برنامه یاد بعضی نفرات
 
دلم مي خواهد تمام آثارم را رهبري كنم
لوريس چكناوريان از تجربه هاي آهنگسازي اش مي گويد؛
دلم مي خواهد تمام آثارم را رهبري كنم
موسيقي ما-  لوریس چکناوریان معتقد است که در یکی دو دهه اخیرشرایط رهبری ارکستر با تغییر و نحولاتی مواجه شده است ؛ نحوه تعامل ارکستر ها و نوازندگان نیز با رهبر ارکستر چون گذشته نیست و ... ؛ این آهنگساز که اخیرا نشان طلایی فرهنگ و هنر اتریش را دریافت کرده است در باره رهبری ارکستر، فعالیت های گذشته و برنامه های آتی خود مي گويد.

آقای چکناوریان در آغاز کمی از تجربیات دوران تحصیل خود در اتریش بگویید.


- در سال 1961 میلادی از آکادمی هنروین با بالاترین رتبه فارغ التحصیل شدم؛ بلافاصله بعد از فارغ التحصیل شدن یک ناشر معرف اتریشی به نام "دوبلینگر" 5 جلد از آثار مرا که شامل "باله" برای سه پیانو و سازهای ضربی و برخی از قطعات دیگررا به چاپ رساند که این آثار در تالارهای موسیقی در شهر وین توسط برخی از رهبران جوان اتریشی اجرا شد. بعد از مدتی به ایران برگشتم اما در طول مدت اقامتم در ایران ارتباط من با اتریش هیچگاه قطع نشد.

پس از اتمام تحصیلات و بازگشت به ایران آیا برای اجرای برنامه و یا تحصیل رهبری ارکستردوباره به این کشور سفر داشتید؟

- بله حدود دو سال بعد به وین بازگشتم و پس از بازگشت مجدد به اتریش نزد کارل ارف آهنگساز معروف آلمانی رفتم و طرح اولیه رستم و سهراب را که در آن دوران نوشته بودم به او نشان دادم و می خواستم نظر او را راجع به این اپرا بدانم. وی هنرمندی با مطالعه و اندیشمندی پرجذبه بود و فرهنگ مشرق زمین را به خوبی می شناخت. وقتی به او گفتم اثری از فرودسی با نام رستم و سهراب را می خواهم اجرا کنم خیلی خوشحال شد و متوجه شدم که فردوسی و ادبیات ایران را به خوبی می شناسد. بعد از من خواست چند قطعه از این اپرا را نشانش دهم. وی درباره اپرا نظرات ارزشمندی داشت. از من پرسید که چه زمانی آن را اجرا می کنم در پاسخ گفتم که می خواهم بار دیگر آن را باز بینی کنم چون معتقد بودم اپرای رستم و سهراب در آن دوران آنچنان که باید و شاید رنگ و بوی ملی و ایرانی نداشت چون هنوز تجربه نوشتن موسیقی ایرانی نداشتم و معتقد بودم که این داستان نباید دستخوش غربزدگی شود بلکه باید به گونه ای نوشته شود که وقتی مردم گوش می دهند فرهنگ ایرانی را احساس کنند.

البته ناگفته نماند که قبل از نوشتن این اپرا مطالعات زیادی روی موسیقی ایرانی داشتم در دسته های عزاداری عاشورا شرکت می کردم، به زور خانه می رفتم و موسیقی زورخانه ای گوش می دادم و همه این اطلاعات را جمع آوری کرده بودم و قبل از آغاز نوشتن اساتیدی چون روح الله خالقی، احمد عبادی، حسین تهرانی راهنمایی زیادی به من کردند و از طریق این اساتید دستگاههای موسیقی ایرانی را شناختم و بعد هم با گروه پایور سیمرغ را نوشتم که اولین تجربه من در پارتیتور سازهای ایرانی بود البته بعدها دوستان دیگری چون آقای ناظری، حسن ناهید و هوشنگ ظریف کمک بسیاری به من کردند.

کجا و کی اپرای رستم و سهراب را به پایان رساندید؟


- وقتی دلایل موافق نبودنم برای اجرای این اپرا را به کارل ارف گفتم گفت در سالزبورگ (شهری که خودش در آن اقامت داشت) بمان و این اپرا را به اتمام برسان اما واقعا امکان این کار برای من نبود چون سالزبورگ شهر بسیار گرانی بود و تامین هزینه زندگی در آنجا برای من میسر نبود. زمانی که این موضوع را با او در میان گذاشتم کمی فکر کرد و گفت که فردا بروم مدرسه ارف و او را ببینم. به موقع سر قرار رفتم کارل تا مرا دید گفت خبر خوشی برایت دارم. او گفت که هزینه یک سال مخارج زندگی مرا در سالزبورگ تامین کرده است تا بنشینم و اپرای رستم و سهراب را به پایان برسانم. بدین ترتیب یک سال در آنجا ماندم و روی این اپرا کار کردم سپس اجراهای بسیاری از این اپرا را در ارکستر سنپولیتن اتریش اجرا کردم و بعد به آمریکا رفتم تا برای تحصیل رهبری ارکستر اقدام کنم ولی ارتباط من با اتریش همچنان برقراربود.

دوره رهبری ارکستر چه مدت طول کشید؟


- آموزش رهبری ارکستر در آمریکا دو سال بود. قبلش 6 سال دوره آهنگسازی را گذرانده بودم. آن موقع برای تحصیل دوره رهبری باید ابتدا دوره آهنگسازی را طی می کردی و من هر دو مقوله آهنگسازی و رهبری را با هم دنبال کردم ولی در حال حاضر رشته رهبری ارکستر مثل سایق نیست. برای رهبر شدن نیازی به خواندن درس آهنگسازی نسیت و این مقوله بیشتر جنبه شو و نمایش به خود گرفته است.

چرا رهبری ارکستر نقش نمایش به خود گرفته است؟

- در حال حاضر دنیا به سوی سادگی در حال حرکت است و با پیشرفت تکنولوژی و تغییراتی که در نحوه آموزش وتخصصی تر شدن کارها پیش آمده است یک نوازنده ارکستر می تواند کار رهبر ارکستر را انجام دهد و ارکسترها دست کم در اجرای بسیاری از آثار معروف آهنگسازان دیگر نیازی به رهبر ندارند. از سوی دیگر، وضعیت اجتماعی و رویکرد مخاطبان به آثار ساده و مصرفی وضعیت ارکسترهای کلاسیک را بحرانی تر کرده است.

در حال حاضر پول در دست جوانان است و آنها هم پدیده های ساده را می خواهند، چون در واقع از دوران کودکی و یا آموزش در دبستان یاد نگرفتند آثار کلاسیک را گوش دهند. موسیقی کلاسیک هم مانند ادبیات کلاسیک سنگین است. واقعا چند نفر وقت و حوصله فهم و درک این ادبیات را دارند و یا چند درصد از این ادبیات از کودکی و دوران دبستان به کودکان آموزش داده می شود و یا کدام ناشر وقت، انرژی و سرمایه خود را برای چاپ این نوع آثار مثل شکسپیر، دانته، شاهنامه فردوسی و... خرج می کند؟ تقریبا هیچ. به عقیده من اگر حمایت دولتی و یا دیگراسپانسرها وجود نداشته باشد نمی توان حرکتهایی از این دست انجام داد.

گفته می شود اجرای آثار آهنگسازان کلاسیک دنیا توسط ارکستر سمفونیک کشورهای شرقی مثل ایران هر اندازه هم که خوب بنوازند باز کیفیت ارکستر های غربی را به لحاظ لحن و لهجه موسیقی غرب ندارد نظر شما چیست؟

 اگر منظور و هدف این باشد که اجرای آثار مثلا بتهوون دقیقا مثل اجرای آلمانی ها یا اتریشی ها باشد باید یک رهبر آلمانی برای ارکسترآورده شود و یا موزیسین ها و نوازندگان در آن محیط تربیت شوند ؛ اما در کل باید گفت که دلیلی ندارد که اجرای آثار بتهوون یا موزارت توسط ارکسترحتما مثل آلمانی ها اجرا شود؛ ضمن اینکه ممکن است خود آلمانی ها هم خیلی خوب آثار بتهوون را اجرا نکنند ؛اما باید توجه داشت که اساسا اجرای آثارآهنگسازانی مانند موزارت سخت است و اجرای آنها مهارت خاصی می خواهد.

در صحبت های قبلی خود اشاره کردید که رهبر ارکستربیشتر نقش نمایشی به خود گرفته است با این اوصاف آینده رهبران ارکستر چه خواهد شد؟

- ببنید امروزه رهبران ارکستر از جنس خود نوازنده ها هستند؛ نوازنده ها هم به طور خیلی تخصصی به کارشان می پردازند و در بسیاری مواقع بدون نیاز به رهبری آثار جا افتاده را می نوازند؛ رهبران ارکستر هم فقط درس رهبری ارکستر می خوانند؛برخی ازآنها شاید پارتیتور را هم نتوانند به سرعت بخوانند ؛آنها بیشترسعی دارند تا پارتیتور را با صدا مطابقت دهندامارهبران قدیمی با دیدن پارتیتور آن را همزمان به صورت صوتی در ذهنشان می شنیدند؛ اما به هرحال این تغییرات حاصل شده است و به نظرمی رسد که به خاطر ساده تر کردن فکر کردند که نیازی به این ها نیست؛ شاید این روش بهترباشد چراکه درسایه همین سادگی ها است که دنیا تکان می خورد.

جدا از رهبری ارکستر مقوله آهنگسازی با چه تغییراتی مواجه شده است؟

-آهنگسازان دو نوع هستند آهنگسازانی که غذای روز را تولید و عرضه می کنند و عموما آثاری مصرفی جهت کسب درآمد را روانه بازار می کنند و برخی دیگر که بیشتر متعلق به نسل قدیم آهنگسازان هستند با نگاه به آینده آثار خود را می نویسند و من هم یکی از آن آهنگسازان قدیم هستم که سعی کردم کارهای بزرگ و ماندگار بنویسم چون معتقد بودم این کارها را هم باید برای امروز و هم برای ماندگاری برای نسل آینده نوشت؛ به عنوان مثال آثار آهنگسازانی مانند موزارت، باخ و بتهوون، چندین سال پس از مرگ آنها آنچنان که باید شناخته شد و می بینیم که این آثار زنده و پویا هستند بنابراین اثر یک آهنگساز با مدال و مدرک مطرح نمی شود این مدال را باید نسل های آینده به آهنگساز بدهند به همین دلیل من همیشه به این فکر می کنم که باید با آثارم درآینده زنده بمانم.

به عنوان یک آهنگساز اپراهای بسیاری از داستان های کهن ایرانی نوشته اید که غیر از اپرای "رستم وسهراب" تقریبا هیچ یک از آنها اجرا نشده است. چرا؟

- قبل از اپرای رستم و سهراب ، اپرای پردیس و پریسا را نوشته بودم که این اپرا قبل از انقلاب اجرا شد و پس از آن اپرای رستم و اسفندیاراما به غیر از اپرای رستم و سهراب هیچ یک از آنها تا این لحظه در ایران اجرا نشد؛ برای اجرای این اپراها ارکستر بزرگ و گروه کر لازم است ضمن اینکه ما خواننده اپرا نداریم و جدای این کمبودها اجرای هریک از آنها نیاز به سرمایه و یا حمایت دولتی دارد که هیچ یک از آنها تا کنون فراهم نشده است.

 جدای این آثار آثار تازه ای هم در این قالب نوشته اید؟


- اوراتوریای آخر زمان و کوروش کبیر را نوشته ام که هنوز فرصت اجرا پیدا نکرده است.

در باره اوراتوریای کوروش و انگیزه انتخاب این موضوع بگویید.

-کوروش کبیر انسان بزرگی بوده است که همواره در جهت دوستی، صمیمیت و ایجاد صلح و عدالت در میان مردم حرکت کرده است مقولاتی که همه ما انسان ها به نوعی به دنبال آن هستیم البته ناگفته نماند که این مفاهیم در طول زمان مفاهیم خودش را از دست داده است.

 برنامه های آتی شما چیست ؟

- 75 اثر از آثار خودم که بیش از 8هزارصفحه است وحدودا 20 جلد کتاب می شود را به صورتی مکتوب و صوتی آماده انتشار دارم که اگر تهیه کننده و اسپانسری پیدا کنم آنها را منتشر خواهم کرد.

 و حرف آخر ....

- دلم می خواهد زمان اجازه دهد تا بتوانم همه آثارم را رهبری کنم البته فکر می کنم که همه این خواستن و نخواستن ها بستگی به نسل آینده دارد اما معتقدم تمام این آثار درآینده اجرا می شود ؛ وقتی اپرای "رستم و سهراب" را می نوشتم هیچ گاه فکر نمی کردم که روزی اجرا شود این اپرا 16 سال در کشوی خانه من خاک می خورد تا اینکه بالاخره اجرا شد و خلاصه اینکه آرزو دارم در خاطر مردم زنده بمانم.
منبع: 
مهر
تاریخ انتشار : شنبه 11 آبان 1387 - 00:00

برچسب ها:

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود دلم مي خواهد تمام آثارم را رهبري كنم | موسیقی ما