نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
موسیقی راک در ایران
سلاطین واقعی
[ امیر بهاری]
موسیقی پاپیولار ایران تا میانههای دهه چهل شمسی تا حدود زیادی محدود به جریان موسیقایی گلها میشد. تصنیفهایی که از رادیو و بعدتر از تلویزیون پخش میشدند مهمترین جریان موسیقی مردمی در ایران را شکل داده بودند. در همین ایام صفحههای موسیقی غربی هم به ایران میآید. رادیو هم هر از گاهی موسیقی غیر ایرانی پخش میکند. متولدین دهههای دوم و سوم سده اخیر شمسی در کنار تصنیفها و تکنوازیهای ایرانی در رادیو چیزهایی هم از موسیقی غرب میشنیدند که مورد توجهشان قرار میگرفت.
در دهه 1340 در کنار صفحههای راک، صفحههایی از بلوز وارد ایران میشود. ری چارلز، جان لی هوکر و... بلوز برای نسل جوان نوازندگان پیش رو جذاب بود و بسیاری از آنها که هنوز هم مشغول به کار هستند و «شیش و هشت» خود را مینوازند، در آن روزگاران شروع به کاور (بازنوازی) ترانههای مشهور این هنرمندان کردند. الویس و بیتلز هم راهشان به ایران باز شده بود. این را هم در نظر داشته باشید که انگلیسیها و امریکاییها در جنوب ایران رفت و آمد دارند و هنرمندان محبوبشان را به ایران میآورند. حتی دوک الینگتون فقید هم به ایران آمده است. در بندر پر از ریتم هم موسیقی غربی و به ویژه راک تاثیراتی میگذارد. (ابراهیم منصفی ملقب به رامی یکی از پدیدههای این تاثیر است)
در دهه 40 که تصنیفهای ایرانی با نواهای خالص سنتی حکمرانی میکنند، جریان از کافهها و رستورانها آغاز میشود و گروههایی شروع به بازخوانی آثار راک و بلوز میکنند. همه ما صدای آواز فرهاد مهراد را شنیدهایم که در رستوران کوچینی بلوز و راکاند رول بازخوانی میکرده است حتی بعد از انقلاب هم تعدادی از ترانههای بازنوازی شدهاش را منتشر کرد. راک در ایران جریان پیدا کرده بود و گروههایی مثل «تکخالها»، «عجوبهها»، «اسکورپیور»، «پپه فلاوی»، «هیپیز»، «فرندز»، «ترک» و بسیاری دیگر کارشان را وقتی آغاز کردند که دهه 1340 تمام نشده بود. در حدود سالهای 1346 تا 1348 کنسرتهای بزرگ گروههای راک در آن دوره برگزار شد: کنسرت بزرگ امجدیه (ورزشگاه شیرودی فعلی) در فضای استادیوم با بیش از 10 هزار نفر، کنسرت دیگری با هفت هزار نفر و کنسرت بزرگ منظریه که جمعیتی بیش از 10 هزار نفر در آن شرکت کرده بودند.
این اجراها به تبعیت از کنسرتهای بزرگی همچون ووداستاک و مونتری پاپ در ایران اتفاق میافتاد. این رویدادها کاملا بر آمده از فرهنگ موسیقی راک بود. نکته جالب اینکه در آغاز پیش از اینکه ایران موسیقی پاپ (با تعریفی که امروز از آن وجود دارد) به وجود بیاید، موسیقی راک در ایران شکل گرفت و بعد از آنجا که کلام فارسی گرایش جدی به ریتمهای 3ضربی دارد و و وزن غالب موسیقی راک چهار چهارم و دو چهارم است، با فارسی کردن کلام و تغییر ریتم به شیش هشتم، موسیقی پاپ ایرانی شکل گرفت البته هنرمندانی مثل کوروش یغمایی بودند که به طور جدی همزمان با گروههای مشابه در جهان، در ایران موسیقی راک کار میکردند و کلام فارسی را با حفظ فرهنگ موسیقی راک ادامه دادند. در هر صورت این تلقی که راک در ایران سبقهیی دوم خردادی دارد، عوامانه و غیر علمی است.
پس از دوم خرداد سال 1376 و تلطیف شدن فضای فرهنگی نوازندگان و گروههایی سر و کلهشان پیدا شد. تلویزیون شروع به پخش کردن موسیقی پاپ کرد و البته راک هم خیلی نامحسوس اعلام هویت کرد. سال 1380 سایت تهران اونیو طی فستیوال آزادی 60 گروه موسیقی راک را معرفی کرد. در واقع فراخوانی داد و این گروهها توانستند خودی نشان بدهند. 127، سرخس، آوار و... عنوان گروههایی بودند که در این فستیوال اینترنتی شرکت کردند. گروههایی مثل اوهام، پژواک، کهتمیان، میرا، سکوت شرق و... هم خود را رسمیتر از این جریان میدانستند و فعال بودند.
اینکه آنها نتوانستند مخاطبان زیادی داشته باشند بحثی قابل بررسی است. آیا آنها به دلیل محدودیتها نتوانستند یا این جریان موسیقایی قدرت جذب مخاطب عام را نداشت، مساله این نوشتار نیست. واقعیت این است که آنها بودند و امروز هم هستند. خیلی از این گروهها تمایلاتی به بحث تلفیق پیدا کردند و امروز دیگر چندان راک صدا نمیدهند. نکته مهم این است که هنرمندان راک بسیاری هستند که به دلیل رویکردشان به موسیقی و صدای خاص موردنظرشان نتوانستند به جریان رسمی موسیقی راه پیدا کنند ولی همچنان فعال هستند و بسیار جدی موسیقی مطلوبشان را دنبال میکنند. آنها مترصد روزنهیی هستند که موسیقیشان را با جدیت به مردم و علاقهمندان موسیقی ارائه کنند و سادهترین نکتهیی که درباره آنها میتوان گفت این است:
آنها به فرهنگ منتقد موسیقی راک وفاردار بودند و هستند، حتی اگر سنوریته موسیقی آنها از راک انگلیسی و امریکایی فاصله گرفته باشد، آنها منتقد معضلات اجتماعی هستند و به همین خاطر مهجور ماندند وگرنه سلاطین واقعی آنها هستند. در پایان نوشتهام حالا که فرصت پیش آمده بهتر است به نام تعدادی از هنرمندان نسل 10 سال اخیر اشاره کنم که راک ایرانی در قلب خود نام آنها را ثبت کرده و شاید امروز نه ولی فردا از آنها یاد خواهد شد؛ نوریک میساکیان، همایون مجدزاده، پیام اسلامی، کاوه یغمایی، فرشاد رمضانی، سهراب محبی، بابک بروجردی، بابک آخوندی، فرزاد فخرالدینی، یحیی الخنسا، فرزام رحیمی، سیاوش امامی، شهریار مسرور، آگاه بهاری، اردوان انزابیپور و...
منبع:
روزنامه اعتماد
تاریخ انتشار : شنبه 18 آبان 1392 - 10:32
دیدگاهها
خداروشکر یکی حرف حساب زد :)
البته اینها هیچکدام پرفورمنس رضا یزدانی را ندارند، چون به قدر او، بیآزار و خاصیت و تُهی از اعتراض و انتقاد نیستند که اجازهی اجرا و ارائه داشتهباشند. :))
ممنون.
ببخشید این وسط اسم کسانی مثل آرش رادان و شهرام شعرباف و امیرتوسلی چی شد؟
شما اگه کارت مقاله نوشتنه باید بدون حب و بغض بنویسی. اینکه یه مشت دوست و رفیق داشته باشی و یه مشت دشمن و تو مقاله ی بخواب تصفیه حساب کنی که بعد چند وقت فقط دوستات میان مقاله تو میخونن. اسم آرش مقدم چی شد؟
بهترین کارهای راک ایرانی رو کاوه یغمایی و شهرام شعر باف ارائه دادن...اشعار خیام و مولانا و حافظ با موسیقی راک هم خوانی خیلی خوبی دارن
الان گروه هایی هستن که خوب کار میکنن و شعر هاشونم موردی نداره کاش یه مصاحبه ای هم از اونا بکنین الان جدیدن گروه سلبه(selbe)یه گروه ترک زبان خوب داره کار میکنه میشه از همچین گروه های حمایت کرد یعنی باید حمایت کرد.
عذر میخوام دوست عزیز ولی شما نام رضا یزدانی هم به خاطر کارهای راکی که در آلبوم هایی ماند هیس / پرنده بی پرنده ساعت فراموشی و ساعت 25 شب داشته میتونستید بگید . البته این مقاله نظر شماست و دلیل بر درست بودنش نیست. . . به هر حال خیلی ها خلاف نظر شما کارهای راک ایشون رو مانند مش رمضون / هفت شنبه های بیمار / جردن و ... از کار خیلی از خوانندگانی که نام بردید بیشتر قبول دارند ... موفق باشید
مطلب جالبی بود، متشکرم
خیلی خیلی حیفه اگه اسم جناب میساکیان رو بیارید و یادی از رافی شهبازیان نکنید
کسی که کار بی کلام (اینسترومنتال) رو به حد اعلا رسونده، و اونقدر زیبا ساز میزنه که آدم احساس میکنه ساز به انگشتاش چسبیده !
هر چند که حق با شماست، نمیشه اسم همه ی فعالان جامعه راک ایران رو برد، اما - حداقل به نظر من - خیلی حیفه که یک نفر اینطوری ساز بزنه و فقط به خاطر این که "سبک کارش" فرق داره اجازه فعالیت نداشته باشه: چیزی که باعث شد شهبازیان از ایران خارج بشه
به هر حال، چیزی که به نظر من مهمه اینه که دولت به این جامعه "احترام" بذاره، و حداقل احترام به جامعه راک هم اینه که به رسمیت بشناسنش که وجود داره !
درود بر شما به خاطر این مطلب خووب..قابل توجه آقای رضا یزدانی!!..درود استاد کورش یغمایی
این ها که شما اسم بردی تا حالا چندتا کار با کیفیت ارائه دادن؟
به غیر از کاوه یغمایی و یکی دوتا دیگه، هیچکدوم نه اجرای خاصی داشتن و نه آلبومی؟
به قول شما، شاید اینها واقعا سبک راک رو دنبال میکنن، اما وقتی حتی اکثر طرفدارای راک اینها رو ندیدن چطوری اون هارو سلطان نام بردی؟ هدفت فقط جواب دادن به رضا یزدانی بود و نه نوشتن یک مقاله
کینه و دشمنی شما و امثال شما عزیزان از رضا یزدانی به خاطر چیه ؟! نه واقعا چی !؟ :))
کنسرت های امجدیه و ... دو سال قبل از وودستاک آمریکا بودند بنابراین این که بگیم به تبعیت از اونها بودن غلطه چون اون موقع هنوز وودستاکی رخ نداده بود.
افزودن یک دیدگاه جدید