گفتوگو با آهنگساز یکی از پرمخاطبترین سریالهای نوروزی در این سالها
آریا عظیمینژاد: سرهمبندی؟! مردم از موسیقی «پایتخت» انتظار دارند!
موسیقی ما - فرزان صوفی - حالا دیگر پنج سال است نام آریا عظیمینژاد به عنوان آهنگساز سریال پرمخاطب «پایتخت» در تیتراژ حک میشود. موسیقی متفاوتی که توانسته شخصیت مستقلی پیدا کند و به اندازه خود سریال پرمخاطب شود.
اصولاً آریا عظیمینژاد تبحر ویژهای در به کارگیری موسیقی فولکوریک و تلفیق آن با موسیقی مدرن و امروزی دارد که همین موضوع باعث شده تا حداقل بخشی از این گنجینه ملی که چراغش هر روز کم فروغتر میشود، به گوش مردم برسد و گوششان با این نوع موسیقیها -حتی شده به شکل غیرمستقیم- آشنایی پیدا کند.
او اینبار به فراخور داستان، موسیقی مازندران و کتولی، موسیقی آناتولی ترکیه و طیفی هم از موسیقی عرب را به عنوان تمهای این مجموع انتخاب کرده و برای ساخت آن به کشور ترکیه رفته تا نتیجه چیزی فراتر از کار استودیوییِ صِرف شود. با این هنرمند به بهانه پخش سریال «پایتخت 5» گفت و گو کردهایم و او هم نتیجه تحقیق و تفحصاش در موسیقیهای فولک مناطق مختلف را در اختیار ما قرار داده که خواندنش خالی از لطف نیست.
حالا یکسری اتفاقات خاص مثل استفاده از ریتمهای پیچیدهتر در موسیقی آنها وجود دارد که ما در موسیقی کتولی کمتر استفاده میکنیم ولی از نظر فواصل، جملهبندی، پردهبندی، ملودی و حس و حال به شدت شبیهاند و انگار دو برادری هستند که از هم جدا شدهاند. این اتفاق باعث شد به این نتیجه برسم که تقسیمبندی مرزهای جغرافیایی برای موسیقی کار اشتباهی است و موسیقی مرزبندیِ فراتر از جغرافیای سیاسی و اجتماعی دارد که نتیجه خیلی جذابی برای خود من بود.
مشکل موسیقی فولک ما این است که استفاده از سازهایش خیلی راحت نیست چون با صنعت روز پیش نرفته و اصلاح نشدهاند؛ در نتیجه آهنگسازها از آنها استفاده نمیکنند. مثلاً سازی مثل سرنا را بعضی از نوازندههای جوان زنده کردهاند و در موسیقیهای مدرن امروزی استفاده میکنند ولی در حالت سنتی کمتر میتوانید از آنها استفاده کنید.
موضوع دیگر اینکه موسیقی «پایتخت» به گونهای شده که به آن به عنوان یک مرجع نگاه میشود. خیلی از دوستان میگفتند چرا برای ضبط به ترکیه رفتی؟ اینجا هم میتوان چیزهایی را شبیهسازی کرد! در صورتیکه اساس «پایتخت» شناساندن موسیقیهای مقامی است که ممکن است مختص شمال، جنوب یا اصلاً یک کشور دیگر باشد و نمیتوان به شکل غیرواقعی به آن نگاه کرد. به جز این، موسیقی «پایتخت» کاملاً یک شخصیت مستقل پیدا کرده و مردم از آن انتظار دارند، پس باید در حد توان، آن را به درستترین شکل اجرا کنیم.
تم اصلی موسیقی و تیراژ هم همچنان همان حس و حال موسیقی کتولی است و با همان خط پیش میرویم. سازهای کوبهای ترکی و عربی، ساز باغلاما و کمانچه کارادمیز به تیتراژ اضافه شده و سعی کردهام همان ملودیها را با یک رنگبندی جدید اجرا کنم. در موسیقی متن از صدای استاد محمدرضا اسحاقی، استاد علیزاده در مازندران، عباد محمدی و همچنین یک خواننده ترک استفاده شده و «جومه نارنجی» هم همچنان تیتراژ و شناسنامه کار است.
من قطعات قدیمیتر «پایتخت» و کارهایی که بر اساس موسیقی فولک ساخته شده بودند را برایشان گذاشتم که نقاط مشترک خیلی جالبی پیدا کردند. برایشان جذاب بود که بُعدی در موسیقی ایران وجود دارد که اصلاً نمیشناسند و با اینکه دوستهای موزیسین ایرانی دارند و درباره موسیقی ایران هم تحقیق کردهاند، اما در حد چند اسم و چند جنس موسیقی با موسیقی ایران آشنایی دارند؛ مثل موسیقی سنتی یا هنرمندان کمی مدرنتر مثل استاد حسین علیزاده یا استاد پرویز مشکاتیان که جهان شمولتر هستند.
اصولاً آریا عظیمینژاد تبحر ویژهای در به کارگیری موسیقی فولکوریک و تلفیق آن با موسیقی مدرن و امروزی دارد که همین موضوع باعث شده تا حداقل بخشی از این گنجینه ملی که چراغش هر روز کم فروغتر میشود، به گوش مردم برسد و گوششان با این نوع موسیقیها -حتی شده به شکل غیرمستقیم- آشنایی پیدا کند.
او اینبار به فراخور داستان، موسیقی مازندران و کتولی، موسیقی آناتولی ترکیه و طیفی هم از موسیقی عرب را به عنوان تمهای این مجموع انتخاب کرده و برای ساخت آن به کشور ترکیه رفته تا نتیجه چیزی فراتر از کار استودیوییِ صِرف شود. با این هنرمند به بهانه پخش سریال «پایتخت 5» گفت و گو کردهایم و او هم نتیجه تحقیق و تفحصاش در موسیقیهای فولک مناطق مختلف را در اختیار ما قرار داده که خواندنش خالی از لطف نیست.
***
- * شما همیشه از تمهای گوناگونی در فصلهای مختلف سریال «پایتخت» استفاده میکنی؛ از تم موسیقی چینی تا موسیقی جنوب و شمال ایران که در هر فصل از سریال، به فراخور داستان انتخاب شدهاند. در سری پنجم از این سریال قرار است چه تمهایی بشنویم؟
- * پس باید از نوازندههای غیر ایرانی هم در این موسیقی استفاده کرده باشید.
- * اتفاقاً شما معمولاً از سازهایی استفاده میکنی که کمتر شناخته شده و در واقع مهجور هستند. این موضوع درباره استفاده از سازهای ترکیهای هم صدق میکرد؟
- * فکر میکنم قابلیت این را داشته باشد که به عنوان یک کنسرت مجزا به این پروژه نگاه کرد.
حالا یکسری اتفاقات خاص مثل استفاده از ریتمهای پیچیدهتر در موسیقی آنها وجود دارد که ما در موسیقی کتولی کمتر استفاده میکنیم ولی از نظر فواصل، جملهبندی، پردهبندی، ملودی و حس و حال به شدت شبیهاند و انگار دو برادری هستند که از هم جدا شدهاند. این اتفاق باعث شد به این نتیجه برسم که تقسیمبندی مرزهای جغرافیایی برای موسیقی کار اشتباهی است و موسیقی مرزبندیِ فراتر از جغرافیای سیاسی و اجتماعی دارد که نتیجه خیلی جذابی برای خود من بود.
- * بر خلاف شما، بیشتر موزیسینها ترجیح میدهند سراغ سازهای شناخته شده بروند. این نگاه که اصولاً ترجیح میدهید با همه سختیهایش بیشتر به سمت سازهای مهجور بروید از کجا نشأت میگیرد؟ فکر نمیکنم صرفاً به دلیل صدای جدید این سازها باشد.
مشکل موسیقی فولک ما این است که استفاده از سازهایش خیلی راحت نیست چون با صنعت روز پیش نرفته و اصلاح نشدهاند؛ در نتیجه آهنگسازها از آنها استفاده نمیکنند. مثلاً سازی مثل سرنا را بعضی از نوازندههای جوان زنده کردهاند و در موسیقیهای مدرن امروزی استفاده میکنند ولی در حالت سنتی کمتر میتوانید از آنها استفاده کنید.
- * مثل این میماند که یک سرمایه گرانبها داشته باشی، اما نتوانی از آن استفاده کنی.
موضوع دیگر اینکه موسیقی «پایتخت» به گونهای شده که به آن به عنوان یک مرجع نگاه میشود. خیلی از دوستان میگفتند چرا برای ضبط به ترکیه رفتی؟ اینجا هم میتوان چیزهایی را شبیهسازی کرد! در صورتیکه اساس «پایتخت» شناساندن موسیقیهای مقامی است که ممکن است مختص شمال، جنوب یا اصلاً یک کشور دیگر باشد و نمیتوان به شکل غیرواقعی به آن نگاه کرد. به جز این، موسیقی «پایتخت» کاملاً یک شخصیت مستقل پیدا کرده و مردم از آن انتظار دارند، پس باید در حد توان، آن را به درستترین شکل اجرا کنیم.
- * البته این شکل کار کردن سختیهای خودش را هم دارد و برای همین است که دیگر این روزها کسی حوصله انجام این مدل کارها را ندارد.
- * عوامل سریال «پایتخت 5» در مصاحبهای گفته بودند اتفاقات این قسمت از سریال به گونهای است که در وهله اول از نظر مخاطب غیرممکن جلوه میکند اما آن را در بستری رئال به او ارائه میکنیم؛ این نگاه در موسیقی هم وجود داشته است؟
- * موسیقی تیراژهای پایتخت همیشه ملهم از هم و در واقع عرصه تعامل بین سه گفتمان بوده است؛ یکی فرهنگ بومی و موسیقی کتولی، یکی تجدد گرایی و رویکرد طنز به آن و دیگری گفتمان ملیگرایانه. این نگاه همچنان چهارچوب تیراژها خواهد بود؟
تم اصلی موسیقی و تیراژ هم همچنان همان حس و حال موسیقی کتولی است و با همان خط پیش میرویم. سازهای کوبهای ترکی و عربی، ساز باغلاما و کمانچه کارادمیز به تیتراژ اضافه شده و سعی کردهام همان ملودیها را با یک رنگبندی جدید اجرا کنم. در موسیقی متن از صدای استاد محمدرضا اسحاقی، استاد علیزاده در مازندران، عباد محمدی و همچنین یک خواننده ترک استفاده شده و «جومه نارنجی» هم همچنان تیتراژ و شناسنامه کار است.
- * حالا نگاه موزیسینهای کشور ترکیه به موسیقی ما چطور بود؟ اصلاً با آن آشنایی داشتند؟
من قطعات قدیمیتر «پایتخت» و کارهایی که بر اساس موسیقی فولک ساخته شده بودند را برایشان گذاشتم که نقاط مشترک خیلی جالبی پیدا کردند. برایشان جذاب بود که بُعدی در موسیقی ایران وجود دارد که اصلاً نمیشناسند و با اینکه دوستهای موزیسین ایرانی دارند و درباره موسیقی ایران هم تحقیق کردهاند، اما در حد چند اسم و چند جنس موسیقی با موسیقی ایران آشنایی دارند؛ مثل موسیقی سنتی یا هنرمندان کمی مدرنتر مثل استاد حسین علیزاده یا استاد پرویز مشکاتیان که جهان شمولتر هستند.
- * قصد نداری این قطعات را در قالب آلبوم منتشر کنی؟
- * «بوم و بر» هم یکی از همین پروژههای متفاوت و جالب شما در حوزه موسیقی فولکوریک بود؛ بالأخره به کجا رسید؟
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 8 فروردین 1397 - 10:25
دیدگاهها
کاش مجموعه ی کامل قطعات فولک مازندرانی و متن سریال با صدای استاد محمدرضا اسحاقی و اهنگسازی ایشون به شکل کامل منتشر میشد ... جدا بی نظیره
???فالو لطفاخانومای گل
تا اونجا که میدونم کارادنیز KARADENIZ یعنی دریای سیاه
یک سایت سطحی که یک سری آدم که هیچ احد الناسی نمیشناسه با کلی گزارش و تیتر میکشه بالا و ملت اگر باهوش باشند متوجه میشند چه جوری .... کارا دنیز درسته یعنی دریای سیاه
افزودن یک دیدگاه جدید