
یادداشتی در تحلیل وضعیت ارکستر سمفونیک تهران؛
ارکستر سمفونیک تهران - چالشها و راهکارها
موسیقی ما – الف خوزستانی: ارکستر سمفونیک تهران، قدیمیترین و معتبرترین ارکستر ایران شناخته میشود. این ارکستر فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است. در سالهای اولیه بعد از انقلاب، با اجراهای انگشتشمار به حیات خود ادامه داد و بعد از صدور حکم فقهی امام (ره) در سال 67 راه برای عمومیتر شدن اجرا ها بازتر شد.
رهبری ارکستر بوسیله اساتید مرحوم، حشمت سنجری و فریدون ناصری در آن سالها برای بسیاری از شاگردان و نوازندگان آن زمان خاطرات بسیاری در بردارد. اما تلاطم درست از بعد از فوت مرحوم ناصری شروع شد. شورای فنی ارکستر رای به حضور رهبران میهمان داد که در آن زمان البته نقطه قوتی برای ارکستر محسوب میشد. رهبرانی که قطعات تکنیکیتر و متنوعتری برای ارکستر انتخاب میکردند و این خود باعث بالاتر رفتن سطح تکنیکی و صدادهی ارکستر میگردید.
حضور رهبرانی همچون ادو میچیچ ، ایرج و منوچهر صهبایی، نصیر حیدریان، نادر مشایخی، علی رهبری و شهرداد روحانی در روند بالاتر رفتن سطح هنری ارکستر تاثیر بسزایی داشت. اجرای ارکستر سمفونیک در اتریش به رهبری نادر مشایخی، نشان مثبتی از این روند رو به رشد بود. در این میانه البته جناح بندیهای درون ارکستر نیز گاهی حاشیهساز میشد که بخشی از آن در زمان حضور علی رهبری نمود جدیتری پیدا کرد و تبعات آن آنچنان دامنهدار شد که مقامات نظارتی از حضور بعدی وی حتی در هیات رهبری ارکستر زهی پارسیان نیز جلوگیری کردند. گاهی نیز در بعضی اجراهای مناسبتی نیز پودس رهبری به ثمن بخس، به حراج گذاشته شده و میهمان رهبران کمتجربه میگردید.
این حاشیه ها در دو سال گذشته به نوعی دیگری بر اصل ماجرا سایه انداخته است. تقابل دو تفکر متفاوت بر چگونگی مدیریت ارکستر در مرکز موسیقی و انجمن موسیقی ایران بیشباهت به سیاست موازنه منفیقوا (در سیاست) نمیماند. انجمن موسیقی ایران بعد از سالها مدیریت ایرج نعیمایی، میهماندار مدیر جوان خود بابک رضایی شد. انجمن به عنوان بازوی اجرایی مرکز موسیقی در برگزاری کنسرتها و جشنوارهها، به سیاست کهنه دعوت از رهبران میهمان رجوع کرد. لزوم حضور یک رهبر دائم در ذهن مدیران برای سالها رنگ باخت. بعد از جلسات مختلف، مدیران دو مجموعه به این نتیجه رسیدند که رهبر ثابت جزیی از رسمیت و هویت یک ارکستر محسوب میشود و نبود آن به حیثیت ارکستر لطمه وارد میکند. با دعوت از منوچهر صهبایی امیدِ داشتن رهبری در خورشان ارکستر رنگ حقیقت گرفت و کار شروع شد.
افسوس که جناح بندیهای درون ارکستر و ضعف مدیریت انجمن باعث خسارت بزرگتری یعنی بازی با سابقه ارکستر شد و این همه باعث اعلام جدایی صهبایی به رغم حمایت حمید شاهآبادی معاونت هنری وزیر گردید. در قدم بعد انجمن با دعوت از ماتیاس کروگر جوان، اقدام به نشست مطبوعاتی با حضور 15 تن ! از اعضای ارکستر نمود که این نشست کم از میتینگهای حزبی نداشت. در پی این اقدام، مدیریت انجمن برای دفاع از دعوت رهبر جوان اعلام نمود دستمزد وی در حد بلیط دو سره هواپیما و هزار و اندی دلار است. دفاعی که به قیمت آبروی ارکستر 80 ساله تمام شد. بعد از این چالشها اعضای شورای سیاستگزاری به فکر تعیین رهبر دائم برای ارکستر و ادامه سیاست دعوت از رهبران میهمان بصورت کمرنگتر افتادند.
در این میان و با توجه به گزینههای موجود، نادر مرتضیپور بدین سمت برگزیده شد. آنچه در اینجا مورد مداقه قرار میگیرد سیاست مدیریت انجمن و نظارت مرکز موسیقی در هدایت ارکستر سمفونیک است. بعد از انتخاب نادر مرتضیپور، چند کنسرت به رهبری وی در ذهن مخاطبان حرفهای ارکستر وجود دارد؟ با کمال احترام به تمامی رهبران میهمان - از جمله شهرداد روحانی – در همه جای دنیا، در مدیریت ارکسترسمفونیک قاعده بر رهبری بوسیله رهبر ثابت است و حضور رهبران میهمان استثنا محسوب میشود. بیاد میآوریم که در حدود یکسال قبل و در پی حضور اولین بانوی رهبر ارکستر سمفونیک در ایران (نازنین آقاخانی)، مخالفتهایی با این اجرا مطرح شد که دوستان اعلام نمودند وی رهبر تمرینی است. در اینجا لازم است به مدیران فرق حریف تمرینی در کشتی و رهبر ارکستر سمفونیک یادآوری شود. هویت هنری اکثریت هنرمندان در پی سالها تلاش بدست آمده است. در صورت عدم تمایل به فضادهی به رهبر ثابت خوب است نه با آبروی وی و نه با شخصیت حقوقی ارکستر بازی شود.
آنچه جای امیدواری را باز میگذارد، حضور محمد میرزمانی در راس هرم مدیریت موسیقی وزارت ارشاد است. آهنگسازی که با ظرائف مدیریت ارکسترهای بزرگ کاملا آشناست. امیدواریم این حضور به ساماندهی اعتبار و مدیریت صحیح و استاندارد ارکستر سمفونیک تهران منجر شده و پایانی بر دوئلهای مرسوم مدیریتی در حوزه این ارکستر با سابقه باشد.
رهبری ارکستر بوسیله اساتید مرحوم، حشمت سنجری و فریدون ناصری در آن سالها برای بسیاری از شاگردان و نوازندگان آن زمان خاطرات بسیاری در بردارد. اما تلاطم درست از بعد از فوت مرحوم ناصری شروع شد. شورای فنی ارکستر رای به حضور رهبران میهمان داد که در آن زمان البته نقطه قوتی برای ارکستر محسوب میشد. رهبرانی که قطعات تکنیکیتر و متنوعتری برای ارکستر انتخاب میکردند و این خود باعث بالاتر رفتن سطح تکنیکی و صدادهی ارکستر میگردید.
حضور رهبرانی همچون ادو میچیچ ، ایرج و منوچهر صهبایی، نصیر حیدریان، نادر مشایخی، علی رهبری و شهرداد روحانی در روند بالاتر رفتن سطح هنری ارکستر تاثیر بسزایی داشت. اجرای ارکستر سمفونیک در اتریش به رهبری نادر مشایخی، نشان مثبتی از این روند رو به رشد بود. در این میانه البته جناح بندیهای درون ارکستر نیز گاهی حاشیهساز میشد که بخشی از آن در زمان حضور علی رهبری نمود جدیتری پیدا کرد و تبعات آن آنچنان دامنهدار شد که مقامات نظارتی از حضور بعدی وی حتی در هیات رهبری ارکستر زهی پارسیان نیز جلوگیری کردند. گاهی نیز در بعضی اجراهای مناسبتی نیز پودس رهبری به ثمن بخس، به حراج گذاشته شده و میهمان رهبران کمتجربه میگردید.
این حاشیه ها در دو سال گذشته به نوعی دیگری بر اصل ماجرا سایه انداخته است. تقابل دو تفکر متفاوت بر چگونگی مدیریت ارکستر در مرکز موسیقی و انجمن موسیقی ایران بیشباهت به سیاست موازنه منفیقوا (در سیاست) نمیماند. انجمن موسیقی ایران بعد از سالها مدیریت ایرج نعیمایی، میهماندار مدیر جوان خود بابک رضایی شد. انجمن به عنوان بازوی اجرایی مرکز موسیقی در برگزاری کنسرتها و جشنوارهها، به سیاست کهنه دعوت از رهبران میهمان رجوع کرد. لزوم حضور یک رهبر دائم در ذهن مدیران برای سالها رنگ باخت. بعد از جلسات مختلف، مدیران دو مجموعه به این نتیجه رسیدند که رهبر ثابت جزیی از رسمیت و هویت یک ارکستر محسوب میشود و نبود آن به حیثیت ارکستر لطمه وارد میکند. با دعوت از منوچهر صهبایی امیدِ داشتن رهبری در خورشان ارکستر رنگ حقیقت گرفت و کار شروع شد.
افسوس که جناح بندیهای درون ارکستر و ضعف مدیریت انجمن باعث خسارت بزرگتری یعنی بازی با سابقه ارکستر شد و این همه باعث اعلام جدایی صهبایی به رغم حمایت حمید شاهآبادی معاونت هنری وزیر گردید. در قدم بعد انجمن با دعوت از ماتیاس کروگر جوان، اقدام به نشست مطبوعاتی با حضور 15 تن ! از اعضای ارکستر نمود که این نشست کم از میتینگهای حزبی نداشت. در پی این اقدام، مدیریت انجمن برای دفاع از دعوت رهبر جوان اعلام نمود دستمزد وی در حد بلیط دو سره هواپیما و هزار و اندی دلار است. دفاعی که به قیمت آبروی ارکستر 80 ساله تمام شد. بعد از این چالشها اعضای شورای سیاستگزاری به فکر تعیین رهبر دائم برای ارکستر و ادامه سیاست دعوت از رهبران میهمان بصورت کمرنگتر افتادند.
در این میان و با توجه به گزینههای موجود، نادر مرتضیپور بدین سمت برگزیده شد. آنچه در اینجا مورد مداقه قرار میگیرد سیاست مدیریت انجمن و نظارت مرکز موسیقی در هدایت ارکستر سمفونیک است. بعد از انتخاب نادر مرتضیپور، چند کنسرت به رهبری وی در ذهن مخاطبان حرفهای ارکستر وجود دارد؟ با کمال احترام به تمامی رهبران میهمان - از جمله شهرداد روحانی – در همه جای دنیا، در مدیریت ارکسترسمفونیک قاعده بر رهبری بوسیله رهبر ثابت است و حضور رهبران میهمان استثنا محسوب میشود. بیاد میآوریم که در حدود یکسال قبل و در پی حضور اولین بانوی رهبر ارکستر سمفونیک در ایران (نازنین آقاخانی)، مخالفتهایی با این اجرا مطرح شد که دوستان اعلام نمودند وی رهبر تمرینی است. در اینجا لازم است به مدیران فرق حریف تمرینی در کشتی و رهبر ارکستر سمفونیک یادآوری شود. هویت هنری اکثریت هنرمندان در پی سالها تلاش بدست آمده است. در صورت عدم تمایل به فضادهی به رهبر ثابت خوب است نه با آبروی وی و نه با شخصیت حقوقی ارکستر بازی شود.
آنچه جای امیدواری را باز میگذارد، حضور محمد میرزمانی در راس هرم مدیریت موسیقی وزارت ارشاد است. آهنگسازی که با ظرائف مدیریت ارکسترهای بزرگ کاملا آشناست. امیدواریم این حضور به ساماندهی اعتبار و مدیریت صحیح و استاندارد ارکستر سمفونیک تهران منجر شده و پایانی بر دوئلهای مرسوم مدیریتی در حوزه این ارکستر با سابقه باشد.
منبع:
تاریخ انتشار : سه شنبه 31 خرداد 1390 - 00:00
دیدگاهها
از ارکستر سمفونیک که دیگه چیزی باقی نمونده.هی شهداد روحانی رو می آرن بهش می گن یه چیزایی بزن که مردم استقبال کنن.این که نشد مدیریت.
افزودن یک دیدگاه جدید