![](https://musicema.com/sites/default/files/styles/300/public/55473_635622042368995547_l_1.jpg?itok=kgE-0DT7)
با ناکارآمدی دولت در ادارهی ارکسترها، مشکلات این روزهای ارکستر پایان مییابد؟
علی رهبری: همچنان امیدوارم
موسیقی ما - «علی رهبری» این روزها بار دیگر در تهران است. ارکستر هم دارد برنامههایش را اجرا میکند. همین یکی – دو شب گذشته بود که «نوین افروز» به عنوان سولیست پیانو ارکستری را همراهی کرد که «مارک استیونسن» -موزیسین انگلیسی- آن را رهبری میکرد و البته «رهبری» نیز به عنوان تماشاگر در این کنسرت حضور داشت. این ارکستر همین چند وقت قبل در ورزشگاه سرپوشیدهی آزادی هم نواخت. ارکستری کامل با حضور نوازندگانِ زن. اتفاقی که به خاطر سرباز زدنِ رهبری از اجرا بدون بخشی از نوازندگانش سرانجام رخ داد، هر چند او خودش ایران نبود و دستیارش – بردیا کیارس- آن ارکستر را رهبری کرد. ارکستر سمفونیک تهران، در آخرین برنامهی خود قطعاتی مثل «شورآفرین» اثر علىاكبر قربانى، «پرگینت سوئیت شماره یک» اثر ادوارد گریک، «مارش اسلو» اثر چایكوفسكى و «كنسرتو پیانو شماره ۵» اثر لودویك فان بتهوون را اجرا کردند. او البته در سیویکمین جشنوارهی موسیقی فجر قرار است بعد از چندین برنامه که رهبریاش را دیگران انجام داده بودند، چوب رهبری این ارکستر را در دست بگیرد و در افتتاحیهی این جشنواره بنوازد.
وی ادامه داد: «من تمام دنیا رفتهام و مردمی مثل مردم ایران ندیدهام و درباره ارکستر سمفونیک تهران باید بگویم که ارکستری باهیجان است و رهبری این ارکستر برای من اتفاقی فوقالعاده بود. من ماه می گذشته به تهران آمده بودم و متعجب بودم که این جوانها در تالار وحدت با استاد رهبری داشتند سمفونی 9 دووژاک را تمرین میکردند و باورم نمیشد که در ایران یک ارکستر با این کیفیت سمفونی 9 را میزند. همان اجرا احساسات من را نسبت به ارکستر سمفونیک تهران قوی کرد. حالا 9 ماه پس از آن اجرا به ایران بازگشتهام و میبینم که سطح ارکستر بالاتر رفته است و میتوان قابلیت و کیفیت ارکستر را حس کرد و میبینیم که همکاری بین نوازنده ها بسیار قوی است و چون ارکستر خیلی جوان است و حدود 60 درصد ارکستر را خانم ها تشکیل میدهد برای من خیلی جالب است که آن قدر جدی در ارکستر فعالیت میکنند و با رهبرشان پیشرفت میکنند.»
او میگوید: «در دنیا صدها ارکستر سمفونیک فعالیت میکنند ولی ارکسترهای به خصوصی چون ارکستر ونزوئلا یا ارکستر فیلارمونیک چین هستند که مردم به آنها عشق و علاقه نشان میدهند. ارکستر ونزوئلا وقتی به لندن آمد 36 هزار نفر تمایل داشتند که به تماشای آن بنشینند. هیچ کس انتظار نداشت ونزوئلا یک چنین ارکستری داشته باشد یا هیچ وقت نمیتوانستم باور کنم ارکستر فیلارمونیک چین که با استاد رهبری در تالار وحدت اجرا کرد هم چین صدایی بدهد. من عقیده دارم حتی الان ارکستر سمفونیک تهران به لندن برود با یک استقبال عجیب و غریبی روبهرو خواهد بود. به نظر من چهره ارکستر سمفونیک تهران برای آینده خیلی درخشان است.»
وی عنوان کرد: «این ارکستر در ایران تازه به دنیا آمده و این طور که من مردم را در کنسرت دیدم و این هیجانی که من از آنها دیدم حتی در مقایسه با لندن در سطح بالاتری قرار داشت. احساس میکنی که مردم عشق و علاقه ویژهای به موسیقی کلاسیک دارند و احساس میکنی که به ارکستر سمفونیک تهران افتخار میکنند و این همان دلیلی است که من در ایران هستم. هر کشوری خصوصیات خود را دارد. در موسیقی کلاسیک نیز هر کشور رسم و رسوم خود را دارد و مردم میخواهند بدانند که یک ارکستر ایرانی چطور صدا میدهد این خود دلیلی است که اگر ارکستر سمفونیک تهران در لندن اجرا برود با استقبال مواجه خواهد شد.»
این رهبر ارکستر در مواجه با خبر آغاز فعالیتهای ارکستر سمفونیک تهران در عرصه بینالملل در ماههای آینده، گفت: «این اتفاق مخلوطی از دو چیز است. جهانیان مطمئن شدهاند که یک اتفاق به خصوصی در ایران در حال رخداد است نکته دوم این است که نام استاد رهبری در دنیا از جایگاه ویژهای برخودار است که این خود بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در این دنیای کوچک که همه اخبار خیلی سریع رسانه ای میشود دو چیز بسیار کمککننده بوده برای بینالمللی شدن ارکستر سمفونیک تهران؛ یکی رزومه استاد رهبری است که موجب جلب اعتماد میشود و دوم کارهایی که ارکستر در این مدت انجام داده سروصدایش همه جا پیچیده است و فراموش نکنید که ارکسترهای بزرگی هستند که هر روز در حال رفت و آمد هستند و خیلی ساده نیست که یک چنین ارکستری دعوت شود، درنتیجه ارکستر سمفونیک تهران با رعایت سه نکته بینالمللی شده است؛ رهبر، سولیست و کیفیت که میبینیم همه این نکات رعایت شده است.»
وی درباره برنامههای خود در ایران افزود: «استاد رهبری من را دوباره دعوت کردهاند که به ایران بیایم و از من خواهش کردهاند که کمک کنم به مسترکلاس رهبری و باید به نکتهای اشاره کنم و آن این است که دوست دارم در آیندهای سفارش قطعهای را بدهم برای ارکستر سمفونیک تهران و علاقه دارم ارکستر را به لندن دعوت کنم و در فستیوالهای بزرگ انگلیس از این ارکستر بهره ببرم و از صمیم قلبم علاقه دارم به این ارکستر خدمت کنم ولو اینکه در هنرستانها تدریس کنم.»
او البته به مسالهی دیگری هم اشاره دارد، به اینکه تمام برنامههای «مهر تا مهر» ارکستر سمفونیک تهران طبق همان برنامهای که پیش از این اعلام شده بود، اجرا خواهد شد: «اگرچه در 6 ماههی نخست این برنامه با مشکلاتی مواجه شد؛ اما هماکنون قرار است برنامهریزیهای ما به شکلی باشد که طبق همان برنامهای که قرار بوده است، ارکستر برنامههای خود را اجرا کند، البته در این میان ممکن است اجرای اپراها دچار خللهایی شود که این مساله نیز به خاطر اجتناب از حاشیههایی است که ارکستر به آن دچار شود. به هر حال ارکستر از نظر فنی این توانایی را دارد تا این برنامهها را به صورت منظم برگزار کند و بقیهی مسایل دیگر به مشکلات مالی برمیگردد که امیدوارم برطرف شود.«
این رهبر بینالمللی همچنین به این مساله اشاره دارد که ارکستر در این مدت مشکلات بزرگی را داشته است که امیدوار است به تدریج مرتفع شود. مشکلاتی که او به آنها اشاره دارد، همانهایی است که تمامشان را مطبوعات میدانند. اینکه حقوق نوازندگان تا ماهها پرداخت نشد و آن زمان که داده شد، بخشی از آن بود. سالن تمرین ارکستر مشخص نیست و در بسیاری مواقع سالن تمرین به گروههای دیگر داده میشود. از بسیاری از این مشکلات میتوان گذشت و از بسیاری دیگر خیر. برای همین رهبری که مدتی را در کنار خانوادهاش در خارج از کشور به سر برده بود و حالا دوباره در ایران است، اگرچه حالا امیدوارتر است از آخرین روزهایی که در ایران بود؛ اما با همهی اینها میگوید: «من تمام تلاشم را برای کشورم میکنم. بیش از هر کس دیگر هم آن را دوست دارم؛ اما تا زمانی که بتوانم برای این ارکستر و نوازندگان آن کاری انجام دهد، این اتفاق رخ خواهد داد.»
با قاطعیت میگوید سطح ارکستر در همین مدت محدودی که از فعالیتهایش گذشته است، توانسته است از نظر کیفی با ارتقای بسیار زیادی مواجه شود: «من به ارکستری که هماکنون وجود دارد، افتخار میکنم. این ارکستر توانسته است چنان پیشرفتی داشته باشد که کشورهایی مثل چین و اتریش برای اجرا از این ارکستر دعوت کردهاند، این اتفاق مهمی است؛ چون این ارکستر دارد با الگوهای جهانی کار میکند و نوازندگان آن هیچ از نوازندگان ارکسترهای بزرگ دنیا کم ندارند».
مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران که میگوید تا زمانی که مشکلاتی که ارکستر با آن مواجه است، برطرف نشود، چوب رهبری ارکستر را در دست نمیگیرد و البته تا زمانی که این امکان وجود داشته باشد به عنوان مدیر هنری فعالیت میکند، این روزها بسیار نگران ارکستری است که خودش بعد از سالها دوباره آن را سر و سامان داده است: »من برای این ارکستر بسیار نگرانم؛ البته هماکنون آقای پیروزپی قولهایی در این زمینه به ما دادهاند؛ اما تمام مشکلات ما مالی نیست، این ارکستر بیش از هر چیز نیاز به مدیرانی دارد که به آن کمک کنند و به نظر نمیرسد که مدیران بنیاد رودکی این توانایی را داشته باشند.»
«رهبری» در مدت حضور خود در ایران، برنامههای متعددی برای آن داشت؛ برنامههایی که البته نمیتوانست محقق شود بدون آنکه بودجهای که برای آن در نظر گرفتهاند، بیان شود. تحقق برنامههای «مهر تا مهر» او نیاز به 4 تا 4.5 میلیارد تومان پول داشت
او در حالی این سخنان را بیان میکند که ارکستر در این مدت به علت عدم تبلیغات کافی و نداشتن اسپانسر – که بدون شک وظیفهی تامین آن به عهدهی ارکستر است و نه رهبر یا مدیر هنری- نتوانسته است فروش بالایی از بلیتفروشی داشته باشد و چند برنامه نیز به همین دلیل لغو شده است. حتی زمان بلیتفروشی برنامههای ارکستر گاه به یک یا دو روز قبل از اجرا برمیگردد و طبیعی است که نمیتوان انتظار فروش بالایی در این زمینه داشت ، حال اینکه مدیر عامل بنیاد رودکی چطور انتظار دارد که از طریق بلیت فروشی بتواند هم هزینهی دستمزد نوازندگان، هم هزینههای جاری ارکستر و هم حقوق علی رهبری - 1500 یورو ماهیانه و برای رهبری هر اجرا 3000 یورو – را تامین کند، خود جای سوال است. این در حالی است که به هر روی مخاطبان موسیقی کلاسیک در ایران خواه ناخواه اندک است و در این میان ارکستر هیچ تبلیغی نیز برای افزایش این تعداد مخاطبان انجام نداده است و تنها در این راه رسانهها بودهاند که فعالیتهای ارکستر را پوشش دادهاند و برنامهریزیهایی در این خصوص انجام دادهاند، در این میان باز جای این پرسش است که «کمپین حمایت از ارکستر» که آقای جمالی از آن یاد میکند ، چگونه میتواند رخ دهد؟
میتوان در همین زمینه به حرفهای «بردیا کیارس» - سولیست و رهبر مهمان ارکستر سمفونیک تهران- اشاره کرد که در این باره گفته است: »هیچ وقت نباید انتظار داشته باشیم که ارکستر درآمدزایی داشته باشد. ما ترویج فرهنگ میکنیم و هیچوقت نمیتوانیم تجارت داشته باشیم. کارمان فرهنگی است. شما فکر میکنید، ارکستر برلین در همهی اجراها سالنش پر از مخاطب میشود؟»
او همچنین دربارهی این پرسش که گاهی تعداد بلیتهای به فروش رفتهی ارکستر به سه عدد میرسد، میگوید: «ارکستر ما برای این سه عدد بلیت میفروشد که هیچ تبلیغاتی برایش انجام نمیدهند؛ اما آنجا وقتی دفترچهی سالیانه باز میشود، حداقل خود سالن برلین بیلبوردهای تبلیغاتی نصب میکند. وقتی اینجا دقیقا روز کنسرت پوستر نصب میشود و زمانی که میگوییم، حداقل پوستر را به ما بدهید، خودمان تبلیغ کنیم، میگویند، حاضر نیست؛ چه انتظاری دارید؟ اینها سوء مدیریت است. وقتی شما کنسرت دارید، میدانید رهبر ارکستر میآید؛ خرج هواپیمایش و اسکان و خورد و خراکش را میدهید آن هم از پولی که به اصطلاح بیتالمال است، مهمترین کاری که باید بکنید، تبلیغات است. این 3 بلیت فروختن برای چه کسی افتخار است؟ این سوء مدیریت آقای رهبری نیست. آیا اگر برای همان اجرایی که شما میگویید، 3 بلیت فروخته است، اگر تبلیغات میشد یا حتی تخفیف در نظر میگرفتند، سالن پر نمیشد؟ یا بهتر نبود برای دانشجویان تخفیف قائل شوند؟«.
«علی رهبری» در طول حضور خود در ایران که حالا میرود یکساله شود، کارهای غیر ممکن بسیاری را انجام داده است؛ از سر و سامان دادن به ارکستری که سالها در محاق تعطیلی بود و البته اجراهایی استاندارد از بزرگترین آهنگسازانِ دنیا. اما میتوان انتظار داشت که او خود تمام کارها را سرو سامان دهد؟ آن هم در شرایطی که دولت در این زمینه بسیار ناکارآمد نشان داده است. در این میان گره جز به دست بخش خصوصی باز میشود؟ زمانی ارکستر موسیقی ملی توسط بخش خصوصی راهاندازی شد و اجراهای موفقی نیز از سر گذراند، هر چند که بنا به دلایلی این اتفاق منتفی شد؛ اما حالا باید منتظر تعطیلی ارکستر بود یا اینکه برای یک بار هم شده به بخش خصوصی اعتماد کرد؟ هر چند «حسین نوشآبادی» میگوید: «ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی به دولت وابستهاند و از اعتبارات دولتی استفاده میکنند. تا کنون نیز بحث واگذاری آنها به بخش خصوصی مطرح نشده و ممکن است این بحث در حد یک پیشنهاد باشد؛ ولی واگذاری به بخش خصوصی بهصورت رسمی هنوز مطرح نشده است».
- استیونس چه میگوید؟
وی ادامه داد: «من تمام دنیا رفتهام و مردمی مثل مردم ایران ندیدهام و درباره ارکستر سمفونیک تهران باید بگویم که ارکستری باهیجان است و رهبری این ارکستر برای من اتفاقی فوقالعاده بود. من ماه می گذشته به تهران آمده بودم و متعجب بودم که این جوانها در تالار وحدت با استاد رهبری داشتند سمفونی 9 دووژاک را تمرین میکردند و باورم نمیشد که در ایران یک ارکستر با این کیفیت سمفونی 9 را میزند. همان اجرا احساسات من را نسبت به ارکستر سمفونیک تهران قوی کرد. حالا 9 ماه پس از آن اجرا به ایران بازگشتهام و میبینم که سطح ارکستر بالاتر رفته است و میتوان قابلیت و کیفیت ارکستر را حس کرد و میبینیم که همکاری بین نوازنده ها بسیار قوی است و چون ارکستر خیلی جوان است و حدود 60 درصد ارکستر را خانم ها تشکیل میدهد برای من خیلی جالب است که آن قدر جدی در ارکستر فعالیت میکنند و با رهبرشان پیشرفت میکنند.»
او میگوید: «در دنیا صدها ارکستر سمفونیک فعالیت میکنند ولی ارکسترهای به خصوصی چون ارکستر ونزوئلا یا ارکستر فیلارمونیک چین هستند که مردم به آنها عشق و علاقه نشان میدهند. ارکستر ونزوئلا وقتی به لندن آمد 36 هزار نفر تمایل داشتند که به تماشای آن بنشینند. هیچ کس انتظار نداشت ونزوئلا یک چنین ارکستری داشته باشد یا هیچ وقت نمیتوانستم باور کنم ارکستر فیلارمونیک چین که با استاد رهبری در تالار وحدت اجرا کرد هم چین صدایی بدهد. من عقیده دارم حتی الان ارکستر سمفونیک تهران به لندن برود با یک استقبال عجیب و غریبی روبهرو خواهد بود. به نظر من چهره ارکستر سمفونیک تهران برای آینده خیلی درخشان است.»
وی عنوان کرد: «این ارکستر در ایران تازه به دنیا آمده و این طور که من مردم را در کنسرت دیدم و این هیجانی که من از آنها دیدم حتی در مقایسه با لندن در سطح بالاتری قرار داشت. احساس میکنی که مردم عشق و علاقه ویژهای به موسیقی کلاسیک دارند و احساس میکنی که به ارکستر سمفونیک تهران افتخار میکنند و این همان دلیلی است که من در ایران هستم. هر کشوری خصوصیات خود را دارد. در موسیقی کلاسیک نیز هر کشور رسم و رسوم خود را دارد و مردم میخواهند بدانند که یک ارکستر ایرانی چطور صدا میدهد این خود دلیلی است که اگر ارکستر سمفونیک تهران در لندن اجرا برود با استقبال مواجه خواهد شد.»
این رهبر ارکستر در مواجه با خبر آغاز فعالیتهای ارکستر سمفونیک تهران در عرصه بینالملل در ماههای آینده، گفت: «این اتفاق مخلوطی از دو چیز است. جهانیان مطمئن شدهاند که یک اتفاق به خصوصی در ایران در حال رخداد است نکته دوم این است که نام استاد رهبری در دنیا از جایگاه ویژهای برخودار است که این خود بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در این دنیای کوچک که همه اخبار خیلی سریع رسانه ای میشود دو چیز بسیار کمککننده بوده برای بینالمللی شدن ارکستر سمفونیک تهران؛ یکی رزومه استاد رهبری است که موجب جلب اعتماد میشود و دوم کارهایی که ارکستر در این مدت انجام داده سروصدایش همه جا پیچیده است و فراموش نکنید که ارکسترهای بزرگی هستند که هر روز در حال رفت و آمد هستند و خیلی ساده نیست که یک چنین ارکستری دعوت شود، درنتیجه ارکستر سمفونیک تهران با رعایت سه نکته بینالمللی شده است؛ رهبر، سولیست و کیفیت که میبینیم همه این نکات رعایت شده است.»
وی درباره برنامههای خود در ایران افزود: «استاد رهبری من را دوباره دعوت کردهاند که به ایران بیایم و از من خواهش کردهاند که کمک کنم به مسترکلاس رهبری و باید به نکتهای اشاره کنم و آن این است که دوست دارم در آیندهای سفارش قطعهای را بدهم برای ارکستر سمفونیک تهران و علاقه دارم ارکستر را به لندن دعوت کنم و در فستیوالهای بزرگ انگلیس از این ارکستر بهره ببرم و از صمیم قلبم علاقه دارم به این ارکستر خدمت کنم ولو اینکه در هنرستانها تدریس کنم.»
- حاشیهها و کمبودها
او البته به مسالهی دیگری هم اشاره دارد، به اینکه تمام برنامههای «مهر تا مهر» ارکستر سمفونیک تهران طبق همان برنامهای که پیش از این اعلام شده بود، اجرا خواهد شد: «اگرچه در 6 ماههی نخست این برنامه با مشکلاتی مواجه شد؛ اما هماکنون قرار است برنامهریزیهای ما به شکلی باشد که طبق همان برنامهای که قرار بوده است، ارکستر برنامههای خود را اجرا کند، البته در این میان ممکن است اجرای اپراها دچار خللهایی شود که این مساله نیز به خاطر اجتناب از حاشیههایی است که ارکستر به آن دچار شود. به هر حال ارکستر از نظر فنی این توانایی را دارد تا این برنامهها را به صورت منظم برگزار کند و بقیهی مسایل دیگر به مشکلات مالی برمیگردد که امیدوارم برطرف شود.«
این رهبر بینالمللی همچنین به این مساله اشاره دارد که ارکستر در این مدت مشکلات بزرگی را داشته است که امیدوار است به تدریج مرتفع شود. مشکلاتی که او به آنها اشاره دارد، همانهایی است که تمامشان را مطبوعات میدانند. اینکه حقوق نوازندگان تا ماهها پرداخت نشد و آن زمان که داده شد، بخشی از آن بود. سالن تمرین ارکستر مشخص نیست و در بسیاری مواقع سالن تمرین به گروههای دیگر داده میشود. از بسیاری از این مشکلات میتوان گذشت و از بسیاری دیگر خیر. برای همین رهبری که مدتی را در کنار خانوادهاش در خارج از کشور به سر برده بود و حالا دوباره در ایران است، اگرچه حالا امیدوارتر است از آخرین روزهایی که در ایران بود؛ اما با همهی اینها میگوید: «من تمام تلاشم را برای کشورم میکنم. بیش از هر کس دیگر هم آن را دوست دارم؛ اما تا زمانی که بتوانم برای این ارکستر و نوازندگان آن کاری انجام دهد، این اتفاق رخ خواهد داد.»
با قاطعیت میگوید سطح ارکستر در همین مدت محدودی که از فعالیتهایش گذشته است، توانسته است از نظر کیفی با ارتقای بسیار زیادی مواجه شود: «من به ارکستری که هماکنون وجود دارد، افتخار میکنم. این ارکستر توانسته است چنان پیشرفتی داشته باشد که کشورهایی مثل چین و اتریش برای اجرا از این ارکستر دعوت کردهاند، این اتفاق مهمی است؛ چون این ارکستر دارد با الگوهای جهانی کار میکند و نوازندگان آن هیچ از نوازندگان ارکسترهای بزرگ دنیا کم ندارند».
مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران که میگوید تا زمانی که مشکلاتی که ارکستر با آن مواجه است، برطرف نشود، چوب رهبری ارکستر را در دست نمیگیرد و البته تا زمانی که این امکان وجود داشته باشد به عنوان مدیر هنری فعالیت میکند، این روزها بسیار نگران ارکستری است که خودش بعد از سالها دوباره آن را سر و سامان داده است: »من برای این ارکستر بسیار نگرانم؛ البته هماکنون آقای پیروزپی قولهایی در این زمینه به ما دادهاند؛ اما تمام مشکلات ما مالی نیست، این ارکستر بیش از هر چیز نیاز به مدیرانی دارد که به آن کمک کنند و به نظر نمیرسد که مدیران بنیاد رودکی این توانایی را داشته باشند.»
«رهبری» در مدت حضور خود در ایران، برنامههای متعددی برای آن داشت؛ برنامههایی که البته نمیتوانست محقق شود بدون آنکه بودجهای که برای آن در نظر گرفتهاند، بیان شود. تحقق برنامههای «مهر تا مهر» او نیاز به 4 تا 4.5 میلیارد تومان پول داشت
- بنیاد ناکارآمد رودکی
او در حالی این سخنان را بیان میکند که ارکستر در این مدت به علت عدم تبلیغات کافی و نداشتن اسپانسر – که بدون شک وظیفهی تامین آن به عهدهی ارکستر است و نه رهبر یا مدیر هنری- نتوانسته است فروش بالایی از بلیتفروشی داشته باشد و چند برنامه نیز به همین دلیل لغو شده است. حتی زمان بلیتفروشی برنامههای ارکستر گاه به یک یا دو روز قبل از اجرا برمیگردد و طبیعی است که نمیتوان انتظار فروش بالایی در این زمینه داشت ، حال اینکه مدیر عامل بنیاد رودکی چطور انتظار دارد که از طریق بلیت فروشی بتواند هم هزینهی دستمزد نوازندگان، هم هزینههای جاری ارکستر و هم حقوق علی رهبری - 1500 یورو ماهیانه و برای رهبری هر اجرا 3000 یورو – را تامین کند، خود جای سوال است. این در حالی است که به هر روی مخاطبان موسیقی کلاسیک در ایران خواه ناخواه اندک است و در این میان ارکستر هیچ تبلیغی نیز برای افزایش این تعداد مخاطبان انجام نداده است و تنها در این راه رسانهها بودهاند که فعالیتهای ارکستر را پوشش دادهاند و برنامهریزیهایی در این خصوص انجام دادهاند، در این میان باز جای این پرسش است که «کمپین حمایت از ارکستر» که آقای جمالی از آن یاد میکند ، چگونه میتواند رخ دهد؟
میتوان در همین زمینه به حرفهای «بردیا کیارس» - سولیست و رهبر مهمان ارکستر سمفونیک تهران- اشاره کرد که در این باره گفته است: »هیچ وقت نباید انتظار داشته باشیم که ارکستر درآمدزایی داشته باشد. ما ترویج فرهنگ میکنیم و هیچوقت نمیتوانیم تجارت داشته باشیم. کارمان فرهنگی است. شما فکر میکنید، ارکستر برلین در همهی اجراها سالنش پر از مخاطب میشود؟»
او همچنین دربارهی این پرسش که گاهی تعداد بلیتهای به فروش رفتهی ارکستر به سه عدد میرسد، میگوید: «ارکستر ما برای این سه عدد بلیت میفروشد که هیچ تبلیغاتی برایش انجام نمیدهند؛ اما آنجا وقتی دفترچهی سالیانه باز میشود، حداقل خود سالن برلین بیلبوردهای تبلیغاتی نصب میکند. وقتی اینجا دقیقا روز کنسرت پوستر نصب میشود و زمانی که میگوییم، حداقل پوستر را به ما بدهید، خودمان تبلیغ کنیم، میگویند، حاضر نیست؛ چه انتظاری دارید؟ اینها سوء مدیریت است. وقتی شما کنسرت دارید، میدانید رهبر ارکستر میآید؛ خرج هواپیمایش و اسکان و خورد و خراکش را میدهید آن هم از پولی که به اصطلاح بیتالمال است، مهمترین کاری که باید بکنید، تبلیغات است. این 3 بلیت فروختن برای چه کسی افتخار است؟ این سوء مدیریت آقای رهبری نیست. آیا اگر برای همان اجرایی که شما میگویید، 3 بلیت فروخته است، اگر تبلیغات میشد یا حتی تخفیف در نظر میگرفتند، سالن پر نمیشد؟ یا بهتر نبود برای دانشجویان تخفیف قائل شوند؟«.
«علی رهبری» در طول حضور خود در ایران که حالا میرود یکساله شود، کارهای غیر ممکن بسیاری را انجام داده است؛ از سر و سامان دادن به ارکستری که سالها در محاق تعطیلی بود و البته اجراهایی استاندارد از بزرگترین آهنگسازانِ دنیا. اما میتوان انتظار داشت که او خود تمام کارها را سرو سامان دهد؟ آن هم در شرایطی که دولت در این زمینه بسیار ناکارآمد نشان داده است. در این میان گره جز به دست بخش خصوصی باز میشود؟ زمانی ارکستر موسیقی ملی توسط بخش خصوصی راهاندازی شد و اجراهای موفقی نیز از سر گذراند، هر چند که بنا به دلایلی این اتفاق منتفی شد؛ اما حالا باید منتظر تعطیلی ارکستر بود یا اینکه برای یک بار هم شده به بخش خصوصی اعتماد کرد؟ هر چند «حسین نوشآبادی» میگوید: «ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی به دولت وابستهاند و از اعتبارات دولتی استفاده میکنند. تا کنون نیز بحث واگذاری آنها به بخش خصوصی مطرح نشده و ممکن است این بحث در حد یک پیشنهاد باشد؛ ولی واگذاری به بخش خصوصی بهصورت رسمی هنوز مطرح نشده است».
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 3 بهمن 1394 - 16:53
دیدگاهها
وقتی قیمت بلیت کنسرت از 40تا 100 هزار تومان است اقایان توقع دارند مردم با شوق و ذوق فراوان به کنسرت بیایند.مردمی که به سختی کار می کنندو پول در می اورند وهزینه های زندگیشان را با مشقت تامین می کنند کنسرت رفتن برایشان معنی ندارد!!!!.بگویید کنسرت فقط برای اشراف زادگان.این کنسرت ها به درد ادم پول دار میخوره.حتی قشر متوسط جامعه هم از پس هزینه بلیط بر نمی اید.
ارکستر سمفونیک تهران ارکستر درجه 3 هم نیست.تو اروپا با هزینه کمتراز این هم میشه بهترین اجراهای ارکستر های حرفه ای رو دید.یه جوری تعریف میکنند از ارکستر که انگار مردم تا حالا اجرا های خوب را نشنیدند.این ارکستر مشکلات زیادی داره و تعریف کردن زیادی از ارکستر شبیه توهین به شعور مخاظب هست.
سلام اقای رهبری .خیلی جالب است نام من هم علی رهبری است زاده 1368و اسالتا ترک وکرد.من هم شاعر هستم ولی به هرجا که مراجعه کرده ام شاهد بوده ام که اصلا به مقام شعر ارج نمینهند و در بدر بیشتر جشنواره ها بوی پارتی بازی می امد تا جای که اعتراض خیلی از جوانان را بر می انگیخت .ولی من هم به خاطر همین موضوع نتوانسته ام استعدادم را مانند خیلی ها به دلیل همین سنگ اندازی ها به عرصه ظهوربرسانم .شما ره من 09215290528میباشد.خیلی خوشحالم که باشما هم نام وهم فامیلی هستم
افزودن یک دیدگاه جدید