ارمغان شکایت یک نهاد صنفی از عضو خود چه خواهد بود؟
آیا خانه موسیقی با این «پیروز»ی، «ارجمند» میشود؟
[ امیرعباس ستایشگر - موزیسین، منتقد و دبیر هنری نشریه «هنر موسیقی» ]
«پیروز ارجمند» جدا از هر پست و مقامی که داشته، بخشی از جامعه موسیقی و عضو کانون آهنگسازان خانه موسیقی است. حال که شکایت حقوقی خانه موسیقی از او رسانهای شده و ممکن است در آستانه انتخابات هیأت مدیره این نهاد صنفی، پرسشهایی را به افکار عمومی تحمیل کند، بررسی چند گمانه بیتأثیر نخواهد بود:
1- اصولاً وقتی کار دو طرف به دادگاه و شکایت میرسد، بدان معنا است که نتوانستهاند در فضای گفتوگو، گفتمان و بیان نظرات و دیدگاهها و تحمل آن از هر دو طرف، موفق باشند. فارغ از هر موفقیتی، این شکایت و حکم آن به ما ثابت میکند که موسیقیدان و نهاد صنفی، امروز از حل مشکلات خود عاجز هستند و نمیتوانند مشکل «موسیقی» را حل کنند که این به ضرر موسیقی است.
2- پیروز ارجمند مهمترین کاندیدای خانه موسیقی برای تصدی پست ریاست دفتر موسیقی بوده و این را تقریباً همه میدانند و مدیرعامل خانه موسیقی، خود در گفتوگویی این نکته را تأیید کردهاند که با رایزنیهای خانه، ایشان به این پست رسیدهاند. از طرفی، گویی بخش عظیمی از موضوع شکایت، مربوط به رفتارها، بخشنامهها و مصاحبههای جناب ارجمند به عنوان شخص حقوقی (مدیر دفتر امور موسیقی وقت) بوده است. پیروز ارجمند -مانند همه مدیران فرهنگی- دارای ضعف و قدرتی در کار خود بوده است. حال اینکه آیا خودش استعفا داده یا با حکم وزیر بر کنار شده، آیا دردی از اصل موضوع دوا خواهد شد؟ با نگاهی به این چیدمان و بازیهای شطرنجوار خانه موسیقی با معاونت هنری، باز نوعی از بیدرایتی را میتوان ردیابی کرد. خانه موسیقی در انتخابش شکست خورده و آن کسی را که فکر میکرده میتواند کارهای ایشان را به پیش ببرد، مانعی جدی بر سر راه امروز خود میبیند.
3- با پیشفرض آنکه تمامی دعوی خانه موسیقی درباره پیروز ارجمند صحیح باشد، روند اینگونه اختلافها دور از هرگونه منطق است. اگر تخطی او مربوط به «دفتر موسیقی» است که باید آن طرف میز، وزارت ارشاد باشد نه خانه موسیقی. اگر تخلف او به عنوان منتقد خانه موسیقی است که مدیران خانه این مسیر را درباره دکتر ساسان فاطمی نیز رفتهاند. آیا در آنجا نتیجه مطلوب را گرفتند؟ آیا ساسان فاطمی امروز دیگر به همان روش قبلی منتقد عملکرد مدیران و هیأت مدیره خانه موسیقی نیست؟ روش صحیح این بود که «ارشاد» و «ارجمند» دو طرف دعوا باشند و خانه موسیقی برای حل موضوع از راه صنفی خود وارد ماجرا شود.
4- در جایی مدیرعامل خانه موسیقی عنوان کرده بودند که آیا ما اختیار این را نداریم که برای اثبات عملکرد خود و اینکه نشان دهیم قانون فرای همه موارد است، به محکمه شکایت کنیم؟ بدونشک قانون این اختیار را به شما میدهد، اما اخلاق نه! ما سالها است که در موسیقی فعالیت میکنیم و همه زوایای روابط هنرمندان را کموبیش میشناسیم. شما شاید در این محکمه پیروز باشید، اما به راستی مشکل خانه موسیقی با محکوم کردن یک عضو خود حل میشود؟ افقهای خانه موسیقی بین اهل موسیقی روشن میشود؟ دست مهربانی از آستینها برایتان بیرون میآیند؟ آیا فکر میکنید با این شکایت از منتقدینتان کم میشوند؟
5- بدونشک این ماجرا هیچ پیروزی در محکمه نخواهد داشت، جز شکستِ موسیقی. ما که پرچمدار فرهنگ هستیم و -با هر مرام و مسلکی- با دشمنان موسیقی که هر روز از یک نقطه کشور به این هنر هجوم میبرند، در حال مبارزه، با این حرکت تنها آب به آسیاب آنان میریزیم. ما در درون خودمان -خانواده موسیقی- هر مشکلی داشته باشیم، نباید اجازه بدهیم که افرادی از بیرون ما را به هرج و مرج و نداشتن روحیه صنفی و... متهم کنند. وقتی پای موسیقی و موسیقیدان به دادگاه و شلاق و زندان میرسد، دیگر فاتحه «مَنِش»خوانده است. آیا این رفتار به نفع «موسیقی» است که شما مسئولیت «خانه» آن را به دست دارید؟ قضاوت را به خودتان میسپارم و خودتان را به خداوندِ رحمان.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 14 تیر 1395 - 14:10
دیدگاهها
خانه موسیقی به موجب کدام حمایتها اینگونه افسارگسیخته می نماید و با سرعت زیادی ترکتازی می کند؟
آیا واقعا اینها که امروز بر کرسی خانه موسیقی تکیه زده اند دوستان اهالی موسیقی هستند یا دشمنانش؟
مدیران فعلی خانه موسیقی به جای تقویت جایگاه صنف و کارهای صنفی در بین موزیسین ها تنها به تقویت جایگاه شخصی خود پرداخته اند و در این سالها نفعی اگر بوده را برای خود کسب کرده اند نه اهالی موسیقی!
.
«خانهىِ موسيقى» اين روزها پيوسته درحالِ شكايت از اين وُ آن است. معتقد است همه مُفترىاند وَ اين در حالى رُخ مىدهد كه نمايندگانِ اين خانه از حضور در هر جلسهاى كه در آن نقدى عَليهِ ايشان جارى بوده، سر باز زدهاند وَ هيچ كوششِ مستقيمى براىِ پاسخگفتن به نقدها نكردهاند.
تصوّرِ صاحبِ اين قلم آن است كه «خانهىِ موسيقى» وَ گردانندگانِ فعلىِ آن توانِ ورود به بحثهاىِ انتقادى را در خود نمىبينند وَ چون به شكلِ استدلالى وَ در مباحثهىِ مستقيم امكانِ رفعِ نقد از خود را ندارند با طرحِ شكاياتِ قضايى مىكوشند، منتقدان را واردِ فضاىِ كِش-مكِشى ديوانسالار كُنند وُ پس از طِىِ مسيرى فرسايشى از صرافت نقد بياندازند؛ در ميان لابد اِرعابى هم در كار است.
به زعمِ نگارنده اين راهِ حل امّا چندان حكيمانه به نظر نمىرسد چون در اين ميان لابد يكى-دوُ منتقدِ خُلِ سِرتِقِ لجباز هم پيدا مىشود كه از تهديدِ شكايتِ قضايى وُ هرچه كه بخواهد از پسِ آن بيايد نترسد وُ پاىِ نقدش بايستد.
نه؟
پِىنِوِشت:
به رغمِ همهىِ مشكلاتِ پيش آمده، راهِ حل هنوز وُ همچُنان گفت-وُ-گوىِ رو-در-رو خواهد بود وَ اين جور بازىهاىِِ بگير-وُ-ببند مشكلى از مشكلاتِ پيش آمده را حل نخواهد كَرد وَ خِللى هم در كار نقد نخواهد داشت.
ما همه ناگزير از فهمِ اين نكتهىِِ سادهايم كه ناگزيريم چهره-به-چهره با هم سخن بگوييم، دعوا كُنيم وَ سرآخر به تفاهم برسيم. همين.
مانىِ جعفرزاده
١٣تيرماهِ ٩٥
این گونه حرکات جز بی اعتباری بیش از پیش خانه موسیقی و گردانندگان ان حاصلی ندارد. متاسفانه خانه ای که باید محل وفاق واعتماد باشد علت اصلی نفاق و دشمنی شده وتعطیلیش بسیار مفید تر است
افزودن یک دیدگاه جدید