اختصاصی موسیقی ما؛
گزارش لحظهبه لحظه از کنسرت رضا صادقی در کیش
موسیقی ما - بیژن خالقی:
سهشنبه 10 آذر 1388
تهران
فرودگاه مهرآباد
پرواز شماره 091 هواپیمایی ماهان
مقصد: جزیره کیش
ساعت پرواز: 19:00
پس از 50 دقیقه تاخیر، هواپیما در ساعت 19:50 به سمت جزیره کیش پرواز میکند.
کیش
فرودگاه کیش
ساعت: 21:07
«پرواز شماره 091 هواپیمایی ماهان از فرودگاه مهرآباد تهران هم اکنون به زمین نشست.»
رضا صادقی آمد...
رضا صادقی به همراه صدرالدین حسینخانی (مدیر برنامهها) و محمد اسدیان (همراه همیشگی) وارد سالن فرودگاه شدند. 2 پرواز دیگر همزمان با این پرواز نشسته بودند و سالن مملو از جمعیت بود.
مثل همیشه برخورد گرم و دوستانهی رضا صادقی دلنشین بود.
پس از خروج از سالن، رضا صادقی و همراهان به سوی هتل محل اقامتشان حرکت کردند.
یک هتل پنج ستاره، میزبان خوانندهی مشکیپوش و گروهش بود.
(گروه مشکیپوشان با پروازی دیگر و حدود ساعت 07:00 وارد جزیره شده بودند)
اتاق 202 انتظار مشکیپوش را میکشید و ...
ساعت 23:10
مقابل تالار شهر غوغایی برپاست.
صف طولانی از جلوی در ورودی تا در انتهای سالن ایجاد شده.
خبری از گروه نیست.
باز هم تاخیر؟
ساعت 00:30
درب های سالن باز میشود.
مردم برای گرفتن جای مناسب هجوم میبرند.
سالن پر نشد!!!
کمی بیشتر از نصف.
همهی دست اندرکاران تعجب میکنند!
تا به امروز و در تمام کنسرتهای رضا صادقی در جزیره کیش، تالار به طور کامل پر شده.
علت چیست؟
ساعت 01:00
خبری از رضا صادقی و گروهش نیست.
ساعت 01:15
گروه مشکیپوشان وارد تالار شهر میشوند.
ساعت 01:20
رضا صادقی وارد سالن میشود.
مردم سر از پا نمی شناسند.
اما...
رضا صادقی به استیج خیره شده...
لحظاتی مکث میکند.
«نور سالن رو قطع کنید»
نور سالن قطع میشود و همه جا در تاریکی فرو میرود.
رضا صادقی به زحمت و با کمک اطرافیان از پلههای سن بالا میرود.
(ارتفاع استیج 80 سانتیمتر افزایش پیدا کرده و تعداد پلههای آن هم بیشتر شده. پلههایی که از داربست ساخته شده. یکی از عوامل توصیه میکند که «دو پله ی اول رو با احتیاط طی کن. تازه گذاشتنش، یه خورده لق می زنه. مراقب باش» )
ساعت 01:30
مشکیپوشان مینوازند...
«من دیگه خسته شدم، بس که چشام بارونیه...»
پس از پایان «وایسا دنیا» به همه سلام میکند و تشکر از اینکه باز هم به کنسرت او آمدهاند.
مثل همیشه گرم و دوست داشتنی.
احوالپرسیهای معمول و مژده به همشهریانش. «بعد از هشت سال میخوام تو شهر خودم و برای همشهریهام کنسرت بذارم»
شعف در چشمانش موج میزند.
یادی از ناصر عبداللهی، احمد شاملو، خسرو شکیبایی، فروغ فرخزاد و....
«به افتخار پدر و مادراتون بایستید و ده ثانیه دست بزنید»
«عشق تازه نواخته می شود»
همه دست میزنند.
«داشتم فراموشت میکردم اما باز دوباره...»
اوج هیجان و شادی در بین مردم.
از گروهش تشکر میکند.
از مردم تشکر میکند.
از خدا تشکر میکند.
صدای سوت و جیغ همه را به وجد میآورد.
«ممنونم اجازه دادی با تو زندگی کنم»
«ممنونم» را اجرا میکند.
«بده دستاتو به من...»
سالن غرق در هیجان میشود
اما...
انگار صدای ساکسیفون شنیده نمیشود.
قسمت اول آهنگ بدون شنیدن صدای ساکسیفون اجرا میشود.
رضا نگاهی به صدابردار میاندازد.
«تو این قسمت از برنامه میخوام یه آهنگ بخونم از آلبوم جدید. آلبوم یکی بود یکی نبود به امید خدا فردا یا پس فردا منتشر میشه. بعد از سه سال دوری ...»
ترانهای با کلام جنوبی اجرا میشود.
«زنده باد عشق، زنده باد هر چی جوان عاشقه ... زنده باد عشق، زنده باد هرچی گل شقایقه»
و پس از آن... «آسمان چه رنگه، رنگ و وارنگه، دل بگه چی دل بگه، مشکی قشنگه»
مردم علاقه خاصی به آهنگهای شاد دارند!
نوبت به «بغض ترانه» میرسد.
«دلم برات تنگ شده جونم، می خوام ببینمت نمی تونم ...»
«برای تمام کسانی که دوست داشتین الان کنارتون بودن و نیستن، دست بزنید»
صدای گیتار الکتریک واضح نیست.
«صدای الکتریکو تو مونیتوره من بده»
کیفیت کنسرت افت کرده.
همهی نگاه ها به صدابردار است.
فردی از میان جمعیت فریاد می زند. «وایسا دنیا رو بخون»
«چشم، چرا می زنی؟ اونم می خونم (با خنده)»
«پیرهن مشکی» و پس از آن «مشکی رنگ عشقه را میخواند»
تشویق استقلال، پرسپولیس و مشکی. مثل همیشه. مشکی...
باز هم آهنگی جدید.
«به تو مدیونم» اجرا می شود.
باز هم ضعف در صدابرداری.
رضا سکوت میکند.
تشویق حضار.
«امیدوارم کسی بی خداحافظی از پیشمون نره»
با تمام وجود «بی خداحافظ» را میخواند.
سالن به مرز انفجار میرسد. صدای سوت و تشویق...
«این آهنگو تقدیم میکنم به اونی که لبخندش همیشه با ماست»
«خدارو می خوام، نه واسه اینکه ازش چیزی بخوام ... خدارو می خوام نه واسه مشکلو حل غصههام»
همه این آهنگ را دوست دارند.
بلافاصله پس از آهنگ «خدا رو دوست دارم»، ترانه معروف «آشنا» را همراه با مردم میخواند.
«واست دلم، واست تنم، اصلا" تمام زندگیم...»
اعضای گروه را معرفی میکند. از تکتک آنها تشکر میکند. تشکر از این که بد اخلاقیهای او را تحمل میکنند.
نوبت به تکنوازی بهنام ابطحی میرسد.
سالن غرق در شوق و هیجان.
«وایسا دنیا» حسن ختام برنامه است.
به همه پیشنهاد میکند که سری به دریا بزنند!
«به آن عده که از بادهی وفا مستند، سلام ما برسانید هر جا هستند.»
ساعت 02:40
مردم برای عکس گرفتن با رضا صادقی به طرف سن هجوم میبرند.
مردم توسط عوامل حراست به بیرون از سن هدایت میشوند.
رضا صادقی پشت سن به انتظار نشسته.
انتظار برای خروج از سالن.
اما باز هم مشکل...
هنگام پایین آمدن از استیج، دستش با نردهی پلهها برخورد میکند و آسیب میبیند.
عصبانی و ناراحت.
گلایه میکند...
از صدا، از نور، از استیج غیر استاندارد.
دورش را خلوت میکنند.
خستگی در ظاهرش موج میزند.
به تکتک نوازندگان خسته نباشید میگوید. از همه تشکر می کند.
و قدم زنان و لبخند بر لب به سوی درب خروجی حرکت میکند.
سهشنبه 10 آذر 1388
تهران
فرودگاه مهرآباد
پرواز شماره 091 هواپیمایی ماهان
مقصد: جزیره کیش
ساعت پرواز: 19:00
پس از 50 دقیقه تاخیر، هواپیما در ساعت 19:50 به سمت جزیره کیش پرواز میکند.
کیش
فرودگاه کیش
ساعت: 21:07
«پرواز شماره 091 هواپیمایی ماهان از فرودگاه مهرآباد تهران هم اکنون به زمین نشست.»
رضا صادقی آمد...
رضا صادقی به همراه صدرالدین حسینخانی (مدیر برنامهها) و محمد اسدیان (همراه همیشگی) وارد سالن فرودگاه شدند. 2 پرواز دیگر همزمان با این پرواز نشسته بودند و سالن مملو از جمعیت بود.
مثل همیشه برخورد گرم و دوستانهی رضا صادقی دلنشین بود.
پس از خروج از سالن، رضا صادقی و همراهان به سوی هتل محل اقامتشان حرکت کردند.
یک هتل پنج ستاره، میزبان خوانندهی مشکیپوش و گروهش بود.
(گروه مشکیپوشان با پروازی دیگر و حدود ساعت 07:00 وارد جزیره شده بودند)
اتاق 202 انتظار مشکیپوش را میکشید و ...
ساعت 23:10
مقابل تالار شهر غوغایی برپاست.
صف طولانی از جلوی در ورودی تا در انتهای سالن ایجاد شده.
خبری از گروه نیست.
باز هم تاخیر؟
ساعت 00:30
درب های سالن باز میشود.
مردم برای گرفتن جای مناسب هجوم میبرند.
سالن پر نشد!!!
کمی بیشتر از نصف.
همهی دست اندرکاران تعجب میکنند!
تا به امروز و در تمام کنسرتهای رضا صادقی در جزیره کیش، تالار به طور کامل پر شده.
علت چیست؟
ساعت 01:00
خبری از رضا صادقی و گروهش نیست.
ساعت 01:15
گروه مشکیپوشان وارد تالار شهر میشوند.
ساعت 01:20
رضا صادقی وارد سالن میشود.
مردم سر از پا نمی شناسند.
اما...
رضا صادقی به استیج خیره شده...
لحظاتی مکث میکند.
«نور سالن رو قطع کنید»
نور سالن قطع میشود و همه جا در تاریکی فرو میرود.
رضا صادقی به زحمت و با کمک اطرافیان از پلههای سن بالا میرود.
(ارتفاع استیج 80 سانتیمتر افزایش پیدا کرده و تعداد پلههای آن هم بیشتر شده. پلههایی که از داربست ساخته شده. یکی از عوامل توصیه میکند که «دو پله ی اول رو با احتیاط طی کن. تازه گذاشتنش، یه خورده لق می زنه. مراقب باش» )
ساعت 01:30
مشکیپوشان مینوازند...
«من دیگه خسته شدم، بس که چشام بارونیه...»
پس از پایان «وایسا دنیا» به همه سلام میکند و تشکر از اینکه باز هم به کنسرت او آمدهاند.
مثل همیشه گرم و دوست داشتنی.
احوالپرسیهای معمول و مژده به همشهریانش. «بعد از هشت سال میخوام تو شهر خودم و برای همشهریهام کنسرت بذارم»
شعف در چشمانش موج میزند.
یادی از ناصر عبداللهی، احمد شاملو، خسرو شکیبایی، فروغ فرخزاد و....
«به افتخار پدر و مادراتون بایستید و ده ثانیه دست بزنید»
«عشق تازه نواخته می شود»
همه دست میزنند.
«داشتم فراموشت میکردم اما باز دوباره...»
اوج هیجان و شادی در بین مردم.
از گروهش تشکر میکند.
از مردم تشکر میکند.
از خدا تشکر میکند.
صدای سوت و جیغ همه را به وجد میآورد.
«ممنونم اجازه دادی با تو زندگی کنم»
«ممنونم» را اجرا میکند.
«بده دستاتو به من...»
سالن غرق در هیجان میشود
اما...
انگار صدای ساکسیفون شنیده نمیشود.
قسمت اول آهنگ بدون شنیدن صدای ساکسیفون اجرا میشود.
رضا نگاهی به صدابردار میاندازد.
«تو این قسمت از برنامه میخوام یه آهنگ بخونم از آلبوم جدید. آلبوم یکی بود یکی نبود به امید خدا فردا یا پس فردا منتشر میشه. بعد از سه سال دوری ...»
ترانهای با کلام جنوبی اجرا میشود.
«زنده باد عشق، زنده باد هر چی جوان عاشقه ... زنده باد عشق، زنده باد هرچی گل شقایقه»
و پس از آن... «آسمان چه رنگه، رنگ و وارنگه، دل بگه چی دل بگه، مشکی قشنگه»
مردم علاقه خاصی به آهنگهای شاد دارند!
نوبت به «بغض ترانه» میرسد.
«دلم برات تنگ شده جونم، می خوام ببینمت نمی تونم ...»
«برای تمام کسانی که دوست داشتین الان کنارتون بودن و نیستن، دست بزنید»
صدای گیتار الکتریک واضح نیست.
«صدای الکتریکو تو مونیتوره من بده»
کیفیت کنسرت افت کرده.
همهی نگاه ها به صدابردار است.
فردی از میان جمعیت فریاد می زند. «وایسا دنیا رو بخون»
«چشم، چرا می زنی؟ اونم می خونم (با خنده)»
«پیرهن مشکی» و پس از آن «مشکی رنگ عشقه را میخواند»
تشویق استقلال، پرسپولیس و مشکی. مثل همیشه. مشکی...
باز هم آهنگی جدید.
«به تو مدیونم» اجرا می شود.
باز هم ضعف در صدابرداری.
رضا سکوت میکند.
تشویق حضار.
«امیدوارم کسی بی خداحافظی از پیشمون نره»
با تمام وجود «بی خداحافظ» را میخواند.
سالن به مرز انفجار میرسد. صدای سوت و تشویق...
«این آهنگو تقدیم میکنم به اونی که لبخندش همیشه با ماست»
«خدارو می خوام، نه واسه اینکه ازش چیزی بخوام ... خدارو می خوام نه واسه مشکلو حل غصههام»
همه این آهنگ را دوست دارند.
بلافاصله پس از آهنگ «خدا رو دوست دارم»، ترانه معروف «آشنا» را همراه با مردم میخواند.
«واست دلم، واست تنم، اصلا" تمام زندگیم...»
اعضای گروه را معرفی میکند. از تکتک آنها تشکر میکند. تشکر از این که بد اخلاقیهای او را تحمل میکنند.
نوبت به تکنوازی بهنام ابطحی میرسد.
سالن غرق در شوق و هیجان.
«وایسا دنیا» حسن ختام برنامه است.
به همه پیشنهاد میکند که سری به دریا بزنند!
«به آن عده که از بادهی وفا مستند، سلام ما برسانید هر جا هستند.»
ساعت 02:40
مردم برای عکس گرفتن با رضا صادقی به طرف سن هجوم میبرند.
مردم توسط عوامل حراست به بیرون از سن هدایت میشوند.
رضا صادقی پشت سن به انتظار نشسته.
انتظار برای خروج از سالن.
اما باز هم مشکل...
هنگام پایین آمدن از استیج، دستش با نردهی پلهها برخورد میکند و آسیب میبیند.
عصبانی و ناراحت.
گلایه میکند...
از صدا، از نور، از استیج غیر استاندارد.
دورش را خلوت میکنند.
خستگی در ظاهرش موج میزند.
به تکتک نوازندگان خسته نباشید میگوید. از همه تشکر می کند.
و قدم زنان و لبخند بر لب به سوی درب خروجی حرکت میکند.
منبع:
تاریخ انتشار : پنجشنبه 12 آذر 1388 - 00:00
دیدگاهها
البومش که اصلا جالب نبود چندتاشم تکراری بود
البومش که اصلا جالب نبود چندتاشم تکراری بود
البته 2 3 تا از ترک هاش آهنگائیه که لو رفت اما با تنظیم جدید
عکس روی جلد سی دی هم خیلی قشنگه...
جوون باشه پیر باشه هرچی باشه بازم سلطانه:x
بچه ها بالاخره امروز ( 5 شنبه 12 آذر ) آلبوم یکی بود یکی نبود اومد::X:X:X
بعد از این همه مدت باور کردنی نیست...:D
همه ی آهنگاش بی نظیرهههههههههههههههههههههههههههههههههه
:X:X:X
رضا قبل از محرم در تهران کنسرت داره یا نه ...................!
بابا ای ول رضا صادقی
خیلی ممنون.شاهکاره یکی بود یکی نبود سلطان اومد با 13 قطعه.چرا تو البوم های جدید نگذاشتید؟؟من امروز خریدم.تبریک به همه طرفداران بامرام سلطان
be hame meshki pousha tabrik migam belakhare album oumad
البوم سلطان اومد.یکی بود یکی نبود.بی نظیره.ماهگرد حلقه ها و مرگ و زندگی ادم و دیوونه می کنه.مرسی رضا جان از این همه احساس
عالیه
خیلی خوبه که ما رو در جریان کنسرتها میذارین از بس بلیطها گرونه که به این راحتی نمیشه رفت
افزودن یک دیدگاه جدید