نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
مرور کاملی بر 48 سال زندگی دکتر «افشین یداللهی» و 20 سال ترانهسرایی و خلق آثار خاطرهانگیز به مناسبت چهلمین روز درگذشت او
آخرِ این قصه باید یه جور خوب تموم میشد...
موسیقی ما - در روزهایی که جامعه موسیقی در آرامش نسبی به سر میبرد و کمکم آماده استقبال از سال جدید میشد، اتفاقی رخ داد که کام همه را تلخ کرد. این تلخکامی، ابتدا به دلیل حیرت ناشی از وقوع ناباورانه این اتفاق و سپس به دلیل یک جای خالی بود؛ جای خالی مردی که فارغ از سبکهای موسیقی، شعر و ترانه مینوشت و قریب به دو دهه برای مردم ایران خاطرهسازی کرد. درست است که دکتر «افشین یداللهی» دیگر میان ما نیست؛ اما خاطراتی که از هنر مثالزدنی، تواناییها و اخلاق خوبش داریم، تا ابد برایمان جاودانه است.
«موسیقی ما» در این مطلب نگاهی به کارنامه هنری و فعالیتهای حرفهای دکتر افشین یداللهی در عرصه ترانه داشته تا با مرور این خاطرات، یادی از این هنرمند فقید کند.
افشین یداللهی روز 21 دیماه 1347 در اصفهان متولد شد. پدرش از رجال سرشناس شهر «ایزدخواست» استان فارس و مادرش اهل «شهرضا» بود. افشین در تهران بزرگ شد و از کلاس اول، در مدرسه تیزهوشان درس خواند. او در همان دوران کودکی، با اشعار فردوسی آشنا شد و اولین شعرش را در پانزدهسالگی با مضمونی عاشقانه سرود. خودش در مورد اولین شعرش گفته بود: «سرودن شعر و ترانه، حسی بود که ناگهان به سراغم آمد و فکر کردم میتوانم آن را پرورش دهم.»
نوازندگی تمبک در همان سالهای اول دهه هفتاد، برایش اتفاق جالبی را رقم زد. «محمدعلی چاوشی» از ناشران باسابقه موسیقی در این مورد خاطره جالبی دارد و میگوید: «افشین یداللهی را نخستینبار پزشک هنرمند آقای محمد اصفهانی با من آشنا کرد و دوستی با او را مرهون ایشان هستم. در روزهای واپسین اسفند 1373 برای ساخت و تولید ویژهبرنامهی نوروزی شبکه 2، پرتکاپو بودم. قرار بود در بخشی از آن برنامه، ساز و سخن زندهیاد استاد ذوالفنون ضبط و پخش گردد. استاد در اجرای قطعهای ضربی، نیاز به همراهی نوازندهی تنبک پیدا کرد. به هر کس که زنگ زدم، به سفر نوروزی رفته بود. در اوج استیصال، آقای اصفهانی به دادم رسید و به شوخی و جدی گفت من کسی را میشناسم که اولین پزشک نوازندهی تنبک ایران است و از این طریق، من با جانشیفتهی جوانی جویای نام آشنا شدم که از همان آغاز، طلوع سپیدهی بزرگی از افق نگاه نجیب پرفروغاش آشکار بود.»
این قطعه آنچنان میان مخاطبان عام همهگیر نشد؛ ولی اتفاق اصلی برای افشین (در آستانه سیسالگی) با یک قطعه حماسی و ماندگار رخ داد. ترانه «از فارس تا خزر ایران نشسته است» با صدای خشایار اعتمادی و آهنگسازی «شادمهر عقیلی» برای او به منزله یک سکوی پرتاب بود و توانست نوای واژههایش را به گوش طیف گستردهای از مردم برساند. این قطعه حماسی و ارکسترال، هنوز هم پس از بیست سال در مناسبتهای ملی از صدا و سیما پخش میشود.
اما انفجار و اتفاق اصلی برای افشین یداللهی، در نوروز 1380 رخ داد و شروع دهه هشتاد، در حیات هنریاش جریانساز بود. او در نوروز این سال، شعر ترانه تیتراژ سریال «شب دهم» به کارگردانی «حسن فتحی» را نوشت که با موسیقی «فردین خلعتبری» و صدای «علیرضا قربانی» اجرا شد. این اثر بسیار مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم پس از پانزده سال، خیلیها آن مثلث طلایی را با «شب دهم» میشناسند. یداللهی نوروز همان سال، ترانه تیتراژ سریال «شب آفتابی» به کارگردانی «قاسم جعفری» را هم نوشت که با صدای دکتر «محمد اصفهانی» و موسیقی پیروز ارجمند اجرا و از شبکه سوم سیما پخش شد. این اثر با وجود اینکه خروجی خوبی داشت ولی تحتالشعاع موفقیتهای «شب دهم» قرار گرفت.
منزل سعید امیراصلانی و منزل افشین یداللهی، اولین محلهای برگزاری این جلسات بود. آنها در ادامه به فرهنگسرای «ابنسینا» رفتند و در یک اتاق 12 متری، جلسات خود را تشکیل میدادند. به پیشنهاد عباس سجادی، قرار شد تا برای این مجموعه، یک هیئت مؤسسان و هیئت مدیره انتخاب شود. در رأیگیری میان اعضا، عباس سجادی به دلیل آشنایی با امور اداری و تشکیلاتی به عنوان نفر اول و سعید امیراصلانی به عنوان نفر دوم انتخاب شدند. در ادامه، امیراصلانی از بخش مدیریتی این مجموعه خارج شد و جای خود را به افشین یداللهی داد. بعداً جوانان علاقهمند به ترانهسرایی، اقبال زیادی نسبت به خانه ترانه نشان دادند و رفتهرفته جلسات با تعداد نفرات بیشتر تشکیل شد و محل برگزاری هم از فرهنگسرای ابنسینا به فرهنگسرای شفق انتقال پیدا کرد.
مدتی بعد، به دلیل ورود برخی افراد به این مجموعه و پارهای از مشکلات، انسجام اولیه جلسات خانه ترانه کمتر شد، ولی همان هسته اولیه این مجموعه، جشن باشکوهی را در سال 82 برای ترانه در تالار وزارت کار برگزار کردند. «روزبه بمانی» و «مسعود امامی» از جمله ترانهسراهایی بودند که در آن جشن مورد تقدیر قرار گرفتند. روندِ از هم گسیختگی خانه ترانه اولیه ادامه پیدا کرد و محل برگزاری جلسات هم دستخوش تغییرات زیادی میشد.
آنها مدتی در فرهنگسرای شفق جلسات خود را برگزار میکردند اما باز هم تغییرات ادامه پیدا کرد و آمفیتئاتر بیمارستان امامخمینی(ره) و زیرزمین سازمان نظام پزشکی، محلهای دیگر برگزاری جلسات خانه ترانه بود. از حدود سال 85، کمکم اعضای اصلی خانه ترانه به دلایل مختلف از این مجموعه جدا شدند؛ در ادامه افشین یداللهی با پیگیریهای فراوان اجازه نداد تا چراغ این خانه خاموش شود. او تا سال 95 مدیریت برگزاری جلسات خانه ترانه را بر عهده داشت و در طول تمامی این سالها، ترانهسراهای متعددی از روی صندلیهای این خانه به بازار موسیقی راه پیدا کردند و برای خود، چهره مطرحی شدند که ادامه حیات خانه ترانه، مدیون پیگیریهای جدی یداللهی بود و باعث شد تا چهرههای جوان و جدیدی وارد حوزه ترانه شوند.
یداللهی در ماه رمضان همان سال، ترانه تیتراژ اول سریال «فقط به خاطر تو» به کارگردانی «اکبر منصورفلاح» را نوشت و «قاسم افشار» آن کار را با مطلع «شروع این سفر فقط به خاطر تو بود و بس/ تموم این خطر فقط به خاطر تو بود و بس» خواند. «مسعود خادم» هم ترانه دیگری را از این هنرمند در تیتراژ پایانی همان سریال خواند. این کار با مطلع «آخر این قصه باید یه جور خوب تموم بشه/ میگن چه معنی داره که خندههامون حروم بشه» بیشتر مورد توجه قرار گرفت. چون فضای ریتمیک و پرانرژیای داشت.
دومین همکاری پر سر و صدای آنها، رمضان سال 84 بود که یداللهی ترانه تیتراژ سریال «برای آخرین بار» را سرود و این تیتراژ منجر به تولید آلبوم «برای اولینبار» شد که همه ترانههایش را این هنرمند فقید نوشته بود. این آلبوم باعث شد تا احسان خواجهامیری در میان مخاطبان عام هم مطرح شود؛ چون اولین آلبوم او به نام «من و بابا» با استقبال خاصی روبهرو نشده بود.
در همان سال، اولین همکاری یداللهی با گروه «سون» هم رقم خورد. او دو ترانه برای گروه سون نوشت که یکی از آنها تیتراژ سریال «زمانه» بود و دیگری به عنوان ترانه میانی در این سریال به کارگردانی «حسن فتحی» پخش شد.
این ترانهسرا در ادامه تجربیات متنوع خود با گروه «دنگشو» همکاری کرد. افشین یداللهی کلام تیتراژ سریال «پژمان» را نوشت که این اثر با اجرای گروه دنگشو مورد توجه قرار گرفت و سال 92 از شبکه سوم سیما پخش شد. «آخر قصّمه اما قصه آخرم این نیست» ترجیعبند همکاری جالب یداللهی با این گروه بود.
تا قسمت پنجم، این دو اثر در تیتراژهای سریال «شهرزاد» پخش میشد اما بنا به دلایل نامعلومی، قربانی و خلعتبری از این پروژه کنار رفتند و به جای آنها قطعهای از «محسن چاوشی» پخش شد. با وجود اینکه این دو آهنگ، فرصت مناسبی برای شنیدهشدن پیدا نکردند و هیچوقت هم نسخه اصلی آنها در فضای مجازی منتشر نشد، اما نگارش و واژهپردازی متفاوت هر دو ترانه و خصوصاً تیتراژ اول، جالب بود. یداللهی مدتی بعد، ترانه «چه کردی» را با صدای خودش منتشر کرد و ویدئویی هم برای آن تولید شد که از تصاویر سریال «شهرزاد» در آن استفاده شده بود.
در آذر همین سال، آلبوم «من عاشق چشمت شدم» با صدای علیرضا قربانی منتشر شد. قطعات «عقل و جنون»، «من عاشق چشمت شدم»، «کنار تو هستم»، «مهتابتر از باران» و «چلهی عشق» با ترانههای افشین یداللهی در این مجموعه و موسیقی فردین خلعتبری به گوش مخاطبان رسید.
در همین سال، آلبوم «معجزه» با صدای بهنام صفوی منتشر شد و او در این مجموعه، ترانه «فرصت کمه» را داشت. او در خرداد سال 94 ترانه قدیمی «وقتی میای» را بازخوانی کرد.
در فصل پاییز هم تکآهنگ «سقف» با ترانه دکتر یداللهی و موسیقی بابک زرین و صدای دکتر محمد اصفهانی منتشر شد. قطعه «ایران من» هم یکی دیگر از کارهای ملی میهنی این ترانهسرا بود که اوایل سال 95 با صدای «محمد معتمدی» منتشر شد.
مهمترین پروژه این ترانهسرا در سال 95 آلبوم «میفهممت» با صدای «محمدرضا فروتن» بود. فروتن در این مجموعه، ترانههای دکتر یداللهی را با موسیقی بابک زرین اجرا کرد. در آلبوم «میفهممت» سعی شده بود ترانههایی با فضایی متفاوت از کارهای مرسوم بازار و منطبق با اصول روانشناسی اجرا شود. او به همراه محمدرضا فروتن و بابک زرین، حدود ده روز پیش میهمان دفتر سایت «موسیقی ما» بودند و میزگرد مفصلی برای این آلبوم داشتیم. از سوی دیگر دکتر یداللهی به همراه فردین خلعتبری آلبومی را با «همایون شجریان» کار کرده که هنوز منتشر نشده است.
لحظاتی بعد از ورود به جاده اصلی، ناگهان خودرو متوقف میشود و کامیون حامل بار شکلات با شدت زیاد از پشت به آنها برخورد میکند. همسر و برادر همسرش ساعاتی بعد با آمبولانس ویژه به تهران منتقل میشوند. ساعاتی پس از این اتفاق همراهان دکتر یداللهی به بیمارستانی در تهران منتقل شدند و تحت عمل جراحی قرار گرفتند. برادر همسر او یک روز بعد به هوش آمد ولی به دلیل شدت جراحات در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود. همسر دکتر هم پانزده روز با مرگ دست و پنجه نرم کرد و بالاخره روز پنجم فروردین تسلیم مشیّت الهی شد و دار فانی را واع گفت.
دکتر افشین یداللهی لحظاتی پس از آن سانحه دلخراش از دنیا رفت. مردی که با چنگ و دندان، خانه ترانه را حفظ کرد و اجازه نداد چراغش خاموش شود؛ مردی که با عاشقانههایش عاشقی را یاد گرفتیم و مردی که یادآور حس میهنپرستی برای ما با ترانههایش بود، رفت. پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران او را در آغوش داشت و رفت. جسماش پس از 48 سال از میان ما رخت بست ولی خاطراتش یک عمر با ما خواهد بود و محال است تا همیشه باور کنیم که پیشوند اسمش زندهیاد است.
«موسیقی ما» در این مطلب نگاهی به کارنامه هنری و فعالیتهای حرفهای دکتر افشین یداللهی در عرصه ترانه داشته تا با مرور این خاطرات، یادی از این هنرمند فقید کند.
افشین یداللهی روز 21 دیماه 1347 در اصفهان متولد شد. پدرش از رجال سرشناس شهر «ایزدخواست» استان فارس و مادرش اهل «شهرضا» بود. افشین در تهران بزرگ شد و از کلاس اول، در مدرسه تیزهوشان درس خواند. او در همان دوران کودکی، با اشعار فردوسی آشنا شد و اولین شعرش را در پانزدهسالگی با مضمونی عاشقانه سرود. خودش در مورد اولین شعرش گفته بود: «سرودن شعر و ترانه، حسی بود که ناگهان به سراغم آمد و فکر کردم میتوانم آن را پرورش دهم.»
- * روانپزشک؟ نوازنده؟ شاعر؟
نوازندگی تمبک در همان سالهای اول دهه هفتاد، برایش اتفاق جالبی را رقم زد. «محمدعلی چاوشی» از ناشران باسابقه موسیقی در این مورد خاطره جالبی دارد و میگوید: «افشین یداللهی را نخستینبار پزشک هنرمند آقای محمد اصفهانی با من آشنا کرد و دوستی با او را مرهون ایشان هستم. در روزهای واپسین اسفند 1373 برای ساخت و تولید ویژهبرنامهی نوروزی شبکه 2، پرتکاپو بودم. قرار بود در بخشی از آن برنامه، ساز و سخن زندهیاد استاد ذوالفنون ضبط و پخش گردد. استاد در اجرای قطعهای ضربی، نیاز به همراهی نوازندهی تنبک پیدا کرد. به هر کس که زنگ زدم، به سفر نوروزی رفته بود. در اوج استیصال، آقای اصفهانی به دادم رسید و به شوخی و جدی گفت من کسی را میشناسم که اولین پزشک نوازندهی تنبک ایران است و از این طریق، من با جانشیفتهی جوانی جویای نام آشنا شدم که از همان آغاز، طلوع سپیدهی بزرگی از افق نگاه نجیب پرفروغاش آشکار بود.»
- * اولین ترانه برای ایران
این قطعه آنچنان میان مخاطبان عام همهگیر نشد؛ ولی اتفاق اصلی برای افشین (در آستانه سیسالگی) با یک قطعه حماسی و ماندگار رخ داد. ترانه «از فارس تا خزر ایران نشسته است» با صدای خشایار اعتمادی و آهنگسازی «شادمهر عقیلی» برای او به منزله یک سکوی پرتاب بود و توانست نوای واژههایش را به گوش طیف گستردهای از مردم برساند. این قطعه حماسی و ارکسترال، هنوز هم پس از بیست سال در مناسبتهای ملی از صدا و سیما پخش میشود.
- * کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
اما انفجار و اتفاق اصلی برای افشین یداللهی، در نوروز 1380 رخ داد و شروع دهه هشتاد، در حیات هنریاش جریانساز بود. او در نوروز این سال، شعر ترانه تیتراژ سریال «شب دهم» به کارگردانی «حسن فتحی» را نوشت که با موسیقی «فردین خلعتبری» و صدای «علیرضا قربانی» اجرا شد. این اثر بسیار مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم پس از پانزده سال، خیلیها آن مثلث طلایی را با «شب دهم» میشناسند. یداللهی نوروز همان سال، ترانه تیتراژ سریال «شب آفتابی» به کارگردانی «قاسم جعفری» را هم نوشت که با صدای دکتر «محمد اصفهانی» و موسیقی پیروز ارجمند اجرا و از شبکه سوم سیما پخش شد. این اثر با وجود اینکه خروجی خوبی داشت ولی تحتالشعاع موفقیتهای «شب دهم» قرار گرفت.
- * سقفی برای یک خانه
منزل سعید امیراصلانی و منزل افشین یداللهی، اولین محلهای برگزاری این جلسات بود. آنها در ادامه به فرهنگسرای «ابنسینا» رفتند و در یک اتاق 12 متری، جلسات خود را تشکیل میدادند. به پیشنهاد عباس سجادی، قرار شد تا برای این مجموعه، یک هیئت مؤسسان و هیئت مدیره انتخاب شود. در رأیگیری میان اعضا، عباس سجادی به دلیل آشنایی با امور اداری و تشکیلاتی به عنوان نفر اول و سعید امیراصلانی به عنوان نفر دوم انتخاب شدند. در ادامه، امیراصلانی از بخش مدیریتی این مجموعه خارج شد و جای خود را به افشین یداللهی داد. بعداً جوانان علاقهمند به ترانهسرایی، اقبال زیادی نسبت به خانه ترانه نشان دادند و رفتهرفته جلسات با تعداد نفرات بیشتر تشکیل شد و محل برگزاری هم از فرهنگسرای ابنسینا به فرهنگسرای شفق انتقال پیدا کرد.
مدتی بعد، به دلیل ورود برخی افراد به این مجموعه و پارهای از مشکلات، انسجام اولیه جلسات خانه ترانه کمتر شد، ولی همان هسته اولیه این مجموعه، جشن باشکوهی را در سال 82 برای ترانه در تالار وزارت کار برگزار کردند. «روزبه بمانی» و «مسعود امامی» از جمله ترانهسراهایی بودند که در آن جشن مورد تقدیر قرار گرفتند. روندِ از هم گسیختگی خانه ترانه اولیه ادامه پیدا کرد و محل برگزاری جلسات هم دستخوش تغییرات زیادی میشد.
آنها مدتی در فرهنگسرای شفق جلسات خود را برگزار میکردند اما باز هم تغییرات ادامه پیدا کرد و آمفیتئاتر بیمارستان امامخمینی(ره) و زیرزمین سازمان نظام پزشکی، محلهای دیگر برگزاری جلسات خانه ترانه بود. از حدود سال 85، کمکم اعضای اصلی خانه ترانه به دلایل مختلف از این مجموعه جدا شدند؛ در ادامه افشین یداللهی با پیگیریهای فراوان اجازه نداد تا چراغ این خانه خاموش شود. او تا سال 95 مدیریت برگزاری جلسات خانه ترانه را بر عهده داشت و در طول تمامی این سالها، ترانهسراهای متعددی از روی صندلیهای این خانه به بازار موسیقی راه پیدا کردند و برای خود، چهره مطرحی شدند که ادامه حیات خانه ترانه، مدیون پیگیریهای جدی یداللهی بود و باعث شد تا چهرههای جوان و جدیدی وارد حوزه ترانه شوند.
- * اینجا مگر خورشید نیست؟
یداللهی در ماه رمضان همان سال، ترانه تیتراژ اول سریال «فقط به خاطر تو» به کارگردانی «اکبر منصورفلاح» را نوشت و «قاسم افشار» آن کار را با مطلع «شروع این سفر فقط به خاطر تو بود و بس/ تموم این خطر فقط به خاطر تو بود و بس» خواند. «مسعود خادم» هم ترانه دیگری را از این هنرمند در تیتراژ پایانی همان سریال خواند. این کار با مطلع «آخر این قصه باید یه جور خوب تموم بشه/ میگن چه معنی داره که خندههامون حروم بشه» بیشتر مورد توجه قرار گرفت. چون فضای ریتمیک و پرانرژیای داشت.
- * منم و حسرت با تو ما شدن
دومین همکاری پر سر و صدای آنها، رمضان سال 84 بود که یداللهی ترانه تیتراژ سریال «برای آخرین بار» را سرود و این تیتراژ منجر به تولید آلبوم «برای اولینبار» شد که همه ترانههایش را این هنرمند فقید نوشته بود. این آلبوم باعث شد تا احسان خواجهامیری در میان مخاطبان عام هم مطرح شود؛ چون اولین آلبوم او به نام «من و بابا» با استقبال خاصی روبهرو نشده بود.
- * باور نمیکنم این تو خود تویی
- * وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید
- * اگه دستم به جدایی برسه
- * هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
- * دیگه تقدیر امسالت منم من
- * خلاصم کن
- * عاشقانهای برای ایران
- * رویای صادقی در جان عاشقی
در همان سال، اولین همکاری یداللهی با گروه «سون» هم رقم خورد. او دو ترانه برای گروه سون نوشت که یکی از آنها تیتراژ سریال «زمانه» بود و دیگری به عنوان ترانه میانی در این سریال به کارگردانی «حسن فتحی» پخش شد.
این ترانهسرا در ادامه تجربیات متنوع خود با گروه «دنگشو» همکاری کرد. افشین یداللهی کلام تیتراژ سریال «پژمان» را نوشت که این اثر با اجرای گروه دنگشو مورد توجه قرار گرفت و سال 92 از شبکه سوم سیما پخش شد. «آخر قصّمه اما قصه آخرم این نیست» ترجیعبند همکاری جالب یداللهی با این گروه بود.
- * مرغ آمین دردآلودیست که آواره بمانده
تا قسمت پنجم، این دو اثر در تیتراژهای سریال «شهرزاد» پخش میشد اما بنا به دلایل نامعلومی، قربانی و خلعتبری از این پروژه کنار رفتند و به جای آنها قطعهای از «محسن چاوشی» پخش شد. با وجود اینکه این دو آهنگ، فرصت مناسبی برای شنیدهشدن پیدا نکردند و هیچوقت هم نسخه اصلی آنها در فضای مجازی منتشر نشد، اما نگارش و واژهپردازی متفاوت هر دو ترانه و خصوصاً تیتراژ اول، جالب بود. یداللهی مدتی بعد، ترانه «چه کردی» را با صدای خودش منتشر کرد و ویدئویی هم برای آن تولید شد که از تصاویر سریال «شهرزاد» در آن استفاده شده بود.
- * که جان من فدای ایران
در آذر همین سال، آلبوم «من عاشق چشمت شدم» با صدای علیرضا قربانی منتشر شد. قطعات «عقل و جنون»، «من عاشق چشمت شدم»، «کنار تو هستم»، «مهتابتر از باران» و «چلهی عشق» با ترانههای افشین یداللهی در این مجموعه و موسیقی فردین خلعتبری به گوش مخاطبان رسید.
در همین سال، آلبوم «معجزه» با صدای بهنام صفوی منتشر شد و او در این مجموعه، ترانه «فرصت کمه» را داشت. او در خرداد سال 94 ترانه قدیمی «وقتی میای» را بازخوانی کرد.
- * روزای مرگ عشق آسون نمیگذره
در فصل پاییز هم تکآهنگ «سقف» با ترانه دکتر یداللهی و موسیقی بابک زرین و صدای دکتر محمد اصفهانی منتشر شد. قطعه «ایران من» هم یکی دیگر از کارهای ملی میهنی این ترانهسرا بود که اوایل سال 95 با صدای «محمد معتمدی» منتشر شد.
مهمترین پروژه این ترانهسرا در سال 95 آلبوم «میفهممت» با صدای «محمدرضا فروتن» بود. فروتن در این مجموعه، ترانههای دکتر یداللهی را با موسیقی بابک زرین اجرا کرد. در آلبوم «میفهممت» سعی شده بود ترانههایی با فضایی متفاوت از کارهای مرسوم بازار و منطبق با اصول روانشناسی اجرا شود. او به همراه محمدرضا فروتن و بابک زرین، حدود ده روز پیش میهمان دفتر سایت «موسیقی ما» بودند و میزگرد مفصلی برای این آلبوم داشتیم. از سوی دیگر دکتر یداللهی به همراه فردین خلعتبری آلبومی را با «همایون شجریان» کار کرده که هنوز منتشر نشده است.
- * دوباره زنده شدم بعد از این همه مُردن
لحظاتی بعد از ورود به جاده اصلی، ناگهان خودرو متوقف میشود و کامیون حامل بار شکلات با شدت زیاد از پشت به آنها برخورد میکند. همسر و برادر همسرش ساعاتی بعد با آمبولانس ویژه به تهران منتقل میشوند. ساعاتی پس از این اتفاق همراهان دکتر یداللهی به بیمارستانی در تهران منتقل شدند و تحت عمل جراحی قرار گرفتند. برادر همسر او یک روز بعد به هوش آمد ولی به دلیل شدت جراحات در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود. همسر دکتر هم پانزده روز با مرگ دست و پنجه نرم کرد و بالاخره روز پنجم فروردین تسلیم مشیّت الهی شد و دار فانی را واع گفت.
دکتر افشین یداللهی لحظاتی پس از آن سانحه دلخراش از دنیا رفت. مردی که با چنگ و دندان، خانه ترانه را حفظ کرد و اجازه نداد چراغش خاموش شود؛ مردی که با عاشقانههایش عاشقی را یاد گرفتیم و مردی که یادآور حس میهنپرستی برای ما با ترانههایش بود، رفت. پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران او را در آغوش داشت و رفت. جسماش پس از 48 سال از میان ما رخت بست ولی خاطراتش یک عمر با ما خواهد بود و محال است تا همیشه باور کنیم که پیشوند اسمش زندهیاد است.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 - 18:27
دیدگاهها
روح دکتر شاد
خیلی ناراحت شدم وقتی شنیدم خبر فوتشون رو
منتظر کلی ترانه جدید بودم ازشون
خیلی کارهای خاطره انگیز ترانش از ایشون بود
شاعر هرگز نمی میرد
شعر و ترانه مهره ی تاثیر گذاری رو از دست داد
روحشان شاد
Ruheshun shad
روحش شاد
روحش شاد
هزار حيف
هميشه در ذهن و قلب همه مردم زنده هستن . آثارشون تا ابد ماندگاره ❤️
اما آخر این قصه خوب تموم نشد و تو رفتی و هزاران حیف که نیستی اما یاد و خاطره ات تا ابد در قلب و جان عاشقانت جاودان خواهد ماند.
خیلی حیف شد
روحشون شاد
خیلی حیف شد خیلی
بخدا خیلی حیف شد . یادت همیشه در یادها خواهد ماند
اي جانم دكتر ... كجا رفتين اخه سوزوندين مارو با رفتنتون ،اينهمه آدم بد اينهمه آدم ب درد نخور چرااا شما
هعیی روزگار
روحش شاد... ❤
عكسشو ميبينم جيگرم اتيش ميگيره
خدایا خودت بیامرزش با خانم عزیزش.
روحشون شاد ...
حیف حیییییییف
Ey vaaay, hanooooz bavaresh sakhte
هی خدا هنوزم باورم نميشه دیگه نیستش
چه داغي به دل ما گذاشتيد و رفتيد دكتر جانم
روحش شاد یادش گرامی
آخ دلم گرفت ازین همه فعل ماضی
حیف
روحشان شاد
یادشان گرامی
روحش شاد باشه
افزودن یک دیدگاه جدید