گفتوگو با خواننده آلبوم از «تنهایی گریه مکن» به بهانه برگزیده شدن در بخش مردمی چهارمین جشن موسیقی ما
سالار عقیلی: آرزو دارم روزگاری را ببینم که اهالی موسیقی بار دیگر دلشان برای هم بتپد
موسیقی ما - «سالار عقیلی» 26 سال پیش آلبوم «عشق ماند» را با آهنگسازی «ارشد طهماسبی» منتشر کرد؛ آلبومی که نوید از حضورِ خوانندهای جوان میداد که حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. او پس از آن «سایههای سبز» را نیز با این هنرمند منتشر کرد و پس از آن «دریای بیپایان» اثری با همراهی گروه موسیقی دستان. او در این سالها، همچنان همکاری خویش را با بزرگانِ موسیقی ایران ادامه داده است. همین روزها قرار است آثاری از او با آهنگسازی حمید متبسم، مسعود شعاری و پشنگ کامکار به انتشار درآید؛ او اما فلسفهی خویش را در ارایهی کارهای هنری دارد، میگوید که همانطور که او در روزگار جوانی مورد اعتمادِ بزرگان موسیقی قرار گرفته است، حالا این رسالت را دارد تا به جوانترهای با استعداد موسیقی کمک کند؛ به همین خاطر است که در کارنامهی هنری او میتوان آثارِ بسیاری را با آهنگسازانِ جوانی مشاهده کرد که بعد از همکاری با او به دنیای حرفهای موسیقی پا گذاشتهاند. این گفتوگو دربارهی آواز ایرانی است. دربارهی جایگاه موسیقی سنتی در این روزهای ایران؛ اما این گفتوگو از منظرِ دیگری اهمیت دارد؛ «سالار عقیلی» از مباحثی حرف میزند که جامعهی امروز موسیقی ایران به آن مبتلاست؛ اما انگار مدام آن را به قسمتِ ناخودآگاه ذهنش میفرستد. این واکنشِ طبیعی آدمیزاد است دربارهی چیزهایی که دوستش ندارد یا میخواهد از آن فرار کند و در این میان بیانِ آن شجاعتی را میطلبد که همه از آن برخوردار نیستند. «سالار عقیلی» از فضای نامهربانی میگوید که بین هنرمندان برقرار است. از اینکه کسی دلش برای کسِ دیگری نمیتپد. آدمها، موفقیتهای دیگران را دوست ندارند. کارهای هم را نمیشنوند. او آرزو میکند که ایکاش روزگاری را ببینیم که اهالی موسیقی باری دیگر دلشان برای هم بتپد. این آرزو محقق میشود؟
> این گفتوگو را به صورت تصویری اینجا ببنید
----------------------------------------------------------------
ویدیو و عکس اثری از سینا عدلی و هومن چهرمی
- آقای عقیلی به نظر میرسد که جامعهی امروز در تمامِ جوانب، مختصاتِ خاصِ خودش را پیدا کرده است. طبیعی است که این جامعه، موسیقی خودش را میخواهد و چه بخواهیم و چه نه؛ دیگر نمیتوان از آن انتظار داشت که همان موسیقی قاجاری را بیهیچ تغییری به عنوان موسیقی مصرفیاش بپذیرد. در این میان آواز ایرانی چه سرنوشتی را پیدا میکند؟
- چرا این خصوصیت را برای موسیقی سنتی قایل هستید؟
- این شناخت چگونه باید به وجود آید؟
- تکلیفمان با آن مخاطبی که شناخت ندارد؛ چه میشود؟
- پس باید این را به عنوان یک اصل بپذیریم که آنچه ما به عنوان موسیقی سنتی میشناسیم، دارای مخاطبی محدود است؟
- اما ما در همین چند دههی قبل، آثاری توسطِ موزیسینهای کاملا سنتی و اساتیدی چون شجریان، مشکاتیان، لطفی و علیزاده شنیدهایم که تیراژهای میلیونی پیدا کرده است. تیراژهای میلیونی به نسبتِ جمعیتِ آن روزگار که حالا چیزی شبیه رویاست. چرا آن اتفاق ادامه پیدا نکرد؟
- اما به نسبت دیگر خوانندگان به نظر میرسد شما علاقهی بیشتری به خواندن آثار ملی- میهنی دارید.
- وقتی شما از شناخت صحبت میکنید، احساس میشود خوانندگان به خاطر مقبولیتی که نزدِ عموم مردم دارند، میتوانند نقشی مهمتر در این شناخت داشته باشد.
- شما به این مساله اشاره دارید که آثار موسیقی سنتی – در حوزهی نشر و همچنین کنسرت- با رشدی کمی روبهرو بوده است؛ اما دغدغهی این بحث «آواز» است؛ شما چند آوازِ اصیل در این آثار میشنوید؟
- آقای عقیلی در اولین آلبومی که شما منتشر کردید؛ ما ساز و آوازی شنیدیم که میتوان آن را دروازهی حضور شما در عرصهی موسیقی حرفهای دانست؛ در این سالها ارایهی آواز تا چه اندازه دغدغهی شما باقی مانده است؟ نکته اینجاست که بسیاری به خوانندگان این ایراد را میگیرند که چرا آواز نمیخوانید؛ اما خب یک هنرمند هم باید برای ارایهی اثر انگیزه داشته باشد و مخاطبِ این روزها، این انگیزه را به او نمیدهد. یعنی وقتی خوانندهای یک قطعهی آوازی در یک اثر میخواند و مخاطب اصلا آن را نمیشنود و به اصطلاح رد میکند؛ چطور میتوان از او انتظار داشت که مدام این حرکت را ادامه دهد؟
- آقای عقیلی از این بحث اگر بگذریم؛ به نظر میرسد که در چهار دههی اخیر؛ تعداد آوازخوانانِ ما در قیاس با آهنگسازان و نوازندگان بسیار کمتر بوده است؛ یعنی در حالی که نوازندگان و آهنگسازانِ بسیاری ظهور کردهاند؛ تعدادِ خوانندگانی که توانستند اقبال عمومی پیدا کنند؛ بسیار اندک بوده است.
- انگار حالا هیچ چیز شبیه گذشته نیست.
- برسیم به کارهایی که این روزها مشغول انجام آن هستید. گویا بار دیگر اجرایی همراه با ارکستر ملی به رهبری آقای شهبازیان دارید.
- تیتراژ سریال «محکومین» هم از کارهای اخیر شماست که در همین مدت کوتاه هم به خوبی مورد توجه قرار گرفت؛ دربارهی فعالیتهایتان به عنوان خوانندهی تیتراژ هم میگویید؟
- شما همواره در این سالها در کنار همکاری با اساتیدی چون فرهاد فخرالدینی، گروه دستان، ارشد طهماسبی و بسیاری دیگر، با آهنگسازانی جوان نیز همکاری داشتید که بسیاری از آنها اولین حضورِ حرفهایشان در موسیقی با کار شما بود. چرا؟
- چرا؟
- از کارهای در دستِ انتشارتان هم میگویید؟
- انگار شما همیشه توجه ویژهای به ظرفیتِ بانوان موسیقیدان داشتهاید که البته حضور خانم «حریر شریعتزاده» در این زمینه موثر است.
- و بالاخره شما در جشن موسیقی ما توانستید تندیس بهترین آلبوم موسیقی سنتی را در بخش مردمی دریافت کنید. دربارهی این جشن میگویید؟
> این گفتوگو را به صورت تصویری اینجا ببنید
----------------------------------------------------------------
ویدیو و عکس اثری از سینا عدلی و هومن چهرمی
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 20 دی 1396 - 16:10
دیدگاهها
حرف حق.
شما خیلی مردی ک هیچ نگفتی
فدای دل پاکت استااااد
الان كه مطرح شدن راحته و حرف شنيدنم بستگي به كاراي خود طرف داره
زنده باد جناب سالار عقیلی ❤
عجب!!!! يعني دوره استاد شجريان با اون امكانات كم و نبود تكنولوژي مطرح شدن راحت تر بوووودددد!!!!؟؟؟؟؟
یدونه ای
درود براين هنرمند عزيز
قدر زر زرگر شناسد اخه استاد اینا چی میفهمن از سازو اواز
در دنیای موسیقی متاسفانه همینطور هستش، ترانه سرا ترانه سرا رو قبول نداره، تنظیم کننده تنظیم کننده رو، آهنگساز آهنگساز رو، نوازنده نوازنده رو، حتی اساتید دانشگاهی موسیقی هم با هم مشکل دارن قبول ندارن همدیگر رو، از دنیای موسیقی انتظار نمیره چون کارش مستقیم با عواطف و احساسات زیبای انسانی سرکار دارد
☺☺☺☺☺☺☺عالی
دست مریزاد.??? خداهم خودت و هم استاد شجریان و هم فرزندش رابرای این مردم حفظ کنه
واقعا نمیدونم چه کسایی به صدای تو گوش میدن
من که هیچکس رو ندیدم در خلوت در تهاییی در سفر صدای تورو گوش بده
درود بر شما استاد نازنین
سلام:نمی دانم این کامنت توسط چه کسی خوانده خواهدشد!!!مهم نیست فقط دوست دارم نظرم رادرموردزندگی هنرمندان وچالش هایشان بیان کنم.متاسفانه درایران موسیقی ازهرنوعش کاملا"ناشناخته مانده!!!مردم موسیقی رابرای پرکردن اوقات فراغت یک ابزاردرنظرمی گیرند!!!واین اجحاف بزرگیست درحق پدیدآورندگان اثرهای بسیارباارزش ،البته برای بهره کافی بردن ازیک هنرشناخت نسبی آن هست.درموسیقی هرشنونده بایدشعرخوب راآهنگسازپرتوان راخواننده برجسته وماهررابشناسد،وقتی چنین امکانی برایش آفریده نمی شود!!معلوم هست که توان تشخیص راازدست می دهدواین ظلم بزرگی درحق هنروخودجامعه می باشد،چراکه نبودآگاهی درهرمبحثی باعث رکودوپایین آمدن کرامت آن هست.درکشورماهنرمندان بسیارباارزشی وجودداردکه هرکدام درمسیرهنر یلی هستندبی نظیر.جاداردهم برای خودمان وهم برای حمایت ازفرهنگ وهنرمان تمام توان خودرابه کاربگیریم تابرای آیندگان آثاری زیبا وماندگاربه یادگاربماند.که هرملتی بافرهنگ وهنرش موردارزیابی قرارمی گیرد...به امیدآن روز.
بنازم غیرت شیرمرد
سپاس ازعوامل محترم وگروه موسیقی ما،همچنین تشکر ازآقای سالارعقیلی برای قدردانی از استادشجریان
سالاری سالار خان سالار
حقیقتیست...کجاست قدردان!...
درود بر سالار عزیز
دقیقا
افزودن یک دیدگاه جدید