گفتوگو با پیانیست مطرح اتریشی به بهانه اجرا در فستیوال بداههنوازی پیانو
داوید سیکس: برای باقی زندگیام از تجربه فستیوال «Show Of Hands» تغذیه خواهم کرد
موسیقی ما – حدوداً دو هفته از برگزاری فستیوال بینالمللی Show Of Hands میگذرد. فستیوالی برای سولوی بداههنوازی پیانو که توسط رامین صدیقی با حضور یازده پیانیست در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. فستیوالی که در عین تخصصی بودن بسیار صمیمی برگزار شد و مراوده دوستانهای که بین پیانیستها و مردم شکل گرفت، آنجا را تبدیل به یک محیط ویژه کرد.
داوید سیکسِ اتریشی هم یکی از آنها بود که با اجرای خود در شب دوم، مخاطب را به شکل ویژهای با بیان شخصیاش در بداههنوازی روبهرو کرد و توانست نظرات بسیاری را به خود جلب کند. اجرایی که در عین تکنیکی بودن، با زبان حال با آدمها سخن میگفت و احساسات آنها را درگیر میکرد. البته که این موضوع در روحیات خودش هم قابل لمس بود؛ جوانی آرام، ساده و صمیمی و در عین حال پرتلاش برای یاد گرفتن و مواجه شدن با اتفاقات جدید.
داوید سیکس با علاقه خاص به اجرای آهنگسازیهای خود، از همان ابتدا نوازندگی پیانو را برای تفسیرهای شخصی از آثار کلاسیک و بداههنوازی انتخاب کرد. آثار و اجرهای او در عرصهای معلق میان موسیقی کلاسیک و جز قرار میگیرد که علاوه بر تکنوازی، در قالبهای گروهی نیز اجرا میشود.
با این هنرمند در فضای دلنشین فرهنگسرای نیاوران، زیر یکی از درختهای سر به فلک کشیده آنجا، با همراهی روزبه اسفندارمز (سرپرست گروه پالت) گفتوگویی صمیمی داشتیم و درباره ویژگیهای این فستیوال و تفکرش نسبت به مقوله آهنگسازی و بداههنوازی صحبت کردیم.
بُعد دیگر این فستیوال، بخش اجتماعی آن است که برای من ملاقات با 10 پیانیست دیگر، مثل یک هدیه بوده و فکر میکنم برای باقی زندگیام از این تجربه تغذیه خواهم کرد. حس میکنم دوستان زیادی را در دنیای موسیقی ملاقات کردهام، ما حتی برنامهریزی کردهایم که در اروپا هم یکدیگر را ببینیم و به این ترتیب قرار است پیش «فرانسوا کوتوریه» و «استفانو باتالیا» بروم و با هم تبادل موسیقی کنیم.
تمام کسانی هم که برای این فستیوال برنامهریزی کردهاند، بسیار جالب و حرفهای بودند و حواسشان به همه چیز بود. به نظرم همه چیز کامل بود، رامین (صدیقی) در کاری که انجام میدهد نابغه است. البته او تنها نیست و آدمهایی کنارش هستند که مهارت زیادی دارند و میدانند چه میکنند.
این را هم بگویم که انجام چنین کاری در اروپا به لحاظ اجرایی آسانتر است ولی کسی تا به حال انجام نداده، چراکه فکر میکنند چنین کاری شدنی نیست و مردم برای دیدنش نمیآیند؛ اما دیدیم که در ایران اتفاق افتاد. فکر میکنم این گردهمایی برای من یک شکل تاریخی دارد و تمام این پیایستها، به نوعی قهرمانهای من هستند.
البته اکثر مواقع میخواهم به هر طریقی که شده بنوازم و تنها ابزاری هم که در این فستیوال استفاده کردم، تحسینِ پیانو بود. خیلی چیزها در پیدا کردن یک نت، نواختن آن و اینکه ببینی چه صدایی از آن بیرون میآید، وجود دارد. هر پیانو و اصلاً هر اتاقی یک صدایی دارد، بنابراین خیلی چیزها برای کشف کردن وجود دارند که فکر میکنم اینها اصلیترین ابزار بودند.
عوامل متعددی برای بداههنوازی وجود دارد؛ از احساس و حال و هوایت در آن روز و برخورد آدمهای اطرافت، تا هوا و استرس و... همه اینها صدای پیانو را تحت تأثیر قرار میدهند. هزاران فاکتور وجود دارد که به تهران گره خوردهاند و قطعاً این اجرا را هم تحت تأثیر قرار دادهاند اما من به طور مشخص، قطعهای برای تهران ننوشتم. احتمالاً اگر بعداً به اجرای خودم گوش کنم، ممکن است به بخشی برخورد کنم که بگویم این تهران بوده است.
داوید سیکسِ اتریشی هم یکی از آنها بود که با اجرای خود در شب دوم، مخاطب را به شکل ویژهای با بیان شخصیاش در بداههنوازی روبهرو کرد و توانست نظرات بسیاری را به خود جلب کند. اجرایی که در عین تکنیکی بودن، با زبان حال با آدمها سخن میگفت و احساسات آنها را درگیر میکرد. البته که این موضوع در روحیات خودش هم قابل لمس بود؛ جوانی آرام، ساده و صمیمی و در عین حال پرتلاش برای یاد گرفتن و مواجه شدن با اتفاقات جدید.
داوید سیکس با علاقه خاص به اجرای آهنگسازیهای خود، از همان ابتدا نوازندگی پیانو را برای تفسیرهای شخصی از آثار کلاسیک و بداههنوازی انتخاب کرد. آثار و اجرهای او در عرصهای معلق میان موسیقی کلاسیک و جز قرار میگیرد که علاوه بر تکنوازی، در قالبهای گروهی نیز اجرا میشود.
با این هنرمند در فضای دلنشین فرهنگسرای نیاوران، زیر یکی از درختهای سر به فلک کشیده آنجا، با همراهی روزبه اسفندارمز (سرپرست گروه پالت) گفتوگویی صمیمی داشتیم و درباره ویژگیهای این فستیوال و تفکرش نسبت به مقوله آهنگسازی و بداههنوازی صحبت کردیم.
- * شما جزء معدود آدمهایی هستید که در طرز تفکر و توانمندی، به چند سبک اشراف دارید. خیلی از افراد، با اینکه میتوانند این چند وجهی بودن خود را نشان دهند، اما معمولاً تمایل به حرکت در یک سبک دارند و انگار میخواهند مثل یک فرآیند مدیتیشن در یک موضوع عمیق شوند ولی شما ابایی از نشان دادن این موضوع ندارید. به نظر میآید با این کار حرفتان را خیلی مستقیمتر وغیرفیلتر شدهتر میزنید که بیشتر هم به دل مینشیند. درواقع هدف واحدی دارید که آن را از طرق مختلف به مخاطبت نشان میدهید. رویکردت واقعاً چیست؟
- * نکته من هم دقیقاً همین بود و این به نظر خیلی انسانی است چون آدم راحتتر میتواند با شما ارتباط برقرار کند تا کسی که صرفاً آمده تا مثلاً موسیقی جز مدرن بنوازد. موسیقی جدید هیچ مرزی ندارد و رویکرد شما ثابت میکند هیچ مرزی بین موسیقی مثلاً کلاسیک و پاپ و متال وجود ندارد و همه میتوانند از یک منبع سرچشمه بگیرند و این چیزی بود که درباره شما خیلی دوست داشتم. راستی شما با «وودکید» هم کار کردهاید. این اتفاق چطور پیش آمد؟
- * بله ویدئو آن را دیدم و خیلی هم برایم جالب بود.
- * به نظر میآید او هم مثل شما، خود واقعیاش است؛ بدون هیچ فیلتری. اصلاً فکر میکنم این موج جدید (چند ژانره بودن) برای آدمهایی است که میخواهند خودشان باشند. حالا نظرتان درباره فستیوال Show Of Hands چه بود؟
بُعد دیگر این فستیوال، بخش اجتماعی آن است که برای من ملاقات با 10 پیانیست دیگر، مثل یک هدیه بوده و فکر میکنم برای باقی زندگیام از این تجربه تغذیه خواهم کرد. حس میکنم دوستان زیادی را در دنیای موسیقی ملاقات کردهام، ما حتی برنامهریزی کردهایم که در اروپا هم یکدیگر را ببینیم و به این ترتیب قرار است پیش «فرانسوا کوتوریه» و «استفانو باتالیا» بروم و با هم تبادل موسیقی کنیم.
تمام کسانی هم که برای این فستیوال برنامهریزی کردهاند، بسیار جالب و حرفهای بودند و حواسشان به همه چیز بود. به نظرم همه چیز کامل بود، رامین (صدیقی) در کاری که انجام میدهد نابغه است. البته او تنها نیست و آدمهایی کنارش هستند که مهارت زیادی دارند و میدانند چه میکنند.
این را هم بگویم که انجام چنین کاری در اروپا به لحاظ اجرایی آسانتر است ولی کسی تا به حال انجام نداده، چراکه فکر میکنند چنین کاری شدنی نیست و مردم برای دیدنش نمیآیند؛ اما دیدیم که در ایران اتفاق افتاد. فکر میکنم این گردهمایی برای من یک شکل تاریخی دارد و تمام این پیایستها، به نوعی قهرمانهای من هستند.
- * خارج از این فستیوال هم اجرای این پیانیستها را دیده بودید؟
- * اگر بخوهید یک کنسرت را به طور خاص انتخاب کنی، کدام اجرا خواهد بود؟
- * شما در این فستیوال وورکشاپ هم برگزار کردی؛ کمی از این تجربه بگو؟
- * وورکشاپ شما و پیمان یزدانیان و در ادامه استفانو باتالیا خیلی به هم شبیه بودهاند و به نوعی انگار دنباله هم را تدریس کرده بودید. اما نکته جالب اینجا است که شما قبل از این فستیوال هم را ملاقات نکرده بودید.
- * شما یک دوره به هند و سریلانکا هم رفتی و در دهلینو و کولومبو مشغول فراگیری موسیقی سنتی هند شدی. این اتفاق چقدر روی موسیقی تو تأثیر داشته است.
- * بله. که به آن «راگاخوانی» میگویند.
- * اما این تلفیق در درون شما رخ میدهد.
- * کمی هم درباره بداههنوازیات صحبت کنیم. در بداههنوازی تا چه حد از ادوات موسیقایی استفاده میکنی؟
البته اکثر مواقع میخواهم به هر طریقی که شده بنوازم و تنها ابزاری هم که در این فستیوال استفاده کردم، تحسینِ پیانو بود. خیلی چیزها در پیدا کردن یک نت، نواختن آن و اینکه ببینی چه صدایی از آن بیرون میآید، وجود دارد. هر پیانو و اصلاً هر اتاقی یک صدایی دارد، بنابراین خیلی چیزها برای کشف کردن وجود دارند که فکر میکنم اینها اصلیترین ابزار بودند.
- * شهر تهران چقدر روی بداههنوازی شما تأثیر داشت؟
عوامل متعددی برای بداههنوازی وجود دارد؛ از احساس و حال و هوایت در آن روز و برخورد آدمهای اطرافت، تا هوا و استرس و... همه اینها صدای پیانو را تحت تأثیر قرار میدهند. هزاران فاکتور وجود دارد که به تهران گره خوردهاند و قطعاً این اجرا را هم تحت تأثیر قرار دادهاند اما من به طور مشخص، قطعهای برای تهران ننوشتم. احتمالاً اگر بعداً به اجرای خودم گوش کنم، ممکن است به بخشی برخورد کنم که بگویم این تهران بوده است.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 12 مهر 1396 - 09:00
افزودن یک دیدگاه جدید