برنامه یاد بعضی نفرات
 
نامه سرگشاده عضو هیئت مدیره کانون ناشران خانه موسیقی به مدیرکل دفتر موسیقی ارشاد
بابک چمن‌آرا: اگر گرهی باز نمی‌کنید، گره‌های قبلی را محکم‌تر نکنید!
موسیقی ما - عضو هیئت مدیره کانون ناشران خانه موسیقی ایران با ارسال نامه‌ای سرگشاده خطاب به دکتر پیروز ارجمند مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد، از بخشنامه اخیر این نهاد خطاب به ناشران موسیقی انتقاد کرد. به گزارش «موسیقی ما»، در این نامه سرگشاده که در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت، بابک چمن‌آرا مدیر مرکز موسیقی «بتهوون» و عضو هیئت مدیره کانون ناشران خانه موسیقی با اشاره به گوشه‌ای از مخاطرات این صنف، به بیان انتقادات خود در قبال بخشنامه اخیر معاونت هنری وزارت ارشاد خطاب به تهیه‌کنندگان و ناشران موسیقی پرداخت. متن کامل این نامه به شرح زیر است:
 
«به نام پروردگار
سلام
پیش‌درآمد:
چند ماهی طول کشید تا معاونت محترم وزارت ارشاد مدیرکل دفتر موسیقی را انتخاب و معرفی کند. ظاهراً رایزنی و تحقیق و جلساتی هم برگزار شد که فرد اصلح انتخاب شود. شایع بود که خیلی از کاندیداهای این پست از پذیرفتن آن طفره می‌روند؛ شاید به دلایلی که حدس می‌زدم و شاید به حاشیه‌هایی که شایع شده بود. پیروز ارجمند شد مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

مدیرکل منتخب از نسل خودم است، سلام و علیکی و سابقه‌ی کوچک همکاری هم داشتیم. از خانواده موسیقی، تحصیل‌کرده، خارج‌دیده، با روحیه‌ای آرام و در عین حال بلندپرواز و در سال‌های اخیر تجربه مدیریت هنری هم داشته است. تقریباً خوشحال و راضی بودم از این انتخاب. همکاران هم می‌گفتند از خودمان است و به‌عنوان موزیسین عزیز و محترم بود و هست. پیش خودم مطمئن بودم که می‌توانیم راه‌حل‌هایی برای دردهای مشترک و با زبان مشترک داشته باشیم.

چند روز پس از انتخاب و انتصاب، ساعت 11 صبح از دفتر موسیقی تماس گرفتند که جلسه‌ای برای معارفه مدیرکل دفتر موسیقی با ناشران موسیقی برگزار خواهد شد. پرسیدم: کِی؟ گفتند: امروز، ساعت16. پرسیدم: کجا؟ گفتند: سالن اجتماعات آزادی، زیر برج میدان آزادی! به شوخی گفتم حالا که اینقدر زود دعوت کردید، چرا جاده کرج قرار نگذاریم که حتماً هیچ‌کس نیاید؟! گفتند: مدیرکل اصرار دارند که این جلسه خیلی سریع برگزار شود؛ شاید قانع شدم. با همکارها تلفنی در تماس بودیم و گیج از دعوت عجیب و غریب!

قدیمی‌ترها می‌گفتند که اگر همه حضور داشته باشیم و جلسه پر و پیمان برگزار شود، نشان از این دارد که ما پشتش هستیم و هوایش را داریم و آن‌وقت راحت‌تر کار می‌کند؛ پس رفتیم. قبل از ساعت مقرر 95درصد همکاران رسیده بودند، حدود شصت و چند نفر؛ ولی مدیرکل حدود یک‌ساعت بعد از موعد رسید! حرف‌هایی زده شد و دردل‌ها و پیشنهادها و قول‌ برگزاری مستمر این جلسات همفکری؛ ولی نکته‌ای که خوب در خاطرم ماند، این بود که مدیرکل در پایان جلسه و جمع‌بندی اعلام کرد که «درِ اتاق من به روی همه باز است و هرکس، هرمشکلی داشت مستقیماً به خود من بگوید، خیلی‌ها شماره همراه من را دارند و آنهایی که ندارند یادداشت کنند 0912 والباقی.

آقای ارجمند!

هفته گذشته دستورالعملی به شیوه عجیبی به ناشران ابلاغ شد. این شیوه ابلاغ، پیش از این در مورد مهلت نهایی همکاری با «ستاد صیانت» هم اعمال شده بود. رونوشت این دستورالعمل از آنجا که مهر محرمانه ندارد، جهت روشن شدن اذهان عمومی به پیوست تقدیم می‌گردد. ولی چند نکته که یادآوری و دانستن آنها را برای شما جناب مدیرکل دفترموسیقی، هنرمندان، ناشران و دیگر مسئولان لازم می‌دانم بیان می‌کنم؛ قضاوت با اهل داستان.

1- در رابطه با بند یک: در چند سال اخیر، دچار سیاهکاری‌هایی از جمله دلالی در روند اداری مجوزهای آثار موسیقی هستیم. افرادی که بعضاً ناشر و یا با برخی از ناشران در ارتباط هستند، در ازای دریافت مبالغی پیگیر کارشناسی آثار هنرمندان برای نشر آثار یا اجرای کنسرت‌ها می‌شوند. از قرار، تمام ناشران، هنرمندان و کارمندان دفتر موسیقی و مدیران مربوطه هم از این ماجرا باخبر هستند. این که این کار قانونی هست یا نه، به من ارتباطی ندارد. ولی به نظر من برازنده ناشر و هنرمند نیست. به نظر می‌آید که این بند در این رابطه باشد که به گمانم چاره کار نیست و دلیلی هم بر این کار نیست و اصلاً متوجه این دستور نمی‌شوم؛ این چه قیدی است و اصلاً ارتباط استخدامی نماینده شرکت یا مؤسسه من با دفتر موسیقی چیست؟ اگر هم دلیل دیگری دارد، لطفاً شفاف بیان شود.

2- در رابطه با بند دو: جمله آخر مدیرکل دفتر موسیقی را در انتهای جلسه برج آزادی را به خاطر می‌آورم و این بند را می‌خوانم و اینکه باید به آن متعهد باشم و اینکه مگر چند ماه از آن ماجرا گذشته؟ چه خبر شده؟ شما به سلامت باشید مدیرکل عزیز، ولی آیا این بند باعث نمی‌شود سایر کارمندان آن مجموعه هم کم‌کم برای انجام امور موظف خود شرط و شروط وضع کنند؟ هرچند این روال در همین چند ماه هم بوده و حتی من به عنوان عضو هیئت‌مدیره کانون ناشران از اردیبهشت ماه منتظر تماس رئیس دفتر شما برای تعیین زمان جلسه مشترک کانون ناشرین موسیقی خانه موسیقی با شما هستم! (در این مدت با معاونت هنری وزارت ارشاد بیشتر در ارتباط بوده‌ایم تا با حضرتعالی!) ولی مکتوب شدن و دستور شدنش برازنده هیچ‌کدام‌مان نیست. شما شماره تلفن همراه خود را هم به کسی ندهید و صرفاً پاسخگوی اموری که مسئول آن هستید باشید، باز هم محترم و عزیز هستید که هستید.

3- در رابطه با بند سه: فرض محال که این بند را قبول داشته باشم و باز هم فرض که من کارمندی ندارم. حالا چه جوری در عرض یک هفته کارمندی معتمد و نماینده‌ای قابل استخدام مورد پذیرش شما پیدا کنم؟ واقعاً این شرایط منطقی و فکر شده است؟

4- اگر خودتان تشریف می‌آورید که قدم‌تان سرچشم؛ خوشحال می‌شویم که در خدمت‌تان باشیم؛ ما که در دفتر موسیقی سعادت دیدار نداریم، شاید قسمت بشود بتوانیم چهارتا کلمه حرف بزنیم و چندتا سوال بپرسیم؛ ولی اگر کارمندی برای این منظور در نظر گرفتید باید عرض کنم که دفتر موسیقی که با کمبود پرسنل روبروست؛ پنجشنبه‌ها که تعطیل است؛ یکشنبه و سه‌شنبه به کارشناسی موسیقی می‌گذرد و ارباب‌رجوع قبول نمی‌کند و شنبه و یکشنبه هم شورای شعر؛ ایام تعطیل سال هم به جای خود؛ سفرهای استانی و خارج از کشور مسئولان صاحب امضا هم که هست؛ در طول برگزاری جشنواره فجر هم که چه عرض کنم و...

5- در رابطه با بند شش: لطفاً پاسخ بدهید چرا 10 نسخه؟ همین الان هم نمی‌دانم که 6 نسخه تقدیم می‌کنم. آیا ممکن است ترتیب بازدید از آرشیوهای احتمالی را که طی این چند ساله با این تقدیم‌های ما به‌وجود آمده را به چندتن از همکاران و خبرنگاران بدهید؟ به‌نظرم برای بازبینی پس از نشر و هر نظارت دیگری یک یا دو نسخه کفایت می‌کند. اگر غیر از این است خوشحال می‌شوم مطلع گردم؛ در انتظار قرار بازدید خواهم ماند.

6- در رابطه با بند شش: در حال حاضر برای هر اجرا در سالن‌های برگزاری کنسرت (که با همت دوستان یکی-دو سالن هم بیشتر باقی نمانده) 10 تا 20 بلیت در اختیار دفتر موسیقی قرار می‌گیرد. یعنی برای یک کنسرت تعداد مناسبی (به نظر من) متخصص و کارشناس و بازرس می‌توانند از اجرای صحیح و طبق موازین و قوانین گزارش بدهند؛ مگر اینکه این افرادی که از طرف دفتر موسیقی به سالن‌ها اعزام می‌شوند، یا کارشناس نباشند یا اصلاً در سالن نباشند!

7- در رابطه با بند هفت: من که موافقم ولی باید نظر دیگران را هم شنید. ولی با توجه به تعداد محدود سالن‌ها، شب‌هایی که امکان اجرای موسیقی هست، تقاضای مردم و امکانات به بهترین نتیجه برسیم که شاید خرد جمعی در این زمینه بهتر باشد.
 
8- دررابطه با بند هشت: گردن ما از مو هم باریک‌تر است؛ هرچه شما بگویید. ولی دوتا موضوع: یک اینکه لطفاً ممنوع‌الکاری‌ها و تعلیقی‌ها را کتباً ابلاغ کنید که قابل پیگیری باشد و دو اینکه قانون، قانون است ولی به شرطی که این بندها قانون تلقی گردند و یا بر اساس قانون باشند.
 
وقتی که دستورالعملی 8 ماده‌ای روی سربرگ معاونت هنری وزارت ارشاد به ناشرین ابلاغ می‌گردد، به این معنی است که روی آن کار کارشناسی شده و مورد تأیید صاحب سربرگ و صاحب امضاء است. و حالا یک سوال خیلی مهم: ممکن است آیین‌نامه دفتر موسیقی را منتشر کنید؟ همان قوانینی که «همه» باید به آن متعهد باشیم و به آن عمل کنیم. همان آیین‌نامه‌ای که چارچوب نظارت دفترموسیقی را بر ما مشخص می‌کند. همان آیین‌نامه‌ای که اجازه نمی‌دهد دو اثر به یک نام مجوز بگیرند! مگر به صدور مجوز نشر، کسی صاحب آن «کلمه» می‌شود؟ همان آیین‌نامه‌ای که اجازه تغییر نام اثر را نمی‌دهد. همان آیین‌نامه‌ای که می‌گوید یک مؤسسه در یک شب نمی‌تواند دو اجرای زنده در دو محل مختلف داشته باشد! همان آیین‌نامه‌ای که...

تصور من این بود که آیین‌نامه‌ خیالی که سال‌هاست به آن متعهد می‌شوم و تاکنون آن را ندیده‌ام، با حضور و وجود شما مدون و منتشر خواهد شد و نه اینکه به لکه‌گیری و بتونه کردن قوانین شفاهی و هوایی بپردازیم و گره کور مشکلات را محکم‌تر کنیم. فکر می‌کردم نظارت ساده‌تر و قید و بند کمتری خواهیم داشت، نه اینکه در این شرایط که مشکلات نشر به هیولای هزارسَر شبیه شده، با دستوراتی این‌چنینی دست‌بسته‌تر شویم.

آمار استفاده از موسیقی‌های غیررسمی را می‌دانید؟ حتماً می‌دانید. اگر ماهواره ندارید، سری به منزل همسایه بزنید و ببینید که چه حجم از برنامه‌های شبکه‌های تلویزیونی با موسیقی و نماهنگ‌هایی که در داخل کشور تولید می‌شوند، پر می‌شود. فکر کرده‌اید چرا؟ در راه مبارزه با تهاجم فرهنگی و به خاطر قید و بندها و قوانین غیرکارشناسی سال‌های گذشته، هم‌اینک -از سر بی‌تدبیری و تعصبات بیهوده- تبدیل به صادرکننده کالایی شده‌ایم که صدها برابر تولیدات مجاز و رسمی در داخل و خارج کشور شنیده می‌شوند.

تازه آنها موتوری و نماینده رسمی و استخدامی هم ندارند و برای صدور مجوز پخش آثارشان دچار مشکل هم نمی‌شوند و از مدیرکل، وقت قبلی هم نمی‌گیرند و... یک راه، سخت کردنِ کار برای آنهاست که در آن موفق نبودیم و البته، شخصاً هم مشکلی با آنها ندارم؛ ولی یک راه هم سخت نکردنِ کار برای خودمان است. اگر نمی‌توانیم گرهی را باز کنیم، لااقل گره محکم‌تر بر آن نزنیم!

اگر هدف شما کمک و همراهی ما بود و باشد که این راهش نبود. سایت‌های دانلود رایگان موسیقی را که دیده‌اید؟ حتماً دیده‌اید. از شما خواهش کردیم که راهی برای مقابله با آنها بیابید؛ خودمان هم کمک می‌کنیم. چه کردید؟ از جمله خواسته‌های ناشران از شما پیگیری وضعیت مالیاتی و معاف شدن ناشران موسیقی همانند ناشران کتاب بود؛ یادتان هست؟ از شما خواستیم پیگیر به روز شدن و اجرای قانون حقوق مالکیت معنوی باشید و همه‌جوره حمایت ناشران و هنرمندان را تضمین کردیم؛ چه کردید؟

آیا می‌دانید، حتماً می‌دانید که شهرداری جدای از اینکه به موسیقی یاری نمی‌دهد، هزینه‌هایی را هم به‌وجود می‌آورد و اخیراً مانع فعالیت‌های موسیقی در فرهنگسراها هم شده و ...؛ بگذریم، اصلاً با اینها کاری ندارم؛ چون اگر اتفاقی افتاده بود تا الان صدبار مصاحبه کرده بودید؛ برای رخوت موسیقی در استان زنجان چه کردید؟

در انتظار وعده بازدید آرشیو و رویت آیین‌نامه دفتر موسیقی خواهم ماند. راستی دفتر موسیقی چرا سربرگ ندارد؟ لیتوانی خوش گذشت؟»


بابک چمن‌آرا
ناشر موسیقی و مدیر مرکز موسیقی بتهوون
29 تیر1393
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 30 تیر 1393 - 06:29

دیدگاه‌ها

دوشنبه 30 تیر 1393 - 19:59

حرف حساب میگن جواب نداره ولی امیدوارم این یکی ( با اینکه کمی تند و تیزِ ) جواب داشته باشه . ممنون از آقای چمن آراء که موضوع رو مطرح کردن

سه شنبه 31 تیر 1393 - 02:03

دو چهره خوش نام در عرصه موسیقی مان . آقای چمن آرا که سنگ شرکت خودشان را به سینه میزنند و آقای ارجمند هم سنگ میز مدیرتشان. من به خیل خوانندگان و اهنگسازان بی سواد امروز هیچ کاری ندارم ولی عالی جنابان شما هزاران دانشجو یا تحصیل کرده موسیقی را میتوانید با دردها و رنجهاشان تصور کنید که برای عرضه هنرشان به چه حقارتهایی می افتند . امروز همه ما از وضعیت دلالی ناجنمردانه و تحقیر هنرمندان به خصوص اهالی موسیقی با خبریم . میخواهم سوال کنم اقای چمن ارا شما از باندهای ناجوانمرد پخش بی خبرید اقای ارجمند شما که خودتان سینه سوخته اید شما که میدانید نواختن و ساختن و خواندن نتیجه عمر هنرمندان است . البته دستورات شما در این نامه شاید مقداری هنرمندان واقعی را دلگرم کند ولی مشکل خیلی ریشه دار تر است . با اقای چمن ارا حرفی ندارم ... شاید از ملزومات شغلشان در ایران است ولی جناب ارجمند با تمام حرفهایی که میدانیم و محدویتهایی که شما دارید از شما توقع بیشتری میرفت و میرود. تو را به همان نتهایی که با گریه نواختید قسم فکری برای تهلکه شدن هنرمندان بکنید . انهایی که به جز هنرشان چیزی ندارند . آنها که وسایل زندگیشان را برای تامین هزینه های سرسام آور همین شرکتهای ناجوانمرد موسیقی میفروشند و سر اخر هم باید تازه با باند های پخش جنگ کنند . سایتها هم مثل خوره چنان ازین اب گل آلود ماهی میگیرند که البته بی دردسترین راه عرضه است و باید دست این خوره ها را به گرمی بفشاریم . دوست دارم سرزده به شرکت ایرانسل و شرکتهای وابسته انها که برای کدهای پیشواز از هنرمندان سوئ استفاده میکنند سر بزنید . جملات من هم بغض الود بود هم بدون ترکیب و ناقص. جان کلام را بشنوید .قسمی که دادم قلب هر هنرمندی را ملرزاند دوباره میگویم جان طنین همان نتهایی که با اشک نواختید فکری برای هنرمندان بکنید.

چهارشنبه 1 مرداد 1393 - 11:02

خوبه که در دوره ای هستیم و به راحتی میتوان انتقاد سازنده کرد.چه اقای چمن آرا و چه آقای صدیقی که در ایسنا حرف زده اند وکاملا منطقی...وضع موسیقی دارد روز به روز وخیم تر میشود .دستورالعمل پشت دستورالعمل .نوعی معرفی خود و پز مدیریتی. بعید است از این معاونت هنری که اجازه میدهد بی تجربگی فضای بی اعتمادی جامعه موسیقی را بیش از پیش کند. انتظار رسیدگی و تدبیر و سهولت در امور هست.

سه شنبه 11 شهریور 1393 - 12:48

جناب آقای چمن آرا کمی خودتون رو گم کردید...
شما به اصطلاح حامیان هنر فقط توقع دارید همه دربست در خدمتتون باشن تا بتونید حساب های مالی تون رو روز به روز بیشتر کنید.شما که از حیطه هنرمندان محسوب نمیشید حداقل احترام اهل هنر رو نگه دارید...
از شما می پرسم این شمشیری که از رو بستید رو چرا تا حالا رو نکرده بودید؟ تنها دلیلش اینه که بی در و پیکری تا قبل از ورود آقای ارجمند توی دفتر موسیقی بیداد می کرد و شما هم از این مقررات و نظم ناراحتید چون کارای پارتیو بدون نوبت و ...................دیگه برداشته شده...
اینکه شما از قبل هماهنگ کنید برای ملاقات با ایشون به گفته جناب ارجمند تنها دلیلش اینه که هنرمندان و حامیان هنر خدای ناکرده پشت اتاق ایشون معطل نشن.پس چرا به دلیل بهانه می گیرید؟؟
در مورد سایت های دانلود،این مبحثیه که فیلمسازان هم حسابی در موردش نقد دارن اما خودتون هم می دونید که انجام این امر نیازمند زمانه و به این راحتی که شما می فرمایید نمیشه این کار رو انجام داد،این موضوعیه که سالهای ساله بوده و هست و خواهد بود.و به مدیریت جناب ارجمند بر نمیگرده.چرا توی این همه سال که دیگر مدیران بودن این موضوع رو نمی گفتین؟؟؟
دیگر مقرراتی هم که ایشون در همین نامه بیان کردن فقط به دلیل نظم و طی شدن امور اداریه منظمه.
ایشون پایین همین نامه ای که شما منتشر کردید نوشتند که اگه شما نمی تونید تشریف بیارید یک نماینده هم می تونید معرفی کنید که کاراتون منظم انجام شه،واقعا نمی دونم شماها چتونه...؟!!

پنجشنبه 18 تیر 1394 - 13:00

بالاخره پيروز ارجمند كه ميبايست يكسال پيش بدليل ناكارامديش بايد خودش ميرفت ، حالا بركنارش كردند . جاي تعجب هم نداره ، متاسفانه فضا را خيلي شلوغ و رسانه اي و جنجالي كردند خدا خيرشان دهد ؟!

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود بابک چمن‌آرا: اگر گرهی باز نمی‌کنید، گره‌های قبلی را محکم‌تر نکنید! | موسیقی ما