7 خرداد 95
متن ترانه
چن شبه که جنگِ کازرونه تو سرم
حالا تو کدوم وری و من کدوم ورم
آسمونمو میخوای برات ایمیل کنم؟!
تا ببینی شب چی جوری میگذره برام؟!
حافظهم یه سیدیه که خش داره که وایساده رو تصویرت که رد نمیشه که جلو نمیره لعنتی
خوابتم که میبینم خرابه اوضاع و کُمیتِ قصهمون میلنگه و نمیدونم چی کار کنم، چی کار کنم؟ چی کار کنم؟ بگو بگو بگو دِ لعنتی
قول بده یه روز بیای بریم مشاوره پیشِ اینا، اینا که هر چی هم بشه بازم امیدوارن همهش میگن: ای بابا همه چی دیر یا زود درس میشه، درس میشه ...
من بریدهم اما دلخوشِ توام که هستی و میدونی آخرش تمومِ قصهها فقط تموم میشه،
خوب میدونی که امیدی نیست، اینا دارن دروغ میگن، دروغ میگن، دروغ میگن، بذار بگن، بذار بگن، بذار بگن
دیدگاهها
خیلی هم مثبت و پر انرژی
عالي
افزودن یک دیدگاه جدید