گفتوگوی حسین غیاثی با شاعران و ترانهسرایان مطرح موسیقی ایران - 1
عبدالجبار کاکایی: بسیاری از خوانندگان پاپ درک درستی از شعر ندارند
موسیقی ما - «عبدالجبار کاکایی» از معدود چهرههای عرصه کلام است که سابقه فعالیت در سبکهای مختلف موسیقی را دارد و با خوانندگان مطرح پاپ و سنتی هم همکاری کرده است. به همین دلیل شناخت دقیقی نسبت به قالبهای مختلف شعر دارد و شناخت جالبی هم نسبت به بازار موسیقی دارد. این ترانهسرای برجسته، چندی پیش میهمان دفتر «موسیقی ما» بود و در گفتوگویی که «حسین غیاثی» آن را پیش برد، با «موسیقی ما» سخن گفت. این گفتوگو را شاید بتوان میزگردی در حوزه ترانه و بازار موسیقی دانست.
من همیشه گوشم برای شنیدن موسیقی تلفیقی تیز است تا ببینم چه اتفاقات جدیدی رخ میدهد. فکر میکنم راه نجات موسیقی سنتی ما در تلفیق و ورود به ارکستراسیونهای جدید است.
غیاثی: برای من هم این اتفاق افتاد. چند کار رد شد و تهیهکننده میگفت یک روز فرصت داری تا شعری بگویی و همین کارهای یک روزه باعث شد که ناگهان در بازه زمانی کوتاه چند تیتراژ و آهنگ داشته باشم.
غیاثی: مثلاً یکی از کارهای آقای کاکایی که خیلی شنیده شد همان کار فریدون راجع به جنگ بود یا مثلاً فردین خلعتبری در جایی عنوان کرد که پس از کارهای فاخری که با افشین یداللهی داشتیم، دیگر کار پاپ به ما سفارش نمیدادند. شاید هم مثلاً عبدالجبار کاکایی را با آن کار در مورد جنگ شناختهاند! بعضیها آنقدر کار فاخر دارند که باعث ترس دیگران برای همکاری میشود ولی چنین اشخاصی در همه ابعاد میتوانند کار کنند.
غیاثی: چندین کار هیت میتوانیم مثال بزنیم که نه تنها فاخر نیست بلکه درست هم نیست.
کاکایی: نمیخواهم بگویم که میتوانم اما نمیگویم. در حال حاضر نمیتوانم ترانه هیت بگویم ولی باید کمی در این فضا سیر کنم و تسلط پیدا کنم تا بتوانم. اگر قرار باشد کار هیت بگویم به شکل خودم خواهد بود. بخشی از رویکرد اقتصادی که به قول شما پس از کار هیت ایجاد میشود وقت آدم را میگیرد چون دوران پرفروغ تیتراژگویی من دوران کمفروغ مطالعهام هم بود. آن کاری که وظیفهام هست و جامعه از من میخواهد انجام بدهد را نمیتوانستم انجام دهم. ما اگر در این سن و سال بخواهیم دنبال کار هیت برویم باید دور همه چیز را خط بکشیم! در شرایط کنونی هم قناعت باعث شده تا به همین چیز که داریم بسنده کنیم.
غیاثی: مثلاً کار «نفس نفس» روزبه نعمتاللهی که هیت شد هم داستان جالبی دارد. یک روز او آهنگ چهار چهارم برایم آورد و این ترانه را روی آن نوشتم و روزبه گفت که میخواهم غم هم داشته باشد. او کار را خواند و من هم بدم نیامد اما چند وقت بعد ناگهان کار را برایم پخش کرد و دیدم آهنگ شش و هشت قِری است! که روی آن من میگویم از حال هم خبر نداریم، دوریم و این تنهاییو باور نداریم. این کار هم گرفت و موفق شد. کلاً نمیتوان پیشبینی درستی از کار هیت داشت.
- از ادبیات کلاسیک و ترانهسراهایی که با این ادبیات آشنایی دارند، شروع کنیم. ما ترانهسرایی چون «حامد عسگری» داریم که غزل مینویسد و تنها چند ترانه از جمله «گریه نمیکنم» دارد؛ اما به خاطر آشناییاش با غزل، رویکرد و نگاه متفاوتی به کلمات دارد. شما هم در گذشته از شعرای کلاسیک بودید و همزمان ترانه هم کار میکردید. در این زمینه چه تحلیلی دارید؟
- از نظر شما کافی نیست؟
- بحث دیگر در این زمینه، رویکرد جهانی به ترانه است. ما در دنیا، مثل ایران شاعر مستقل نداریم و سانگرایتر داریم. یعنی کسانی که از کودکی موسیقی و ادبیات خواندهاند و میتوانند همزمان با ساخت موسیقی، کلماتی را سوار کنند که قدرتمند باشد. حس میکنم در جامعه ما وجود سانگرایترهای کاربلد کم است و ما را به شاعرها وابسته کرده است.
- در ادامهی بحث، ما کسی چون «رضا صادقی» را داریم که آن زمان که خودش کارهایش را میگفت و میساخت حتی اگر هم ضعف داشت، اما مقبول میشد. بعدها هرچقدر هم شاعرِ آثارش در نوشتن روی ملودی تبحر داشت باز هم آن موفقیت تکرار نشد.
- در جامعه ما بحث مدیریتهنری، خوانندهسالاری، آهنگسازسالاری و حتی تنظیمکنندهسالاری وجود دارد. آیا خوانندههایی هستند که خودشان توان انتخاب شعر درست داشته باشند؟
- گاهی مسأله این است که ترانهسراها خودشان را جای شنونده نمیگذارند و به کارکرد کلمه توجهی ندارند. منظورم انتخاب کلمات درست برای فضای درست است.
- جالب است گفتید مشکلی با کارهایی که خیلی فاخر نیستند ندارید. از اواسط دهه هشتاد موج بنیامین راه افتاد و در برخی کارهای او شاید خیلیها متوجه کلام نشوند ولی کارهایش آمد و همهگیر شد. یک مقدار درباره این موجهای کلام برای ما بگویید. با این هم مشکلی ندارید؟
- خود بنیامین در ادبیات هم دست دارد.
- همین «ساعت، دیوار، آلبوم و...» هم ایدهی به لکنت رسیدن فرد از یک حس عاشقانه است؛ آدمی که به تعلیقی افتاده و فقط در حال نامبردن از اشیاء خانه است و میگوید نمیآیی؟
- کمی جلوتر که آمدیم موج تلفیقیها به راه افتاد. آنها سعی کردند ترانه را با زبان فاخر بیان و با آواز ایرانی اجرا کنند. مثلاً چارتار که برخی از ترانههایشان به اصطلاح فاخر و برخی عباراتِ ترانههایشان قابل درک نبود.
- سوال اصلی من از شما درباره ورود ادبیات کلاسیک به موسیقی پاپ بود. همین الان «ای شاخ تر برقصآ» یکی از هیتسانگهای همه فضاها است و مردم به راحتی دارند شعر درست را گوش میکنند.
- این نوع نگاه شما برایم جالب است که تقریباً با هیچ مدل ترانه و کلام مشکلی ندارید و نگاهتان حذفی نیست. چون خیلی از ترانهسراها نسبت به همین بنیامین و چارتار که مثال زدم نگاه انتقادی شدید دارند و فقط ایدهآلی که در ذهن خودشان دارند را بیان میکنند.
- سوالی که دوست داشتم بپرسم در مورد ترانههای سفارشی و ترانههای جنگ است. البته خود شما هم ترانههایی درباره جنگ دارید که واقعاً آدم به وجد میآید. در این زمینه هم لطفاً کمی توضیح دهید.
- کلاً انگار اعتراض، ماهیت ترانه است.
- به نظر میرسد طی سی-چهل سال چیزی که ما به اسم تصنیف در زمان بیژن ترقی و معینی کرمانشاهی میدیدیم فراموش شد. دلیلش چه بود؟
- شاید به خاطر همین است که ما در موسیقی سنتی کلام جدید نمیشنویم. فکر میکنم فقط شما و مرحوم یداللهی تجربههایی با خوانندههای موسیقی سنتی داشتید، آن هم در حالیکه این اشعار و تصانیف بسیار مورد استقبال عوام و خواص قرار میگیرند.
- شما موافق هستید که خوانندگان سنتی از اشعار جدید بهره ببرند؟ مثل اشارهای که به آلبوم «رگ خواب» همایون شجریان داشتید.
- اما شاید سازهای سنتی به تنهایی نتواند جوابگوی غزل منزوی باشد و در نتیجه آهنگساز مجبور میشود از ارکستراسیون مدرنتری استفاده کند که این موضوع با مخالفتهایی همراه میشود و میگویند سنتها نادیده گرفته شده است.
من همیشه گوشم برای شنیدن موسیقی تلفیقی تیز است تا ببینم چه اتفاقات جدیدی رخ میدهد. فکر میکنم راه نجات موسیقی سنتی ما در تلفیق و ورود به ارکستراسیونهای جدید است.
- طی پنج-شش سال اخیر قطعاتی که در موسیقی سنتی هیت شدند همگی غزل نو بودند. مثل «ارغوان» اثر هوشنگ ابتهاج یا «چرا رفتی» سروده سیمین بهبهانی یا «آهای خبردار» از حسین منزوی. این مساله را چطور تحلیل میکنید؟
- ما آهنگسازان بزرگی داریم؛ اما تعداد اندکی از شعر استفاده صحیح میکنند. شاید فقط آقای مشکاتیان نمونه موفقی در تلفیق درست شعر و موسیقی باشند.
- خوانندهای بوده که احساس کنید عیار کلام شما را افزایش داده است؟
- دیگر چه کسانی عیار کلام شما را بالا بردهاند؟
- شما در حوزه موسیقی پاپ هم همکاریهای متنوعی با چهرههای مختلف داشتهاید؛ این تنوع و تعدد چگونه شکل گرفت؟
- *به علی اصحابی اشاره کردید. شما با او چگونه آشنا شدید و کارهایتان شکل گرفت؟
- مثلاً فریدون تحریر بالای کار «قهوهخونهها» را طوری میکشد که تو چشمت ناگهان به دوردست میرود.
- *این تنوع همکاریها برایتان شایعاتی را هم به دنبال داشت. از جمله اینکه از اواخر دهه هشتاد تا سالهای حدوداً 91 یا 92 تیتراژهای زیادی با خوانندههای گوناگونی داشتید. در آن مقطع این صحبت ایجاد شد که صداوسیما به خوانندهها میگوید که فقط میتوانند شعرهای عبدالجبار کاکایی را در تیتراژها بخوانند. خیلیها هم فقط در یک تیتراژ با شما همکاری کردند و دیگر کارشان ادامه پیدا نکرد.
غیاثی: برای من هم این اتفاق افتاد. چند کار رد شد و تهیهکننده میگفت یک روز فرصت داری تا شعری بگویی و همین کارهای یک روزه باعث شد که ناگهان در بازه زمانی کوتاه چند تیتراژ و آهنگ داشته باشم.
- با وجود گستردگی آثارتان در حوزه پاپ، چرا کمتر کار هیتی دارید؟ سرودههایتان از لحاظ ادبی و ساختاری کاملاً خوب هستند اما چرا هیت نمیشوند؟
- البته اگر هیتهای بیشتری داشته باشید قطعاً پول بیشتری هم برایتان به دنبال خواهد داشت و در میان عامه مردم هم معروفتر میشوید. به این موارد تمایلی ندارید؟
غیاثی: مثلاً یکی از کارهای آقای کاکایی که خیلی شنیده شد همان کار فریدون راجع به جنگ بود یا مثلاً فردین خلعتبری در جایی عنوان کرد که پس از کارهای فاخری که با افشین یداللهی داشتیم، دیگر کار پاپ به ما سفارش نمیدادند. شاید هم مثلاً عبدالجبار کاکایی را با آن کار در مورد جنگ شناختهاند! بعضیها آنقدر کار فاخر دارند که باعث ترس دیگران برای همکاری میشود ولی چنین اشخاصی در همه ابعاد میتوانند کار کنند.
- فکر میکنم یکی از دلایل ریسک تهیهکنندهها برای همکاری با شما همین باشد که میگویند کارهای عبدالجبار کاکایی از لحاظ محتوا خیلی خوب است ولی هیت نمیشود.
غیاثی: چندین کار هیت میتوانیم مثال بزنیم که نه تنها فاخر نیست بلکه درست هم نیست.
کاکایی: نمیخواهم بگویم که میتوانم اما نمیگویم. در حال حاضر نمیتوانم ترانه هیت بگویم ولی باید کمی در این فضا سیر کنم و تسلط پیدا کنم تا بتوانم. اگر قرار باشد کار هیت بگویم به شکل خودم خواهد بود. بخشی از رویکرد اقتصادی که به قول شما پس از کار هیت ایجاد میشود وقت آدم را میگیرد چون دوران پرفروغ تیتراژگویی من دوران کمفروغ مطالعهام هم بود. آن کاری که وظیفهام هست و جامعه از من میخواهد انجام بدهد را نمیتوانستم انجام دهم. ما اگر در این سن و سال بخواهیم دنبال کار هیت برویم باید دور همه چیز را خط بکشیم! در شرایط کنونی هم قناعت باعث شده تا به همین چیز که داریم بسنده کنیم.
- از افشین یداللهی بگویید. سوال خاصی نمیپرسم چون میدانم که با او دوستی داشتید.
- نهایتاً ترانه را در حیطه مکتوب یا شنیداری نقد کنیم. کتاب ترانه به چه معنا است؟ چون گاهی اوقات تماس میگیرند و در مورد کتاب صحبت میکنند؛ اما من میگویم که هر وقت پولم رسید، آلبوم شنیداری از مجموعه کارهایم که اجرا شده را با اجازه از خوانندهها با ضمیمهای مکتوب منتشر میکنم.
- برخی از این کارهای هیت هم صرفاً موج هستند و سریع فروکش میکنند.
غیاثی: مثلاً کار «نفس نفس» روزبه نعمتاللهی که هیت شد هم داستان جالبی دارد. یک روز او آهنگ چهار چهارم برایم آورد و این ترانه را روی آن نوشتم و روزبه گفت که میخواهم غم هم داشته باشد. او کار را خواند و من هم بدم نیامد اما چند وقت بعد ناگهان کار را برایم پخش کرد و دیدم آهنگ شش و هشت قِری است! که روی آن من میگویم از حال هم خبر نداریم، دوریم و این تنهاییو باور نداریم. این کار هم گرفت و موفق شد. کلاً نمیتوان پیشبینی درستی از کار هیت داشت.
- در آخر از تیتراژ سریال «نفس» که آخرین اثر منتشرشده شما است بگویید.
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مرداد 1396 - 14:50
دیدگاهها
درود بر محمد اصفهانی، صدای شش دانگ ایران
افزودن یک دیدگاه جدید