جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
در اولین سالگرد پرواز موزیسین فقید جوان
این بار دوستان «نیما وارسته» برایش ساز زدند و خواندند و او تماشا کرد
موسیقی ما - یک سال پیش در آخرین روز اردیبهشت ماه بود که داغ سنگینی بر دل جامعه موسیقی نشست. خبری که باور آن برای هیچ‌کس ممکن نبود و در ساعات اولیه انتشارش شایعه قلمداد می‌شد. اما خبر صحت داشت و نیما وارسته سازِ رفتن را کوک کرده بود. یک سال پس از آن اتفاق تلخ، مراسم یادبود نیما وارسته در روز جمعه اول خردادماه و به میزبانی فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. در این مراسم جمعی از همکاران و دوستان و دوستداران این موزیسین حضور پیدا کردند. گزارش اختصاصی سایت «موسیقی ما» از این مراسم را در ادامه می‌خوانید:

«علی ضیاء» مجری برنامه در ابتدا از «محسن وارسته» پدر نیما دعوت کرد که پشت تریبون آمده و با مردم سخن بگوید: «سال گذشته مثل دیروز، در تالار وحدت اغلب شما حضور داشتید. من از شما خواهش کردم که برنامه کاری ما به گونه‌ای باشد که یاد هنر و هنرمند و نیما پایدار باشد. در این یک سالی که پشت سر گذاشتیم، در فضای مجازی، مراسم‌هایی که برگزار می‌شد و شرکت می‌کردیم و هر زمان که به مزار نیما می‌رفتیم، حضور شما مردم هنردوست برای ما کاملاً محسوس بود. همین حرکت‌ها بود که شرایطی را برای ما به وجود آورد تا امروز در محضر شما عرض ادب و احترام داشته باشیم.»

او گفت که از من خواسته شده خاطره‌ای تعریف کنم و ادامه داد: «درست است که نیما پسر من بود. ولی رفیق هم بودیم و با هم خاطرات زیادی داریم. اواسط سال 85 بود که نیما برای گذراندن یک دوره تکمیلی موسیقی به آمریکا رفت. بیشترین مدتی که در خارج از کشور حضور داشت، به خاطر همین موضوع بود. پس از حدود یک ماه و نیم، در روز جمعه یکی از فعالان موسیقی با من تماس گرفت و درخواست داشت به نیما بگویم که در آنجا بماند و ضمن استفاده از امکانات آنجا همان‌جا به فعالیت خود ادامه دهد. با نیما صحبت کردم و او گفت که این آقا کاملاً درست می‌گوید و بهترین شرایط برای من در آمریکا است. ولی فضای میهن و دوستان و خانواده در اینجا وجود ندارد و به هیچ قیمتی برای من میسر نیست که بمانم. قرار بود یک ماه دیگر هم بماند ولی یک هفته بعد به ایران بازگشت و به عشق مردم و خانواده و وطن در زمینه موسیقی به بهترین شکل ممکن فعالیت کرد.»

او خاطره دیگری هم از نیما تعریف کرد: «در ماه‌های آخر با همدیگر زیاد بیرون می‌رفتیم و کارهای زیادی انجام می‌دادیم. یک روز پس از بازگشت به خانه، پیشنهاد داد که به استخر برویم. پس از شنا و خروج از استخر دیدم که حوله‌ای در دست دارد و می‌خواهد بدن من را خشک کند. حوله را از او گرفتم و گفتم که توان این کار را دارم. او گفت که من می‌خواهم تو را خشک کنم. مگر می‌شود یک پسر این‌قدر مهربان باشد؟ این کار او در خاطر من ماند و یک ماه گذشت و گفتند که بیا و پسرت را ببین. رفتم دیدم که پسر من کنار استخر خوابیده و هیچ کبودی و خونریزی در بدنش نبود. آنجا حوله‌ای نبود که تلافی کرده باشم. با همین دستانم بدن پسرم را خشک کردم. این صحنه را به غیر از دو نفر هیچکس ندید. اول خدا و دوم هم آقایی که الان در این جمع حضور دارد و به دلیل اقتضای شغلش مشغول عکاسی است.» در این لحظه او به «سعید عبداللهی»، عکاس سایت «موسیقی ما» اشاره کرد.
 
  • * علیرضا میرآقا: شاید روزی آمد و گفت سر کارتان گذاشته بودم!
«علیرضا میرآقا»، نوازنده ترومپت و پرکاشن گروه بنیامین موزیک، دومین سخنرانی بود که پشت تریبون حاضر شد و خاطرات جالبی را از نیما بیان کرد: «نیما عصبانی می‌شد ولی غمگین نمی‌شد. هر خاطره‌ای که از او دارم، توأم با شادی و خنده است و حتی در عصبانیت‌اش هم خنده وجود داشت. خاطرات من با نیما بیشتر به سفرهای خارج از ایران بازمی‌گردد که با یکدیگر هم‌اتاق بودیم. یکی از خاطرات من از نیما برای زمانی است که گرسنه می‌شد و دیگر واویلا بود! سال 2010 با گروه آریان به کشور آمریکا رفتیم و کنسرت داشتیم. ظهر یک روز در خیابان بودیم و به آقای رجب‌پور گفتیم که گرسنه هستیم و ایشان گفتند که ناهار می‌خوریم. ما ناهار را خوردیم ولی در ساعت پنج بعد از ظهر نیما مدام به آقای رجب‌پور می‌گفت که گرسنه هستم و ایشان هم گفت هرکسی هر چیزی می‌خواهد تهیه کند. نیما رفت و چون جایی را نمی‌شناخت، پس از چند دقیقه بازگشت و گفت که آخر از گرسنگی می‌میرم!»

میرآقا ادامه داد: «در یک شرایط دیگر هم او عصبانی می‌شد و زمانی بود که کارهایش را با سایر همکاران مقایسه می‌کردیم. من هم که چون او را دوست داشتم و می‌خواستم اذیتش کنم، همیشه می‌گفتم که فلانی عجب تنظیمی زده است. یا پس از اینکه روی یک پروژه کار می‌کرد، با اینکه قطعه خوبی هم تولید کرده بود اما از قصد می‌گفتم که قطعه خوبی نیست و فلانی بهتر است! او هم در پاسخ می‌گفت که تنظیم بهتری می‌کنم. من در یک برهه زمانی که بدترین شرایط نیما بود، در کنارش حضور داشتم ولی در بدترین شرایط هم از او خاطره خوب دارم. حس من این است که او حضور دارد و شاید یک روز بیاید و بگوید که سر کارتان گذاشتم! شک هم ندارم که الان با آدم‌هایی که دوست داشت، مشغول تنظیم کردن است و با آنها سولوی ویولن می‌نوازد.»

علیرضا میرآقا با بیان این خاطرات شنیدنی به سراغ پیانو رفت و قطعه‌ای را با صدای خودش برای نیما اجرا کرد. این حرکت میرآقا با استقبال حضار مواجه شد زیرا او بیشتر در زمینه نوازندگی فعالیت دارد.
 
  • * پدر نیما: خدا را شکر همه دوستانی که با نیما رفت‌وآمد داشتند، هم از اخلاق خوش او راضی بودند
علی ضیا در ادامه اعلام کرد که به دلیل درخواست‌های مکرر حاضرین مجدداً از آقای محسن وارسته دعوت می‌کنیم که این بار یک خاطره شاد از نیما برای ما بگویند. او هم اعلام کرد که حضور ذهن ندارد و در ابتدا قطعه شعری را خواند و سپس گفت: «روز قبل از این اتفاق از صبح با همدیگر بودیم. رفتیم ماشینش را عوض و معامله کرد و قرار بود که فردای آن روز تحویل بگیرد. قراردادهای منزل مسکونی خود را هم تمدید کرد و یک ربع به دوازده شب با همدیگر صحبت کردیم. به او گفتم که کار موسیقی انجام می‌دهی و مراقب باش که همسایه‌ها از دست تو راضی باشند. او هم گفت که من رعایت می‌کنم و با همه آنها خوب هستم و اینجا در آرامش است و مطمئن باش به این توصیه شما عمل می‌کنم.» بعد از اینکه به محل سکونت او رفتیم، انصافا تمام همسایه‌ها از دست او رضایت داشتند و هیچ دلخوری نبود. خدا را شکر همه دوستانی که با نیما رفت‌وآمد داشتند هم از اخلاق خوش او راضی بودند.
 
  • * سعید شهروز: سال گذشته از لحاظ روحی به ما لطمه‌های زیادی زد
در ادامه، نوبت به «سعید شهروز» رسید که پشت پیانو حاضر شد و پیش از اجرای موسیقی گفت: «با نیما وارسته دوست بودیم ولی بیشتر با برادرم بابک ارتباط داشتند. امیدوارم که دیگر سال 93 بازنگردد. سال گذشته از لحاظ روحی به ما لطمه‌های زیادی زد. امیدوارم که دیگر آن اتفاقات را شاهد نباشیم. دیدم که آقای وارسته از رفاقت و دوستی خود با نیما صحبت کرد. من هم به همین دلیل قطعه «رفیق روز تنهایی» که چندی پیش خوانده بودم را تقدیم نیما و همه شما عزیزان می‌کنم.» او پس از اجرای این قطعه احساسی با پیانو چند بیت شعر به زبان لری اجرا کرد.
 
  • * دکتر پیروز ارجمند: می‌دانم که اگر پای درد و دل ایشان می‌نشستیم هم از وزارت ارشاد گلایه‌مند بود
دکتر «پیروز ارجمند»، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد نیز پشت تریبون حاضر شد و ابتدا درباره این مراسم و نیما وارسته گفت: «دوست ندارم در چنین مراسم‌هایی صحبت کنم و خود هنرمندان باید صحبت کنند و سخنرانی‌ها را باید آرام‌آرام حذف کنیم. در ابتدا از نیمای عزیز، هنرمند همکار و دوست خوب ما -که نقش خوبی در تعالی و ارائه موسیقی پاپ خوب داشت- یاد می‌کنم. من یکی از آهنگسازانی هستم که از سال 70 فعالیت می‌کنم و آن زمان در صدا و سیما ممنوعیت استفاده از گیتار الکتریک وجود داشت. در ساخت موسیقی سریال «خط قرمز» از این ساز استفاده کردم و به یکی از مسئولین سازمان گفتم که در برنامه‌های گزارش هفتگی شما از گیتار الکتریک استفاده می‌شود. به هرحال به صورت قطره‌چکانی توانستیم حرف خودمان را در موسیقی بیان کنیم. هنوز هم قطره‌چکانی تلاش می‌کنیم که شرافت موسیقی و موزیسین‌ها را به اثبات برسانیم و خوشبختانه قدم‌های خوبی هم در این زمینه برداشته شده است. نقش خوانندگان، ترانه‌سرایان و آهنگسازان در این سال‌ها کم نبوده و می‌دانم که شرایط سختی را گذرانده‌اند. نیما وارسته نشانی از یک هنرمند وارسته، متواضع و تأثیرگذار در عرصه پاپ بود و نقش ایشان را نمی‌توان نادیده گرفت. می‌دانم که اگر پای درد و دل ایشان می‌نشستیم هم از وزارت ارشاد گلایه‌مند بود. ما هم همیشه گفته‌ایم که سعی می‌کنیم کمتر شما را اذیت کنیم و کاری به جز اذیت کردن شما نداریم! اگر عرصه را به خود شما واگذار کنیم، قطعاً بهتر می‌توانید همه‌چیز را اداره کنید و امیدوارم که روزی کارها به خودتان واگذار شود تا ما هم فقط ناظر باشیم.»

او در بخش دیگری از صحبت‌های خود گزارشی از فعالیت‌های دفتر موسیقی و مسائل دیگر ارائه کرد: «موزیسین‌ها جزو شریف‌ترین اقشار جامعه هستند. در کدام‌یک از صنوف سراغ دارید که به فعال آن صنف بگویند شغل تو حرام است ولی باز هم آن شخص فقط نگاه کند و احترام بگذارد؟ در کدام‌یک از صنوف اجازه می‌دهند که گروه دیگری مانع از فعالیت آنها بشوند و اجازه برگزاری کنسرت ندهند؟ اما موزیسین‌ها با کمال احترام به خواست خودشان در برابر کسانی که به خود اجازه می‌دهند یک برنامه رسمی و مجوزدار را لغو کنند، می‌ایستند و برای رعایت حقوق مردم برنامه را لغو می‌کنند. آنچه که در جو موسیقی مطرح می‌شود، خارج از واقعیت ماجرا است. در سال 93 حدود 1600 کنسرت را در ایران برگزار کردیم که رشد هشت برابری نسبت به سال‌های قبل را نشان می‌دهد. در مجموع، چهار کنسرت لغو شدند که لغو آنها دلایل غیرمعقول داشت و گروه‌هایی مانع برگزاری بودند. در برابر 1600 کنسرت، این چهار مورد خیلی قابل توجه نیست. من تقریباً ماهی یک جلسه با این دوستانِ دلواپس در استان‌ها دارم و آخرینِ آنها هم جلساتی در استان‌های بوشهر و قم بود. بخشی از دغدغه‌های آنها به‌حق بود و بنده هم معتقد هستم که سالن‌های کنسرت ما استاندارد نیست. مردم با آرامش خاطر در سالن‌ها حاضر نمی‌شوند و مثلاً سکوهای سیمانی در شأن موسیقیدان‌ها و مردم نیست. نسبت به آنچه که عرضه می‌شود هم گلایه‌مندی‌هایی وجود دارد که آنها هم به‌حق است. از دوستانی که در دولت قبل فعالیت داشتند، آماری را گرفتم مبنی بر اینکه آیا در آن زمان هم لغو کنسرت وجود داشت؟ متأسفانه آمار ارائه نمی‌شود اما در دولت قبل، هفته‌ای چهار لغو داشتیم. آن مدل لغو با لغوی که امروز انجام می‌شود، تفاوت دارد. به عنوان مثال عموماً تا 48 ساعت پیش از برگزاری کنسرت مجوز صادر نمی‌شد و شما امنیت نداشتید که سرمایه‌گذاری کنید و سپس دفتر موسیقی یک‌طرفه اعلام می‌کرد که الان کنسرت برگزار نکنید. اما امروزه ما در سال 1600 کنسرت برگزار می‌کنیم و شاید جالب باشد که آمار ما در مقایسه با کشوری نظیر فرانسه، فاصله حدوداً بیست‌برابری دارد. این رغبت و علاقه‌مندی مردم ما نسبت به کنسرت، بسیار شگفت‌انگیز است و به همین دلیل موسیقی ما پیشرفت کرده اما یک جوی وجود دارد که این مسائل را خیلی خوب نشان نمی‌دهد. در سال گذشته حدود 480 آلبوم تولید شده اما سهم ما در بازار جهانی نزدیک به صفر است و سهمی نداریم. به همین دلیل من شدیداً با پیوستن به قانون مالکیت معنوی مخالفت می‌کنم. زیرا وقتی که سهمی خارج از ایران نداریم، چرا باید پول اضافه پرداخت کنیم؟»

دکتر ارجمند ادامه داد: «پیشنهاد دادیم که صدا و سیما را برای پرداخت حقوق هنرمندان مکلف و بحث مالکیت معنوی را در سراسر ایران برقرار کنیم. در صورتی که مالکیت معنوی در کشور وجود داشته باشد، ترانه‌سرایان و آهنگسازان متفق خواهند شد. زیرا در قانون مالکیت معنوی دو گروه ترانه‌سرایان و آهنگسازان به عنوان مالکان آثار معرفی می‌شوند و خوانندگان و سایر افراد در بخش صنعت موسیقی هستند. اگر همین قانون را رعایت کنیم و صدا و سیما هم به پرداخت حقوق مکلف شود، بسیار خوب خواهد بود. به همین دلیل من از هفته گذشته شورای هماهنگی موسیقی کشور را شکل دادم که این شورا هماهنگی بین دستگاه‌های مختلف نظیر صدا و سیما، شهرداری و وزارت ارشاد را برقرار خواهد کرد. خود صدا و سیما هم نسبت به این موضوع علاقه‌مند است ولی مشکلات مالی و اعتباری دارند و به شکل دیگری می‌توانیم مشارکت داشته باشیم. در شهرداری تهران اتفاقات خوبی رخ داده و آقای «صلاحی» علاقه‌مندی خودشان برای فعالیت بخش موسیقی فرهنگسراها را ابراز کرده‌اند. همچنین در حال اخذ موافقت برگزاری کنسرت در چند فرهنگسرا هستیم و ان‌شاءالله برج میلاد هم با ابلاغ شیوه‌نامه به بخش برگزاری کنسرت‌های پاپ بپیوندد.»
 
  • * رضا تاجبخش: نمی‌دانم که نیما چگونه توانسته بود در آن دو روز آخر عمرش این حجم تماس را پاسخگو باشد!
«رضا تاجبخش» یکی دیگر از موزیسین‌های حاضر در سالن بود که صحبت‌های خود را اینگونه آغاز کرد: «هرکدام از آدم‌هایی که اینجا هستند، در یک دوره‌ای از زندگی نیما وارد شده‌اند. آشنایی من با نیما به سال 75 یا 76 بازمی‌گردد که ارتباط به نوعی قطع شد. چند سال بعد از طریق پدرام مرندیز و با حضور امین حیایی و اشکان وفایی گروهی به نام «کویر» را تشکیل دادیم که با نیما همکاری داشتم. باز هم ارتباط ما تا سال 85 یا 86 قطع شد و مجدداً در ارکستر حمید عسکری کنار یکدیگر بودیم. برخی از افراد بابت مراسم دیروز بهانه آوردند و به نظر من اصلاً قابل‌قبول نبود. دوست‌های نیما باید در مراسم دیروز بر مزار او حضور پیدا می‌کردند و برنامه‌ای بود که خانواده نیما حضور داشتند و ما به خاطر آن افراد باید حضور پیدا می‌کردیم. دیروز آدم‌هایی را می‌دیدم که تاکنون ندیده بودم و افرادی که باید می‌دیدم را ندیدم. نکته دیگر این است که پس از فوت نیما ما هرکسی را دیدیم، گفت که شب قبل از حادثه با نیما صحبت کرده بود! من نمی‌دانم که نیما چگونه توانسته بود در آن دو روز آخر عمرش این حجم تماس را پاسخگو باشد و همه آدم‌ها با او در این زمان صحبت کرده بودند! ولی ما واقعاً صحبت کردیم. نیما خیلی کنسرت نمی‌رفت ولی دو روز قبل از فوتش با من تماس گرفت و گفت که بلیت کنسرت «بابک جهانبخش» را برای من بگیر. در این پانزده سال حتی یک بار هم نشده بود که بخواهد به کنسرتی برود ولی متأسفانه دو سه روز قبل از اجرای ما فوت کرد. هیچ‌کدام از ما خاطره بدی از او نداریم و آرزو می‌کنم که هرجا هست، خوشحال باشد و به نظر من هست.»

سپس تاجبخش قطعه خاطره‌انگیزی از زنده‌یاد «واروژان» را اجرا کرد. اثری که ترانه آن هم به نوعی زبان حال مراسم و این اتفاق تلخ بود.
 
  • * مریم حیدرزاده: در هیچ سرزمینی تضمینی برای تکرار طلوع و دیدن خورشید صبح فردا نیست
«مریم حیدرزاده» آخرین فردی بود که در این مراسم صحبت کرد و به این نکات اشاره داشت: «یکی از بزرگ‌ترین ایرادات ما در این عصرِ سنگ و سیمان تکنولوژی این است که اغلب پس از پرواز و درگذشت افراد برای آنها مراسم بزرگداشت برگزار می‌کنیم. به استثناء افرادی که سال‌های زیادی از عمر خود را سپری کرده باشند و به شکل وظیفه برایشان مراسمی برگزار می‌کنیم. ای کاش کمتر این اتفاق تکرار شود زیرا در هیچ سرزمینی تضمینی برای تکرار طلوع و دیدن خورشید صبح فردا نیست.» او سپس با همنوازی پیانو رضا تاجبخش قطعه شعری را خواند.
 
  • * بنیامین بهادری: نیما از ابتدای شروع کار هنری ما، در کنار من و فرید احمدی بود
حسن ختام برنامه هم اجرای زنده «بنیامین بهادری» بود. خواننده‌ای که نیما وارسته آلبوم‌های «85» و «93» او را تنظیم کرد و نوازنده ویولن و کیبورد ارکسترش هم بود. بنیامین گفت: «درست است که شاید یک جریان هنری با چند قطعه طرفدارانی داشته باشد. اما این جریان هنری طرفداران پر و پا قرصی دارد که شما را می‌بینم. نیما از آن ابتدا که من به شکل مستقل کار هنری انجام می‌دادم، در کنار من و فرید احمدی بود. در این جمع یک قطعه که دیشب با رضا جان به صورت تلفنی هماهنگ کردیم را تقدیم شما می‌کنیم. به او اطمینان صددرصد دارم و خیالم جمع است، زیرا زمانی که پشت پیانو است اتفاقات خوبی رخ می‌دهد. یک قطعه‌ای با نیما در سال 84 برای زنده‌یاد ناصر عبداللهی ساختیم که «منو ببخش» نام داشت. من این قطعه را به همه دوستانی که در جمع ما نیستند تقدیم می‌کنم و امیدوارم که شما هم دوست داشته باشید.»

در نهایت، ملودی و لحن محزون بنیامین و یاد نیما و ناصر عبداللهی، همه و همه بهانه‌ای بود که خیلی‌ها سالن فرهنگسرای ارسباران را با گریه ترک کنند.
 
«امید حجت»، «ایمان حجت»، «مهرداد نصرتی»، «پدرام مرندیز»، «علی منصوری»، «آرش سعیدی»، «فرهاد جواهرکلام»، «امیرمیلاد نیکزاد»، «امیر طبری» و... از جمله موزیسین‌هایی بودند که در سالن حضور داشتند. همچنین در جریان برنامه کلیپ‌هایی از اجراهای زنده‌یاد وارسته و خصوصاً کنسرت 9 اردیبهشت 93 او در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی به همراه بنیامین بهادری پخش می‌شد.

در ادامه عکس‌هایی از متن و حاشیه این مراسم از نگاه دوربین سعید عبداللهی ببینید:
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 1 خرداد 1394 - 17:36

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

شنبه 2 خرداد 1394 - 12:30

بجای پست های بیش از حدی که از جناب پاشایی میزارید به نظرم باید این پست ها زیاد تر بشه تا حقوق همه هنرمندان حفظ بشه ...

روحت شاد نیما وارسته

شنبه 2 خرداد 1394 - 13:42

روح همه ی عزیزان از دست رفته شاد

شنبه 2 خرداد 1394 - 14:37

روحش شاد :(
بنيامينم بزنم به تخته تو اين 2 هفته ي اخير خوش تيپ شده

شنبه 2 خرداد 1394 - 14:54

فقط میشه حسرت خورد از نبود این جوون با استعداد و خوش قلب
بهترین خاطرات و واسه من و خیلی ها با بنیامین 85 ایجاد کرد
روحش قرین رحمت ...

شنبه 2 خرداد 1394 - 15:44

واقعا حيف اون دستاى توانايى که بايد زير خاک باشن...روح نيماى عزيز شاد...

شنبه 2 خرداد 1394 - 18:46

سلام
ممنووووون از همه عزيزان مسئول سايت موسيقي ما و به خصوص اقاي عبداللهي عزيز، كه هميشه با گزارش هاي تصويري جذاب شون ما رو به حال و هواي مراسم هايي كه حضور دارند ، مي برند . ممنووووون سعيد جان

شنبه 2 خرداد 1394 - 19:13

روح همه ی عزیزان و هنرمندان از دست رفته شاد....
روحت شاد نیمای عزیز ...
روحت شاد نسیم جان...

شنبه 2 خرداد 1394 - 20:40

سلام
روح وارسته ترین نیماشاد..یادونامش تاابدجاودانه ...ممنون موسیقی ما

شنبه 2 خرداد 1394 - 22:34

اسطوره ای بی نظیر

مردی از جنس انسانیت و اخلاق

روحش شاد یادش گرامی

یکشنبه 3 خرداد 1394 - 00:35

با سلام اگه اجرای سعید شهروز رو دارین بی زحمت بزارین منظورم ویدیوشه ممنون

یکشنبه 3 خرداد 1394 - 10:18

هنرمند بی نظیر و تکرار نشدنی
روحش شاد و یادش گرامی
ممنون بابت گزارش

یکشنبه 3 خرداد 1394 - 10:47

chera linke sina hejazi too slider baz nemishe????

یکشنبه 3 خرداد 1394 - 14:55

روحت شاد یادت تووو قلب ما
دنیا دیگه مث نیما نداره

یکشنبه 3 خرداد 1394 - 23:46

بهار سال گذشته که بنیامین کنسرت برگزار کرد خیلی ها گفتن که بنیامین غمش رو فراموش کرده
اما زندگی چیزی جز غنیمت شمردن لحظه های با هم بودن نیست
کسی نمیدونست که نیما قرار این قدر زود از پیش ما بره
شاید اگه بنیامین و گروهشون اون کنسرت خاطره انگیز رو برگزار نکرده بودن الان حسرتش رو میخوردن
نیما رفت اما خاطرهای خوبی که برای تک تک ماها ساخته
تا لحظه ای که زنده ایم همراهمون

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود این بار دوستان «نیما وارسته» برایش ساز زدند و خواندند و او تماشا کرد | موسیقی ما