با حضور اعضای خانواده و اهالی موسیقی و در مراسم چهلمین روز درگذشت نوازنده پاپ عنوان شد:
روایت دلخراش پدر «نیما وارسته» از آخرین نفسهای پسرش
موسیقی ما – مراسم بزرگداشت چهلمین روز درگذشت نوازنده موسیقی پاپ کشور، عصر دیروز در حضور اعضای خانواده و تعدادی از چهره های موسیقی برگزار شد.
به گزارش «موسیقی ما»، این برنامه که از ساعت 16 در فرهنگسرای «شفق» با اجرای «پژمان بازغی» و کارگردانی «بنیامین بهادری» برگزار می شد، با استقبال قابل توجه دوستداران موسیقی رو به رو شد و میزان استقبال به حدی بود که درب های ورودی مجموعه از ساعت 16:10 دقیقه بسته شدو بسیاری از مراجعه کنندگان به دلیل ازدحام حاضرین در سالن، نتوانستند وارد محل برگزاری برنامه شوند.
در ابتدای این برنامه اولین استاد ویلن «نیما وارسته» به عنوان نخستین سخنران روی صحنه آمد و رو به حاضرین گفت: « 19 سال پیش که برای افتتاح این فرهنگسرا به این سالن مراجعه کرده بودم و افتتاحیه آن با اجرایی از من همراه بود فکر نمی کردم که چند سال بعد از آن در جایی دوباره ساز بزنم که نیما وارسته در آن حضور ندارد.
نیما از کودکی به ساز زدن و موسیقی علاقه مند بود و من خوب یادم هست که وقتی ساز می زدیم او توجه زیادی به اعمال و رفتار ما داشت در نتیجه تصمیم گرفتم که سازی را برای او تهیه کنم و خوب دیدم که نیما خیلی زود پیشرفت کرد و من شاهد موفقیت او هم در حوزه تحصیلی و هم در حوزه نوازندگی او در سازهایی چون ویلون و سینتی سایزر بودم. این اواخر تصمیم داشتم مجموعه کارهایی را با کمک تعدادی از هنرمندان از جمله نیما وارسته تهیه کنم که به دلایلی انجام نشد اما خوشحالم که امروز در کنار شما قطعه گریه لیلی را به یاد نیما وارسته که یکی از قطعات این مجموعه بود ، برای شما اجرا می کنم.»
وی پس از این سخنان برای دقایقی به تک نوازی ویلن پرداخت. در ادامه این مراسم «فرید احمدی» روی سن آمد و از خاطرات مشترک اش با این نوازنده گفت: «نیما وارسته برای من لحظه به لحظه خاطره بود و من به یاد دارم که وقتی ناصر عبداللهی درگذشت نیما با آن لحن مهربان همیشگی به من گفت استاد ناصر چه شد؟ و من هم مبهوت نگاهش کردم و بعد دیدم که وقتی قطعه «منو ببخش» را مینواخت چه مهربانانه اشک از چشمانش جاری میشد و من آنجا فهمیدم که نیما چقدر ساده و بی آلایش گریه میکند.»
در ادامه کلیپ هایی از اجرای مشترک نیما وارسته، بنیامین و حمید عسکری پخش شد که پخش این آثار باعث شد بسیاری از حاضرین احساساتی شوند و با چشم هایی گریان، شاهد پخش این برنامه ها شوند.
سخنان پدر نیما وارسته آخرین بخش از این برنامه بود که بازگو کردن برخی اتفاقات از آخرین لحظات درگذشت نیما وارسته، با بهت حاضرین و واکنش هایی احساسی از سوی آنها رو به رو شد: «آخرین لحظه ای که بالای سر نیما رسدیم، کاملا بیهوش بود و فقط برای چند ثانیه چشمهایش را باز کرد و من هم در همان لحظه با صدای بلند از او خداحافظی کرد.» وی ادامه داد: «شک ندارم که آن لحظه تلخ تا آخرین لحظه عمرم در ذهن من خواهد ماند. برای همین است که این روزها و دراین چهل روز تصمیم گرفته ام که با هیچ کس در هیچ شرایطی خداحافظی نکنم و فقط بگویم : به امید دیدار...»
صحبت های پدر نیما وارسته با فریادهای تلخ و گریه های بلند حاضرین رو به رو شد تا سکانس هایی دردناک در سالن برنامه حاکم شود.
سهراب پاکزاد، شاهین ترابی، فرید احمدی، پدرام مرندیز، آرش نصیری و ... از جمله حاضرین در این برنامه بودند.
گفتنی ست این برنامه را «بنیامین بهادری» کارگردانی کرد و تا انتهای برنامه در حال تلاش برای هر چه بهتر برگزار شدن برنامه از اتاق فرمان بود.
به گزارش «موسیقی ما»، این برنامه که از ساعت 16 در فرهنگسرای «شفق» با اجرای «پژمان بازغی» و کارگردانی «بنیامین بهادری» برگزار می شد، با استقبال قابل توجه دوستداران موسیقی رو به رو شد و میزان استقبال به حدی بود که درب های ورودی مجموعه از ساعت 16:10 دقیقه بسته شدو بسیاری از مراجعه کنندگان به دلیل ازدحام حاضرین در سالن، نتوانستند وارد محل برگزاری برنامه شوند.
در ابتدای این برنامه اولین استاد ویلن «نیما وارسته» به عنوان نخستین سخنران روی صحنه آمد و رو به حاضرین گفت: « 19 سال پیش که برای افتتاح این فرهنگسرا به این سالن مراجعه کرده بودم و افتتاحیه آن با اجرایی از من همراه بود فکر نمی کردم که چند سال بعد از آن در جایی دوباره ساز بزنم که نیما وارسته در آن حضور ندارد.
نیما از کودکی به ساز زدن و موسیقی علاقه مند بود و من خوب یادم هست که وقتی ساز می زدیم او توجه زیادی به اعمال و رفتار ما داشت در نتیجه تصمیم گرفتم که سازی را برای او تهیه کنم و خوب دیدم که نیما خیلی زود پیشرفت کرد و من شاهد موفقیت او هم در حوزه تحصیلی و هم در حوزه نوازندگی او در سازهایی چون ویلون و سینتی سایزر بودم. این اواخر تصمیم داشتم مجموعه کارهایی را با کمک تعدادی از هنرمندان از جمله نیما وارسته تهیه کنم که به دلایلی انجام نشد اما خوشحالم که امروز در کنار شما قطعه گریه لیلی را به یاد نیما وارسته که یکی از قطعات این مجموعه بود ، برای شما اجرا می کنم.»
وی پس از این سخنان برای دقایقی به تک نوازی ویلن پرداخت. در ادامه این مراسم «فرید احمدی» روی سن آمد و از خاطرات مشترک اش با این نوازنده گفت: «نیما وارسته برای من لحظه به لحظه خاطره بود و من به یاد دارم که وقتی ناصر عبداللهی درگذشت نیما با آن لحن مهربان همیشگی به من گفت استاد ناصر چه شد؟ و من هم مبهوت نگاهش کردم و بعد دیدم که وقتی قطعه «منو ببخش» را مینواخت چه مهربانانه اشک از چشمانش جاری میشد و من آنجا فهمیدم که نیما چقدر ساده و بی آلایش گریه میکند.»
در ادامه کلیپ هایی از اجرای مشترک نیما وارسته، بنیامین و حمید عسکری پخش شد که پخش این آثار باعث شد بسیاری از حاضرین احساساتی شوند و با چشم هایی گریان، شاهد پخش این برنامه ها شوند.
سخنان پدر نیما وارسته آخرین بخش از این برنامه بود که بازگو کردن برخی اتفاقات از آخرین لحظات درگذشت نیما وارسته، با بهت حاضرین و واکنش هایی احساسی از سوی آنها رو به رو شد: «آخرین لحظه ای که بالای سر نیما رسدیم، کاملا بیهوش بود و فقط برای چند ثانیه چشمهایش را باز کرد و من هم در همان لحظه با صدای بلند از او خداحافظی کرد.» وی ادامه داد: «شک ندارم که آن لحظه تلخ تا آخرین لحظه عمرم در ذهن من خواهد ماند. برای همین است که این روزها و دراین چهل روز تصمیم گرفته ام که با هیچ کس در هیچ شرایطی خداحافظی نکنم و فقط بگویم : به امید دیدار...»
صحبت های پدر نیما وارسته با فریادهای تلخ و گریه های بلند حاضرین رو به رو شد تا سکانس هایی دردناک در سالن برنامه حاکم شود.
سهراب پاکزاد، شاهین ترابی، فرید احمدی، پدرام مرندیز، آرش نصیری و ... از جمله حاضرین در این برنامه بودند.
گفتنی ست این برنامه را «بنیامین بهادری» کارگردانی کرد و تا انتهای برنامه در حال تلاش برای هر چه بهتر برگزار شدن برنامه از اتاق فرمان بود.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 8 تیر 1393 - 06:41
دیدگاهها
روحش شاد و قرين ارامش. خدا به خانواده عزيز مرحوم صبر عطا فرمايد . امين
ممنون بنيامين عزيز و پژمان بازغي هنرمند . خسته نباشيد .
به قدری این درد بزرگ و تلخ که
روایت داریم که خداوند پدر و مادری رو که فرزندشون رو از دست دادن بدون سوال و جواب وارد بهشت میکنه
به پدر ومادر نیما تسلیت میگم
نشستنم
در خلوت روزهای بی تو
روزهای تکرای و شکننده
روزهای بدون اهنگ کلامت
اهنگ سازت
فقط نشسته ام
و گریه می کنم
.............................
تقدیم به نیما وارسته
شعر قاسم محمودی
............................
روحش شاد.دم بنیامین گرم که براش سنگ تموم گذاشت...
روحش شاد.بنیامین هم دوست خیلی خوبیه برای اینکه به این مراسم برسه نصف شب با قایق اومد....
روحش شاد ...
واقعا میشه یکباردیگه صدای نواختن ویولن مرحوم نیما وارسته رو بشنویم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه روز تو ی زندگیم بودی همینجا روبه روم بودی اما ارزوم نبودی فک میکردم ازاسمون باید بیاد یه روزی اون تا ارزوم بشه تموم یه اشتباهی کردمو دل تورو شکستمو نمی بخشم خودمو حالا پشیمون شدمو میخوام توباشی پیشمو حق داری نبخشی منو.............بازم تسلیت میگم
واقعا میشه یکباردیگه صدای نواختن ویولن مرحوم نیما وارسته رو بشنویم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه روز تو ی زندگیم بودی همینجا روبه روم بودی اما ارزوم نبودی فک میکردم ازاسمون باید بیاد یه روزی اون تا ارزوم بشه تموم یه اشتباهی کردمو دل تورو شکستمو نمی بخشم خودمو حالا پشیمون شدمو میخوام توباشی پیشمو حق داری نبخشی منو.............بازم تسلیت میگم
چیزی نیست که واقعا بشه گفت به جز تالم تالم تالم زیاد
تاسف تاسف تاسف جان فرسا
فقط چند نکته مبهم هست که خیلی ازارم میده.چرا اقای نیما رو کسی بیمارستان نزسوند؟وقتی فرصت بوده پدر و همه رو خبر کنن تا بیان چه طور میشه امبولانس خبر نکرد؟؟؟؟؟؟؟؟
چه طور میشه انقدر درباره نیما کوتاهی کرد تا این بلا سرش بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به جز درد از دست دادن نیما این قصور و کوتاهی های همه نزدیکان دوستان و همسایه و غیره دل ادمو اتش می زنه.چه قدر مفت نیما رو از دست دادیم.
من غریبه این طور دلم می سوزه بعد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من فکر می کنم نیما رو اطرافیانش و دوستانش از خیلی قبل می تونستن نجات بدن اما ندادن.حالا این فیلم ها رو اجرا می کنند که چی؟
به قول اون دوستمون که صد در صد با هاش موافقم وای از این مردمان زنده کش مرده پرست
این درد واقعا زیاده.و 40 روز هم چیزی ازش کم نکرده.
من غریبه اگر اون وقت اونجا بودم اول امبولانس خبر می کردم بعد می رفتم خونه به خونه در میزدم تا شاید یه دکتر پیدا کنم نه اینکه تلفن رو بردارم به همه خبر بدم بیان به جز کسانی که واقعا می تونستن نیما رو نجات بدن.
دیگه این حرف ها بیهوده ست.نیما از دست رفته و ما سنگ پشت قافله ...!
متاسفانه ما ملت طبق معمول..... ما ملت زنده کش مرده پرست!
فقط خیلی حیف نیما وارسته بود به خاطر حماقت و قصور ما این جور از دست بره
هیچ حرفی هیچ کلامی هیچ اشکی هیچ تاسفی نمی تونه این درد رو از بین ببره یا تسکین بده.
II
و در مورد صحبت های اقای نصیری در فرهنگ سرا:
من حتی اندازه شما هم از نیما وارسته شناختی ندارم ولی خیلی راحت میشه از روی همان چند مصاحبه نیما که موجود بود وبا زبان بدن این انسان وارسته به خوبی حدس زد که اهل تظاهر کردن نیست.که او انسانی قوی هست.
اتفاقا دست روی نکته کلیدی گذاشتید(خواسته یا ناخواسته!) به عقیده من همین ویژگی نادرٍ نیما- وارسته هست که نه تنها او رو در طول زندگی اش از خیلی ها و " آن دیگران "متمایز می کنه بلکه کلا سرنوشتش رو رقم می زنه .من از این هم باید فراتر برم و بگم من فکر می کنم همین ویژگی بارز و نادر نه تنها زندگی بلکه طول زندگی و مرگش رو در اوج جوانی و در اوان شکوفایی رقم می زنه.
تظاهر کردن به خوب بودن یا حتی تلاش برای نیک- نمایی از خصوصیات ادمهای ضعیف و دون صفت و ریاکار هست.اما متاسفانه متاسفانه می بینیم که ان ویژگی بزرگ برای نیما هیچ شانسی نیاورد.واقعا متاسفم برای جامعه ای که انقدر در رنگ و ریا غرق میشه که ادمهای خوبش این طور برای خوبی هاشون تاوان پس میدن.من از همین دور متوجه شدم که خیلی ها حق نیما رو خوردند و بردند و به اسم خودشون تمام کردن چون نیما زمینی نبود تا با قوانین زمینی بتونه حق خودش رو در همان زندگی کوتاهش بگیره.نیما خیلی مظلومانه زندگی کرد و غریبانه رفت چون اهل زمین نبوده چون اسمانی بوده.نمی دونم در چنین مواقعی باید به حال زمینی ها تاسف خورد یا به حال اسمانی ها؟!!
????!
خدایش بیامرزد روحش شاد
افزودن یک دیدگاه جدید