به گزارش «موسیقی ما»، عباس کیارستمی که وسواس خاصی در گزینش کوچکترین مراحل فیلمش داشت، در فیلم «طعم گیلاس» و در سکانسی تاثیرگزار و شش دقیقهای، از یکی از تصنیفهای آلبوم «تمنای وصال» به آهنگسازی و خوانندگی سید عبدالحسین مختاباد به عنوان پسزمینه استفاده کرد.
این تصنیف با عنوان «دود عشق» روی مطلع شعر سعدی (ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی) در نغمه اصفهان ساخته شده و صدای سهتار مرحوم شهریار فریوسفی و تار استاد جلیل شهناز با تنظیمی زیبا از حسین فرهادپور این کار را شنیدنیتر کرده است.
اصل این تصنیف ۴ دقیقه است اما در فیلم بیش از ۶ دقیقه و چندین بار با تکرار بخشهایی از شعر سعدی با صدای مختاباد پخش شده است.
«طعم گیلاس» در سالهایی ساخته شد که آلبوم «تمنای وصال» مختاباد در زمره آثار پر اقبال موسیقی سنتی به شمار میرفت. اما آقای کیارستمی به جای انتخاب معروفترین تصنیف این آلبوم (تمنای وصال)، به سراغ تصنیفی کمتر شناخته شده در همین اثر رفت که شعری معروف از سعدی را آقای مختاباد دستمایۀ ساخت این تصنیف قرار داده است.
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
اصل سکانس نیز شاید یکی از تاثیرگزارترین سکانسهای فیلم طعم گیلاس باشد.
یادداشت عبدالحسین مختاباد را به همراه تصنیف «ندانمت» به حقیقت و نیز شش دقیقهای که فیلم استاد کیارستمی از این کار استفاه کرده، بشنوید:
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشاندهای مرا کنون
به زورقی ز عاجها
ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
از کودکی موسیقی و فیلم دنیای من بودند؛ و عشق من به سینما وصفناپذیر بود. فیلم «مسافر» او دنیای خود من بود که برای دیدن فیلمی از روستایم با شوقی وصفناپذیر و تحمل همه سختیهای مسافرت آن ایام، خود را به ساری میرساندم و با ولعی تمام به تماشا مینشستم.
کیارستمی با فیلمهای بعد انقلابش نظیر «خانه دوست کجاست» و «طعم گیلاس» -که از یکی از کارهایم (تصنیف ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی) استفاده کرده بود- و... مرا به زلال ایام کودکیهایم میبرد.
ایامی که بعدها وقتی بزرگتر شدم به عضوی فعال در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساری در خیابان مازیار تبدیل شدم. آن زمانها نمیدانستم که چهرهای همانند کیارستمی خود بانی فیلمسازی در این مرکز فرهنگی مهم و تاثیرگذار است. مکانی که نخستین بار فیلم مسافر آن شادروان و نیز فیلم عمو سبییلوی استاد بهرام بیضایی را در همان جا دیدم و آن هم نه یکبار که چندین بار.
او را قدر ندانستیم همانند همه بزرگان عرصه علم و هنر و ادب...که در شهر خود غریب بودند.
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
یادش جاودان
افزودن یک دیدگاه جدید