به مناسبت مجوز گرفتن حسین زمان پس از 16 سال
در جستجوی «زمان» از دست رفته
ممنوعیت از کار و فعالیت در بین هنرمندان و به ویژه خوانندگان پدیده جدیدی نیست. محدودیت هایی که در برخی موارد یک شبه شکل گرفته و ممکن است یک دهه و بیش از آن طول بکشند تا رفع شوند. ممنوعیتهایی که گاهی زندگی هنری و حرفه ای فرد را فلج ساخته و در مواردی باعث حذف و کناره گیری هنرمند از حیطه تخصصی اش می گردد. چنین اعمال محدودیت هایی که گاهی هیچ سندیت و دلیل قانونی ندارد، همواره یک نتیجه مشخص و تکراری دارند که در مقیاس فردی هدر رفت و اضمحلال موهبت یک انسان و در مقیاس اجتماعی محروم کردن جامعه و مردم از آن هنر و استعداد است.
حسین زمان در این رابطه گفت: من در این 16 سال دلم می خواست که کار کنم اما اجازه کار به من نمی دادند. فکر می کنم بیشتر چوب عقیده و احترامم را نسبت به هنر خوردم، همیشه برای من این مساله وجود داشته است که یک هنرمند باید واقعیت های تلخ و شیرین جامعه خودش را بشناسد و به زبان هنر بیان کند. من با این هدف و انگیزه وارد عرصه هنری شدم و هر از گاهی که در لباس یک هنرمند به واقعیت های تلخ جامعه اشاره می کردم، خوشایند بعضی ها نبود. ضمن این که به اتفاق هایی که در جامعه می افتاد به خاطر تعهدی که به مردم داشتم عکس العمل نشان می دادم چون اعتقاد داشتم به اعتبار مردم در این جایگاه قرار گرفته ام اما متاسفانه بر اساس عادتی که در جامعه ما هست، هر حرف مخالفی را سیاسی تلقی می کردند.
زمان می افزاید: اولین جایی که در مقابل صراحت لهجه من موضع گرفت صدا و سیما بود که اگر اشتباه نکنم در سال 1380 بود که رئیس وقت، آقای علی لاریجانی کتبأ دستور دادند که کارهای من از صدا و سیما پخش نشود و خودم هم نفهمیدم چرا. دلیلی برای این کار وجود نداشت ولی این کار را کردند. از سال 1381 هم اجرای زنده ام با مقاومت مواجه می شد یا جلوی آن را می گرفتند و ارگان های مختلف در شهرستان ها پوسترها را می کندند و اجازه برگزاری نمی دادند.
«بعد ها فهمیدم که علت این اتفاقات این است که من مانند بعضی از مسئولین فکر نمی کنم. و به تعبیر خودشان پایم را از گلیمم درازتر کردم و وارد مسائلی شدم که تشخیص آنها این بود که این مسائل ربطی به هنر ندارد. اما اعتقاد من این بود که هنر به همه چیز می تواند ربط داشته باشد و وظیفه هنرمند این است تا آنجایی که می تواند در قالب کارهای هنری به داد مردم خود برسد. اما هرکس بخواد با این انگیزه وارد هنر بشود، چوبش را می خورد همانطوری که من خوردم».
این خواننده پاپ ادامه می دهد: هر بار هم که مراجعه می کردم و از مسئولین سوال می کردم که چرا به من اجازه کار نمی دهند، کسی جواب درستی نمی داد. فقط این اواخر و از حدود 5،6 سال گذشته بود که هر زمانی که مراجعه می کردم، وزارت ارشاد می گفتندکه از بالا به ما دستور داده اند که مجوز ندهید. و این که این بالا چه کسی هست را هرگز در این 16 سال ممنوعیتی که برایم ایجاد کرده بودند، نفهمیدم.
مختاباد ادامه می دهد: این که یک عده در گوشه ای نشسته اند و به یکباره تصمیم می گیرند کسی را با دستورالعمل یا فتوایی کنار بگذارند. این کارها برای چه چیزی است؟ همیشه گفته می شود سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است. این گفتار مردم را تشویق می کند که در امور سیاسی دخالت کنند و هرکسی به هرحال نظری دارد. اما در عمل این گونه نیست و با این اظهار نظر برخورد می شود. وقتی که شما اجازه اظهارنظر می دهید و این در قانون وجود دارد و اصلا اصل اساسی زندگی انسان است که هر شهروندی از لحاظ سیاسی، اجتماعی، هنری و... حق دارد اظهار نظر و ابراز وجود کند و انتظار داشته باشید هنرمند لال یک گوشه بنشیند و هیج اظهار نظری نکند و ما هیچ ما نگاه باشد این که نمی شود. بنابراین اول لازم است بگویند یک نظر وجود دارد و کسی دیگر نباید نظر بدهد.
«آدم هایی که چنین تصمیماتی می گیرند نتیجه اش را هم دارند می بینند و نتیجه آن چیزی جز همان موسیقی مبتزل ماهواره ای که همه خانه ها و ماشین ها را گرفته است، نیست. و موسیقی درست و حرفه ای که باید فرهیخته باشد نیتس چون هنرمندانش هرکدام به اجبار به گوشه ای رفته اند و این آنارشیست و بلبشویی که در عرصه موسیقی امروز می بینیم، ایجاد شده است و معلوم نیست اصلا کی به کی است».
« وقتی حرف کسانی که دوست دارند هنرشان برای مردم صرف شود نه برای منافع یک سری آدم های خاص و یا مجیز گویی و تخصص و حرفی برای گفتن دارند، نشنیده مانده وگوشه و کنار گذاشته می شوند، نتیجه این رفتارها این است که فرصت طلبان بیسواد بالا می آیند»
این عضو سابق شورای شهر در جواب این سوال که منظور از فرتوت چه چیزی است و آیا به شرایط سنی اشاره دارد و یا روابط ساختاری افزود: هر دو. آمریکا را ببینید، باراک اوباما الان معلوم نیست که کجاست و دلیلی هم ندارد که معلوم باشد. چون نسل دیگری آمدند و او باید برود. مانند این است که بگویید مارادونا امروز بیاید و در فوتبال بازی کند. مارادونا از این ور دروازه تا آن ور نمی تواند پیاده روی کند چه برسد به فوتبال بازی کردن. همانطور که فوتبال و ورزش های دیگر سن دارند، سیاست هم یک سن دارد. یک سیاستمدار باید در طول 8 تا 10 سال کارش را انجام بدهد بعد برود و یک عده دیگر از آدم ها بیایند. در عرصه مدیریت هنری هم همینطور است. الان 40 سال است که یک عده آدم هایی که داعیه مدیریت هنری دارند، از وزارت ارشاد به ارتباطات اجتماعی، از آنجا به حوزه هنری، بعد به جهاد دانشگاهی و پس از آن به شهرداری منتقل می شوند که گویی تحفه هایی هستند که اگر نباشند هنرمملکت از بین می رود.
حسین زمان نیز در همین رابطه گفت: ما خانه موسیقی و انجمن موسیقی داریم ولی این انتقاد را باید به این دوستان وارد کرد که چرا در این سال ها دفاعی از هنرمندان نکردند. در مورد خود من در طی این 16 سال حتی یک بار زنگ نزدند که بپرسند دردت چیست که به تو مجوز ندادند. حتی برایشان سوال هم پیش نیامد. البته در ارتباط با مسائل دیگر هم ندیده ام که خیلی فعال باشند وکاری انجام بدهند. مگر کسی مانند شجریان داریم در این مملکت؟ اما در قبال ظلم و بی احترامی هایی که به ایشان شد آیا جاهایی مانند خانه موسیقی که حتی برخی از اعضا آن از شاگردان استاد هستند، حق مطلب را جا آوردند؟ دعا می کنم که هنر و به ویژه هنر موسیقی در مملکت ما از بند و حصر بیرون بیاید.
وی در ادامه و در پاسخ به این سوال که در نهایت چه چیزی عوض شده، اضافه کرد: فکر می کنم که خودشان با سبک، سنگین کردن شرایط اجتماعی به این نتیجه رسیدند که شاید ادامه این ممنوعیت به صلاح نباشد. البته پیگیری های خودم هم بود و این که در این 16 سال سکوت نکردم و هم به شکل اعتراضی در مطبوعات و رسانه ها صدایم را رساندم و هم فعالیت های هنری ام را خیلی محدود ، به دلیل هزینه های بالایی که داشت، ادامه دادم. و اینها را در فضای مجازی و خارج از ایران منتشر کردم.
«اینها شاید باعث شد کسانی که نمی گذاشتند من کارم را انجام بدهم خسته شوند. به هر حال 2، 3 ماه پیش اعلام کردم اگر وضعیت من را مشخص نکنید، جلوی وزارت ارشاد تحصن می کنم. و اگر جوابی نمی گرفتم این کار را واقعا انجام می دادم اما 10 روز بعد جناب ترابی، مدیر کل دفتر موسیقی ارشاد تماس گرفتند، صحبت کردیم و گفتند در تلاش هستند تا مجوز من را بگیرند. به قولشان هم عمل کردند. البته من هنوز نیمه راه هستم و مجوز 3 تا آهنگ را گرفته ام و برای بقیه هم فعلا قول مساعد را به من داده اند که باید آنها را هم بگیرم تا برای کنسرت اقدام کنم. امیدوارم تا آن موقع مانع تراشی نشود».
وی خاطر نشان کرد: این رفتار با هنرمند اصلا منطقی نیست و مغایر با آزادی است. چون هنرمند باید آزاد باشد و نه فقط هنرمند که هرکسی می تواند عقیده اش را مطرح کند. ما همیشه ادعا کرده ایم که ما مملکت آزادی هستیم که همه مردم آزادی دارند و جا برای اعتراض و انتقاد باز است. اما متاسفانه جور دیگری عمل کرده ایم و نمونه هایش را می بینیم که به دانشجویان، هنرمندان و وکلا و سایر کسانی که انتقاد می کنند به تندی عکس العمل و پاسخ می دهیم.
- زمان خاموشی
حسین زمان در این رابطه گفت: من در این 16 سال دلم می خواست که کار کنم اما اجازه کار به من نمی دادند. فکر می کنم بیشتر چوب عقیده و احترامم را نسبت به هنر خوردم، همیشه برای من این مساله وجود داشته است که یک هنرمند باید واقعیت های تلخ و شیرین جامعه خودش را بشناسد و به زبان هنر بیان کند. من با این هدف و انگیزه وارد عرصه هنری شدم و هر از گاهی که در لباس یک هنرمند به واقعیت های تلخ جامعه اشاره می کردم، خوشایند بعضی ها نبود. ضمن این که به اتفاق هایی که در جامعه می افتاد به خاطر تعهدی که به مردم داشتم عکس العمل نشان می دادم چون اعتقاد داشتم به اعتبار مردم در این جایگاه قرار گرفته ام اما متاسفانه بر اساس عادتی که در جامعه ما هست، هر حرف مخالفی را سیاسی تلقی می کردند.
زمان می افزاید: اولین جایی که در مقابل صراحت لهجه من موضع گرفت صدا و سیما بود که اگر اشتباه نکنم در سال 1380 بود که رئیس وقت، آقای علی لاریجانی کتبأ دستور دادند که کارهای من از صدا و سیما پخش نشود و خودم هم نفهمیدم چرا. دلیلی برای این کار وجود نداشت ولی این کار را کردند. از سال 1381 هم اجرای زنده ام با مقاومت مواجه می شد یا جلوی آن را می گرفتند و ارگان های مختلف در شهرستان ها پوسترها را می کندند و اجازه برگزاری نمی دادند.
«بعد ها فهمیدم که علت این اتفاقات این است که من مانند بعضی از مسئولین فکر نمی کنم. و به تعبیر خودشان پایم را از گلیمم درازتر کردم و وارد مسائلی شدم که تشخیص آنها این بود که این مسائل ربطی به هنر ندارد. اما اعتقاد من این بود که هنر به همه چیز می تواند ربط داشته باشد و وظیفه هنرمند این است تا آنجایی که می تواند در قالب کارهای هنری به داد مردم خود برسد. اما هرکس بخواد با این انگیزه وارد هنر بشود، چوبش را می خورد همانطوری که من خوردم».
این خواننده پاپ ادامه می دهد: هر بار هم که مراجعه می کردم و از مسئولین سوال می کردم که چرا به من اجازه کار نمی دهند، کسی جواب درستی نمی داد. فقط این اواخر و از حدود 5،6 سال گذشته بود که هر زمانی که مراجعه می کردم، وزارت ارشاد می گفتندکه از بالا به ما دستور داده اند که مجوز ندهید. و این که این بالا چه کسی هست را هرگز در این 16 سال ممنوعیتی که برایم ایجاد کرده بودند، نفهمیدم.
- هنرمند نباید سکوت کند
مختاباد ادامه می دهد: این که یک عده در گوشه ای نشسته اند و به یکباره تصمیم می گیرند کسی را با دستورالعمل یا فتوایی کنار بگذارند. این کارها برای چه چیزی است؟ همیشه گفته می شود سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است. این گفتار مردم را تشویق می کند که در امور سیاسی دخالت کنند و هرکسی به هرحال نظری دارد. اما در عمل این گونه نیست و با این اظهار نظر برخورد می شود. وقتی که شما اجازه اظهارنظر می دهید و این در قانون وجود دارد و اصلا اصل اساسی زندگی انسان است که هر شهروندی از لحاظ سیاسی، اجتماعی، هنری و... حق دارد اظهار نظر و ابراز وجود کند و انتظار داشته باشید هنرمند لال یک گوشه بنشیند و هیج اظهار نظری نکند و ما هیچ ما نگاه باشد این که نمی شود. بنابراین اول لازم است بگویند یک نظر وجود دارد و کسی دیگر نباید نظر بدهد.
«آدم هایی که چنین تصمیماتی می گیرند نتیجه اش را هم دارند می بینند و نتیجه آن چیزی جز همان موسیقی مبتزل ماهواره ای که همه خانه ها و ماشین ها را گرفته است، نیست. و موسیقی درست و حرفه ای که باید فرهیخته باشد نیتس چون هنرمندانش هرکدام به اجبار به گوشه ای رفته اند و این آنارشیست و بلبشویی که در عرصه موسیقی امروز می بینیم، ایجاد شده است و معلوم نیست اصلا کی به کی است».
- خانه موسیقی نهادی منفعل
« وقتی حرف کسانی که دوست دارند هنرشان برای مردم صرف شود نه برای منافع یک سری آدم های خاص و یا مجیز گویی و تخصص و حرفی برای گفتن دارند، نشنیده مانده وگوشه و کنار گذاشته می شوند، نتیجه این رفتارها این است که فرصت طلبان بیسواد بالا می آیند»
این عضو سابق شورای شهر در جواب این سوال که منظور از فرتوت چه چیزی است و آیا به شرایط سنی اشاره دارد و یا روابط ساختاری افزود: هر دو. آمریکا را ببینید، باراک اوباما الان معلوم نیست که کجاست و دلیلی هم ندارد که معلوم باشد. چون نسل دیگری آمدند و او باید برود. مانند این است که بگویید مارادونا امروز بیاید و در فوتبال بازی کند. مارادونا از این ور دروازه تا آن ور نمی تواند پیاده روی کند چه برسد به فوتبال بازی کردن. همانطور که فوتبال و ورزش های دیگر سن دارند، سیاست هم یک سن دارد. یک سیاستمدار باید در طول 8 تا 10 سال کارش را انجام بدهد بعد برود و یک عده دیگر از آدم ها بیایند. در عرصه مدیریت هنری هم همینطور است. الان 40 سال است که یک عده آدم هایی که داعیه مدیریت هنری دارند، از وزارت ارشاد به ارتباطات اجتماعی، از آنجا به حوزه هنری، بعد به جهاد دانشگاهی و پس از آن به شهرداری منتقل می شوند که گویی تحفه هایی هستند که اگر نباشند هنرمملکت از بین می رود.
حسین زمان نیز در همین رابطه گفت: ما خانه موسیقی و انجمن موسیقی داریم ولی این انتقاد را باید به این دوستان وارد کرد که چرا در این سال ها دفاعی از هنرمندان نکردند. در مورد خود من در طی این 16 سال حتی یک بار زنگ نزدند که بپرسند دردت چیست که به تو مجوز ندادند. حتی برایشان سوال هم پیش نیامد. البته در ارتباط با مسائل دیگر هم ندیده ام که خیلی فعال باشند وکاری انجام بدهند. مگر کسی مانند شجریان داریم در این مملکت؟ اما در قبال ظلم و بی احترامی هایی که به ایشان شد آیا جاهایی مانند خانه موسیقی که حتی برخی از اعضا آن از شاگردان استاد هستند، حق مطلب را جا آوردند؟ دعا می کنم که هنر و به ویژه هنر موسیقی در مملکت ما از بند و حصر بیرون بیاید.
- چرا 16 سال
وی در ادامه و در پاسخ به این سوال که در نهایت چه چیزی عوض شده، اضافه کرد: فکر می کنم که خودشان با سبک، سنگین کردن شرایط اجتماعی به این نتیجه رسیدند که شاید ادامه این ممنوعیت به صلاح نباشد. البته پیگیری های خودم هم بود و این که در این 16 سال سکوت نکردم و هم به شکل اعتراضی در مطبوعات و رسانه ها صدایم را رساندم و هم فعالیت های هنری ام را خیلی محدود ، به دلیل هزینه های بالایی که داشت، ادامه دادم. و اینها را در فضای مجازی و خارج از ایران منتشر کردم.
«اینها شاید باعث شد کسانی که نمی گذاشتند من کارم را انجام بدهم خسته شوند. به هر حال 2، 3 ماه پیش اعلام کردم اگر وضعیت من را مشخص نکنید، جلوی وزارت ارشاد تحصن می کنم. و اگر جوابی نمی گرفتم این کار را واقعا انجام می دادم اما 10 روز بعد جناب ترابی، مدیر کل دفتر موسیقی ارشاد تماس گرفتند، صحبت کردیم و گفتند در تلاش هستند تا مجوز من را بگیرند. به قولشان هم عمل کردند. البته من هنوز نیمه راه هستم و مجوز 3 تا آهنگ را گرفته ام و برای بقیه هم فعلا قول مساعد را به من داده اند که باید آنها را هم بگیرم تا برای کنسرت اقدام کنم. امیدوارم تا آن موقع مانع تراشی نشود».
وی خاطر نشان کرد: این رفتار با هنرمند اصلا منطقی نیست و مغایر با آزادی است. چون هنرمند باید آزاد باشد و نه فقط هنرمند که هرکسی می تواند عقیده اش را مطرح کند. ما همیشه ادعا کرده ایم که ما مملکت آزادی هستیم که همه مردم آزادی دارند و جا برای اعتراض و انتقاد باز است. اما متاسفانه جور دیگری عمل کرده ایم و نمونه هایش را می بینیم که به دانشجویان، هنرمندان و وکلا و سایر کسانی که انتقاد می کنند به تندی عکس العمل و پاسخ می دهیم.
- هنرمند را در بند نکنیم
منبع:
خبرگزاری ایرنا
تاریخ انتشار : پنجشنبه 26 مهر 1397 - 01:59
افزودن یک دیدگاه جدید