گفتگوی مفصل «موسیقی ما» با اعضای گروه «پیکلاویه» به بهانه انتشار نخستین آلبوم راک تمام انگلیسی
ما آدمهای پا پس کشیدن نیستیم
موسیقی ما - بهمن بابازاده: فعالیت گروهی در موسیقی ایران در اکثر اوقات سالهای زیادی دوام نداشته و حالا تصور یک بَندِ راک آن هم از نوع جدی و حتی با کلام انگلیسی کمی دوراز تصورات عرف بازار موسیقی در ایران است.
اعضای پیکلاویه اواخر سال گذشته وارد فصل جدیدی از فعالیتهای خود شدند و با انتشار نخستین آلبوم تمام انگلیسی خود به نام «جایی که پیاده رو تمام میشود» دوران جدیدی را در کارنامه کاری شان باعث شدند و همین بهانهای بود برای نخستین گفتگوی تفصیلی با اعضای این گروه موفق راک در ایران.
مهران مختارپور (خواننده)، مصطفی بهرمان (نوازنده درامز)، مهیار صالحی نیا (نوازنده گیتار الکتریک) و شایان کریمی (سرپرست گروه و نوازنده کیبورد) اعضای گروه پیکلاویه را تشکیل میدهند و با حضورشان در دفتر سایت «موسیقیما» درباره همه اتفاقات و حواشی این گروه گپ زدیم با یک سوال ویژه: «تئوری شیزان پرستی و ربط آن به موسیقی راک در ایران از کجا نشات گرقته است؟»
جوابهای جالبی شنیدیم. تا انتها این گفتگو را بخوانید:
شایان: مصطفی در ورزش قهرمان کشوری دارد و آدم وفقی است که افتخاری برای همهی ماست.
مهران: در سنهای پایینتر که شرایط ورزش کردن راحتتر بود و جوانتر بود و انرژی بیشتری داشت، ورزش را جلو برد. چندسال پیش گفتیم موصی دیگر وقتش رسیده که کار درامز را شروع کنی و درامر پیکلاویه شد. وقتی ما شروع به تمرین کردن باهم کردیم، من همیشه دوست داشتم که تعداد اعضای گروه بیشتر باشد و بیسیست داشته باشیم و یک بند کامل باشیم. یک اتفاقات خوب و از روی شانس بود که با بقیه آشنا شدم. مهیار به عنوان نوازندهی تمرین آمد و باهم تمرین کردیم و اصلا پیکلاویهای وجود نداشت.
شایان: در آن زمان همهچیز بهصورت تمرینی بود و پیکلاویهای به صورت جدی وجود نداشت. ما تمرین کردیم و موزیک زدیم و موزیکها را جلو آوردیم. بالاخره تصمیم گرفتیم از یک روز بند پیکلاویه و چهار نفر اصلی شکل بگیرد.
مهیار: مهمترین دلیلی که ما در اردیبهشت کنسرت دادیم این بود که ایشان از ما حمایت کردند.
مهران: در کنسرت کامنت اتفاقی که افتاد این بود که اعضای گروه کامنت از روی محبتشان اعضای گروه ما را معرفی کردند و گفتند که دوستان ما هستند. خیلیها گفتند مگر کنسرت اینها لغو نشده و قضیه چه چیزی بوده است؟ و اینگونه خبر به جامعه رسید.
مهران: من به عنوان کسی که در گروه پیکلاویه آهنگسازی و فعالیت کرده نظر خودم را بگویم و بقیه هم نظر شخصی خودشان را بگویند. موزیسینهای زیای در ایران هستند که مطرح یا غیر مطرح بوده و در نیای خودشان و موسیقی کار کار میکنند و درست یا نادرست آن به پای خودشان است و من کاری به آن ندارم که آیا موزیک آنها راک هست یا نیست. همهی آنها سعی میکنند که خدمتی به جامعهی موسیقی در ایران بکنند. هرکسی به شیوه ی خودش این کار را انجام میدهد. یکی میآید و سنتی را با این موسیقی ترکیب میکند و دیگری بیکلام کار میکند. هرکسی به شیوهای کار میکند و من دلم میخواهد موزیکی را بسازم که برای مخاطبی باشد که این موسیقی به گوشش اشنا باشد. من در روزهای اول سعی کردهام که روی شعرهای فارسی برای موسیقی راک کار کنم و تا به امروز موفق نبودهام. یا بلد نیستم و یا زبان فارسی به درد موسیقی راکی که ما کار میکنیم نمیخورد. پس من به عنوان آهنگساز و شاعر سعی میکنم پکیج قابل ارائهای داشته باشم که تا آخرین روزی که زندهام بتوانم از آن دفاع کنم. دومین مسئله این است که دلم میخواست از ایران پکیجی را به دنیا ارائه دهیم که شبیه به آن نبوده و هنگامیکه دنیای موسیقی ایران را سرچ میکنید فقط فولک بوده و سه تار و کمانچه و سازهای نظیر آنهاست. موسیقی راک وجود ندارد که به زبان انگلیسی باشد ولی مال کشور ایران باشد. من میخواستم اگر نمیتوانیم بهترین باشیم، حداقل اولین باشیم.
مهران: من به یک نکته ای اکیدا اعتقاد دارم و تا آخرین روزی که زندهام این حرف را تکرار خواهم کرد. پیکلاویه یک کار را خیلی خوب بلد است انجام بدهد و آن هم اجرا کردن است.
مهیار: کلا دو نوع انسان میتواند با گروههای موسیقی تمرین کند. خیلیها میخواهند یک آهنگی را دربیاورند و در اتاق تمرین مینشینند و باهم چفت میشوند. ما تمرینی به آن صورت نمیکنیم. ما همهی آهنگها را زدهایم و فقط در اتاق تمرین، تمرین میکنیم. اگر شما به اتاق تمرین ما تشریف بیاورید تعجب میکنید و شاید حس کنسرتهای ما را کاملا در آن اتاق بگیرید. به نظر من هم ما خیلی خوب اجرا کردن را بلد هستیم. از زمانی که استارت لایت روی ما میافتد استرسهای قبلی را فراموش میکنیم. ما عادت داریم که قبل از اجرا باهم جمع می شویم و یک دستی باهم میدهیم و روی استیج میرویم. وقتی نورها روی ما میافتد همه چیز تمام میشود.
شایان: حقیقتا چند روز پیش با یکی از دوستان صحبتی پیش آمد و من خیلی دوست داشتم از سنین نوجوانی و 15 سالگی کار کنم. رویای من این بود که بتوانم در ایران یک گروه راک موفق را شروع کنم و چندوقت پیش به دوستم میگفتم مثل اینکه یواش یواش به رویایم رسیدهام. اگر من سه سال پیش درمورد انتشار آلبوم راک به زبان انگلیسی در ایران به کسی میگفتم، یک عده میخندیدند و میگفتند این کار شدنی نیست. حتی مهران به سختی قبول کرد بیاید و در چنین راهی قدم بگذارد. من فکر نمیکنم هنوز به جایی رسیدهایم ولی همین آلبومی که منتشر کردیم و چند کنسرتی که گذاشتهایم و اگر شانسی داریم که مخاطب و طرفداری داشته باشیم واقعا به سختی بوده است.
مصطفی: بچهها میدانند من علاقه ی شدیدی به درامر گروه آیس ارث دارم. لمب آو گاد و کریس ادلر واقعا برای من اسطوره هستند.
مهیار: یک اسطوره از گیتار دارم و اولین چیزی که از گیتار دیده ام یک سی دی بود که خیلی اتفاقی آن کلیپ در سی دی بوده و آن آدم یک دریچهای رو به من باز کرد و من در 13 و 14 سالگی سعی میکردم کارهای او را بزنم، پائول گیلبرت است.
شایان: من خیلی مطالعه میکنم و میبینم. من سایت موسیقی ما را در اینستاگرام و تلگرام دارم و همه ی کارهایی که منتشر می شود را رصد میکنم. حتی موزیکهای غیر راک را هم دنبال میکنم. واقعیت این است که این چند ساله موسیقی راک نبوده و اگر بخواهیم درمورد این نوع موسیقی صحبت کنیم باید از دههی 70 به بعد را بگوییم. ما در 20 سال گذشته با یک گپهای زمانی موجه شدیم که در همهی زمانها بوده یعنی یک زمانی موسیقی راک بوده و چند سالی نبوده و دوباره آمده است. چیزی که میخواهم بگویم این است که متاسفانه ما در موسیقی راک به یک هویت شخصی نرسیدهایم. اگر در زمانی که شروع شده آثار را بررسی کنیم، میبینیم به غیر از اوهام گروههای راک دیگری که بودند اکنون دیگر نامی از انها نیست. چون تقریبا کاور میکردند یا آهنگهایی که میساختند را در جاهای دیگر دنیا شنیده بودیم. اوهام هم به خاطر اینکه از اشعار حافظ و موسیقی اصیل استفاده میکرد کمتر این حالت را داشت. من با اینکه آن زمان سن کمی داشتم اوهام گوش میکردم و با اینترنت دایال آپ شب تا صبح اهنگهایش را دانلود میکردیم. همهی موزیسینهای راک ایران در پنج سال اخیر به یک امضای مشخص رسیدهاند که برای خودشان است و میتوانند موزیکی بسازند و بگویند از یک آرتیست ایرانی است.
مهران: یک موضوع جالب درمورد انتشار آلبوم بگویم. نشر آلبوم در گوگل پلی و ایران نشنال از ایران ارزانتر است.
مهیار: این ربطی به ایران ندارد و در دنیا همینگونه است که هیچکس به صورت فیزیکی آلبوم را تهیه نمیکند. البته در خیلی کشورها اینگونه است و با یک سیاست کمی زودتر آلبوم را نشر میدهند که شلوغ شود و حاب زیادی نمیتوان روی آن باز کرد.
مهران: مسئولیت انتشار بینالمللی آلبوم به عهده ی من بود. در سرچی که من کردم فهمیدم در هر یک دلاری که در موسیقی دنیا تولید میشود، 90 سنت برای شرکت اپل است. یعنی آرتیست بگیر فقط 10 درصد ماجرا را دارد. کنسرتگذاشتن در ایران هم همینگونه است و البته یک تفاوت در آن وجود دارد. کنسرت گذاشتن در جاهای دیگر دنیا بازدهی مالی بیشتری دارد و خیلی از تورهای گردن کلفت اروپایی و آمریکایی در دنیا وجود دارند که خودشان به آرتیست پول میدهند که در آنجا کنسرت بگذارند.
مهیار: من درمورد سوال که درمورد تاریخ موسیقی راک ایران پرسیدید بگویم که به نظر من الان وقتش نیست که در این مورد صحبت بشود. هنوز آتشی شروع نشده و یک سری جرقهی کم است و به نظر من 20 سال دیگر میتوانیم صحبت کنیم که ما چه موزیکهایی در راک تولید کردهایم.
شایان: من یک نکتهای بابت بینالمللی شدن میخواستم بگویم و یادم رفت. یک زمانی من مکالمه ی دو نفر را شنیدم که یکی از آهنگهای پیکلاویه را گذاشته بودند و یکی از آنها میگفت این آهنگ برای یک گروه خارجی است و دنبال اسم آن بودند. من خیلی خوشحال شدم و فهمیدم ما انقدر به استاندارد نزدیک شدهایم که کسی که ما را نمیشناسد با این آهنگ گمان میکند یک موسیقی خارجی گوش میکند. یک ماجرای جالب هم هست. یکی پیش دوستش رفته بود و میگفت این کارهای دوست من است. میگفتند حتما به تو دروغ گفته و این آهنگ خارجی است و امکان ندارد این آهنگ در ایران تولید شود.
شایان: زمانی که آلبوم ریلیز شد ما یک شب نشستیم و البوم را برای همدیگر امضا کردیم تا یادگاری باشد. من به یاد دارم در آلبوم خودم امضا کردم و نوشتم امیدوارم روزی دهمین آلبوم پیکلاویه را منتشر کنید. واقعا هدف من همین است و برای این رویا خیز برداشتهام. ممکن است تولید 10 آلبوم موسیقی راک انگلیسی در ایران زمان زیادی بخواهد ولی دوست دارم این گروه و دوستی بماند و فرصت داشته باشیم که این راه را ادامه دهیم. من هرچه توان دارم میگذارم تا آلبومهای بعدی بهتر و کاملتر باشد. مصطفی: من تا زمانی که این دوستی پابرجا باشد و این پشت هم بودنها ثابت بماند تا تهش هستم.
اعضای پیکلاویه اواخر سال گذشته وارد فصل جدیدی از فعالیتهای خود شدند و با انتشار نخستین آلبوم تمام انگلیسی خود به نام «جایی که پیاده رو تمام میشود» دوران جدیدی را در کارنامه کاری شان باعث شدند و همین بهانهای بود برای نخستین گفتگوی تفصیلی با اعضای این گروه موفق راک در ایران.
مهران مختارپور (خواننده)، مصطفی بهرمان (نوازنده درامز)، مهیار صالحی نیا (نوازنده گیتار الکتریک) و شایان کریمی (سرپرست گروه و نوازنده کیبورد) اعضای گروه پیکلاویه را تشکیل میدهند و با حضورشان در دفتر سایت «موسیقیما» درباره همه اتفاقات و حواشی این گروه گپ زدیم با یک سوال ویژه: «تئوری شیزان پرستی و ربط آن به موسیقی راک در ایران از کجا نشات گرقته است؟»
جوابهای جالبی شنیدیم. تا انتها این گفتگو را بخوانید:
- * با چگونگی شکل گیری پیکلاویه شروع کنیم که از کجا آمد و چگونه شکل گرفت؟
- * چطور با همدیگر آشنا شدید و این آشنایی از کجا اتفاق افتاد؟
شایان: مصطفی در ورزش قهرمان کشوری دارد و آدم وفقی است که افتخاری برای همهی ماست.
مهران: در سنهای پایینتر که شرایط ورزش کردن راحتتر بود و جوانتر بود و انرژی بیشتری داشت، ورزش را جلو برد. چندسال پیش گفتیم موصی دیگر وقتش رسیده که کار درامز را شروع کنی و درامر پیکلاویه شد. وقتی ما شروع به تمرین کردن باهم کردیم، من همیشه دوست داشتم که تعداد اعضای گروه بیشتر باشد و بیسیست داشته باشیم و یک بند کامل باشیم. یک اتفاقات خوب و از روی شانس بود که با بقیه آشنا شدم. مهیار به عنوان نوازندهی تمرین آمد و باهم تمرین کردیم و اصلا پیکلاویهای وجود نداشت.
شایان: در آن زمان همهچیز بهصورت تمرینی بود و پیکلاویهای به صورت جدی وجود نداشت. ما تمرین کردیم و موزیک زدیم و موزیکها را جلو آوردیم. بالاخره تصمیم گرفتیم از یک روز بند پیکلاویه و چهار نفر اصلی شکل بگیرد.
- * کنسرت اول شما به کجا رسید که برخی حواشی پیش آمد؟ در دورهای که قبل از شما هم آدمهای زیادی آمده بودند و کنسرت راک برگزار کردند. ولی متاسفانه به یکباره خبر لغو کنسرت خیلی زود پیچید. این اتفاق از کجا شروع شد که خبر آن در رسانهها بزرگ شد؟
- * و اردیبهشت آن سال اولین مواجهه شما با مردم شد.
مهیار: مهمترین دلیلی که ما در اردیبهشت کنسرت دادیم این بود که ایشان از ما حمایت کردند.
مهران: در کنسرت کامنت اتفاقی که افتاد این بود که اعضای گروه کامنت از روی محبتشان اعضای گروه ما را معرفی کردند و گفتند که دوستان ما هستند. خیلیها گفتند مگر کنسرت اینها لغو نشده و قضیه چه چیزی بوده است؟ و اینگونه خبر به جامعه رسید.
- * چرا این فضا و انگلیسی کار کردید و به سمت فارسی خواندن نیامدید؟ این استراتژی از کجا نشات گرفت؟
مهران: من به عنوان کسی که در گروه پیکلاویه آهنگسازی و فعالیت کرده نظر خودم را بگویم و بقیه هم نظر شخصی خودشان را بگویند. موزیسینهای زیای در ایران هستند که مطرح یا غیر مطرح بوده و در نیای خودشان و موسیقی کار کار میکنند و درست یا نادرست آن به پای خودشان است و من کاری به آن ندارم که آیا موزیک آنها راک هست یا نیست. همهی آنها سعی میکنند که خدمتی به جامعهی موسیقی در ایران بکنند. هرکسی به شیوه ی خودش این کار را انجام میدهد. یکی میآید و سنتی را با این موسیقی ترکیب میکند و دیگری بیکلام کار میکند. هرکسی به شیوهای کار میکند و من دلم میخواهد موزیکی را بسازم که برای مخاطبی باشد که این موسیقی به گوشش اشنا باشد. من در روزهای اول سعی کردهام که روی شعرهای فارسی برای موسیقی راک کار کنم و تا به امروز موفق نبودهام. یا بلد نیستم و یا زبان فارسی به درد موسیقی راکی که ما کار میکنیم نمیخورد. پس من به عنوان آهنگساز و شاعر سعی میکنم پکیج قابل ارائهای داشته باشم که تا آخرین روزی که زندهام بتوانم از آن دفاع کنم. دومین مسئله این است که دلم میخواست از ایران پکیجی را به دنیا ارائه دهیم که شبیه به آن نبوده و هنگامیکه دنیای موسیقی ایران را سرچ میکنید فقط فولک بوده و سه تار و کمانچه و سازهای نظیر آنهاست. موسیقی راک وجود ندارد که به زبان انگلیسی باشد ولی مال کشور ایران باشد. من میخواستم اگر نمیتوانیم بهترین باشیم، حداقل اولین باشیم.
- * ادعای بزرگی است.
- * تو هم با مهران موافقی؟
- * شاید با تعریفهای مختلف، متفاوت باشد. شما چی؟
- * هیچوقت دوست نداشتی فارسی بخوانید؟
- مهیار چطور؟
- * خیلی سخت است. شما هیچ نمونه یا الگویی ندارید که مشابه آن کار کنید و از آن پیروی کنید.
- * پس شما خیلی بلند پروازی دارید؟
- * مولف بودن شما قابل احترام است و من با آن موافقم. چقدر نسبت به این موضوع مثبت هستید و فکر میکنید جغرافیای مخاطب شما از مارکت داخلی شروع میشود؟ چقدر قدرت و کشش وجود دارد که مخاطب بین المللی هم به سراغ کارهای شما بیاید؟
- * نکتهای درمورد شما است. حال و هوای آلبوم با 20 بار گوش کردن من با حال و هوای 5 بار کنسرت آمدن من خیلی متفاوت است. من احساس میکنم فضای البوم و کنسرتهای شما تفاوت زیادی با هم دارند. خودم نمیدانم دلیل آن چیست؟ نظر خودتان را بگویید.
- * ریدیوهد
- * اصلا.
- * من فکر کردم شاید دلیلش این باشد که شما ابتدا با کنسرت وارد شدید و بعد آلبومتان آمد. به این موضوع کمی فکر کنید. به نظر من اگر ایتدا آلبوم و بعد اجرای زنده داشتید این اتفاق برای شما خیلی بزرگتر میشد و پیکلاویه از موقعیت الان خیلی بالاتر بود.
مهران: من به یک نکته ای اکیدا اعتقاد دارم و تا آخرین روزی که زندهام این حرف را تکرار خواهم کرد. پیکلاویه یک کار را خیلی خوب بلد است انجام بدهد و آن هم اجرا کردن است.
مهیار: کلا دو نوع انسان میتواند با گروههای موسیقی تمرین کند. خیلیها میخواهند یک آهنگی را دربیاورند و در اتاق تمرین مینشینند و باهم چفت میشوند. ما تمرینی به آن صورت نمیکنیم. ما همهی آهنگها را زدهایم و فقط در اتاق تمرین، تمرین میکنیم. اگر شما به اتاق تمرین ما تشریف بیاورید تعجب میکنید و شاید حس کنسرتهای ما را کاملا در آن اتاق بگیرید. به نظر من هم ما خیلی خوب اجرا کردن را بلد هستیم. از زمانی که استارت لایت روی ما میافتد استرسهای قبلی را فراموش میکنیم. ما عادت داریم که قبل از اجرا باهم جمع می شویم و یک دستی باهم میدهیم و روی استیج میرویم. وقتی نورها روی ما میافتد همه چیز تمام میشود.
- * قبل از اینکه به آلبوم برسیم کمی درمورد الگوی حرفهای حرف بزنیم. آیا الگوی خاصی در داخل یا خارج کشور بوده که در همه ی این سالها تاثیرپذیری شخصیتی و هنری عجیبی از او داشته باشید؟
شایان: حقیقتا چند روز پیش با یکی از دوستان صحبتی پیش آمد و من خیلی دوست داشتم از سنین نوجوانی و 15 سالگی کار کنم. رویای من این بود که بتوانم در ایران یک گروه راک موفق را شروع کنم و چندوقت پیش به دوستم میگفتم مثل اینکه یواش یواش به رویایم رسیدهام. اگر من سه سال پیش درمورد انتشار آلبوم راک به زبان انگلیسی در ایران به کسی میگفتم، یک عده میخندیدند و میگفتند این کار شدنی نیست. حتی مهران به سختی قبول کرد بیاید و در چنین راهی قدم بگذارد. من فکر نمیکنم هنوز به جایی رسیدهایم ولی همین آلبومی که منتشر کردیم و چند کنسرتی که گذاشتهایم و اگر شانسی داریم که مخاطب و طرفداری داشته باشیم واقعا به سختی بوده است.
مصطفی: بچهها میدانند من علاقه ی شدیدی به درامر گروه آیس ارث دارم. لمب آو گاد و کریس ادلر واقعا برای من اسطوره هستند.
مهیار: یک اسطوره از گیتار دارم و اولین چیزی که از گیتار دیده ام یک سی دی بود که خیلی اتفاقی آن کلیپ در سی دی بوده و آن آدم یک دریچهای رو به من باز کرد و من در 13 و 14 سالگی سعی میکردم کارهای او را بزنم، پائول گیلبرت است.
- * کمی درمورد جریان موسیقی راک بعد از انقلاب صحبت کنیم. آدمهایی آمدند و من نمیدانم شما چقد دراین فضا هستید و سرچ کردهاید. گروههای زیادی مثل اوهام، شهرام شعرباف، کاوه یغمایی، کامنت،رضا یزدانی و کاوه آفاق. اینها یک مسیری را طی کردند تا راک ایرانی به جایگاه کنونی رسیده است. آیا این فضا و مسیر را پیگیری کرده اید؟ فکر میکنید قرار است این مسیر به کجا برسد؟
شایان: من خیلی مطالعه میکنم و میبینم. من سایت موسیقی ما را در اینستاگرام و تلگرام دارم و همه ی کارهایی که منتشر می شود را رصد میکنم. حتی موزیکهای غیر راک را هم دنبال میکنم. واقعیت این است که این چند ساله موسیقی راک نبوده و اگر بخواهیم درمورد این نوع موسیقی صحبت کنیم باید از دههی 70 به بعد را بگوییم. ما در 20 سال گذشته با یک گپهای زمانی موجه شدیم که در همهی زمانها بوده یعنی یک زمانی موسیقی راک بوده و چند سالی نبوده و دوباره آمده است. چیزی که میخواهم بگویم این است که متاسفانه ما در موسیقی راک به یک هویت شخصی نرسیدهایم. اگر در زمانی که شروع شده آثار را بررسی کنیم، میبینیم به غیر از اوهام گروههای راک دیگری که بودند اکنون دیگر نامی از انها نیست. چون تقریبا کاور میکردند یا آهنگهایی که میساختند را در جاهای دیگر دنیا شنیده بودیم. اوهام هم به خاطر اینکه از اشعار حافظ و موسیقی اصیل استفاده میکرد کمتر این حالت را داشت. من با اینکه آن زمان سن کمی داشتم اوهام گوش میکردم و با اینترنت دایال آپ شب تا صبح اهنگهایش را دانلود میکردیم. همهی موزیسینهای راک ایران در پنج سال اخیر به یک امضای مشخص رسیدهاند که برای خودشان است و میتوانند موزیکی بسازند و بگویند از یک آرتیست ایرانی است.
- به سراغ آلبوم برویم. این آلبوم چند درصد از علاقهمندیها و خواسته های شما بود و چقدر از خروجی نهایی آن راضی بودید؟
- * فکر میکنید چه جغرافیای مخاطبی به سراغ این آلبوم آمده؟ جغرافیای مخاطبی که قبلا چیزی از پیکلاویه نمیدانستند. آیا مخاطبی که موسیقی راک خارجی گوش میداده با این آلبوم جز فنهای شما میشود؟
مهران: یک موضوع جالب درمورد انتشار آلبوم بگویم. نشر آلبوم در گوگل پلی و ایران نشنال از ایران ارزانتر است.
- * این یک فاجعه است که حالا حالاها درست نمیشود و از زیربنا مشکل وجود دارد.
مهیار: این ربطی به ایران ندارد و در دنیا همینگونه است که هیچکس به صورت فیزیکی آلبوم را تهیه نمیکند. البته در خیلی کشورها اینگونه است و با یک سیاست کمی زودتر آلبوم را نشر میدهند که شلوغ شود و حاب زیادی نمیتوان روی آن باز کرد.
مهران: مسئولیت انتشار بینالمللی آلبوم به عهده ی من بود. در سرچی که من کردم فهمیدم در هر یک دلاری که در موسیقی دنیا تولید میشود، 90 سنت برای شرکت اپل است. یعنی آرتیست بگیر فقط 10 درصد ماجرا را دارد. کنسرتگذاشتن در ایران هم همینگونه است و البته یک تفاوت در آن وجود دارد. کنسرت گذاشتن در جاهای دیگر دنیا بازدهی مالی بیشتری دارد و خیلی از تورهای گردن کلفت اروپایی و آمریکایی در دنیا وجود دارند که خودشان به آرتیست پول میدهند که در آنجا کنسرت بگذارند.
مهیار: من درمورد سوال که درمورد تاریخ موسیقی راک ایران پرسیدید بگویم که به نظر من الان وقتش نیست که در این مورد صحبت بشود. هنوز آتشی شروع نشده و یک سری جرقهی کم است و به نظر من 20 سال دیگر میتوانیم صحبت کنیم که ما چه موزیکهایی در راک تولید کردهایم.
- * هیچکدام اتفاق نبودهاند و یک دوره بودهاند.اوهام در دورهی خودش، فرشید اعرابی در دورهی خودش. یک نقطه ی تاثیرگذار در این مسیر تاریخی باشد از نظر من هم هنوز رخ نداده است.
شایان: من یک نکتهای بابت بینالمللی شدن میخواستم بگویم و یادم رفت. یک زمانی من مکالمه ی دو نفر را شنیدم که یکی از آهنگهای پیکلاویه را گذاشته بودند و یکی از آنها میگفت این آهنگ برای یک گروه خارجی است و دنبال اسم آن بودند. من خیلی خوشحال شدم و فهمیدم ما انقدر به استاندارد نزدیک شدهایم که کسی که ما را نمیشناسد با این آهنگ گمان میکند یک موسیقی خارجی گوش میکند. یک ماجرای جالب هم هست. یکی پیش دوستش رفته بود و میگفت این کارهای دوست من است. میگفتند حتما به تو دروغ گفته و این آهنگ خارجی است و امکان ندارد این آهنگ در ایران تولید شود.
- * جلب توجه مخاطب به سمت آثار شما کار سختی است. موافقید؟
شایان: زمانی که آلبوم ریلیز شد ما یک شب نشستیم و البوم را برای همدیگر امضا کردیم تا یادگاری باشد. من به یاد دارم در آلبوم خودم امضا کردم و نوشتم امیدوارم روزی دهمین آلبوم پیکلاویه را منتشر کنید. واقعا هدف من همین است و برای این رویا خیز برداشتهام. ممکن است تولید 10 آلبوم موسیقی راک انگلیسی در ایران زمان زیادی بخواهد ولی دوست دارم این گروه و دوستی بماند و فرصت داشته باشیم که این راه را ادامه دهیم. من هرچه توان دارم میگذارم تا آلبومهای بعدی بهتر و کاملتر باشد. مصطفی: من تا زمانی که این دوستی پابرجا باشد و این پشت هم بودنها ثابت بماند تا تهش هستم.
- * قرار است این مصاحبه را تو تمام کنی. صحبت پایانی را از تو میشنویم.
منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 اردیبهشت 1397 - 13:33
دیدگاهها
لطفا با اقایان علی اصحابی و میلاد کیانی و نریمان و بهنام علمشاهی و فرهاد جواهر کلام و علی لهراسبی و سعید پور سعید و میثم ابراهیمی و بابک جهانبخش هم گفت وگو کنید واز کارها و البوم هایشان خبر بگزارید .
افزودن یک دیدگاه جدید