در پی انتخاب افراد بیگانه با موسیقی برای مدیریت موسیقی کشور
مدیران کتابخانهها چه تخصصی در موسیقی و هنر دارند
[ علی مغازهای - منتقد و پژوهشگر موسیقی نواحی ]
از آنجا که میگوییم نمیشنوند؛ مینویسیم نمیخوانند؛ ما باز مینویسیم تا دستکم خود بخوانیم و تاریخ بخواند که چه میرود بر موسیقی در کشوری که تاریخش گواه این است که تا کنون هرآنچه از علم و فن و زور و شعور و تقدیر و تدبیر و کار و کارزار و سور و عزا گرفته تا دین و کیش و مذهب و عرفان و اشراق و شریعت و طریقت و معرفت و حکمت و هر آنچه به انسان وابسته بوده است، همگی بر مرکب موسیقی سوار و استوار بوده است.
و در چنین کشوری در کمال شگفتی میبینیم تصمیماتی که برای موسیقی این مملکت از سوی معاونت هنری وزارت ارشاد و به تازگی در دفتر موسیقی گرفته میشود، همه برعلیه موسیقی آن است و هنرمندان موسیقی را حقی و مجالی برای دخالت در تعیین سرنوشت خودشان نیست.
نمونهاش همین کنارهگیریها و جایگزینیهایی است که در انجمن موسیقی وزارت ارشاد مشاهده میکنیم.
مدیری که تن به خواستهیی ناروا و مخرب نمیسپارد و در مقابل تصمیمات غلط ایستادگی میکند به راحتی و به ناچار کنار میرود و مدیری بیگانه با موسیقی از فلان کتابخانه که به رسمی مالوف و جاافتاده در این چند سال اخیر بدل شده است، برای جایگزینی مدیریت انجمن موسیقی درست شبیه به دفتر موسیقی انتخاب میشود تا آنچه که قرار است بر سر اهل هنر و جامعهی موسیقی بیاید، بیچون وچرا به انجام رسد و سیطرهی تفکر یکدست حاکم بر سرنوشت موسیقی تمام و کمال برقرار شود. انگار هیچ گزینه و فردی به جز متصدیان امور کتابخانهای در کشور وجود ندارد. عملاً چند سالیست که با ظهور مدیران کتابخانهای، عصر مدیریت کتابخانهای در کشور و به خصوص در مدیریت موسیقی کشور آغاز شده است. اینجا ضرورتاً هیات امنای انجمن موسیقی که همگی موسیقیدان هستند و مسئولیت انتخاب فردی شایسته برای ریاست انجمن را بر عهده دارند باید پاسخگوی جامعهی موسیقی باشند که چگونه به این نتیجه رسیدهاند که یک مدیر کتابخانه، ولو مدیر موفق در تخصص و شغل خود را برخوردار از شایستگی و توانمندی لازم برای ادارهی تشکیلاتی سازمان موسیقی یافتهاند؟ چرا که این انتخاب علناً گویای آن است که اعضای محترم هیات امنا هیچ موسیقیدان شایستهای را برای این پست حساس در کل کشور نیافتهاند و به ناچار یا از سر اجبار به سایر حوزهها مراجعه کردهاند و بالاخره فردی شایسته را از میان مدیران حوزهای بیربط به موسیقی برای این جایگاه برگزیدهاند. یا نکند خدای ناکرده این انتخاب خودشان نبوده و سفارشی در کار بوده است؟ اما اگر هیچگونه سفارش یا دستوری از بالا درکار نبوده و فرض اول آنان هم درست باشد که فرد مناسبی در جامعهی موسیقی کشور برای ادارهی امور موسیقی ایران وجود نداشته باشد، تاسف اینبار عمیقتر است و بسیار اندوهبار.
در این صورت شاید هنوز و همچنان حق با ملکالشعرای بهار است که یکصد سال پیش سرود:
ترقی اندرین کشور محال است
که در این مملکت قحطالرجال است
اما امروز برخی موسیقیدانان را نظر بر این است که گویی دستانی در پس پرده به کارند تا هنرمندان همگی از خیر مملکت و ملت و ملیت خود دست شسته یا بازیگر جریان بیهویت و غالب موسیقی نازل و بیهویت شوند یا به قول حافظ دست به کار شوند و این کلامش را تصنیف سازند که:
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
منبع:
سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : چهارشنبه 20 اسفند 1399 - 12:59
دیدگاهها
از مدیر پروازی که بهتر است
افزودن یک دیدگاه جدید