقال پیدا کند. ایده هدست کنار هر اثر نیز از همین موضوع نشأت میگیرد و هر اثر نمایشگاه مربوط به یک قطعه از آثار استاد شجریان است.
نمایشگاه بعدی هم مرتبط با موسیقی خواهد بود؟
موسیقی قطعا جزء جداناپذیری از زندگی بسیارانی از نقاشان ازجمله من است و حس و حال من از موسیقی تاثیر بسیار زیادی میگیرد. نمایشگاه بعدی من که «فصل آخر» نام دارد الهاماتی از موضوعات عرفانی است و هنوز ایدهای برای اضافه کردن موسیقی به آن ندارم.
ارتباط و گفتگوی هنرها در هنر معاصر چگونه محقق میشود؟
یکی از اهداف من که نمایشگاه «مرا بخوان» را به دبی نیز بردم این بود که بتوانم راجع به این موسیقی سنتی به هنردوستان اطلاعاتی بدهم و آن را معرفی کنم. شرکت در نمایشگاههای بینالمللی میتواند مفید باشد. هنرمندان با شرکت در نمایشگاههای بینالمللی میتوانند با فرهنگ و تاریخ کشورهای دیگر آشنا شوند و هنرشان را با هنرمندان آن کشورها به اشتراک بگذارند. وقتی هنرمندان در یک نمایشگاه بینالمللی جمع میشوند اتفاق خوبی میافتد و آنها میتوانند ایدههای خود را با یکدیگر ترکیب کنند و به یک خلق تازه برسند.
با توجه به اینکه ارتباط حسی هنرمند با آثار موسیقی منشأ نمایشگاه است، آیا خوانشهای متفاوتی نیز از آثار توسط مخاطبان فعال امروز ممکن است؟
قطعا ممکن است. این نمایشگاه مجموع حسهایی است که در من به واسطه گوش دادن به موسیقی مربوط به آن آثار به وجود آمده است و کاملا حسی است. در اکثر نمایشگاهها اینطور است که یا خود هنرمند یا منیجرشان در نمایشگاه حضور پیدا میکنند و راجع به آثار به بازدیدکنندگان توضیح میدهند ولی در نمایشگاه «مرا بخوان» اینطور بود که من از بازدیدکنندگان حس و حالشان را نسبت به آثار میپرسیدم. من تفسیرهای مختلفی از بازدیدکنندگان گرفتم و متوجه شدم که ضمیر ناخودآگاه در خلق آثار چقدر قدرتمند است. برخی از تفسیرهای بازدیدکنندگان برای من که خالق آثار بودم بسیار جذاب بود. هر کسی تفسیر خودش را داشت. به طور مثال در دبی یک بازدیدکننده داشتیم که معنای افلاک را نمیدانست ولی میگفت مثل قعر اقیانوس یا آسمانهاست و این تفسیر برای من جذاب بود.
چقدر دغدغه هنر دارید؟
از آنجایی که من خودم هنگام یادگیری در حیطه هنر بسیار اذیت شدم و تمام مسیری که رفتم را به صورت تجربی یاد گرفتم، فکر میکنم اگر تمام هنرمندان به این فکر کنند که هر چه دارند را سخاوتمندانه بین علاقهمندان بخشش کنند قطعاً اتفاقات نو و جدیدی در تاریخچه هنر رخ میدهد. فکر میکنم اصل موضوع همین است. ما نیامدهایم که اسمی از خودمان به جا بگذاریم، بلکه آمدهایم خدمت تازهای به مردم و هنر کنیم و این فقط با بخشش سخاوتمندانه هر آن چیزی که بلدیم به علاقهمندان و هنردوستان دیگر امکانپذیر است. من دغدغه هنرمندانی را دارم که در حوزه نقاشی فعالیت میکنند ولی بسیار گمنام و مظلوم هستند. امیدوارم روزی برسد که تمام نقاشان بتوانند ثمره کارشان را در زمان حیاتشان ببینند و مردم و مسئولین هم از آنها حمایت کنند. متاسفانه الآن هنر فقط در موسیقی و بازیگری خلاصه میشود، در حالیکه نباید اینطور باشد. کسی که ذات هنر را دوست داشته باشد و عاشق هنر باشد دغدغه هنر و هنرمند یک لحظه هم از ذهنش بیرون نمیرود.
تاریخ انتشار : یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 - 12:32
افزودن یک دیدگاه جدید