بیست و چهارم اردیبهشت سالروزِ وفاتِ «حسن کامکار» است
مردی که کردستان را شهر موسیقی کرد
موسیقی ما- بیست و چهارم اردیبهشت، سالروزِ وقاتِ «حسن کامکار» (سرپرست اولیهی گروه موسیقی کامکارها)ست؛ مردی که به موسیقی ایران خدماتِ بسیار زیادی کرده است و البته هیچگاه به اندازهای که باید موردِ ستایش قرار نگرفته است. از او هماکنون تعدادی قطعاتِ ویولون مانده است که در خانه ضبط شده و انتشارات «باربد» آن را در آلبومی با نام «روحافزا» منتشر کرده است. از این اثر بهجا مانده میتوان گفت ویولننوازی او به سبک استاد صبا بوده است. او در این اثر سهگاه را در پوزیسیون سوم یا چهارم نواخته که بسیار مشکل است.
او تمام سازهای ایرانی از قبیل سنتور، تار، سهتار و کمانچه را بدون استاد فرا گرفت و نیز میتوانست به راحتی این سازها را کوک کند؛ او در سال ۱۳۴۰، اولین «هنرستان موسیقی کردستان» را با حمایت وزارت فرهنگ آن زمان تأسیس کرد و در حدود سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۷ توانست چهار «گروه موسیقی» تشکیل دهد که یک گروه از آنان گروه بانوان و یک گروه دیگر کودکان بودند. حسن کامکار سالیان درازی را به جمعآوری و تدوین و ساختن آهنگ و نغمه و ترانههای فولکلور کردی و نتنویسی موسیقی پرداخت.
او هنر موسیقی را در کردستان گسترش داد و هشت فرزندش همهگی جزو نوابغِ موسیقی ایران شدند. نخستین ارکستر خانوادگی کامکارها در سال ۱۳۴۴ شکل گرفت که در آن کنسرت، حسن کامکار، ویولون مینواخت، قشنگ میخواند، پشنگ و ارژنگ، سنتور و جاز مینواختند و هوشنگ کامکار هم به اتفاق بیژن با آکاردئون گروه را همراهی میکرد؛ اما بعدتر این گروه همراه با محمد رضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده، هستهی اولیهٔ گروههای شیدا و عارف را بنیان گذاردند؛ اما بعد از انقلابِ 57 بود که عدهای به آموزشگاه موسیقی او حمله کردند و تمام سازهایش را از بین بردند. این ماجرا تاثیر بسیار بدی بر روحیهی «حسن کامکار» گذاشت. او تمام زندگیاش و همان تعداد اندک سازی که برایش باقیمانده بود را فروخت و به تهران آمد و با سرمایهی خود که حدود 350 هزار تومان بود، گروه شیدا را حمایت کرد. در واقع «محمدرضا لطفی» که سرپرستِ گروه شیدا بود و در آن زمان با «قشنگ کامکار» ازدواج کرده بود، با آن پول حدود 50 دک (سیستم صوتی خانگی) خرید و آهنگهای کانون چاووش را ضبط میکردند و میفروختند. استاد «هوشنگ کامکار» فرزند ارشدِ این خانواده که هماکنون سرپرستی این گروه را برعهده دارد، دربارهی نقشِ پدرش در موسیقی ایران گفته است: «گروه شیدا به رهبری لطفی در سنندج و در دور حوض خانه ما شکل گرفت و بعدها به تهران آمد و توسعه پیدا کرد اما هرگاه که از سرگذشت شیدا و عارف میگویند هر اسمی را نام میبرند جز حسن کامکار، حتی گاهی بالاجبار نام برادران من را میگویند. البته ما اهل نمایش نیستیم؛ نه پدرم چنین اخلاقی داشت و نه ما فرزندانش. ولی برای جایگاه ایشان آن طور که باید و شاید ارج ننهادند. من امروز وظیفه خود میدانم از پدرم، تلاشهای ایشان و گروه موسیقی کامکارها سخن بگویم. گروهی که امروز فرزندان استاد حسن کامکار از پدر به میراث بردهاند و هر کدام از اعضای آن استادی برجسته در موسیقی ایران زمین هستند.»
حالا گروه کامکارها را میتوان جزو ماندگارترین و تاثیرگذارترین گروههای موسیقی دانست؛ اما «هوشنگ کامکار» که هماکنون خود استادی بزرگ در عرصهی موسیقی است، دربارهی نقشِ پدر خود چنین توضیح میدهد: « آن زمان در سنندج استاد موسیقی نبود و پدرم به تنهایی تدریس میکرد در نتیجه تلاش کرد با شیوه نواختن سازهای دیگرهم آشنا شود چرا که نتهای موسیقی را بخوبی میدانست و آنها را به نسبت شرایط موجود به شاگردان آموزش می داد. پدرم آرزو داشت جوانان سنندج با موسیقی آشنا شوند و آن را بیاموزند و البته نسبت به یادگیری فرزندانش هم تأکید بسیاری داشت. نکته دیگر شیوه آموزشی ایشان است. پدرم برسر کلاس جدیت بسیاری داشت.حتی به یاد دارم چندین باراردشیر را تنبیه کرد و به او گفت تا نوازندگی قطعه زنگ شتراستاد صبا را بدرستی یاد نگیرد حق ندارد از اتاق خارج شود. استاد حسن کامکار همچنین در طول فعالیتهایش و در آن زمان سه گروه موسیقی کودکان، بزرگسالان (متشکل از خانمها و آقایان) و گروه موسیقی بانوان را هم تشکیل داد. ناگفته نماند آن دوران و در شهر سنندج ایجاد گروه موسیقی برای خانمها کاری بسیاردشوار بود. هرسه گروه موسیقی هر کدام سبک و خواننده متفاوت داشتند و کنسرتهای بسیاری در شهر سنندج و شهرهای مختلف استان کردستان برگزار کردند و سبب شد مردم کردستان و شهرهای کردنشین با موسیقی آشنا شوند و از هنرمندان دعوت کنند.»
او تمام سازهای ایرانی از قبیل سنتور، تار، سهتار و کمانچه را بدون استاد فرا گرفت و نیز میتوانست به راحتی این سازها را کوک کند؛ او در سال ۱۳۴۰، اولین «هنرستان موسیقی کردستان» را با حمایت وزارت فرهنگ آن زمان تأسیس کرد و در حدود سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۷ توانست چهار «گروه موسیقی» تشکیل دهد که یک گروه از آنان گروه بانوان و یک گروه دیگر کودکان بودند. حسن کامکار سالیان درازی را به جمعآوری و تدوین و ساختن آهنگ و نغمه و ترانههای فولکلور کردی و نتنویسی موسیقی پرداخت.
او هنر موسیقی را در کردستان گسترش داد و هشت فرزندش همهگی جزو نوابغِ موسیقی ایران شدند. نخستین ارکستر خانوادگی کامکارها در سال ۱۳۴۴ شکل گرفت که در آن کنسرت، حسن کامکار، ویولون مینواخت، قشنگ میخواند، پشنگ و ارژنگ، سنتور و جاز مینواختند و هوشنگ کامکار هم به اتفاق بیژن با آکاردئون گروه را همراهی میکرد؛ اما بعدتر این گروه همراه با محمد رضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده، هستهی اولیهٔ گروههای شیدا و عارف را بنیان گذاردند؛ اما بعد از انقلابِ 57 بود که عدهای به آموزشگاه موسیقی او حمله کردند و تمام سازهایش را از بین بردند. این ماجرا تاثیر بسیار بدی بر روحیهی «حسن کامکار» گذاشت. او تمام زندگیاش و همان تعداد اندک سازی که برایش باقیمانده بود را فروخت و به تهران آمد و با سرمایهی خود که حدود 350 هزار تومان بود، گروه شیدا را حمایت کرد. در واقع «محمدرضا لطفی» که سرپرستِ گروه شیدا بود و در آن زمان با «قشنگ کامکار» ازدواج کرده بود، با آن پول حدود 50 دک (سیستم صوتی خانگی) خرید و آهنگهای کانون چاووش را ضبط میکردند و میفروختند. استاد «هوشنگ کامکار» فرزند ارشدِ این خانواده که هماکنون سرپرستی این گروه را برعهده دارد، دربارهی نقشِ پدرش در موسیقی ایران گفته است: «گروه شیدا به رهبری لطفی در سنندج و در دور حوض خانه ما شکل گرفت و بعدها به تهران آمد و توسعه پیدا کرد اما هرگاه که از سرگذشت شیدا و عارف میگویند هر اسمی را نام میبرند جز حسن کامکار، حتی گاهی بالاجبار نام برادران من را میگویند. البته ما اهل نمایش نیستیم؛ نه پدرم چنین اخلاقی داشت و نه ما فرزندانش. ولی برای جایگاه ایشان آن طور که باید و شاید ارج ننهادند. من امروز وظیفه خود میدانم از پدرم، تلاشهای ایشان و گروه موسیقی کامکارها سخن بگویم. گروهی که امروز فرزندان استاد حسن کامکار از پدر به میراث بردهاند و هر کدام از اعضای آن استادی برجسته در موسیقی ایران زمین هستند.»
حالا گروه کامکارها را میتوان جزو ماندگارترین و تاثیرگذارترین گروههای موسیقی دانست؛ اما «هوشنگ کامکار» که هماکنون خود استادی بزرگ در عرصهی موسیقی است، دربارهی نقشِ پدر خود چنین توضیح میدهد: « آن زمان در سنندج استاد موسیقی نبود و پدرم به تنهایی تدریس میکرد در نتیجه تلاش کرد با شیوه نواختن سازهای دیگرهم آشنا شود چرا که نتهای موسیقی را بخوبی میدانست و آنها را به نسبت شرایط موجود به شاگردان آموزش می داد. پدرم آرزو داشت جوانان سنندج با موسیقی آشنا شوند و آن را بیاموزند و البته نسبت به یادگیری فرزندانش هم تأکید بسیاری داشت. نکته دیگر شیوه آموزشی ایشان است. پدرم برسر کلاس جدیت بسیاری داشت.حتی به یاد دارم چندین باراردشیر را تنبیه کرد و به او گفت تا نوازندگی قطعه زنگ شتراستاد صبا را بدرستی یاد نگیرد حق ندارد از اتاق خارج شود. استاد حسن کامکار همچنین در طول فعالیتهایش و در آن زمان سه گروه موسیقی کودکان، بزرگسالان (متشکل از خانمها و آقایان) و گروه موسیقی بانوان را هم تشکیل داد. ناگفته نماند آن دوران و در شهر سنندج ایجاد گروه موسیقی برای خانمها کاری بسیاردشوار بود. هرسه گروه موسیقی هر کدام سبک و خواننده متفاوت داشتند و کنسرتهای بسیاری در شهر سنندج و شهرهای مختلف استان کردستان برگزار کردند و سبب شد مردم کردستان و شهرهای کردنشین با موسیقی آشنا شوند و از هنرمندان دعوت کنند.»
تاریخ انتشار : جمعه 24 اردیبهشت 1400 - 15:19
افزودن یک دیدگاه جدید