گفتوگوی «موسیقی ما» با آهنگساز و پژوهشگر نامدار موسیقی ایران
محمدرضا درویشی: شما هر کاری کنید، عدهای مخالفند
موسیقی ما - دیدهاید بعضی آدمها زندگیشان یک خط صاف است. به دنیا میآیند، بزرگ میشوند، درس میخوانند، سر کار میروند و کارمندانی فعال و مرتب میشوند، ازدواج میکنند، بچهدار میشوند، ارتقای شغلی میگیرند و بعد هم پیر میشوند و خلاص! از بیرون که به زندگیشان نگاه میکنی، به خانهای که هر چند سال یک بار از عدد منطقهاش کم میشود، به ماشینشان که هر سال مدلش بالا میرود، به بچههایی که میروند دانشگاههای معتبر یا کالجهای خارج از کشور... غبطهآمیز به نظر میرسند؛ اما همین آدمها، وقتی در 60 سالگی یک روز جلوی آینه به خودشان نگاه میکنند، از چشمهایی که بهشان خیره شده، میترسند.
با خودشان فکر میکنند این آدم، چهقدر با رویای بیستسالگیشان فرق دارد. بعد احساس میکنند، شرمندهی خودشان شدهاند. چند دقیقهای، چند ساعتی و شاید هم چند روزی به این ماجرا فکر میکنند و بعد دوباره زندگی با همهی دغدغههایش چنان به سرشان هجوم میآورد که همهچیز را فراموش میکنند و فقط یادشان میآید که نباید در آینه به خودشان دقیق شوند.
بعضی آدمهای 60 ساله اما هستند که تنها لحظات خوششان، فکر کردن به خود و زندگیای است که از سر گذراندهاند. میتوانند به تمام آن شببیداریها، رنجها و گاهی بیپولیها و سختیها نگاه کنند و دلشان غنج برود و بنشینند گوشهی کتابخانهشان، کارگاهشان یا اتاقکی کوچک و به خودشان دستمریزاد بگویند. اینها آدمهای خوشبختی هستند؛ چون بدهیای به خودشان ندارند، طلبی هم ندارند. حسابشان با خودشان صاف صاف است.
«محمدرضا درویشی» لابد از این 60 سالهها است. میتواند ساعتها بنشیند کنج زیرزمین خانهاش در آن فرعی خلوت جردن و به خودش خوب فکر کند. به موسیقی فیلمهایش، به آثار مستقلش، به آن همه کتابی که نوشته، به پژوهشهایی که کرده، به آن هنرمندان فقیر و گمنام روستایی که اگر او نبود، مثل خیلیهای دیگر ناشناخته مرده بودند... حالا اینکه بزرگ شدن بچههایش را ندیده، مثل هر هنرمند دیگری رنجها و ناملایمات بسیاری کشیده، اگر هر کار دیگری میکرد حالا سرمایهی بیشتری داشت، چندان مهم نیست. مهم این است که میتواند برود جلوی آینه، خوب به خودش دقیق شود و به خاطر تمام کارهایی که کرده و آنهایی که نکرده -چه خوب که نکرده- فکر کند و به چشمهایش خیره شود. خیره شدن به چشمهای خود آدم، خوشبختی بزرگی است که نصیب هر کسی نمیشود.
آقای دهلوی هم طرحی برای تنبک کوکی داشتند و تنبک زورخانهای را احیا کردند؛ یعنی آقای دهلوی طراحیاش را انجام داد و شخص دیگری آن را ساخت. استاد دهلوی -که یادشان به خیر باشد- با کمک استاد قنبریمهر، همچنین از قیچک بلوچی، قیچکهایی طراحی کردند که میتوانند کاربرد زیادی داشته باشند.
با خودشان فکر میکنند این آدم، چهقدر با رویای بیستسالگیشان فرق دارد. بعد احساس میکنند، شرمندهی خودشان شدهاند. چند دقیقهای، چند ساعتی و شاید هم چند روزی به این ماجرا فکر میکنند و بعد دوباره زندگی با همهی دغدغههایش چنان به سرشان هجوم میآورد که همهچیز را فراموش میکنند و فقط یادشان میآید که نباید در آینه به خودشان دقیق شوند.
بعضی آدمهای 60 ساله اما هستند که تنها لحظات خوششان، فکر کردن به خود و زندگیای است که از سر گذراندهاند. میتوانند به تمام آن شببیداریها، رنجها و گاهی بیپولیها و سختیها نگاه کنند و دلشان غنج برود و بنشینند گوشهی کتابخانهشان، کارگاهشان یا اتاقکی کوچک و به خودشان دستمریزاد بگویند. اینها آدمهای خوشبختی هستند؛ چون بدهیای به خودشان ندارند، طلبی هم ندارند. حسابشان با خودشان صاف صاف است.
«محمدرضا درویشی» لابد از این 60 سالهها است. میتواند ساعتها بنشیند کنج زیرزمین خانهاش در آن فرعی خلوت جردن و به خودش خوب فکر کند. به موسیقی فیلمهایش، به آثار مستقلش، به آن همه کتابی که نوشته، به پژوهشهایی که کرده، به آن هنرمندان فقیر و گمنام روستایی که اگر او نبود، مثل خیلیهای دیگر ناشناخته مرده بودند... حالا اینکه بزرگ شدن بچههایش را ندیده، مثل هر هنرمند دیگری رنجها و ناملایمات بسیاری کشیده، اگر هر کار دیگری میکرد حالا سرمایهی بیشتری داشت، چندان مهم نیست. مهم این است که میتواند برود جلوی آینه، خوب به خودش دقیق شود و به خاطر تمام کارهایی که کرده و آنهایی که نکرده -چه خوب که نکرده- فکر کند و به چشمهایش خیره شود. خیره شدن به چشمهای خود آدم، خوشبختی بزرگی است که نصیب هر کسی نمیشود.
***
- * شما در شیراز به دنیا آمدید، در همان شهر ساز نواختید و بعدها به دانشکده موسیقی رفتید. از همینجا شروع کنیم؛ در آن سالها موسیقی در شهرستآنها آنقدر متداول نبود که یک نوجوان پیانو و ویولون بنوازد، اما شما نواختید؛ در دانشگاه موسیقی خواندید و به امروز رسیدید که یکی از چهرههای مطرح آهنگسازی ایران هستید.
- * از این تقدیر خوشحالید؟
- * خب شما در شیراز متولد شدید و بعد به تهران آمدید. در این سالها تلاش کردید تا سازها و نغمههای مهجور و گمشده را پیدا کنید. حال از زندگی در شهر راضی هستید؟
- * چرا؟
- * شما یک مدت هم قزوین زندگی میکردید. درست است؟
- * با این اوصاف دخترانتان در کودکی شما را میشناختند؟
- * اما حاصلش شد چند جلد کتاب مفصل درباره سازهای ایرانی و کشف سازهای جدید.
- * حالا که از هیچکدام از این سازها در ارکسترها استفاده نمیشود، احساس ضرر نمیکنید؟ اصلاً به بازسازی این سازها فکر کردهاید؟
آقای دهلوی هم طرحی برای تنبک کوکی داشتند و تنبک زورخانهای را احیا کردند؛ یعنی آقای دهلوی طراحیاش را انجام داد و شخص دیگری آن را ساخت. استاد دهلوی -که یادشان به خیر باشد- با کمک استاد قنبریمهر، همچنین از قیچک بلوچی، قیچکهایی طراحی کردند که میتوانند کاربرد زیادی داشته باشند.
- * نقش استاد قنبریمهر در سازسازی ایران بسیار مهم است.
- * آقای «رضا ژاله» هم در این میان کارهای مهمی کردهاند.
- * شما آهنگساز سمفونیک هستید و با این وجود، از لزوم صداهای جدید حرف میزنید؛ اصلاً ارکستر سمفونیک به صداهای جدید نیاز دارد؟
- * حتی پیانو هم ساز جدیدی است که در ارکسترها استفاده میشود.
- * در بخش سازسازی، غربیها با تکیه بیشتر به علم توانستند سازهایی جدید و در عین حال کاربردی بسازند؛ اما ما سازهای گذشتهمان را هم فراموش کردیم.
- * نظرتان دربارهی شورانگیز و سلانه که آقای علیزاده مینوازند، چیست؟
- * آقای شجریان هم چندین ساز ابداعی ساختند که در کنسرتهای سالهای اخیرشان از آنها استفاده شد.
- * چرا؟
- * به نظر شما سازهای آقای شجریان در ذاتشان توانایی فراگیر شدن دارند؟
- * چهطور ایشان به عنوان یک خواننده توانستهاند سازهایی ابداع کنند که سازشناسی چون شما تا این اندازه به آنها امیدوار است؟
- * یعنی این سازها میتواند جایگزین تار یا کمانچه شوند؟
- * در آن زمان که ایشان از این سازها رونمایی کرد، با مخالفتهای بسیاری روبهرو شد.
- * که تعدادشان هم خیلی زیاد است.
- * این مخالفتها درباره فعالیتهای «همایون شجریان» هم وجود دارد.
- * شما با نوآوریهای او موافق هستید یا فکر میکنید باید راه پدر را ادامه میداد؟
- * گفتید که سازهای آقای شجریان، نیاز به اصلاحاتی کوچک داشتند. حالا با توجه به بیماری ایشان، تکلیف این سازها چه میشود؟
- * به نظر شما «شورانگیز» و «سلانه» الان سازهای شناخته شدهای هستند؟
- * اشاره کردید که به فیزیک علاقهمندید. در این باره توضیح میدهید؟
- * چند سال است که فیزیک را بهطور جدی دنبال میکنید؟
- * در نگرشتان به موسیقی هم تأثیر گذاشته است؟
- * چرا در این چند دهه آهنگسازی، کمتر کار باکلام ساختهاید؟
- * اصلاً نسبت شما با ادبیات چیست؟
- * «کلیدر» را چهطور؟ آن را هم نخواندهاید؟
- * و کدام یک را بیشتر؟
- * چه چیزی در حافظ وجود دارد که این همه دوستش دارید؟
- * از شاعران جدید با کدامشان ارتباط برقرار میکنید؟
- * همکاری طولانیمدتی هم با آقای بیضایی داشتید.
- * یعنی در آینده از این واژهها استفاده میشود؟
- * شما کدام وجهتان را بیشتر دوست دارید؟ آهنگسازی یا پژوهش؟
- * شما اصولاً به کار جوانان علاقهمندید و برای آلبوم بسیاری از آنها هم مقدمه نوشتهاید.
- * و این روزها چه میکنید؟
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 - 14:48
دیدگاهها
خواهشمندم با روزبه بمانی بهروز صفاریان علیرضا افکاری علی لهراسبی اخشابی مریم اسدی مریم حیدرزاده بابک رادمنش و خواجهامیری و صادقی مصاحبه کنید
درود بر استاد درویشی نازنین. مرد زحمت کش موسیقی، بدون شک موسیقی نواحی مدیون ایشان است.
زیر زمینی که از آن جهانِ خود شماست جناب درویشی
دیدارتان را فرتموش نخواهم کرد مرد بزرگ موسیقی.
زنده باشی استاد درویشی عزیز
جالبه اين آقاي درويشي قبلا فرموده بودن سازهاي ابداعي شجريان سزاوار تنور آتش است حال ميگه خوبه و ميشه استفاده كرد ازشون.بالاخره قسم حضرت عباس يا دم خروس آقاي درويشي؟!!!!
افزودن یک دیدگاه جدید