برنامه یاد بعضی نفرات
 
اندر مضرات «خودحقیقت‌پنداری»
اجتماع انفرادی
 
[ سعید کریمی - ترانه‌سرا و منتقد ترانه ]
 
این‌که از کِی عادت کردیم هر کسی که با ما مخالفت کرد را مُغرض بنامیم و دشمن بدانیم، خود حکایتی است مفصل که نیاز به ریشه‌یابی تاریخی و فرهنگی دارد. اما ناچاریم بپذیریم که به سلامتی و میمنت(!) این عادت امروزه در جای‌جای فرهنگ ما ریشه دوانده و عمومیت پیدا کرده. تا کسی انتقاد می‌کند، به سرعت آماج کلماتی چون: حسود، مغرض، دشمن، عقده‌ای، خائن، مزدور و... قرار می‌گیرد. این که بی‌‌هیچ تأمل و توجهی به موضعِ منتقد و محتوا و مبانی عقلانی نقدش، او را به دشمنی و غرض‌ورزی متهم می‌کنیم، نشان از عدم بلوغ فکری و تزلزل در اندیشه‌های ما دارد. باید توجه داشته باشیم که هر انتقادی قاعدتاً از چند حالت خارج نیست و باید ابتدا با خویشتن‌داری و بی‌‌هیچ عصبانیتی موضع نقد را مشخص کرد و بعد اگر لازم شد، به آن پاسخ داد یا از آن رد شد. در هر صورت فراموش نکنیم، هیچ اتمامِ حجتِ عقلی در مباحث مختلف وجود ندارد؛ یعنی به‌طور مطلق نمی‌توان نظری را درست دانست و سعی در متقاعد کردن دیگری داشت. بعضی نقد را با بازی‌های رایانه‌ای اشتباه می‌گیرند! یعنی سعی دارند به‌طور حتم حریف را از میدان به در کنند و حتی تلاش می‌کنند که از او اعتراف بگیرند که شکست را پذیرفته!


و اما انواع نقد از منظرِ موضع و جبهه‌ی منتقد:

1- در آن موضوع خاص، سلایق متعددی وجود دارد و نظر منتقد به یکی از این سلایق تعلق دارد و نظر نقدشونده به سلیقه‌ای دیگر و اجماع خاصی هم در این مورد وجود ندارد. حال آیا ابراز سلیقه‌ای متفاوت دشمنی محسوب می‌شود؟ کافی است نقدشونده خود را جای منتقد بگذارد. حال با توجه به اختلاف سلیقه، او نیز قاعدتاً از موضع مخالف صحبت می‌کند، بی‌آن که قصد دشمنی داشته باشد، موضوع به همین سادگی‌ست. باور کنید!

2- منتقد استدلال‌های علمی و فنیِ بسیاری برای نقد خود می‌آورد و سعی می‌کند به طور آکادمیک انتقاد خود را بیان کند. در این حالت هم خبری از دشمنی نیست، موضوع، بیان مسائلی آکادمیک است که با آنها هم می‌توان مخالفت کرد، البته با آوردن استدلالی قوی‌تر و جامع‌تر، وگرنه سکوت در این گونه موارد از هر واکنشی شرافتمندانه‌تر است. باور کنید!

3- نظری کاملاً بی‌ربط و غیرمنطقی و غیرکارشناسانه‌ ابراز می‌شود، در این حالت هم خبری از دشمنی نیست! کسی چیزی خواسته بگوید و گفته است، شما مسئول جهل دیگران نیستید (مگر واقعاً اثبات کنید که مسئول هستید!) نیازی حتی به پاسخ‌گویی نیست. باید به سادگی از آن گذشت. عصبانیت در برابر  این‌گونه اظهارنظرها چیزی جز ضعف شخصیت و منطق نیست. برای مثال، اگر کسی به شما بگوید: «تایلند پایتخت شیلی است و در شمال غرب آفریقا واقع شده و جنگ جهانی دوم از آن جا شروع شده و رئیس‌جمهور فعلی‌اش «بی‌نظیر بوتو» است!» شما بهتر است لبخند بزنید! مگر این که این شخص مسئولیتی مهم داشته باشد و این اطلاعات غلط، هزینه‌ا‌ی در پی داشته باشد. آن وقت هم نیازی به عصبانیت و دشمن نامیدن این فرد نیست؛ بسیار ساده و مختصر و مفید باید به او جواب داد و در انتشار جوابیه و آگاهی‌بخشیِ افکار عمومی هم بسیار تلاش کرد. به همین سادگی. باور کنید!

4- منتقد هیچ سلیقه‌ی مشخص و قابل‌دفاع یا استدلال آکادمیکی ندارد. غرضی مشخص دارد و مقصودی معلوم و منافعی خاص از این مخالفت. در این حالت هم احتیاجی به برچسب زدن نیست، بلکه باید موضوع را به‌طور مستدل و مستند مشخص کرد تا دیگران هم از این غرض و مقصود و منافع آگاه شوند. این آگاهی‌بخشی نیاز به سند و مدرک دارد و به صرفِ ادعا نمی‌شود کسی را دشمن و مغرض و حسود و... دانست؛ وگرنه اگر به ادعا موضوعی حقیقت می‌یافت که حال و روز دنیا این نبود! همه‌‌ی ابنای بشر ادعای صداقت و درستکاری دارند و داعیه‌ی انسان‌دوستی و کمک به هم‌نوع ولی حقیقت چیز دیگری است که بماند. باور کنید!
 
کلماتی مانند دشمن، حسود، عقده‌ای، مغرض و... معانی مشخصی دارند و کاربردشان می‌بایست مبانی عقلانی داشته باشد. این که تا کسی با ما مخالفت کرد، او را با این دست کلمات خطاب کنیم، تأسف‌بار است و این تأسف از آن‌جا ناشی می‌شود که این‌گونه افراد انتظار دارند تا همیشه و همه‌جا، همه‌کس با آنها موافقت کنند! حتی اگر به جای جاده چالوس سر از سمنان در آوردند، کسی به آنها نگوید که اشتباه کرده‌اند، بلکه از ایشان تقدیر هم شود!

این نکته‌ی بدیهی را فراموش نکنیم: چیزی مطلق نیست و قاعدتاً انسان جایزالخطاست. در هنر نیز هیچ هنرمندی را نمی‌توان یافت که اثر ضعیف خلق نکرده باشد. حافظ هم غزل ضعیف دارد، یکی دو تا هم نیست و خیلی بیشتر است! همه‌ی آثار نوابغی چون بتهوون و موتسارت هم به لحاظ ارزش‌های هنری در یک سطح نیست؛ کارنامه‌شان قوی و ضعیف دارد. در سینما نیز از این مثال‌ها فراوان است و کسی از آن مُستثنی نیست. ولی متأسفانه بارها در این مرز و بوم شاهد واکنش‌هایی در برابر انتقادها بوده‌ایم که لحن و فحوای کلام گوینده دقیقاً بر این باور تأکید داشته که این هنرمند خاص(!) بر همه‌ی هنرمندان که بماند، اساساً بر همه‌ی انسان‌ها رجحان و برتری دارد و محال است که اثری ضعیف خلق کند یا کاری نادرست انجام بدهد یا حرفی به اشتباه بزند و اگر کسی در این حقیقت واضح و مبرهن شک کند، یا دشمن است یا مغرض یا عقده‌ای و حتی احمق و بی‌شعور! آفرین به این اعتماد به نفس که نه، ارتفاع به نفس!

دوستان! گرامیان! عزیزان دل! از شما دعوت می‌کنم این حقایق ساده را بپذیریم و از توهُم همیشه فوق‌العاده بودن، دست برداریم. آن وقت نیازی به افکار دایی‌جان ناپلئونی و توهُم دست‌های پشت پرده و تئوری توطئه نخواهیم داشت. بپذیریم هر کس که درباره‌ی ما اظهار نظر می‌کند، اندیشه‌ و ذوق خود را با ما سهیم می‌شود؛ حال اگر از این اشتراک نظر چیزی نصیب ما شد که چه بهتر، اگر هم نشد زیانی متوجه ما نیست و اجباری هم در این میان نیست که آن نقد را بپذیریم. ما راه خود را می‌رویم و منتقد، راه خود را. زمان همه‌چیز را مشخص می‌کند، همه‌چیز را.

و البته که رویارویی با حقیقت، دلیری می‌خواهد...

#ضدزرد
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 8 تیر 1394 - 14:34

دیدگاه‌ها

سه شنبه 9 تیر 1394 - 05:02

به نظر من هنر سلیقه ایه
و سلیقه کارشناس ها ،شده یک درصد یا 99 درصد تو رای نهاییشون تاثیر میذاره

مگه اینکه یه اثر اونقدر تمام و کمال باشه ک هر سلیقه ای رو درگیر خودش کنه
مثالش آلبوم "مثل مجسمه" ((مهدی یراحی))

سه شنبه 9 تیر 1394 - 12:38
mohsen 5678

خوبه منم الان بیام بگم چون از این البوم تعریف کردی طرفدار چاوشی نیستی؟؟؟؟؟؟؟
نظرات کارشناسی کاملا چهارچوب مشخص داره و سلیقه فقط برای مخاطبین دخیله....

232.153.180.233
سه شنبه 9 تیر 1394 - 23:46
♥حامد خواجه زاده♥ http://chavoshcover.mihanblog.com//

چه ربطی به چاووشی داشت؟ من متوجه نمی شم
من نظرمو گفتم ...
همون کارشناسان مگه چیزی به نام سلیقه ندارن!!!!
من معتقدم که کارشناسا هم بسته به سلایقی که دارن نظر میدن شده یک درصد دخیل باشه شده 99 درصد...

32.154.91.70
چهارشنبه 10 تیر 1394 - 14:42
mohsen 5678

چون من از تک ترک خواجه امیری دفاع کردم شما گفتی طرفدار خواجه امیری هستی و منم کامنتمو گذاشتم که چون حالا از مهدی یراحی تعریف کردی باید گفت طرفدار یراحی هستی و ایشونو بیشتر از چاوشی دوست داری؟؟؟؟؟
کارشناس ها سلیقه دارن ولی موقع نظر دادن باید چهارچوب خاصی رو رعایت کنن گرچه متاسفانه از هرکی خوششون بیاد تعریف میکنن!

102.228.143.163
پنجشنبه 11 تیر 1394 - 13:23
mohsen 5678

شما یادت به خاطر دفاعیه هام از اهنگ خواجه امیری متهم کردی طرفدارشم؟؟!!خب پس با توجه به اون استدلال شما منم الان میتونم بگم شما چون از البوم یراحی تعریف کردی طرفدارشی و طرفدار چاوشی نیستی!
کارشناس ها یاید براساس چهارچوب های تئوری موسیقی نقد کنن سلیقه دارن ولی نباید دخیل باشه در نقدشون!

137.35.138.18
سه شنبه 9 تیر 1394 - 09:21

جناب آقای کریمی درست می فرمایند ولی همه جبهه گیری‌های صاحبان اثر مخصوصا در هنگام اجرا و خوانش اثر، ناشی از درک نا صحیح موقعیت‌های ذکر شده در متن بالا نیست. گاهی منقتد با چنان لحن بد و بعضا توهین آمیزی نقد خود را در قالب یکی از انواع نقد یاد شده ابراز می‌کند که صاحب اثر نا خودآگاه به فکر باز پسگیری آبروی رفته خود در جمع می‌افتد. به صورت خاص در مورد نویسنده متن میگویم. بارها و بارها شده آقای کریمی جوری نقد را بیان می کنند(در جلسه ها و نشست ها) که باعث خنده افراد حاضر در جمع می شود که در بعضی مواقع کمی هم مایه تمسخر را به همراه دارد به این وضعیت این را هم اضافه کنید که صاحبان اثر جوانانی باشند که تازه به این راه قدم گذاشته اند. شاید بگویید منظور از بیان نقد ها به این صورت تمسخر و یا دلگیر کردن دیگران نیست ولی مهم انتظار منتقد از بازخور این نقد نیست و این که منتقد در مورد آن دقیقا چه حسی دارد. مهم حس و درکی است که به شنوندگان و صاحب اثر منتقل می شود و از شنیده شدن نقد هر چند هم درست جلوگیری می کند. رفتاری مثل فریاد های نا گهانی در جلسات/ با حالت ترحم و تمسخر شعری را نقد کردن و ... .
پیشنهاد موجود برای این دسته از منتقدان که آقای کریمی هم گاهی در این دسته قرار می گیرند این است که سعی کنند تا جنس و بازخور های منطقی لحن و طرز صحبت کردن خود را به درستی بشناسند . این کار شاید با قرار گرفتن در جمع های گوناگون و با طرز فکرهای متفاوت روبه رو شدن بهبود یابد. تنها خنده جمعی از دوستان و اطرافیان به جملات بیان شده در یک جمع نشان دهنده کاربردی یا بامزه بودن آن جملات نیست و گاهی می تواند معانی متفاوتی برای مخاطب داشته باشد.
به هر حال توانایی در نقد و تسلط بر مبانی ترانه و هر چیز دیگری، دلیلی مناسبی برای رفتارهای خارج از چارچوب های احترام به هم و... نیست. جملات و رفتارهایی که باعث می شود شنوندگان هم با صاحب اثر احساس خجالت کند و فکر کنند مورد تمسخر قرار گرفته است.

دوشنبه 15 تیر 1394 - 16:09
sara d

خب دوست عزیز بهتره اگه کسی اینقدر پو ست نازکه و فورا احساس نابود شدن بهش دست میده خودشو از خطز دور نگه داره و بره یه کاردیگه انتخاب کنه ومثلا نیاد بشه خواننده پاپ با هر شغل این چنینی که ماهیت شغلش اینواقتضا می کنه ک زیاد در معرض دید -انتقاد- اظهار نظر و حنی تمسخر یا حتی تنفر باشه.اینو فکر کنم هر روانشناس یا مشاور‌ شغلی هم تایید میکنه وعقل سلیم هم همینو میگه .تاوان اینکه یکی خیلی دل نازکه ودلشم می خواد تو وادی باشه که نفس اش اینه رو که نباید دیگرون بدن.
مثلا یکی نمیتونه اما دلش میخواد بشه خواننده پاپ جنجالی ٫با اون ادا های نامتعارف و اون ترانه های عجیب و غریب با یه دلنازک که تحمل نداره .پس به خودش و ایادی خودش اجازه هر توهینی رو ب بقیه میده.من مثال زندشو میدونم که دارم میگم اسمشو نمیگم .اونم همین حرفهای شمارو میزنه و سؤرفتارش رو همینجور توجیه میکنه.خب ما هم بهش میگیم تو که اینجوری بیجا کردی که شدی خواننده جنجالی پاپ.میزفتی دنبال یه کار مناسب حالت.
هرشغلی ملزومات خودش رو داره ک اگ ه کسی نداره دیگران چ گناهی کردن که این اقا می خواد اما نمی تونه ؟این ادم بره دنبال کاری که تو چشم نباشه.

181.108.103.160
سه شنبه 30 تیر 1394 - 14:28
حمید

خانم سارا حرف شما در حالت کلی درسته ولی من فکر می کنم شما متوجه اصل حرف من نشدید.
درسته هر کاری ملزومات خودش رو داره. اینکه یک نفر تحملش بالاتر هست یا پایینتر اصلا دلیلی برای رفتارهای نامناسب منتقد نیست. بله کسی که می‌خواد توی هر زمینه ای قدم بذاره باید تحمل کنه نقد رو. ولی نقدی که برای اثبات حقانیتش نیازی به خنده‌ی دیگران و تمسخر و رفتارهای نا متعارف نداشته باشه. من مطمئن هستم ملزومات کارهای فرهنگی این چیزهایی که می‌گید نیست. ملزوماتی که شما می فرمایید ملزومات حضور در محافل کنونی با فرهنگ های موجود هست که اتفاقا همین پست سایت سعی داره زمینه‌های از بین بردن اون ها رو فراهم کنه.
با توجه به این که مسلما صاحب اثر باید توان گوش دادن به نقدهای منطقی رو داشته باشه ولی جلسات شعر جلسات آمادگی برای جنگ یا دعوا نیست که هر کس حتی قوی‌ترین آدمها از نظر روحی بخوان هر نوع بی احترامی رو تحمل کنن.

185.25.202.254
پنجشنبه 11 تیر 1394 - 17:21

جناب کریمی مطالب بسیار جالبی بود و به ویژه اینکه روی این صحبت به سوی دوست خاصی هم اشاره داره ... جان باید باشن احتمالا و درست هم هست البته ... خودم اسم اون دوست رو سانسور کردم ... زحمت دوستان موسیقی ما کم بشه البته اگه انقد محتاطانه نسبت به دوست عزیزمون رفتار نمی کردین خیلی بهتر بود

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود اجتماع انفرادی | موسیقی ما