نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
جذب بیش از هشت هزار مخاطب برای پروژه خاص «گروه رام» و «سجاد افشاریان»
روایت پرده آخر «اسکارلت دهه شصت» در میلاد نمایشگاه
موسیقی ما - سرانجام پرده آخر همكارى «گروه رام» و سجاد افشاريان در قالب يك پروژه بين رشتهاى موسيقى-تئاتر، شامگاه شنبه ١٨ ارديبهشتماه، با استقبال مخاطبان و در حضور چهرههای سرشناسی چون، ترانه عليدوستی، سروش صحت، میلاد درخشانی، گروه «کامنت» و گروه «بمرانی» روى استيج ميلاد نمايشگاه رفت.
به گزارش «موسيقى ما»، اين اجرا كه در چنین ابعادی، اولين تجربه در نوع خود بهشمار مىرود، از مهرماه سال ١٣٩٣ با اجراى «صد سال پيش از تنهايى ما» آغاز و دىماه سال ١٣٩٤ با اجراى بسيار موفق «اسكارلت دهه شصت» طی چهارده سانس در سالن مجموعه فرهنگى هنرى برج آزادى به اوج خود رسيد و شنبه شب با اجرای رپرتوار هر دو اجرا در سالن ميلاد نمايشگاه بينالمللى، به كار خود پايان داد.
جذب بيش از هشت هزار مخاطب براى يك پروژه نامتعارف طى بيش از بيست سانس اجرا، بيش از آنكه موفقيتى غيرمنتظره براى همكارى دوجانبه رام-سجاد افشاريان باشد، مؤيد علاقه وافر مخاطبان به عرضه محصولات خاصتر فرهنگى-هنرى در بازار راكد و بعضا فاقد خلاقيت اين روزهاى موسيقى ايران است كه به نظر مىآيد با پروژههايى نظير تاك شوى بهاره رهنما و گروه «نقطه دار» وارد مرحله تازهاى خواهد شد.
خبر خوب براى علاقهمندان اين اجرا و افرادى كه فرصت تماشاى آن را از دست دادند، انتشار قريبالوقوع هر دو رپرتوار در قالب لوح فشرده تصويرى خواهد بود. البته گروه «رام» پس از اين اجرا، تمام تمركز و تلاش خود را به انتشار آلبوم اولش معطوف خواهد كرد كه قرار است تابستان سال جارى به بازار ارائه شود تا پس از آن نخستين تور كنسرت رسمى خود را در ايران برگزار كند.
در ادامه مىتوانيد ضمن مطالعه گفتار اختصاصى فرشاد رمضانى (خواننده و سرپرست گروه دگرديس) درباره اين اجرا، عكسهاى عليرضا حقشناس را نيز مشاهده كنيد.
اولین بار بود که در ایران با چنین فرم و اجرایی در همنشینی ادبیات و موسیقی مواجه میشدم که به نظرم موفق بود و واقعا از آن لذت بردم. البته اگر یک کارگردان از بیرون - نه آنچه که روی استیج اجرا میکنند- آن را ببیند و کارگردانی کند، میتوان با یک اجرای بینقص روبهرو شد تا کل خروجی، هماهنگتر و مفهومیتر شود. اما باید بگویم، اجرای سجاد خیلی دلنشین بود. حرفهایی در نهایت زیرکی و هوشیاری میگفت كه ماجرا را عمیقتر و جدیتر میکرد
.
درباره موسیقی این اجرا هم باید بگویم که آنچه از لحاظ موسیقایی روی صحنه اتفاق افتاد، به واسطه جنس و رنگ سازبندی بهویژه درامز و گیتار الکتریک، به سوی موسیقی آلترناتیو میل میکرد. در ضمن رام کودک درون بیداری دارد. در واقع او مجموعهای از مفاهیم عمیق عاطفی و بعضا فلسفی را در قالب ملودیهای ساده، بهگونهای روایت میکند که به نتیجهای دلچسب و شیرین منجر میشود. موسیقی رام روی صحنه، کودک رشد کردهای است که با چاشنی گیتار الکتریک و دیستورشنهای آن، خیلی قرص و محکمتر به گوش میرسد تا تنظیم ارکسترال زهی و پیانوی لطیف آهنگهای قبلا منتشر شدهاش. واقعا فکر میکنم حیف است که عمق این فضا گرفته شود و امیدوارم پیشرفتی که در اجرای دیشب دیدم، در آلبومش بیشتر و کاملتر شنیده شود.
از سوی دیگر چون رام کودک درونش را رها گذاشته است، مفاهیم عاشقانه را با زبان ساده و راحتی بیان میکند که هم به دل مینشیند و هم مخصوص به خود او است. جامعه ما خیلی وقت است از جملات و مفاهیم روزمره و سطحی مثل: «قربونت برم چرا گذاشتی رفتی؟! چرا بهم خیانت کردی؟!» و این جنس عبارات و نگاهها اشباع شده است. اما آنچه در متن ترانههای رام شنیدم، فارغ از این برخوردهای تکراری و سطحی بود. رام هم در حال بیان یک رابطه عاشقانه به بنبست رسیده است منتها از یک دیدگاه دیگر آن را به مخاطب عرضه میکند؛ مثلا در یکی از قطعاتش میگوید: «کجا فرار کنم، کجا عکساتو چال کنم؟!». فکر میکنم وقت آن رسیده که مخاطبان موسیقی روز ایران، به جای آنکه مداوما همان مفاهیم تکراری و دمدستی برایشان تکرار شود، با دایره واژگان تازهای آشنا شوند که ملموس و صمیمی است.
جامعه ما، مخصوصا قشر جوان آن، دائما در حال بهروز شدن است و تشنه اتفاقات تازه و محصولات نو و ویژهتر و همانطور که در مورد گروه «کامنت» هم گفتم، این سبک موسیقی واقعا جایش در ایران خالی بوده و باید با جدیت بیشتری دنبال شود. چرا که جای رشد زیادی دارد و میتواند تاثیرگذار باشد. مطمئن باشید که این سبک و سیاق موسیقی و هم نوع حرفهایی که در این ژانر بیان میشود، حرف دل بسیاری از جوانها است که به شنیدن آن بسیار نیاز دارند.
به گزارش «موسيقى ما»، اين اجرا كه در چنین ابعادی، اولين تجربه در نوع خود بهشمار مىرود، از مهرماه سال ١٣٩٣ با اجراى «صد سال پيش از تنهايى ما» آغاز و دىماه سال ١٣٩٤ با اجراى بسيار موفق «اسكارلت دهه شصت» طی چهارده سانس در سالن مجموعه فرهنگى هنرى برج آزادى به اوج خود رسيد و شنبه شب با اجرای رپرتوار هر دو اجرا در سالن ميلاد نمايشگاه بينالمللى، به كار خود پايان داد.
جذب بيش از هشت هزار مخاطب براى يك پروژه نامتعارف طى بيش از بيست سانس اجرا، بيش از آنكه موفقيتى غيرمنتظره براى همكارى دوجانبه رام-سجاد افشاريان باشد، مؤيد علاقه وافر مخاطبان به عرضه محصولات خاصتر فرهنگى-هنرى در بازار راكد و بعضا فاقد خلاقيت اين روزهاى موسيقى ايران است كه به نظر مىآيد با پروژههايى نظير تاك شوى بهاره رهنما و گروه «نقطه دار» وارد مرحله تازهاى خواهد شد.
خبر خوب براى علاقهمندان اين اجرا و افرادى كه فرصت تماشاى آن را از دست دادند، انتشار قريبالوقوع هر دو رپرتوار در قالب لوح فشرده تصويرى خواهد بود. البته گروه «رام» پس از اين اجرا، تمام تمركز و تلاش خود را به انتشار آلبوم اولش معطوف خواهد كرد كه قرار است تابستان سال جارى به بازار ارائه شود تا پس از آن نخستين تور كنسرت رسمى خود را در ايران برگزار كند.
در ادامه مىتوانيد ضمن مطالعه گفتار اختصاصى فرشاد رمضانى (خواننده و سرپرست گروه دگرديس) درباره اين اجرا، عكسهاى عليرضا حقشناس را نيز مشاهده كنيد.
- گفتار فرشاد رمضانی درباره اجرای گروه رام و سجاد افشاریان
- (خواننده، نوازنده و سرپرست گروه «دگردیس»)
اولین بار بود که در ایران با چنین فرم و اجرایی در همنشینی ادبیات و موسیقی مواجه میشدم که به نظرم موفق بود و واقعا از آن لذت بردم. البته اگر یک کارگردان از بیرون - نه آنچه که روی استیج اجرا میکنند- آن را ببیند و کارگردانی کند، میتوان با یک اجرای بینقص روبهرو شد تا کل خروجی، هماهنگتر و مفهومیتر شود. اما باید بگویم، اجرای سجاد خیلی دلنشین بود. حرفهایی در نهایت زیرکی و هوشیاری میگفت كه ماجرا را عمیقتر و جدیتر میکرد
.
درباره موسیقی این اجرا هم باید بگویم که آنچه از لحاظ موسیقایی روی صحنه اتفاق افتاد، به واسطه جنس و رنگ سازبندی بهویژه درامز و گیتار الکتریک، به سوی موسیقی آلترناتیو میل میکرد. در ضمن رام کودک درون بیداری دارد. در واقع او مجموعهای از مفاهیم عمیق عاطفی و بعضا فلسفی را در قالب ملودیهای ساده، بهگونهای روایت میکند که به نتیجهای دلچسب و شیرین منجر میشود. موسیقی رام روی صحنه، کودک رشد کردهای است که با چاشنی گیتار الکتریک و دیستورشنهای آن، خیلی قرص و محکمتر به گوش میرسد تا تنظیم ارکسترال زهی و پیانوی لطیف آهنگهای قبلا منتشر شدهاش. واقعا فکر میکنم حیف است که عمق این فضا گرفته شود و امیدوارم پیشرفتی که در اجرای دیشب دیدم، در آلبومش بیشتر و کاملتر شنیده شود.
از سوی دیگر چون رام کودک درونش را رها گذاشته است، مفاهیم عاشقانه را با زبان ساده و راحتی بیان میکند که هم به دل مینشیند و هم مخصوص به خود او است. جامعه ما خیلی وقت است از جملات و مفاهیم روزمره و سطحی مثل: «قربونت برم چرا گذاشتی رفتی؟! چرا بهم خیانت کردی؟!» و این جنس عبارات و نگاهها اشباع شده است. اما آنچه در متن ترانههای رام شنیدم، فارغ از این برخوردهای تکراری و سطحی بود. رام هم در حال بیان یک رابطه عاشقانه به بنبست رسیده است منتها از یک دیدگاه دیگر آن را به مخاطب عرضه میکند؛ مثلا در یکی از قطعاتش میگوید: «کجا فرار کنم، کجا عکساتو چال کنم؟!». فکر میکنم وقت آن رسیده که مخاطبان موسیقی روز ایران، به جای آنکه مداوما همان مفاهیم تکراری و دمدستی برایشان تکرار شود، با دایره واژگان تازهای آشنا شوند که ملموس و صمیمی است.
جامعه ما، مخصوصا قشر جوان آن، دائما در حال بهروز شدن است و تشنه اتفاقات تازه و محصولات نو و ویژهتر و همانطور که در مورد گروه «کامنت» هم گفتم، این سبک موسیقی واقعا جایش در ایران خالی بوده و باید با جدیت بیشتری دنبال شود. چرا که جای رشد زیادی دارد و میتواند تاثیرگذار باشد. مطمئن باشید که این سبک و سیاق موسیقی و هم نوع حرفهایی که در این ژانر بیان میشود، حرف دل بسیاری از جوانها است که به شنیدن آن بسیار نیاز دارند.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 - 17:52
دیدگاهها
وای ترانه علیدوستی نازنین
بی نظیره این کار
ترانه ماهــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
تئاتر بوده؟ داستان چیه؟
افزودن یک دیدگاه جدید