گپ مفصلی از جنس همه سبکهای موسیقی با خواننده «برف آمد» و «ماه و ماهی» که آلبوم جدیدش در دست انتشار است
حجت اشرفزاده: در ناخودآگاه هر آوازخوان همنسل من، یک شجریان وجود دارد
موسیقی ما - زمانی که پیش از آغاز مصاحبه با یکدیگر درباره آلبوم جدیدش صحبت میکردیم، یک سؤال مهم درباره او در ذهنم شکل گرفت. آن هم اینکه دقیقاً سبک حجت اشرفزاده چیست؟ چند آلبوم سنتی و آلبوم «ماه و ماهی» و اخیراً قطعات پاپ از او شنیدهایم. همین موضوع، آغازگر گفتوگوی ما بود تا اینکه به مسائل مختلفی در موسیقی سنتی و تلفیقی و انتقاداتی در موسیقی پاپ رسیدیم. حجت اشرفزاده در این گفتوگو دیدگاههای جالبی درباره فعالیتش در سبکهای مختلف و اوضاع کنونی بازار موسیقی مطرح کرد و گفت که همیشه به دنبال تجارب جدید است؛ تجاربی که قرار است بخشی از آن در آلبوم جدیدش هم نمود داشته باشد و باید منتظر ماند و دید که اینبار او به سراغ چه مدلهایی از ترانه و موسیقی رفته است.
حجت اشرفزاده پس از مدتها سکوت، در گفتوگویی مفصلی پاسخگوی سؤالات «موسیقی ما» بود که پیشنهاد میکنیم آن را تا پایان بخوانید:
به نظر من، خوانندههای سنتی به دلیل آموزشهایی که میبینند، در اجرا به زبدگی خاصی دست پیدا میکنند. زمانی که در تکنیکهای آواز به جایگاهی دست پیدا میکنند، توانایی خواندن کارهای پاپ و تلفیقی را هم دارند. عدهای در مسیر خود حرکت میکنند؛ اما آدمی مثل من اینطور نیست. روح سرکش من باعث شد تا فقط محدود به موسیقی سنتی نباشم. در دورهمیها موسیقی فولک خراسانی، کارهای خاطرهانگیز پاپ و چند تصنیف ایرانی از آثار استاد شجریان را میخوانم. روح سرکش و علایق شخصی، من را از ابتدا به خوانندهای تبدیل کرد که توانایی اجرای چندین فرم را دارد.
اما بعد از آلبوم «شرح پریشانی» تصمیم گرفتم مسیرهای متفاوتتری را تجربه کنم و آن تصمیم، به تفکر اولیه «ماه و ماهی» تبدیل شد. فکر اولیه آن مجموعه، به برداشت ذهنی من از فرم «چیلآوت» در موسیقی مربوط میشد که نمونهای از موسیقی الکترونیک پرطرفدار در دنیا است؛ ولی از این فرم در برخی نقاط دنیا برای مراقبه یا رهاشدن استفاده میکنند. آن تجربههای موسیقی مراقبه در دورههای تاریخی ما هم وجود داشته و بزرگان زیادی بودهاند که چلهنشینی میکردهاند. برای انتخاب شعر «ماه و ماهی» هم به کسی فکر کردم که سالها در کنار هم بزرگ شده بودیم. آن شخص علیرضا بدیع بود که انصافاً غزلسرای توانایی بوده و هست و دوست داشتم در کنار او چنین تجربهای کسب کنم و خوشبختانه تجربه شیرینی شد.
یکی از انتقادات بزرگی که به صدا و لحن نسل ما وجود دارد، شباهت زیاد به استاد شجریان است. برخی خوانندگان نسل ما علاقه دارند در اجرای ادوات و لحن و حتی گاهی فرم صورت هم شبیه استاد شجریان باشند! این مورد از این جهت غیرقابلگریز است که استاد شجریان سایه پهناوری بر آواز ایران دارد و قله او تا مدتها دستنیافتنی است. این دلیل نمیشود که کسی آواز نخواند؛ اما برای متفاوت شدن و دوری از تقلید صرف، باید به رنگ نو رسید. برخی از دوستانم تحریرها را مو به مو شبیه به ایشان اجرا میکنند و خود من چند آواز استاد را به همین شکل، تمرین و کاملاً شبیهسازی شده اجرا کردم. در آن دوره که بیشتر سنتی میخواندم، صدایم تحت تأثیر فرم استاد شجریان بود و خیلیها میگفتند که صدایت شبیه ایشان است اما برایم خبر خوبی نبود. تاریخ، آدمهایی که صرفاً مشابه و مقلد باشند را میبلعد؛ مثل افراد همدوره حافظ که محو شدند و زیر نام او قرار گرفتند.
ما در سالهای گذشته آوازخوانهای بزرگی مثل «گلپا» و «ایرج» داشتیم که همگی بزرگ و بهنام هستند. در جوانترها هم آوازخوانهایی مثل محمد معتمدی، اشکان کمانگری، حسین بهاربین، وحید تاج، سالار عقیلی و خصوصاً همایون شجریان خوانندگانی هستند که صدایشان را دنبال میکنم و امیدوارم اتفاقات رو به رشد برای خوانندگان جوان و خوب رخ دهد.
اما در مورد موضوعی که گفتید، آن را میتوان در چند بخش آسیبشناسی کرد. مورد اول تهیهکنندههایی هستند که در زمینه انتشار آثار یا برگزاری کنسرت فعالیت دارند. امروزه تبلیغات کافی و عرضه یک اثر یا یک هنرمند کار سادهای نیست و فرمول خاص خودش را دارد که این بر عهده چند سایت و تیمهای پخش و تبلیغات است که با هماهنگی تهیهکنندهها کارها را به گوش مردم میرسانند. دورهای را به یاد میآورم که خبر یک آلبوم در روزنامهها منتشر میشد و منتظر میماندیم تا آن کاست به شهرستان ما برسد و با چند نفر یک نسخه را میخریدیم و هر شب نوبتی گوش میکردیم! زمانی که آلبوم «دستان» منتشر شد، چهل نسخه از آن به نیشابور آمد و نوار را دست به دست میچرخاندند و در همه خانهها ضبط دوکاسته برای کپی کردن وجود نداشت. اما امروز، ظرف چند ثانیه یک اثر به دست میلیونها مخاطب میرسد. بنابراین در بازار کنونی باید فعالیت حساب شده داشت.
اکنون خواننده به تنهایی نمیتواند موفق شود و از سوی دیگر گوش مردم با موسیقی اصیل غریبه شده؛ چون تهیهکنندهها دوست دارند سراغ خواننده پرفروش پاپیولار بروند. به جز چند تهیهکننده دلسوخته، سایرین به دنبال تجارت موفق هستند و طبیعت کارشان هم همین است. بنابراین در حال حاضر، دفاع از موسیقی سنتی به دست رسانه ملی و دولت افتاده که چون وظیفه تعریف شده آنها هم این موضوع نیست، موفق نبودهاند. در درجه بعد، باید دید هنرمندان در ایجاد ذائقه جدید چهطور عمل میکنند. انتخاب شعر و ترانه بسیار مؤثر است و ما نباید از شعرا و غزلسرایان دوران خودمان به راحتی بگذریم. هنرمند باید به فکر انجام کار نو باشد. همایون شجریان در انجام کارهای نو بسیار موفق است و با انجام کارهای نو، مسیر خوبی را ادامه میدهد.
میگویند روزی یک فرد در جایی -که مناسب حضورش نبود- ساز میزد و از شخص دیگری پرسیدند که چرا او آنجا است و چهقدر گرفته است؟ آن شخص گفت ده تومان گرفته؛ اما شما نُه تومان میدادید که به آنجا نرود؟ شنیدهام در دورهای آثاری را با صدای استاد احمد شاملو ضبط کردهاند و پس از مدتی به ایشان گفتهاند که برای ادامه ضبط بیایند اما استاد موافقت نکردند. زمانی که دلیلش را پرسیدند، استاد شاملو گفت که من آن زمان غم نان داشتم. گاهی اوقات جبر روزگار شما را مجبور میکند برای امرار معاش در بخشهایی فعالیت کنید که تمایل ندارید. قبول دارم که برنامههای تلویزیونی من کمی بیش از حد معمول بود؛ اما منتقدان حضور زیاد من در تلویزیون، تا چه حد از شرایط زندگی من در آن دوره اطلاع داشتند؟ خیلیها هم نمیدانستند که تهیهکننده من توان برگزاری منظم کنسرت را نداشت و من یک زمان طلایی را از دست دادم. در ادامه با آقای صدرالدین حسینخانی و شرکت «ایرانگام» قرارداد بستم و مجدداً قطعاتی مثل «برف آمد»، «کوچ»، «سفر نرو»، «دوباره ایران» یا «شال» را تولید کردم که مردم در مقاطع مختلف شنیدند. الان هم مشغول کارها و اجراهایم هستم و تغییراتی در جنس موسیقی خودم دادهام و آلبومی پیش رو دارم که انشاءالله به زودی منتشر میشود.
حجت اشرفزاده پس از مدتها سکوت، در گفتوگویی مفصلی پاسخگوی سؤالات «موسیقی ما» بود که پیشنهاد میکنیم آن را تا پایان بخوانید:
- * یک سؤال اصلی درباره «حجت اشرفزاده» این است که سبک خوانندگیاش دقیقاً چیست؟ چون در یک بازه زمانی با کارهای سنتی معرفی و سپس با کارهای تلفیقی معروف شدید و الان هم که مدتی است کارهای پاپ منتشر میکنید.
به نظر من، خوانندههای سنتی به دلیل آموزشهایی که میبینند، در اجرا به زبدگی خاصی دست پیدا میکنند. زمانی که در تکنیکهای آواز به جایگاهی دست پیدا میکنند، توانایی خواندن کارهای پاپ و تلفیقی را هم دارند. عدهای در مسیر خود حرکت میکنند؛ اما آدمی مثل من اینطور نیست. روح سرکش من باعث شد تا فقط محدود به موسیقی سنتی نباشم. در دورهمیها موسیقی فولک خراسانی، کارهای خاطرهانگیز پاپ و چند تصنیف ایرانی از آثار استاد شجریان را میخوانم. روح سرکش و علایق شخصی، من را از ابتدا به خوانندهای تبدیل کرد که توانایی اجرای چندین فرم را دارد.
اما بعد از آلبوم «شرح پریشانی» تصمیم گرفتم مسیرهای متفاوتتری را تجربه کنم و آن تصمیم، به تفکر اولیه «ماه و ماهی» تبدیل شد. فکر اولیه آن مجموعه، به برداشت ذهنی من از فرم «چیلآوت» در موسیقی مربوط میشد که نمونهای از موسیقی الکترونیک پرطرفدار در دنیا است؛ ولی از این فرم در برخی نقاط دنیا برای مراقبه یا رهاشدن استفاده میکنند. آن تجربههای موسیقی مراقبه در دورههای تاریخی ما هم وجود داشته و بزرگان زیادی بودهاند که چلهنشینی میکردهاند. برای انتخاب شعر «ماه و ماهی» هم به کسی فکر کردم که سالها در کنار هم بزرگ شده بودیم. آن شخص علیرضا بدیع بود که انصافاً غزلسرای توانایی بوده و هست و دوست داشتم در کنار او چنین تجربهای کسب کنم و خوشبختانه تجربه شیرینی شد.
- * در دورهای که روی موسیقی خراسان تحقیق میکردید، شاگرد استاد مشکاتیان هم بودید؟
- * دیدار یا شاگردی نزد استاد شجریان هم داشتید؟
*من از ژانر سنتی خارج نشدهام*
- * شاید اگر هر شخص دیگری در ژانر سنتی اینقدر سختی میکشید، میماند و سراغ سبک دیگری نمیرفت و به نظر میرسد اگر شما هم باقی میماندید، شانس موفقیت زیادی داشتید.
- * کارهایی که طی یک سال اخیر داشتید، همگی پاپ بودند. حتی در خوانش شما هم دیگر خبری از تحریرها و تکنیکهایی که قبلاً در برخی کارها داشتید نبود.
*استاد شجریان سایه پهناوری بر آواز ایران دارد*
- * فکر نمیکنید اگر یک ژانر را به صورت تخصصی دنبال میکردید، میتوانستید مخاطب بیشتری داشته باشید؟
یکی از انتقادات بزرگی که به صدا و لحن نسل ما وجود دارد، شباهت زیاد به استاد شجریان است. برخی خوانندگان نسل ما علاقه دارند در اجرای ادوات و لحن و حتی گاهی فرم صورت هم شبیه استاد شجریان باشند! این مورد از این جهت غیرقابلگریز است که استاد شجریان سایه پهناوری بر آواز ایران دارد و قله او تا مدتها دستنیافتنی است. این دلیل نمیشود که کسی آواز نخواند؛ اما برای متفاوت شدن و دوری از تقلید صرف، باید به رنگ نو رسید. برخی از دوستانم تحریرها را مو به مو شبیه به ایشان اجرا میکنند و خود من چند آواز استاد را به همین شکل، تمرین و کاملاً شبیهسازی شده اجرا کردم. در آن دوره که بیشتر سنتی میخواندم، صدایم تحت تأثیر فرم استاد شجریان بود و خیلیها میگفتند که صدایت شبیه ایشان است اما برایم خبر خوبی نبود. تاریخ، آدمهایی که صرفاً مشابه و مقلد باشند را میبلعد؛ مثل افراد همدوره حافظ که محو شدند و زیر نام او قرار گرفتند.
- * این شباهت به دلیل ضعف تدریس اساتید شما بود یا الگویی نداشتید؟
ما در سالهای گذشته آوازخوانهای بزرگی مثل «گلپا» و «ایرج» داشتیم که همگی بزرگ و بهنام هستند. در جوانترها هم آوازخوانهایی مثل محمد معتمدی، اشکان کمانگری، حسین بهاربین، وحید تاج، سالار عقیلی و خصوصاً همایون شجریان خوانندگانی هستند که صدایشان را دنبال میکنم و امیدوارم اتفاقات رو به رشد برای خوانندگان جوان و خوب رخ دهد.
* موسیقی اصیل ایرانی وجاهت اخلاقی به افراد میدهد*
- * به وحید تاج و اشکان کمانگری و فضای مارکت آنها اشاره کردید. در دورهای که شما موسیقی را به شکل جدی آغاز کردید، علیرضا قربانی، همایون شجریان، سالار عقیلی و کمی بعد محمد معتمدی شروع به انتشار کارهایشان کردند که با اقبال بسیار خوبی مواجه شدند. میخواهم نظرتان را در مورد این چهار خواننده و این موضوع که گفته میشود مارکت موسیقی سنتی بسته است و فقط در چند اسم خلاصه میشود بدانم.
اما در مورد موضوعی که گفتید، آن را میتوان در چند بخش آسیبشناسی کرد. مورد اول تهیهکنندههایی هستند که در زمینه انتشار آثار یا برگزاری کنسرت فعالیت دارند. امروزه تبلیغات کافی و عرضه یک اثر یا یک هنرمند کار سادهای نیست و فرمول خاص خودش را دارد که این بر عهده چند سایت و تیمهای پخش و تبلیغات است که با هماهنگی تهیهکنندهها کارها را به گوش مردم میرسانند. دورهای را به یاد میآورم که خبر یک آلبوم در روزنامهها منتشر میشد و منتظر میماندیم تا آن کاست به شهرستان ما برسد و با چند نفر یک نسخه را میخریدیم و هر شب نوبتی گوش میکردیم! زمانی که آلبوم «دستان» منتشر شد، چهل نسخه از آن به نیشابور آمد و نوار را دست به دست میچرخاندند و در همه خانهها ضبط دوکاسته برای کپی کردن وجود نداشت. اما امروز، ظرف چند ثانیه یک اثر به دست میلیونها مخاطب میرسد. بنابراین در بازار کنونی باید فعالیت حساب شده داشت.
اکنون خواننده به تنهایی نمیتواند موفق شود و از سوی دیگر گوش مردم با موسیقی اصیل غریبه شده؛ چون تهیهکنندهها دوست دارند سراغ خواننده پرفروش پاپیولار بروند. به جز چند تهیهکننده دلسوخته، سایرین به دنبال تجارت موفق هستند و طبیعت کارشان هم همین است. بنابراین در حال حاضر، دفاع از موسیقی سنتی به دست رسانه ملی و دولت افتاده که چون وظیفه تعریف شده آنها هم این موضوع نیست، موفق نبودهاند. در درجه بعد، باید دید هنرمندان در ایجاد ذائقه جدید چهطور عمل میکنند. انتخاب شعر و ترانه بسیار مؤثر است و ما نباید از شعرا و غزلسرایان دوران خودمان به راحتی بگذریم. هنرمند باید به فکر انجام کار نو باشد. همایون شجریان در انجام کارهای نو بسیار موفق است و با انجام کارهای نو، مسیر خوبی را ادامه میدهد.
* هدف من ماندگاری در تاریخ است*
- * اتفاقاً برخی اساتید و اهالی موسیقی سنتی، به همایون شجریان این انتقاد را دارند که پاپ شده و پاپ میخواند.
- * قبلتر به این موضوع اشاره کردید که میخواهید کارها و ژانرهای مختلف را امتحان کنید تا به خودتان برسید. این خود و هدفی که دارید، دقیقاً چیست و چه هدفی برایش در ذهن دارید؟ فکر میکنم جذب مخاطب یکی از آنها باشد.
*خوانندههای با لحن لاتی، اسطورههای توخالی اند*
- * وقتی به ریتمهای شاد یا نشان ظاهری اشاره کردید، خوانندگانی مثل حامد همایون یا بهنام بانی به ذهن میآیند؟ نسبت به این موضوع انتقاد دارید؟
- * و این لحن این روزها طرفداران زیادی دارد.
- * معمولاً خوانندههایی در سبک شما سراغ مقوله رپ نمیروند و حتی اسمی از آن هم نمیآورند. جالب است که شما آن را پیگیری میکنید.
*با آن تهیهکننده یک سال وقت من هدر رفت!*
- * زمانی که آلبوم «ماه و ماهی» منتشر و در آن حجم وسیع شنیده شد، خیلیها انتظار داشتند که کنسرتهایتان حداقل برای دو سال با این آلبوم برقرار باشد. این اتفاق رخ نداد و برخی شما را مقصر دانستند و گفتند آنقدر حجت اشرفزاده در برنامههای مختلف تلویزیون حضور پیدا کرد که بیش از حد در چشم و دسترس مخاطبان بود و دیگر نتوانست در زمینه کنسرت، فروش خوبی داشته باشد. این انتقاد را قبول دارید؟
میگویند روزی یک فرد در جایی -که مناسب حضورش نبود- ساز میزد و از شخص دیگری پرسیدند که چرا او آنجا است و چهقدر گرفته است؟ آن شخص گفت ده تومان گرفته؛ اما شما نُه تومان میدادید که به آنجا نرود؟ شنیدهام در دورهای آثاری را با صدای استاد احمد شاملو ضبط کردهاند و پس از مدتی به ایشان گفتهاند که برای ادامه ضبط بیایند اما استاد موافقت نکردند. زمانی که دلیلش را پرسیدند، استاد شاملو گفت که من آن زمان غم نان داشتم. گاهی اوقات جبر روزگار شما را مجبور میکند برای امرار معاش در بخشهایی فعالیت کنید که تمایل ندارید. قبول دارم که برنامههای تلویزیونی من کمی بیش از حد معمول بود؛ اما منتقدان حضور زیاد من در تلویزیون، تا چه حد از شرایط زندگی من در آن دوره اطلاع داشتند؟ خیلیها هم نمیدانستند که تهیهکننده من توان برگزاری منظم کنسرت را نداشت و من یک زمان طلایی را از دست دادم. در ادامه با آقای صدرالدین حسینخانی و شرکت «ایرانگام» قرارداد بستم و مجدداً قطعاتی مثل «برف آمد»، «کوچ»، «سفر نرو»، «دوباره ایران» یا «شال» را تولید کردم که مردم در مقاطع مختلف شنیدند. الان هم مشغول کارها و اجراهایم هستم و تغییراتی در جنس موسیقی خودم دادهام و آلبومی پیش رو دارم که انشاءالله به زودی منتشر میشود.
- * کمی قبلتر از انتشار «ماه و ماهی» موج گروههای موسیقی تلفیقی شکل گرفت و اثر شما هم در آن دوره با آنها رقابت سنگینی داشت. از میان افراد و گروههای تلفیقی حال حاضر، پیگیر کارهای کدامیک بوده یا هستید؟
- * در فضای موسیقی تلفیقی با چه کسی یا چه گروهی رقابت دارید؟
* زمان ثابت میکند که من برای ماندگاری و خاطره ساختن آدمها، کار تولید میکنم*
- * از آلبوم جدید چه خبر؟
- * عوامل آلبوم چه کسانی هستند؟
- * چرا تیم موفق «ماه و ماهی» در این آلبوم حضور ندارند؟
- * فکر میکنید این آلبوم بتواند شما را به عنوان رقیب جدی در بحث فروش کنسرتها تبدیل کند؟
- * چرا انتشار این آلبوم با تأخیر مواجه شد؟
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 21 بهمن 1396 - 10:49
دیدگاهها
لطفا با اقایان علی اصحابی و فرهاد جواهر کلام و نریمان و سعید پور سعید و بهنام علمشاهی و میلاد کیانی وعلی لهراسبی و شهاب رمضان و رامین بی باک هم گفت وگو کنید واز البوم هایشان خبر بگزارید که کی منتشر می شود.
حجت جون دوست داریم
ممنون مصاحبه جالبی بود، لطفا گفت و گویی با حامد همایون هم داشته باشید
افزودن یک دیدگاه جدید