پروندهای برای 40 سالگی همایون شجریان - 1
چهل سالگی ...
موسیقی ما - «همایون شجریان» امروز 40 ساله میشود. چهل سالگی، سن عجیبی است؛ پر از رمز و راز و پر از ایهام. میگویند خداوند خاک آدم را در چهل روز سرشت. نيز، چهل سال ماتم و بخشايش خواستن آدم پس از رانده شدن از بهشت و چهل سال سعي موسي در بيابان طلب، همه بر ابهام آن میافزاید. اين عدد را در كيش و مذهب اهل باده گرفته، تا عاليترين و دقيقترين عبارات عرفا ميتوان يافت. حالا همایون 40 ساله شده است.
او در این سالها تعداد زیادی اثر خلق کرده که بخشی از آنها مستقل و تعدادیشان همراه پدر بوده است. برخی با فروش و استقبال کمنظیر -بینظیر اصطلاح درستتری است- روبهرو شده و برخی نه؛ آلبومهایی توانسته او را چند گام در موسیقی و آوازش جلو ببرد و در این میان تعدادی هم آنقدر چیزی به زندگی هنریاش نیفزوده است.
او حالا یکی از پراقبالترین خوانندگان موسیقی سنتی است و به دنبال کسب تجربههای جدید میرود. میتوان او، صدا و آثارش را دوست داشت یا نداشت -مثل هر هنرمند دیگری- اما نمیتوان او را نادیده گرفت.
شاید باید توفیق اصلی «همایون» را در چیز دیگری دانست. در همین نامش. او فرزند «محمدرضا شجریان» است؛ آوازخوانی که به او «خسروی آواز ایران» لقب دادهاند و بسیاری اسطورهی آوازش میدانند؛ اما «همایون» با وجود آنکه هر بار در گفتوگوهای معدودی که انجام میدهد، به این مسأله اشاره میکند که زیر سایهی پدر بودن را افتخار خودش میداند، حالا در آستانهی 40 سالگی، توانسته مستقل از نام «شجریان بزرگ» شناخته شود. او در 40 سالگی کارنامهای دارد که میتواند مستقل از پدرش، مورد بررسی قرار گیرد و از این هم مهمتر، از معدود خوانندگانی باشد که مستقل از «سبک شجریان» میخواند. هرچند خودش بگوید: «به نظر من سایه چیز خوبی است، مخصوصاً سایه یک هنرمند بزرگ.»
«همایون» چون دو خواهرش -افسانه و مژگان- از کودکی و از دَهسالگي آواز را زير نظر پدر فرا گرفت و در دوران بلوغ، روزانه تکنیک آواز و صداسازی را به صورت فشرده آموخت؛ اما مدتي پيش از آن به آثار طاهرزاده و قمرالملوک وزیری گوش ميكرده تا با شیوههای آوازی آشنا شود.
او از جمله موزيسينهايي است كه در هنرستان موسيقي درس خواند. آنجا ساز كمانچه را به عنوان ساز تخصصي خود فراگرفت و زير نظر اردشیر کامکار كار كرد. اما از همان زمان نگاهی متفاوت به موسیقی و حتی سازی چون کمانچه -که در ظاهر چندان انعطافپذیر به نظر نمیرسد- انجام میداد و با سازش قطعات کلاسیک مینواخت. هر چند سالها بعد دربارهی آن بگوید: «در آن سن 15 سالگی، کارهایی که با کمانچه انجام میدادم به نظرم کار خیلی شاق و عجیبی میآمد. در صورتی که اصلاً آن کار لزوم نداشت. یک ویولنیست همان اثر را چندین برابر بهتر و صحیحتر مینواخت.»
همایون اما از همان سنين نوجواني، در كنسرتهاي پدر حضور داشت و به عنوان نوازندهي تنبك فعاليت ميكرد. اولين اجراي او روي صحنه به عنوان نوازندهي تنبك، زماني بود كه 16 ساله بود. بعد از آن نيز به صورت مستمر به عنوان نوازندهي اين ساز حضور داشت. اولين اثري كه به عنوان نوازندهي تنبك در آن حضور دارد، اثر«ياد ايام» است. همايون 16 ساله به توصيهي عمويش -عليرضا شجريان- همکاری با پدر و گروه موسیقی «آوا» را بهعنوان نوازندهی تمبک در تور کنسرتهای اروپا و آمریکا آغاز كرد. «آسمان عشق» نتيجهي اين دوران همكاري است.
همنوازی تمبک در کنسرت ماهور «شب وصل» در کنار پدر، داریوش طلایی و سعید فرجپوری، همکاری در اجرای موسیقی «معمای هستی» بههمراهی لطفی، افشارنیا و پدر در کلن آلمان، همنوازی تمبک و کمانچه آلتو در گروه آوا برای اجرای کنسرت افشاری «آرامِ جان» در وین، همنوازی تمبک در اجرای کنسرت «زمستان است» از سری کنسرتهای آمریکای شمالی همراه با پدر، حسين علیزاده و كيهان کلهر، همکاری با پدر در آلبوم «بوی باران» به آهنگسازی حسین یوسفزمانی، از ديگر فعاليتهاي همايون نوازنده است.
او در آثار متعدد دیگری هم همراه با پدر به عنوان نوازنده حضور داشت؛ اما جز همراهی با پدر، در آثار معدودی به عنوان نوازنده حضور یافته است که از جملهی آن میتوان به آلبوم «طبیب دل» اشاره کرد که در آن «محمد جواد ضرابیان» آهنگساز بود و «سیامک شجریان» خوانندگیاش را برعهده داشت. همایون در این آلبوم به نواختن سنتور، دایره و دهل پرداخته و تدوین، میکس و مسترینگ دیجیتال این آلبوم نیز بر عهدهی او و ریموند موسسیان بود؛ اما در سالهای بعد که فعالیتهای آوازخوانیاش بیشتر شد، در کمتر اثری ساز نواخت.
آن قطعه البته تنها قطعهاي نيست كه «همايون» ساخته. او قطعهي ديگري با نام «دشت» دارد كه در سال 75 بر روی شعر زندهیاد فریدون مشیری ساخته است. «شاهین یوسفزمانی» آن را تنظیم و سرانجام هم در تلویزیون ضبط و پخش شد. در آن دوره تصنیف دیگری هم به نام «دلستان» بر روی شعر سعدی ساخته كه «عمادرضا نكویی» آن را تنظیم كرده و علیرضا افتخاری آن را خوانده است.
«همايون» اين فرصت را داشت كه در اولين اثر خود تصنيفي از «سيمين بهبهاني» كه او را بانوي غزل ايران ميخوانند، اجرا كند. اين تصنيف، از استقبال بسيار گستردهاي برخوردار شد و موفقيت بسياري را براي «همايون جوان» به همراه داشت؛ اتفاقي كه چندين سال بعد از آن بار ديگر در آلبوم «نهفرشتهام، نه شيطان» رخ داد و تصنيف «چرا رفتي» را به يكي از پراقبالترين (هيتترين) آثاري كه او خوانده، بدل كرد.
«نسیم وصل» از معدود آثاري است كه جز علاقهمندان موسيقي سنتي، دیگران را نيز به سمت خود كشاند. اين ماجرا زماني اهميت بيشتري پيدا ميكند كه به اين مسأله توجه كنيم كه اثر، شامل تصانيفي با مضامين عميق عاطفي و حزنانگيزاست؛ اما آهنگسازي استادانهي ضرابيان به همراه انتخاب اشعار دقيق و همچنين صداي همايون سبب شد تا طيف وسيعي از مخاطبان را به سمت خود جلب كند.
«محمد جواد ضرابيان» پيش از اين اثر، همكاريهاي متعددي با «عليرضا افتخاري» داشت. اين آهنگساز در محضر «محمدتقی مسعودیه» موسيقي را فرا گرفته بود و براي انتشار اين اثر، از یک ارکستر مجلسی که با ارکستر ایرانی همراه شده بود، بهره گرفت. او در تعدادي از تصانيف اين اثر از حال و هواي اركستر گلها بهره گرفت و بقيهي تصانيفاش در سبك و سياق آثار خود ضرابيان است. «نسيم وصل» را ميتوان اثري دانست كه خواننده و آهنگساز، هر دو تواناييهاي ناشناختهي خود براي مخاطب را به نمايش گذاشتند. البته بعد از انتشار اين اثر، «محمدرضا شجریان» در مصاحبهای عنوان کرد که در ضبط این اثر نقشی نداشته است.
تصنیف «چه دانستم» از اردشیر کامکار با شعر مولانا، ساز و آواز «ناشكیبا» در شور با همنوازی اردوان و غزل سعدی، تصنیف «می عشق» از اردشیر كامكار و غزل حافظ، قطعه بیكلام «هامون» از اردشیر، آواز «زهر شیرین» با شعر فریدون مشیری، ساز و آواز دشتی «داغ دوستی» با كمانچه اردشیر و غزل سعدی، تصنیف «پنهان چو دل» با غزل مولانا (ملهم از موسیقی خراسان)، و رِنگ «رقص چوب» از جمله قطعات اين اثر است.
در اين اثر ارسلان کامکار، اردوان كامكار، كامبیز گنجهای، سینا جهانآبادی، تهمورس پورناظری، شروین مهاجر، سهراب پورناظری و سعید نایبمحمدی نوازندگي كردهاند. خود همايون دربارهي اين اثر گفته است: «در یكی از دیدارهای دوستانهای كه با آقای اردشیر كامكار داشتم، ایشان صحبت از گروه جوانی كه گرد آورده و آنها را سرپرستی میكند به میان آوردند و خواستند كه من نیز تمرینات گروه را ببینم و اجرای قطعات را بشنوم و در صورت تمایل با ایشان همكاری كنم. فرصتی دست داد و چند قطعه را شنیدم. گروه جوان بسیار پرشور و با احساس قطعات را اجرا میكردند كه این نیز بر جذابیت كار میافزود و كلیت آثار مورد پسندم واقع شد. تنها مورد، یكی از تصانیف بود كه لازم بود برای آن شعری انتخاب شود كه آقای كامكار این كار را به من سپرد تا با انتخاب شعری مناسب برای اجرا آماده شود و این كار چند ماه به درازا كشید تا اینكه شعر تصنیف «می عشق» و آوازها را انتخاب كردم.»
دومين اثر همايون، به شكل مدام با اثر اولش مقايسه ميشد؛ او خود البته اين قياس را غيرضروري دانسته و گفته است: «هر اثری در بستر تاریخی و شرایط زمانی و تبعات احساسی خاص خود جاری است و این دو اثر نیز صرفنظر از مورد مزبور كه در دو فضا و در حال و هوایی متفاوت قرار دارند؛ اما هر دو برایم به لحاظ احساس دوستداشتنی و از جنبه فنی ارزشمند هستند.» با همهي اينها اما اردشير كامكار يكي از نقاطقوت اثر به حساب ميآيد. اگرچه نوازندگي گروه بسيار پرقدرت و پرشور است، اما اردشير خود در اين اثر كمانچه نواخته و علاوه بر آن چند ساز كوبهاي را نيز اجرا كرده و جواب آوازي ماندگار داده، «اردوان» هم با سنتور در اين زمينه نقش مهمي ايفا كرده است.
او دربارهي اين همكاري گفته است: «صرفنظر از مسائل فنی و هنری، من و ایشان كه به حق، آهنگسازی بسیار خوشقریحه و دوستی بزرگوار و بهرهمند از عواطف و خصلتهای برجسته انسانی هستند، بسیار صمیمی و در عین حال در كار خود جدی هستیم و این ارتباط در كارهای مشتركمان هم كاملاً تأثیرگذار بوده است.»
همایون در اين اثر از فضاهاي جديدي در تصنیفخوانی بهره گرفته و در آواز هم دست به ابتکاراتی زده است؛ اتفاقي كه در آثار بعدياش به خصوص همكاري با تهمورس و سهراب پورناظري با وضوح بيشتري ديده ميشود. اما در «شوق دوست» براي نخستينبار از تحریرهای غیرمتعارف بهره گرفت. تصنیف «دلشده»، «مست نگاه» و «بت عاشقان» از جمله قطعات اين اثر است. آواز سهگاه و مخالف آن بستری بود برای آنکه همایون آمادگی صدای خودش و حاصل چندین سال صداسازی را به رخ بکشد.
شاید از همان آلبوم میشد حدس زد که «همایون» تا چه اندازه به فعالیتهای متفاوت از بستر صِرف موسیقایی اعتقاد دارد. آهنگساز در این اثر در آواز «گناه عشق» از تلفیق اركستراسیون و سازهای ایرانی با گیتار و دستگاه تارانتاس فلامنکو استفاده کرده بود. این اتفاق تا آن روز در کارنامهی همایون، اتفاق بدیعی به نظر میرسید، به خصوص اینکه بسیاری نگران واکنش پدر دربارهی چنین تجربهای بودند. شجریان بزرگ اما در همین خصوص گفت: «من عملاً در كارهای همایون دخالت نمیكنم تا خودش مرحله آزمون و خطا را -كه پروسه بسیار مهمی در سیر حركت یك هنرمند به سوی كمال است- طی كند. هر هنرمندی باید بداند كه آنقدر باید اجرا كرد و شنید تا به خطاها و لغزشها پی برد و آنها را در كارهای بعدی جبران كرد تا تكامل حاصل شود. من این مسیر سخت و صخرهخیز و سنگلاخ را با پای پیاده پیمودم. در حالی كه شاید احساس میشد میتوان به وسیله كسی یا چیزی، قسمت بیشتری از این راه را پرید. اما به این ترتیب هرگز آن كمال مطلوب حاصل نخواهد شد. بایستی رفت و زمین خورد و برخاست و تلاش كرد و آنقدر این كار را تكرار كرد تا پخته شد.»
از عوامل موفقیت این اثر میتوان به انتخابِ اشعار دلنشین از شاعران بزرگی چون سایه، سیمین بهبهانی و حسین منزوی اشاره کرد. این آلبوم اما برای همایون، بار دیگر آزمونی برای کسب تجربههای نو بود. او خود را پایبند رپرتوار کلاسیک موسیقی سنتی نشان نداد و در آن از چند تصنیف بهره برد؛ بیآنکه خود را ملزم کند اثری آوازی در آن بخواند.
از همین اثر است که او آرامآرام به سوی تجربههای جدید که در آثار متأخرش به وضوح دیده میشود، گام برمیدارد. یک سال پیش از انتشارِ این اثر، «محمدرضا شجریان» در گفتوگویی به این مسأله اشاره کرد که دیگر خودش را ملزم به نوآوری نمیداند و این کار را وظیفهی کسانی چون همایون میداند. همایون اما وقتی در برابر این پرسش قرار گرفت که آیا خودش را ملزم به نوآوری میداند، پاسخ داد: «منظور پدر (حتی اگر از من هم اسم برده باشند) یک نسل است. هر نسلی به فراخور شرایط فرهنگی، اتفاقات اجتماعی و روابط فرهنگی با کشورهای دیگر فرزند زمانه خود میشود که حالا ممکن است کارشان هم با نسلهای قبل متفاوت باشد. ولی فکر میکنم اصرار روی نوآوری به نتیجهی جالبی ختم نمیشود. به نظرم این پافشاری برای نوآوری، غیرطبیعی است. خلاقیت و نوآوری به شکل طبیعی باید در هنرمند بجوشد و پیش بیاید. این را هم در نظر بگیرید که نوآوری و ایدههای جدید ممکن است در آغاز کسانی را با خود همراه کند؛ اما در درازمدت نشانی از آن نباشد و البته بالعکس. اما این تصور که عدهای باید بنشینند کنار هم و بگویند حالا چگونه باید نوآوری کنیم را درک نمیکنم. نوآوری و ایدههای جدید به شکل طبیعی در زندگی هنری بعضی از هنرمندان رخ میدهد. ممکن است سالیان سال این اتفاق نیفتد. اما شرایط به گونهای است که دغدغه امروز من هم مثل بسیاری دیگر حفظ کردن اندوختههایی است که داریم. ما باید در موسیقی ایرانی حداقل 100 نفر خواننده خوب و قدرتمند داشته باشیم که نداریم و این معضل است. وقتی چنین شرایطی وجود دارد، طبیعی است که عمده تلاشها صرف حفظ از پیشماندهها میشود. اینکه ابتدا بتوانیم اسطورههایی مثل بزرگان موسیقی سنتی در گذشته داشته باشیم و بعد به مرزهای جدید و گامهای بعدی فکر کنیم.»
این دو اثر زمانی به انتشار درآمد که اعضای گروه «دستان»، دیگر کمتر به اجرای موسیقی سازی رغبت نشان میدادند. این گروه بعد از همکاری با خوانندگانی از جمله شهرام ناظری، پریسا، مرحوم ایرج بسطامي و سالار عقیلی با همایون شجریان همکاری کرد. همین دو اثر، این فرصت را به همایون داد تا اولین کنسرتهای خود را به صورت مستقل انجام دهد. کنسرتی که پدر در شب اول و آخر، در ردیف نخست نشست تا قوت قلبی برای پسر باشد. البته آن کنسرت با اتفاقات عجیب و غریبی همراه شد: قطع برق سالن وزارت كشور در دو شب انتهايي كنسرت! البته شب اول، دستگاههاي برق اضطراري، نور چند پروژكتور و دستگاههاي صدابرداري را تأمين كردند تا پارت اول كنسرت -تا زمان وصل برق در پارت دوم- انجام شود.
اما در شب دوم تا وصل شدن UPSها، مردم يك ساعتي در تاريكي مطلق سالن به انتظار نشستند. به همین خاطر بود که پيشاپيش آنها محمدرضا شجريان با چهرهاي برافروخته روي سن آمد و ضمن تشكر و عذرخواهي از مردم گفت: «من دست تكتك شما عزيزان را ميبوسم... همه اين كارها را ميكنند تا صداي ما به گوش شما نرسد. اما بايد بدانند تا زماني كه زبان فارسي هست، موسيقي هم هست و هيچكس نميتواند جلوي زبان و موسيقي ما را بگيرد!» بعد از پایان کنسرت نیز، همايون و دستان در نامهاي از كليه تماشاچيان اين دو شب به خاطر مشكلات پيشآمده پوزش خواستند و آن را خارج از حوزه اختيارات خود توصيف کردند.
قمصری خودش دربارهی این اثر گفته است: «آلبوم «آب، نان، آواز» در دورهای از آهنگسازی من اتفاق افتاد که دغدغهام پیدا کردن زبان هارمونیک ایرانی بود. هنوز هم معتقدم که هوموفونی به موسیقی ایرانی میتواند بیشتر از پلیفونی سلیقهای کمک کند. هوموفونی موسیقی را به طرف نرم و روشنتر شدن پیش میبرد و مؤلفه ملودی اصلی را بیشتر به رسمیت میشناسد.»
مراحل تمرين، ضبط و توليد این اثر، 6 سال به طول انجاميد. آهنگساز اثر دربارهی آن گفته است: «حتي در اين سي سال، هيچكس اين سوال برايش پيش نيامد كه عبدالقادر مراغي كيست؟ نُتهايش در ايران چه ميكند؟ و سوالاتي از اين قبيل ذهن كسي را مشغول نكرد. مدتها پيش متوجه شدم كه آقاي مسعوديه اين نتها را در اختيار دارند و وقتي با ايشان تماس گرفتم و پرسيدم نتها را از كجا آوردهاند، پاسخ داد كه نتها را از ثمين باغچهبان گرفته است. من هم به باغچهبان سپردم تا اين نتها را برايم پيدا كنند.»
موسیقی «شوقنامه» و آوازی که همایون در آن خواند، سنگين است و شاید برای عموم مخاطبان شنیدناش دشوار باشد. آنچه همایون در آلبوم «شوقنامه» ميخواند به دو بخش تقسيم ميشود. بخش اول همان قسمتهايي است كه همايون شعر ميخواند و در بخش ديگر او شعر نميخواند، اما آواز ميخواند كه به اين بخش دوم ترنم گفته ميشود كه به منظور افزودن حس ناب موسيقي به كار ميرود.
اگرچه شجریان پدر، علاقهی چندانی به اظهارنظر دربارهی آثار پسرش ندارد، اما این آلبوم مورد توجه ویژهاش قرار گرفت؛ به طوری که در مستندی که دربارهی این اثر ساخته شد، گفت: «عبدالقادر در این کار از خواننده بهعنوان یک ساز استفاده کرده و همایون بهعنوان خواننده این اثر نشان داده که باهوش و تواناست؛ زیرا توانسته به سرعت کار را یاد بگیرد و کار را بسیار تمیز و خوب ارائه دهد. من واقعاً به وجود او افتخار میکنم و انگشتبهدهان ماندهام که این همه نفس را از کجا آورده؛ زیرا من که پدرش هستم نفسم میگیرد ولی او به راحتی این کار را انجام داده است. زمانی که مردم این کار را بشنوند، متوجه اصل داستان میشوند که فرم آن زمان با فرم موسیقی الان کاملاً فرق میکند؛ زیرا ما هماکنون بر اساس موسیقی دستگاهی یک کار را اجرا میکنیم که یک موسیقی حسابشده است و مانند غزلی است که میتوانیم قافیهی آن را حدس بزنیم. اما موسیقی عبدالقادر موسیقیای است که قافیه ندارد و به هیچ وجه نمیتوانیم پیشبینی کنیم که در دو نت بعد چه اتفاقی میافتد و موتیفها که پشت سر هم میآیند، چقدر زیبا عوض میشود. این درحالی است که ما هماکنون با موتیفها به اینگونه عمل نمیکنیم و موتیفها در موسیقی ما تکرار نمیشوند و دائم به شکل ظریفی تغییر شکل میدهند.»
حالا اما با تلاشهاي «بهروز غريبپور» که همين روزها اپراي «سعدي» اش روي صحنه است، این رویا محقق شده است. در اين ميان سهمِ «همايون» اجرا در يكي از پرقدرتترينِ اين اپراها، يعني اپراي «مولوي» با آهنگسازی «بهزاد عبدی» است. در این اپرای ۱۱۰ دقیقهای ، ۱۰۰ عروسک، حدود 6 هزار بیت از اشعار دفاتر ششگانهی مثنوی و دیوان شمس را اجرا کردند. «همایون» در این اپرای 16 پردهای در نقشِ شمس خواند و «محمد معتمدي» و «محمدرضا صادقی» مولانا و امیر تومان مغول را .
اپرای «مولانا» با استقبال مخاطبان و همچنین اهالی موسیقی قرار گرفت. هنوز که هنوز است بسیاری خاطرهی اولین ملاقات شمس و مولانا و گفتگوی موسیقایی میانِ آنها و قدرتِ آوازخوانانش را به خاطر دارند، به خصوص آنکه همایون و معتمدی این بخش را به صورت بداهه اجرا کردند:
مولانا: کیستی تو؟
شمس: کیستی تو؟
مولانا: قطرهای از بادههای آسمان
شمس:این جهان زندان و ما زندانیان، حفره کن زندان و خود را وارهان
مولانا: کیستی تو؟
شمس:آدمی مخفیست در زیر زبان این زبان پرده است بر درگاه جان
مولانا: کیستی تو؟
«مولوی» چون دیگر آثار عبدی در اکراین و توسط ارکسترِ ناسیونال این کشور به رهبری «ولادیمیرسیرنکو» با کیفیتی بینظیر ضبط شد. همایون در این اثر تنها قطعات را اجرا نکرده، بلکه آوازخوانیش کاملا دراماتیک است، او در آوازش از تکنيک هاي نمايش ايراني مانند تعزيه و پردهخواني نیز بهره برده است که البته در این میان نمیتوان نقش ليبرتوی زيبای غريب پور را نادیده گرفت.
همایون در این اثر، برای اولین بار از «فردوسی» خواند و به خوبی توانست از پس پيچيدگيهايش برآید؛ به خصوص آنکه شعرهاي فردوسي يکپارچه و در قالب داستان است. این اپرت در چهار قسمت تقسيم شده بود. تولد زال در بخش نخست اجرا شد. سپس ارکستر در حزنآلودترين بخش اجرا داستان انتقال زال به جنگل توسط پدرش را اجرا کرد. بازگشت زال نزد پدر که حالتهايي از گذشت و پشيماني را به همراه دارد در بخش سوم اجرا مي شود و در نهايت عشق زال به رودابه روايت میشود.
نقال اين اثر همايون شجريان است که در کنار دو خواننده سوپرانو و دو خواننده آلتو اپرت سيمرغ را اجرا کردند. همچنین کنسرتهایی از این اثر در باشگاه انقلاب، تالار وحدت و خارج از ایران اجرا شد. در زمان انتشار اثر برخی میگفتند صدای همایون برای خواندن اشعار حماسی مناسب نیست؛ اما متبسم در پاسخ به این انتقادها چنین پاسخ داد: «بسیاری فکر میکنند كه شاهنامه تنها به نقل داستانهای رزمآوری و پهلوانی شخصیتهایش پرداخته و باز با همین نوع نگرش میاندیشند كه پهلوانی تنها به زورآزمایی و رزمآوری محدود میشود. حال اینكه پهلوانی از نگاه فردوسی تنها به زور بازوان نیست، بلكه به قدرت روحی شخصیتهای شاهنامه نیز هست. در گوشهگوشه این اثر تاریخی چشم شاعر به جوانب مختلف زندگی قهرمانانش است و به دغدغههای گوناگون انسان مانند عشق و حرمان و حسد و گذشت و صلح میپردازد. آنان كه صدای همایون شجریان را مناسب این اثر نمیدانند، سیمرغ را نمیشناسند یا نمیخواهند كه بشناسند. صدای همایون شجریان غیر از قابلیتهای تكنیكیاش كه مرا در انتخاب او ترغیب میكرد، در حال حاضر یكی از مناسبترین انتخابها برای چنین كاری است. این گونه كار نباید به شیوه نقالان خوانده شود، آن به جای خویش نیكوست و این در جای خویش!» آلبوم تصویری این اثر نیز به بازار عرضه شده است.
همایون برای این اثر در اولین جشن سالانه موسیقی برنده تندیس طلایی بهترین آلبوم موسیقی اصیل ایرانی در بخش مردمی شد.
خود همایون در جلسهی مطبوعاتی پیرامون این اثر گفت: «این کنسرت به خاطر ترکیبی که در سازبندی داشت، موجب بازتابهایی شد که برای ما بسیار جالب توجه بود؛ به طوری که بعضی از کار خوششان آمده بود و بعضیها هم از اینکه ما از ساز غربی در کنسرت استفاده کرده بودیم، انتقاد میکردند. اما من بهشخصه بازتابهای خوبی را از کنسرت دریافت کردم که نشأتگرفته از نگاه متفاوت و خاص قصمری به موسیقی است.»
«چه آتشها» اثری بر اساس اجرای زنده بوده و این مسأله در فرم اثر نیز مشخص است. بخش اول آن بیشتر بداههخوانی و بداههنوازی است و تصنیفی که از پیش ساخته شده و تدوینی تازه بر اساس موسیقی سنتی است و نگاهی متفاوت به موسیقی سنتی دارد. اما سازبندی بخش دوم آن به آلبوم «نقش خیال» شباهت بیشتری دارد و از نظر فرمال اتفاقات مشترک در آن میافتد. با این حال نمیتوان این دو اثر را در ادامهی یکدیگر دانست و تنها قرابتهایی میانشان وجود دارد.
همایون میگوید ترجیح میدهد برای انتشار یک آلبوم موسیقی از اجرای زنده آن استفاده کند؛ چرا که حس و حالی که خواننده در این فضای زنده دارد، به مراتب دلنشینتر از اجرا در استودیو خواهد بود. او اصلاً پیشنهاد داد که با اندکی تغییرات از خطاهای کوچک چشمپوشی کرد و انتشار اجرای زنده آثار موسیقایی را تبدیل به فرآیندی موثر در موسیقی ایرانی کرد. «چه آتشها» البته به دلیل مشکلات فنی با تأخیر منتشر شد و از آن گذشته، اثر برای دریافت مجوز نیز با مشکلاتی همراه شد. هر چند که خود همایون چندان از این مسأله ناراضی نیست و میگوید: «ترجیحم بر این است که هر دو سال یکبار در انتشار یک آلبوم موسیقایی حضور داشته باشم.»
همایون همچنین میگوید دوست دارد کارهایی که میخواند پر از هیجان باشد و علی قمصری این فرصت را در اختیار او قرار داده است: «در آلبوم «چه آتشها» به نظر من حرفهایی زده شده که میتواند با گذشت دو سال هنوز با مخاطب ارتباط ایجاد کرده و او را همراه اثر کند. این آلبوم به نظر من حرفهایی برای گفتن دارد که احساس میکنم با توجه به شرایط جدید سیاسی و اجتماعی درونیات آن کهنه نیست.»
سبک این اثر، در دو سالی که از انتشار آن میگذرد، حرف و حدیثهای بسیاری را به وجود آورد که «تهمورس» پاسخ خودش را به این مسأله دارد و در پاسخ به اظهارنظرهایی که گفته میشد این اثر پاپ است، به این نکته اشاره کرد که «به گمانم برای از بین رفتن بسیاری از شبهاتی که وجود دارد، باید در گام اول به تعریف مشترکی از موسیقی پاپ برسیم. اگر صحبت از موسیقی «پاپ» مفهوم عامهپسند آن باشد، بنابراین خیلی از آثار برجستهی موسیقی کلاسیک و سنتی ما برای مردمان کوچه و بازار شناخته شده و مورد پسند است، مانند «الهه ناز»، «مرغ سحر» و... که از این دیدگاه، این کار می تواند موسیقی پاپ هم بهشمار بیاید. اما اگر تعریف واقعی از پاپ موزیک بخواهیم بدهیم، نه این اثر موسیقی پاپ نیست. چرا که اولاً هر آهنگ فرم و شخصیت مستقلی از نظر نغمگی، سازبندی و تنظیم دارد که هیچکدام موسیقی پاپ نیست. اما اگر اصراری وجود دارد که سبک این اثر مشخص شود، به نظرم میتوان نام موسیقی معاصر ایران را روی این کار گذاشت؛ چرا که در آن از فرمها و حتی گامهایی استفاده شده که در موسیقی ردیف شنیده نمیشود. ضمن اینکه در این اثر از ترکیب سازی متفاوتی از موسیقی دستگاهی استفاده شده است. حتی در آهنگ «دل به دل» که در مایهی شور است و سازهای ایرانی عهدهدار اصلی اجرای آن هستند، نشانی از ردیف نمیبینیم، اما موسیقی کاملاً ایرانی است. من از احوالات موسیقی تنبور، موسیقی کردی، موسیقی کلاسیک و حتی موسیقی فلامنکو هم در ساخت این اثر الهام گرفتهام. چنانکه مقدمهی «همه هیچم» بر اساس کاری از «پاکو دلوسیا» نوازنده برجسته گیتار فلامنکو ساخته شده است. اما باز هم باید بگویم که این کار ۸ قسمت دارد که یک گونه خاص از موسیقی را پیروی نمیکند که بخواهیم بگوییم «نه فرشتهام نه شیطان» دقیقاً چه نوع از موسیقی است. از اسم کار هم باید این پیام گرفته شود.»
گروه «چرا رفتی» توانست بیش از صدهزار نفر را به دیدن کنسرتهای این اثر ترغیب کند که یک اتفاق کمسابقه در موسیقی ایران به شمار میرود. همایون خودش هم این اثر را بسیار دوست دارد و دربارهی فضای متفاوت آن توضیح میدهد: «در این اثر، انتقال حس یکی از مهمترین دغدغههای ما بود و میخواستیم در کنار آوازی که مخاطب میشنود، آن فضای حسی نیز به او منتقل شود.»
همایون اما خیلی صریح به همهی این انتقادات پاسخ داد و گفت:«من خودم را محدود به کاری نمیکنم و همیشه دوست دارم کارهایی که میخوانم پر از هیجان باشد. کارهای «سهراب پورناظری» در این فضا قرار دارد. ما در فیلم «آرایش غلیظ» کاری را انجام دادیم که در ابتدا با کار روی فضای ارکسترال سازهای ایرانی شروع شد؛ اما بعد با ارائه یکسری ایدههای شیطنتآمیز بازی را شروع کردیم و به موسیقی عجیب و غریبی دست پیدا کردیم که به شدت آن را دوست دارم. زندگی ما کاملاً با 20 سال گذشته متفاوت بوده و مدام نیز در حال تغییر است. نمیتوان این مسأله را انکار کرد که مردم هماکنون کمحوصله شدهاند و ما باید بر همین اساس آثار هنری را تولید و ارائه کنیم. مرغ من یک پا ندارد و پرچمدار این نوع موسیقی هم نیستم. برعکس سعی میکنم تعصب را از کارم بردارم و براساس جامعهام پیش روم. توجه به نیازهای اجتماعی یک ضرورت مهم برای فعالیتهای هنری است. اگر ریتم جامعه تند میشود، در نتیجه ما هم باید در موسیقی تندتر پیش رویم. هنرمند نباید از جامعهاش فاصله بگیرد، وگرنه محکوم به فراموشی است. در این پروسه هدفهای شخصی کمرنگ می شود. برای من این طور بوده و هیچوقت فکر نکردهام رسالت دارم تا به تنهایی موسیقی سنتی ایران را حفظ کنم. این رسالت را هیچ هنرمندی نمیتواند به تنهایی انجام دهد. نگاهی به تاریخ هنر ما نیز نشان میدهد که اتفاقاً همین مردم که ما گاهی به آنها ایراد میگیریم، مهمترین کسانی بودهاند که سنتها و هنر خودشان را حفظ کردهاند. کافی است نگاهی به آموزشگاههای موسیقی بیندازید و ببینید چه تعداد از جوانان در همین شرایط مشغول آموختن ردیفهای موسیقی هستند. در نتیجه همهچیز در روند کار شکل میگیرد. اینکه تصنیف در دوره امروز بیشتر از آواز شنیده میشود، به خاطر اقتضای جامعه است و ممکن است چند سال آینده جای آواز و تصنیف با هم عوض شود.»
آهنگساز اثر در آن از ارکستر بزرگ بهره برده، حدود صدها ساز متفاوت و به همین خاطر میتوان شکوه و عظمت موسیقی ارکسترال غربی را با کلام ایرانی مشاهده کرد. اما همین اثر فرصتی دیگر برای همایون به وجود آورد تا در زمینهی دغدغههایش در موسیقی بگوید: «اصرار ندارم که کارهای موسیقی دستهبندی و برای آن سبک تعیین شود. موسیقی را فقط باید گوش کرد. محوریت آلبوم «مستور و مست» نیز عرفان شرقی است که به اعتقاد من، تلفیق دو فرهنگ مختلف است. آلبوم «مستور و مست» بالانس ذهنی آدمها را نسبت به آثار من، کمتر بر هم میزند. مثلاً وقتی کار «آرایش غلیظ» منتشر شد، میدانستم این کار با سلیقه خیلیها منطبق نیست و از آن انتقاد میشود. با این حال دوست داشتم که در زمینهی موسیقی فیلم تجربه کسب کنم.»
باغومیان دربارهی این اثر گفته است: «با همایون شجریان در پروژهی «سیمرغ» آشنا شدم و با خودم فکر کردم که صدایش چه بافت خوب و چه تحریرهای جالبی دارد. سرانجام توانستم با کمک دوستانم با او دیدار کنم. موسیقیای را که ساخته بودم به او دادم و او هم کار را پسندید.»
آرایش غلیظ
«آرایش غلیظ» ساختهی «سهراب پورناظری» همچنان متفاوتترین تجربهی آوازی همایون است. این اثر به اندازهای فراگیر شد که این اقبال را یافت تا حتی بیشتر از خود فیلم مورد بحث و مداقه قرار گیرد. سهراب برای این اثر نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره سی و دوم فیلم فجر شد. اما در این بخش از فعالیتهای همایون نیز میتوان نگاهِ متفاوتِ او را مشاهده کرد؛ آنقدر که به بهانهی این اثر گفت:« فضای آهنگسازی در سریال ها و فیلم های سینمایی از تنوع چندانی برخوردار نیست و اغلب هنرمندان و تهیه کنندگان این آثار به فرم های شناخته شده و مورد علاقه مخاطبان برای کار آهنگسازی تاکید دارند.ˈبر همین اساس است که قدرت تاثیر موسیقی در آثار سینمایی کمتر مورد توجه قرار می گیرد و این در شرایطی است که فیلمسازان جوان به دلیل جسارت بیشتر در کار تجربی و توام با آزمون و خطای آرام ارام به سمت تجربه فضاهای جدید در کار آهنگساری متن آثار سینمایی گرایش پیدا کرده اند که ثمره این کار به کلیت سینمای ایران کمک خواهد کرد.ˈ»
از نظر همایون، تجربه فضاهای جدید درعرصه تولیدات هنری لازمه فعالیت هنرمندان در حوزه های مختلف بوده و کسب مهارت و رسیدن به نقاط ناآشنا در حوزه بی پایان فرهنگ، نیازمند تجربه فضاهای متعدد است ، موضوعی که کمتر به آن در تولیدات فرهنگی مورد توجه قرار می گیرد. او تاکید کرد که از تجربهی فضاهای متفاوت استقبال میکند:« این شکل کار تجربی به معنای ناآگاهی از حوزه فعالیت نیست. بلکه با روبرو شدن به چنین فضاهایی که پیشتر با آنها مواجه نشده ام علاوه بر آنکه سعی می کنم با کار مطالعاتی و پژوهشی دانشی از آن به دست بیاورم، فضایی را برای محک زدن توانایی هایم ایجاد می کنم تا به دانش و تجربیاتم افزوده شود.»
او همچنین دربارهی فعالیتش همراه با سهراب میگوید:« پورناظری آهنگسازی حرفه ای است و به واسطه کنسرت های متعددی با یکدیگر شناخت خوبی از یکدیگر پیدا کرده ایم ، وقتی پیشنهاد حضور در این اثر را به من داد پس از مطالعه فیلمنامه و گفت و گو درباره تجربه فضای جدید با پروژه آرایش غلیظ همراه شدم. موسیقی این کار براخلاق حرفه اصلی من که خوانندگی و آهنگسازی در حوزه کارهای سنتی است، اثری کاملا مدرن و با سازهایی چون درامز و گیتار الکتریک است و در ابتدا به دلیل تجربه نخستم در این فضا احساس می کردم که اثر نهایی چندان جالب توجه نباشد، اما بعد از اتمام کار، مشاهده فیلم و ارتباط آن با موسیقی از کار راضی بوده و خوشحالم که مخاطبان نیز با این اثر ارتباط برقرار کردند.»
شهرآشوب
«شهرآشوب» به کارگردانی «یدالله صمدی» همکاری دیگرِ همایون با محمدرضا درویشی است؛ این بار در یک اثر تصویری. او در این مجموعه علاوه بر خواندن در تیتراژ پایانی، در طول سریال نیز به جای شخصیت یوسف اندکانی که یکی از پرسوناژهای فیلم است که دارای صدایی خوش بوده و از محضر استاد عبدالقاهر مراغه ای بهره میبرد، به ایفای نقش پرداخت. این تجربه را پیش از این شجریان پدر در فیلم دلشدگان انجام داده بود. در این اثر نیز همایون تنها تصنیفخوانی صرف نکرد و از صدایش بهرهای دراماتیک برد، به خصوص آنجا که میخواند:«روز و شب در حسرت آن بینشان سر میشود/ هر چه میجویم نشانش، بینشانتر میشود/ روی شـهـرآشـوب مــه را گــر بپوشانـی چـو ابـر/ آسمــان شبنشینـان کـی مکــدر مـیشـود؟»
درویشی در این اثر بارِ دیگر از عبدالقادر بهره گرفت. هنرمندی که به او «حافظ» میگفتند. او آخرین موسیقیدان، آهنگساز و نظریهپرداز مهم در دوران است. همایون و درویشی، آلبومی با استفاده از آثار عبدالقادر با نامِ «شوقنامه» منتشر کردند و در آن همایون طولانی ترین تصنیف تاریخ موسیقی ایران را خوانده است. تصنیفی که 21 دقیقه زمان دارد. همایون بخشهایی از این تصنیف را در سهگاه خوانده و عمدهی آن در بخشهای اوج صدای خواننده قرار دارد و همایون توانسته با تمرینات طاقت سوزی که روی این کار انجام داده است، به خوبی از پس کار برآید.
آتش سبز
این اثر به کارگردانی «محمدرضا اصلانی» باز هم همکاری دیگری میان همایون و درویشی است. آهنگسازی که معتقد است همایون بعد از پدرش، مهمترین خوانندهی معاصر ایران است. او در بخش هایی از فیلم نیز آواز خواند. «آتش سبز» بر اساس افسانه کهن «سنگ صبور» داستان دختری به نام ناردانه است که در کودکی سروش ازدواجش را با یک مرد مرده میشنود و برای گریز از این سرنوشت خوفناک ناخواسته گام در راهی دشوار می گذارد. درویشی موسیقی متن این فیلم را براساس قطعهی «بینشان» دساخته و ضبط کرده است.
رسم عاشقی
«رسم عاشقی» یکی دیگر از تجربیاتِ همایون در خواندن برای یک اثر تصویری است. صرفنظر از آوازی که همایون در این اثر اجرا کرده، معدود فعالیتهایش در این حوزه نشان میدهد او در انتخابِ آثار نیز وسواس بسیاری دارد. «رسم عاشقی» دارای ايدهای کاملاً نو و بکر و ضد کليشه است و پایانبندی متفاوتِ آن حس تاثيرگذاري تراژيک و غمباری را منتقل مي کند. او در این سریال تصنیف «آتشی در سینه دارم... » را اجرا کرد. این قطعه را اولین بار، « قمرالملوک وزیری» بر اساس شعری از حسین پژمان بختیاری و آهنگی از مرتضی نی داوود خواند. نیداوود گفته است که این بهترین قطعهای است که ساخته است. جز همایون خوانندگانِ دیگری نیز این قطعه را خواندهاند که از جملهی آنان میتوان به تاج اصفهانی و صدیق تعریف اشاره کرد. آهنگ در مایه دشتی است و شعرش این است: «آتشی در سینه دارم جاودانی، عمر من مرگیست نامش زندگانی، رحمتی کن کز غمت جان میسپارم، بیش از این من طاقت هجران ندارم....» همایون این قطعهی سه دقیقهای را بسیار پخته و بیعیب اجرا میکند – به خصوص بخش ابوعطایش را-.
عکس: سعید عبدالهی
او در این سالها تعداد زیادی اثر خلق کرده که بخشی از آنها مستقل و تعدادیشان همراه پدر بوده است. برخی با فروش و استقبال کمنظیر -بینظیر اصطلاح درستتری است- روبهرو شده و برخی نه؛ آلبومهایی توانسته او را چند گام در موسیقی و آوازش جلو ببرد و در این میان تعدادی هم آنقدر چیزی به زندگی هنریاش نیفزوده است.
او حالا یکی از پراقبالترین خوانندگان موسیقی سنتی است و به دنبال کسب تجربههای جدید میرود. میتوان او، صدا و آثارش را دوست داشت یا نداشت -مثل هر هنرمند دیگری- اما نمیتوان او را نادیده گرفت.
شاید باید توفیق اصلی «همایون» را در چیز دیگری دانست. در همین نامش. او فرزند «محمدرضا شجریان» است؛ آوازخوانی که به او «خسروی آواز ایران» لقب دادهاند و بسیاری اسطورهی آوازش میدانند؛ اما «همایون» با وجود آنکه هر بار در گفتوگوهای معدودی که انجام میدهد، به این مسأله اشاره میکند که زیر سایهی پدر بودن را افتخار خودش میداند، حالا در آستانهی 40 سالگی، توانسته مستقل از نام «شجریان بزرگ» شناخته شود. او در 40 سالگی کارنامهای دارد که میتواند مستقل از پدرش، مورد بررسی قرار گیرد و از این هم مهمتر، از معدود خوانندگانی باشد که مستقل از «سبک شجریان» میخواند. هرچند خودش بگوید: «به نظر من سایه چیز خوبی است، مخصوصاً سایه یک هنرمند بزرگ.»
- همایون نوازنده
«همایون» چون دو خواهرش -افسانه و مژگان- از کودکی و از دَهسالگي آواز را زير نظر پدر فرا گرفت و در دوران بلوغ، روزانه تکنیک آواز و صداسازی را به صورت فشرده آموخت؛ اما مدتي پيش از آن به آثار طاهرزاده و قمرالملوک وزیری گوش ميكرده تا با شیوههای آوازی آشنا شود.
او از جمله موزيسينهايي است كه در هنرستان موسيقي درس خواند. آنجا ساز كمانچه را به عنوان ساز تخصصي خود فراگرفت و زير نظر اردشیر کامکار كار كرد. اما از همان زمان نگاهی متفاوت به موسیقی و حتی سازی چون کمانچه -که در ظاهر چندان انعطافپذیر به نظر نمیرسد- انجام میداد و با سازش قطعات کلاسیک مینواخت. هر چند سالها بعد دربارهی آن بگوید: «در آن سن 15 سالگی، کارهایی که با کمانچه انجام میدادم به نظرم کار خیلی شاق و عجیبی میآمد. در صورتی که اصلاً آن کار لزوم نداشت. یک ویولنیست همان اثر را چندین برابر بهتر و صحیحتر مینواخت.»
همایون اما از همان سنين نوجواني، در كنسرتهاي پدر حضور داشت و به عنوان نوازندهي تنبك فعاليت ميكرد. اولين اجراي او روي صحنه به عنوان نوازندهي تنبك، زماني بود كه 16 ساله بود. بعد از آن نيز به صورت مستمر به عنوان نوازندهي اين ساز حضور داشت. اولين اثري كه به عنوان نوازندهي تنبك در آن حضور دارد، اثر«ياد ايام» است. همايون 16 ساله به توصيهي عمويش -عليرضا شجريان- همکاری با پدر و گروه موسیقی «آوا» را بهعنوان نوازندهی تمبک در تور کنسرتهای اروپا و آمریکا آغاز كرد. «آسمان عشق» نتيجهي اين دوران همكاري است.
همنوازی تمبک در کنسرت ماهور «شب وصل» در کنار پدر، داریوش طلایی و سعید فرجپوری، همکاری در اجرای موسیقی «معمای هستی» بههمراهی لطفی، افشارنیا و پدر در کلن آلمان، همنوازی تمبک و کمانچه آلتو در گروه آوا برای اجرای کنسرت افشاری «آرامِ جان» در وین، همنوازی تمبک در اجرای کنسرت «زمستان است» از سری کنسرتهای آمریکای شمالی همراه با پدر، حسين علیزاده و كيهان کلهر، همکاری با پدر در آلبوم «بوی باران» به آهنگسازی حسین یوسفزمانی، از ديگر فعاليتهاي همايون نوازنده است.
او در آثار متعدد دیگری هم همراه با پدر به عنوان نوازنده حضور داشت؛ اما جز همراهی با پدر، در آثار معدودی به عنوان نوازنده حضور یافته است که از جملهی آن میتوان به آلبوم «طبیب دل» اشاره کرد که در آن «محمد جواد ضرابیان» آهنگساز بود و «سیامک شجریان» خوانندگیاش را برعهده داشت. همایون در این آلبوم به نواختن سنتور، دایره و دهل پرداخته و تدوین، میکس و مسترینگ دیجیتال این آلبوم نیز بر عهدهی او و ریموند موسسیان بود؛ اما در سالهای بعد که فعالیتهای آوازخوانیاش بیشتر شد، در کمتر اثری ساز نواخت.
- همايون همخوان
- همايون آهنگساز
آن قطعه البته تنها قطعهاي نيست كه «همايون» ساخته. او قطعهي ديگري با نام «دشت» دارد كه در سال 75 بر روی شعر زندهیاد فریدون مشیری ساخته است. «شاهین یوسفزمانی» آن را تنظیم و سرانجام هم در تلویزیون ضبط و پخش شد. در آن دوره تصنیف دیگری هم به نام «دلستان» بر روی شعر سعدی ساخته كه «عمادرضا نكویی» آن را تنظیم كرده و علیرضا افتخاری آن را خوانده است.
- همايون خواننده
«همايون» اين فرصت را داشت كه در اولين اثر خود تصنيفي از «سيمين بهبهاني» كه او را بانوي غزل ايران ميخوانند، اجرا كند. اين تصنيف، از استقبال بسيار گستردهاي برخوردار شد و موفقيت بسياري را براي «همايون جوان» به همراه داشت؛ اتفاقي كه چندين سال بعد از آن بار ديگر در آلبوم «نهفرشتهام، نه شيطان» رخ داد و تصنيف «چرا رفتي» را به يكي از پراقبالترين (هيتترين) آثاري كه او خوانده، بدل كرد.
«نسیم وصل» از معدود آثاري است كه جز علاقهمندان موسيقي سنتي، دیگران را نيز به سمت خود كشاند. اين ماجرا زماني اهميت بيشتري پيدا ميكند كه به اين مسأله توجه كنيم كه اثر، شامل تصانيفي با مضامين عميق عاطفي و حزنانگيزاست؛ اما آهنگسازي استادانهي ضرابيان به همراه انتخاب اشعار دقيق و همچنين صداي همايون سبب شد تا طيف وسيعي از مخاطبان را به سمت خود جلب كند.
«محمد جواد ضرابيان» پيش از اين اثر، همكاريهاي متعددي با «عليرضا افتخاري» داشت. اين آهنگساز در محضر «محمدتقی مسعودیه» موسيقي را فرا گرفته بود و براي انتشار اين اثر، از یک ارکستر مجلسی که با ارکستر ایرانی همراه شده بود، بهره گرفت. او در تعدادي از تصانيف اين اثر از حال و هواي اركستر گلها بهره گرفت و بقيهي تصانيفاش در سبك و سياق آثار خود ضرابيان است. «نسيم وصل» را ميتوان اثري دانست كه خواننده و آهنگساز، هر دو تواناييهاي ناشناختهي خود براي مخاطب را به نمايش گذاشتند. البته بعد از انتشار اين اثر، «محمدرضا شجریان» در مصاحبهای عنوان کرد که در ضبط این اثر نقشی نداشته است.
- ناشکیبا
تصنیف «چه دانستم» از اردشیر کامکار با شعر مولانا، ساز و آواز «ناشكیبا» در شور با همنوازی اردوان و غزل سعدی، تصنیف «می عشق» از اردشیر كامكار و غزل حافظ، قطعه بیكلام «هامون» از اردشیر، آواز «زهر شیرین» با شعر فریدون مشیری، ساز و آواز دشتی «داغ دوستی» با كمانچه اردشیر و غزل سعدی، تصنیف «پنهان چو دل» با غزل مولانا (ملهم از موسیقی خراسان)، و رِنگ «رقص چوب» از جمله قطعات اين اثر است.
در اين اثر ارسلان کامکار، اردوان كامكار، كامبیز گنجهای، سینا جهانآبادی، تهمورس پورناظری، شروین مهاجر، سهراب پورناظری و سعید نایبمحمدی نوازندگي كردهاند. خود همايون دربارهي اين اثر گفته است: «در یكی از دیدارهای دوستانهای كه با آقای اردشیر كامكار داشتم، ایشان صحبت از گروه جوانی كه گرد آورده و آنها را سرپرستی میكند به میان آوردند و خواستند كه من نیز تمرینات گروه را ببینم و اجرای قطعات را بشنوم و در صورت تمایل با ایشان همكاری كنم. فرصتی دست داد و چند قطعه را شنیدم. گروه جوان بسیار پرشور و با احساس قطعات را اجرا میكردند كه این نیز بر جذابیت كار میافزود و كلیت آثار مورد پسندم واقع شد. تنها مورد، یكی از تصانیف بود كه لازم بود برای آن شعری انتخاب شود كه آقای كامكار این كار را به من سپرد تا با انتخاب شعری مناسب برای اجرا آماده شود و این كار چند ماه به درازا كشید تا اینكه شعر تصنیف «می عشق» و آوازها را انتخاب كردم.»
دومين اثر همايون، به شكل مدام با اثر اولش مقايسه ميشد؛ او خود البته اين قياس را غيرضروري دانسته و گفته است: «هر اثری در بستر تاریخی و شرایط زمانی و تبعات احساسی خاص خود جاری است و این دو اثر نیز صرفنظر از مورد مزبور كه در دو فضا و در حال و هوایی متفاوت قرار دارند؛ اما هر دو برایم به لحاظ احساس دوستداشتنی و از جنبه فنی ارزشمند هستند.» با همهي اينها اما اردشير كامكار يكي از نقاطقوت اثر به حساب ميآيد. اگرچه نوازندگي گروه بسيار پرقدرت و پرشور است، اما اردشير خود در اين اثر كمانچه نواخته و علاوه بر آن چند ساز كوبهاي را نيز اجرا كرده و جواب آوازي ماندگار داده، «اردوان» هم با سنتور در اين زمينه نقش مهمي ايفا كرده است.
- شوق دوست
او دربارهي اين همكاري گفته است: «صرفنظر از مسائل فنی و هنری، من و ایشان كه به حق، آهنگسازی بسیار خوشقریحه و دوستی بزرگوار و بهرهمند از عواطف و خصلتهای برجسته انسانی هستند، بسیار صمیمی و در عین حال در كار خود جدی هستیم و این ارتباط در كارهای مشتركمان هم كاملاً تأثیرگذار بوده است.»
همایون در اين اثر از فضاهاي جديدي در تصنیفخوانی بهره گرفته و در آواز هم دست به ابتکاراتی زده است؛ اتفاقي كه در آثار بعدياش به خصوص همكاري با تهمورس و سهراب پورناظري با وضوح بيشتري ديده ميشود. اما در «شوق دوست» براي نخستينبار از تحریرهای غیرمتعارف بهره گرفت. تصنیف «دلشده»، «مست نگاه» و «بت عاشقان» از جمله قطعات اين اثر است. آواز سهگاه و مخالف آن بستری بود برای آنکه همایون آمادگی صدای خودش و حاصل چندین سال صداسازی را به رخ بکشد.
- نقش خیال
شاید از همان آلبوم میشد حدس زد که «همایون» تا چه اندازه به فعالیتهای متفاوت از بستر صِرف موسیقایی اعتقاد دارد. آهنگساز در این اثر در آواز «گناه عشق» از تلفیق اركستراسیون و سازهای ایرانی با گیتار و دستگاه تارانتاس فلامنکو استفاده کرده بود. این اتفاق تا آن روز در کارنامهی همایون، اتفاق بدیعی به نظر میرسید، به خصوص اینکه بسیاری نگران واکنش پدر دربارهی چنین تجربهای بودند. شجریان بزرگ اما در همین خصوص گفت: «من عملاً در كارهای همایون دخالت نمیكنم تا خودش مرحله آزمون و خطا را -كه پروسه بسیار مهمی در سیر حركت یك هنرمند به سوی كمال است- طی كند. هر هنرمندی باید بداند كه آنقدر باید اجرا كرد و شنید تا به خطاها و لغزشها پی برد و آنها را در كارهای بعدی جبران كرد تا تكامل حاصل شود. من این مسیر سخت و صخرهخیز و سنگلاخ را با پای پیاده پیمودم. در حالی كه شاید احساس میشد میتوان به وسیله كسی یا چیزی، قسمت بیشتری از این راه را پرید. اما به این ترتیب هرگز آن كمال مطلوب حاصل نخواهد شد. بایستی رفت و زمین خورد و برخاست و تلاش كرد و آنقدر این كار را تكرار كرد تا پخته شد.»
- با ستارهها
از عوامل موفقیت این اثر میتوان به انتخابِ اشعار دلنشین از شاعران بزرگی چون سایه، سیمین بهبهانی و حسین منزوی اشاره کرد. این آلبوم اما برای همایون، بار دیگر آزمونی برای کسب تجربههای نو بود. او خود را پایبند رپرتوار کلاسیک موسیقی سنتی نشان نداد و در آن از چند تصنیف بهره برد؛ بیآنکه خود را ملزم کند اثری آوازی در آن بخواند.
از همین اثر است که او آرامآرام به سوی تجربههای جدید که در آثار متأخرش به وضوح دیده میشود، گام برمیدارد. یک سال پیش از انتشارِ این اثر، «محمدرضا شجریان» در گفتوگویی به این مسأله اشاره کرد که دیگر خودش را ملزم به نوآوری نمیداند و این کار را وظیفهی کسانی چون همایون میداند. همایون اما وقتی در برابر این پرسش قرار گرفت که آیا خودش را ملزم به نوآوری میداند، پاسخ داد: «منظور پدر (حتی اگر از من هم اسم برده باشند) یک نسل است. هر نسلی به فراخور شرایط فرهنگی، اتفاقات اجتماعی و روابط فرهنگی با کشورهای دیگر فرزند زمانه خود میشود که حالا ممکن است کارشان هم با نسلهای قبل متفاوت باشد. ولی فکر میکنم اصرار روی نوآوری به نتیجهی جالبی ختم نمیشود. به نظرم این پافشاری برای نوآوری، غیرطبیعی است. خلاقیت و نوآوری به شکل طبیعی باید در هنرمند بجوشد و پیش بیاید. این را هم در نظر بگیرید که نوآوری و ایدههای جدید ممکن است در آغاز کسانی را با خود همراه کند؛ اما در درازمدت نشانی از آن نباشد و البته بالعکس. اما این تصور که عدهای باید بنشینند کنار هم و بگویند حالا چگونه باید نوآوری کنیم را درک نمیکنم. نوآوری و ایدههای جدید به شکل طبیعی در زندگی هنری بعضی از هنرمندان رخ میدهد. ممکن است سالیان سال این اتفاق نیفتد. اما شرایط به گونهای است که دغدغه امروز من هم مثل بسیاری دیگر حفظ کردن اندوختههایی است که داریم. ما باید در موسیقی ایرانی حداقل 100 نفر خواننده خوب و قدرتمند داشته باشیم که نداریم و این معضل است. وقتی چنین شرایطی وجود دارد، طبیعی است که عمده تلاشها صرف حفظ از پیشماندهها میشود. اینکه ابتدا بتوانیم اسطورههایی مثل بزرگان موسیقی سنتی در گذشته داشته باشیم و بعد به مرزهای جدید و گامهای بعدی فکر کنیم.»
- قیژک کولی و خورشید آرزو
این دو اثر زمانی به انتشار درآمد که اعضای گروه «دستان»، دیگر کمتر به اجرای موسیقی سازی رغبت نشان میدادند. این گروه بعد از همکاری با خوانندگانی از جمله شهرام ناظری، پریسا، مرحوم ایرج بسطامي و سالار عقیلی با همایون شجریان همکاری کرد. همین دو اثر، این فرصت را به همایون داد تا اولین کنسرتهای خود را به صورت مستقل انجام دهد. کنسرتی که پدر در شب اول و آخر، در ردیف نخست نشست تا قوت قلبی برای پسر باشد. البته آن کنسرت با اتفاقات عجیب و غریبی همراه شد: قطع برق سالن وزارت كشور در دو شب انتهايي كنسرت! البته شب اول، دستگاههاي برق اضطراري، نور چند پروژكتور و دستگاههاي صدابرداري را تأمين كردند تا پارت اول كنسرت -تا زمان وصل برق در پارت دوم- انجام شود.
اما در شب دوم تا وصل شدن UPSها، مردم يك ساعتي در تاريكي مطلق سالن به انتظار نشستند. به همین خاطر بود که پيشاپيش آنها محمدرضا شجريان با چهرهاي برافروخته روي سن آمد و ضمن تشكر و عذرخواهي از مردم گفت: «من دست تكتك شما عزيزان را ميبوسم... همه اين كارها را ميكنند تا صداي ما به گوش شما نرسد. اما بايد بدانند تا زماني كه زبان فارسي هست، موسيقي هم هست و هيچكس نميتواند جلوي زبان و موسيقي ما را بگيرد!» بعد از پایان کنسرت نیز، همايون و دستان در نامهاي از كليه تماشاچيان اين دو شب به خاطر مشكلات پيشآمده پوزش خواستند و آن را خارج از حوزه اختيارات خود توصيف کردند.
- شب جدایی
در آلبوم «شب جدایی» همایون با «مزدا انصاری» کار کرد. آهنگسازی که متخصص موسیقی گلهایی است و پیش از این سابقهی همکاری با استاد شجریان را نیز در آلبوم «آهباران» داشت. خود انصاری میگوید شجریان بزرگ علاوه بر اینکه حق استادی به گردنش دارد، حق پدری هم دارد. «آهباران» را شجریان پدر از این آهنگساز خواند و همان زمان ایدهی شکلگیری «شب جدایی» شکل گرفت و همایون و انصاری، مدتی وقت صرف انتخاب قطعات کردند.
برای همین است که انصاری میگوید: «میتوانم بگویم که آن آلبوم یکی از موفقترین تجربههای موسیقایی من بود و از کار کردن با همایون خیلی لذت بردم. همه میدانند که من آدم رک و صریحی هستم و اهل تملقگویی بیخودی هم نیستم؛ اما واقعاً کار کردن با همایون مخصوصاً به دلیل اخلاق حرفهای که دارد، لذتبخش و فوقالعاده است. در مورد استاد هم همیشه به ایشان گفتهام که وقتی با شما کار میکنم، احساس حقارت میکنم. اصلاً احساس آهنگساز بودن به من دست نمیدهد، چون کارها را آنقدر خوب اجرا میکند که من به جای آهنگساز تنها به عنوان یک رکوردر کار را ضبط میکنم. این واقعاً باعث افتخار است و کمتر خوانندهای هست که بتوان در حد همایون و استاد شجریان با آنها راحت بود.»
انصاری میگوید آنچه باعث شده همایون به جایگاهی که الان دارد برسد، هم تکنیک و قدرت خودش بوده و هم هوش سرشارش و در کنار همه اینها اخلاق حرفهای که دارد.
برای همین است که انصاری میگوید: «میتوانم بگویم که آن آلبوم یکی از موفقترین تجربههای موسیقایی من بود و از کار کردن با همایون خیلی لذت بردم. همه میدانند که من آدم رک و صریحی هستم و اهل تملقگویی بیخودی هم نیستم؛ اما واقعاً کار کردن با همایون مخصوصاً به دلیل اخلاق حرفهای که دارد، لذتبخش و فوقالعاده است. در مورد استاد هم همیشه به ایشان گفتهام که وقتی با شما کار میکنم، احساس حقارت میکنم. اصلاً احساس آهنگساز بودن به من دست نمیدهد، چون کارها را آنقدر خوب اجرا میکند که من به جای آهنگساز تنها به عنوان یک رکوردر کار را ضبط میکنم. این واقعاً باعث افتخار است و کمتر خوانندهای هست که بتوان در حد همایون و استاد شجریان با آنها راحت بود.»
انصاری میگوید آنچه باعث شده همایون به جایگاهی که الان دارد برسد، هم تکنیک و قدرت خودش بوده و هم هوش سرشارش و در کنار همه اینها اخلاق حرفهای که دارد.
- آب، نان، آواز
قمصری خودش دربارهی این اثر گفته است: «آلبوم «آب، نان، آواز» در دورهای از آهنگسازی من اتفاق افتاد که دغدغهام پیدا کردن زبان هارمونیک ایرانی بود. هنوز هم معتقدم که هوموفونی به موسیقی ایرانی میتواند بیشتر از پلیفونی سلیقهای کمک کند. هوموفونی موسیقی را به طرف نرم و روشنتر شدن پیش میبرد و مؤلفه ملودی اصلی را بیشتر به رسمیت میشناسد.»
- شوق نامه
مراحل تمرين، ضبط و توليد این اثر، 6 سال به طول انجاميد. آهنگساز اثر دربارهی آن گفته است: «حتي در اين سي سال، هيچكس اين سوال برايش پيش نيامد كه عبدالقادر مراغي كيست؟ نُتهايش در ايران چه ميكند؟ و سوالاتي از اين قبيل ذهن كسي را مشغول نكرد. مدتها پيش متوجه شدم كه آقاي مسعوديه اين نتها را در اختيار دارند و وقتي با ايشان تماس گرفتم و پرسيدم نتها را از كجا آوردهاند، پاسخ داد كه نتها را از ثمين باغچهبان گرفته است. من هم به باغچهبان سپردم تا اين نتها را برايم پيدا كنند.»
موسیقی «شوقنامه» و آوازی که همایون در آن خواند، سنگين است و شاید برای عموم مخاطبان شنیدناش دشوار باشد. آنچه همایون در آلبوم «شوقنامه» ميخواند به دو بخش تقسيم ميشود. بخش اول همان قسمتهايي است كه همايون شعر ميخواند و در بخش ديگر او شعر نميخواند، اما آواز ميخواند كه به اين بخش دوم ترنم گفته ميشود كه به منظور افزودن حس ناب موسيقي به كار ميرود.
اگرچه شجریان پدر، علاقهی چندانی به اظهارنظر دربارهی آثار پسرش ندارد، اما این آلبوم مورد توجه ویژهاش قرار گرفت؛ به طوری که در مستندی که دربارهی این اثر ساخته شد، گفت: «عبدالقادر در این کار از خواننده بهعنوان یک ساز استفاده کرده و همایون بهعنوان خواننده این اثر نشان داده که باهوش و تواناست؛ زیرا توانسته به سرعت کار را یاد بگیرد و کار را بسیار تمیز و خوب ارائه دهد. من واقعاً به وجود او افتخار میکنم و انگشتبهدهان ماندهام که این همه نفس را از کجا آورده؛ زیرا من که پدرش هستم نفسم میگیرد ولی او به راحتی این کار را انجام داده است. زمانی که مردم این کار را بشنوند، متوجه اصل داستان میشوند که فرم آن زمان با فرم موسیقی الان کاملاً فرق میکند؛ زیرا ما هماکنون بر اساس موسیقی دستگاهی یک کار را اجرا میکنیم که یک موسیقی حسابشده است و مانند غزلی است که میتوانیم قافیهی آن را حدس بزنیم. اما موسیقی عبدالقادر موسیقیای است که قافیه ندارد و به هیچ وجه نمیتوانیم پیشبینی کنیم که در دو نت بعد چه اتفاقی میافتد و موتیفها که پشت سر هم میآیند، چقدر زیبا عوض میشود. این درحالی است که ما هماکنون با موتیفها به اینگونه عمل نمیکنیم و موتیفها در موسیقی ما تکرار نمیشوند و دائم به شکل ظریفی تغییر شکل میدهند.»
- بی من مرو
- اپرای مولوی
حالا اما با تلاشهاي «بهروز غريبپور» که همين روزها اپراي «سعدي» اش روي صحنه است، این رویا محقق شده است. در اين ميان سهمِ «همايون» اجرا در يكي از پرقدرتترينِ اين اپراها، يعني اپراي «مولوي» با آهنگسازی «بهزاد عبدی» است. در این اپرای ۱۱۰ دقیقهای ، ۱۰۰ عروسک، حدود 6 هزار بیت از اشعار دفاتر ششگانهی مثنوی و دیوان شمس را اجرا کردند. «همایون» در این اپرای 16 پردهای در نقشِ شمس خواند و «محمد معتمدي» و «محمدرضا صادقی» مولانا و امیر تومان مغول را .
اپرای «مولانا» با استقبال مخاطبان و همچنین اهالی موسیقی قرار گرفت. هنوز که هنوز است بسیاری خاطرهی اولین ملاقات شمس و مولانا و گفتگوی موسیقایی میانِ آنها و قدرتِ آوازخوانانش را به خاطر دارند، به خصوص آنکه همایون و معتمدی این بخش را به صورت بداهه اجرا کردند:
مولانا: کیستی تو؟
شمس: کیستی تو؟
مولانا: قطرهای از بادههای آسمان
شمس:این جهان زندان و ما زندانیان، حفره کن زندان و خود را وارهان
مولانا: کیستی تو؟
شمس:آدمی مخفیست در زیر زبان این زبان پرده است بر درگاه جان
مولانا: کیستی تو؟
«مولوی» چون دیگر آثار عبدی در اکراین و توسط ارکسترِ ناسیونال این کشور به رهبری «ولادیمیرسیرنکو» با کیفیتی بینظیر ضبط شد. همایون در این اثر تنها قطعات را اجرا نکرده، بلکه آوازخوانیش کاملا دراماتیک است، او در آوازش از تکنيک هاي نمايش ايراني مانند تعزيه و پردهخواني نیز بهره برده است که البته در این میان نمیتوان نقش ليبرتوی زيبای غريب پور را نادیده گرفت.
- سیمرغ
همایون در این اثر، برای اولین بار از «فردوسی» خواند و به خوبی توانست از پس پيچيدگيهايش برآید؛ به خصوص آنکه شعرهاي فردوسي يکپارچه و در قالب داستان است. این اپرت در چهار قسمت تقسيم شده بود. تولد زال در بخش نخست اجرا شد. سپس ارکستر در حزنآلودترين بخش اجرا داستان انتقال زال به جنگل توسط پدرش را اجرا کرد. بازگشت زال نزد پدر که حالتهايي از گذشت و پشيماني را به همراه دارد در بخش سوم اجرا مي شود و در نهايت عشق زال به رودابه روايت میشود.
نقال اين اثر همايون شجريان است که در کنار دو خواننده سوپرانو و دو خواننده آلتو اپرت سيمرغ را اجرا کردند. همچنین کنسرتهایی از این اثر در باشگاه انقلاب، تالار وحدت و خارج از ایران اجرا شد. در زمان انتشار اثر برخی میگفتند صدای همایون برای خواندن اشعار حماسی مناسب نیست؛ اما متبسم در پاسخ به این انتقادها چنین پاسخ داد: «بسیاری فکر میکنند كه شاهنامه تنها به نقل داستانهای رزمآوری و پهلوانی شخصیتهایش پرداخته و باز با همین نوع نگرش میاندیشند كه پهلوانی تنها به زورآزمایی و رزمآوری محدود میشود. حال اینكه پهلوانی از نگاه فردوسی تنها به زور بازوان نیست، بلكه به قدرت روحی شخصیتهای شاهنامه نیز هست. در گوشهگوشه این اثر تاریخی چشم شاعر به جوانب مختلف زندگی قهرمانانش است و به دغدغههای گوناگون انسان مانند عشق و حرمان و حسد و گذشت و صلح میپردازد. آنان كه صدای همایون شجریان را مناسب این اثر نمیدانند، سیمرغ را نمیشناسند یا نمیخواهند كه بشناسند. صدای همایون شجریان غیر از قابلیتهای تكنیكیاش كه مرا در انتخاب او ترغیب میكرد، در حال حاضر یكی از مناسبترین انتخابها برای چنین كاری است. این گونه كار نباید به شیوه نقالان خوانده شود، آن به جای خویش نیكوست و این در جای خویش!» آلبوم تصویری این اثر نیز به بازار عرضه شده است.
همایون برای این اثر در اولین جشن سالانه موسیقی برنده تندیس طلایی بهترین آلبوم موسیقی اصیل ایرانی در بخش مردمی شد.
- چه آتشها
خود همایون در جلسهی مطبوعاتی پیرامون این اثر گفت: «این کنسرت به خاطر ترکیبی که در سازبندی داشت، موجب بازتابهایی شد که برای ما بسیار جالب توجه بود؛ به طوری که بعضی از کار خوششان آمده بود و بعضیها هم از اینکه ما از ساز غربی در کنسرت استفاده کرده بودیم، انتقاد میکردند. اما من بهشخصه بازتابهای خوبی را از کنسرت دریافت کردم که نشأتگرفته از نگاه متفاوت و خاص قصمری به موسیقی است.»
«چه آتشها» اثری بر اساس اجرای زنده بوده و این مسأله در فرم اثر نیز مشخص است. بخش اول آن بیشتر بداههخوانی و بداههنوازی است و تصنیفی که از پیش ساخته شده و تدوینی تازه بر اساس موسیقی سنتی است و نگاهی متفاوت به موسیقی سنتی دارد. اما سازبندی بخش دوم آن به آلبوم «نقش خیال» شباهت بیشتری دارد و از نظر فرمال اتفاقات مشترک در آن میافتد. با این حال نمیتوان این دو اثر را در ادامهی یکدیگر دانست و تنها قرابتهایی میانشان وجود دارد.
همایون میگوید ترجیح میدهد برای انتشار یک آلبوم موسیقی از اجرای زنده آن استفاده کند؛ چرا که حس و حالی که خواننده در این فضای زنده دارد، به مراتب دلنشینتر از اجرا در استودیو خواهد بود. او اصلاً پیشنهاد داد که با اندکی تغییرات از خطاهای کوچک چشمپوشی کرد و انتشار اجرای زنده آثار موسیقایی را تبدیل به فرآیندی موثر در موسیقی ایرانی کرد. «چه آتشها» البته به دلیل مشکلات فنی با تأخیر منتشر شد و از آن گذشته، اثر برای دریافت مجوز نیز با مشکلاتی همراه شد. هر چند که خود همایون چندان از این مسأله ناراضی نیست و میگوید: «ترجیحم بر این است که هر دو سال یکبار در انتشار یک آلبوم موسیقایی حضور داشته باشم.»
همایون همچنین میگوید دوست دارد کارهایی که میخواند پر از هیجان باشد و علی قمصری این فرصت را در اختیار او قرار داده است: «در آلبوم «چه آتشها» به نظر من حرفهایی زده شده که میتواند با گذشت دو سال هنوز با مخاطب ارتباط ایجاد کرده و او را همراه اثر کند. این آلبوم به نظر من حرفهایی برای گفتن دارد که احساس میکنم با توجه به شرایط جدید سیاسی و اجتماعی درونیات آن کهنه نیست.»
- نه فرشتهام، نه شیطان
سبک این اثر، در دو سالی که از انتشار آن میگذرد، حرف و حدیثهای بسیاری را به وجود آورد که «تهمورس» پاسخ خودش را به این مسأله دارد و در پاسخ به اظهارنظرهایی که گفته میشد این اثر پاپ است، به این نکته اشاره کرد که «به گمانم برای از بین رفتن بسیاری از شبهاتی که وجود دارد، باید در گام اول به تعریف مشترکی از موسیقی پاپ برسیم. اگر صحبت از موسیقی «پاپ» مفهوم عامهپسند آن باشد، بنابراین خیلی از آثار برجستهی موسیقی کلاسیک و سنتی ما برای مردمان کوچه و بازار شناخته شده و مورد پسند است، مانند «الهه ناز»، «مرغ سحر» و... که از این دیدگاه، این کار می تواند موسیقی پاپ هم بهشمار بیاید. اما اگر تعریف واقعی از پاپ موزیک بخواهیم بدهیم، نه این اثر موسیقی پاپ نیست. چرا که اولاً هر آهنگ فرم و شخصیت مستقلی از نظر نغمگی، سازبندی و تنظیم دارد که هیچکدام موسیقی پاپ نیست. اما اگر اصراری وجود دارد که سبک این اثر مشخص شود، به نظرم میتوان نام موسیقی معاصر ایران را روی این کار گذاشت؛ چرا که در آن از فرمها و حتی گامهایی استفاده شده که در موسیقی ردیف شنیده نمیشود. ضمن اینکه در این اثر از ترکیب سازی متفاوتی از موسیقی دستگاهی استفاده شده است. حتی در آهنگ «دل به دل» که در مایهی شور است و سازهای ایرانی عهدهدار اصلی اجرای آن هستند، نشانی از ردیف نمیبینیم، اما موسیقی کاملاً ایرانی است. من از احوالات موسیقی تنبور، موسیقی کردی، موسیقی کلاسیک و حتی موسیقی فلامنکو هم در ساخت این اثر الهام گرفتهام. چنانکه مقدمهی «همه هیچم» بر اساس کاری از «پاکو دلوسیا» نوازنده برجسته گیتار فلامنکو ساخته شده است. اما باز هم باید بگویم که این کار ۸ قسمت دارد که یک گونه خاص از موسیقی را پیروی نمیکند که بخواهیم بگوییم «نه فرشتهام نه شیطان» دقیقاً چه نوع از موسیقی است. از اسم کار هم باید این پیام گرفته شود.»
گروه «چرا رفتی» توانست بیش از صدهزار نفر را به دیدن کنسرتهای این اثر ترغیب کند که یک اتفاق کمسابقه در موسیقی ایران به شمار میرود. همایون خودش هم این اثر را بسیار دوست دارد و دربارهی فضای متفاوت آن توضیح میدهد: «در این اثر، انتقال حس یکی از مهمترین دغدغههای ما بود و میخواستیم در کنار آوازی که مخاطب میشنود، آن فضای حسی نیز به او منتقل شود.»
- آرایش غلیظ
همایون اما خیلی صریح به همهی این انتقادات پاسخ داد و گفت:«من خودم را محدود به کاری نمیکنم و همیشه دوست دارم کارهایی که میخوانم پر از هیجان باشد. کارهای «سهراب پورناظری» در این فضا قرار دارد. ما در فیلم «آرایش غلیظ» کاری را انجام دادیم که در ابتدا با کار روی فضای ارکسترال سازهای ایرانی شروع شد؛ اما بعد با ارائه یکسری ایدههای شیطنتآمیز بازی را شروع کردیم و به موسیقی عجیب و غریبی دست پیدا کردیم که به شدت آن را دوست دارم. زندگی ما کاملاً با 20 سال گذشته متفاوت بوده و مدام نیز در حال تغییر است. نمیتوان این مسأله را انکار کرد که مردم هماکنون کمحوصله شدهاند و ما باید بر همین اساس آثار هنری را تولید و ارائه کنیم. مرغ من یک پا ندارد و پرچمدار این نوع موسیقی هم نیستم. برعکس سعی میکنم تعصب را از کارم بردارم و براساس جامعهام پیش روم. توجه به نیازهای اجتماعی یک ضرورت مهم برای فعالیتهای هنری است. اگر ریتم جامعه تند میشود، در نتیجه ما هم باید در موسیقی تندتر پیش رویم. هنرمند نباید از جامعهاش فاصله بگیرد، وگرنه محکوم به فراموشی است. در این پروسه هدفهای شخصی کمرنگ می شود. برای من این طور بوده و هیچوقت فکر نکردهام رسالت دارم تا به تنهایی موسیقی سنتی ایران را حفظ کنم. این رسالت را هیچ هنرمندی نمیتواند به تنهایی انجام دهد. نگاهی به تاریخ هنر ما نیز نشان میدهد که اتفاقاً همین مردم که ما گاهی به آنها ایراد میگیریم، مهمترین کسانی بودهاند که سنتها و هنر خودشان را حفظ کردهاند. کافی است نگاهی به آموزشگاههای موسیقی بیندازید و ببینید چه تعداد از جوانان در همین شرایط مشغول آموختن ردیفهای موسیقی هستند. در نتیجه همهچیز در روند کار شکل میگیرد. اینکه تصنیف در دوره امروز بیشتر از آواز شنیده میشود، به خاطر اقتضای جامعه است و ممکن است چند سال آینده جای آواز و تصنیف با هم عوض شود.»
- مستور و مست
آهنگساز اثر در آن از ارکستر بزرگ بهره برده، حدود صدها ساز متفاوت و به همین خاطر میتوان شکوه و عظمت موسیقی ارکسترال غربی را با کلام ایرانی مشاهده کرد. اما همین اثر فرصتی دیگر برای همایون به وجود آورد تا در زمینهی دغدغههایش در موسیقی بگوید: «اصرار ندارم که کارهای موسیقی دستهبندی و برای آن سبک تعیین شود. موسیقی را فقط باید گوش کرد. محوریت آلبوم «مستور و مست» نیز عرفان شرقی است که به اعتقاد من، تلفیق دو فرهنگ مختلف است. آلبوم «مستور و مست» بالانس ذهنی آدمها را نسبت به آثار من، کمتر بر هم میزند. مثلاً وقتی کار «آرایش غلیظ» منتشر شد، میدانستم این کار با سلیقه خیلیها منطبق نیست و از آن انتقاد میشود. با این حال دوست داشتم که در زمینهی موسیقی فیلم تجربه کسب کنم.»
باغومیان دربارهی این اثر گفته است: «با همایون شجریان در پروژهی «سیمرغ» آشنا شدم و با خودم فکر کردم که صدایش چه بافت خوب و چه تحریرهای جالبی دارد. سرانجام توانستم با کمک دوستانم با او دیدار کنم. موسیقیای را که ساخته بودم به او دادم و او هم کار را پسندید.»
- همايون و تیتراژخوانی
آرایش غلیظ
«آرایش غلیظ» ساختهی «سهراب پورناظری» همچنان متفاوتترین تجربهی آوازی همایون است. این اثر به اندازهای فراگیر شد که این اقبال را یافت تا حتی بیشتر از خود فیلم مورد بحث و مداقه قرار گیرد. سهراب برای این اثر نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره سی و دوم فیلم فجر شد. اما در این بخش از فعالیتهای همایون نیز میتوان نگاهِ متفاوتِ او را مشاهده کرد؛ آنقدر که به بهانهی این اثر گفت:« فضای آهنگسازی در سریال ها و فیلم های سینمایی از تنوع چندانی برخوردار نیست و اغلب هنرمندان و تهیه کنندگان این آثار به فرم های شناخته شده و مورد علاقه مخاطبان برای کار آهنگسازی تاکید دارند.ˈبر همین اساس است که قدرت تاثیر موسیقی در آثار سینمایی کمتر مورد توجه قرار می گیرد و این در شرایطی است که فیلمسازان جوان به دلیل جسارت بیشتر در کار تجربی و توام با آزمون و خطای آرام ارام به سمت تجربه فضاهای جدید در کار آهنگساری متن آثار سینمایی گرایش پیدا کرده اند که ثمره این کار به کلیت سینمای ایران کمک خواهد کرد.ˈ»
از نظر همایون، تجربه فضاهای جدید درعرصه تولیدات هنری لازمه فعالیت هنرمندان در حوزه های مختلف بوده و کسب مهارت و رسیدن به نقاط ناآشنا در حوزه بی پایان فرهنگ، نیازمند تجربه فضاهای متعدد است ، موضوعی که کمتر به آن در تولیدات فرهنگی مورد توجه قرار می گیرد. او تاکید کرد که از تجربهی فضاهای متفاوت استقبال میکند:« این شکل کار تجربی به معنای ناآگاهی از حوزه فعالیت نیست. بلکه با روبرو شدن به چنین فضاهایی که پیشتر با آنها مواجه نشده ام علاوه بر آنکه سعی می کنم با کار مطالعاتی و پژوهشی دانشی از آن به دست بیاورم، فضایی را برای محک زدن توانایی هایم ایجاد می کنم تا به دانش و تجربیاتم افزوده شود.»
او همچنین دربارهی فعالیتش همراه با سهراب میگوید:« پورناظری آهنگسازی حرفه ای است و به واسطه کنسرت های متعددی با یکدیگر شناخت خوبی از یکدیگر پیدا کرده ایم ، وقتی پیشنهاد حضور در این اثر را به من داد پس از مطالعه فیلمنامه و گفت و گو درباره تجربه فضای جدید با پروژه آرایش غلیظ همراه شدم. موسیقی این کار براخلاق حرفه اصلی من که خوانندگی و آهنگسازی در حوزه کارهای سنتی است، اثری کاملا مدرن و با سازهایی چون درامز و گیتار الکتریک است و در ابتدا به دلیل تجربه نخستم در این فضا احساس می کردم که اثر نهایی چندان جالب توجه نباشد، اما بعد از اتمام کار، مشاهده فیلم و ارتباط آن با موسیقی از کار راضی بوده و خوشحالم که مخاطبان نیز با این اثر ارتباط برقرار کردند.»
شهرآشوب
«شهرآشوب» به کارگردانی «یدالله صمدی» همکاری دیگرِ همایون با محمدرضا درویشی است؛ این بار در یک اثر تصویری. او در این مجموعه علاوه بر خواندن در تیتراژ پایانی، در طول سریال نیز به جای شخصیت یوسف اندکانی که یکی از پرسوناژهای فیلم است که دارای صدایی خوش بوده و از محضر استاد عبدالقاهر مراغه ای بهره میبرد، به ایفای نقش پرداخت. این تجربه را پیش از این شجریان پدر در فیلم دلشدگان انجام داده بود. در این اثر نیز همایون تنها تصنیفخوانی صرف نکرد و از صدایش بهرهای دراماتیک برد، به خصوص آنجا که میخواند:«روز و شب در حسرت آن بینشان سر میشود/ هر چه میجویم نشانش، بینشانتر میشود/ روی شـهـرآشـوب مــه را گــر بپوشانـی چـو ابـر/ آسمــان شبنشینـان کـی مکــدر مـیشـود؟»
درویشی در این اثر بارِ دیگر از عبدالقادر بهره گرفت. هنرمندی که به او «حافظ» میگفتند. او آخرین موسیقیدان، آهنگساز و نظریهپرداز مهم در دوران است. همایون و درویشی، آلبومی با استفاده از آثار عبدالقادر با نامِ «شوقنامه» منتشر کردند و در آن همایون طولانی ترین تصنیف تاریخ موسیقی ایران را خوانده است. تصنیفی که 21 دقیقه زمان دارد. همایون بخشهایی از این تصنیف را در سهگاه خوانده و عمدهی آن در بخشهای اوج صدای خواننده قرار دارد و همایون توانسته با تمرینات طاقت سوزی که روی این کار انجام داده است، به خوبی از پس کار برآید.
آتش سبز
این اثر به کارگردانی «محمدرضا اصلانی» باز هم همکاری دیگری میان همایون و درویشی است. آهنگسازی که معتقد است همایون بعد از پدرش، مهمترین خوانندهی معاصر ایران است. او در بخش هایی از فیلم نیز آواز خواند. «آتش سبز» بر اساس افسانه کهن «سنگ صبور» داستان دختری به نام ناردانه است که در کودکی سروش ازدواجش را با یک مرد مرده میشنود و برای گریز از این سرنوشت خوفناک ناخواسته گام در راهی دشوار می گذارد. درویشی موسیقی متن این فیلم را براساس قطعهی «بینشان» دساخته و ضبط کرده است.
رسم عاشقی
«رسم عاشقی» یکی دیگر از تجربیاتِ همایون در خواندن برای یک اثر تصویری است. صرفنظر از آوازی که همایون در این اثر اجرا کرده، معدود فعالیتهایش در این حوزه نشان میدهد او در انتخابِ آثار نیز وسواس بسیاری دارد. «رسم عاشقی» دارای ايدهای کاملاً نو و بکر و ضد کليشه است و پایانبندی متفاوتِ آن حس تاثيرگذاري تراژيک و غمباری را منتقل مي کند. او در این سریال تصنیف «آتشی در سینه دارم... » را اجرا کرد. این قطعه را اولین بار، « قمرالملوک وزیری» بر اساس شعری از حسین پژمان بختیاری و آهنگی از مرتضی نی داوود خواند. نیداوود گفته است که این بهترین قطعهای است که ساخته است. جز همایون خوانندگانِ دیگری نیز این قطعه را خواندهاند که از جملهی آنان میتوان به تاج اصفهانی و صدیق تعریف اشاره کرد. آهنگ در مایه دشتی است و شعرش این است: «آتشی در سینه دارم جاودانی، عمر من مرگیست نامش زندگانی، رحمتی کن کز غمت جان میسپارم، بیش از این من طاقت هجران ندارم....» همایون این قطعهی سه دقیقهای را بسیار پخته و بیعیب اجرا میکند – به خصوص بخش ابوعطایش را-.
- همايون و تکقطعهها
- فعالیتهای آتی ...
همین روزها «همایون» چند اثر آمادهی انتشار دارد که از جملهی آن میتوان به اثری همراه با «علیرضا قربانی» اشاره کرد. این دو خواننده، شعر افسانهی نیما را با آهنگسازی «مهیار علیزاده» اجرا کردهاند. این قطعه روایی است و هر کدام از بخشهای آن را یک خواننده برعهده دارد. آلبوم دیگر کنسرتِ «آیینهها» ست که همراه با سهراب پورناظری به صورت تصویری ضبط شده است.
عکس: سعید عبدالهی
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : شنبه 2 خرداد 1394 - 09:59
دیدگاهها
تولدش مبارک
عاشق صداشم
تولدش مباررککک اردیبهشتین????
همایون خان شجریان کارشون حرف نداره. همیشه از شنیدن کارها و صداشون لذت میبرم. سایشون مستدام
زادروز همایون عزیز فرخنده باد..... همیشه موفق باشه این هنرمند فوقالعاده
زادروزت همایون باد ♥
هنرمند برجسته كشور...
بی نظیره.
عاااااالیییییییی
❤❤❤عاااشقششششم
چقدر خوب اردیبهشت با زادروزت تموم میشه
جا واسه نظر نذاشته استاد زنده یاشه
عالیه
واقعا بی نظیرن
عشقه این مرد...عشق
همايون باد
عشقه.پیشتاز؛اصیل؛کاربلد
عشقه.پیشتاز؛اصیل؛کاربلد
عاااالی, ماه, فوق العاده :)
عالي مثل پدرشون
خوبه، اما در مقابل علیرضا قربانی حرفی واسه گفتن نداره. :)
خوب داره نوآوری میکنه. در قید و بند سبک گیر نکرده
بی نظیر
بی همتاست...
تو یه کلمه...عشق
آوای عشق
تولدباارزش مندترین هنرمند راتبریک میگم. وامیدوارم سالیان طولانی پربرکتی داشته باشین
زاد روزش همایون... همیشه زنده باشی همایون عزیز
تولدش مبارک 120 صد سالشه ان شاءالله
اما این همه تعریف و تمجید چی بود یعنی کارهای ایشوون همه در حد 100 درصد بودن؟
تبریک همایون خان!سبزسبزسبزباشید
هميشه خندان و مانا باشيد... بي نظير و هميشه دلنشين هست كاراشون???
عالیه کارش چهل سالش شد ااااا مگه باباش چند سالشه
Honarmand dostdashtani o ensan donyaye man @homayounshajarian. <3
تولدت مبارک اقاهمایون هنرمندعزیزموفق باشید
ميلادشون مبارررررررك، ان شاءالله120 ساله بشن???
عشششششششق عشششششششق عشششششششق فقط همین
Chera akhe enghad khoshtippe in agha???!!!!!
همایون تنها خواننده ی با جسارت و با استعداد زمان حال
عشق منه به خدا. پدر و پسر بی نظیرن ??? اسطوره های تکرار نشدنی و باعث فخر آواز ایران
Tavalodetoon mobarak ostad. 120 zende bashin
درود بر هماىون شجرىان دوست داشتنى .... تولرت مبارك
كىخسرو آواز به هر پرده كه خوانى ... مبهوت تو ماند غزل و زهره و هم ساز
هیچی نمیتونم بگم ازش . ....
درود
خیلی دوست داشتنیه این همایون بزرگ
دوست دارم داداش
دوستدار صدات و موسیقی اصیلت هم هستم
سایه ی پدر همیشه بالا سرت
سایه ی خودت هم بالا سر دوستداران موسیقی ناب ایرانی
هر چی هر جور بخونی گوش خواهیم داد و دوست خواهیم داشت
زادروز پخنگی و فرزانگی ات رو بهت شادباش میگم
شادزی مهرافزون
شجر که پاک بود طالعش همایون است
معرکه هستن ایشون، زادروزشان خجسته باد❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
درودها بر همایون عزیز ... روز میلادشان مبارک
همایون شجریان که پاپ می خونه
.
.
.
.
.
.جوک سال توسط محسن چاووشی
❤❤❤
ماشالا چه خوب مونده
زادروزت خجسته باد .... اسطوره ی آواز ایران...
جانشین خلفی هستی برای پدرت... همیشه موفق و پایدار باشی.
Enshaalah paidar.salamat va sarafraz bashin
صدای آرام و بسیار قوی.با پیشرفت عالی
بی نظیرهستن
لطفا بیایید به صدا و سیما بگید یه شبکه ی هنر و موسیقی درست کنه! چه اشکالی داره؟ شاید مردم از ماهواره ها هم دست بردارند??
من صداشونپ خیلی دوست دارم. کاش به قول دوستمون ، صداوسیما بیشتر به موسیقی بها بده
مایه ی افتخار هر ایرانی
خوشحالم که جا پای پدر گذاشتن همیشه موفق باشی
جناب همایون عزیز تولدت مبارک امیدوار120ساله هنرمند گرامی زنده باسی
جانشین شایسته ی ابر مرد موسیقی ایران
قابل احترام
فوق العاده...و یکتا....ماندگار
تولدشون مبارك عزيز دل، پسر عزيز استاد عزيزتر از جان ... ?راجع به شخصيتشون به نظرم اصلاً نبايد نظرخواهى ميكردين، چون شخصيه! به كسى ربطى نداره! اما از باب كارنامه ى هنرى نظر من اينه كه حيف اين صداى بى نظير كه هنوز با آهنگسازايى كه واقعاً درخورش باشن كار نكرده ... تنشون سلامت و عمرشون دراز.
فوق العادست
عالیه
گنجینه ی علم بی نهایت موسیقی
تولدت مبارک عزیز پادشاه موسیقی ایران زمین عمر طولانی برای سیاوش وپسر ارزودارم
همایون بادت این روز وهمه روز
تولدت مبارک صدای زیبای موسیقی ایران .
تولدت مبارک مرد دوست داشتنی
Doroooooood jaaaana
فرزندهنرباش نه فرزند پدر،فرزندهنر زنده کندنام پدر را. تولدت مبارک
صدای تورا دوست دارم...
زادروزت مبارک استاد
@pariisarz zad rozat 28 ordibehesht hastesh vali mn yekam dir tabrik migam behet ke ba homayone aziz ba ham tabrik gofte basham
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخت پاره بر موج
رها رها رها من ...
زادروزت همایون باد همایون جان :)
تو که پیشم باشی پر رویا میشم با تو خوشبخت ترین ادم دنیا میشم... شاید شنیده باشید...خواننده این اهنگ علی اکبر حاجبیه خداییش عالیه...حتما گوش بدید اهنگاش رو فالوش هم کنید لطفا ...@aliakbar.hajebi
همایون شجریان گل سر سبدموسیقی سنتی ایزان
دمش گرم . ایشون و استاد قربانی واقعا دارن تو موسیقی سنتی تلاش میکنن و خوب جوون ها رو جذب موسیقی سنتی کردن . :)
چقدر فوق العاده هستند ايشون
شایسته نیست بیاید نظر دیگران رو درمورد شخصیت همچین هنرمند بزرگی بپرسید
خدا پدربزرگوارش و خود عزیزش را حفظ کند برای هنر و موسیقی و فرهنگ این سرزمین غریب!
بی نظیر تکرارنشدنی
چون تو جانان منی جان بی تو خرم کی شود
همایون عزیز تولدت مبارک
chera rafti...
زیبا بود
Ostad tekrar nashodani
بی نظیر و فوق العاده هیچ کس مثل همایون شجریان نمی تونه آنقدر فوق العاده باشه
با این که بیشتر به سبک پاپ علاقه دارم ، ولی آقای شجریان بود که منو شیفته ی موسیقی سنتی کرد...مخصوصا دوتا این دو تا آلبومشون : مستور و مست ، نه فرشته ام نه شیطان((((: ایشون فوق العاده ان????
شخصيت بي نظير همراه با صداي فوق العاده زيبا... از وقتي يادمه صداي پدر بزرگوارشون توو گوشم بوده و امروز صداي بي نظير خودشون. زادروزشون مبارك با تأخييييير??
با این که اهل موسیقی سنتی نیستم اما دیروز رفتم اثر چرا رفتی رو گوش کردم خیلی قشنگ بود هنوز درگیر اوج این آهنگم عالی بود
افزودن یک دیدگاه جدید