نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
آهنگساز «ایستاده در غبار» که امسال با فیلم جدید محمدحسین مهدویان به جشنواره فیلم فجر آمده به «موسیقی ما» گفت
حبیب خزاییفر: ابتدا قرار بود «ماجرای نیمروز»، موسیقی نداشته باشد
موسیقی ما - «ماجرای نیمروز» به کارگردانی «محمدحسین مهدویان» یکی از فیلمهای پر سر و صدای جشنواره فیلم فجر امسال است. این کارگردان جوان سال گذشته با فیلم تحسینشده «ایستاده در غبار» توانست نظر مثبت مخاطبان و اهالی سینما را به خود جلب کند و امسال هم با فیلمی دوباره پا به این عرصه گذاشته که تا کنون بازتابهای زیادی داشته است. موسیقی «ماجرای نیمروز» هم مانند موسیقی فیلم «ایستاده در غبار» توسط «حبیب خزاییفر» ساخته شده است. آهنگسازی جوانی که قبلاً در پروژه سریال «آخرین روزهای زمستان» هم با محمدحسین مهدویان همکاری کرده بود. در کارنامه کاری این آهنگساز همکاری با چندین پروژه سینمایی و تلویزیونی و مستند و همچنین همکاری با خوانندگانی نظیر «علیرضا قربانی» و «مانی رهنما» به چشم میخورد. به سراغ او رفتیم و دقایقی درباره موسیقی «ماجرای نیمروز» گپ زدیم که در ادامه میخوانید:
حبیب خزاییفر ابتدا درباره روند ساخت موسیقی این فیلم به خبرنگار «موسیقی ما» گفت:«من با «محمدحسین مهدویان» دوست هستم و همیشه با هم کار میکنیم. از زمان طرح اولیه در جریان این کار بودم و روی فیلمنامه نکاتی به ذهنم رسید. فضای کلی موسیقی و ملودیها را هم در ذهن خودم تداعی کرده بودم. اما در ابتدا قرار بود این فیلم، موسیقی نداشته باشد ولی بعداً تصمیم ما عوض شد. ساخت موسیقی «ماجرا نیمروز» را دیر شروع کردیم و فکر میکنم حدود دو هفته پیش از تحویل، این روند را شروع کردم و به پایان رساندم. زمانی که کار به پایان رسید آن طرحهای اولیه موسیقی را جمعبندی کردم و سپس پروسه ساخت موسیقی شروع شد.»
او سپس تفاوتهای موسیقی «ماجرای نیمروز» با «ایستاده در غبار» را اینگونه تشریح کرد:«فضای کار مینیمال است و موسیقی در این فیلم بیرون نمیزند. هدف ما در «ایستاده در غبار» این بود که موسیقی نقش جدی داشته باشد و کاملاً شنیده شود. دوست داشتیم به سمت فضای موسیقی آن دوره که کارهای شلوغ و پر سر و صدایی بودند برویم. ما اینجا به دنبال موسیقی بودیم که کاملاً در فیلم حل شود و نمیخواستیم خودنمایی کند. بعد از اینکه تصمیم به ساخت موسیقی گرفتیم هم همین اتفاق رخ داد و موسیقی، بیشتر همراه است و به حس شک و تردید فیلم کمک میکند. موسیقی پرحجمی هم نداشتیم و غالباً ساز پیانو داشتیم و در مواردی هم ارکستر همراهش بود. درباره دلایل تفاوت موسیقی ایستاده در غبار با ماجرای نیمروز هم باید بگویم که در آن فیلم یک روایت قهرمانانه داشتیم و ماجرای زندگی یک چهره سرشناس بود. فضای جنگ و حماسی هم بیشتر به موسیقی نیاز دارد. اما ماجرای نیمروز بیشتر درگیر شک و تردید است و در این فیلم تقریباً نقش اول نداریم. چند بازیگر هستند که تقریباً در یک سطح فیلم را پیش میبرند و خیلی سخت است اگر بخواهیم بگوییم که چه کسی نقش اول یا قهرمان واقعی است. همچنین در فیلم ایستاده در غبار دیالوگ نداشتیم و مجبور بودیم در دقایق زیادی از موسیقی استفاده کنیم. فکر میکنم حدود 36 دقیقه تولید موسیقی داشتیم و بیشتر از این زمان از موسیقی در فیلم استفاده شد.»
اما خزاییفر درباره اتفاق مرسوم این روزهای سینمای ایران مبنی بر عدم استفاده از موسیقی متن هم چنین نظری داشت:«لازم است یک آهنگساز همراه پروژه سینمایی باشد و شاید او تشخیص دهد که آن فیلم نیازی به موسیقی متن ندارد. لزوماً فیلم بدون موسیقی، بد نیست چون واقعاً گاهی اوقات نیازی به موسیقی متن وجود ندارد. همچنین برخی اساتید میگویند که گاهی اوقات سکوت بهترین موسیقی است.»
او درباره استفاده از خواننده در فیلمهای سینمایی هم چنین نظری داشت:«در مجموعه «آخرین روزهای زمستان» از صدای آقای «علیرضا قربانی» استفاده کردیم ولی استفاده از خواننده در فیلمهای سینمایی تابع شرایط و زمان است. مثلاً در این فیلم، زمان به ما اجازه نداد که به استفاده از خواننده فکر کنیم و البته لزوم چندانی هم نداشت.»
حبیب خزاییفر گلایهای هم از کارگردانان داشت و درباره زمان کوتاه کوتاهی که معمولاً در اختیار آهنگسازان برای تولید موسیقی متن قرار میگیرد گفت:«قطعاً اگر زمان زیادی در اختیار آهنگساز باشد اتفاقات بهتری رخ میدهد و میتوانید وسواس بیشتری به خرج بدهید. البته بخشی از این مسأله هم به عادت ما ایرانیها باز میگردد که همه کارها را در دقیقه نود انجام میدهیم. مثلاً الان اگر یک فیلم برای جشنواره سال آینده به من بدهند امکان ندارد از الان کار ساخت موسیقی را شروع کنم! اما از کارگردانها گلایه دارم که همیشه در آخرین مرحله ساخت فیلم به سراغ ساخت موسیقی میآیند. اما من در فیلم ماجرا نیمروز از ابتدا در جریان طرح و جزئیات فیلمنامه بودم و به همین دلیل توانستم در مدت کوتاهی کار ساخت موسیقی را انجام دهم. البته من با حسین مهدویان دوستی سیزده ساله دارم و اگر با کارگردانی کار میکردم که چنین شناختی از او نداشتم نمیتوانستم به این سرعت کار ساخت موسیقی را انجام دهم. همچنین اگر آهنگساز سر صحنه فیلمبرداری حاضر شود در کارش تأثیر خواهد داشت. من معمولاً سر فیلمبرداری هم میروم و از اتفاقات الهام میگیرم.»
بحث نهایی ما هم در زمینه پرکاری آهنگسازان در جشنواره فیلم فجر بود و حبیب خزاییفر اعلام کرد:«نمیدانم پرکاربودن آهنگسازها در جشنوارهها به چه چیزی بستگی دارد اما خودم حس میکنم که این حجم کار، شدنی نباشد. وقتی ده روز پیش از جشنواره کاری به آهنگساز میرسد انجام آن سخت است. اگر دو یا سه فیلم را یک آهنگساز بپذیرد که در چنین مدت زمانی انجام دهد تقریباً غیرممکن است. اگر بخواهند در زمان کوتاه آهنگسازی فیلم انجام دهند باید راهکاری برایش پیدا کنند که فکر میکنم درست نباشد. اینکه میگویم ساخت موسیقی دو یا سه فیلم در زمان کوتاهی پیش از جشنواره شدنی نیست به این معنا است که اگر کسی بپذیرد قطعاً نمیتواند موسیقی هر دو یا سه فیلم را به شکل عالی بسازد. تا کنون ساخت موسیقی چند فیلم در جشنواره را نپذیرفتهام. شاید هم روزی برای من چنین اتفاقی رخ داد و اگر احساس کنم که میتوانم میپذیرم اما اکنون حس میکنم کیفیت مهمتر از مسائل دیگر است.»
حبیب خزاییفر ابتدا درباره روند ساخت موسیقی این فیلم به خبرنگار «موسیقی ما» گفت:«من با «محمدحسین مهدویان» دوست هستم و همیشه با هم کار میکنیم. از زمان طرح اولیه در جریان این کار بودم و روی فیلمنامه نکاتی به ذهنم رسید. فضای کلی موسیقی و ملودیها را هم در ذهن خودم تداعی کرده بودم. اما در ابتدا قرار بود این فیلم، موسیقی نداشته باشد ولی بعداً تصمیم ما عوض شد. ساخت موسیقی «ماجرا نیمروز» را دیر شروع کردیم و فکر میکنم حدود دو هفته پیش از تحویل، این روند را شروع کردم و به پایان رساندم. زمانی که کار به پایان رسید آن طرحهای اولیه موسیقی را جمعبندی کردم و سپس پروسه ساخت موسیقی شروع شد.»
او سپس تفاوتهای موسیقی «ماجرای نیمروز» با «ایستاده در غبار» را اینگونه تشریح کرد:«فضای کار مینیمال است و موسیقی در این فیلم بیرون نمیزند. هدف ما در «ایستاده در غبار» این بود که موسیقی نقش جدی داشته باشد و کاملاً شنیده شود. دوست داشتیم به سمت فضای موسیقی آن دوره که کارهای شلوغ و پر سر و صدایی بودند برویم. ما اینجا به دنبال موسیقی بودیم که کاملاً در فیلم حل شود و نمیخواستیم خودنمایی کند. بعد از اینکه تصمیم به ساخت موسیقی گرفتیم هم همین اتفاق رخ داد و موسیقی، بیشتر همراه است و به حس شک و تردید فیلم کمک میکند. موسیقی پرحجمی هم نداشتیم و غالباً ساز پیانو داشتیم و در مواردی هم ارکستر همراهش بود. درباره دلایل تفاوت موسیقی ایستاده در غبار با ماجرای نیمروز هم باید بگویم که در آن فیلم یک روایت قهرمانانه داشتیم و ماجرای زندگی یک چهره سرشناس بود. فضای جنگ و حماسی هم بیشتر به موسیقی نیاز دارد. اما ماجرای نیمروز بیشتر درگیر شک و تردید است و در این فیلم تقریباً نقش اول نداریم. چند بازیگر هستند که تقریباً در یک سطح فیلم را پیش میبرند و خیلی سخت است اگر بخواهیم بگوییم که چه کسی نقش اول یا قهرمان واقعی است. همچنین در فیلم ایستاده در غبار دیالوگ نداشتیم و مجبور بودیم در دقایق زیادی از موسیقی استفاده کنیم. فکر میکنم حدود 36 دقیقه تولید موسیقی داشتیم و بیشتر از این زمان از موسیقی در فیلم استفاده شد.»
اما خزاییفر درباره اتفاق مرسوم این روزهای سینمای ایران مبنی بر عدم استفاده از موسیقی متن هم چنین نظری داشت:«لازم است یک آهنگساز همراه پروژه سینمایی باشد و شاید او تشخیص دهد که آن فیلم نیازی به موسیقی متن ندارد. لزوماً فیلم بدون موسیقی، بد نیست چون واقعاً گاهی اوقات نیازی به موسیقی متن وجود ندارد. همچنین برخی اساتید میگویند که گاهی اوقات سکوت بهترین موسیقی است.»
او درباره استفاده از خواننده در فیلمهای سینمایی هم چنین نظری داشت:«در مجموعه «آخرین روزهای زمستان» از صدای آقای «علیرضا قربانی» استفاده کردیم ولی استفاده از خواننده در فیلمهای سینمایی تابع شرایط و زمان است. مثلاً در این فیلم، زمان به ما اجازه نداد که به استفاده از خواننده فکر کنیم و البته لزوم چندانی هم نداشت.»
حبیب خزاییفر گلایهای هم از کارگردانان داشت و درباره زمان کوتاه کوتاهی که معمولاً در اختیار آهنگسازان برای تولید موسیقی متن قرار میگیرد گفت:«قطعاً اگر زمان زیادی در اختیار آهنگساز باشد اتفاقات بهتری رخ میدهد و میتوانید وسواس بیشتری به خرج بدهید. البته بخشی از این مسأله هم به عادت ما ایرانیها باز میگردد که همه کارها را در دقیقه نود انجام میدهیم. مثلاً الان اگر یک فیلم برای جشنواره سال آینده به من بدهند امکان ندارد از الان کار ساخت موسیقی را شروع کنم! اما از کارگردانها گلایه دارم که همیشه در آخرین مرحله ساخت فیلم به سراغ ساخت موسیقی میآیند. اما من در فیلم ماجرا نیمروز از ابتدا در جریان طرح و جزئیات فیلمنامه بودم و به همین دلیل توانستم در مدت کوتاهی کار ساخت موسیقی را انجام دهم. البته من با حسین مهدویان دوستی سیزده ساله دارم و اگر با کارگردانی کار میکردم که چنین شناختی از او نداشتم نمیتوانستم به این سرعت کار ساخت موسیقی را انجام دهم. همچنین اگر آهنگساز سر صحنه فیلمبرداری حاضر شود در کارش تأثیر خواهد داشت. من معمولاً سر فیلمبرداری هم میروم و از اتفاقات الهام میگیرم.»
بحث نهایی ما هم در زمینه پرکاری آهنگسازان در جشنواره فیلم فجر بود و حبیب خزاییفر اعلام کرد:«نمیدانم پرکاربودن آهنگسازها در جشنوارهها به چه چیزی بستگی دارد اما خودم حس میکنم که این حجم کار، شدنی نباشد. وقتی ده روز پیش از جشنواره کاری به آهنگساز میرسد انجام آن سخت است. اگر دو یا سه فیلم را یک آهنگساز بپذیرد که در چنین مدت زمانی انجام دهد تقریباً غیرممکن است. اگر بخواهند در زمان کوتاه آهنگسازی فیلم انجام دهند باید راهکاری برایش پیدا کنند که فکر میکنم درست نباشد. اینکه میگویم ساخت موسیقی دو یا سه فیلم در زمان کوتاهی پیش از جشنواره شدنی نیست به این معنا است که اگر کسی بپذیرد قطعاً نمیتواند موسیقی هر دو یا سه فیلم را به شکل عالی بسازد. تا کنون ساخت موسیقی چند فیلم در جشنواره را نپذیرفتهام. شاید هم روزی برای من چنین اتفاقی رخ داد و اگر احساس کنم که میتوانم میپذیرم اما اکنون حس میکنم کیفیت مهمتر از مسائل دیگر است.»
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 17 بهمن 1395 - 18:34
دیدگاهها
❤
آهنگسازیش جالب بود برعکس خودش
حبيب خزايي بي شك از آهنگسازان دلسوز و توانمند حال حاضر كشور ميباشد
فیلم که عالی بود
موسیقی هم عالی
خسته نباشید
به همه توصیه می کنم ببنید
بینظیر بود موسیقیتون ..
حبیب خزایی از توانمندترین اهنگسازان کشور .درود فراوان
افزودن یک دیدگاه جدید