جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
در آستانه انتشار آلبوم «جزر و مد» در گفتگو با سایت «موسیقی ما» عنوان شد؛
علی پارسا: قانون خودم را دارم
موسیقی ما - خواننده جوان پاپ از انتشار قریب‌الوقوع نخستین آلبوم رسمی‌اش خبر داد و در گفتگویی مفصل، از شکل‌گیری آثارش گفت.
 
به گزارش «موسیقی ما»، علی پارسا که در ماه‌های گذشته قطعات و موزیک‌ویدئوهایی از قبیل «بذار گریه کنم»، «آخرش» و «عشق من» را منتشر کرده و آثارش مورد توجه مخاطبینش قرار گرفته، در آستانه انتشار نخستین آلبوم رسمی خود قرار دارد و به گفته تهیه‌کننده آلبوم، این اثر تا اواخر تابستان امسال روانه بازار موسیقی کشور خواهد شد.
 
خبرنگار «موسیقی ما» در یک گفتگوی مفصل با این خواننده و تهیه‌کننده‌اش، درباره زوایای مختلف فعالیت‌های او سخن به میان آورده که بخش نخست این گفتگو که گلچینی از صحبت‌های «حسین فاطمی» (تهیه‌کننده آلبوم) بود را در روزهای گذشته در «موسیقی ما» خواندید و امروز بخش‌هایی از گفتگو با علی پارسا در ادامه می‌آید.
 
  • *  پس از شنیده شدن آثار و تک‌آهنگ‌های تو، چند بار تاریخ انتشار آلبومت عوض شد. دلیل این تغییر چه بود؟
دلیل اصلی تاخیر در پخش آلبوم را از تهیه‌کننده‌ام سوال کنید. حتماً دلایل قانع‌کننده‌ای بوده که من هم قبول کردم آلبوم با تاخیر به بازار بیاید.
  • * یعنی از لحاظ محتوایی و تولید مشکلی نداشتید؟
چرا. یک چیزهایی به خود من و راضی شدن خود من برمی‌گردد که یک تراک یا یک آلبومی را منتشر بکنم و یک سری حساسیت‌ها و وسواس‌های شاید بیش از اندازه من باعث این تاخیر شد. از لحاظ اینکه این وسواس بیش از حد کارم را خراب کرده باشد، نبود و برعکس خیلی هم این قضیه برای من خوش یمن بود. چون باعث شد نگرش من نسبت به قطعات عوض شود و بررسی بهتری بکنم و به جزئیاتش توجه بیشتری داشته باشم و جامعه شناسی را در آن خیلی لحاظ کنم. طبیعتا تراک‌هایی که ما کم یا زیاد کردیم در زمان دست داشت یعنی زمان را نگه می‌داشتیم و دوباره کار را پلی می‌کردیم و شروع می‌کردیم. یک بحث دیگری هم بود که نیاز به تبلیغات داشتیم. نیاز داشتیم که من یکسری فعالیت بیشتری در فضای موسیقی کشور داشته باشم تا اینکه به یکباره بیایم و یک آلبوم منتشر کنم. روی این حساب من به اتفاق دکتر فاطمی و آقای عباسی تصمیم گرفتیم چند قطعه را به عنوان معرفی در بازار بفرستیم. چند قطعه ای که احساس می‌کنیم فیدبک خوبی از آن بگیریم و اکثر آنها موفق بود. 3-4 تک‌آهنگ منتشر شد که خداراشکر دوست داشتند و تعداد دانلودها و صحبت در فضای مجازی خوب بود. الان هم آماده توزیع آلبوم هستیم یعنی الان حساسیت‌ها تمام شده و هر سه نفرمان راضی شدیم که این آلبوم وارد بازار شود.
  • * جزو هنرمندان مولفی هستی که هم خودت ترانه می‌گویی و هم آهنگسازی می‌کنی و تنظیم هم انجام می‌دهی. عمده چهره هایی که در زمینه ترانه و ملودی و تنظیم علاوه بر خوانندگی تبحر دارند، در دراز مدت به تکرار می‌رسند چون اعتقاد دارند باید تا ابد خودشان کارهایشان را بشازند. تو در این مورد چه نظری داری؟
من هیچوقت نسبت به تولید یک اثر متعصب نبودم که همه کارهایش را خودم انجام بدهم و اتفاقا دوست داشتم از هنر خیلی از دوستانم استفاده کنم. ولی خیلی از دوستانم هم افتخار ندادند که کار کنند. شاید شرایطش فراهم نبود. آن موقعی هم که شرایطش فراهم بود من تصمیم خودم را گرفته بودم و دوست داشتم تمام قطعات از آثار خودم باشد و اینکه آدم به تکرار برسد، باید نگاه کنیم و ببینیم ادم هایی که این کار را کردند و به تکرار رسیدند چه رویه ای را پیش گرفتند. با تحلیلی که من کردم، احساس می‌کنم جامعه شناسی این نیست که شما یک دوره خیلی کوتاهی جامعه شناسی بخوانی و بگویی خب من دیگر مردمم را شناختم. این قضیه باید هر روز و هرلحظه آپدیت باشد. هر روز باید از مردمت خبر داشته باشی و حس‌شان را بدانی، با آنها بنشینی و حرف بزنی و آن‌ها را بفهمی. گونه ادبیات را بررسی کنی و کلام و حس مردم را بررسی کنی و آن فرهنگی که هر روز درحال تغییر است را بدانی تا این تکرار برایت پیش نیاید. دوم اینکه به خود غره نشوی و بگویی خب کار من دیگر گرفته است و با تکرارش می‌توانم بهترین باشم. نه اینگونه نیست. خیلی‌ها هستند که از خود من بهتر هستند و خیلی‌ها هم هستند که از آنهایی که از من بهترند هم بهتر هستند و همیشه دست بالای دست خیلی زیاد است. من سر این داستان‌ها و خصوصا در ادبیات خیلی مطالعه می‌کنم و جایی که احساس کنم یک اثر خیلی خوب است، تولیدش می‌کنم. چون یکی از شعارهای خود من این است که تجربه خوب، داخل اتاق و چهاردیواری شکل می‌گیرد. وقتی شما بیرون می‌روی دیگر اسمش تجربه نیست. شما نمی‌توانی بگویی من این کار را دادم بیرون ویک تجربه بود. بیرون جای تجربه کردن نیست. در اتاق تجربه می‌کنی و با کارشناسانی که دوستانت هستند می‌نشینی و صحبت می‌کنی و برایش تحلیل می‌کنی و شعر و ملودی و تنظیم و صدا و نوازندگی را با آرامش تحلیل می‌کنی و بعد کار را بیرون می‌دهی. یعنی خود من به صددرصد می‌رسم و بعد کار را منتشر می‌کنم. اگر هم دوستانی باشند که در زمینه ترانه و ملودی و تنظیم و نوازندگی و کاری داشته باشم و از لحاظ کاری از خود من قوی تر باشند، صددرصد با آنها کار می‌کنم و سر این داستان‌ها متعصب نیستم.
  • * رصد چهره‌های موفق موسیقی در کشور نشان می‌دهد تمام هنرمندانی که در آثارشان یک پس زمینه ای از ذات و درون خودشان بوده همیشه کارهای موفق تری داشته اند؛ نمونه هایش رضا صادقی، محسن چاوشی، محسن یگانه و... کسانی بوده اند که با سختی مطلق وارد فضای موسیقی شدند و به مرور کارهایشان همه گیر شد. چون توانسته اند در کارهایشان خودشان باشند. تو چقدر در کارهایت خودت هستی؟ یعنی ذات درونی خودت در کارهایت منعکس می‌شود که بتوانیم امیدوار باشیم در درازمدت جامعه ایرانی به سمتت بیاید؟  
من خودم از قشر متوسط هستم.  داستان اینگونه است گه من در خانواده متوسطی زندگی کردم، و این خوب است. به نظر شما آدم خودش باشد خوب است؟ یعنی اثری که تولید می‌کند تمام و کمال خودش باشد و این باعث ماندگاری می‌شود؟من با این نظر مخالفم و از دید من همه چیز این نیست. دید من به مسئله دیگری برمیگردد. شعر و ترانه و ملودی و چیزی که برای مردم جذاب است از دل یک سری چیزهاست. بله این داستانی که من خودم باشم یکی از آن ویژگی هاست و اینکه شما درد را لمس کرده باشید. حتی درد دوستت را. احساس را لمس کرده باشی و انقدر بتوانی روی خودت کار بکنی و در سیستم جایگذاری کنی. مثلا بگویی من می‌خواهم جای فلانی باشم و الان می‌توانم در موقعیت او چه کاری انجام بدهم و چه بنویسم و انجام بدهم؟ آیا می‌توانم حس او را درک کرده و مال خودم بکنم؟ بعضی از اشعار من اینگونه است و واقعا خودم را جای فردی گذاشته ام، شاید بعدا این لحظه خیلی زجرآور بوده است که من خودم را جای زندگی دیگری بگذارم. مثل بازیگری و اینکه در یک فیلمنامه به من یک نقشی داده اند. مثلا برو نقش یک آدم گردوفروش یا کافه چی یا مستخدم یا محصل را بازی کن و باید در آن‌ها دقیق و عمیق بشوی که چه کسی بوده اند یا چه فاکتورهایی دارند یا چگونه راه می‌روند یا چگونه لبخند می‌زنند و صحبت می‌کنند. هدفش چه چیزی است؟ شاید تیک داشته باشد. همه جزئیات باید رعایت بشود تا بازیگر در نقشش موفق شود. به نظر شما یک بازیگری که نقشی را به خوبی بازی می‌کند مثلا پرویز پرستویی همه اتفاق‌ها در زندگی شخصی‌اش افتاده است؟
  • * منظور من این بود که تو چقدر سعی کرده ای مثل آنها باشی؟ یعنی استراتژی‌ات مثل آنها باشد. یعنی تو درونیات خودت را بیایی و بخوانی و به این فکر کنی که مخاطبان تو هم بیایند و با تو همذات پنداری کنند و چون تو خودت بوده ای آنها هم فضای شخصیشان را با تو همذات پنداری کنند.
من میخواهم این بحث را درصدبندی بکنم. شاید بین 40درصد خودم باشم.
  • * یعنی بیشتر سعی کرده ای نگاه بومی به کارت داشته باشی و از آدم‌ها احساس بگیری؟
نگاه اینکه خودم را جای افراد متفاوت بذارم و درکشان بکنم. این مسئله همنشینی با افراد مختلف است. چند سال جلسات مداوم گذاشتن با دوستان مثل خودم و مردم عادی که من اصلا نمیشناختمشان و با آنها صحبت می‌کردم و چیزی که در من اتفاق افتاد موفق بود و چیزی که می‌خواستم را به آن رسیدم. اگر واقعی نبود انقدر ملموس نبود و به گونه ای نبود که خودم را تحت تاثیر قرار بدهد.
  • * مکانیسمی که یک تراک و اثر جدید را تولید کنی از کجا شروع می‌شود و چگونه به پایان می‌رسد؟  سرنوشت یک اثر از تولید تا اجرا برای تو چگونه است؟
من روی همه چیز ریز هستم  و بیشتر مکالمات و حرف هایی که بین دو شخص ردوبدل می‌شود از طرف خودم و جایی که حضور دارم و می‌شنوم ریز می‌شوم. فکر می‌کنم اکثر ترانه سراها اینگونه باشند و خیلی به مسائل و اتفاق‌ها دقت می‌کنند. به کلمه‌ها و سوژه‌ها و حادثه‌ها سعی می‌کنم از زوایای مختلفی نگاه کنم و بعد از بررسی زوایا وقتی می‌بینم زاویه ای از همه بهتر است آن را انتخاب می‌کنم و برروی آن پردازش ادبی می‌کنم و آن را به صورت ترانه در می‌آورم و می‌نویسم. بعضی ترانه‌ها به صورت ملودی وار برایم می‌آید که وزنش  با ملودی هم خوانی دارد و با ملودی نوشته می‌شود. بعضی اوقات هم بعد از اینکه ترانه را می‌نویسم به ملودی آن فکر می‌کنم. اما در هر دو صورت بعد از اینکه کارم تمام شود بررسی می‌کنم که ایا توانستم چیزی را که می‌خواستم انتقال بدهم و ترانه و کلام چیزی کم و کسر نداشته و مختصر و مفید بوده است؟ همه چیز آن را بررسی می‌کنم. هم با کارشناسان دیگری همفکری می‌کنم و هم با تیم کاری خودم مطرح می‌کنم و نظرشان را می‌پرسم.
  • * این اولویت تو در ترانه‌ها و آثاری است که از تو شنیده می‌شود؟
بله صددرصد. برای من خیلی مهم است و دقیقا مثل یک فیلمنامه می‌ماند. شما اگر یک فیلمنامه بد را به بهترین کارگردان جهان بدهید و بهترین بازیگران جهان آن را بازی کنند و بهترین تصویربردار و نور و جلوه‌های ویژه با آن کار بکنند آخر خط جمله ای که مخاطب می‌گوید این است که ایکاش این فیلم را نمی‌ساخت. دقیقا موسیقی هم همین است و خیلی مهم است. کلماتی که استفاده می‌کنیم و سوژه هایی که انتخاب می‌کنیم به نظرم مهمترین رکن اثر در فضای موسیقی این روزهای ایران است. چون ادبیات ما ادبیات خیام و حافظ و مولانا و سعدی است و فرهنگ مردم ایران در یک کشور شاعرپرور است و مردم با یک سیستم شاعرانه ای بزرگ شده اند. جدای از بحثی که کار ترانه تمام شد و احساس کردم که این ترانه خوب است اگر ملودی‌اش با آن آمده باشد که باز بررسی می‌شود و اگر نیامده باشد روی ملودی سازی‌اش هم وقتی کارم تمام شد بررسی می‌شود و از آقای دکتر و دوستانی که با من کار می‌کنند مشورت می‌گیرم و آن ملودی تا لحظه آخری که در حال تنظیم شدن است چه تغییراتی می‌تواند در آن صورت بگیرد. بحث آخر هم همیشه برای من درباره یک اثر این است که که هرگز نمی‌خواهم از آن ساده بگذرم و سنگ تمام بگذارم  تمام سعی‌ام را می‌کنم که کم و کاستی نداشته باشد و حداقل خودم راضی باشم . چون بعضی اوقات پیش آمده که ناراضی باشم.
  • * چقدر خودت حرف آخر را می‌زنی؟
خودم حرف آخر را می‌زنم.
  • * به ضرس قاطع؟
بله. همه حرف‌ها را گوش می‌کنم و بررسی می‌کنم.
  • * پس دست کمی از برخی بازیگرهایی که وارد حوزه موسیقی شده اند نداری. از همه نظر می‌گیری و آخرش کار خودت را می‌کنی!
نه، اینگونه نیست. بعضی اوقات واقعا می‌توانی از نظر دوستان و دیگران هم استفاده کنی. بعضی اوقات بوده که من نظرها را جمع کرده‌ام و مشاوره گرفته‌ام و دیدم واقعا بد است وآن کار را نکردم. خیلی پیش آمده که اینگونه شده و من هم مثل همه دچار اشتباه می‌شوم اما بعضی از کارها هم بوده که من مشاوره گرفتم و درستش کردم و نظرات را شنیدم و بعد جواب‌های منطقی دادم و جواب‌های منطقی گرفته‌ام و بعد به نتیجه رسیدیم و کار بیرون آمد.
  • * اگر سالِ شروع به تولید آلبوم را در نظر بگیری، دقیقاً چقدر زمان برده تا به این مرحله برسد؟
استارت این آلبوم به سال 85 برمیگردد و یک سری حوادثی که اتفاق افتاد که آلبوم به تعویق بیفتد. من هم درحال تجربه کسب کردن بودم و بازار هم درحال تغییر بود و ثبات نداشت و من دوست داشتم به بهترین نحو یک کاری را انجام بدهم و متاسفانه هزینه هایش نبود و بهترین کار من در آن سالها سکوت بود که فقط ترانه بسازم و تجربه کسب کنم و نوازندگی کنم. بعد از گذشت دو سه سال آقای عباسی اضافه شدند و هم مدیر اجرایی و هم مدیر تولید و دوست خوبم بودند و خیلی به من کمک کردند و قضیه البوم و تراک‌ها خیلی جدی تر شد. اتفاقا چند قرارداد هم با تهیه کنندگان دیگر بستیم ولی متاسفانه به ثمر ننشست. آن موقع می‌گفتم متاسفانه ولی الان می‌گویم خوشبختانه آن داستان‌ها نتیجه نداشت چون من نمی‌توانستم در آن فضاها خیلی خوب کار کنم و می‌خواستم فرمان خودم را بروم. نمی‌گویم خیلی دیکتاتور هستم اما قانون خودم را دارم. روی یک چیزهایی حساس هستم و نباید کسی در آن‌ها ورود کند. این اتفاق باعث شد یک فاصله زمانی زیادی بیفتد و شاید باعث می‌شد من بی‌خیال شوم و روی آهنگسازی و نوازندگی زوم کنم و یک مقدار داستان تراک دادن و آلبوم دادن را شل کنم. تا اینکه من افتخار داشتم و با آقای دکتر فاطمی اشنا شدم؛ ایشان واقعا هنرمند هستند و اصلا شبیه تهیه‌کننده‌ها نیستد و واقعا مثل برادر من به من کمک کردند و باز اعتماد به نفس را به من برگرداندند و من مصمم تر از قبل شدم. چون یک پوئن بزرگی داشتم که کسی مثل برادر به من اعتماد به نفس می‌دهد نه اینکه فقط پول هزینه کند. هم حضور اقای عباسی و هم دکتر فاطمی اینگونه بود، این را بدون هیچ چاپلوسی و به ضرس قاطع می‌گویم. این باعث شد به اهدافم نزدیک بشوم و چیزها و کارهایی را که دوست داشتم آنموقع انجام شود و امکانش نبود را حالا با حضور دکتر و اقای عباسی ببینم و شرایطش فراهم شود. هنوز احساس می‌کنم خیلی کارها می‌توانم انجام بدهم و هنوز فکر می‌کنم کم است چون خودم را می‌شناسم و می‌دانم می‌توانم چه کارهایی را بسازم و انجام بدهم و می‌توانم خیلی قوی‌تر از این‌ها باشم.
  • * درمورد قهرمان‌های خودت در حوزه موسیقی داخلی و خارجی صحبت کن. چه کسانی بوده اند که تاثیرپذیری زیادی در همه این سالها از آنها داشته ای و همیشه سعی کرده ای که از موفقیت هایشان بهترین درس‌ها را بگیری.
از آنجایی که من همیشه می‌گویم هیچکس کامل نیست ولی همه یکسری چیزهای مثبت دارند و من خیلی موسیقی گوش می‌دهم و شاید موسیقی که شما و خیلی‌ها دوستش نداشته باشید را هم گوش می‌دهم و اینکه حداقل یک نکته مثبتی در آن است. این برای من که هیچوقت کلاسی در زندگی‌ام نرفته‌ام در دنیای موسیقی یک مستر کلاس است. شما وقتی پای یک موسیقی می‌نشینی که یونانی یا ایرانی یا آمریکایی باشد از تنظیم و احساسشان یاد می‌گیری و من این کار را کرده ام. شخص خاصی را برایتان نمی‌توانم مثال بزنم و اینکه بگویم یک انسانی الگوی من بوده است و می‌خواهم مثل او باشم اصلا اینگونه نیست و در زندگی من همچنین چیزی نبوده و همیشه سعی کرده‌ام که خودم کاری کنم که شبیه به کسی نباشم و از کسی تقلید نکنم. اما از کاری که می‌کنم تجربه کسب کنم و شاید هزاران تجربه کسب کردم و آن‌ها را دخیل کردم و از انها استفاده کردم .
  • * سه تا دلیل بگو که بخاطر این سه دلیل و ویژگی و اتفاق، آلبوم «جزرومد» را دوست داری.
البوم جزرومد را دوست دارم چون از دل برمی آید؛ نه فقط دل من، از دل خیلی کسانی که نمی‌توانم اسم ببرم. پای دردودل خیلی‌ها نشستم. آلبوم جزرومد را دوست دارم چون ترانه‌ها و کلامش  به حس من خیلی نزدیک هستند.
  • * ماجرای عشق و عاشقی واقعی در آن بوده است؟
نه نه. چرا این سوال را می‌پرسی؟ نمی‌خواهم اینگونه شخصی‌اش کنم.
  • * حتماً نباید درمورد خودت باشد. می‌تواند اتفاقی باشد که تو از آن تاثیرپذیری داشته باشی.
بله تاثیر گرفته‌ام و گفتم خیلی از آدم‌ها را از نزدیک احساس کردم.
  • * دلیل بعدی؛ آلبوم جزرومد را دوست داری چون...
چون فکر می‌کنم مردم آن را دوست داشته باشند.
  • * اگر بخواهی چند دلیل بگویی که به نظر خودت ضعف‌های این آلبوم باشد و نکات منفی که در کنار همه نکات مثبت این آلبوم داری، آن دلایل و ویژگی‌های منفی که از نظر خودت الان که آلبوم هنوز منتشر نشده استذرا می‌توانی پیش بینی کنی چیست؟
نمی دانم این ویژگی بدی است یا ویژگی خوبی است اما فکر می‌کنم اثری که منتشر می‌شود باز می‌گویم من می‌توانستم بهتر از این باشم و یک وسواس است و همه دارند. ولی برای من خیلی زیاد است. بارها شده که می‌گویم من می‌توانستم خیلی بهتر از این باشم و چرا این کار را کردم؟ چرا به ذهنم نرسیده و اینجایش را اینگونه نکرده ام.این بخاطر این نیست که من خیلی وسواس دارم و بخاطر این است که خیلی برای مخاطب ارزش قائلم و دوست دارم بهترین کارها را از من بشنوند و من و کارهایم را دنبال کنند و آن را دوست داشته باشند.
  • * و سوال آخرم اینکه ده سال بعد وقتی درمورد این کافه و این جمع چهارنفری که هستیم و آلبوم «جزر و مد» که هنوز منتشر نشده و به ضرس قاطع نمی‌توانیم هیچ قضاوتی از انتشار آلبومت داشته باشیم، چه احتمالی را می‌دهی و چه پیش بینی ای داری؟ احتمال دارد البومت یکهو بیاید و همه گیر شود و یک احتمال هم هست که کمتر دیده شود. یک لحظه بخواهی درمورد امروز با خودت فکر کنی پیش بینی‌ات چیست و فکر می‌کنی کجای موسیقی کشور باشی؟
شاید حرف درستی از این لحاظ  نباشد که من بگویم ده سال بعد چه می‌شود. بگذار داستان را اینگونه روایت کنم. من هرروز سعی می‌کنم در خودم غرق نشوم و بگویم من بهترین هستم. من همیشه در حال تجربه هستم و تلاش خودم را در راه می‌کنم. همیشه جهان و ادبیات و فرهنگ و نگاه‌ها و احساس مردم در حال تغییر است و من احساس می‌کنم همیشه به تجربه کردن نیاز دارم و همیشه نیاز دارم که آموزش ببینم.
  • * نقد من همیشه به آلبوم اولی‌ها و به خصوص بچه‌های شهرستان این است که بچه‌های شهرستان به محض یک موفقیت نسبی و چهل درصدی بلافاصله اشباع می‌شوند و همین باعث شده کمتر به موفقیت‌های بزرگ برسند و درجا بزنند.
درمورد اشخاصی که همکار من هستند نمی‌دانم در زندگی شخصیشان چه چیزی رخ داده است اما برای خودم می‌توانم بگویم. حداقل من آدمی هستم که در زندگی‌ام خیلی صبر کردم. اگر قرا بود من آدمی باشم که خدای نکرده اشباع بشوم، مطمئن باشید که همان سال 86 اشباع می‌شدم. چون هم استودیو دارم و کار استودیویی می‌کنم هم با صداسیما کار می‌کنم و هرجا که شما فکر کنید و برای خیلی‌ها مهم باشد آنموقع کارم پخش شد. نمی‌گویم چهره شدم ولی حداقل در حوزه استحفاظی خودم که گیلان باشد کارهای من پخش شد و کارهایم شنیده شد. این که الان من اینجا نشستم و با شما گفت و گو می‌کنم دلیلش این است که نمی‌خواهم اشباع شوم . من هرروز به این فکر می‌کنم که خیلی باید قوی تر از دیروز باشم. من آدمی نبودم که 400 تراک تولید بکنم واز بین آنها 18تا انتخاب کنم وبعد 15تا و 14تا و خیلی‌ها را حذف کنم تا یک آلبوم تولید کنم و حتی حاضر نباشم بقیه کارها را به خواننده‌های دیگر بدهم که بخوانند. یعنی من ول کن این قضیه نیستم و نیامدم که بروم وآمده‌ام که کار کنم. چون کار من، منبع درامد من، زندگی من این است وتمام عمرم را گذاشتم که این کار را یاد بگیرم والان هم تمام عمرم را می‌گذارم که کاری که یاد گرفته‌ام را به نحو احسن انجام بدهم و باز تمام عمرم را می‌گذارم که در این عرصه ماندگار بشوم و هر روز بیشتر از دیروز تمام سعی خودم را می‌کنم.
  • * درمورد عوامل و جزئیات و کلیات آلبوم هم به عنوان صحبت پایانی بگویید.
تمام آهنگسازی‌ها و ترانه‌ها از خود من است و جزئیاتش به تراک اصلی آلبوم به نام «جزرومد» برمی‌گردد و همانطور که در صحبت‌های قبلی‌ام گفتم متعصب نیستم و آهنگ جزرومد ترانه و آهنگسازی‌اش از برادرم رضا پارسا است و چون این تراک را دوست داشتم اسم آلبومم را جزرومد گذاشتم. خارج از اینکه اسم این تراک جزرومد است خود آلبوم هم جزرومد است، انشاالله بیرون می‌آید و آن را می‌شنوید. جرومد شاید جزرومد احساسات انسان در شرایط متعددی که قرار می‌گیرد است و در این البوم خیلی از دوستان افتخار دادند و از نزدیک با ما همکاری کردند. تنظیم کننده هایی که در این البوم با من کار کردند میلاد رضایی، امین شعاع شرق، شهیار علوی و دوست آخری که به ما اضافه شد اقای بابک مافی بودند که چند قطعه هم ایشان زحمت کشیده و تنظیم کردند. نوازنده‌ها هم از دوستانی که خیلی خوب هستند استفاده کردیم و کسانی که در کار خودشان متخصص هستند.  تعداد قطعات زیاد است و هنوز قطعی نیست و شاید بین 10 تا 18 قطعه باشد.
منبع: 
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : شنبه 2 مرداد 1395 - 10:55

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

شنبه 2 مرداد 1395 - 23:09

در فرهنگ ما پارسا به معنی تقوا، تمیزی، استقامت و درست بودن است
احساساتی که علی پارسا در صدا و ترانه هاش بکار میبره ، بدرستی تمام این ویژگی هارو داره.
از قدیم گفتن که گریه کردن آدمو سبک میکنه و از اونجایی که مردها خیلی کم گریه میکنن و بیشتر بغضی در گلو میخورند، من به شخصه هروقت افکار مقشوشی داشته باشم و دلگیر بشم سعی میکنم در خلوت و بیشتر توی ماشین به ترانه های آقای پارسا گوش کنم که خیلی آرومم میکنه.
موفق و سربلند باشی علی آقا

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود علی پارسا: قانون خودم را دارم | موسیقی ما