گفتوگو با خواننده قدیمی به مناسبت همزمانی تولدشان و سالروز تأسیس رادیو
امین الله رشیدی: نوآوری وقتی جواب میدهد که ریشهای داشته باشد
موسیقی ما - آرش نصیری: امروز جمعه چهارم اردیبهشت 1394 هجری شمسی، استاد «امینالله رشیدی» 90 ساله میشود. مبارک است و امیدواریم صد سالگی ایشان را هم جشن بگیریم و تا آن موقع و بعد از آن در کنار خانواده عزیز و گرانقدرشان همینگونه سلامت و باعزت زندگی کنند.جناب رشیدی یکی از اولینهای رادیو است و جالب این است که تولد رادیو هم در روز چهارم اردیبهشت است؛ منتها 15 سال بعد یعنی در سال 1319. این گفتگوی من با جناب رشیدی درباره تولد ایشان و تقارن تولدشان با تولد رادیو و سالهایی که از راوند کاشان به تهران آمدند و موارد جذاب دیگری از این دست است.
آنهایی که با امیناللهخان رشیدی نزدیکترند، از میزان آشنایی، تسلط و محفوظات ایشان از شعر و ادبیات ایرانی شگفتزده میشوند. البته اینها عجیب هم نیست. رشیدی از سمت مادر از خانواده بزرگ و ادیب «بیضایی»هاست و همانطوری که در این مصاحبه هم میخوانید، مادر ایشان هم آشنا و مسلط به ادبیات بود و چنین مادری، همین الان هم غنیمت و نادر است چه برسد به 80-90 سال پیش.
در سال 1378 آلبوم «عطر گيسو» شامل 10 آهنگ از آن ترانههاي استاد امینالله رشیدی به دنياي موسيقي عرضه شد و مورد استقبال فراوان و دور از انتظار قرار گرفت. منتقد، محقق و نویسنده مطرح موسیقی، جناب سيدعليرضا ميرعلينقي در صفحه 6 روزنامه «فتح» مورخ دوشنبه 11 بهمنماه 1378 یادداشتی نوشت که بد نیست بخشی از آن را بخوانید:
«ترانههايي كه در نوار «عطر گيسو» ميشنويم، بيش از آنكه تجديد خاطرهاي باشد (كه هست) نگاهي يا شنودي به خواننده خوشنامي است كه در سالهاي 1328 تا 1342 نامش آشناي اهل موسيقي بود... امتياز رشيدي در تداوم مسير درست و سالمي است كه در آن دوران كمتر خوانندهاي اينگونه بود... زندگي رشيدي شايعهپرداز و خبرساز نبود. در انتخاب كلام ترانههايش هم وسواس هنري داشت و هم وسواس اخلاقي... آه و نالههاي مبالغهآميز و كششهاي زايد بر عصر را در صدا و آوازش به كار نميبرد. همه اينها را ميتوان در حالتهاي نهفته در صداي رشيدي شنيد و به عنوان يادگاري از يك دوران، عطري از آن دوران پرخاطره تلقي كرد. دوراني كه هنوز رمانتيسم معنا و مفهوم داشت. احساسات بيمارگونه و اجراهاي تند و تبآلود اين همه خريدار نداشت و سلامت و شفافيت، عنصر بديهي و لازم بود... كيفيت ضبط اين آثار كه در سالهاي 1335 تا 1344 پر شدهاند، مطلوب و گوشنواز است و حداقل براي شنونده غيرمتخصص در امور ضبط فاصله زيادي با ضبطهاي استوديويي امروزه ندارد. اجراي اركستر بسيار باحس و حال است چرا كه نوازندگان آن زمان كمتر درگير زندگي پرشتاب و عصبي بودند و با مضامين نهفته در ترانهها، نزديكي و همدلي داشتند... ترانههاي رشيدي بعد از سه چهار دهه سفري دلپذير است به باغ خاطرهها براي نسلهاي قديمي و آشنايي نسل جوان است، با خوانندهاي كه صدايش نهتنها يك نماد نوستالژيك بلكه نمونهاي از معيار سلامت و دقت در يك دوران تاريخي موسيقي مردمي است.»
کاراکتر و صدا و هنر استاد رشیدی نماد کامل هنر مردمی است و به نوعی ایشان را اولین خواننده پاپ-سنتی در رادیو میدانند. جناب رشیدی طراح فرش و نقاش هم هست و قلم بسیار زیبایی دارد و یادداشتها و خاطراتش پر از حکمت و البته با زبانی شیرین و طنزآمیز است و این خاطرات را هم در چندین کتاب خواندنی عرضه کرده است که یکی «از کاشان تا کاناری» است و دیگری «عطر گیسو» که اخیراً به چاپ دوم رسیده. کتاب دیگر ایشان «ایران در رهگذار تاریخ» -که در واقع ادامه همان دو کتاب قبلی است- 8 سال است در مرحله مجوز باقی مانده و استاد امیدوار است امسال بالاخره منتشر شود.
امینالله رشیدی یکی از سمبلهای زندگی سالم، کمتوقع و دور از حاشیه در کنار خانواده است و همین راز تندرستی و سلامت ایشان است. آهنک «شیدای جهانم/ رسوای زمانم» یا «افسانه» ایشان یکی از هیتهای سالهایی بود که منتشر شد و هنوز و همیشه شنیدنی و جذاب است. آلبومهای دیگری که از ایشان منتشر شدهاند همگی شنیدنیاند و البته همگی ضبط شده در سالهای جوانی ایشان و از خاطرات مشترک چند نسلاند. استاد چندین آهنگ دیگر ساخته و نت کردهاند که اجرای این آثار توسط ارکسترهای خوب قطعاً با استقبال علاقهمندان این موسیقیهای خاطرهانگیز قرار خواهد گرفت. اما متأسفانه این آثار در روی میزشان خاک میخورد.
عزتتان زیاد آقای ملودیهای شیرین و هنرمند شیرینقلم.
درآمد آهنگ این بود و ما خواندیم و ایشان مرا به رییس یکی از ارکسترهای رادیو، مرحوم علیمحمد خادممیثاق معرفی کرد. گفت بفرمایید این هم خوانندهای که میخواستید، نت میداند و خوب میخواند.
من بچهی کویر هستم و اصلا نمیدانستم دریا چیست. فقط جوی آب و چشمهی باغ فین را دیده بودم و در مخیلهام هم نمیگنجید که دریا چیست و اصلا عکس آن را هم ندیده بودم. سه چهار سال بعد از وقتی که آمدیم تهران هاشم محجوب، رسول ارونقی کرمانی و آقای گلستانه که از سردبیران روزنامه اطلاعات بودند، پیشنهاد دادند که برویم شمال را ببینیم. یک ماشین سواری داشتند، چهارپنج نفری سوار شدیم و از جاده چالوس به سمت شمال حرکت کردیم. اول کرج که وارد جاده چالوس شدیم و از آن درهها و کوهستان گذشتیم و رسیدیم به تونل کندوان و بعد سرازیر شدیدم به سمت چالوس. جاده چالوس واقعا شاهکار جادهسازی است كه آلمانها در زمان پهلوی اول آن را ساختهاند. خلاصه آنکه بعداز تونل کندوان گرفتار توفان و باران سخت شدیم اما هر طور بود خودمان را به چالوس رساندیم و رسیدیم کنار دریا. آنجا توفان فروکش کرده بود و از گوشهی آسمان ماه جلوهگری میکرد. من تحتتاثیر این مظاهر متضاد طبیعت خشم و آرامش، توفان و باران و دریای آرام ذوقم گل کرد و آهنگ و شعری ساختم به نام دریا «روی امواج دریا/ رقص مرغان صحرا/ چون نقش آرزوها/ یا رویای جوانی/ در دیده باشد زیبا...» اوجش هم این بود. «آه/ موجی هستیم پر هیجان/بر روی دریای زمان/ جان ببرم/شاید ره برم/ توفان بر ساحل/ کانجا باشد دل/از درد و رنج دنیا به امان»
آنهایی که با امیناللهخان رشیدی نزدیکترند، از میزان آشنایی، تسلط و محفوظات ایشان از شعر و ادبیات ایرانی شگفتزده میشوند. البته اینها عجیب هم نیست. رشیدی از سمت مادر از خانواده بزرگ و ادیب «بیضایی»هاست و همانطوری که در این مصاحبه هم میخوانید، مادر ایشان هم آشنا و مسلط به ادبیات بود و چنین مادری، همین الان هم غنیمت و نادر است چه برسد به 80-90 سال پیش.
در سال 1378 آلبوم «عطر گيسو» شامل 10 آهنگ از آن ترانههاي استاد امینالله رشیدی به دنياي موسيقي عرضه شد و مورد استقبال فراوان و دور از انتظار قرار گرفت. منتقد، محقق و نویسنده مطرح موسیقی، جناب سيدعليرضا ميرعلينقي در صفحه 6 روزنامه «فتح» مورخ دوشنبه 11 بهمنماه 1378 یادداشتی نوشت که بد نیست بخشی از آن را بخوانید:
«ترانههايي كه در نوار «عطر گيسو» ميشنويم، بيش از آنكه تجديد خاطرهاي باشد (كه هست) نگاهي يا شنودي به خواننده خوشنامي است كه در سالهاي 1328 تا 1342 نامش آشناي اهل موسيقي بود... امتياز رشيدي در تداوم مسير درست و سالمي است كه در آن دوران كمتر خوانندهاي اينگونه بود... زندگي رشيدي شايعهپرداز و خبرساز نبود. در انتخاب كلام ترانههايش هم وسواس هنري داشت و هم وسواس اخلاقي... آه و نالههاي مبالغهآميز و كششهاي زايد بر عصر را در صدا و آوازش به كار نميبرد. همه اينها را ميتوان در حالتهاي نهفته در صداي رشيدي شنيد و به عنوان يادگاري از يك دوران، عطري از آن دوران پرخاطره تلقي كرد. دوراني كه هنوز رمانتيسم معنا و مفهوم داشت. احساسات بيمارگونه و اجراهاي تند و تبآلود اين همه خريدار نداشت و سلامت و شفافيت، عنصر بديهي و لازم بود... كيفيت ضبط اين آثار كه در سالهاي 1335 تا 1344 پر شدهاند، مطلوب و گوشنواز است و حداقل براي شنونده غيرمتخصص در امور ضبط فاصله زيادي با ضبطهاي استوديويي امروزه ندارد. اجراي اركستر بسيار باحس و حال است چرا كه نوازندگان آن زمان كمتر درگير زندگي پرشتاب و عصبي بودند و با مضامين نهفته در ترانهها، نزديكي و همدلي داشتند... ترانههاي رشيدي بعد از سه چهار دهه سفري دلپذير است به باغ خاطرهها براي نسلهاي قديمي و آشنايي نسل جوان است، با خوانندهاي كه صدايش نهتنها يك نماد نوستالژيك بلكه نمونهاي از معيار سلامت و دقت در يك دوران تاريخي موسيقي مردمي است.»
کاراکتر و صدا و هنر استاد رشیدی نماد کامل هنر مردمی است و به نوعی ایشان را اولین خواننده پاپ-سنتی در رادیو میدانند. جناب رشیدی طراح فرش و نقاش هم هست و قلم بسیار زیبایی دارد و یادداشتها و خاطراتش پر از حکمت و البته با زبانی شیرین و طنزآمیز است و این خاطرات را هم در چندین کتاب خواندنی عرضه کرده است که یکی «از کاشان تا کاناری» است و دیگری «عطر گیسو» که اخیراً به چاپ دوم رسیده. کتاب دیگر ایشان «ایران در رهگذار تاریخ» -که در واقع ادامه همان دو کتاب قبلی است- 8 سال است در مرحله مجوز باقی مانده و استاد امیدوار است امسال بالاخره منتشر شود.
امینالله رشیدی یکی از سمبلهای زندگی سالم، کمتوقع و دور از حاشیه در کنار خانواده است و همین راز تندرستی و سلامت ایشان است. آهنک «شیدای جهانم/ رسوای زمانم» یا «افسانه» ایشان یکی از هیتهای سالهایی بود که منتشر شد و هنوز و همیشه شنیدنی و جذاب است. آلبومهای دیگری که از ایشان منتشر شدهاند همگی شنیدنیاند و البته همگی ضبط شده در سالهای جوانی ایشان و از خاطرات مشترک چند نسلاند. استاد چندین آهنگ دیگر ساخته و نت کردهاند که اجرای این آثار توسط ارکسترهای خوب قطعاً با استقبال علاقهمندان این موسیقیهای خاطرهانگیز قرار خواهد گرفت. اما متأسفانه این آثار در روی میزشان خاک میخورد.
عزتتان زیاد آقای ملودیهای شیرین و هنرمند شیرینقلم.
***
- * این گفتوگو به مناسبت روز تولد شما انجام میشود. تولد شما در کاشان بوده درست است؟
- * این 9 کیلومتر که میگویید الان چیزی نیست. آن موقع دنیایی بود.
- * روز تولد شما چه سالی بود؟
- * بلکه قبلتر از 1304 هم باشد.
- * وقتی اولین فرستنده رادیو افتتاح شد، شما کجا بودید؟
- * کار شما هنری را با نقاشی شروع کردید؟
- * هیچ حلوایی نشد استاد کار/ تا که شاگرد شکرریزی شد.
- * قبل از آن، به خاطر جايگاه ادبيات در خانواده، با شعر هم آشنایی داشتید.
- * قبل از اینکه این را بفرمایید، بفرمایید که چرا به تهران آمدید؟
- * پدرتان کارشان چه بود؟
- * وقتی آمدید تهران هنوز کار موسیقی حرفهای نکرده بودید. یک مقدار تار کار کرده بودید. آیا آواز هم میخواندید؟
- * استاد بخوانید اقلا خودمان لذت ببریم.
درآمد آهنگ این بود و ما خواندیم و ایشان مرا به رییس یکی از ارکسترهای رادیو، مرحوم علیمحمد خادممیثاق معرفی کرد. گفت بفرمایید این هم خوانندهای که میخواستید، نت میداند و خوب میخواند.
- * نت میدانستید؟
- * كلاس درس آواز دکتر مهدی فروغ در چه شیوهای بود؟ سنتی؟
- * پاپ سنتی؟
- * شعرش یادتان هست؟
- * در کلاس دکتر مهدی فروغ هم شاگردیهایتان چه کسانی بودند؟
- * این همیشه برایم سوال هست که چرا بیشتر نخواند. صدایش هم که خوب بود.
- * اینها را در جمعهای خانوادگی و دوستانه میخواند.
- * احتمالا میدانست که هیچ آهنگی به «مرا ببوس» نمیرسد.
- * جالب است که آهنگسازان بزرگی که منسوب به موسیقی کلاسیک و سنتی ایران بودند کارهای مدرن يا حتی کارهای نزدیک به پاپ انجام میدادند اما کسی دستهبندی نمیکرد و زیبا و اصولی بودن کار نکته مهم بود.
- * آن موقع حتی ویگن هم که به سلطان جاز معروف بود، آهنگهایی که براساس موسیقی مقامی و محلی ایران خواند خیلی تاثیرگذار بود و...
- * فرمودید که موسیخان معروفی شما را به رادیو علیمحمد خادممیثاق معرفی کرد.
- * آن موقع هنوز گلپا و ایرچ و خوانندگان دیگر نیامده بودند؟
- * اولین آهنگی که با ارکستر خادم میثاق خواندید همان آهنگی است که موسیخان ساخته بود؟
- * ارکستر هم که به صورت زنده اجرا میکرد؟
- * اگر امکان دارد برای ما هم تعریف کنید.
- * آن موقع آقای قوامی چند سالشان بود؟
- * از ارکستر مرحوم خادممیثاق بگویید.
- * گفتید آهنگهایی که میساختید به نوعی پاپ تلقی میشد. چرا این تلقی وجود داشت، به خاطر نوع خواندنتان یا نوع آهنگی که میساختید؟
- * اولین آهنگی که خودتان ساختید چه بود؟
من بچهی کویر هستم و اصلا نمیدانستم دریا چیست. فقط جوی آب و چشمهی باغ فین را دیده بودم و در مخیلهام هم نمیگنجید که دریا چیست و اصلا عکس آن را هم ندیده بودم. سه چهار سال بعد از وقتی که آمدیم تهران هاشم محجوب، رسول ارونقی کرمانی و آقای گلستانه که از سردبیران روزنامه اطلاعات بودند، پیشنهاد دادند که برویم شمال را ببینیم. یک ماشین سواری داشتند، چهارپنج نفری سوار شدیم و از جاده چالوس به سمت شمال حرکت کردیم. اول کرج که وارد جاده چالوس شدیم و از آن درهها و کوهستان گذشتیم و رسیدیم به تونل کندوان و بعد سرازیر شدیدم به سمت چالوس. جاده چالوس واقعا شاهکار جادهسازی است كه آلمانها در زمان پهلوی اول آن را ساختهاند. خلاصه آنکه بعداز تونل کندوان گرفتار توفان و باران سخت شدیم اما هر طور بود خودمان را به چالوس رساندیم و رسیدیم کنار دریا. آنجا توفان فروکش کرده بود و از گوشهی آسمان ماه جلوهگری میکرد. من تحتتاثیر این مظاهر متضاد طبیعت خشم و آرامش، توفان و باران و دریای آرام ذوقم گل کرد و آهنگ و شعری ساختم به نام دریا «روی امواج دریا/ رقص مرغان صحرا/ چون نقش آرزوها/ یا رویای جوانی/ در دیده باشد زیبا...» اوجش هم این بود. «آه/ موجی هستیم پر هیجان/بر روی دریای زمان/ جان ببرم/شاید ره برم/ توفان بر ساحل/ کانجا باشد دل/از درد و رنج دنیا به امان»
- * این آهنگ مربوط به چه سالی بود؟
- * با نویسندگان روزنامه اطلاعات چگونه دوست بودید؟ به این خاطر که خودتان هم اهل نوشتن بودید یا به واسطه کاشانی بودن؟
- * اجازه بدهید بازهم درباره ایجاد تحول و کار نو کردن حرف بزنیم و البته این موضوع که هنرمندی که چنین کاری را انجام میدهد باید ریشه داشته باشد.
- * الان کار بچههای جوانی که کار موسیقی پاپ میکنند را میشنوید؟
- * از این تک و توک آیا اسمی هم در نظرتان هست؟
- * در زندگی هنریتان چند آهنگ اجرا کردید؟
- * نکتهی دیگر اینکه شما خیلی زود از رادیو بیرون آمدید؟
- * بعداز آن چرا دیگر نخواندید؟
- * اولین آلبومی که از شما بیرون آمد و بسیار و بسیار مورد توجه گرفت «عطر گیسو» بود. فروشش چقدر بود؟
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 4 اردیبهشت 1394 - 15:12
دیدگاهها
الهی 120ساله بشی استاد مثل شماها دیگه کسی نمیاد
استاد نفس تون گرم
ان شاالله همیشه سالم و تندرست باشد
افزودن یک دیدگاه جدید