خاطره اي رو از زبان يكي از پزوهشگران موسيقي براتون تعريف مي كنم:
مي گفت وقتي به تالش رسيدم همه مي گفتند كه تنها راوي تنبور تالشي فلاني است كه وقتي به سراغش رفتم گفت من 8 سال است كه ساز نمي زنم . پرسيدم چرا؟ گفت وضع ماليم خوب نبود و براي پسرم مي خواستم عروسي بگيرم و همان زمان بود كه آقاي درويشي به اينجا اومد و يك ساز قديمي داشتم و به او فروختم . مي دونيد كه درويشي كلكسيون ساز هم داره و مي دونيد كه وقتي يك ساز رو از صاحبش دور كنيد چه اتفاقي مي افته. به هر حال شايد ساز براي درويشي مهمتر از نغمات اون استاد ارزش داشت و شايد هم كمك كردن به آدما توي عصر مدرن اين شكليه ... به هر حال ما ايراني ها هميشه نون اسم و رسممون رو مي خوريم ... اسم و رسم هايي كه هميشه بر اساس استعدادمان به دست نمي آريم بلكه بر اساس روابطمان ... اينها چيزي از زحمات جناب درويشي كم نمي كنه بلكه خواستم بگم ديگه زمان بت پرستي گذشته و همه استعدادها در اختيار يك نفر نيست ... يادمون نره درويش خان در طول عمرش كمتر از 15 تا پيش درآمد ساخت ولي 100 ساله كه ما داريم همون ها رو مي زنيم ...
خاطره اي رو از زبان يكي از پزوهشگران موسيقي براتون تعريف مي كنم:
مي گفت وقتي به تالش رسيدم همه مي گفتند كه تنها راوي تنبور تالشي فلاني است كه وقتي به سراغش رفتم گفت من 8 سال است كه ساز نمي زنم . پرسيدم چرا؟ گفت وضع ماليم خوب نبود و براي پسرم مي خواستم عروسي بگيرم و همان زمان بود كه آقاي درويشي به اينجا اومد و يك ساز قديمي داشتم و به او فروختم . مي دونيد كه درويشي كلكسيون ساز هم داره و مي دونيد كه وقتي يك ساز رو از صاحبش دور كنيد چه اتفاقي مي افته. به هر حال شايد ساز براي درويشي مهمتر از نغمات اون استاد ارزش داشت و شايد هم كمك كردن به آدما توي عصر مدرن اين شكليه ... به هر حال ما ايراني ها هميشه نون اسم و رسممون رو مي خوريم ... اسم و رسم هايي كه هميشه بر اساس استعدادمان به دست نمي آريم بلكه بر اساس روابطمان ... اينها چيزي از زحمات جناب درويشي كم نمي كنه بلكه خواستم بگم ديگه زمان بت پرستي گذشته و همه استعدادها در اختيار يك نفر نيست ... يادمون نره درويش خان در طول عمرش كمتر از 15 تا پيش درآمد ساخت ولي 100 ساله كه ما داريم همون ها رو مي زنيم ...