موسیقی ما - جواد رهبر: در «یک بار» (2007) سکانسیست که دختر (مارکتا ایرگلوا) مقابل پسر (گلن هنسرد) که دارد در پیادهرو گیتار میزند و میخواند، میایستد و بعد از گوش دادن به اجرای او از ترانههای دیگران، میپرسد چرا از ترانههای خودش نمیخواند؟ پسر هم در جواب درمیآید که شبها آنها را میخواند، چون مردم روزها ترجیح میدهند ترانههای آشنا بشنوند. اما دختر اولین نفری میشود که دوست دارد ترانههای او را در روز بشنود. اصلا همین طور میشود که زوج پسر-دختر تشکیل میشود، گروهی شکل میگیرد و ترانههایی ساخته میشوند.
از این فرصتها در زندگی بسیاری هنرمندان فقط و فقط یک بار برای همیشه پیش میآید؛ مارکتا و گلن هم این فرصت "در روز دیده و شنیده شدن" را با همین فیلم «یک بار» به دست آوردند و سر ترانه «آهسته دل باختن» آن هم برنده جایزه اسکار ترانهی اریژینال شدند. هر چند هر دو قبل از آن خوانندههایی حرفهای بودند؛ مارکتای چکتبار از هشت سالگی پیانو میزده و یک سال بعد هم گیتار یاد میگیرد. گلن هم مدتها گروهی به نام «The Frames» داشته، که جان کارنی، کارگردان «یک بار»، زمانی عضو آن بوده.
مارکتا و گلن به لطف حضور در نقشهایی الهام گرفته شده از زندگی واقعیشان به شهرتی آنی رسیدند اما این مدل شهرتها زود میآیند و فوری محو میشوند. آیا به سر مارکتای 22 ساله هم همین بلا خواهد آمد؟
افزودن یک دیدگاه جدید