آوازخوانی در زیر پلِ خواجو ممنوع شد
علی اصغر شاهزیدی: آوازخوانی نه خلافِ شرع است و نه عُرف
موسیقی ما- قرنها بود که مردمان، آوازشان را با آهنگی دلنشین کنار زایندهرود میخواندند تا غمهایشان را به آب بسپارند. کنار زایندهرودِ آن زمان پر آب و حالا خشک که قدم میزدی، ترانههایی میشنیدی که آدم را با خود به گذشتههای دور میبرد. حالا اما دیگر نمیتوان دراین مکان آواز خواند. نه آوازهای طربانگیز و نه آوازهای حزنانگیز که مردم معمولا در روزهای مذهبی میخواندند. حالا خبری از صدای تغزل و آواز خوانی پیرمردان نیست که سنتِ فرهنگی اصفهان را زنده نگاه میداشتند و گاهی افرادی با نی یا با دهان- که دقیقاً صدای نی در میآورند- آنان را همراهی میکردند. در حالی آوازخوانی در پل خواجو ممنوع شده است که در چند دههی اخیر کم رنگ شدنِ موسیقیهای محلی، سنتی و فولکلوریک ما که ریشه در فرهنگ این کشور دارند، زنگِ خطری جدی را به صدا درآورده است. بهخصوص آنکه در این دگرگونیها، این تنها موسیقی نیست که تغییر و تحول مییابد، بلکه ساختار فرهنگی کشور را تیزتحت تاثیر قرار میگیرد.
از تاجِ اصفهانی تا علیرضا افتخاری
از آن زمان که شاه عباس صفوی، پل خواجو را بنیان نهاد، این مکان محلِ برگزاری جشنها و رسومِ مختلف بوده است و آوازخوانی همواره بخشِ جداییناپذیرِ آن. این پل دارای چشماندازی زیباست، معماری خاصی دارد و انعکاس صدای آن بسیار خوب است و همین باعث شده تا مکانی مناسب برای آواز خواندن باشد.
آوازخوانی زیر پل خواجو رسمی است که تاریخ آغاز آن مشخص نیست، برخی معتقدند که این مراسم از زمان ساختِ این پل برگزار میشد، بعضی نیز معتقدند که تاریخِ این سنت به قرنِ گذشته بازمیگردد؛ اما بنا بر آنچه آوازخوانان زیر پل خواجو میگویند، نام «جلالالدین تاج اصفهانی» با این مراسم پیوند خورده است.
منصور اعظمیکیا در کتابِ «شرحی برشیوههای علمی هنرآوازخوانی» که توسط انتشارات حوزه هنری منتشر شده، نوشته است: «استاد تاج اصفهانی گاهی به بیشههای کنار زایندهرود میرفت و آواز سر میداد، تا آنکه مردم دوستدارموسیقی به گردش حلقه میزدند و گاه آنچنان میخواند که همه، انگشت حیرت به دندان میگرفتند، در این آواز خوانیها اغلب تنها نبود و یارانی دیگر چون اسماعیل ادیب خوانساری، سید قاضی عسگر، ملاحسین موسیقی و سیدصادق شهاب او را هم آواز بودند.»
«درویش حسن» نیز یکی از افرادی بوده که در کناره رودخانه و خیابان چهارباغ قدم میزده و آواز میخوانده است. هماکنون تحریر «درویش حسن» در مایهی «بیات اصفهان» منسوب به همین شخص است.
اما جز آوازخوانان حرفهای، مردمانِ عادی، نیز از گذشتههای دور، عصرها کنارِ این پل قدم میزدند و آواز میخواندند و دیگران گردِ آنان میآمدند. آوازخوانان معمولا از «حافظ» میخواندند و آثار کسانی چون بنان، ایرج و افتخاری، معین و دیگران. اگرچه همواره آثار «علیرضا افتخاری» بیش از دیگران اجرا میشده است.
علیرضا افتخاری خود اهلِ اصفهان است و مردمانِ این دیار، علاقهی بسیاری به او دارند. حتی برخی پیرمردانِ آوازخوانِ این شهر میگویند که با پدرِ او آشنایی دارد. افتخاری آثاری در موسیقی سنتی دارد که جزو برترین آثار خلق شده در این ساذلهاست که از جملهی آن میتوان به همکاریهایش با حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان اشاره کرد و هم آثاری دارد که به مردم پسند بودن ایشان کمک کرده است.
علیاصغر شاهزیدی: آوازخوانی نه خلاف عرف است و نه شرع
استاد «علیاصغر شاهزیدی» دربارهی این سنت به «موسیقی ما» میگوید: «در پل خواجو صدا اکو مییابد و دلنشین میشود و به همین خاطر سنت آوازخوانی در این پل چند صد ساله است. مثلا آقای زحیم زریباف و بعد از آن استاد تاج اصفهانی در این باره فعالیتهای بسیاری انجام میدادند. استاد خوانساری، تاج و طاهرپور هرکدام روی یکی از پلهای خواجو، چوبی و سی و سه پل می ایستادند و تصنیف هایی را در جواب یکدیگر می خواندند. در گذشته مانند امروز نبود که یکی پاپ بخواند و دیگری تصنیف، بلکه تمام اساتید تصنیف می خواندند و صدای آنها از سی و سه پل تا پل چوبی منعکس می شد.»
این استاد آوازخوان همچنین میگوید: «از خیلی سال قبل کسانی اینجا آواز میخواندند مردم هم اطراف آنها جمع شده و گوش ميدادند. چیزی شبیه به کنسرتهای امروزی بدون آنکه پولی از مردم گرفته شود. این سنت را نمیشود از مردم گرفت. وقتي فردي دلش ميگيرد به پل خواجو مي آيد وحرفش را آواز میخواند. این نه خلاف عرف است نه خلاق شرع.»
او میگوید خیلی از مردم در این وضعیتِ اقتصادی توان مالی ندارند و این میتواند تفریحِ خوبی برای آنان باشد.
اتفاقی برای جذبِ گردشگر
آن زمان که با این مراسم مقابله نمیشد، گردشگران زیادی برای تماشا به این محل میآمدند و با پیرمردان آوازخوان همراهی میکردند. خوانندگان کمتر آواز و بیشتر ترانه و تصنیف می خوانند. اگر آواز میخواندند، آن قسمت هایی که تحریر یا اصطلاحا چهچه می زدند با تشویق تماشاچیان روبهرو میشد و اگر ترانه و تصنیف بود در پایان هر ترانه، خواننده را تشویق میکردند. معمولاً آهنگهایی خوانده میشد که برای بقیه آشنا بود و در خیلی از جاها، به ویژه آنجاهائیکه یک بیت یا مصراع تکرار میشود، بقیه هم همراه خواننده همخوانی میکردند.
این مراسم برای گردشگران خارجی نیز جالب بود و آنان به عنوان یک اتفاقِ مهیج از آن یاد میکردند و به تهیهی عکس و فیلم میپرداختند. اگرچه گردانندگانِ اصلی این مراسم، اهالی پیر شهر بودند؛ اما عدهای جوان نیز یکی از حجرههای جنوبی زیر پل را به خود اختصاص میدادند و شروع به خواندن میکردند.
گونهشناسی موسیقی مراسم
افشین داور پناه در کتاب سنخ شناسی موسیقی در فرهنگ بختیاری به این نکته اشاره دارد که با وجودی که اصفهان، خود دارای مکتب آوازی است؛ اما هر کسی نمیتواند به فراگیری آن بپردازد. «گاه غنی بودن این مکتب از یک طرف و ضعف و ناتوانی فراگیری از طرف دیگر، باعث صعب الوصول بودن مطالب آن شده است و بنابراین نمیتوان انتظار داشت که تمامی افرادی که در این پل به اجرای آواز میپرداختند، اصولِ آوازخوانی را بدانند؛ این افراد معمولا برای لذت خودشان میخواندند.
راه را برای موسیقی غربی باز میکنیم؟
مراسم مذکور، مراسمی است با پیشینه تاریخی که به نظر نمی آید از میان برداشتن آن، چندان مناسب باشد؛ ضمن آنکه برخی تلاشهای صورت گرفته در اینباره هم چندان کارساز نبودهاند. با توجه به ضرورت تعدیل برخی سیاستهای فرهنگی و نیز ضروری بودن برخی فعالیتهای فرهنگی برای افراد مسن سال، لزوم برنامه ریزی روی اینگونه مراسم ضروری مینماید. همچنین می توان از اشتیاق مسافران داخلی و جهانگردان خارجی استفاده مفید کرده و این پدیده فرهنگی را به یکی از جاذبه های توریستی تبدیل کرد. از این روی است که به جای حذفِ این مسئله، میتوان از آن در برابر نفوذ موسیقیهای مبتدل بهره گرفت. با این تفاوت که هم ارتباط کامل با فرهنگ موسیقی ایران دارد و هم ریشه در موسیقی این کشور.
از تاجِ اصفهانی تا علیرضا افتخاری
از آن زمان که شاه عباس صفوی، پل خواجو را بنیان نهاد، این مکان محلِ برگزاری جشنها و رسومِ مختلف بوده است و آوازخوانی همواره بخشِ جداییناپذیرِ آن. این پل دارای چشماندازی زیباست، معماری خاصی دارد و انعکاس صدای آن بسیار خوب است و همین باعث شده تا مکانی مناسب برای آواز خواندن باشد.
آوازخوانی زیر پل خواجو رسمی است که تاریخ آغاز آن مشخص نیست، برخی معتقدند که این مراسم از زمان ساختِ این پل برگزار میشد، بعضی نیز معتقدند که تاریخِ این سنت به قرنِ گذشته بازمیگردد؛ اما بنا بر آنچه آوازخوانان زیر پل خواجو میگویند، نام «جلالالدین تاج اصفهانی» با این مراسم پیوند خورده است.
منصور اعظمیکیا در کتابِ «شرحی برشیوههای علمی هنرآوازخوانی» که توسط انتشارات حوزه هنری منتشر شده، نوشته است: «استاد تاج اصفهانی گاهی به بیشههای کنار زایندهرود میرفت و آواز سر میداد، تا آنکه مردم دوستدارموسیقی به گردش حلقه میزدند و گاه آنچنان میخواند که همه، انگشت حیرت به دندان میگرفتند، در این آواز خوانیها اغلب تنها نبود و یارانی دیگر چون اسماعیل ادیب خوانساری، سید قاضی عسگر، ملاحسین موسیقی و سیدصادق شهاب او را هم آواز بودند.»
«درویش حسن» نیز یکی از افرادی بوده که در کناره رودخانه و خیابان چهارباغ قدم میزده و آواز میخوانده است. هماکنون تحریر «درویش حسن» در مایهی «بیات اصفهان» منسوب به همین شخص است.
اما جز آوازخوانان حرفهای، مردمانِ عادی، نیز از گذشتههای دور، عصرها کنارِ این پل قدم میزدند و آواز میخواندند و دیگران گردِ آنان میآمدند. آوازخوانان معمولا از «حافظ» میخواندند و آثار کسانی چون بنان، ایرج و افتخاری، معین و دیگران. اگرچه همواره آثار «علیرضا افتخاری» بیش از دیگران اجرا میشده است.
علیرضا افتخاری خود اهلِ اصفهان است و مردمانِ این دیار، علاقهی بسیاری به او دارند. حتی برخی پیرمردانِ آوازخوانِ این شهر میگویند که با پدرِ او آشنایی دارد. افتخاری آثاری در موسیقی سنتی دارد که جزو برترین آثار خلق شده در این ساذلهاست که از جملهی آن میتوان به همکاریهایش با حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان اشاره کرد و هم آثاری دارد که به مردم پسند بودن ایشان کمک کرده است.
علیاصغر شاهزیدی: آوازخوانی نه خلاف عرف است و نه شرع
استاد «علیاصغر شاهزیدی» دربارهی این سنت به «موسیقی ما» میگوید: «در پل خواجو صدا اکو مییابد و دلنشین میشود و به همین خاطر سنت آوازخوانی در این پل چند صد ساله است. مثلا آقای زحیم زریباف و بعد از آن استاد تاج اصفهانی در این باره فعالیتهای بسیاری انجام میدادند. استاد خوانساری، تاج و طاهرپور هرکدام روی یکی از پلهای خواجو، چوبی و سی و سه پل می ایستادند و تصنیف هایی را در جواب یکدیگر می خواندند. در گذشته مانند امروز نبود که یکی پاپ بخواند و دیگری تصنیف، بلکه تمام اساتید تصنیف می خواندند و صدای آنها از سی و سه پل تا پل چوبی منعکس می شد.»
این استاد آوازخوان همچنین میگوید: «از خیلی سال قبل کسانی اینجا آواز میخواندند مردم هم اطراف آنها جمع شده و گوش ميدادند. چیزی شبیه به کنسرتهای امروزی بدون آنکه پولی از مردم گرفته شود. این سنت را نمیشود از مردم گرفت. وقتي فردي دلش ميگيرد به پل خواجو مي آيد وحرفش را آواز میخواند. این نه خلاف عرف است نه خلاق شرع.»
او میگوید خیلی از مردم در این وضعیتِ اقتصادی توان مالی ندارند و این میتواند تفریحِ خوبی برای آنان باشد.
اتفاقی برای جذبِ گردشگر
آن زمان که با این مراسم مقابله نمیشد، گردشگران زیادی برای تماشا به این محل میآمدند و با پیرمردان آوازخوان همراهی میکردند. خوانندگان کمتر آواز و بیشتر ترانه و تصنیف می خوانند. اگر آواز میخواندند، آن قسمت هایی که تحریر یا اصطلاحا چهچه می زدند با تشویق تماشاچیان روبهرو میشد و اگر ترانه و تصنیف بود در پایان هر ترانه، خواننده را تشویق میکردند. معمولاً آهنگهایی خوانده میشد که برای بقیه آشنا بود و در خیلی از جاها، به ویژه آنجاهائیکه یک بیت یا مصراع تکرار میشود، بقیه هم همراه خواننده همخوانی میکردند.
این مراسم برای گردشگران خارجی نیز جالب بود و آنان به عنوان یک اتفاقِ مهیج از آن یاد میکردند و به تهیهی عکس و فیلم میپرداختند. اگرچه گردانندگانِ اصلی این مراسم، اهالی پیر شهر بودند؛ اما عدهای جوان نیز یکی از حجرههای جنوبی زیر پل را به خود اختصاص میدادند و شروع به خواندن میکردند.
گونهشناسی موسیقی مراسم
افشین داور پناه در کتاب سنخ شناسی موسیقی در فرهنگ بختیاری به این نکته اشاره دارد که با وجودی که اصفهان، خود دارای مکتب آوازی است؛ اما هر کسی نمیتواند به فراگیری آن بپردازد. «گاه غنی بودن این مکتب از یک طرف و ضعف و ناتوانی فراگیری از طرف دیگر، باعث صعب الوصول بودن مطالب آن شده است و بنابراین نمیتوان انتظار داشت که تمامی افرادی که در این پل به اجرای آواز میپرداختند، اصولِ آوازخوانی را بدانند؛ این افراد معمولا برای لذت خودشان میخواندند.
راه را برای موسیقی غربی باز میکنیم؟
مراسم مذکور، مراسمی است با پیشینه تاریخی که به نظر نمی آید از میان برداشتن آن، چندان مناسب باشد؛ ضمن آنکه برخی تلاشهای صورت گرفته در اینباره هم چندان کارساز نبودهاند. با توجه به ضرورت تعدیل برخی سیاستهای فرهنگی و نیز ضروری بودن برخی فعالیتهای فرهنگی برای افراد مسن سال، لزوم برنامه ریزی روی اینگونه مراسم ضروری مینماید. همچنین می توان از اشتیاق مسافران داخلی و جهانگردان خارجی استفاده مفید کرده و این پدیده فرهنگی را به یکی از جاذبه های توریستی تبدیل کرد. از این روی است که به جای حذفِ این مسئله، میتوان از آن در برابر نفوذ موسیقیهای مبتدل بهره گرفت. با این تفاوت که هم ارتباط کامل با فرهنگ موسیقی ایران دارد و هم ریشه در موسیقی این کشور.
تاریخ انتشار : شنبه 6 اسفند 1401 - 12:38
افزودن یک دیدگاه جدید