26 بهمن 94
متن ترانه
من از این خـونـه مـی تـرسـم
از ایـن تـکـرارِ تـنـهـایـی
یـه سال ِ رفـتـی و امـا
هـنـوز انـگـار کـه ایـنـجـایی
با این حـالی که مـن دارم
تا مُـردن دیـگه راهـی نیـس
یـه سال ِ رفـتـی و دیـگه
کـنارم سر پـناهـی نـیـس
تـو رویـایی کـه مـن بـودم
تـمـام ِ قصه روشـن بـود
همـه چـی رو به راه میـشـد
اگـه عـشـقِ تو بـا مـن بــود
اگـه ایـن زنـدگی بـی تـو
بـرام مثـلِ جـهّـنم شـه
محـالـه کـه از احـسـاسـم
بـه تـو.. یـه ذره هـم کـم شــه
هـنـوزم منـتـظر هـسـتم
تـا روزی کـه تـو بـرگـردی
بـبـیـنـی اشـکِ چـشـمـامـو
بـفـهـمـی عـاشـقـم کـردی
هـنوزم مثل اون روزا
به چشـمـای تـو وابسـته ام
میدونم آخرش تلخ
ولی تـا آخـرش هـسـتم
از ایـن تـکـرارِ تـنـهـایـی
یـه سال ِ رفـتـی و امـا
هـنـوز انـگـار کـه ایـنـجـایی
با این حـالی که مـن دارم
تا مُـردن دیـگه راهـی نیـس
یـه سال ِ رفـتـی و دیـگه
کـنارم سر پـناهـی نـیـس
تـو رویـایی کـه مـن بـودم
تـمـام ِ قصه روشـن بـود
همـه چـی رو به راه میـشـد
اگـه عـشـقِ تو بـا مـن بــود
اگـه ایـن زنـدگی بـی تـو
بـرام مثـلِ جـهّـنم شـه
محـالـه کـه از احـسـاسـم
بـه تـو.. یـه ذره هـم کـم شــه
هـنـوزم منـتـظر هـسـتم
تـا روزی کـه تـو بـرگـردی
بـبـیـنـی اشـکِ چـشـمـامـو
بـفـهـمـی عـاشـقـم کـردی
هـنوزم مثل اون روزا
به چشـمـای تـو وابسـته ام
میدونم آخرش تلخ
ولی تـا آخـرش هـسـتم
افزودن یک دیدگاه جدید