نقد ضد زرد ترانه - 1 («بغض» از روزبه بمانی)
نه در اندازه نام روزبه بمانی
موسیقی ما - ستون «نقد ضد زرد ترانه» ستون تازهای است که همانطور که از نامش پیداست، از این پس به نقد ترانههای روز بازار موسیقی پاپ میپردازد. این نقدها توسط ترانهسرایان فعال در «خانه ترانه» به مدیریت دکتر افشین یداللهی انجام شده و در آنها تلاش میشود به دور از هرگونه حبّ و بغضی تنها خود اثر با ملاکهای فنی نقد ترانه و به صورت گروهی نقد شود. برای شروع به کار این ستون، ترانه «بغض» (تیتراژ پایانی برنامه «ماه عسل») اثر روزبه بمانی که این روزها از تلویزیون پخش میشود، انتخاب شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته که در ادامه میخوانید:
دست منو بگیر، حالم جهنمه
از حسِ هر شبم، هر چی بگم کمه
بُغضم غرورمو یاری نمیکنه
این گریهها برام، کاری نمیکنه
هر شب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا
بدتر از حال من نیست
دردی رو زمین بدتر از همین
درد تنها شدن نیست
تو که توو همیشهی خاطرههامی
تو که چه نباشی چه باشی باهامی
همهی وجود من آرومه با تو
واسهی یه لحظه عذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
نمیگیره هیچکس تو قلبم، جاتو
رمضان خوان گستردهای دارد و این گستردگی مدتهاست که به جماعت موسیقی هم سهم رسانده و بعد از «گمگشته» و «مجید اخشابی»، تقریباً هر سال خوانندهای تازهنفس و یا ترانهای جدید را از طریق سریالها و برنامههای مناسبتیاش به مخاطبان پُرتعداد موسیقی روز کشور هدیه داده است.
«ماه عسل» هم برنامهای است از همین دست و سالهاست که در آستانهی ماه مبارک، تب اجرای تیتراژهایش دامنگیر میشود و این که چه کسی و یا چه کسانی قرار است ابتدا و انتهایش را بخوانند، دغدغهی رسانهها و اهالی مرتبط و نامرتبط موسیقی نحیف کشورمان میشود. انصافاً هم در همین سالها ترکهایی نظیر آنچه که مهدی یراحی، فرزاد فرزین و مرتضی پاشایی برایش اجرا کردهاند، ترکهای آبرومندی بوده و درست و خوب هم شنیده شدهاند و با همین اعتبار، تیتراژهای «ماه عسل» بدل شده به ویترینی که محبوب است و خواهان دارد.
امسال هم از سالهای گذشته مستثنا نبود و از مدتها قبل از آغاز رمضان، مخاطب جدی و پیگیر موسیقی گوش به راهِ ترک جدید «احسان خواجه امیری» بود در انتهای تیتراژ ماه عسل 94؛ تا این که «بغض» منتشر شد. با ترانهای از «روزبه بمانی»، آهنگ «مهرداد نصرتی» و تنظیم «هومن نامداری». ترانهای که بعد از موفقیت «نگران منی» مرحوم مرتضی پاشایی، کار آسانی برای شنیده شدن در پیش نداشت و احسان علیخانی هم با علم به این موضوع، برای این که تا حد امکان ریسک کار را پایین بیاورد به سراغ گروه کاربلد و امتحان پس دادهی ذکر شده رفت.
اما بیتعارف، «بغض» در همان مواجههی اول با مخاطب عام ناموفق ظاهر شد و جماعتی که سال گذشتهشان را با «نگران منی» و تبوتاب درگذشت پاشایی سپری کرده بودند، ترانهی جدید را همراهی نکردند و این عدم همراهی (اگر از استدلالهای جامعهشناسانه و قیاسی که خواسته و ناخواسته با ترانهی پاشایی پیش میآید بگذریم) دلایل فنی واضحی دارد که در این چند خط سعی میکنیم از دریچهی کلام، به این دلایل بپردازیم.
مهمترین تلاش روزبه بمانی در «بغض»، برآورده کردن خواستههای ملودی است و آنجایی که ملودی مهار کمتری به ترانه زده، کلام جلوهی بیشتری دارد. ارجاعتان میدهیم به دو بند ابتدایی ترانه که ملودی، وزن مشخص «مُستَفعلُن فَعِل» را تکرار میکند و بیتعارف بهترین خطوط (با تأکید بر بیت دوم) «بغض» هم همینجا نوشته شدهاند که البته واژهی بهترین را در قیاس با پیکره و جهان همین ترانه به کار میبرم، وگرنه «بمانی» در تمام «بغض» حتی خودش را هم نتوانسته تکرار کند، چه برسد به این که بهتریناش را هم نوشته باشد:
دست منو بگیر، حالم جهنمه
از حس هر شبم، هر چی بگم کمه
بغضم غرورمو، یاری نمیکنه
این گریهها برام، کاری نمیکنه
که در همینجا هم قافیهی بسیار استفاده شدهی «کمه» و «جهنمه» و همینطور تعبیر تکراری «هر چی بگم کمه» بدجوری توی ذوق مخاطب میزند. توجه کنید به مثالهایی که هرچند ممکن است به حس و حال ترانه نامربوط باشند، اما وقتی وارد جزئیات میشویم، خواه ناخواه به ذهن خطور کرده و این سوال را در ذهن مخاطب حرفهای و خلاق ترانه ایجاد میکنند که آیا واقعاً نمیشود دست از این تکرار کشید و آنچه را که پیشینیانمان به کرات نوشتهاند، دیگر ننوشت و سراغ لحن و کلمات این روزهای خودمان رفت؟ یا برعکس؟ همچنان باید بر همانها پافشاری کرد و با مراجعه و مدد گرفتن از ضمیر ناخودآگاه مخاطب که انباشته است از خاطرات خوشاش با ترانههای قدیمی، او را به گذشتهاش ارجاع داد تا خاطرهی ایجاد شدهی مربوط به همان ترانههای قدیمی راضیاش کند و بدین ترتیب بار از دوش ترانهی تازهمان برداشته شود؟
دوسِت دارم یه عالمه
هر چی بگم بازم کمه!
سبد سبد / مسعود فردمنش
هر لحظه دیدنت، بود و نبودمه
از عاشقی برات، هر چی بگم کمه
عمر دوباره / شهرام صولتی
و میتوان این لیست مثال را خیلی بیشتر از این ادامه داد، اما نکتهی مهمتر! به این چند خط توجه کنید:
به حد مرگ میپرستمت
ولی برای عشق تو کمه
خودت به من بگو بهشت تو
کجای این همه جهنمه
تصور نبودنت (تیتراژ سریال مادرانه) / احسان خواجهامیری / روزبه بمانی
به نظر نمیرسد برای ترانهسرایی مثل «بمانی»، تغییر نگاه و دایرهی واژگانیاش، آن هم در دو تیتراژ تلویزیونی که به هر حال شنیده میشوند، چندان کار سختی باشد. حال این که چرا این تفاوت ایجاد نشده و تکراری اینچنینی باید اتفاق بیفتد، سوالی است که مؤلف از همه بهتر جوابش را میداند! دقیقاً همینجاست که منتقدان جدی «بمانی» وارد می شوند و میپرسند چگونه ممکن است دو تیتراژ که از نظر محتوا و مضمون هیچ ربطی به هم ندارند، اینگونه در ترانه به اشتراک برسند؟
ممکن است با بررسی این مبحث به این نتیجه رسید که تلویزیون و نگاه حاکماش در نهایت به صورت زیرپوستی تفکر خودش را در ترانهسرا جاری میکند و یک ترانهسرا بعد از مدتی پرکاری، بیواسطه و خودبهخود آن چیزی را مینویسد که در رسانهی ملی خواهان دارد و البته ممکن هم هست که به این نتیجه نرسید!
از ابتدای ترانه که بگذریم، باقی مسیر را کلام از ملودی فرمان میگیرد:
هر شب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا
بدتر از حال من نیست
دردی رو زمین، بدتر از همین
درد تنها شدن نیست!
از منظر روایت تا اینجای کار، ترانه منطقی پیش رفته و تب و تاب تنهایی را در حد وسع، به مخاطب تحویل میدهد. بند «حال هیشکی تو دنیا» هم بندی است که در هوشیاری نوشته شده و از نظر معنایی هم مصراع قبلیاش را میتواند تکمیل کند و هم توانایی این را دارد که مقدمهای باشد برای کامل شدن مصراع بعدی؛ که البته از این قبیل به اشتراک گذاشتنها در ترانهی امروزمان زیاد نداریم. برای نمونهی دیگرش میشود از «یغما گلرویی» مثال زد در ترانهی «کوچه ملی»:
یه عالم ترانه تو سینهش داره
قدمهاشو تو لالهزار میشماره
کوچه ملی / یغما گلرویی
که فعل «داره» هم میتواند جملهی قبلی را به پایان برساند و هم جملهی بعدی را آغاز کند و زیباست.
نکتهی دیگری که در این پاره جلب نظر میکند، استفاده از «همین» است و لزوم حضورش! آیا «دردی رو زمین بدتر از درد تنها شدن نیست» کفایت نمیکرد برای انتقال مفهوم و اگر اجبار وزن و وسوسهی قافیهی میانی متولد شده هم نبود، باز «همین» در مصراع برای خودش جایی دست و پا میکرد؟
و فقط اشاره میکنیم و میگذریم از بسامد بالای «تنهایی» و «درد تنها شدن» و «تنها ماندن» و «ترس از تنهایی» و... در ترانههای بمانی که برای نمونه ارجاعتان میدهیم به آلبوم آخر احسان خواجهامیری «پاییز، تنهایی»!
این پاراگراف را هم مینویسیم و تذکر میدهیم که تنها متوجه «روزبه بمانی» نیست و در مورد همگیمان صدق میکند. همین نوشتن از تنهایی و دوری و شکستخوردگی در عشق و دیالوگها و مونولوگهای تاریخمصرفدار عاشقانه و احساسات رمانتیک اغراق شده... همینها آفت ترانهی امروزمان هستند و البته که نگارندگان هم گاهی در ورطهشان افتادهاند و اصولاً وقتی مخاطب از ما جز این انتظاری ندارد، گاهی خود را مجبور میبینیم که خوراک بدهیم به مخاطبمان. اما ای کاش مدتی هم پنجرههای جدیدتری بگشاییم روی روابطمان و خودمان و مخاطبمان را با هم از این ذلتی که درگیرش هستیم نجات دهیم.
توکه توو همیشهی خاطرههامی
تو که چه نباشی چه باشی باهامی
همهی وجود من آرومه با تو
واسهی یه لحظه عذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
نمیگیره هیچ کسی تو قلبم جاتو!
آیا منظور از مصراع اول «تو که تو همیشهی خاطرههامی»، همان «تو که همیشه تو خاطرههامی» بوده؟ و اگر همین بوده، اینگونه نوشتناش چه کمکی به مجموعهی ترانه کرده و آیا اصولاً زیباست؟ و سوالی که مخاطب را درگیر میکند، این است که اصولاً همیشهی خاطرهها دقیقاً کجاست؟ از این که بگذریم و مجدداً از بسامد بالای عذاب و انواع آن در ترانههای «بمانی» هم که بگذریم و مثال نزنیم که کوتاهتر بوده باشیم و از دم دستی بودن و به هم ریختگی ارکان، به نفع قافیه و به ضرر تألیف در مصراع «نمیگیره هیچ کسی تو قلبم جاتو» هم که بگذریم، به هیچ عنوان نمیتوانیم از تناقض آشکاری که در معنای این پاره با آن چه قبل از آن اتفاق افتاده، بگذریم. عاشقی که از معشوق دور افتاده و در جهنم دوری میسوزد، به ناگاه در این پاره آرام میگیرد و خیلی متمدنانه مینویسد:
توکه تو همیشهی خاطرههامی
تو که چه نباشی چه باشی باهامی
همهی وجود من آرومه با تو
و این چطور ممکن است؟ و از همینجاست که حس ترانه شکست میخورد و مخاطب آگاه، ترانه را به حال خود رها میکند. البته در بند آخر، باز هم تناقضی آشکار به چشم میخورد؛ وقتی معشوق همراه عاشق است، چه باشد و چه نباشد و عاشق با این حضور آرام است و همهچیز در آرامش پیش میرود، شاعر در مصراعهای زیر به کدام عذاب اشاره میکند و همچنان منتظر کدام کمک معشوق است:
واسهی یه لحظه عذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
از سمت دیگر هم که نگاه کنیم، مگر نه اینکه «بغض»، ترانهی تیتراژ «ماه عسل» است و هر آنچه تاکنون در تیتراژهای این برنامه خوانده شده، دیالوگهایی با پروردگار بوده است؟ چطور ممکن است در رسانهی ملی و در نزدیکترین ساعات به افطار، با خدا دیالوگ برقرار کرد و نوشت:
تو که چه نباشی چه باشی باهامی!
هرچند که «بمانی» در ترانهی موفق «ماه عسل»اش با فرزاد فرزین از این بیشتر هم رندی کرده و دیالوگهایی نهتنها زمینی، بلکه دارای بار اروتیک را هم به این آنتن منتقل کرده؛ اما انصافاً ترانهی «ماه عسل» کجا و «بغض» کجا؟!
هوایی رو که تو نفس میکشی
دارم راه میرم بغل میکنم
تو با من بمون تا ته این سفر
من این ماهو ماه عسل میکنم!
ماه عسل / فرزاد فرزین / روزبه بمانی
در پایان، این که «بغض» مهمترین ضربه را از روایتش خورده، روایتی که دوپاره است و به شدت دچار تضاد و تناقض. شاید مخاطب عام دقیقاً متوجه نشود که علت عدم همراهیاش با ترانه چیست، اما همین دوپارگی روایت است که فاصله میاندازد بین ترانه و شنونده و مخاطب در لایههای عمیقتر ذهنش، بی که بداند این عدم صداقت و یکپارچگی را تشخیص میدهد و خود را کنار میکشد.
لازم به یادآوری هم نیست که سختگیری بیش از حد این جستار صرفاً به خاطر انتظاراتی است که نگارندگان از قلم «روزبه بمانی» دارند؛ قلمی که ترانههای درخشانی نوشته و حتی تیزترین پاراگرافهای این متن، قصد نداشته آگاهی و توانایی «بمانی» در ترانهسرا بودن را زیر سوال ببرد؛ وگرنه تیتراژهای دیگری هم این روزها در حال پخشاند که میشنویم و چیز خاصی هم به ذهنمان نمیرسد در موردشان!
به هر روی امیدواریم فضای نقد در جامعهی ترانهسراها که چندان کوچک کوچک هم نیست، بازتر شود و حوصلهی شنیدن نظرات مخالف را هم داشته باشیم و هیچکداممان دلخوش نباشیم به کف و هورای جمعیتی که قرار بوده چراغ راهشان باشیم.
#خانه_ترانه
#ضد_زرد
***
دست منو بگیر، حالم جهنمه
از حسِ هر شبم، هر چی بگم کمه
بُغضم غرورمو یاری نمیکنه
این گریهها برام، کاری نمیکنه
هر شب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا
بدتر از حال من نیست
دردی رو زمین بدتر از همین
درد تنها شدن نیست
تو که توو همیشهی خاطرههامی
تو که چه نباشی چه باشی باهامی
همهی وجود من آرومه با تو
واسهی یه لحظه عذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
نمیگیره هیچکس تو قلبم، جاتو
رمضان خوان گستردهای دارد و این گستردگی مدتهاست که به جماعت موسیقی هم سهم رسانده و بعد از «گمگشته» و «مجید اخشابی»، تقریباً هر سال خوانندهای تازهنفس و یا ترانهای جدید را از طریق سریالها و برنامههای مناسبتیاش به مخاطبان پُرتعداد موسیقی روز کشور هدیه داده است.
«ماه عسل» هم برنامهای است از همین دست و سالهاست که در آستانهی ماه مبارک، تب اجرای تیتراژهایش دامنگیر میشود و این که چه کسی و یا چه کسانی قرار است ابتدا و انتهایش را بخوانند، دغدغهی رسانهها و اهالی مرتبط و نامرتبط موسیقی نحیف کشورمان میشود. انصافاً هم در همین سالها ترکهایی نظیر آنچه که مهدی یراحی، فرزاد فرزین و مرتضی پاشایی برایش اجرا کردهاند، ترکهای آبرومندی بوده و درست و خوب هم شنیده شدهاند و با همین اعتبار، تیتراژهای «ماه عسل» بدل شده به ویترینی که محبوب است و خواهان دارد.
امسال هم از سالهای گذشته مستثنا نبود و از مدتها قبل از آغاز رمضان، مخاطب جدی و پیگیر موسیقی گوش به راهِ ترک جدید «احسان خواجه امیری» بود در انتهای تیتراژ ماه عسل 94؛ تا این که «بغض» منتشر شد. با ترانهای از «روزبه بمانی»، آهنگ «مهرداد نصرتی» و تنظیم «هومن نامداری». ترانهای که بعد از موفقیت «نگران منی» مرحوم مرتضی پاشایی، کار آسانی برای شنیده شدن در پیش نداشت و احسان علیخانی هم با علم به این موضوع، برای این که تا حد امکان ریسک کار را پایین بیاورد به سراغ گروه کاربلد و امتحان پس دادهی ذکر شده رفت.
اما بیتعارف، «بغض» در همان مواجههی اول با مخاطب عام ناموفق ظاهر شد و جماعتی که سال گذشتهشان را با «نگران منی» و تبوتاب درگذشت پاشایی سپری کرده بودند، ترانهی جدید را همراهی نکردند و این عدم همراهی (اگر از استدلالهای جامعهشناسانه و قیاسی که خواسته و ناخواسته با ترانهی پاشایی پیش میآید بگذریم) دلایل فنی واضحی دارد که در این چند خط سعی میکنیم از دریچهی کلام، به این دلایل بپردازیم.
مهمترین تلاش روزبه بمانی در «بغض»، برآورده کردن خواستههای ملودی است و آنجایی که ملودی مهار کمتری به ترانه زده، کلام جلوهی بیشتری دارد. ارجاعتان میدهیم به دو بند ابتدایی ترانه که ملودی، وزن مشخص «مُستَفعلُن فَعِل» را تکرار میکند و بیتعارف بهترین خطوط (با تأکید بر بیت دوم) «بغض» هم همینجا نوشته شدهاند که البته واژهی بهترین را در قیاس با پیکره و جهان همین ترانه به کار میبرم، وگرنه «بمانی» در تمام «بغض» حتی خودش را هم نتوانسته تکرار کند، چه برسد به این که بهتریناش را هم نوشته باشد:
دست منو بگیر، حالم جهنمه
از حس هر شبم، هر چی بگم کمه
بغضم غرورمو، یاری نمیکنه
این گریهها برام، کاری نمیکنه
که در همینجا هم قافیهی بسیار استفاده شدهی «کمه» و «جهنمه» و همینطور تعبیر تکراری «هر چی بگم کمه» بدجوری توی ذوق مخاطب میزند. توجه کنید به مثالهایی که هرچند ممکن است به حس و حال ترانه نامربوط باشند، اما وقتی وارد جزئیات میشویم، خواه ناخواه به ذهن خطور کرده و این سوال را در ذهن مخاطب حرفهای و خلاق ترانه ایجاد میکنند که آیا واقعاً نمیشود دست از این تکرار کشید و آنچه را که پیشینیانمان به کرات نوشتهاند، دیگر ننوشت و سراغ لحن و کلمات این روزهای خودمان رفت؟ یا برعکس؟ همچنان باید بر همانها پافشاری کرد و با مراجعه و مدد گرفتن از ضمیر ناخودآگاه مخاطب که انباشته است از خاطرات خوشاش با ترانههای قدیمی، او را به گذشتهاش ارجاع داد تا خاطرهی ایجاد شدهی مربوط به همان ترانههای قدیمی راضیاش کند و بدین ترتیب بار از دوش ترانهی تازهمان برداشته شود؟
دوسِت دارم یه عالمه
هر چی بگم بازم کمه!
سبد سبد / مسعود فردمنش
هر لحظه دیدنت، بود و نبودمه
از عاشقی برات، هر چی بگم کمه
عمر دوباره / شهرام صولتی
و میتوان این لیست مثال را خیلی بیشتر از این ادامه داد، اما نکتهی مهمتر! به این چند خط توجه کنید:
به حد مرگ میپرستمت
ولی برای عشق تو کمه
خودت به من بگو بهشت تو
کجای این همه جهنمه
تصور نبودنت (تیتراژ سریال مادرانه) / احسان خواجهامیری / روزبه بمانی
به نظر نمیرسد برای ترانهسرایی مثل «بمانی»، تغییر نگاه و دایرهی واژگانیاش، آن هم در دو تیتراژ تلویزیونی که به هر حال شنیده میشوند، چندان کار سختی باشد. حال این که چرا این تفاوت ایجاد نشده و تکراری اینچنینی باید اتفاق بیفتد، سوالی است که مؤلف از همه بهتر جوابش را میداند! دقیقاً همینجاست که منتقدان جدی «بمانی» وارد می شوند و میپرسند چگونه ممکن است دو تیتراژ که از نظر محتوا و مضمون هیچ ربطی به هم ندارند، اینگونه در ترانه به اشتراک برسند؟
ممکن است با بررسی این مبحث به این نتیجه رسید که تلویزیون و نگاه حاکماش در نهایت به صورت زیرپوستی تفکر خودش را در ترانهسرا جاری میکند و یک ترانهسرا بعد از مدتی پرکاری، بیواسطه و خودبهخود آن چیزی را مینویسد که در رسانهی ملی خواهان دارد و البته ممکن هم هست که به این نتیجه نرسید!
از ابتدای ترانه که بگذریم، باقی مسیر را کلام از ملودی فرمان میگیرد:
هر شب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا
بدتر از حال من نیست
دردی رو زمین، بدتر از همین
درد تنها شدن نیست!
از منظر روایت تا اینجای کار، ترانه منطقی پیش رفته و تب و تاب تنهایی را در حد وسع، به مخاطب تحویل میدهد. بند «حال هیشکی تو دنیا» هم بندی است که در هوشیاری نوشته شده و از نظر معنایی هم مصراع قبلیاش را میتواند تکمیل کند و هم توانایی این را دارد که مقدمهای باشد برای کامل شدن مصراع بعدی؛ که البته از این قبیل به اشتراک گذاشتنها در ترانهی امروزمان زیاد نداریم. برای نمونهی دیگرش میشود از «یغما گلرویی» مثال زد در ترانهی «کوچه ملی»:
یه عالم ترانه تو سینهش داره
قدمهاشو تو لالهزار میشماره
کوچه ملی / یغما گلرویی
که فعل «داره» هم میتواند جملهی قبلی را به پایان برساند و هم جملهی بعدی را آغاز کند و زیباست.
نکتهی دیگری که در این پاره جلب نظر میکند، استفاده از «همین» است و لزوم حضورش! آیا «دردی رو زمین بدتر از درد تنها شدن نیست» کفایت نمیکرد برای انتقال مفهوم و اگر اجبار وزن و وسوسهی قافیهی میانی متولد شده هم نبود، باز «همین» در مصراع برای خودش جایی دست و پا میکرد؟
و فقط اشاره میکنیم و میگذریم از بسامد بالای «تنهایی» و «درد تنها شدن» و «تنها ماندن» و «ترس از تنهایی» و... در ترانههای بمانی که برای نمونه ارجاعتان میدهیم به آلبوم آخر احسان خواجهامیری «پاییز، تنهایی»!
این پاراگراف را هم مینویسیم و تذکر میدهیم که تنها متوجه «روزبه بمانی» نیست و در مورد همگیمان صدق میکند. همین نوشتن از تنهایی و دوری و شکستخوردگی در عشق و دیالوگها و مونولوگهای تاریخمصرفدار عاشقانه و احساسات رمانتیک اغراق شده... همینها آفت ترانهی امروزمان هستند و البته که نگارندگان هم گاهی در ورطهشان افتادهاند و اصولاً وقتی مخاطب از ما جز این انتظاری ندارد، گاهی خود را مجبور میبینیم که خوراک بدهیم به مخاطبمان. اما ای کاش مدتی هم پنجرههای جدیدتری بگشاییم روی روابطمان و خودمان و مخاطبمان را با هم از این ذلتی که درگیرش هستیم نجات دهیم.
توکه توو همیشهی خاطرههامی
تو که چه نباشی چه باشی باهامی
همهی وجود من آرومه با تو
واسهی یه لحظه عذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
نمیگیره هیچ کسی تو قلبم جاتو!
آیا منظور از مصراع اول «تو که تو همیشهی خاطرههامی»، همان «تو که همیشه تو خاطرههامی» بوده؟ و اگر همین بوده، اینگونه نوشتناش چه کمکی به مجموعهی ترانه کرده و آیا اصولاً زیباست؟ و سوالی که مخاطب را درگیر میکند، این است که اصولاً همیشهی خاطرهها دقیقاً کجاست؟ از این که بگذریم و مجدداً از بسامد بالای عذاب و انواع آن در ترانههای «بمانی» هم که بگذریم و مثال نزنیم که کوتاهتر بوده باشیم و از دم دستی بودن و به هم ریختگی ارکان، به نفع قافیه و به ضرر تألیف در مصراع «نمیگیره هیچ کسی تو قلبم جاتو» هم که بگذریم، به هیچ عنوان نمیتوانیم از تناقض آشکاری که در معنای این پاره با آن چه قبل از آن اتفاق افتاده، بگذریم. عاشقی که از معشوق دور افتاده و در جهنم دوری میسوزد، به ناگاه در این پاره آرام میگیرد و خیلی متمدنانه مینویسد:
توکه تو همیشهی خاطرههامی
تو که چه نباشی چه باشی باهامی
همهی وجود من آرومه با تو
و این چطور ممکن است؟ و از همینجاست که حس ترانه شکست میخورد و مخاطب آگاه، ترانه را به حال خود رها میکند. البته در بند آخر، باز هم تناقضی آشکار به چشم میخورد؛ وقتی معشوق همراه عاشق است، چه باشد و چه نباشد و عاشق با این حضور آرام است و همهچیز در آرامش پیش میرود، شاعر در مصراعهای زیر به کدام عذاب اشاره میکند و همچنان منتظر کدام کمک معشوق است:
واسهی یه لحظه عذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
از سمت دیگر هم که نگاه کنیم، مگر نه اینکه «بغض»، ترانهی تیتراژ «ماه عسل» است و هر آنچه تاکنون در تیتراژهای این برنامه خوانده شده، دیالوگهایی با پروردگار بوده است؟ چطور ممکن است در رسانهی ملی و در نزدیکترین ساعات به افطار، با خدا دیالوگ برقرار کرد و نوشت:
تو که چه نباشی چه باشی باهامی!
هرچند که «بمانی» در ترانهی موفق «ماه عسل»اش با فرزاد فرزین از این بیشتر هم رندی کرده و دیالوگهایی نهتنها زمینی، بلکه دارای بار اروتیک را هم به این آنتن منتقل کرده؛ اما انصافاً ترانهی «ماه عسل» کجا و «بغض» کجا؟!
هوایی رو که تو نفس میکشی
دارم راه میرم بغل میکنم
تو با من بمون تا ته این سفر
من این ماهو ماه عسل میکنم!
ماه عسل / فرزاد فرزین / روزبه بمانی
در پایان، این که «بغض» مهمترین ضربه را از روایتش خورده، روایتی که دوپاره است و به شدت دچار تضاد و تناقض. شاید مخاطب عام دقیقاً متوجه نشود که علت عدم همراهیاش با ترانه چیست، اما همین دوپارگی روایت است که فاصله میاندازد بین ترانه و شنونده و مخاطب در لایههای عمیقتر ذهنش، بی که بداند این عدم صداقت و یکپارچگی را تشخیص میدهد و خود را کنار میکشد.
لازم به یادآوری هم نیست که سختگیری بیش از حد این جستار صرفاً به خاطر انتظاراتی است که نگارندگان از قلم «روزبه بمانی» دارند؛ قلمی که ترانههای درخشانی نوشته و حتی تیزترین پاراگرافهای این متن، قصد نداشته آگاهی و توانایی «بمانی» در ترانهسرا بودن را زیر سوال ببرد؛ وگرنه تیتراژهای دیگری هم این روزها در حال پخشاند که میشنویم و چیز خاصی هم به ذهنمان نمیرسد در موردشان!
به هر روی امیدواریم فضای نقد در جامعهی ترانهسراها که چندان کوچک کوچک هم نیست، بازتر شود و حوصلهی شنیدن نظرات مخالف را هم داشته باشیم و هیچکداممان دلخوش نباشیم به کف و هورای جمعیتی که قرار بوده چراغ راهشان باشیم.
#خانه_ترانه
#ضد_زرد
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 14 تیر 1394 - 16:21
دیدگاهها
مرسی.
خیلی خوب بود.
اولش که یادداشت دکتر یداللهی راجع به ضد زرد خوندم جالب اومد به نظدم اما این جلسه ی نقد باعث شد که دیگه هیچ جور نتونم حسن نیت این دوستانو باور کنم.و الان به نظرم یه پوشش میرسه براز کوبیدن و پس زدن کسایی که بودنشون باز میل دوستان نیست!
چرا هرکی از راه میرسه روزبه بمانیو نقد میکنه؟تو همون جلسه ی ضد زرد دو تا ترانه ی دیکه هم نقد شدن ولی اولین نقدی که منتشر میشه و طبعا بیشتر به چشم میاد نقد سختگیرانه و ظالمانه ی روزبه بمانیه.و کسیم نباید حرفی بزنه چون این نقد به اسم تشویق به نقد پذیری بوده
گیرم که بغض بده.چرا اصلا بغض؟چرا سال دردو که از بهترین های مونا برزوییه انتخاب کردین و از روزبه بمانی ترانه ی بغض که به قول خودتون در حد اسمش نیست و به خاطر خوانندگی احسان خواجه امیری واسه ماه عسل کلی حرف پشتشه؟واقعا این درسته که بیاین یه کار متوسطو کنار یه کار قوی بذارین و بعد ادعای حسن نیت کنین؟اگه سال درد به خاطر جدید بودنش انتخاب شده از کارهای آقای بمانی هم اشتباهو میذاشتین برای نقد.اگه کار قدیمی میخواستین انتخاب کنین مثل زمونه ی دکتر یداللهی،قهوه ی قجریو نقد میکردین.اصلا میتونستین حرفی بزنین راجع بهش؟
کی گفته هر کی اسمش بزرگه باید اینجوری نقدش کرد؟قبلنم گفتم واقعا این نقد ظالمانست.قرار نیست یک نفر همه ی کارهاش تو یه حد باشه.این که روزبه بمانی انتظار ما رو بالا برده درست،ولی قرار نیست اینجوری اشکال بتراشیم براش.ااین دیگه بالا بودن انتظار نیست.نگار که بخوایم با نقد عجیب و مته به خشخاش گذاشتن بابت ترانه های فوق العادش مجازاتش کنیم
من اصلا نه رشته م ادبیاته نه متخصصم ولی توی این چند سالی که ترانه مب نویسم نظرمو میگم
با بخش کوچکی از این نقد موافقم
روزبه بمانی اگه توی ترانه ی ایران نبود ما می خواستیم چیکار کنیم.؟؟
اگه ارشاد و صدا و سیما ترانه های کاملشو قبول می کرد...
عاقبت نوشتن ترانه رو ملودی زیاد خوب نیست
برگردیم به کارای قبلی روزبه برای ماه عسل
هرجای دنیایی و سازش که این شگرد مهدی یراحیه و همیشه روی ترانه ملودی می سازه
همیشه نه ولی اکثرا نوشتن ترانه رو ملودی احساس و دامنه کلمات رو از شاغر می گیره...
وقتی یه اهنگسازی که فضای ماه عسل نمیشناسه ملودی می سازه همین میشه...اگر با انصاف باشیم متوجه میشیم ترانه بغض غیر از تنظیم و اجرا و مفهوم ترانه هیچی نداره..ملودی افتضاح.
به نقد کننده بگید واقعا خسته نباشه!!!
تیتراژهای ابتدایی ماه عسل رو با تیتراژ های ابتدایی اون مقایسه کنید نه با تیتراژ های پایانی.
شما باید این اهنگ رو با اهنگ های مهدی یراحی مقایسه کنید نه با اهنگ های پاشایی و فرزاد فرزین
خیلی تند رفتن ایشون.اگه بنا به اینجوری نقد کردن باشه که باید کل کسایی که به عنوان ترانه سرا میشناسیم ترانه رو بذارن کنار چون با این متر و معیار هیچ کاری نمیتونه خوب باشه؟
بار اروتیک؟واقعا خجالت آوره این نگاه
خسته نباشید نقد خوبی بود من به عنوان یک مخاطب عادی حس میکردم دو ترانه رو میشنوم موقع گوش دادن به این تیتراژ و کاملا با تقدتون موافقم
یه جاهاییش درست بود یه جاهاییش غلط یه جاهاییش خیلی تند.
ولی چیزی که مسلمه اینه که روزبه عشقه و حالا حالاها شبیهش پیدا نمیشه.زنده باشی بهترین
با توجه به به اصطلاح عرفانی بودن ترانه های ماه عسل و اشاره شون به عشق های فرا زمینی , من این قسمت نقد رو سر در نمیارم : " بلکه دارای بار اروتیک را هم به این آنتن منتقل کرده "
اتفاقا اهنگ خیلی خوبی هست و ملودی عالی داره.
روزبه بمانی حافظ نسل منه و اگر نبودند بمانی و افکاری نمیدونم چی باید گوش میدادیم طی این حداقل 6 سال اخیر. هرکجا این دونفر اومدن وسط کارها عالی بوده.
ته این راه روشن نیست
منم مثل تو میدونم
نگو باید برید از عشق
نه میتونی نه میتونم
بهشت/فائقه آتشین
گریزی جز شکستن نیست
منم مثل تو میدونم
نگو باید برید از عشق
نه میتونی نه میتونم
مثل ماه/بهروز صفاریان
این مثال رو آوردم که بگم ما هم این چیزهارو میدونیم اما باز بمانی رو بهترین می دونیم.چون بهترینه. و عجیب اینکه حتی تکرا هاش هم بجا و قشنگه.
من اینو 2 روز پیش گوش داده بودم ولی بعضی جاهاش درسته و خیلی جاهاش غلط.
اولا کدوم مخاطب جا خورد از این ترانه؟ اولا بیشتر موزیسین ها از جمله معین راهبر و عماذ طالب زاده و ... از این کار تعریف کردن و کافیه یه سر به اینستاگرام و سایتا بزنن این منتقد تا میزان علاقه ی مردم رو درک کنن.در ضمن 2 روز تیتراژ کامل پخش نشد که سیل عظیم طرفداران بی شمار احسان خواجه امیری به ماه عسل حمله کردن و خود آقای علیخانی هم روز بعدش گفت و تیتراژ کامل پخش.آمار دانلود آهنگم که تو همه سایتا نشون دهنده ی محبوبیت استاد هست ولی خب بعضی جاهای نقد درسته مثل استفاده از کلمات تکراری و ... . ولی کار باید به دل مردم بشینه که خدارو شکر همه جا استقبال شده جز طرفداران یزاحی و چاووشی البته!!!!!
در آخر استاد یه کار جدید تو راه داره :)
تا 1 سال دیگه هم کسی نمیتونه به آمار دانلود استاد برسه مگر اینکه باز خودش آهنگ بده که گفته البته یه آهنگ شاد توراهه.اما نقدم خیلی جاها تند رفت و انگار نقد نبود یه جور تخریب بود و گرنه استقبال مردم جز اندک طرفداران یراحی از این آهنگ فوق العاده بود و امسال هم بهترین تیتراژ میشه البته دیگه عادی شده :)
موسیقی ما لطفا این نقدارو نذار.فقط از روی دشمنی یه چی میگن و اسمشو میذارین نقد.مثه نقدای آلبوم نگاه که همه از رو دشمنی یه چی گفتن ولی حقیقت اینه که مردم دارن با آلبوم نگاه زندگی میکنن.همین طور بغض که مردم پیامک داده بودن تیتراژ آخر کامل پخش شه.اینا یعنی محبوبیتوحالا شما منتقدان عزیز هز چقد دوس دارید میتونید انتقاد کنید چون ملاک مردمن که دشمنی ندارن و فقط از آهنگ لذت میبرن.
لطفا تایید
دیگه همه میدونن ترکیب روزبه و احسان یعنی انفجار و خوب مسلما هر آدم موفقی دشمن هم زیاد داره.علاقه ی مردم تو جامعه بیانگر همه چیزه نه تخریب به اصطلاح نقد شما
وقتی اسم اینا نقد باشه باید فاتحه ی موسیقی کشورو خوند..!
موفقیتای ر.زبه و احسان خوار شده رفته تو چشم بد خواها.
روزبه اصن واسه بعضیا اینجارو گفته:
هر شب دلاتون دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا
واقعا خسته نباشید میگم به این تخریب(نقد)
ما ایرانی ها عادت داریم همیشه از کارای خوب ایراد بگیرم و بگیم یه چیزی بلدیم وگرنه هر کی از موسیقی چیزی ندونه دیگه معنای روزبه و احسان رو میدونه.کافیه استقبال مردم از این آهنگو ببینید بعد به تخریبتون ادامه بدین
حالا باز بهترین تیتراژ سال شد خودتون خجالت میکشین از این نقدی که انگار دشمنی دارین!!!!
بهترین ترانه سرا:روزبه بمانی
بهترین خواننده:استاد خواجه امیری
در ضمن اگه کار بد بود مردم زنگ نمیزدن ماه عسل بگن تیتراژو کامل پخش کنن.بالاخره پر طرفدارترینه دیگه احسان.در ضمن آهنگ جدید استاد هم بزودی میاد بیرون
فقط کافیه به آمار دانلود بغض تو سایتا توجه کنید و البته علاقه ی مردم و موزیسین ها به این آهنگ و اون وقته که درک میکنید چقد روزبه و احسان دشمن دارن!!!!
تنظیم:عالی
آهنگسازی:عالی
ترانه:فوق عالی
صدا هم که خب آقای عاشقانه هاست دیگه :)
خب از اونجایی که احسان خواجه امیری داره تو موسیقی پاپ فرمانروایی میکنه بالاخره همه دوس دارن باهاش کار کنن چون میدونن معروف میشن چون آمار دانلود آهنگای استاد ماشالا هر سایتیو پر بازدید میکنه و فکر کنم آقای یداللهی از این موضوع ناراحتن که دیگه احسان باهاشون کار نمیکنه و واسه همین خیللی تند رفتن دیگه وگرنه دیگه روزبه و احسان یه برند شدن واسه محبوبیت سریالا و برنامه ها.تا حالا شده بود سالی مردم زنگ بزنن بگن تیتراژ آخرو کامل پخش کنید؟ نه نشده بود ولی امسال احسان خواجه امیری باز هم نشون داد محبوبیت یعنی چی
دوستان این نقدارو جدی نگیرید همش و همش دشمنیه وگرنه تا حالا روزبه کار بد نداده و حتی کارای فوق تکراریشم یه سر و گردن از همه ترانه ها بالاتره و مهم میزان علاقه ی مردمه که ماشالا ترکونده احسان دمش گرم.
منتظر چنگیز و کار جدید احسان خواجه امیری باشید...
من طرفدار احسان خواجه امیری یا روزبه بمانی نیستم.بغض رو هم جزو آثار شاخص این افراد نمیدونم.ولی واقعا برام سواله این نقد تو خانه ی ترانه انجام شده؟یعنی آقای افشین یداللهی نقدی رو ترتیب دادن و اجازه دادن که یک نفر اینطوری یه انسان رو،همکارشونو،بکوبه؟واقعا متاسفم و کاملا نظرم راجع به ایشون عوض شد
لطفا همه طرفدارای آقای یراحی رو مقیاس قرار ندید!
مخاطب اگه درک موسیقایی بی تعصب داشته باشه هرنوع اثر قابل قبولی رو تحسین میکنه!!!!
من تا جایی که یادمه خانه ترانه خیلی وقته برگزار میشه ولی موسیقی ما برای بالارفتن آمار بازدید کننده هاش میاد نقد بغض خواجه امیری رو میذاره.اولا مشخصه ایشون یه خصومتی دارن با روزبه که انقد تند نقد کردن دوما اومدن با تیتراژای ابتدایی مقایسه کردن!!!!!!!!!! در ضمن شعری که تو 1 ساعت سروده شده(نگران منی) اصن قابل قیاس با شعر آقای واژه ها نیست
یعنی این الان به دور از حب و بغض بود؟طرفو له کردین!اونم روزبه بمانی رو!
آقای منتقد حرکت شما رندانه تره که وسط کوبیدن ترانه ی بغض یه گریزی هم به ماه عسل 92 میزنین و اونم تخریب میکنین.اگه شما این ترانه رو اروتیک میدونین واقعا آدم خطرناکی هستین
چیزی که مشخصه اینه که روزبه بمانی بهترین ترانه سرای ایرانه و با این کارا فقط خودتونو بد جلوه میدین وگرنه چیزی از ارزش های آقای واژه ها کم نمیشه
بهترین تیتراژای ماه عسل خیال تو نابغه و بغض استاد خواجه امیریه حالا هر چقد دوس دارید به حسادتتون ادامه بدین.این یه تیکه که میگه دردی رو زمین بدتر از همین درد تنها شدن نیست عااالیه.آمار گوش دادن من به این آهنگ فکر کنم برابر آمار دانلودش تو سایت شده فقط میشه گفت محشره.درود بر روزبه بمانی با اشعار سراسر از احساسش
ست منو بگیر، حالم جهنمه
از حسِ هر شبم، هر چی بگم کمه
بُغضم غرورمو یاری نمیکنه
این گریهها برام، کاری نمیکنه
هر شب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا
بدتر از حال من نیست
دردی رو زمین بدتر از همین
درد تنها شدن نیست
تو که توو همیشهی خاطرههامی
تو که چه نباشی چه باشی باهامی
همهی وجود من آرومه با تو
واسهی یه لحظه عذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
نمیگیره هیچکس تو قلبم، جاتو
..................................
اصلا معلوم نیست با روزبه مشکل دارین اصلا :)))) چرا روزبه نمیاد خانه ترانه؟ چون همه دشمنشن ولی ما تا آخر طرفدارشیم شما سعی کن خودتون ترانه بگین تا اینکه سعی در تخریب بهترین شاعر داشته باشین.
تا حالا تو ماه عسل گفته بودن که تیتراژ اخرو لطفا کامل پخش کنین؟ ولی امسال چی شد؟ 2 روز تیتراژ پخش نشد و همه اعتراض کردن.مگه داریم انقد محبوبیت؟ مگه میشه؟
فکر کنم این منتقد زنگ میزد با خود روزبه مشکلشو حل میکرد بهتر بود تا اینکه این متن دشمنی رو تو سایت قرار بدین.
احسانم وقتی خیلی محبوب شد و کاراش همه گیر شد پشتش میگفتن مافیا و ... . حالا دارن واسه روزبه همین مسعله رو پیاده میکنن ولی چیزی که مشخصه اینه که روزبه و احسان یه تیم شدن و خیلیا از این تیم میترسن.واقعا افتخار میکنم طرفدار کسی هستم که انقد موفقه
از مدت ها قبل معلوم بود که آقای یداللهی با روزبه مشکل دارن و فکر کنم دلیل عدم حضور روزبه در این خانه تخریب همین موضوع باشه و ایشون دنبال یه موضوع بودن که فقط تخریب کنن وگرنه دیگه همه آرزوشونه با روزبه کار کنن چون بهترین ترانه سرای حال حاضره در کنار حسین صفا و محسن شیرالی.
امیدوارم آهنگ جدید احسانم باز با روزبه باشه تا چشم بعضیا از حدقه بزنه بیرون
.
دست منو بگیر، حالم جهنمه
از حس هر شبم، هر چی بگم کمه
بغضم غرورمو، یاری نمیکنه
این گریهها برام، کاری نمیکنه
الکی مثلا معلوم نیست با روزبه مشکل دارین :)))))
متاسفم واسه این موسیقی و حتی خانه ترانه که با دشمنی میان نظر میدن و اسمشو میذارن نقد منصفانه.اصلا چرا همون روز که ترانه ی سال درد مونا برزویی مورد نقد قرار گرفت ترانه ی آخرین اسیر رو نقد نکردین رفتین سراغ بغض؟
دست منو بگیر، حالم جهنمه
از حسِ هر شبم، هر چی بگم کمه
بُغضم غرورمو یاری نمیکنه
این گریهها برام، کاری نمیکنه
هر شب دلم دریای آتیشه
از این بدتر مگه میشه
حال هیشکی تو دنیا
بدتر از حال من نیست
دردی رو زمین بدتر از همین
درد تنها شدن نیست
تو که توو همیشهی خاطرههامی
تو که چه نباشی چه باشی باهامی
همهی وجود من آرومه با تو
واسهی یه لحظه عذابمو کم کن
اگه هنوز عاشقمی کمکم کن
نمیگیره هیچکس تو قلبم، جاتو
.
ما تا آخر باهاتیم روزبه
من خودم بغضو اصلا دوست ندارم.ولی این نقد صحیح و دور از غرض که قرار بود باشه نیست.حتی نقد مغرضانه هم نیست.این جنگه!
گاهی وقتا از این حجم بغض و کینه و حسدکه نسبت به روزبه بمانی وجود داره میترسم!خدا خودش حفظش کنه از شر این مردم!خدا به ترانه ی ما رحم کنه
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟
روزبه بهترین شاعره و کاراش با احسان همیشه همه گیر شده و حالا برای تخریب میان یه چی میگن.وقتی عماد طالب زاده و معین راهبر و ... از این کار حمایت کردن نیازی به شما نیست چون همه آمار دانلودا تو سایتا سر به فلک کشیده و هم اینکه امسال احسان رکورد ماه عسلو زد چون همه پیامک داده بودن که تیتراژ کامل پخش شه.
ترانهسرایان فعال در «خانه ترانه» :
#ضدزرد را از خودمان شروع کنیم.!!!
من یه سوالی داشتم. مخاطب این ترانه خداست؟ یعنی مثل تیتراژهای سابق ماه عسل یه انسان داره با خدای خودش راز و نیاز میکنه؟؟ اگه اینطور باشه اون قسمتی که تو که چه باشی چه نباشی باهامی معنیش به نظرم مشکل داره. آخه مگه میشه خدا نباشه؟!
یا خدا این نقده؟
ایشون خیلی با نمکه!!!!!!!!!!!!!!!
کاری که روزبه با شاعرا میکنه هیتلر با لهستان نکرد خدایی.
تا کی حسادت به موفقیتها؟
شرمندم ولی فک کنم بخش دوم ترانه مخاطبش انسان نباشه که بخوایم این جوری نقدش کنیم
چون تیتراژ ماه عسله مخاطبش خداست و میخواد اشاره کنه که همه ی آشفتگی هاش با خدا حل میشه .
در ضمن نباید تیتراژ و به آلبوم ربط داد
از نظر من این فقط تخریب بود و اصن نکات مثبت درش در نظر گرفته نشده بود ...
هوایی رو که تو نفس میکشی
دارم راه میرم لگد میکنم
الان از بار اروتیکش کم شد؟
احسان داداش بیا برو با آقای دکتر کار کن.شما صدات خوبه خوب میخونی ما دوست داریم ترانه های روزبهو بخونی ولی ما راضی نیستیم یه وقت اتفاقی بیافته واسش!
چقدرم از خودتون شروع کردین!آفرین!
واقعا که!!!!!!
این ها اول باید خودشونو نقد کنن بعد بفهمن میخوان کیو نقد کنن!!!
این ترانه محشره و میشه استقبالشو تو جامعه دید.من نمیدونم روزبه و احسان چه هیزم تری به شما فروختن؟؟؟؟؟
ترانهسرایان فعال در «خانه ترانه» :
#ضدزرد را از خودمان شروع کنیم.!!!
دوستان ول کنید این حرفا رو.این کمپین با اسم نقد صحیح و نقد پذیری زده شده.هرچی ما بگیم میگن هوادارای روزبه بمانی نقد پذیر نبودن و بعدم تعمیم میدن به خود آقای بمانی.قدرت قلم ایشون جیزی نیست که بشه انکارش کرد.به جای اینا جدیدترین ترانه ی آقای بمانی رو بخونین و لذت بببرین علی نورِ علی بالاست
علی نوره علی بالاست
علی تعبیرم از مَرده
پسرهای علی ماهن
علی شق القمر کرده
همه دنیارو بخشیده
کف صبر علی کوهه
میونِ مردم کوفه
توهر طوفان علی نوحه
تو این سیلابِ بیراهه
علی راهو نشون میده
همه دنبالِ فانوسن
علی ماهو نشون میده
کسی که زخم و تنهایی
تمام مالِ دنیاشه
کسی که وقتِ جنگیدن
یه خیبر توی دستاشه
کسی که روی سجاده
از این دنیا جدا میشه
میون این همه آدم
یکی شیرِ خدا میشه
تو این شب قدر دعا میکنم خود حضرت علی همیشه پشت و پناه آقای بمانی باشه.سالها زنده باشن و برای ترانه ی ایران سروری کنن
من با ترانه های روزبه بمانی به سمت ترانه سرایی ترقیب شدم،
نقدی که به اين ترانه شده صحيحه چون ما روزبه بمانی رو نقد نکردیم،احسان خواجه امیری رو نقد نکردیم، ما فقط و فقط يه کار پيش رومون داریم و باید اون کارو بدون هیچ پیش فرضی نقد کنیم
به هر حال هر ترانهسرای حرفه ای کار های متوسطی هم داره و این متوسط ها در مورد بمانی بیشتر به چشم میاد چون هميشه عالیه و ما همیشه عالی ازش میخوایم
ولی این ترانه اصلا قابل مقایسه با کارای سازش و هر جای دنیایی نیست و کاملا قابل لمسه.....ولی بازم اخیرا کاری داشت که شاهکار بود،اشتباه با صدای مهدی یراحی
در اخر اینم بگم
آهنگ نگران منی مورد استقبال عموم قرار گرفت،چرا؟باز خودتون اشاره کردید که مردم در تب و تاب فوت مرحوم پاشایی بودن وگرنه ترانه اون کار اصلا در حد قیاس یا نقد نیست
امیدوارم گذر ضد زرد به استاد امیرخانی :-) هم بخوره.....
واقعا سال 92 با صدای فرزاد فرزین عالی بود
سال 93 هم مرتضی ترکوند
امسال واقعا نسبت به سال های قبل ترانه ها ضعیف بود
ببرخی فقط و فقط برخی از جاهاش درست بود و حدود 98 درصدش مغرضانه!از اقای یداللهی بعید بود موسیقی دین بزرگی به روزبه داره خود اقای یداالهی وقتی بتونه با حجم کار روزبه کار کنه اونوقن بیاد از تکرار صحبت کنه من برای اقای یداالهی احترام زیاد قائلم ولی روزبه ترانه درخشان خیلی بیشتر ازیشون داره کارهار درخشان زیادی دارن من نمیدونمu خصومتی با روزبه بزرگواار دارن به جای اینکه ازش حمابت کنن فقط تخریب میکنن!
تروخدا اگه روزبه بمانیو دوس دارین به این نقدا عمیقا فک کنین..طرف اومده میگه روزبه تا اخرش باهاتیم..انگا لشکر کشیه!!!! خب عزیز من چرا واقع گرا نیستین؟ روزبه یه سرو گردن بالاتره از همه؟؟ قبول .. ولی داره به تکرار میره ک حیفه این همه استعداد بره به تکرار .. محسن شیرالی رو نگا کنین چقد داره پیشرفت میکنه؟؟ یکی دیگه میگه چرا فلان کارش که انقد خوبه رو نقد نکردین!!!! خب برادر من نقده .. نقد موجب پیشرفت میشه.. تا شماها به خودتون بیاینو دست از سر تعصب وردارین امثال روزبه به انحطاط کشیده میشن.. دوستیه خاله خرسه
سلام خدمت همه دوستان و همچنین استاد ارجمند وگرامی آقای افشین یدالهی.
مورد اول اینه که به دور از باور هست که جناب آقای ید الهی چنین نقدی رو انجام داده باشه و من هنوز این موضوع رو باور نکردم.من احتمال یک درصد میدم که شاید اشتباهی پیش اومده.
مورد دوم نقد ترانه بسیار سطحی و اشتباه جز دو نکته که اونم تناقض شدید قسمت اول ترانه با قسمت دوم بود که اشتباه روزبه بمانی کاملا آشکار هست و اون هم به احتمال زیاد به خاطر فضای آهنگسازی هست که عجیبه که چطور روزبه که این پروسه رو تو قسمت اول به زیبایی هر چه تمام تر پشت سر گذاشته به یک باره چنین اشتباهی رو انجام میده و ترانه رو بر اساس ملودی بدون در نظر گرفتن فضای قبلی کار و داستانی رو که در پیش گرفته مینوسیه.البته نمیشه تمام تقصیر رو به گردن روزبه انداخت به آهنگسازی اثر توسط استاد مهرداد نصرتی توجه کنید.فضای اولیه کار و شروع کار ترانه و موسیقی تمام و کمال در اختیار و کنار هم هستن و چقدر زیبا کار انجام میشه.بعد از تمام شدن verse1 نوبت به نوازندگی و intro کار میرسه.موسیقی که در این قسمت نوشته میشه باز هم تکرار قسمت قبلی و همون نیاز و تنهایی رو با توجه به وکال و ملودی کار توضیح میده.و به یک باره بعد از اینهمه نیاز تنهایی و مصیبت و غرق بودن در دریای آتش و ناله کمانچه و ویولون فضای ملودی عوض میشه بدون هیچ مقدمه ای.شما خودتون رو جای روزبه بمانی بزارید و ببنید توی یک همچین فضایی چی میتونید بنویسید.من نمیخوام اشتباه روزبه رو توجیه کنم اما اگر توجه کنید میبینید که اشتباه اول توسط آهنگساز انجام شده و ترانه سرا دنباله رو اون بوده.تعجب من از اینه که فردی به بزرگی مهرداد نصرتی چطور یک همچین کاری رو انجام داده.بعد از قسمت اول آهنگ اینچنین مثبت نگری در کار اون هم در زمان 1:50 اینقدر زود بدون هیچ مقدمه ای واقعا عجیبه.بهتره بگیم اگر هم مهرداد نصرتی از نوشتن اثر به این صورت قصد و منظوری داشته ولی روزبه نتونسته باهاش کنار بیاد و کارو به انجام بروسونه.در هر صورت هر دو مقصر اصلی هستن.(اگه یادتون باشه آهنگ سازش توی اینتروی اولش حدو 1 دقیقه طول میکشه و بین کار باز هم این اتفاق می افته و همه چیز سر جای خودش هست)ولی در این کار اینطور نیست.که البته اینم میتونه به مدت زمان کم اثر ربط پیدا کنه.ولی باز هم هیچ چیز قابل توجیه نیست.این مهمترین دلیلی هست که این آهنگ رو به یک باره بعد از موفقیت قسمت اول میتونم بگم حتی نابود میکنه البته از دید دوستانی که نگاهی عمیقی به کار دارن.
قسمت دوم نقد هم که خوب نقد شده مصرع (تو که چه نباشی چه باشی باهامی)که همونطور که گفته شد طرف مقابل در این اثر خداوند است و به کار بردن این مصرع اشتباه است!!که البته این هم میتونه به خاطر اشتباهی که تو قسمت اول در مورد اون گفتیم باشه چون روزبه در verse2 فقط کلام رو واسه همراهی کردن و توضیح دادن اثر نوشته.
اما باقی مطالب در مورد نقد اثر به نظر من جالب نبود.شما در مورد تکرار قافیه و تعبیر ها گفتین.یعنی شما هیچ کدومتون تکرار تو کارتون نیست.همه میدونم که نمیشه از این تکرار ها فرار کرد.نه شماها بلکه بزرگان ترانه این مرز بوم هم در گیر این تکرار ها بودن و هستن.
و در مورد مقایسه این اثر با تیراژ های ابتدایی برنامه ماه عسل هم خودتون تصمیم بگیرین درسته یا نه.
ولی در کل روزبه بمانی جادوگر کلمات و تعبیر ها هست(به اهنگ شکنجه گر داریوش اقبالی نگاهی بکنید.بشینید بدون در نظر گرفتن اهنگ فقط ترانه رو بخونید واقعا محشره).با اثر بعدی که از استاد بمانی منتشر میشه خیلی زود این اشتباه فراموش میشه و باز هم جایگاهشو تو کارش تثبیت میکنه.برای همه دوستان و استادان گران قدر آرزوی موفقیت دارم.
من خودم عاشقانه ترانه های روزبه بمانی رو دوست دارم
و زندگی و خاطرات 4 ، 5 سال گذشته ی من که دانشجو هم بودم به ترانه های روزبه بمانی گره خورده !
ولی تیتراژ بغض خوب نبود چون ترانه ی روزبه تکراری بود و من با منتقد راجبه ترانه ی روزبه موافقم ، چون کارایه خواجه امیری و بمانی دیگه تکراری شده ، ترانه ، ملودی ، فضا و تنظیم و خوده سبک خواجه امیری !
و همکاری این دوتا باهم همش در تلاش برای تکرار یه عاشقانه( آلبوم ) دیگه هست ! چون هنوز هم خیلی ها دوست دارنو گوش میدن ولی این به تکرار افتادن و عوض نمیکنه
این مقاله حرف دل من بود . کلا خیلی وقته که با حرفهای تکراری و کیشه ای در ترانه ها در عذابم . این مطلب تنها به روزبه بمانی و این ترانه ختم نمیشه . ترانه های اکثر ترانه سراها از قبیل مونا برزویی و سایرین هم رو به تکرار مکررات رفته . انگار کلمه و جملات ته کشیده . دیگه شاهد ترانه های قوی و قابل دفاع مثل کارهای خانم لاری پور در آلبوم مسافر (با ضدای شادمهر) نیستیم ... ترانه ها رو به سادگی مفرط و کوچه بازاری شدن و جملات دبستانی پیش رفتن
این نقد خیلی بی انصافانه نوشته شده من واقعا نمیدونم چی باید بگم ولی متاسفانه امروزه یک سری افراد برای بالابردن خودشون دیگران را زمین میزننداحسان در عرصه موسیقی پادشاهی میکنه ومعلومه بدخواه ودشمن زیاده..
این نقد نبود توهین بود
ما که راضی بودیم و خیلی دوسش داشتیم و تشکر از احسان و روزبه و همه ی عوامل.
دست منو بگیر حالم جهنمه.......
همه ی کامنتا رو خوندم و واقعا خنده م گرفت!خنده از سر افسوس...! دوستان عزیز به عنوان دقت کردید؟ ضد زرد! یعنی همه ی این حرفا رو بذارید کنار که روزبه بهترینه و اسطوره س و حافظ نسلمونه وخداست و این حرفا! این نقد کاملا به جا بود و بعنوان طرفدار چندین ساله ی احسان واقعا از این کار و با تاکید از ترانه ش راضی نبودم! چرا اصرار دارین بگین این کار خوب بوده؟با اینکه نبوده،واقعا نبوده! امیدوار بودم احسان پاییز،تنهایی رو با این کار جبران کنه ولی واقعا این اهنگ اصلا اونی نسیت که من از احسان تو تنهاییم گوش کنم! و مسلما ترانه ی تکراریش نقش خیلی بزرگه داشته در این مورد! مثلا شماها می شنوین"این گریه ها برام کاری نمی کنه" یاد "پشت این گریه خالی شدن نیست" نمیفتین؟؟؟ بهتره جای طرفداری و برخورد متعصبانه ،با حمایت از نقدهای درست کمک کنیم هنرمندای موردعلاقمون ضعفاشونو بشناسن تا بتونن پیشرفت کنن.
عالی عالی عالی!
جای همچین بخش هایی خالیه انصافا تو سایت! کاش ادامه پیدا کنه و دوباره بعد چند هفته فراموش نشه!
خیلی خوبه واقعا
همین نوشتن از تنهایی و دوری و شکستخوردگی در عشق و دیالوگها و مونولوگهای تاریخمصرفدار عاشقانه و احساسات رمانتیک اغراق شده... همینها آفت ترانهی امروزمان هستند و البته که نگارندگان هم گاهی در ورطهشان افتادهاند و اصولاً وقتی مخاطب از ما جز این انتظاری ندارد، گاهی خود را مجبور میبینیم که خوراک بدهیم به مخاطبمان. اما ای کاش مدتی هم پنجرههای جدیدتری بگشاییم روی روابطمان و خودمان و مخاطبمان را با هم از این ذلتی که درگیرش هستیم نجات دهیم.
نگو دکتر نگو ...... شکست در عشق ؟ دوری و تنهایی ؟...... شما که خودتون خدای این قبیل روایت های حسرت بار هستید دکتر جون !!! بعد بنده خدا دیده خودش استاده گفته نگارندگان هم گاهی دقت کنید فقط گاهی به این ورطه اقتاده اند !!!!!!
باشه دکتر جون شما فقط گاهی
بابا چه خبره ؟ 25 تیر نقد ترانه خودشه . ببینم اون موقع چی میگین ؟ میگین یداللهی ضد یداللهیه ؟
اره دیگه دکتر یداللهی(دکترای روان شناسی)از روی بغض بمانی رو نقد کرده یا حسودیش شده؟اخه چقد شما شگفت اورید!ترو خدا برید مطلب شهیار قنبری توی همین سایت رو بخونید ببینید چی گفته در رابطه ما حال و روز امروز ما(اگه نمیگید اونم از روی حسودی صحبت کرده آخه طرف خودش یکی از ستونای ترانه نویسی نوین ایرانه ولی از نظر شما باهوشا لابد حسوده!!)
حالا از کی بمانی از یداللهی سره؟!تو کلاسی که افشین یداللهی استاده بمانی حد اکثر یک شاگرد مستعد هست نه بیشتر
سلام
واقعا که چقد تو نظرات هم ضد روزبه بمانی هستین
نفر اول یه کلام گفت خوب بود بیستا منفی خورد!!!!
به چیش منفی دادن خدا میدونه
حالا اگه میگفت بد بود بیستا مثبت!
اصن یه وضی
نمیدونم چرا بعضیا نمیتون کمک به ترانه سرا رو ببین و مخالفن و اینا
کسی که نقد کرده نه ازش چیزی کم میشه نه زیاد
تازه به کسی که نقدشو کرده هم اضافه میکنه که مثل اینکه اکثرا مخافلن و میخوان روزبه رو بیارن پایین یا همینجا نگهش داره و نمیتونن بزرگ شدنش رو ببینن
تازه شم این نقد به نظرم "بیشتر" به درد اهالی موسیقی و ترانه سرا ها و کسانی که علاقه به این حرفه دارن میخوره نه طرفداراش که موسیقیشو گوش میدن لذت میبرن و زندگی میکنن دیگه چه برسه مخاطب عام.
درجه اول باید خود روزبه بمانی بخونه
من حب و بغضی در این نقد ندیدم اما با نویسنده موافقم که بمانی به تکرار رسیده.
امسال تنها ترانه ای که منو در این ایام جذب کرد ، ترانه سکوت محسن شیرالی بود که بابک جهانبخش خوند.
لطفا در صورت امکان اون ترانه رو هم نقد کنید. ممنون
حقیقتش چند وقتی بود می خواستم یجا بگما ولی نمیشد بمانی عالیه من خودم طرفدارشم اما واقعا به تکرار داره میرسه متوجه شدن این موضوع سخت نیست می تونید به 10 تا کار آخرش مراجعه کنید///بنظرم تنوع بمانی تو این دوسال به دو قطعه آلبوم چاوشی باز می گرده //دزیره و قهوه قجری//
دوستان عزیز این نقد رو افشین یداللهی ننوشته
این مطلب پنجشنبه گذشته توی خانه ترانه خونده شد
و نویسندش آقای مهدی ایوبی هست
هاهاااا.. مطلب ضدزرده بعد اومدن نوشتن روزبه اسطورس روزبه باهاتیم تا اخرش!!! خب چرا؟؟؟؟ ک چی؟؟؟
بخدا خود روزبه ام بخاد به این نقد توجه کنه شما نمیذارین بس که الکی الکی دارین ازش دفاع میکنین!! روزبه هر شعریو مثه بعضیا که چشم چشم یه لبخند!! میخوننو نمیگه..خیلی مورد احترامه ولی قبول کنین اینو به شدت تکراره کاراش
تا امثال شما که میگین احسان پادشاهی!! میکنه چیزی عوض نخواهد شد!! وقتی یکیو تا این حد بالا میبرین بهترین نقدم جلوتون بذارن میگین توهینه.. یاد یه قسمت از سریال ساختمان پزشکان افتادم که طرف از هرکی میخواس شروع کنه میگف چرا ما؟؟؟؟ ما ک بهترینیم! نقدو قبول داریم ولی از ما شروع نکنین!!! دقیقا شما مردمو ب تصویر کشیده
واقعا ممنون....چقدر این بخش رو کم داشت سایتهای معتبری مثل موسیقی ما...واقعا ممنون..امیدوارم ادامه داشته باشه
یک نقد آگاهانه بود. خسته نباشین.
این قدر الکی نقد نکنید
ترانه های روزبه بمانی همیشه بهترینن
Kalamate tekrari ziad dasht va asare ghabli aghaye bemani zibatar az in budan
مگه ميشه آقاى بمانى ترانه اى بگن و قشنگ نباشه؟ترانه بغض عاليه..❤مثل تمام کاراى آقاى بمانى
دایره ی لغاتشون محدوده و شعراشون تکراری شده
عششششقه...عاشقشم...بغض هم که فوق العادس
مگه ميشه ترانه هاي روزبه بد باشه...
اونايي كه ميگن ضعيفه دركشون از ترانه هاي روزبه ضعيفه !!!! نه ترانه هاي روزبه
واقعا عاااااالیه.باهمه ی ترانه هایی ک استادروزبه می سرایند همه جوره میشه ارتباط برقرارکرد.توفوق العاده ایی
این ترانه فوق العاده است از نظر مفهومی
جالبه تو نقد گفته شده عدم همراهی مخاطب با ترانه ولی اینجا اکثرا دوست داشتند!!!
احسان خواجه امیری دیگه نباید با روزبه کار کنه. روزبه به تکرار رسیده شایدم داره کارای تکراری را به احسان میده.
ترانه معمولى بود اما ملودى بسيار زيبا توانست به اين اثر جون بده
یکی از ترانه های البوم نگاه محسن یگانرو هم بررسی کنید لطفا مثلا ترانه دیوار!
ترانه های روزبه ب نظر من رندی خاصی داره.مگه شعرای حافظو همه میفهمن؟؟حافظ با روزبه مقایسه نمیکنم ب هیچ وجه اما باید ارزش کار هر کسیو درک کرد.ب عمق مطلب برسیم مشکلی نداریم.
عجیبه به نظرم نه این که به اثر بلکه به صاحب اثر کاملا توهین کردین علی رغم یکی دو پاراگراف مفیدتون اما باید بگم که ذهنیت مخاطبتون رو راجع به این به اصطلاح انتقادتون به کلی منفی کردید البته اینم دلم میخواد بگم نمیدونم چطوری میشه که یک مرتبه برای امسال ماه عسل عزم همگانی جمع میشه انواع و اقسام نقد و انتقاد و واقعا تخریب و اینا صورت بگیره نمیدونم آخه مگه چه اتفاقی افتاده یقین دارم که این انتقاد ها از خیلی جاهای قدرتمند تر سرچشمه میگیره البته باید بگم که اگه به این مسئله بخوایم روشن بینانه تر نگاه کنیم و بخوایم صرفا به این نقد توجه کنیم متاسفم من شخصا نمیتونم اینطوری نگاه کنم چرا که اولا همون طور که گفتم حقیقتا منتقد فضیلت ادب رو خواسته یا ناخواسته نتونسته رعایت کنه ثانیا احساس میکنم بند هایی که به نظر (همون مخاطب عامی که منتقد به وضوح ارزشی زیر صفر برایش قائل شده)به نظر همون مخاطب عام جزو زیبایی های این تکست بود رو پوچ تلقی کرده و یک چیز دیگه هم به فکرم میرسه که دوست دارم بگم فکر میکنم رابطه ما انسان ها با خدا پر از تنااقض و تضاده این واقعیتی غیر قابل کتمانه حالا من میخوام بدونم که آیا در رابطه بین عاشق و معشوقی که دائما این تناقض جاریه با قلم روزبه بمانی به زیبایی مصور نشده؟همین حرف دیگه ای ندارم فقط یه چیز دیگه هم بگم این که یکی دیگه از نشانه هایی که ثابت میکنه هدف منتقد تا قسمتی تخریب بود همین تیتر خبر بود.یا علی
روزبه بمانی بهترین ترانه سرای کشوره..اما به نظرمن این آهنگ یه ترانه معمولی داشت نسبت به تیتراژای مهدی یراحی
روزبه استاد همه شاعراس
عالیه مگه روزبه بمانی شعر بدم میگه
عالى....روزبه بمانى ازوقتى كه كارش و ميشنوم دراكثر شعرهاش بهترين واژگان و براى رسوندن حال دل استفاده كرده درمورد اين اثرهم همينطور خيلى با فضاى ماه عسل نزديك افطار جور..دردى رو زمين بدترازهمين درد تنها شدن نيست...
روزبه بمانی یکی از بهترین هاست
روزبه از بعد از آلبوم پاروی بی قایق نتنها در جا نزده بلکه کلی عقب رفته. که دیگه اوج این پسرفت توی شعرای آلبوم احسان بود و توی آلبوم یراحی دو تا شعر متوسط و اما بغض که فاجعه بود. هنوزم بعد گذشت هفت سال بهترین شعرای روزبه بمانی مال آلبوم بی خوابی سعید شهروزه.
یک گفتگوی بینظیر با خدا...یه واقعیت عالی...فوق العادس...فوق العاده....صدای احسان خواجه امیری هم مکمل بسیار خوبی شده واسه موندگاری اثر.
بغض کار بسیار ضعیفی بود. روزبه بعد از ترانه دزیره که واقعا ترانه بی نظیری بود باید چند سال هیچ ترانه ای نمی سرود
کسی هیچ کاری رو نقد نکنه چون اگر کسی از اون کار خوشش اومده باشه بهش بر میخوره و شروع می کنه تخریب و توهین...بذارین هیچکس نقد نشه ما باید عادت کنیم که هیچ کس قابل نقد شدن نیست..ما باید هرکسی رو بت کنیم..چه بزرگ باشه شاعر چه کوچیک ما اگه ازش خوشمون بیاد پس کسی حق نداره نقدش کنه چون ما تحمل نداریم...شما هم حق نداری نظر شخصیتو بگی مگر اینکه نظر شخصی شما با نظر شخصی ما همخوانی داشته باشه...یا حق با ماست..یا شما اشتباه می کنی...چون بمانی رو نقد کردین پس دشمنش هستی...اگر گلرویی رو نقد میکردین دشمن گلرویی بودین..اگر بابک صحرایی رو نقد میکردین قطعا دشمن سرسخت صحرایی بودین وخواستین خودتون رو بالا بکشین...مگه نمیدونین هیچ کسی نباید نقد بشه مگر ما به تریپمون بر نخوره؟؟ما که وکیل و وصی همه هستیم..ما..
Man vaghran nemidunam in hame taasobe Bazia az koja miad? Ma Kolan adat darim tu hame chiz taasob dashte bashim. Dustan ookadan oon taranaro naghd karfan , che rabti be khaje amirio bemani dare Akhe? Nagoftan k in 2ta badan. Vaghean motaasefam. Naghde Khubi bud. Merc. Doroste ma Ye taraneo nemishnavim va inke kalamat kheili kheili tekrarian...
اگه جرئت داربن از ترانه های آلبوم عاشقانه ها ایراد بگیرین.
ازین بعد زیر این مطالب فقط اونایی که بهش نمره منفی دادنو میخونم.. صد در صد نظرات ضدزرد و منطقی ترین.. حالا شما هی منفی بده :))
با سلام عزیزان طرفدار خواجه امیری این نقد درباره روزبه بمانی شما چرا خودتونو قاطی میکنید کسانی که نقد میکنن ادبیات خوندن و چه چی سرشون میشه هر وقت درباره موسیقی و .... حرف زدن بیاید الان یه عده میان میگن توی پیجه خواجه امیری حرف زدن که یه حرف خنده داره ولی بزار بگن چون برام مهم نیست و درباره خواجه امیری هم صحبت نکردم روزبه بمانی ترانه سرایی خوبیه ولی هر ترانه سرا میتونه اشتباه کنه پس زیاد ازش طرفداری نکنید با تشکر
موفق باشید
خانوم مهسا خانوم که میگی این نقد رو یدااللهی ننوشته و ایوبی نوشته . باشه قبول ولی لطفا به دکتر جونتون بگین نقد هرکس رو با نام خودش منتشر کنه . نه اینکه برداره بنویسه . نگارندگان : اعضای فعال در خانه ترانه به مدیریت فلانی .
باشه دکتر جون باشه . تو موسس و مدیر خانه ترانه . همه فهمیدن . اینقدر هی نگو عیبه !!!
بچه ها مدیر اومد . برپاااااا
حالا به افتخار مدیر یه کککفففف مممرررتتتببب
نقد بیان نظر و عقیده است در مورد یک اندیشه.
در واقع با نقد،اندیشه ای را به چالش می کشند تا صاحب اندیشه را آگاه سازند، اتفاقی که برای همه ی ما افتاده است. دوستان می آیند نقد های خودشان را در قالب نظراتی مطرح می کنند تا اگر نکته ی ناگفته ای هست، مطرح شود و یا اینکه یک اثر یا اندیشه از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. چه بسا زوایایی از اندیشه ی طرح شده از دید طراح پوشیده مانده باشد.
این نقد 100 % درسته
نمی دونم چرا دوستان نمی خوان بپذیرند که این نقد بدون غرضه!
زمانی که نقدی وجود نداشته باشه سطح ترانه ها چنان افت می کنه که سراینده هر چیزی به ذهنش می رسه می نویسه و نتیجه ش میشه این ترانه که شنونده دچار سردرگمی میشه که داستان این ترانه چیه!!
چارپاره نخست زیباست ولی باید پذیرفت که درون مایه این ترانه همبستگی و انسجام نداره
البته کسی هم توانایی های روزبه بمانی رو زیر سوال نبرده مثلا آلبوم "دنیای این روزای من" "اعجاز" "عاشقانه ها/بویژه ترانه نابرده رنج" و ...
نمیگم بهترین ولی از بهترین ترانه سراهای درون مرزی(!) ایران دکتر یداللهی هست که بهترین کارهاش رو هم علیرضا قربانی ، سالار عقیلی و احسان خواجه امیری خوندند
باشه سامان جان سعی خودم رو می کنم که به بلوغ برسم ولی به خدا خنده داره که هی طرف میگه من مدیرم من مدیرم . به خاطر خودش میگم به خدا . حالا تو باور نکن
راستی سامان جان ، مگه شما می دونی من چند سالمه که میگی بلوغ به سن نیست .
اتفاقا من ترانه های یداللهی رو دوس دارم . اینجام قراره انتقاد بشه . منم در قالب شوخی از یه کار دکتر یداللهی که به نظرم دون شانش بوده انتقاد کردم . شما چرا ناراحتی ؟ دکتر یداللهی انسان بزرگ و فرهیخته ایه . ناراحت نمیشه . شمام خودت رو ناراحت نکن سامان جان
هرچند که «بمانی» در ترانهی موفق «ماه عسل»اش با فرزاد فرزین از این بیشتر هم رندی کرده و دیالوگهایی نهتنها زمینی، بلکه دارای بار اروتیک را هم به این آنتن منتقل کرده؛ اما انصافاً ترانهی «ماه عسل» کجا و «بغض» کجا؟!
هوایی رو که تو نفس میکشی
دارم راه میرم بغل میکنم
تو با من بمون تا ته این سفر
من این ماهو ماه عسل میکنم!
اروتیک !!!!!!!! ؟؟؟؟
من دیگه حرفی ندارم ...
همین یه دنیاست
برای یک عمر
به پای تو نشستنم ....
آقای بمانی واقعا کاراشون عالیه
این بخش تازه وارد خیلی بخش خوبیه و می تونه به مخاطبان موسیقی و از همه بیشتر به ترانه سرایان و ترانه نویسان و دوستداران ترانه کمک کنه. امیدوارم این قبیل کارها بیشتر تکرار بشه و دامنه ی وسیع تری از ترانه ها و ترانه سراها رو در بر بگیره.
نقد کاملا منطقی بود و هیچ قصد و غرضی دیده نمی شد و این دوستانی که متعصبانه اومدن و حمله کردن به این نقد دوباره نداشتن روحیه انتقاد پذیری رو تو کشورمون نشون میده. دوستان خواهش می کنم انصاف داشته باشید.
برنامه ی ماه عسل ماله احسان علیخانیه!
تیتراژه. پایانیش هم ماله مهدی یراحی یه!
هرکسی ام که تیتراژ رو میخوند حالا با هرشعری؛ از نظر مردم پذیرفته نمی شد!
تو بر نامه ماه عسل اصلا نباید تیتراژ ابتدایی و انتهایی با هم مقایسه بشه تیتراژ اول باید یه انرژی باشه واسه اول برنامه تیتراژ پایانی هم باید حال و هواش فرق داشته باشه اصلا تیتراژ اول و آخر نباید با هم مقایسه بشه نباید نگران منی رو با بغض مقایسه کرد اصلا قابل مقایسه نیست امید وارم ترانه های قوی آقای بمانی رو هم نقد کنید . در ضمن از کجا میدونید که این آهنگ نا موفق بوده؟ در حالی که روز اول همین سایت 500 هزار دانلود داشت؟
من خودم خیلی خوشم نیومد از این نقد اما دکتر یدالهی وترانه های زیباشون رو برای احسان یادمون نمی ره به نظرم نباید تیتراژ های ماه عسل مقایسه بشن شاید اگه امسال آقای پاشایی زنده بود اصلا اگه تیتراژ هم می خوندن کار خوبی نمی شد.همه تیتراژهای ماه عسل دوست داشتنی هستند.ترانه های زیبای دیگر از روزبه بمانی مثل تاوان،نابرده رنج تنهایی و خیلی ها ی دیگه که همه طلایی ها دوسش دارند.
واقعا متاسفم برای همه کسایی که هنرمندای کشورمون رو تحقیر کردن تا مثلا هنرمند محبوبشون رو بزرگ کنن غافل از اینکه عزت و بزرگی دست خداست من طرفدار آقای احسان خواجه امیری هستم اما برای تمام هنرمندا احترام قایلم اینو از خود آقای خواجه امیری یاد گرفتم
لقب استاد آقای خواجه امیری رو بزرگ.نمیکنه،توهین دیگر دوستان هم ایشون و کوچیک نمیکنه.نمیدونم چرا انقدر حاشیه درست میکنین آقای خواجه امیری عزت و محبوبیت زیادی در بین مردم و طرفداراشون دارن همینطور بقیهء خواننده ها پس نیاز نیست به خاطر اثبات دوست داشتنتون اینقدر باهم بجنگید امیدوارم روزی برسه که ما فقط و فقط نظرمونو موافق یا مخالف با احترام به بقیه بیان کنیم
عزیزان ، اخه چرا این حرفارو میزنید بعضیاتون؟؟؟ چرا انقد تعصب؟؟؟
اقا نگفتن که احسان خواجه امیری بد خونده نگفتن روزبه بمانی ضعیفه. فقط یه عده متخصص ترانه ی بغض رو خیلی محترمانه نقد کردن و اینکه واقعا نقد درستی بود ، فقط به یه قسمتش اشاره می کنم که کامنتم طولانی نشه :(از سمت دیگر هم که نگاه کنیم، مگر نه اینکه «بغض»، ترانهی تیتراژ «ماه عسل» است و هر آنچه تاکنون در تیتراژهای این برنامه خوانده شده، دیالوگهایی با پروردگار بوده است؟ چطور ممکن است در رسانهی ملی و در نزدیکترین ساعات به افطار، با خدا دیالوگ برقرار کرد و نوشت: تو که چه نباشی چه باشی باهامی)
افزودن یک دیدگاه جدید