28 اردیبهشت 1395
متن ترانه
شیرین ترین حرفا رو گفتی و
دنیامو کندوی عسل کردی
روزای تلخی داشتم بی تو
روزامو تو حرفات حل کردی
قلبم نهنگی بود که یک روز
تو ساحل عشق تو گیر افتاد
عشق تو خیلی اتفاقی بود
افتاد اما خیلی دیر افتاد
وقتی دلم با هیچ تصمیمی
جز عاشقت بودن موافق نیست
پاهامو با زنجیر می بندم
آزاد بودن سهم عاشق نیست
دیروز طعم زندگی بودی
فردا برام بغض گلو میشی
دیروز با من روبرو بودی
امروز داری آرزو میشی
یک روز با تو بودم و انگار
یک عمر شیرین زندگی کردم
آینده ام میدم یه کاری کن
بازم به اون یک روز برگردم
وقتی دلم با هیچ تصمیمی
جز عاشقت بودن موافق نیست
پاهامو با زنجیر می بندم
آزاد بودن سهم عاشق نیست
دنیامو کندوی عسل کردی
روزای تلخی داشتم بی تو
روزامو تو حرفات حل کردی
قلبم نهنگی بود که یک روز
تو ساحل عشق تو گیر افتاد
عشق تو خیلی اتفاقی بود
افتاد اما خیلی دیر افتاد
وقتی دلم با هیچ تصمیمی
جز عاشقت بودن موافق نیست
پاهامو با زنجیر می بندم
آزاد بودن سهم عاشق نیست
دیروز طعم زندگی بودی
فردا برام بغض گلو میشی
دیروز با من روبرو بودی
امروز داری آرزو میشی
یک روز با تو بودم و انگار
یک عمر شیرین زندگی کردم
آینده ام میدم یه کاری کن
بازم به اون یک روز برگردم
وقتی دلم با هیچ تصمیمی
جز عاشقت بودن موافق نیست
پاهامو با زنجیر می بندم
آزاد بودن سهم عاشق نیست
افزودن یک دیدگاه جدید