با حضور هنرمندان و چهرههای سرشناس؛
شصت و هشتمین بازار محک برگزار شد
موسیقی ما - شصت و هشتمین بازارچه خیریه محک با حضور هنرمندان سرشناس کشور و با همیاری بیش از 3500 نفر از یاوران و همکاری بیش از 500 داوطلب برگزار شد و بنا به اعلام این موسسه، صد در صد عواید آن صرف هزینههای خدمات درمانی و حمایتی کودکان مبتلا به سرطان خواهد شد.
پیش به سوی تابستان
غرفهها و حال و هوای شصت و هشتمین بازار محک تابستانی بود. پروانههای رنگی در سرتاسر بازار دیده میشد و فروش وسایل لازم برای تفریحات تابستانی، حال و هوای این فصل را به همراه داشت. یاوران کوچک محک در کنار پدر و مادر خود روزی شاد را در استخر ماسهای گذراندند و با ذوق بسیار عروسکهای گِلیشان را رنگ کردند. غرفههای عرقیجات، غذاهای خانگی و بینالملل، میوههای تابستانی، کافی شاپ، گل و گیاه، زیورآلات، صنایع دستی، لباس و... میزبان همراهان محک بود که در گروههای خانوادگی و دوستی برای همراهی با کودکان مبتلا به سرطان آمده بودند.
پرواز بادکنک آرزوها با یک دنیا عشق
در این دو روز تابلو نقاشی شده کودکان محک، پیراهن امضا شده اعضای تیم ملی فوتبال ایران، پیراهن مهدی مهدوی کیا و مدال طلای نیکا محمد بیک (مخترع نوجوان) به صورت نمادین با مشارکت یاوران به فروش دسته جمعی گذاشته شد.
از اتفاقات به یادماندنی این بازار مشارکت دسته جمعی بادکنک آرزوها بود. مشارکت و اهداییها هر لحظه بیشتر میشد و یاوران با چشمانی مشتاق شاهد به ثمر نشستن حضورشان بودند. در آخر همه با هم بادکنک آرزوها را به آسمان سپردند و آرزو کردند که بزرگترین آرزوی این جمع که بهبودی و سلامتی کودکان مبتلا به سرطان است برآورده شود.
همدلی چهرههای سرشناس
مسعود فروتن، مصطفی رحماندوست، مهدی مقدم، امید حاجیلی، شهاب رمضان، حسین استیری، مصطفی پاشایی، میثم ابراهیمی، انوشیروان تربتینژاد، محمد زارع، روزبه نعمت اللهی، فریبا نادری، نفیسه روشن، امیر جوشقانی و بسیاری دیگر از چهرههای محبوب با حضور در بازار محک کودکان مبتلا به سرطان را همراهی کردند. از این میان، موزیسینها قطعاتی از آثار خود را خواندند. این هنرمندان همچنین با عروسک «مستر دماغ» عکسهایی به یادگار انداختند. در راستای اهداف خیرخواهانه شرکت پالیز، از محل فروش این عروسک در سال 94 یک طبقه از ساختمان جدید موسسه خیریه محک تجهیز خواهد شد.
در ادامه یادداشتهای برخی از هنرمندان حاضر در این برنامه خیریه که در اختیار سایت «موسیقی ما» قرار گرفته است را بخوانید.
* مهدی مقدم
سلام. با آرزوی سلامتی و دل خوش
با جمع آوری پول از خرید سراسری عروسک مستر دماغ در حمایت از همه «کودکان سرطانی محک»، زندگی آنها و اطرافیانشان را از غم و غصه دور کنیم.
ما سرنوشت تو را دور میکنیم از غصه...
* امید حاجیلی
وقتی برای اولین بار شعار محک با این مضمون که «با ١٠٠٠ تومن هم خیلی کارها میشه کرد» را دیدم، به واقعیت این جمله پی نبردم.
وقتی نگاه معصوم کودکی را میدیدم که با کابوس سرطان میجنگید، به این فکر کردم که اگر از این کودک سوال کنند در آینده دوست داری چهکاره شوی، چه جوابی خواهد داد؟ آیا به اندازهی کودکیِ خودم امید و انگیزه دارند؟
در دل این بچهها به اندازهی تمام ناامیدیهای ما بزرگترها، امید، آرامش و ایمان به خدایی که من و شما گاهی از او غافل میشویم وجود دارد. این بچهها باور دارند که خوب میشوند، با کمکی که من و تو حتی با ١٠٠٠ تومان بکنیم تا شاید گوشهای از هزینه درمانشان را تامین کنیم.
یادمان باشد خاطرات کودکی همیشه از بهترین خاطرات ما است، پس با حضورمان در کنار این کودکان معصوم، جزیی از خاطرات قشنگ کودکیشان باشیم .
«مستر دماغ» نمادی از ظاهری معمولی و باطنی سرشار از امید و محبت و انگیزه است. من از «مستر دماغ» در دفتر، ماشین و خانهام نگهداری میکنم تا هر روز به یاد فرشتههای محک باشم و یادم باشد که کودکی در این شهر برای رسیدن به آرزویش به کمک من و شما نیاز دارد؛ کودکی در این شهر برای دویدن، بازی کردن، مدرسه رفتن و کودکی کردن به کمک من و شما نیاز دارد...»
* حسین استیری
بة نام یگانه هستی
زمانی که وارد محک شدم، حسى ناگفتنى به من دست داد و از اعماق وجودم در فکر فرو رفتم. حسی به من میگفت این بچه ها را ببین که از نگاهشان «میخواهم بمانم» را میتوان خواند... مادرى را دیدم که کنار دیواری ایستاده و براى فرزندش اشک میریزد. اما گویى همه چیز را بدست پروردگار سپرده و فقط منتظر دستى پاک و قلبی مهربان است تا بیاید؛ نه براى فرزند خودش بلکه براى تمامى فرزندانی که معصومانه در انتظار یک فرشتهی نجات هستند.
بیایید من و شما هم به همراه Mr.damagh دست به دست هم دهیم تا التیامی برای این قلبهای کوچک باشیم.
با احترام حسین استیرى
* محمد زارع
دستان کوچکش به دنبال نگاهی مهربان میگشت و نگاهش به لبخند مادر بود تا امیدوار شود برای ادامه ی راه. زیباست وقتی میبیند در کنارش قلبهایی غریبه اما آشنا میتپند، زیباست وقتی میبیند خدا اینجاست، خدا اینجاست، خدا نگاه میکند و از مهربانی ما آرام لبخند میزند.
عروسکی کوچک با بینی مضحک و بانمکش یادمان آورد که میتوان خندید و مهربانی کرد. من یکی از این عروسکها را روی میز کارم میگذارم تا همیشه با نگاه کردنش یادم بیافتد که کودکی درد میکشد، اما امید دارد. من نام عروسکم را «فرشته زمینی» میگذارم.
* شهاب رمضان
تصور تباهی زندگی به خاطر ابتلا به یک بیماری صعب العلاج برای هر انسان تنومندی هم تلخ و دردناک است، چه رسد به کودک معصومی که هنوز درگیر کودکانههاست و حتی هنوز از کودکی خود هم بهره کافی نبرده است. محک در این سالها به محفل امن و موثری برای حمایت از کودکان بی گناه مبتلا به سرطان تبدیل شده و حال هم مستر دماغ به کمک آنها آمده است.
بد نیست در هیاهوی زندگی روزمره و لابلای همهی گرفتاریها، قدری هم حواسمان به این کودکان باشد تا بلکه بتوانیم بذر امید را در دلهای کوچک و پاکشان بکاریم و این کمترین وظیفهی معنوی ما است.
* مصطفی پاشایی
حس زیبای عشق به زندگی دوباره را می توان در نگاه کودکی پاک و معصوم جستجو کرد که در عمق نگاهش، تردید بودن یا نبودن را می توان دید و قدم های ما در راه احیاء زندگی دوباره این کودکان چقدر امید بخش است...
چقدر زیباست حس لحظه ای که میتوان برای نجات یک زندگی و شوق حضور کودکی پاک و معصوم قدمی برداشت و لحظه دویدن دوباره اش در سلامتی کامل در کنار کودکان دیگر را تصور کرد.
این عروسک کوچولوهای با مزه (مستر دماغ) برای من یادآورِ دوست داشتن و دوست داشته شدن است، یادآور کودکانی است که قبل از لمس لذتهای زیبای زندگی به طی کردن راهی ناگزیرند که تحملش برای انسان بالغ هم سخت است و بنده این عروسک ها رو «کودکان بالغ» نام نهادم.
* انوشیروان تربتینژاد
در محک فرصتی برای گرفتنِ دست فرشتههای خداوند ایجاد شده است. فرشتههای معصوم زمینی که در زیباترین دوران زندگیشان، تلخترین تجربیات انسانی را پشت سر میگذارند اما امیدشان را از دست نمیدهند.
این روزها که مستر دماغ همراه با این کودکان در مسیر رو به امید و روشنایی حرکت میکند، من هم دلم میخواهد همراهشان باشم و قدمهای هرچند کوچک در کنار آنها بردارم و این برام مایه مباهات خواهد بود.
* نفیسه روشن
زندگی فرصتی است کوتاه برای هممون
شاید امروز باشیم و فردا نباشیم
و امروز که هستیم، چقدر دوست داریم زندگی کردن را و به آن وابستهایم
وقتی به این فرشتهها نگاه میکنم
مطمئنم اونها هم دوست دارن امروزشان را مثل کودکان دیگر خوب زندگی کنند
شاد و سبک بال مثل پروانه
مثل دیگر کودکانی که عصرها صدای شادیشان از بازی کودکانه در پارکها به گوش هممون میرسه
میدونم توی فکرشون و قلبشون چیه
کاش میتونستم دستهای خدا رو بگیرم
و ازش خواهش کنم
این فرشتهها رو به آرزوشون که همه میدونیم چیه برسونه
مستر دماغ تنها عروسک داخلی بود که معروف شد، چون مطمئنم انرژی این فرشتهها باهاش بود
و چه خوشحالم از داشتن مستر دماغ
لحظه لحظه آرزوهامو بهش میگم
چون مطمئنم درونش انرژی عشق وجود داره
من اسمشو گذاشتم «احساس»
* فریبا نادری
می گویند دستی که کمک می کند مقدس تر از دستی است که برای دعا بالا می رود، این چه حقی است برای او...
دست او را بگیر هموطن، حتی برای لحظهای کوتاه تا صدای خندهی خدا را بشنوی؛ واضح تر از صدای نفسهایت...!
بارالها، «زخمها»، «رحم» میخواهند، فقط این نقطه را بردار...
امیر جوشقانی
«فقط یک لحظه...»
هرگاه از تکرار مکرر ثانیه ها دل آزرده و خسته میشویم...
فقط برای یک لحظه تصویری را به خاطر بیاوریم...
یک کودک معصوم و پاک، با دستان کوچک خود در نبردی دشوار و نابرابر، سرگرم مبارزه ایست نفسگیر و طاقتفرسا تا با امید به پیروزی، دوباره بتواند فقط مانند هم سن و سالهایش بدود و بازی کند و شادمانههای کودکی را در خاطره اش ثبت نماید.
این جنگ نابرابر برای یک انسان بالغ و کامل و پخته و شجاع هم سخت و غیرقابل تحمل است، چه رسد به شانههایی رنجور و کوچک...
تصور این لحظه، هم میتواند نگرش ما را به زندگی بهبود ببخشد تا قدر داشتههایمان را بیشتر بدانیم، و هم با حضورمان در کنار این کودکان به آنها نشان دهیم که در این میدان رزم تنها نیستند و این حضور بسیار امیدبخش است و دلگرمشان میکند...
...و این عروسکهای خاص و شیرین برای من یادآور همیشگی همان «یک لحظه» است..
همان «یک لحظه» امید بخش و حیاتی...
پیش به سوی تابستان
غرفهها و حال و هوای شصت و هشتمین بازار محک تابستانی بود. پروانههای رنگی در سرتاسر بازار دیده میشد و فروش وسایل لازم برای تفریحات تابستانی، حال و هوای این فصل را به همراه داشت. یاوران کوچک محک در کنار پدر و مادر خود روزی شاد را در استخر ماسهای گذراندند و با ذوق بسیار عروسکهای گِلیشان را رنگ کردند. غرفههای عرقیجات، غذاهای خانگی و بینالملل، میوههای تابستانی، کافی شاپ، گل و گیاه، زیورآلات، صنایع دستی، لباس و... میزبان همراهان محک بود که در گروههای خانوادگی و دوستی برای همراهی با کودکان مبتلا به سرطان آمده بودند.
پرواز بادکنک آرزوها با یک دنیا عشق
در این دو روز تابلو نقاشی شده کودکان محک، پیراهن امضا شده اعضای تیم ملی فوتبال ایران، پیراهن مهدی مهدوی کیا و مدال طلای نیکا محمد بیک (مخترع نوجوان) به صورت نمادین با مشارکت یاوران به فروش دسته جمعی گذاشته شد.
از اتفاقات به یادماندنی این بازار مشارکت دسته جمعی بادکنک آرزوها بود. مشارکت و اهداییها هر لحظه بیشتر میشد و یاوران با چشمانی مشتاق شاهد به ثمر نشستن حضورشان بودند. در آخر همه با هم بادکنک آرزوها را به آسمان سپردند و آرزو کردند که بزرگترین آرزوی این جمع که بهبودی و سلامتی کودکان مبتلا به سرطان است برآورده شود.
همدلی چهرههای سرشناس
مسعود فروتن، مصطفی رحماندوست، مهدی مقدم، امید حاجیلی، شهاب رمضان، حسین استیری، مصطفی پاشایی، میثم ابراهیمی، انوشیروان تربتینژاد، محمد زارع، روزبه نعمت اللهی، فریبا نادری، نفیسه روشن، امیر جوشقانی و بسیاری دیگر از چهرههای محبوب با حضور در بازار محک کودکان مبتلا به سرطان را همراهی کردند. از این میان، موزیسینها قطعاتی از آثار خود را خواندند. این هنرمندان همچنین با عروسک «مستر دماغ» عکسهایی به یادگار انداختند. در راستای اهداف خیرخواهانه شرکت پالیز، از محل فروش این عروسک در سال 94 یک طبقه از ساختمان جدید موسسه خیریه محک تجهیز خواهد شد.
در ادامه یادداشتهای برخی از هنرمندان حاضر در این برنامه خیریه که در اختیار سایت «موسیقی ما» قرار گرفته است را بخوانید.
* مهدی مقدم
سلام. با آرزوی سلامتی و دل خوش
با جمع آوری پول از خرید سراسری عروسک مستر دماغ در حمایت از همه «کودکان سرطانی محک»، زندگی آنها و اطرافیانشان را از غم و غصه دور کنیم.
ما سرنوشت تو را دور میکنیم از غصه...
* امید حاجیلی
وقتی برای اولین بار شعار محک با این مضمون که «با ١٠٠٠ تومن هم خیلی کارها میشه کرد» را دیدم، به واقعیت این جمله پی نبردم.
وقتی نگاه معصوم کودکی را میدیدم که با کابوس سرطان میجنگید، به این فکر کردم که اگر از این کودک سوال کنند در آینده دوست داری چهکاره شوی، چه جوابی خواهد داد؟ آیا به اندازهی کودکیِ خودم امید و انگیزه دارند؟
در دل این بچهها به اندازهی تمام ناامیدیهای ما بزرگترها، امید، آرامش و ایمان به خدایی که من و شما گاهی از او غافل میشویم وجود دارد. این بچهها باور دارند که خوب میشوند، با کمکی که من و تو حتی با ١٠٠٠ تومان بکنیم تا شاید گوشهای از هزینه درمانشان را تامین کنیم.
یادمان باشد خاطرات کودکی همیشه از بهترین خاطرات ما است، پس با حضورمان در کنار این کودکان معصوم، جزیی از خاطرات قشنگ کودکیشان باشیم .
«مستر دماغ» نمادی از ظاهری معمولی و باطنی سرشار از امید و محبت و انگیزه است. من از «مستر دماغ» در دفتر، ماشین و خانهام نگهداری میکنم تا هر روز به یاد فرشتههای محک باشم و یادم باشد که کودکی در این شهر برای رسیدن به آرزویش به کمک من و شما نیاز دارد؛ کودکی در این شهر برای دویدن، بازی کردن، مدرسه رفتن و کودکی کردن به کمک من و شما نیاز دارد...»
* حسین استیری
بة نام یگانه هستی
زمانی که وارد محک شدم، حسى ناگفتنى به من دست داد و از اعماق وجودم در فکر فرو رفتم. حسی به من میگفت این بچه ها را ببین که از نگاهشان «میخواهم بمانم» را میتوان خواند... مادرى را دیدم که کنار دیواری ایستاده و براى فرزندش اشک میریزد. اما گویى همه چیز را بدست پروردگار سپرده و فقط منتظر دستى پاک و قلبی مهربان است تا بیاید؛ نه براى فرزند خودش بلکه براى تمامى فرزندانی که معصومانه در انتظار یک فرشتهی نجات هستند.
بیایید من و شما هم به همراه Mr.damagh دست به دست هم دهیم تا التیامی برای این قلبهای کوچک باشیم.
با احترام حسین استیرى
* محمد زارع
دستان کوچکش به دنبال نگاهی مهربان میگشت و نگاهش به لبخند مادر بود تا امیدوار شود برای ادامه ی راه. زیباست وقتی میبیند در کنارش قلبهایی غریبه اما آشنا میتپند، زیباست وقتی میبیند خدا اینجاست، خدا اینجاست، خدا نگاه میکند و از مهربانی ما آرام لبخند میزند.
عروسکی کوچک با بینی مضحک و بانمکش یادمان آورد که میتوان خندید و مهربانی کرد. من یکی از این عروسکها را روی میز کارم میگذارم تا همیشه با نگاه کردنش یادم بیافتد که کودکی درد میکشد، اما امید دارد. من نام عروسکم را «فرشته زمینی» میگذارم.
* شهاب رمضان
تصور تباهی زندگی به خاطر ابتلا به یک بیماری صعب العلاج برای هر انسان تنومندی هم تلخ و دردناک است، چه رسد به کودک معصومی که هنوز درگیر کودکانههاست و حتی هنوز از کودکی خود هم بهره کافی نبرده است. محک در این سالها به محفل امن و موثری برای حمایت از کودکان بی گناه مبتلا به سرطان تبدیل شده و حال هم مستر دماغ به کمک آنها آمده است.
بد نیست در هیاهوی زندگی روزمره و لابلای همهی گرفتاریها، قدری هم حواسمان به این کودکان باشد تا بلکه بتوانیم بذر امید را در دلهای کوچک و پاکشان بکاریم و این کمترین وظیفهی معنوی ما است.
* مصطفی پاشایی
حس زیبای عشق به زندگی دوباره را می توان در نگاه کودکی پاک و معصوم جستجو کرد که در عمق نگاهش، تردید بودن یا نبودن را می توان دید و قدم های ما در راه احیاء زندگی دوباره این کودکان چقدر امید بخش است...
چقدر زیباست حس لحظه ای که میتوان برای نجات یک زندگی و شوق حضور کودکی پاک و معصوم قدمی برداشت و لحظه دویدن دوباره اش در سلامتی کامل در کنار کودکان دیگر را تصور کرد.
این عروسک کوچولوهای با مزه (مستر دماغ) برای من یادآورِ دوست داشتن و دوست داشته شدن است، یادآور کودکانی است که قبل از لمس لذتهای زیبای زندگی به طی کردن راهی ناگزیرند که تحملش برای انسان بالغ هم سخت است و بنده این عروسک ها رو «کودکان بالغ» نام نهادم.
* انوشیروان تربتینژاد
در محک فرصتی برای گرفتنِ دست فرشتههای خداوند ایجاد شده است. فرشتههای معصوم زمینی که در زیباترین دوران زندگیشان، تلخترین تجربیات انسانی را پشت سر میگذارند اما امیدشان را از دست نمیدهند.
این روزها که مستر دماغ همراه با این کودکان در مسیر رو به امید و روشنایی حرکت میکند، من هم دلم میخواهد همراهشان باشم و قدمهای هرچند کوچک در کنار آنها بردارم و این برام مایه مباهات خواهد بود.
* نفیسه روشن
زندگی فرصتی است کوتاه برای هممون
شاید امروز باشیم و فردا نباشیم
و امروز که هستیم، چقدر دوست داریم زندگی کردن را و به آن وابستهایم
وقتی به این فرشتهها نگاه میکنم
مطمئنم اونها هم دوست دارن امروزشان را مثل کودکان دیگر خوب زندگی کنند
شاد و سبک بال مثل پروانه
مثل دیگر کودکانی که عصرها صدای شادیشان از بازی کودکانه در پارکها به گوش هممون میرسه
میدونم توی فکرشون و قلبشون چیه
کاش میتونستم دستهای خدا رو بگیرم
و ازش خواهش کنم
این فرشتهها رو به آرزوشون که همه میدونیم چیه برسونه
مستر دماغ تنها عروسک داخلی بود که معروف شد، چون مطمئنم انرژی این فرشتهها باهاش بود
و چه خوشحالم از داشتن مستر دماغ
لحظه لحظه آرزوهامو بهش میگم
چون مطمئنم درونش انرژی عشق وجود داره
من اسمشو گذاشتم «احساس»
* فریبا نادری
می گویند دستی که کمک می کند مقدس تر از دستی است که برای دعا بالا می رود، این چه حقی است برای او...
دست او را بگیر هموطن، حتی برای لحظهای کوتاه تا صدای خندهی خدا را بشنوی؛ واضح تر از صدای نفسهایت...!
بارالها، «زخمها»، «رحم» میخواهند، فقط این نقطه را بردار...
امیر جوشقانی
«فقط یک لحظه...»
هرگاه از تکرار مکرر ثانیه ها دل آزرده و خسته میشویم...
فقط برای یک لحظه تصویری را به خاطر بیاوریم...
یک کودک معصوم و پاک، با دستان کوچک خود در نبردی دشوار و نابرابر، سرگرم مبارزه ایست نفسگیر و طاقتفرسا تا با امید به پیروزی، دوباره بتواند فقط مانند هم سن و سالهایش بدود و بازی کند و شادمانههای کودکی را در خاطره اش ثبت نماید.
این جنگ نابرابر برای یک انسان بالغ و کامل و پخته و شجاع هم سخت و غیرقابل تحمل است، چه رسد به شانههایی رنجور و کوچک...
تصور این لحظه، هم میتواند نگرش ما را به زندگی بهبود ببخشد تا قدر داشتههایمان را بیشتر بدانیم، و هم با حضورمان در کنار این کودکان به آنها نشان دهیم که در این میدان رزم تنها نیستند و این حضور بسیار امیدبخش است و دلگرمشان میکند...
...و این عروسکهای خاص و شیرین برای من یادآور همیشگی همان «یک لحظه» است..
همان «یک لحظه» امید بخش و حیاتی...
منبع:
اختصاصی موسيقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 خرداد 1394 - 19:05
دیدگاهها
فوق ترک شهاب رمضان منتشر شد
این آهنگ محشره
ممنونم ازت همیشه , امپراطور احساسم... از این حس قشنگ و پاک... کار بسیار ارزشمندی انجام دادی...
حس عجیب شهاب رمضان هم بالاخره منتشر شد...
الان از خوشحالی گریه ام گرفته...
زنده باد مهدی مقدم بزرگ و دوست داشتنی
آقای عاشقانه های عزیز
منتظر شروع دوباره ت هستیم
نزدیکه خیلی نزدیک
بسه دیگه سوءاستفاده از اسم مرتضی دارین مردمو دلزده می کنین محبوبیت اون خدا بیامرز به شما نمی چسبه اینو بفهمین
مهدی مقدم بهترین و مهربونترین و بااحساس ترین خواننده عزززیز...موفق و پیروز باشی همیشه..خیلی برات خوشحااالیم
ای جااااااااااااااااااااانم روزبه عزیز...
عاشقتم مهربووووووووووووووون...
مهدی مقدم واقعا از خواننده های با شخصیت و خوب کشورمونه ولی نمیدونم چرا کم فعالیت شده با این همه طرفدار!
جالبه خانم فریبا نادری انقدر غرور داره که تو عکسا هم معلومه.هنرمند باید متواضع باشه مثل خواننده های خوب کشورمون
افزودن یک دیدگاه جدید