مراسم بزرگداشت بیژن کامکار برگزار شد؛
اجرای زنده و غافلگیرکننده شهرام ناظری در مراسم بزرگداشت بیژن کامکار
موسیقی ما - مراسم بزرگداشت بیژن کامکار، هنرمند نوازنده دف شنبه 15 اسفند با حضور و سخنرانی استادان موسیقی سنتی و هنرنمایی شهرام ناظری در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. این مراسم با حضور خانواده کامکارها، استادان و هنرمندانی چون کیخسرو پورناظری، ذوالفنون، گنجهای، شهرام ناظری، محمد سریر، حسن یوسفزمانی، علیاکبر شکارچی، صدیق تعریف، بیژن بیژنی، محسن شهنازدار، مجید درخشانی، و عده زیادی از علاقمندان به موسیقی به خصوص خانواده کامکارها و موسیقی کردی برپا شد.
قصه اولین گروه کامکارها
بیژن کامکار، یکی از فرزندان مرحوم حسن کامکار است که در سال 1328 در سنندج متولد شد و به قول خودش از سنی که یادش نیست ساز به دست گرفت؛ چون پدرش دوست داشت هرچه زودتر فرزندان را به عرصه هنر موسیقی وارد کند. او در فیلمی که در ابتدای مراسم بزرگداشت پخش شد، گفت: «اولین گروه کامکارها سه عضو داشت؛ پدر که ویولن مینواخت، هوشنگ که سنتور میزد و من که میخواندم.»
در این فیلم بیژن، قصه تشکیل گروه کامکارها و شروع دف نواختنش را هم تعریف کرد: «آن زمان پدر از طرف دولت مأموریت داشت در سنندج یک گروه موسیقی تشکیل دهد ولی هرچه گشت نتوانست نوازندهای برای گروه بیابد. وقتی ما پدر را تنها دیدیم تصمیم گرفتیم خودمان گروه کامکارها را تشکیل دهیم. من اول فقط میخواندم و تنبک میزدم، بعد تار یادگرفتم و مدتی بعد جذب دف شدم. اوایل به خانقاهها میرفتم و میدیدم دراویش چطور دف میزنند و بعد خودم در خانه تمرین میکردم، بیآنکه استادی داشته باشم. دف یک ساز دلی است، نواختنش را یاد گرفتم و سعی کردم آن را وارد کنسرتها و گروههای موسیقی سنتی کنم. در این راه بسیار مدیون استاد محمدرضا لطفی هستم.»
بیژن کامکار خود را عاقبتبهخیرترین هنرمند موسیقی خواند و گفت: «زمانی آرزو میکردم روزی برسد که هزاران نفر دف به دست بگیرند و با این ساز آشنا شوند؛ حالا میبینم که صد هزار نفر دف مینوازند و این ساز در ارکسترها حضور جدی دارد. من عاقبت به خیر شدم و به این آرزوی خودم رسیدم.»
در فیلم معرفی این هنرمند نکته جالب دیگری هم عیان شد؛ این که او تا به حال حدود 20 کار کودک انجام داده و موسیقی برنامههایی مثل «ما میتوانیم» و «بابا بزرگ و ترب» را که خیلی از ما با آنها خاطره داریم بیژن کامکار ساخته است.
تحریف یک هنر مقدس
سید محمدجواد شوشتری، مدیر سازمان فرهنگی هنری شهرداری و بانی برگزاری این مراسم بزرگداشت هم در بخشی از برنامه با اشاره به این که پاسداشت و بزرگداشت مقام بزرگان هنر و فرهنگ ایران یکی از وظایف این سازمان است، گفت: «بحث موسیقی سنتی بحثی بسیار حائز اهمیت است که با توجه به هجمهای که موسیقی غربی به سوی جوانان سرزمین ما دارد، امروزه به آن بیشتر نیاز داریم.»
او افزود: «موسیقی یک هنر مقدس است؛ ولی متأسفانه میبینیم امروزه محصولاتی به دست بچههای ما میرسد که در بعضی از آنها ابتدا به مقدسات جسارت میشود. ما به یاد داریم و شنیدهایم که بزرگان موسیقی سنتی هنوز با وضو به ساز دست میزنند.»
در قسمت دیگری از مراسم، مجری برنامه علیرضا پورامید از کیخسرو پورناظری دعوت کرد تا یکی از سخنرانان باشد.
از محافل خصوصی تا ارکسترهای بزرگ
پورناظری سالهای 50،51 را که اولین روزهای آشناییاش با بیژن کامکار بود به یاد آورد و گفت: «صدا یکی از پنج نیروی هستی است که وقتی به نغمه درمیآید و آهنگین میشود، انرژی و نیروی آن مضاعف میشود و در تمام موجودات میتواند اثر داشته باشد. موسیقی ما هم نوا است و هم آوا؛ این همآهنگی نوا و آوا تأثیر موسیقی را به جایی میرساند که نمیتوان آن را معنی کرد.»
او همچنین به موسیقی کردستان اشاره کرد و افزود: «در کردستان انواع موسیقی را میتوانیم نام ببریم از موسیقی بدون ساز و بدون ریتم تا موسیقی بدون ساز و با ریتم و ... اما دو ساز در این منطقه بوده که توانایی داشته از محافل خصوصی بیرون بیاید و با قدرت منتشر شود و گسترش یابد. یکی تنبور و دیگری دف. و باید گفت پایمردیها و تواناییهای بیژن کامکار ساز دف را به گنجینه هنر ما افزود.»
اجرای گروه «همسرایان» از دیگر بخشهای برنامه بود. این گروه به خوانندگی و سرپرستی سیدرضا طیبی قطعاتی از موسیقی سنتی ایرانی را اجرا کردند.
حاصل زحمتهای پدر
حسن یوسفزمانی هم یکی دیگر از سخنرانان مراسم بود. او از عوامل شهرداری که بانی این جلسه شدند و برای هنرمندی که هنوز بین ما حضور دارد بزرگداشت برگزار کردند تشکر کرد.
یوسفزمانی زحمتها و مراقبتهای حسن کامکار، پدر کامکارها را یادآور شد و گفت: «من به دلیل ارتباطی که با مرحوم حسن کامکار و همسر گرامیاش داشتم شاهد این بودم که این پدر و مادر چه سان لحظه به لحظه مراقب بالندگی فرزندانشان بودند. خوشبختانه فرزندانی در این خانواده سربلند کردند که در درجه اول باعث افتخار کردها و بعد همه ایرانیها شدند.»
او افزود: «فرهیختگی بیژن عزیز همین بس که دف را از حالت فراموشی و مهجوریت بیرون کشید و وارد جامعه موسیقی و ارکسترها کرد. دف سازی است که حضورش در یک ارکستر به عنوان ساز کوبهای و ضربی بسیار مهم است و این به خاطر ضرورتی است که بیژن کامکار حس کرد.»
«بیا ساقی» یکی از قطعات به یادماندنی است که سالها قبل در گروهی به سرپرستی حسین علیزاده ساخته شد و بیژن کامکار خواننده و نوازنده دف آن گروه است. در این مراسم فیلم اجرای این گروه به نمایش درآمد و پس از آن گروه «دفنوازان» به سرپرستی به امیدحق دف نوازی کردند.
طبیعت رنگین زاگرس
علیاکبر شکارچی، هنرمند خندهروی موسیقی لرستان از دیگر افرادی بود که در سخنانش مقام بیژن کامکار را بزرگ داشت. او جای حسین علیزاده را خالی کرد و گفت: «همانطور که طبیعت زاگرس رنگین است، انسانهایش هم رنگین هستند. بخشی از گسترش هنر در خانواده کامکارها به خاطر طبیعتی بود که در آن زندگی میکردند و بخش بسیار مهم دیگرش توجهی بود که مرحوم حسن کامکار در مراقبت و تربیت فرزندانش به خرج میداد.»
شکارچی نقش آرامش و امنیت در خانوادهها را در تربیت و رشد هنر در فرزندان بسیار جدی دانست و گفت: «ما باید از افرادی چون مرحوم کامکار و همسرشان درس بگیریم تا بتوانیم فرزندانی چون فرزندان آنها داشته باشیم.»
ای عشق خوشسودای ما
وقتی از شهرام ناظری دعوت شد به صحنه بیاید و درباره بیژن کامکار سخن بگوید که برنامه بسیار طولانی شده بود و به نظر میرسید هنوز بخشهایی از برنامه اجرا نشده است.
اما ناظری با ابتکار خود نگرانی برگزارکنندگان از خستگی حاضران را برطرف کرد. او به صحنه رفت و بیهیچ مقدمهای شروع کرد به خواندن یک دوبیتی از مثنوی معنوی مولانا. «شاد باش ای عشق خوشسودای ما / ای طبیب جمله علتهای ما / ای دوای نخوت و ناموس ما / ای تو افلاطون و جالینوس ما»
اجرای زنده و غافلگیرکننده شهرام ناظری حاضران را بسیار به شوق آورد. او این دو بیتی را به بیژن کامکار تقدیم کرد و گفت: «بیژن کامکار در حقیقت کسی است که توانست در دوره ما بدعتی بهوجود بیاورد و این ساز (دف) را معرفی کند تا اینطور همهگیر و ماندگار شود. هنرمندان، بسیارند اما فقط بعضی از آنها در هر عصر و قرن کارها و بدعتهای ماندگار انجام میدهند. وقتی بیژن کامکار برای اولین بار دف را در کنسرت معرفی کرد، من چون خودم کرد بودم و از کودکی با دف آشنا بودم خیلی راحت حضور این ساز را وارد گروه کردم.»
تازه فهمیدم چه کردم
سرانجام در بخشهای پایانی مراسم بیژن کامکار و همسر هنرمندش نجمه تجدد به صحنه دعوت شدند و بیژن کامکار گفت که تازه امسال بعد از 60 سال فهمید چه کاری کرده است. او گفت: «به قول استاد فرهت: خوب موسیقی گوش کردن خودش هنر است. من امشب در حضور همه شما هنرمندان تازه فهمیدم که چه کار کردم. تا پیش از این سرم در کار خودم بود و نمیدانستم این کار چقدر مهم بوده است.»
این هنرمند از زحمتهای همسرش بسیار تشکر کرد و افزود: «من دو سال و نیم در بستر بیماری بودم و همسرم نجمه خانم مرا تحمل کرد و خدا میداند که چقدر رنج کشید. همسر من خودش هنرمندی است که از محضر استادانی چون بنان و داوود گنجهای ردیفها را آموخته و اگر شما صدایش را نمیتوانید بشنوید من میگویم که صدای بسیار زیبایی دارد.»
در بخش پایانی مراسم هم گروه «نوای بامداد» برای قدردانی از زحمات کامکارها در عرصه موسیقی سنتی، قطعاتی از اجراهای این گروه نواخت و حسن ختام برنامه شد.
و در حالیکه برنامه بسیار طولانی شده بود و چیزی به نیمهشب نمانده بود، استادان از گروههای نوازنده که در طول مراسم اجرا داشتند تقدیر کردند و برنامه را به پایان رساندند.
قصه اولین گروه کامکارها
بیژن کامکار، یکی از فرزندان مرحوم حسن کامکار است که در سال 1328 در سنندج متولد شد و به قول خودش از سنی که یادش نیست ساز به دست گرفت؛ چون پدرش دوست داشت هرچه زودتر فرزندان را به عرصه هنر موسیقی وارد کند. او در فیلمی که در ابتدای مراسم بزرگداشت پخش شد، گفت: «اولین گروه کامکارها سه عضو داشت؛ پدر که ویولن مینواخت، هوشنگ که سنتور میزد و من که میخواندم.»
در این فیلم بیژن، قصه تشکیل گروه کامکارها و شروع دف نواختنش را هم تعریف کرد: «آن زمان پدر از طرف دولت مأموریت داشت در سنندج یک گروه موسیقی تشکیل دهد ولی هرچه گشت نتوانست نوازندهای برای گروه بیابد. وقتی ما پدر را تنها دیدیم تصمیم گرفتیم خودمان گروه کامکارها را تشکیل دهیم. من اول فقط میخواندم و تنبک میزدم، بعد تار یادگرفتم و مدتی بعد جذب دف شدم. اوایل به خانقاهها میرفتم و میدیدم دراویش چطور دف میزنند و بعد خودم در خانه تمرین میکردم، بیآنکه استادی داشته باشم. دف یک ساز دلی است، نواختنش را یاد گرفتم و سعی کردم آن را وارد کنسرتها و گروههای موسیقی سنتی کنم. در این راه بسیار مدیون استاد محمدرضا لطفی هستم.»
بیژن کامکار خود را عاقبتبهخیرترین هنرمند موسیقی خواند و گفت: «زمانی آرزو میکردم روزی برسد که هزاران نفر دف به دست بگیرند و با این ساز آشنا شوند؛ حالا میبینم که صد هزار نفر دف مینوازند و این ساز در ارکسترها حضور جدی دارد. من عاقبت به خیر شدم و به این آرزوی خودم رسیدم.»
در فیلم معرفی این هنرمند نکته جالب دیگری هم عیان شد؛ این که او تا به حال حدود 20 کار کودک انجام داده و موسیقی برنامههایی مثل «ما میتوانیم» و «بابا بزرگ و ترب» را که خیلی از ما با آنها خاطره داریم بیژن کامکار ساخته است.
تحریف یک هنر مقدس
سید محمدجواد شوشتری، مدیر سازمان فرهنگی هنری شهرداری و بانی برگزاری این مراسم بزرگداشت هم در بخشی از برنامه با اشاره به این که پاسداشت و بزرگداشت مقام بزرگان هنر و فرهنگ ایران یکی از وظایف این سازمان است، گفت: «بحث موسیقی سنتی بحثی بسیار حائز اهمیت است که با توجه به هجمهای که موسیقی غربی به سوی جوانان سرزمین ما دارد، امروزه به آن بیشتر نیاز داریم.»
او افزود: «موسیقی یک هنر مقدس است؛ ولی متأسفانه میبینیم امروزه محصولاتی به دست بچههای ما میرسد که در بعضی از آنها ابتدا به مقدسات جسارت میشود. ما به یاد داریم و شنیدهایم که بزرگان موسیقی سنتی هنوز با وضو به ساز دست میزنند.»
در قسمت دیگری از مراسم، مجری برنامه علیرضا پورامید از کیخسرو پورناظری دعوت کرد تا یکی از سخنرانان باشد.
از محافل خصوصی تا ارکسترهای بزرگ
پورناظری سالهای 50،51 را که اولین روزهای آشناییاش با بیژن کامکار بود به یاد آورد و گفت: «صدا یکی از پنج نیروی هستی است که وقتی به نغمه درمیآید و آهنگین میشود، انرژی و نیروی آن مضاعف میشود و در تمام موجودات میتواند اثر داشته باشد. موسیقی ما هم نوا است و هم آوا؛ این همآهنگی نوا و آوا تأثیر موسیقی را به جایی میرساند که نمیتوان آن را معنی کرد.»
او همچنین به موسیقی کردستان اشاره کرد و افزود: «در کردستان انواع موسیقی را میتوانیم نام ببریم از موسیقی بدون ساز و بدون ریتم تا موسیقی بدون ساز و با ریتم و ... اما دو ساز در این منطقه بوده که توانایی داشته از محافل خصوصی بیرون بیاید و با قدرت منتشر شود و گسترش یابد. یکی تنبور و دیگری دف. و باید گفت پایمردیها و تواناییهای بیژن کامکار ساز دف را به گنجینه هنر ما افزود.»
اجرای گروه «همسرایان» از دیگر بخشهای برنامه بود. این گروه به خوانندگی و سرپرستی سیدرضا طیبی قطعاتی از موسیقی سنتی ایرانی را اجرا کردند.
حاصل زحمتهای پدر
حسن یوسفزمانی هم یکی دیگر از سخنرانان مراسم بود. او از عوامل شهرداری که بانی این جلسه شدند و برای هنرمندی که هنوز بین ما حضور دارد بزرگداشت برگزار کردند تشکر کرد.
یوسفزمانی زحمتها و مراقبتهای حسن کامکار، پدر کامکارها را یادآور شد و گفت: «من به دلیل ارتباطی که با مرحوم حسن کامکار و همسر گرامیاش داشتم شاهد این بودم که این پدر و مادر چه سان لحظه به لحظه مراقب بالندگی فرزندانشان بودند. خوشبختانه فرزندانی در این خانواده سربلند کردند که در درجه اول باعث افتخار کردها و بعد همه ایرانیها شدند.»
او افزود: «فرهیختگی بیژن عزیز همین بس که دف را از حالت فراموشی و مهجوریت بیرون کشید و وارد جامعه موسیقی و ارکسترها کرد. دف سازی است که حضورش در یک ارکستر به عنوان ساز کوبهای و ضربی بسیار مهم است و این به خاطر ضرورتی است که بیژن کامکار حس کرد.»
«بیا ساقی» یکی از قطعات به یادماندنی است که سالها قبل در گروهی به سرپرستی حسین علیزاده ساخته شد و بیژن کامکار خواننده و نوازنده دف آن گروه است. در این مراسم فیلم اجرای این گروه به نمایش درآمد و پس از آن گروه «دفنوازان» به سرپرستی به امیدحق دف نوازی کردند.
طبیعت رنگین زاگرس
علیاکبر شکارچی، هنرمند خندهروی موسیقی لرستان از دیگر افرادی بود که در سخنانش مقام بیژن کامکار را بزرگ داشت. او جای حسین علیزاده را خالی کرد و گفت: «همانطور که طبیعت زاگرس رنگین است، انسانهایش هم رنگین هستند. بخشی از گسترش هنر در خانواده کامکارها به خاطر طبیعتی بود که در آن زندگی میکردند و بخش بسیار مهم دیگرش توجهی بود که مرحوم حسن کامکار در مراقبت و تربیت فرزندانش به خرج میداد.»
شکارچی نقش آرامش و امنیت در خانوادهها را در تربیت و رشد هنر در فرزندان بسیار جدی دانست و گفت: «ما باید از افرادی چون مرحوم کامکار و همسرشان درس بگیریم تا بتوانیم فرزندانی چون فرزندان آنها داشته باشیم.»
ای عشق خوشسودای ما
وقتی از شهرام ناظری دعوت شد به صحنه بیاید و درباره بیژن کامکار سخن بگوید که برنامه بسیار طولانی شده بود و به نظر میرسید هنوز بخشهایی از برنامه اجرا نشده است.
اما ناظری با ابتکار خود نگرانی برگزارکنندگان از خستگی حاضران را برطرف کرد. او به صحنه رفت و بیهیچ مقدمهای شروع کرد به خواندن یک دوبیتی از مثنوی معنوی مولانا. «شاد باش ای عشق خوشسودای ما / ای طبیب جمله علتهای ما / ای دوای نخوت و ناموس ما / ای تو افلاطون و جالینوس ما»
اجرای زنده و غافلگیرکننده شهرام ناظری حاضران را بسیار به شوق آورد. او این دو بیتی را به بیژن کامکار تقدیم کرد و گفت: «بیژن کامکار در حقیقت کسی است که توانست در دوره ما بدعتی بهوجود بیاورد و این ساز (دف) را معرفی کند تا اینطور همهگیر و ماندگار شود. هنرمندان، بسیارند اما فقط بعضی از آنها در هر عصر و قرن کارها و بدعتهای ماندگار انجام میدهند. وقتی بیژن کامکار برای اولین بار دف را در کنسرت معرفی کرد، من چون خودم کرد بودم و از کودکی با دف آشنا بودم خیلی راحت حضور این ساز را وارد گروه کردم.»
تازه فهمیدم چه کردم
سرانجام در بخشهای پایانی مراسم بیژن کامکار و همسر هنرمندش نجمه تجدد به صحنه دعوت شدند و بیژن کامکار گفت که تازه امسال بعد از 60 سال فهمید چه کاری کرده است. او گفت: «به قول استاد فرهت: خوب موسیقی گوش کردن خودش هنر است. من امشب در حضور همه شما هنرمندان تازه فهمیدم که چه کار کردم. تا پیش از این سرم در کار خودم بود و نمیدانستم این کار چقدر مهم بوده است.»
این هنرمند از زحمتهای همسرش بسیار تشکر کرد و افزود: «من دو سال و نیم در بستر بیماری بودم و همسرم نجمه خانم مرا تحمل کرد و خدا میداند که چقدر رنج کشید. همسر من خودش هنرمندی است که از محضر استادانی چون بنان و داوود گنجهای ردیفها را آموخته و اگر شما صدایش را نمیتوانید بشنوید من میگویم که صدای بسیار زیبایی دارد.»
در بخش پایانی مراسم هم گروه «نوای بامداد» برای قدردانی از زحمات کامکارها در عرصه موسیقی سنتی، قطعاتی از اجراهای این گروه نواخت و حسن ختام برنامه شد.
و در حالیکه برنامه بسیار طولانی شده بود و چیزی به نیمهشب نمانده بود، استادان از گروههای نوازنده که در طول مراسم اجرا داشتند تقدیر کردند و برنامه را به پایان رساندند.
منبع:
تاریخ انتشار : یکشنبه 16 اسفند 1388 - 00:00
دیدگاهها
از این که از استاد بیزن کامکار تجلیل کرده اید بسیار بسیار ممنونم.
افزودن یک دیدگاه جدید