پیشنهادی برای دستهبندی انواع ترانه - بخش دوم
[ حسن علیشیری - ترانهسرا ]
در بخش نخست این جستار پس از پیشگفتاری در خصوص چیستی و چرایی چنین پیشنهادی برای دستهبندی انواع ترانه، به ارائهی تعریفی از ترانه، یا دستکم تلاشی برای ارائهی تعریفی اینچنین پرداختم. اینک بخش دوم و دستهبندی ترانه:
2- دستهبندی ترانه
دستهبندی آثار هنری با اهداف متعدد از جمله سهولتِ انتخاب مخاطب و کمک به فرایند نقد صورت میگیرد. این که مخاطب بداند یک فیلم «کمدی» است یا «تریلر»، میتواند کمک کند بر اساس حال و هوای خود، دست به انتخاب بزند یا در موسیقی سبک موردعلاقهی خود را پیگیری کند. از سوی دیگر نقد هر گونه/ژانر/سبک هنری قواعد خود را دارد؛ نمیتوان با قواعد نقد ملودرام به نقد یک فیلم کمدی پرداخت و... از همینرو انواعِ دستهبندیها، با اسامی و کاربردهای مختلف پدید آمده. در حالیکه ما در نقد ترانهی معاصر فارسی تنها با یک گونه، یعنی «ترانهی نوین» طرفیم که برای آنهم هنوز تعریف روشن، دقیق، جامع و مانعی نداریم. بسیار از ما «ترانهی نوین»، که تاثیرگذارترین و درخشانترین جریان ترانهی معاصر است را به واسطهی مولفینش میشناسیم، نه ویژگیهای آثار. در حالیکه بیتردید بزرگانِ این جریان، بر اساس شرایط زمانی، مخاطب و خواننده، ترانههایی خارج از این جریان نیز سرودهاند و برای مثال این که توقع داشته باشیم هر آنچه جنابِ ایرج جنتیعطایی، در همهی ادوار فعالیتش سروده، در چارچوبهای ترانهی نوین بگنجد از اساس اشتباه است. نکتهی دیگر آنکه بررسی و نقد هیچ اثر هنری بدون شناخت صحیح از ماهیت، کارکرد، نوع مخاطب و نحوهی انتشار آن امکان پذیر نیست. با وجود آنکه اشتراکات فراوانی بین اصول نقد یک اثر موسیقایی وجود دارد آیا میتوان یک سمفونی از بتهوون را با قطعهای کودکانه که برای نواخته شدن با ساز بلز توسط نونهالان ساخته شده به یک شکل و با ابزار واحد نقد کرد؟! از همین روست که به نظر میرسد ما در نقد ترانهی فارسی، ابتدا نیازمند نوعی دستهبندی ترانهها و بعد از آن تبیین ابزارهای نقد هر دسته هستیم تا همانطور که در ابتدای این جستار ذکر شد، بتوانیم دایرهی نقد را به آثار بیشتر و متنوعتری گسترش دهیم.
پیشنهاد این جستار، دستهبندی ترانه بر اساس «فرم»، «ساختار»، «موضوع و محتوا» و همچنین «نوع کاربرد و مخاطب» است. شاید بتوان با دستهبندی ترانه به «ترانهی بازاری»، «ترانهی بدنه» و «ترانهی پیشرو» نوعی از ژانربندی که ناظر بر تمامی موارد فوق باشد را پیشنهاد کرد.
- یک یادآوری: سینمای بدنه
نباید از خاطر برد که فیلمهایی از این دست، با هدف سرگرمسازی مخاطب به شیوهای درست، در همهجای دنیا از جمله سینمای ایران تولید میشود اما تا پیش از این نوع دستهبندی کمتر مورد توجه منتقدین قرار میگرفت. نمودار 1 وضعیت دستهبندی فیلمهای سینمای ایران پیش از پیشنهاد «سینمای بدنه» و نمودار پس از این پیشنهاد به همراه چند مثال روشنگر از هر دسته را نشان میدهد. البته که برخی از منتقدانِ آرمانگرای سینما اعتقادی به این دستهبندی ندارند و آنچه قرار است در دستهی «سینمای بدنه» قرار گیرد، بر اساس کیفیت هنری در یکی از دو دستهی دیگر یعنی فیلمفارسی یا سینمای هنری قرار میدهند.
نمودار1: وضعیت دستهبندی فیلمهای سینمای ایران پیش از پیشنهاد «سینمای بدنه»
نمودار2: وضعیت دستهبندی فیلمهای سینمای ایران پس از پیشنهاد «سینمای بدنه»
«ترانهی بدنه» نیز میتواند جایی بین «ترانهی بازاری» و «ترانهی پیشرو» داشته باشد و به مرور سطح سلیقهی مخاطب را به سمت آثاری عمیقتر و جدیتر هدایت کند. نمودار 3 گویای چنین وضعیتی است. در بخش بعدی به بررسی هر دسته خواهم پرداخت.
نمودار3: وضعیت دستهبندی ترانهی فارسی پس از پیشنهاد «ترانهی بدنه»
- ترانهی بازاری
ترانههای بازاری از نظر «فرم و ساختار» ابتدایی، تکراری و در اغلب موارد دور از خلاقیت هستند. در این دست آثار کمترین توجه به سلامت «فرم و ساختار» صورت میگیرد، برای مثال برای خالقین این نوع ترانه، رعایت قافیه، ساختمان ترانه یا ارتباطات مفهومی افقی و عمودی از کمترین درجهی اهمیت برخوردار است. همین موضوع در مورد شیوهی استفاده از «زبان» نیز صادق است. در این دست آثار زبان تنها در سطح کاربرد اولیهی خود یعنی «ایجاد ارتباط» مورد استفاده قرار میگیرد و نه تنها خبری از خلق هنری نیست که در بسیاری موارد، سلامت اولیهی زبان نیز نادیده گرفته میشود. خطاهای متعدد دستور زبان، عدم رعایت سطوح زبانی و... نه تنها به عنوان نقاط ضعف «ترانهی بازاری» که گاهی به شاخصهی این دست آثار شناخته میشود.
اما آنچه حتا از «فرم و ساختار» و «زبان» میتواند مهمتر و از حیث اجتماعی تاثیرگذاتر باشد، «محتوا و اندیشه»ی حاکم بر اینگونه آثار است که در بسیاری از موارد، تکراری، تهی از اندیشه و گاهی همراه با انتقال مستقیم یا غیر مستقیم اندیشههای واپسگرایانه مانند زنستیزی، خرافات و... هستند. نمونههای متعددی از این کجرویها در ترانههای بازاری روزگار ما دیده میشود و با توجه به سهولت روند تولید و انتشار آثار موسیقیایی، هر روز در حال افزایش نیز هست. مخاطب این نوع ترانه، مخاطب عام است، مخاطبی که برای لحظات جشن و شادی و حتا اندوه خود به دنبال ترانهای است که شرح حالش باشد و بتواند با آن ارتباط برقرار کند و در حال حاضر این نیاز بیشتر توسط ترانههای بازاری تامین میشود.
ناگفته پیداست ترانههایی که در این دسته میگنجند، جز بخش محتوا و اندیشه، خارج از ساحتِ نقد قرار میگیرند، از سوی دیگر گریزی از این نوعآثار نیست و در برخی موارد وجودشان حتا ضروریست اما معتقدم که با توجه بیشتر به «ترانهی بدنه» میتوان مخاطبین و ترانهسرایان را از «ترانهی بازاری» دور و به «ترانهی بدنه» نزدیک کرد.
- ترانهی بدنه
به جرات میتوان گفت همهی ترانهسرایان همروزگار ما، «ترانهی بدنه» سرودهاند و این تعبیر نهتنها منفی و تحقیرآمیز نیست، که نشاندهندهی توانایی جذب مخاطب عام در عین رعایت استانداردها و اصول ترانه به حساب میآید.
- ترانهی نوین/ پیشرو(1)
جدول 1 به مقایسهی این سه نوع ترانه میپردازد.
جدول 1
- موخره
در نهایت نباید از خاطر برد که گرچه ساختار و زبان به عنوان روساخت ترانه، به ایجاد این دستهبندی کمک میکند اما در نهایت «محتوا و اندیشه» ممیز «ترانهی بدنه» از ترانهی اندیشمند و متفاوت است. اثری که داعیهی «نوین» یا «پیشرو» بودن دارد اما به عنصر «محتوا و اندیشه» بیتوجه است در بهترین حالت به «ترانهی بدنه» تعلق دارد.
(1) با توجه به اختلاف نظرهایی که دربارهی آغاز و مفهوم ترانهی نوین وجود دارد در این جستار به عمد از هر دو تعبیر ترانهی نوین و پیشرو استفاده کردهام.امیدوارم در آینده فرصتی برای شرح بیشتر ویژگیهای ترانهی پیشرو فراهم شود. ترانهای که به زعم من، در ادامهی جریان ترانهی نوین قرار میگیرد.
منبع:
موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 مرداد 1398 - 16:51
افزودن یک دیدگاه جدید