
یادداشت سیدابوالحسن مختاباد درباره لغو كنسرت تبريز همايون شجريان
رگ غیرت آقای مدیرکل
موسیقی ما - سیدابوالحسن مختاباد: در میان تمامی سخنانی که مدیرکل ارشاد استان آذربایجان شرقی درباره دلایل لغو کنسرت گروه حصار به خوانندگی همایون شجریان گفتند، این بخش آن باید محل تامّل بیشتری قرار بگیرد.
«احمدی در پاسخ به اینکه دو نفر نوازنده زن در گروه همایون شجریان که با رعایت کامل حجاب اسلامی در داخل و خارج از کشور بارها روی صحنه رفته و کنسرت اجرا کردهاند، چگونه میتواند بازتابی داشته باشد، اظهار کرد:وزیر ارشاد این بخش را به عهده مدیران کل گذاشته است و گفته گروه مهم نیست و ما تشخیص میدهیم، به هرحال هر استان برای خودش حال و هوایی دارد.» (خبرآنلاین)
این تامّل، آنجا که او میگوید «ما تشخیص میدهیم» باید افزونتر باشد.
پرسشها از همین نقطه باید آغاز شود که شما چگونه و بر چه اساسی تشخیص میدهید؟ آیا این امکان وجود دارد که شما و زیرمجموعهتان، بر اساس همان تشخیصی که از آن سخن میگویید، به کنسرتی مجوز بدهید و در نتیجه این مجوز، مدیریت برنامه و گروه و سرمایهگزار کنسرت، کلی وقت و انرژی و هزینه را صرف کنند تا مقدمات کار فراهم شود و در نهایت سه روز مانده به اجرای کنسرت تشخیص و نگاه شما تغییر پیدا کند و کل طرح و پروژه به هوا برود؟
آیا با این گونه تصمیمگیریها سنگ روی سنگ بند میشود؟ و گروهی و تهیهکنندهای دیگر جرات و جسارت پیدا میکند که طرف برگزاری کنسرت برود؟ آیا در تشخیص شما جایی هم برای بیش از 8هزار شبکه ماهوارهای (نقل به مضمون از رئیس سازمان صدا و سیما) که شبانهروز موسیقیهای آنچنانی را بر سر و روی جوانان این مرز و بوم میبارانند، جایی دارد؟
و شما اگر مخیر به تصمیمگیری بین انتخاب کنسرت گروه همنوازان حصار با دو بانوی نوازنده محجبه که در قانون و شرع و اخلاق هیچ حکم و حرمتی برای حضور آنها نیامده است، با موسیقیهای به قول خود شما آنچنانی با آن سر و وضع را که افراد به راحتی و بدون بلیت و مزاحمت و ... لم داده بر بالش منزل میتوانند ببینند، کدام را انتخاب میکنید؟
رگ غیرت شما و دوستانتان چرا در چنین مواقعی نمیجنبد؟ اگر این گونه است چرا در آموزشگاههای موسیقی آن دیار را تخته نمیکنید؟ آنجا هم بانوان محجبه به آموختن و تدریس نوازندگی مشغولند. مگر امتیاز و مجوز این گونه آموزشگاهها با وزارت ارشاد و ادارات کل ارشاد استان نیست؟ نمیتوان پذیرفت که رگ غیرت آقای مدیرکل در یک امر واحد در دو مکان دو گونه بجنبد؟ برای اولی هیچ واکنشی نشان ندهد، برای دومی کنسرتی را تعطیل کند و حقوق تماشاگران و دستاندرکاران کنسرت و هنرمندان و همه را با یک تصمیم زیر پا بگذارد.
قانون البته برای این گونه تصمیمات خلقالساعه و رگ غیرتی که نوشتم، تدابیری اندیشیده است که از جمله آنها نتیجه رای دیوان عدالت اداری درباره برخی اتقاقات مشابه است. که نمونه آن رای دیوان عدالت اداری برای پرداخت خساراتی بود که تهیهکننده یکی از فیلمها متحمل شده بود (در نتیجه جلوگیری از اکران فیلم توسط ارشاد در حالی که مجوز ساخت و اکران و نمایش آن را داده بود و تهیه کننده بخت برگشته بر اساس همین مجوز هزینههای هنگفتی را تقبل کرده بود.)
ماجرایی چنین بر سر گروه دبو هم آمد که دو ساعت مانده به اجرای کنسرت، اجرا لغو و مردم پشت در ماندند و در نتیجه آن بیش از صد میلیون تومان خسارت به تهیه کننده کنسرت وارد شد و البته ایشان هم شکایت به دیوان عدالت اداری برد که نتیجه آن هنوز مشخص نیست.
به گمان نگارنده مهمترین مشکل مدیران ارشاد شهرستانها، نداشتن تخصص و البته جسارت است. تخصص برای آنکه دریابند کدام موسیقی به رشد و بالندگی فرهنگ ایرانی و اسلامی مدد میرساند و کدام جنبه تفریحی و عمومی دارد و ... و جسارت مدیریتی برای آنکه پای تصمیمات خود بایستند و با قدرت منطق مخالفان و منتقدان را مجاب کنند که اجرای کنسرتهای این چنینی نه تنها ایمان و اعتقاد شهروندان را به باد نمیدهد، بلکه تضمینی است بر توسعه فرهنگ موسیقایی ایرانی؟
اگر قرار است کنسرت و موسیقیای که فرزند شجریان میخواند با عرف و قانون و شرع مورد نظر آقای مدیر (و نه آنچه که در کشور ساری و جاری است) همخوانی نداشته باشد، ایشان میتوانند بفرمایند بر اساس تشخیص خودشان چه نوع موسیقیای باید اجرا شود؟
«احمدی در پاسخ به اینکه دو نفر نوازنده زن در گروه همایون شجریان که با رعایت کامل حجاب اسلامی در داخل و خارج از کشور بارها روی صحنه رفته و کنسرت اجرا کردهاند، چگونه میتواند بازتابی داشته باشد، اظهار کرد:وزیر ارشاد این بخش را به عهده مدیران کل گذاشته است و گفته گروه مهم نیست و ما تشخیص میدهیم، به هرحال هر استان برای خودش حال و هوایی دارد.» (خبرآنلاین)
این تامّل، آنجا که او میگوید «ما تشخیص میدهیم» باید افزونتر باشد.
پرسشها از همین نقطه باید آغاز شود که شما چگونه و بر چه اساسی تشخیص میدهید؟ آیا این امکان وجود دارد که شما و زیرمجموعهتان، بر اساس همان تشخیصی که از آن سخن میگویید، به کنسرتی مجوز بدهید و در نتیجه این مجوز، مدیریت برنامه و گروه و سرمایهگزار کنسرت، کلی وقت و انرژی و هزینه را صرف کنند تا مقدمات کار فراهم شود و در نهایت سه روز مانده به اجرای کنسرت تشخیص و نگاه شما تغییر پیدا کند و کل طرح و پروژه به هوا برود؟
آیا با این گونه تصمیمگیریها سنگ روی سنگ بند میشود؟ و گروهی و تهیهکنندهای دیگر جرات و جسارت پیدا میکند که طرف برگزاری کنسرت برود؟ آیا در تشخیص شما جایی هم برای بیش از 8هزار شبکه ماهوارهای (نقل به مضمون از رئیس سازمان صدا و سیما) که شبانهروز موسیقیهای آنچنانی را بر سر و روی جوانان این مرز و بوم میبارانند، جایی دارد؟
و شما اگر مخیر به تصمیمگیری بین انتخاب کنسرت گروه همنوازان حصار با دو بانوی نوازنده محجبه که در قانون و شرع و اخلاق هیچ حکم و حرمتی برای حضور آنها نیامده است، با موسیقیهای به قول خود شما آنچنانی با آن سر و وضع را که افراد به راحتی و بدون بلیت و مزاحمت و ... لم داده بر بالش منزل میتوانند ببینند، کدام را انتخاب میکنید؟
رگ غیرت شما و دوستانتان چرا در چنین مواقعی نمیجنبد؟ اگر این گونه است چرا در آموزشگاههای موسیقی آن دیار را تخته نمیکنید؟ آنجا هم بانوان محجبه به آموختن و تدریس نوازندگی مشغولند. مگر امتیاز و مجوز این گونه آموزشگاهها با وزارت ارشاد و ادارات کل ارشاد استان نیست؟ نمیتوان پذیرفت که رگ غیرت آقای مدیرکل در یک امر واحد در دو مکان دو گونه بجنبد؟ برای اولی هیچ واکنشی نشان ندهد، برای دومی کنسرتی را تعطیل کند و حقوق تماشاگران و دستاندرکاران کنسرت و هنرمندان و همه را با یک تصمیم زیر پا بگذارد.
قانون البته برای این گونه تصمیمات خلقالساعه و رگ غیرتی که نوشتم، تدابیری اندیشیده است که از جمله آنها نتیجه رای دیوان عدالت اداری درباره برخی اتقاقات مشابه است. که نمونه آن رای دیوان عدالت اداری برای پرداخت خساراتی بود که تهیهکننده یکی از فیلمها متحمل شده بود (در نتیجه جلوگیری از اکران فیلم توسط ارشاد در حالی که مجوز ساخت و اکران و نمایش آن را داده بود و تهیه کننده بخت برگشته بر اساس همین مجوز هزینههای هنگفتی را تقبل کرده بود.)
ماجرایی چنین بر سر گروه دبو هم آمد که دو ساعت مانده به اجرای کنسرت، اجرا لغو و مردم پشت در ماندند و در نتیجه آن بیش از صد میلیون تومان خسارت به تهیه کننده کنسرت وارد شد و البته ایشان هم شکایت به دیوان عدالت اداری برد که نتیجه آن هنوز مشخص نیست.
به گمان نگارنده مهمترین مشکل مدیران ارشاد شهرستانها، نداشتن تخصص و البته جسارت است. تخصص برای آنکه دریابند کدام موسیقی به رشد و بالندگی فرهنگ ایرانی و اسلامی مدد میرساند و کدام جنبه تفریحی و عمومی دارد و ... و جسارت مدیریتی برای آنکه پای تصمیمات خود بایستند و با قدرت منطق مخالفان و منتقدان را مجاب کنند که اجرای کنسرتهای این چنینی نه تنها ایمان و اعتقاد شهروندان را به باد نمیدهد، بلکه تضمینی است بر توسعه فرهنگ موسیقایی ایرانی؟
اگر قرار است کنسرت و موسیقیای که فرزند شجریان میخواند با عرف و قانون و شرع مورد نظر آقای مدیر (و نه آنچه که در کشور ساری و جاری است) همخوانی نداشته باشد، ایشان میتوانند بفرمایند بر اساس تشخیص خودشان چه نوع موسیقیای باید اجرا شود؟
منبع:
خبرآنلاین
تاریخ انتشار : پنجشنبه 6 اسفند 1388 - 00:00
دیدگاهها
جناب مدیر کل، ارشاد نمودند. درک و فهم این ارشاد، چشم بصیرت می خواهد، که جماعت موسیقی ندارند احتمالا مردم هنردوست و هنرپرور تبریز تنها نقطه ضعفشان این است که اگر ببینند یک خانم نوازندگی می کند احساس گناه می کنند و توبه می کنند اصلا موسیقی را می گذارند کنار. جناب مختاباد چطور متوجه نشدید؟
جناب مختاباد متوجه شدند. اما طنز نهفته در متنشان تنها برای آنانی است که همانند این مدیر کل فکر میکنند. در واقع ا یشان به شیوه سقراطی خواستهاند از بدیهی ترین مسائل سخن بگویند و این که مدیریت ارشاد تبریز حتی در بدیهیات هم دچار تناقض است.
همشهری عزیزم جناب آقای مختاباد . من اصلاً تعجب می کنم که شما این قدر حوصله دارید که تدبیر جناب ساربان کاروان ارشاد آذربایجان؟؟؟!!! را برای حفظ دودمان اسلام آنالیز می کنید . عزیز دلم این هانمی توانند اجازه بدهند ملحدهایی مثل همایون خان تیشه بر ریشه عقیده مردم بزنند.زور که نیست.
بقول حافظ قلندران طریقت به نیم جو نخرند.......قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست.....
اینگونه موارد در موسیقی ایران زمین کاملا طبیعی ست......اندکی صبر سحر نزدیک است..
من به عنوان یک آذری که اهل اردبیل هستم از محضر آقای همایون شجریان پوزش می طلبم. اگر یه هنر نشناس این جسارت را کرده دلیل بر این نیست که آذربایجانی ها قدر هنر را نمی دانند. ما همیشه به هنر زیبای موسیقی اصیل ایرانی به خصوص خانواده ی استاد شجریان احترام گذاشته ایم.
افزودن یک دیدگاه جدید