مروری بر آلبوم «نوکوب» از گروه دارکوب
آزاد از قید و بند سبک
موسیقی ما- گروه دارکوب از آن گروههایی که جای تأمل زیادی دارد، زیرا با فعالیتش مفاهیم جدیدی را در عرصه موسیقی معرفی کرد. گروه دارکوب در وهلهی اول یک «پروژهی جانبی» (side project) است و همانطور که از اسمش معلوم است به پروژههای جانبی موزیسینهای حرفهای گفته میشود که کار اصلیشان در گروه یا پروژههای دیگری است. تمام اعضا و همکاران دارکوب در جای دیگری بهطور مستمر و مرتب مشغول فعالیت هنری هستند.
دوم اینکه دارکوب یک «گروه موسیقی جمعی یا کالکتیو» (collective music group) است، بدین معنا که گروه حول یک هستهی مرکزی شامل یک یا چند موزیسین شکل میگیرد و بقیه اعضای گروه صرفاً مهمانهایی هستند که با گروه همکاری میکنند، هرچند در گروههای موسیقی سنتی چنین شکلی از گروه آشنا است. در دارکوب این هستهی مرکزی حول همایون نصیری، نوازندهی حرفهای پرکاشن و سازهای کوبهای و ضربی شکل گرفته است و حلقهی اول و ثابت دور او را کسانی چون امید حاجیلی، دارا دارایی، مسعود همایونی و ... تشکیل میدهند و در حلقههای بعدی شاهد حضور نوازنده و خوانندگان مهمانی هستیم که در یک یا چند قطعه با گروه همکاری داشتهاند تا جاییکه فهرست تمام افرادی که در سه آلبوم گروه و اجراهای زندهی آنها همکاری کردهاند بسیار بلند بالا و طولانی است.
مهمترین خصوصیت گروه دارکوب این است که کل فعالیت این گروه «مبتنی بر ریتم و ساز کوبهای است» و نام گروه نیز براساس همین خصوصیت انتخاب شده است. ریتم معمولاً در حاشیه قرار دارد و ملودی را دنبال میکند اما در دارکوب این ملودی است که به دنبال ریتم میرود و بیشتر برای «رنگآمیزی بهتر و متنوعتر محصول» از آن استفاده میشود. هرچند در اینجا ریتم الزاماً ریتمنوازی با ساز کوبهای نیست و منظور بخش ریتمی اثر شامل سازهای کوبهای، ریتم گیتار، گیتار بیس، بادی برنجی و غیره است. درواقع تمرکز دارکوب روی آن چیزی است که در موسیقی «گروو» (groove) خوانده میشود. گروو آن حسی و واکنشی در شنونده است که توسط بخش ریتمی تولید میشود و شنونده را به جنبش فیزیکی و «خود را تکان دادن» وامیدارد. در فارسی معادل دقیقی برای آن وجود ندارد، هرچند رقص با موسیقی میتواند نتیجهی گروو باشد و خیلی از آهنگهای گرووی رقصی است، اما رقص الزاماً گرووی نیست. گروو در سبکهای سویینگ، راکاندرول، فانک، رگه، سالسا، بالکان و افروبیت جایگاه مهمی دارد. در موسیقی گروه دارکوب نیز جنبهی گرووی موسیقی جایگاه مهمی دارد. استفاده و بازی با موسیقی جنوب ایران (بوشهر و هرمزگان) و موسیقی آفریقایی و آمریکای لاتین در کارهای دارکوب از همین گرایش آنها به گروو، با تأکید بر آن بهعنوان یک عنصر موسیقایی نشأت میگیرد.
از آنجا که ریتم و گروو نقطهی مشترک آثار دارکوب است آنها از قید سبک و ژانر آزاد هستند. در رپرتوار دارکوب از هر سبکی چیزی پیدا میشود که ممکن است به چیزی از سبکی دیگر گره خورده باشد. چیزی که خود آن را «سفری موسیقایی از خراسان تا بوشهر و از استرالیا تا اسپانیا» و تجربهاندوزی در سبکهای مختلف «از هاوس میوزیک تا فولکلور خراسان و اسپانیا» مینامند. از این رو شاید بتوان سبک آنها را موسیقی ملل تلفیقی آزاد (free world fusion) نامید. البته همین گردش آزاد در سبکها شاید چیزی است که چندان مورد خوشآیند بخشی از مخاطبین نباشد، زیرا شنوندهی موسیقی پاپ عادت کرده که در موسیقیِ یک هنرمند سبک ثابت یکی از مهمترین محورهای مشترک باشد و بهدلایلی چون نداشتن حداقل آشنایی و عادت به آن سبکها هضم چنین جابجاییهایی برایش سخت باشد. از همینرو نیز دستاندرکاران دارکوب در مصاحبهها و توضیحات آلبومها نیز سعی بر جا انداختن مسئلهی محوریت ریتم و نه سبک هستند.
در نوکوب، سومین آلبوم گروه دارکوب که در اواخر تابستان 94 منتشر شد، شاهد دو تغییر و چرخش نسبت به دو آلبوم قبلی هستیم. اولی گردش آنها از موسیقی عمدتاً سازی به موسیقی آوازی است. در آلبوم آخر که بهجز قطعهی آخر هفت قطعهی دیگر آن همگی آوازی است، آواز سنتی نیز به کلکسیون دارکوب افزوده شده است. رضا کولغانی خواننده و بازیگر بندرعباسی خوانندگی سه قطعه متأثر موسیقی جنوب را برعهده دارد. او هم اکنون خوانندگی گروه داماهی را برعهده دارد. خوانندهی دیگر گروه حمیدرضا ترکاشوند، خوانندهی پاپ و سنتی است که او نیز در سه قطعه میخواند. یکی از این قطعهها کعبهی دلها با آهنگسازی استاد حبیبالله بدیعی است که خوانندهی اصلی آن الهه بوده و علی زندوکیلی، خوانندهی مهمان دارکوب نیز آن را خوانده است. ترانهی تُرُشرو با صدای علی زندوکیلی که پیش از انتشار آلبوم بهصورت تکآهنگ بیرون آمد، ترکیبی از موسیقی راک لاتین و آواز شیرازی است که در میانهی راه سرنا و دهل لری به آن میپیوندد. اما چیزی که در این آلبوم چندان به کلیت و ایده و کار دارکوب نمیخورد و کمی توی ذوق میزند استفاده از آواز سنتی، آن هم از جنس «پاپسنتیِ» تیتراژ سریال تلویزیونیاش، در مقابل آواز فولک است که موسیقی دارکوب را با این سیال بودنش در ریتمها و سبکها و غیرمنتظره و ناآشنا بودنش ناگهان در قوطی تلویزیون، به مثابه کارخانهی سریدوزی، زندانی میکند. این نوع آوازها متعلق به قلمرویی است که در آن خوانندهسالاری برقرار است و کل موسیقی، ملودی و ریتماش با هم، در حاشیه است. این جنس آوازخوانی از دنیایی میآید که در آن به موسیقی سازی «موسیقی بیکلام» یا «آهنگ خالی» میگویند، چیزی که کاملاً با ایدهی دارکوب در تضاد است.
تفاوت دوم اینکه در دو آلبوم اول شاهد حضور سلبریتیهای تلویزیون و سینما در آلبوم و کنسرتهای گروه بودیم، در صورتی که در آلبوم سوم که آوازی است شاهد حضور سلبریتیها نیستیم. صرفنظر از بحث کلی حضور هنرمندان یک شاخهی هنری، خصوصاً سلبریتیها، در یک مدیوم هنری دیگر و کیفیت تواناییها و نتیجهی کار موسیقی آنها (که شاید بخش زیادی از آن سلیقهای باشد)، بیش از آنکه شاهد تأثیر هنری و موسیقایی آنها باشیم شاهد تأثیر تبلیغاتی حضور نام آنها بر این آثار هستیم. قطعاً چنین حضوری به دیده شدن و فروش اثر کمک میکند، آن هم آثاری که بیشتر سازی است و نسبت به آثار آوازی جذابیت کمتری دارد. اما آسیبی که حضور سلبریتیها به اثر میزند گردآوردن مقدار زیادی مخاطب از حوزههایی دیگر (مخاطبین موسیقی پاپ روز) برای گروه است که با مشی غیرمعمول آنها (سازی و ریتممحور بودن) و طیالارضهایشان از تربت جام به سائوپائولو و از بوشهر به آندولس مأنوس نیستند. در آلبوم نوکوب گروه در مقابل کنار گذاشتن سلبریتیها (از دست دادن مخاطب) با چرخش به سمت موسیقی آوازی (مخاطب بیشتر) سعی کرده توازن را برقرار کند.
آنچه موسیقیای از این دست را که مخاطب را به سفری موسیقایی میبرد هیجانانگیز میکند بیشتر اجراهای زندهی این نوع گروهها است و آنچه چنین اجراهای زندهای را هیجانانگیزتر میکند استفاده از موزیسینهای واقعیای هر سبکی در اجرا است. در بسیاری از فستیوالهای موسیقی فولک یا بومی شاهد حضور چنین گروهها یا پروژههایی هستیم. به امید روزی که دارکوب بتواند نوازندههای مهمانی از آفریقا و آمریکای لاتین و دیگر نقاط ایران و جهان داشته باشد و در تمام ایران تور کنسرت برگزار کند.
آهنگسازی و تنظیم : گروه دارکوب
خوانندگان: حمیدرضا ترکاشوند، رضا کولغانی و علی زندوکیلی
نوازندگان: همایون نصیری (سازهای کوبهای)، دارا دارایی (گیتار باس)، مسعود همایونی(گیتار الکتریک)، امید حاجیلی(ترومپت)، آرش مقدم (درامز)، آرین ملکیان (کیبورد)، پویا نیکپور (کیبور «دست برآریم»،«کجا بودی» و «سیاه زنگی»)، حسین شریفی (ترمبون)، هومن نامداری (ساکسوفون)، احسان نیزن(ویلن)، ابراهیم علوی (عود)، احسان عبدی (سرنا)
صدابرداران: مازیار مرتاضیه، رامین مظاهری، پویا نیکپور، استودیو سرنا
میکس و مسترینگ: آرش پاکزاد
عکس: آرمین معصومآبادی و اشکان هاشمی
گرافیک: هومن نصیری و آرمان خرمک
پخش: شرکت پخش «آوای هنر»
زمان انتشار: شهریور 1394
*** نظر منتقدان و نویسندگان
دوم اینکه دارکوب یک «گروه موسیقی جمعی یا کالکتیو» (collective music group) است، بدین معنا که گروه حول یک هستهی مرکزی شامل یک یا چند موزیسین شکل میگیرد و بقیه اعضای گروه صرفاً مهمانهایی هستند که با گروه همکاری میکنند، هرچند در گروههای موسیقی سنتی چنین شکلی از گروه آشنا است. در دارکوب این هستهی مرکزی حول همایون نصیری، نوازندهی حرفهای پرکاشن و سازهای کوبهای و ضربی شکل گرفته است و حلقهی اول و ثابت دور او را کسانی چون امید حاجیلی، دارا دارایی، مسعود همایونی و ... تشکیل میدهند و در حلقههای بعدی شاهد حضور نوازنده و خوانندگان مهمانی هستیم که در یک یا چند قطعه با گروه همکاری داشتهاند تا جاییکه فهرست تمام افرادی که در سه آلبوم گروه و اجراهای زندهی آنها همکاری کردهاند بسیار بلند بالا و طولانی است.
مهمترین خصوصیت گروه دارکوب این است که کل فعالیت این گروه «مبتنی بر ریتم و ساز کوبهای است» و نام گروه نیز براساس همین خصوصیت انتخاب شده است. ریتم معمولاً در حاشیه قرار دارد و ملودی را دنبال میکند اما در دارکوب این ملودی است که به دنبال ریتم میرود و بیشتر برای «رنگآمیزی بهتر و متنوعتر محصول» از آن استفاده میشود. هرچند در اینجا ریتم الزاماً ریتمنوازی با ساز کوبهای نیست و منظور بخش ریتمی اثر شامل سازهای کوبهای، ریتم گیتار، گیتار بیس، بادی برنجی و غیره است. درواقع تمرکز دارکوب روی آن چیزی است که در موسیقی «گروو» (groove) خوانده میشود. گروو آن حسی و واکنشی در شنونده است که توسط بخش ریتمی تولید میشود و شنونده را به جنبش فیزیکی و «خود را تکان دادن» وامیدارد. در فارسی معادل دقیقی برای آن وجود ندارد، هرچند رقص با موسیقی میتواند نتیجهی گروو باشد و خیلی از آهنگهای گرووی رقصی است، اما رقص الزاماً گرووی نیست. گروو در سبکهای سویینگ، راکاندرول، فانک، رگه، سالسا، بالکان و افروبیت جایگاه مهمی دارد. در موسیقی گروه دارکوب نیز جنبهی گرووی موسیقی جایگاه مهمی دارد. استفاده و بازی با موسیقی جنوب ایران (بوشهر و هرمزگان) و موسیقی آفریقایی و آمریکای لاتین در کارهای دارکوب از همین گرایش آنها به گروو، با تأکید بر آن بهعنوان یک عنصر موسیقایی نشأت میگیرد.
از آنجا که ریتم و گروو نقطهی مشترک آثار دارکوب است آنها از قید سبک و ژانر آزاد هستند. در رپرتوار دارکوب از هر سبکی چیزی پیدا میشود که ممکن است به چیزی از سبکی دیگر گره خورده باشد. چیزی که خود آن را «سفری موسیقایی از خراسان تا بوشهر و از استرالیا تا اسپانیا» و تجربهاندوزی در سبکهای مختلف «از هاوس میوزیک تا فولکلور خراسان و اسپانیا» مینامند. از این رو شاید بتوان سبک آنها را موسیقی ملل تلفیقی آزاد (free world fusion) نامید. البته همین گردش آزاد در سبکها شاید چیزی است که چندان مورد خوشآیند بخشی از مخاطبین نباشد، زیرا شنوندهی موسیقی پاپ عادت کرده که در موسیقیِ یک هنرمند سبک ثابت یکی از مهمترین محورهای مشترک باشد و بهدلایلی چون نداشتن حداقل آشنایی و عادت به آن سبکها هضم چنین جابجاییهایی برایش سخت باشد. از همینرو نیز دستاندرکاران دارکوب در مصاحبهها و توضیحات آلبومها نیز سعی بر جا انداختن مسئلهی محوریت ریتم و نه سبک هستند.
در نوکوب، سومین آلبوم گروه دارکوب که در اواخر تابستان 94 منتشر شد، شاهد دو تغییر و چرخش نسبت به دو آلبوم قبلی هستیم. اولی گردش آنها از موسیقی عمدتاً سازی به موسیقی آوازی است. در آلبوم آخر که بهجز قطعهی آخر هفت قطعهی دیگر آن همگی آوازی است، آواز سنتی نیز به کلکسیون دارکوب افزوده شده است. رضا کولغانی خواننده و بازیگر بندرعباسی خوانندگی سه قطعه متأثر موسیقی جنوب را برعهده دارد. او هم اکنون خوانندگی گروه داماهی را برعهده دارد. خوانندهی دیگر گروه حمیدرضا ترکاشوند، خوانندهی پاپ و سنتی است که او نیز در سه قطعه میخواند. یکی از این قطعهها کعبهی دلها با آهنگسازی استاد حبیبالله بدیعی است که خوانندهی اصلی آن الهه بوده و علی زندوکیلی، خوانندهی مهمان دارکوب نیز آن را خوانده است. ترانهی تُرُشرو با صدای علی زندوکیلی که پیش از انتشار آلبوم بهصورت تکآهنگ بیرون آمد، ترکیبی از موسیقی راک لاتین و آواز شیرازی است که در میانهی راه سرنا و دهل لری به آن میپیوندد. اما چیزی که در این آلبوم چندان به کلیت و ایده و کار دارکوب نمیخورد و کمی توی ذوق میزند استفاده از آواز سنتی، آن هم از جنس «پاپسنتیِ» تیتراژ سریال تلویزیونیاش، در مقابل آواز فولک است که موسیقی دارکوب را با این سیال بودنش در ریتمها و سبکها و غیرمنتظره و ناآشنا بودنش ناگهان در قوطی تلویزیون، به مثابه کارخانهی سریدوزی، زندانی میکند. این نوع آوازها متعلق به قلمرویی است که در آن خوانندهسالاری برقرار است و کل موسیقی، ملودی و ریتماش با هم، در حاشیه است. این جنس آوازخوانی از دنیایی میآید که در آن به موسیقی سازی «موسیقی بیکلام» یا «آهنگ خالی» میگویند، چیزی که کاملاً با ایدهی دارکوب در تضاد است.
تفاوت دوم اینکه در دو آلبوم اول شاهد حضور سلبریتیهای تلویزیون و سینما در آلبوم و کنسرتهای گروه بودیم، در صورتی که در آلبوم سوم که آوازی است شاهد حضور سلبریتیها نیستیم. صرفنظر از بحث کلی حضور هنرمندان یک شاخهی هنری، خصوصاً سلبریتیها، در یک مدیوم هنری دیگر و کیفیت تواناییها و نتیجهی کار موسیقی آنها (که شاید بخش زیادی از آن سلیقهای باشد)، بیش از آنکه شاهد تأثیر هنری و موسیقایی آنها باشیم شاهد تأثیر تبلیغاتی حضور نام آنها بر این آثار هستیم. قطعاً چنین حضوری به دیده شدن و فروش اثر کمک میکند، آن هم آثاری که بیشتر سازی است و نسبت به آثار آوازی جذابیت کمتری دارد. اما آسیبی که حضور سلبریتیها به اثر میزند گردآوردن مقدار زیادی مخاطب از حوزههایی دیگر (مخاطبین موسیقی پاپ روز) برای گروه است که با مشی غیرمعمول آنها (سازی و ریتممحور بودن) و طیالارضهایشان از تربت جام به سائوپائولو و از بوشهر به آندولس مأنوس نیستند. در آلبوم نوکوب گروه در مقابل کنار گذاشتن سلبریتیها (از دست دادن مخاطب) با چرخش به سمت موسیقی آوازی (مخاطب بیشتر) سعی کرده توازن را برقرار کند.
آنچه موسیقیای از این دست را که مخاطب را به سفری موسیقایی میبرد هیجانانگیز میکند بیشتر اجراهای زندهی این نوع گروهها است و آنچه چنین اجراهای زندهای را هیجانانگیزتر میکند استفاده از موزیسینهای واقعیای هر سبکی در اجرا است. در بسیاری از فستیوالهای موسیقی فولک یا بومی شاهد حضور چنین گروهها یا پروژههایی هستیم. به امید روزی که دارکوب بتواند نوازندههای مهمانی از آفریقا و آمریکای لاتین و دیگر نقاط ایران و جهان داشته باشد و در تمام ایران تور کنسرت برگزار کند.
- مشخصات آلبوم
آهنگسازی و تنظیم : گروه دارکوب
خوانندگان: حمیدرضا ترکاشوند، رضا کولغانی و علی زندوکیلی
نوازندگان: همایون نصیری (سازهای کوبهای)، دارا دارایی (گیتار باس)، مسعود همایونی(گیتار الکتریک)، امید حاجیلی(ترومپت)، آرش مقدم (درامز)، آرین ملکیان (کیبورد)، پویا نیکپور (کیبور «دست برآریم»،«کجا بودی» و «سیاه زنگی»)، حسین شریفی (ترمبون)، هومن نامداری (ساکسوفون)، احسان نیزن(ویلن)، ابراهیم علوی (عود)، احسان عبدی (سرنا)
صدابرداران: مازیار مرتاضیه، رامین مظاهری، پویا نیکپور، استودیو سرنا
میکس و مسترینگ: آرش پاکزاد
عکس: آرمین معصومآبادی و اشکان هاشمی
گرافیک: هومن نصیری و آرمان خرمک
پخش: شرکت پخش «آوای هنر»
زمان انتشار: شهریور 1394
*** نظر منتقدان و نویسندگان
نویسنده و متنقد موسیقی | ستاره |
سما بابایی | |
امیر بهاری | |
مجید رئوفی | |
سیامک قلیزاده | |
مهدی عزیزی | |
حمیدرضا منبتی | |
نیوشا مزیدآبادی | |
آرش نصیری | |
حسین سلیمی |
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 16 اسفند 1394 - 17:08
افزودن یک دیدگاه جدید