برنامه یاد بعضی نفرات
 
دوشنبه 8 تیر 1394 - 23:22

من ترجیح می دم صرفا بی موضوع و مخاطب فقط چند کلمه حرف بی غرض بنویسم...
دوستان، احسان علیخانی از چه سالی اینهمه سر و صدا کرد؟ از زمانی که فرزاد حسنی کمرنگ شد؟ چه سالی؟ 84 به بعد. چرا؟ خب همه می دونیم. مهدی یراحی که از سال 1379 برای پیگیری حرفه ای موسیقی از اهواز به تهران اومد و نهایتاً بعد از 2 سال بررسی بازار پاپ، بسیاری از آثار نسل اول، دوم و حتی دورهء گذار عزیزان اون ادوار رو ساخت. من، نه بخاطر همشهری یا هم قوم بودن با مهدی یراحی، بلکه به هیچ دلیلی از در حمایت بی چون و چرا از ایشون در نمیام، چرا که نیازی نداره و روند رو به پیشرفتش در هر 4 زمینه اصلی موسیقی پاپ، یعنی ترانه، آهنگسازی، تنظیم، میکس و مسترینگ قابل مشاهدست.
قیاس این خواننده با عزیز دیگری نظیر محسن چاووشی بس مع الفارغ محسوب میشه چرا که اصلا در یک سبک و با رویکرد مشابه فعالیت نمی کنند. هردو محترمند ولی در جای خود.
گزارهء معروفی در حوزه پاپ مدتهاست که تکرار میشه و دلیلش هم تکثر دفعات اتفاق افتادنشه که می گه: "آلبوم سوم یک خواننده می تونه مرگ حرفه ایش باشه." خب برخی از خواننده های ما بواسطه پشتوانه مالی یا مدیریت درستشون انقدر آلبوم می دن تا اون مرگ، در صورت وقوع، کمرنگ بشه و به نوعی زیر بار دهها آهنگی که بعد از اون آلبوم تولید می کنند دفن می شه. مهدی یراحی ولی از این قاعده تا الآن حداقل مستثنا بوده. جسارت این خواننده در سپردن حداقل نیمی از آلبوم بدست ترانه و ملودی جوان مستعدی مثل امیرعلی بهادری و در مقابل، تخصیص دادن همون تعداد و شاید بیشتر از قطعات به تنظیم کننده حاذقی چون هومن نامداری به خوبی گویای شناخت بروزِ یراحی از ترکیب های موثر هست. قطعاتی چون خدا به همرات و فکر من نباش هم با تنظیم جوان مستعدی مثل آرون حسینی روانه بازار پاپ شدند و جایگاه خودشون رو باز کردند، در صورتی که هومن نامداری و سعید زمانی (علی رغم کارهای هیتی که با این سن کم در بازار داره) یا فقط یک قطعه با ایشون داشتند و یا اصلا با ایشون همکاری نداشتند. رستاک و نبض این روزهای موسیقی که کارهای الهام گرفته ایشون از بسیاری از استایل های غربی رو می طلبه از آلبوم پیش معلوم بود که حضور پررنگی خواهند داشت و به نوعی فراتر از سه ترک "ازخودت خبر بیار"، "زمستون" و "مادر" ظاهر خواهند شد. در این بین، روزبه بمانی و دوستی دیرینه او با یراحی و ترکیب حس همیشه متعالی این دو با هنرمندی آرش فتحی که سابقه ای فراتر از چند ترک چارتار نداره در کنار تنظیم فوق العاده احساسی سعید زمانی و میکس و مسترینگ دلنشین ایشون به هیت آلبوم تبدیل شد و شاید استقبال کم نظیر مخاطبان این خواننده از این ترک، به نوعی وی رو به فکر وابداره که چرا آلبوم رو بنام این ترک نزد که بتونه سرآغاز کنسرتهاش رو با این موزیک اتمسفریک و فراگیر سامان ببخشه. هرچند که نباید از حق گذشت که ترک مثل مجسمه با آهنگسازی بدیع ولی دلنشین امیرعلی بهادری بروی ترانه خودش و تنظیم فوق العاده حرفه ای هومن نامداری که سیری روایی به این اثر بخشیده کلاس متفاوتی به آلبوم، اونهم به عنوان سرآلبوم، داده. در این بین هنرمندی بانو برزویی و معین راهبر عزیز هم قابل تقدیره و حس همیشگی معین رو در اورتورهای ویالن، پیانو و گیتار لحاظ کرده. در این بین، شاید (به نظر شخصی من) نارساترین ترکیب، همکاری علیرضا افکاری و روزبه بمانی با صدای یراحی هست که شاید توازن آلبوم رو کمی برهم بزنه، چرا که این دو نفر برای صداهایی مثل احسان خواجه امیری که اخیرا اکثر ترک های آلبومش رو با این دو عزیز کار می کنه مناسب تر باشه...گلایهء عامه مخاطبین به یراحی سوق پیدا کردن آثارش به نوحه و مرثیه بود که همنشینی صدای این خواننده با تک تک قطعات تونست به نوعی اون انتقاد رو مرتفع کنه، ولی قطعه "اشتباه" مجدداً بخشی از هویت آثار قبلی رو با خودش یدک کشید. در پایان، فقط باید عرض کنم که هیچ کدوم از جنبه های مذکور موزیکالیته و تکنیکالیته علیرضا افکاری و روزبه بمانی رو زیر سوال نمی بره، بلکه صرفا یه نگاه گذرا به قالب همکاری این دو هست.

پیشاپیش، ممنون از موسیقی ما که نظر رو تایید می کنه.

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



افزودن یک دیدگاه جدید | موسیقی ما