گفتوگوی «موسیقی ما» با عوامل نمایش عاشورایی «خورشیدهای همیشه»
بهاره رهنما: بسیاری از همکارانم از ترس حضور در کار مذهبی، پا پس کشیدند
موسیقی ما - «بهاره رهنما» در جدیدترین تجربه هنری خود در عرصه کارگردانی تئاتر این روزها نمایش مذهبی «خورشیدهای همیشه» را روی صحنه دارد. اثری که علاوه بر خود او «اکرم محمدی» و «نسیم ادبی» هم در آن ایفای نقش دارند و با وجود تبلیغات محدود، تا کنون با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده است.
«خورشیدهای همیشه» روایت سه تن از زنان تأثیرگذار واقعه کربلا است که نمایشنامه آن توسط چند چهره جوان به رشته تحریر درآمده است. نویسندگان این پروژه دو هنرجوی کارگاه ترانه «حسین غیاثی» هستند که با مشاوره او و همراهی بهاره رهنما، این کار را انجام دادهاند. در بخش موسیقی هم «فربد یزدانفر» قطعهای برای این نمایش خوانده است.
این پروژه از این حیث متفاوت است که یک داستان واقعی مذهبی را در ارتباطی نزدیک با دنیای موسیقی بیان کرده است. به همین دلیل، میزبان بهاره رهنما، حسین غیاثی، فربد یزدانفر، پوریا خرمایی و امیرعلی رادی بودیم که نقشهای اصلی را در شکلگیری پروژه «خورشیدهای همیشه» داشتهاند. در این گپ مفصل علاوه بر بیان برخی مسائل تحلیلی و چالشی از سوی دستاندرکاران، بهاره رهنما نکات جالبی درباره انتقاداتی که به او نسبت به این اثر وارد شده، عنوان کرد.
وقتی قرار به راهاندازی این کارگاه شد، تصمیم گرفتیم کارگاه ترانه-درام داشته باشیم؛ به این صورت که خودشان ترانه را به هنرجوها آموزش دهند و در کنارش هم یک درامنویس باشد تا بتوانیم درباره قصه ترانهها حرف بزنیم. من جدا از اینکه داستان مینویسم، مشقهای کوچکی هم در ترانه دارم و در نتیجه این کلاس برایم علاوه بر تدریس، بازتاب آموزشی هم دارد. در این کلاس افراد با استعداد زیادی وجود داشتند که همگی بالقوه نویسنده بودند و حتی جلوتر از هنرجوهای کلاسهایی بودند که به آنها فقط داستاننویسی تدریس میکردم. خلاصه اینکه با حسین تصمیم گرفتیم ماحصل این کارگاه یک نمایشنامه باشد.
بچههایی که پروژه «خورشیدهای همیشه» را کار کردند، علاوه بر حال و هوا و تربیت مذهبی، تمایل به کار گروهی هم داشتند. این نمایشنامهی اپیزودیک، چون داستان سه شخصیت کربلا را روایت میکرد، نیاز به تحقیق زیادی داشت و علاوه بر آن روی شخصیت حضرت زینب (س)، حساسیتهای عقیدتی زیادی وجود داشت. بنابراین تصمیم گرفتیم در ابتدای کار، بحث پژوهش را هم تقسیم کنیم و جداگانه شروع به مقتلخوانی کردیم. پس از پژوهش شروع به نوشتن کردیم و «پوریا خرمایی» به سمت نوشتن ترانهی کار رفت. حسین غیاثی هم مشاور پروژه بود و کار را دنبال کردیم.
فکر میکنم برای اولینبار است که در ایران یک جمع ترانهسرا، یک نمایش تاریخی را روی صحنه میبرد. ما متنها را جداگانه نوشتیم و من نهایتاً بازنویسی آن را انجام دادم. از همیاری و کمک «مهرداد نصرتی» هم بهره بردیم و در میانههای پروژه هم از طریق «قاسم جعفری» (مدیر سالن شهرزاد) و «یاسمن میرزایی» (یکی از مدیران حوزه موسیقی) با «فربد یزدانفر» آشنا شدیم. فربد یزدانفر هم شور و عشق حسینی جالبی داشت و بدون دریافت هزینه، استودیو و گروهش را در اختیار پروژه گذاشت. آهنگ او را هر شب در سالن پخش میکنیم اما انتشار رسمی موسیقی این نمایش، احتمالاً همزمان با اربعین حسینی خواهد بود.
زمان تدریس داستاننویسی و بازیگری، همیشه به بچهها میگویم وقتی میخواهید کار مدرن در نقاشی انجام دهید یا سبک خاصی که مخاطب عام ندارد را خلق کنید، باید پایههای نقاشی را بدانید. گاهی جوانان در رشتههای هنری، الفبای اصلی کار را نمیدانند؛ اما به نظر من هنرجو باید ابتدا درام را بشناسد و بداند کجا باید از آن استفاده شود و بعد اگر دوست نداشت، آن را کنار بگذارد.
رهنما: زمانی که آقای کویتیپور به افتتاحیه این نمایش آمد، حضور فربد یزدانفر برایش جالب بود. چون گفت که سالها قبل قرار بود با پدر فربد کار کنیم. حضور آقای کویتیپور برای ما ارزشمند بود چون او فارغ از کسوت مداحی، از موزیسینهای قدیمی ایران است و در نواختن چندین ساز تبحر دارد. خوشبختانه او موسیقی و سایر بخشهای پروژه را دوست داشت.
غیاثی: خود آقای کویتیپور میگوید که اینها مداحی نیست، زندگی من است.
رهنما: مداحیهای او واقعاً خاطرهانگیز است.
یزدانفر: چند سال قبل با غلام کویتیپور یک آلبوم کار کردیم که تا مرحله نزدیک به انتشار هم رسید؛ اما تهیهکننده آن را پخش نکرد. اولین حرف کویتیپور پیش از شروع کار این بود که من را به چشم یک نوحهخوان نبین و فکر کن برای یک خواننده صرف قرار است کار بسازی. میخواستیم آن آلبوم را در ماه محرم پخش کنیم. تهیهکننده، کارها را شنید و گفت اینها دیگر چیست! من نوحه میخواهم.
غیاثی: یکی از دوستان، یک برنامه مداحی برای غلام کویتیپور در ماه محرم پیشنهاد داد که او گفت من نمیخواهم یک ریال هم از این ماه پول در بیاورم. ایشان کارش را کاملاً دلی انجام میدهد.
رهنما: بسیاری از خوانندههای موفق امروز ما در گذشته مداحان خوبی بودهاند. همین الان هم بعضی از آنها هنوز آن ارادت قدیم را دارند و در ایام محرم برای خواندن درباره امام حسین (ع)، به محلههای قدیمی خود میروند.
یزدانفر: همانطور که در ابتدا گفتم، برخی همکاران ما از اجرای کار مذهبی میترسند؛ اما بخش عمدهای از مردم این موسیقی را دوست دارند. درست یا غلط بودن استفاده از ملودیهای پاپ در مداحیهای محرم را ما نمیتوانیم تعیین کنیم؛ چون به گوش و سلیقه مخاطبان بستگی دارد.
رهنما: تا اواسط این پروژه تصمیم داشتم خودم در آن بازی نکنم؛ چون نقش بسیار سختی است. اما این نکته که فربد میگوید، در کار ما هم هست. بازیگران زیادی به من گفتند متن را دوست داریم ولی میترسیم در آن بازی کنیم. چون احساسات عجیبی نسبت به کارهای مذهبی وجود دارد و از دو طرف مورد هجوم قرار میگیرید! از یک سو افراد مذهبی که خودشان را صاحب دین و شریعت میدانند، میگویند چرا هنرمندان به این مقولهها ورود میکنند و از سوی دیگر، افرادی که کلاً دینداری را مغایر اصول هنری و روشنفکری میدانند، نسبت به این موضوع نقد دارند! به نظر من هر دو طرز فکر غلط است. من در این پروژه با یک عقبنشینی عجیب از سوی همکارانم مواجه شدم. به نظر من، هنوز غربت امام حسین(ع) با او همراه است و این حتی در کارهای هنری که با موضوع ایشان انجام میشود هم مشهود است. خیلیها به ظاهر میگویند ما حسینی هستیم ولی عده آدمهایی که شجاعت اعلام حضور در رکاب آن امام را داشته باشند، زیاد نیست.
یزدانفر: این چهارمین اثر من به عنوان یک خواننده است. زمانی که میخواستم این کار را بخوانم، میترسیدم برای مردم سوءتفاهم شود و بگویند با یک آهنگ محرمی در کنار خانم رهنما قصد مطرح کردن خودش را دارد. اما نهایتاً ریسک کردم و گفتم هر کس هر چه میخواهد بگوید و بابت این اتفاق خوشحالم.
غیاثی: یک ترانهسرا باید حتماً هنر نوشتن بر اساس ملودی را داشته باشد که کار سختی هم هست.
رادی: اتفاق خوب برای ما در این پروژه این بود که با راهبلدهای سخاوتمندی مواجه بودیم. من و پوریا به شکل جدی تئاتر را دنبال میکنیم و من از کودکی طرفدار خانم رهنما بودم. هنرمندانی مثل حسین غیاثی و خانم رهنما واقعاً به جوانها کمک میکنند؛ در حالی که من تا به حال یک خروجی از سایر کارگاههای ترانه ندیدهام. درباره حضورم در این پروژه هم باید بگویم که پدربزرگ من روحانی بود و با اطلاعات تقریباً کاملی سر این کار آمدم. قسمت عاشقانه پروژه نصیب من شد و از این بابت خوشحالم.
رهنما: بخشهای اصلی این پروژه هم برای ما در روزهای خاصی شکل گرفت. مثلاً من روز عرفه در حرم حضرت شاهچراغ شیراز بودم و همان لحظه حس کردم نکات زیادی درباره پروژه به ذهنم آمده که سریع به هتل بازگشتم و فقط دنبال کاغذ و قلم میگشتم که آنها را بنویسم.
رادی: من معمولاً صبحها قبل از نماز صبح یک لالایی عربی را مدام گوش میکردم و میتوانستم فضای کار را بسازم. تمام این نمایشنامه را با وضو و قبل از نماز صبح نوشتم. ما در این کار به همه منابع مراجعه کردیم و تلاشمان این بود از منابعی استفاده کنیم که از هر لحاظ مورد قبول واقع شود. مهمترین منبع ما هم کتاب «ریاحین الشریعه» بود که راجع به زنان صدر اسلام است.
در این پروژه به شعر «نزار قبانی» رسیدم که میگوید: «دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم و دیگر پنهان کردن خورشید میان کشوهای خانهام کار آسانی نیست.» وقتی که در فضای عشق امام حسین(ع) باشید، همیشه دوست دارید راجع به آن صحبت کنید. وقتی دیگران میگویند چرا راجع به امام حسین(ع) حرف میزنی، من بیشتر تشویق میشوم تا عشق حسین(ع) را فریاد بزنم! این نکته را هم بگویم که اعتقاد و علاقه دینی را نمیتوان به سیاست ربط داد؛ اگر یک هنرمند عاشق امام حسین(ع) باشد، یعنی حتماً از یک ارگان پول گرفته است؟! همسر من تهیهکننده این کار بود و حقیقت این است که با فروش کل این نمایش، یکسوم هزینهها هم برنمیگردد؛ اما همسرم گفت تا زمانی که برای امام حسین(ع) کار کنی، من حمایت میکنم.
«خورشیدهای همیشه» روایت سه تن از زنان تأثیرگذار واقعه کربلا است که نمایشنامه آن توسط چند چهره جوان به رشته تحریر درآمده است. نویسندگان این پروژه دو هنرجوی کارگاه ترانه «حسین غیاثی» هستند که با مشاوره او و همراهی بهاره رهنما، این کار را انجام دادهاند. در بخش موسیقی هم «فربد یزدانفر» قطعهای برای این نمایش خوانده است.
این پروژه از این حیث متفاوت است که یک داستان واقعی مذهبی را در ارتباطی نزدیک با دنیای موسیقی بیان کرده است. به همین دلیل، میزبان بهاره رهنما، حسین غیاثی، فربد یزدانفر، پوریا خرمایی و امیرعلی رادی بودیم که نقشهای اصلی را در شکلگیری پروژه «خورشیدهای همیشه» داشتهاند. در این گپ مفصل علاوه بر بیان برخی مسائل تحلیلی و چالشی از سوی دستاندرکاران، بهاره رهنما نکات جالبی درباره انتقاداتی که به او نسبت به این اثر وارد شده، عنوان کرد.
- * ایده این نمایش چگونه شکل گرفت؟
وقتی قرار به راهاندازی این کارگاه شد، تصمیم گرفتیم کارگاه ترانه-درام داشته باشیم؛ به این صورت که خودشان ترانه را به هنرجوها آموزش دهند و در کنارش هم یک درامنویس باشد تا بتوانیم درباره قصه ترانهها حرف بزنیم. من جدا از اینکه داستان مینویسم، مشقهای کوچکی هم در ترانه دارم و در نتیجه این کلاس برایم علاوه بر تدریس، بازتاب آموزشی هم دارد. در این کلاس افراد با استعداد زیادی وجود داشتند که همگی بالقوه نویسنده بودند و حتی جلوتر از هنرجوهای کلاسهایی بودند که به آنها فقط داستاننویسی تدریس میکردم. خلاصه اینکه با حسین تصمیم گرفتیم ماحصل این کارگاه یک نمایشنامه باشد.
بچههایی که پروژه «خورشیدهای همیشه» را کار کردند، علاوه بر حال و هوا و تربیت مذهبی، تمایل به کار گروهی هم داشتند. این نمایشنامهی اپیزودیک، چون داستان سه شخصیت کربلا را روایت میکرد، نیاز به تحقیق زیادی داشت و علاوه بر آن روی شخصیت حضرت زینب (س)، حساسیتهای عقیدتی زیادی وجود داشت. بنابراین تصمیم گرفتیم در ابتدای کار، بحث پژوهش را هم تقسیم کنیم و جداگانه شروع به مقتلخوانی کردیم. پس از پژوهش شروع به نوشتن کردیم و «پوریا خرمایی» به سمت نوشتن ترانهی کار رفت. حسین غیاثی هم مشاور پروژه بود و کار را دنبال کردیم.
فکر میکنم برای اولینبار است که در ایران یک جمع ترانهسرا، یک نمایش تاریخی را روی صحنه میبرد. ما متنها را جداگانه نوشتیم و من نهایتاً بازنویسی آن را انجام دادم. از همیاری و کمک «مهرداد نصرتی» هم بهره بردیم و در میانههای پروژه هم از طریق «قاسم جعفری» (مدیر سالن شهرزاد) و «یاسمن میرزایی» (یکی از مدیران حوزه موسیقی) با «فربد یزدانفر» آشنا شدیم. فربد یزدانفر هم شور و عشق حسینی جالبی داشت و بدون دریافت هزینه، استودیو و گروهش را در اختیار پروژه گذاشت. آهنگ او را هر شب در سالن پخش میکنیم اما انتشار رسمی موسیقی این نمایش، احتمالاً همزمان با اربعین حسینی خواهد بود.
- * اصولاً این صحبت وجود دارد که کارگاههای ترانه خروجی چندانی ندارند. به نظر شما تربیت ترانهسرا از طریق این کارگاهها امکانپذیر است؟
- * خانم رهنما! شما به درام در ترانه اشاره کردید و اینکه در ترانههای پاپ این درام دیده نمیشود. راجع به این موضوع و اهمیتش و تجربیات خودتان در بحث ترانه بگویید.
زمان تدریس داستاننویسی و بازیگری، همیشه به بچهها میگویم وقتی میخواهید کار مدرن در نقاشی انجام دهید یا سبک خاصی که مخاطب عام ندارد را خلق کنید، باید پایههای نقاشی را بدانید. گاهی جوانان در رشتههای هنری، الفبای اصلی کار را نمیدانند؛ اما به نظر من هنرجو باید ابتدا درام را بشناسد و بداند کجا باید از آن استفاده شود و بعد اگر دوست نداشت، آن را کنار بگذارد.
- * فربد یزدانفر چطور به این پروژه پیوست و موسیقی آن را ساخت؟
- * موسیقی این کار را بر اساس تمهای مذهبی قدیمی ساختید؟
- * شما قبلاً تجربه خوانندگی داشتهاید؟
- * پیش از این در حوزه موسیقی-نمایش کار نکرده بودی؟
رهنما: زمانی که آقای کویتیپور به افتتاحیه این نمایش آمد، حضور فربد یزدانفر برایش جالب بود. چون گفت که سالها قبل قرار بود با پدر فربد کار کنیم. حضور آقای کویتیپور برای ما ارزشمند بود چون او فارغ از کسوت مداحی، از موزیسینهای قدیمی ایران است و در نواختن چندین ساز تبحر دارد. خوشبختانه او موسیقی و سایر بخشهای پروژه را دوست داشت.
غیاثی: خود آقای کویتیپور میگوید که اینها مداحی نیست، زندگی من است.
رهنما: مداحیهای او واقعاً خاطرهانگیز است.
یزدانفر: چند سال قبل با غلام کویتیپور یک آلبوم کار کردیم که تا مرحله نزدیک به انتشار هم رسید؛ اما تهیهکننده آن را پخش نکرد. اولین حرف کویتیپور پیش از شروع کار این بود که من را به چشم یک نوحهخوان نبین و فکر کن برای یک خواننده صرف قرار است کار بسازی. میخواستیم آن آلبوم را در ماه محرم پخش کنیم. تهیهکننده، کارها را شنید و گفت اینها دیگر چیست! من نوحه میخواهم.
غیاثی: یکی از دوستان، یک برنامه مداحی برای غلام کویتیپور در ماه محرم پیشنهاد داد که او گفت من نمیخواهم یک ریال هم از این ماه پول در بیاورم. ایشان کارش را کاملاً دلی انجام میدهد.
- * چند سالی است استفاده از ملودیهای موسیقی پاپ در نوحهها و همچنین استفاده از لحن نوحهخوانی در موسیقی پاپ باب شده است. شما در این زمینه چه نظری دارید؟
رهنما: بسیاری از خوانندههای موفق امروز ما در گذشته مداحان خوبی بودهاند. همین الان هم بعضی از آنها هنوز آن ارادت قدیم را دارند و در ایام محرم برای خواندن درباره امام حسین (ع)، به محلههای قدیمی خود میروند.
یزدانفر: همانطور که در ابتدا گفتم، برخی همکاران ما از اجرای کار مذهبی میترسند؛ اما بخش عمدهای از مردم این موسیقی را دوست دارند. درست یا غلط بودن استفاده از ملودیهای پاپ در مداحیهای محرم را ما نمیتوانیم تعیین کنیم؛ چون به گوش و سلیقه مخاطبان بستگی دارد.
رهنما: تا اواسط این پروژه تصمیم داشتم خودم در آن بازی نکنم؛ چون نقش بسیار سختی است. اما این نکته که فربد میگوید، در کار ما هم هست. بازیگران زیادی به من گفتند متن را دوست داریم ولی میترسیم در آن بازی کنیم. چون احساسات عجیبی نسبت به کارهای مذهبی وجود دارد و از دو طرف مورد هجوم قرار میگیرید! از یک سو افراد مذهبی که خودشان را صاحب دین و شریعت میدانند، میگویند چرا هنرمندان به این مقولهها ورود میکنند و از سوی دیگر، افرادی که کلاً دینداری را مغایر اصول هنری و روشنفکری میدانند، نسبت به این موضوع نقد دارند! به نظر من هر دو طرز فکر غلط است. من در این پروژه با یک عقبنشینی عجیب از سوی همکارانم مواجه شدم. به نظر من، هنوز غربت امام حسین(ع) با او همراه است و این حتی در کارهای هنری که با موضوع ایشان انجام میشود هم مشهود است. خیلیها به ظاهر میگویند ما حسینی هستیم ولی عده آدمهایی که شجاعت اعلام حضور در رکاب آن امام را داشته باشند، زیاد نیست.
یزدانفر: این چهارمین اثر من به عنوان یک خواننده است. زمانی که میخواستم این کار را بخوانم، میترسیدم برای مردم سوءتفاهم شود و بگویند با یک آهنگ محرمی در کنار خانم رهنما قصد مطرح کردن خودش را دارد. اما نهایتاً ریسک کردم و گفتم هر کس هر چه میخواهد بگوید و بابت این اتفاق خوشحالم.
- * اصولاً ترانه و نمایشنامه را دو بخش مختلف میدانید یا فکر میکنید دو شاخه مختلف از یک ریشه هنری هستند؟
- * اینکه گفتی ترانه یک وجه از ادبیات غیرمستقل است به این معنا است که ترانه روی کاغذ یک اثر هنری مستقل نیست؟
- * حتی اگر قوانین عروض و قافیه در آن رعایت نشده باشد؟
- * مثل یک ترانهسرا که ممکن است نُت نداند.
- * ریتم یا نُت؟
- * البته نمونههایی مثل منصور تهرانی، بابک رادمنش، جهانبخش پازوکی و... را داریم.
- * در بسیاری از کارهای هیت چند سال اخیر هم ترانه روی ملودی سروده شده است.
غیاثی: یک ترانهسرا باید حتماً هنر نوشتن بر اساس ملودی را داشته باشد که کار سختی هم هست.
- * اتفاق دیگری که در تمام هنرها رخ میدهد، این است که با یک تعداد استعداد جوان روبهرو میشویم که کارشان به مرحله اجرا نمیرسد؛ اما نتیجه کارگاه شما و نمایش اخیر، به این معضل نگاهی داشته است.
رادی: اتفاق خوب برای ما در این پروژه این بود که با راهبلدهای سخاوتمندی مواجه بودیم. من و پوریا به شکل جدی تئاتر را دنبال میکنیم و من از کودکی طرفدار خانم رهنما بودم. هنرمندانی مثل حسین غیاثی و خانم رهنما واقعاً به جوانها کمک میکنند؛ در حالی که من تا به حال یک خروجی از سایر کارگاههای ترانه ندیدهام. درباره حضورم در این پروژه هم باید بگویم که پدربزرگ من روحانی بود و با اطلاعات تقریباً کاملی سر این کار آمدم. قسمت عاشقانه پروژه نصیب من شد و از این بابت خوشحالم.
رهنما: بخشهای اصلی این پروژه هم برای ما در روزهای خاصی شکل گرفت. مثلاً من روز عرفه در حرم حضرت شاهچراغ شیراز بودم و همان لحظه حس کردم نکات زیادی درباره پروژه به ذهنم آمده که سریع به هتل بازگشتم و فقط دنبال کاغذ و قلم میگشتم که آنها را بنویسم.
رادی: من معمولاً صبحها قبل از نماز صبح یک لالایی عربی را مدام گوش میکردم و میتوانستم فضای کار را بسازم. تمام این نمایشنامه را با وضو و قبل از نماز صبح نوشتم. ما در این کار به همه منابع مراجعه کردیم و تلاشمان این بود از منابعی استفاده کنیم که از هر لحاظ مورد قبول واقع شود. مهمترین منبع ما هم کتاب «ریاحین الشریعه» بود که راجع به زنان صدر اسلام است.
- * خانم رهنما میدانیم که هنرمندان غالباً در میدان دادن به جوانان تازهکار سختگیرند. این کار برای شما سخت نبود؟
- * برای کسی که حواشی زندگیاش زیاد است و کوچکترین کارهایش حاشیههای بزرگ تولید میکند، رفتن به سمت موضوع مذهبی ریسک نبود؟
- * منظورم از حاشیه لزوماً بُعد منفی نیست. همانطور که ازدواج شما تا آن حد حاشیه میسازد.
در این پروژه به شعر «نزار قبانی» رسیدم که میگوید: «دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم و دیگر پنهان کردن خورشید میان کشوهای خانهام کار آسانی نیست.» وقتی که در فضای عشق امام حسین(ع) باشید، همیشه دوست دارید راجع به آن صحبت کنید. وقتی دیگران میگویند چرا راجع به امام حسین(ع) حرف میزنی، من بیشتر تشویق میشوم تا عشق حسین(ع) را فریاد بزنم! این نکته را هم بگویم که اعتقاد و علاقه دینی را نمیتوان به سیاست ربط داد؛ اگر یک هنرمند عاشق امام حسین(ع) باشد، یعنی حتماً از یک ارگان پول گرفته است؟! همسر من تهیهکننده این کار بود و حقیقت این است که با فروش کل این نمایش، یکسوم هزینهها هم برنمیگردد؛ اما همسرم گفت تا زمانی که برای امام حسین(ع) کار کنی، من حمایت میکنم.
- * یک سوال عجیب و همیشگی درباره خانم رهنما این است که چطور دیالوگهای اینهمه نمایش را حفظ میکنید؟!
- * چرا به غیر از مقوله بازیگری و موسیقی متن، سراغ برندها نرفتید؟ چون معمولاً نام برندها خودش باعث فروش بیشتر میشود.
- * این روزها در فیلمهای سینمایی و تئاتر، خوانندهها حضور پررنگی دارند که در مواردی حتی به فروش بیشتر پروژه کمک میکنند. چرا برای این نمایش سراغ یک خواننده مطرح نرفتید؟ فربد یزدانفر بیشتر در زمینه آهنگسازی و تنظیم مطرح است و وجهه خوانندگی او برای مخاطبان شناختهشده نیست.
تاریخ انتشار : شنبه 6 آبان 1396 - 16:16
دیدگاهها
حسین غیاثی❤❤
افزودن یک دیدگاه جدید