نگاهی به وضعیت موسیقی مقامی و نواحی در این روزگار
زنگِ خطری که همچنان طنینانداز است
[ علی مغازهای - منتقد و پژوهشگر موسیقی نواحی ]
به نظر میرسد در این سالها موسیقی اقوام و نواحی ایران از جهاتِ مختلف دچار آسیب شده است که یکی از مهمترینِ آنان فقدان تعدادی از اصلیترین روایتگران موسیقی نواحی مختلف ایران است که با افزایش سن و تغییرات در سبک زندگی، نتوانستهاند شاگردِ چندانی تربیت کنند و بدین ترتیب بسیاری از روایتها با نبود آنها برای همیشه فراموش شده است.
در سالهای گذشته، نسلهای جدیدِ اقوام ایرانی به واسطهی وجود رسانهها، با دنیاهای متفاوت موسیقی آشنا شدهاند و بهاین ترتیب از موسیقیای که در زندگی خودشان جریان داشته است، غافل ماندهاند؛ در کنار این مساله، یک غفلت کلی نیز به مشکلاتی که در این حوزه وجود داشته ، دامن زده و آن سیاستگذاری کلانِ فرهنگی نسبت به مقولهی «فرهنگ اقوام» به خصوص در بخش میراث ناملموس است. مسالهای که نمیتوان آن را به هیچ دولت یا شخصِ خاصی نسبت داد و همه کموبیش در آن دخیل بودهاند.
این زنگ خطر را سالها پیش خانم «فوزیه مجد» برای اولین بار به صدا درآوردند و به بیتوجهی به موسیقیهای قومی اشاره کردند و فعالیتهای گستردهای نیز در این باره انجام دادند. این راه، توسطِ آقای «محمدرضا درویشی» ادامه یافت و ایشان علاوه بر فعالیتهای فردی برای حفظ و ثبت این میراثِ گرانبها، تلاشهایی بسیار جدی برای ایجادِ جشنوارهی موسیقی نواحی (که تا پیش از آن به عنوان بخشِ جنبی در جشنوارهی موسیقی فجر اجرا میشد) انجام دادند؛ درایتِ ایشان با کمکِ مسوؤلانِ وقت، سبب شد تا بخشی از این گنجینه در این سالها حفظ، ثبت و مراقبت شود. ایشان سنگبنای رویدادی را گذاشتند که در سالهای بعد و پس از آن کنارهگیریشان از این سمت نتوانست آن کارکرد نخست را داشته باشد و اندکاندک به نمایشگاهی از موسیقیهای اقوام مختلف بدل شد و ایجاد رقابت میانِ اساتید نواحی مختلف نیز نهتنها دردی از این موسیقی دوا نکرد که گاه روند آسیب پذیری موسیقی مناطق مختلف ایران را شدت بخشید؛ از طرفی در این سالها، تعدادی با تاکید بر اینکه این موسیقی هویتِ ماست؛ گمان کردند با برگزاری اجراهای زنده از این هنرمندان، میتوانند راهی برای حفظ این موسیقی پیدا کنند؛ اما بعد از پایان آن اجراها بار دیگر همه چیز در سکوت و سکونی فرو رفت؛ البته که برگزاری کنسرتهایی با استفاده از موسیقیهای اصیلِ مناطق مختلف ایران میتواند مسکنی قابل اعتنا باشد؛ اما نمیتوان این مساله را فراموش کرد که بسیاری از هنرمندانی که در این رویدادها حضور پیدا کردند، حتی دستمزد خود را هم دریافت نکرده و همواره از این مساله گلایه داشتند که چرا بعد از اتمامِ این رویدادها، بارِ دیگر به فراموشی سپرده میشوند.
با این اوصاف همچنان زنگ خطر فراموشی این نوع موسیقی طنینانداز است و تجربهی این سالها نیز نشان داده راهکارهایی که در این زمینه وجود داشته به نتیجه نرسیده است؛ چون حفظ میراثهای فرهنگی یا هنری نیازمند یک هوشمندی و برنامهریزی اصولی، توجه تمامِ مختصصان امر و مسوؤلان دولتی است؛ اتفاقی که هماکنون حساسیتِ آن احساس نمیشود.
فعالیت در این حوزه، علاوه بر شناخت از موسیقی، نیازمند شناخت فرهنگ آن قوم –انسانشناسی- است. نگاه ابژکتیو به این نوع موسیقی و نگاه گاه ترحمآمیز به هنرمندان و فعالان این رشته، میتواند آسیبی جدیتر به این موسیقی زده و زمینهی بالندگی آن را از میان ببرد. تنها نگاهِ انسانشناسانه به این موسیقی سبب خواهد شد تا فعالان این حوزه احساس کنند، موسیقیشان هویت دارد و هنرشان باعث ایجاد غرور در خود و خانوادهشان میشود و به این ترتیب دیگران نیز ترغیب خواهند شد تا به خودشان را به این هنر آراسته کنند. در این میان فستیوال موسیقی آیینهدار، تلاش کرده است تا با بهرهگیری از متخصصانِ این نوع موسیقی، حرکتی را آغاز کند که صرفنظر از برگزاری چند روزهی جشنواره، انگیزهای برای فعالان این رشته فراهم کند تا بارِ دیگر کارِ خویش را آغاز و جوانترها را ترغیب به ادامهی راهِ آنان کنند.
ما بیهیچ ادعایی تنها تلاش میکنیم تا این مهم را انجام داده و در این میان به شکلی مستمر با این هنرمندان در تماس هستیم تا رابطهای متقابل و انسانی با هم برخورد کنیم؛ رابطهای که هر دو طرف از آن منتفع میشوند.
تاریخ انتشار : دوشنبه 25 دی 1396 - 14:38
دیدگاهها
امیدواریم این صدا ها و موسیقی ها همیشه طنین انداز باقی بماند
افزودن یک دیدگاه جدید