گفتوگو با پذیرفتهشدگان اپرای هانوفر
عبدالرضا امیرخانی: باید رویای کمک دولتی را از بین ببریم
موسیقی ما- قرار است سه نفر از خوانندگان جوان ایرانی جهت طی دورههای آموزشی خوانندگی اپرا با آموزش و اقامت رایگان به اپرای هانوفر آلمان اعزام شوند. نادر مشایخی (آهنگساز و رهبر ارکستر)، فابیان روزنفلد (پیانیست و رهبر اپرای اسنابروک آلمان)، محسن رشیدخان (خواننده اپرای دولتی هانوفر آلمان)، عبدالرضا امیرخانی (آهنگساز و رئیس موسسه آموزش عالی فرهنگ و هنر فارابی) به عنوان هيأت داوران در انتخاب اين خوانندگان نقش داشتهاند و یاشار احمدی، فرهاد سلطانی و ابراهیم امیدبختیاری را برای این ماجرا انتخاب کردهاند. با «عبدالرضا امیرخانی» و این سه پذیرفته شده گفتوگو کردهایم:
عبدالرضا امیرخانی: آقای امید بختیاری جوانترین عضو این گروه سه نفره است و من به همین دلیل به آینده اش بسیار امیدوارم. ای کاش روزی برسد که بچههای فعال در موسیقی کلاسیک از بیست سالگی به این سطح رسیده باشند. درواقع تمامی بچهها در شرایط سخت به شکل خودجوش کار کرده و توانستهاند به تنهایی خودشان را به این سطح برسانند.
یاشار احمدی: من آواز کلاسیک را از سال 84 نزد آقای وطن دوست آغاز کردم. البته با توجه به آنکه مهندسی ساختمان میکنم، در ابتدا موسیقی کلاسیک در حاشیه زندگی من بود؛ اما سال 90 به استانبول رفتم و سه سال در رشته کنسرواتوآر درس خواندم.
فرهاد سلطانی: چیزی که در سطح دنیا کمیاب است، صداهای باس و تنور است. ما در آذربایجان به خاطر همسایگیمان با جمهوری آذربایجان که در این زمینه بیش از صد سال پیشینه دارد، شانس آشنایی با اپرا را داشتیم. پدرم در خانه اپراهایی به زبان آذری داشت و من از همین طریق با اپرا آشنا شدم. شاید دلیل بیشتر بودن تعداد بچههای آذربایجانی در این فیلد به همین خاطر باشد و از ما سه نفر، دو نفرمان آذری هستیم.
فرهاد سلطانی: این ویژگی به خصوص در مناطق کوهستانی ایران بیشتر به چشم میخورد. البته تناسب صدای تنور با موسیقی سنتی آذربایجان بر قوت گرفتن این نوع صدا در ایران اثرگذار بوده است. مقام و موسیقی آذربایجانی برگرفته از نواهای سنتی در آذربایجان در قوت گرفتن صداهای زیر با دامنه صوتی زیاد تاثیرگذار بوده است. فاصله کم -به لحاظ جغرافیایی- میان مردمان سرزمین آذربایجان در ایران و جمهوری آذربایجان این ارتباط را راحتتر میکند و باعث میشود علاقهمندان در آن مناطق بهتر در زمینه وکال ارتباط بگیرند.
عبدالرضا امیرخانی: دقیقا مثل رابطه اندازه ساز با صدادهی آن است. هر چه ساز کوچکتر، صدا زیرتر و هر اندازه بزرگتر، صدادهی قویتر و بمتر خوهد بود. تارهای صوتی آدم ریز نقش نمیتواند صدادهی باس داشته باشد. سازهای بم بزرگترند و نیاز به نفسیری بیشتری دارند. به همین دلیل کسانی که جثههای ریز دارند و در عین حال صدایشان باس است، ممکن است نتوانند در اپرا صدا دهی مناسبی داشته باشند.
فرهاد سلطانی: من یک سال و نیم باکو بودم و اخیرا به ترکیه رفتهام. به نظر من عمده تفاوت موسیقی در آذربایجان و ترکیه جو و فضای آن است. در آذربایجان فعالان در موسیقی در هر گونهای انتخاب شده هستند و در اصطلاح فضا با محدودیت روبهرو است. اما ترکیه بنا به نزدیکی به اروپا دارد، فضای بازتری در موسیقی دارد و همین حغرافیای متفاوت باعث شده که اساتید زیادی در رفت و آمد باشند. اگر بنا باشد میان این دو، کشوری را که سطح موسیقی بالاتری دارد انتخاب کنیم به نظر من آذربایجان باید برگزیده شود. چون آذربایجانیها با آهنگسازان روسی کار کردهاند که جزو نامداران این عرصه در دنیا بودند. شوستاکویچ جزء آهنگسازانی است که مکتبی با نام خودش در آذربایجان به یادگار گذاشته است. گاراگارایف معروفترین شاگرد مستقیم شوستایف است که یکی از مشاهیر موسیقی کلاسیک غربی در آذربایجان نیز بوده. البته همانطور که آقای احمدی گفتند سطح آوازی ترکیه به لحاظ تکنیک در مقایسه با آذربایجان بالاتر است.
- ابتدا دربارهی آغاز فعالیتتان در زمینهی آواز کلاسیک تا انتخاب شدن برای حضور در دوره آموزشی اپرای هانوفر را توضیح دهید.
- چه شد که به سمت موسیقی اپرا رفتید؟ اگر میان انواع موسیقی در ایران به لحاظ عمومیت قائل به تقسیمبندی باشیم، موسیقی پاپ مورد علاقهی عموم مردم است. موسیقی کلاسیک ایرانی طرفداران خاصی دارد و موسیقی کلاسیک غربی از مخاطبانی برخوردار است که تعدادشان نسبت به دو نوع قبلی تا اندازه قابل ملاحظهای محدودترند...
- با توجه به صحبتهای شما آنچه به عنوان سابقه شنیداری از آن صحبت میکنید بیشتر به اپراهای خارجی باز میگردد و چندان تجربه زیادی در زمینه شنیدن اپراهای ایرانی ندارید.
عبدالرضا امیرخانی: آقای امید بختیاری جوانترین عضو این گروه سه نفره است و من به همین دلیل به آینده اش بسیار امیدوارم. ای کاش روزی برسد که بچههای فعال در موسیقی کلاسیک از بیست سالگی به این سطح رسیده باشند. درواقع تمامی بچهها در شرایط سخت به شکل خودجوش کار کرده و توانستهاند به تنهایی خودشان را به این سطح برسانند.
یاشار احمدی: من آواز کلاسیک را از سال 84 نزد آقای وطن دوست آغاز کردم. البته با توجه به آنکه مهندسی ساختمان میکنم، در ابتدا موسیقی کلاسیک در حاشیه زندگی من بود؛ اما سال 90 به استانبول رفتم و سه سال در رشته کنسرواتوآر درس خواندم.
- یعنی رشته شما در مقطع کارشناسی ارشد به موسیقی مربوط میشد؟
- پس اجرای این کار باصدای شما خواهد بود؟
- با توجه به تحصیلات شما در ترکیه در مورد شرایط خاص مسیقی کلاسیک در آنجا توضیح دهید. آیا زیرساختهای این موسیقی در ترکیه فراهم است؟
- به نظر شما در ایران در چه قسمتی از آواز کلاسیک با مشکل روبهرو هستیم. به تعبیر دیگر آواز کلاسیک در ایران در کدام قسمت کمبود بیشتری دارد؟
فرهاد سلطانی: چیزی که در سطح دنیا کمیاب است، صداهای باس و تنور است. ما در آذربایجان به خاطر همسایگیمان با جمهوری آذربایجان که در این زمینه بیش از صد سال پیشینه دارد، شانس آشنایی با اپرا را داشتیم. پدرم در خانه اپراهایی به زبان آذری داشت و من از همین طریق با اپرا آشنا شدم. شاید دلیل بیشتر بودن تعداد بچههای آذربایجانی در این فیلد به همین خاطر باشد و از ما سه نفر، دو نفرمان آذری هستیم.
- اما به نظر میرسد ایران در صداهای تنور پتانسیل خوبی دارد...
فرهاد سلطانی: این ویژگی به خصوص در مناطق کوهستانی ایران بیشتر به چشم میخورد. البته تناسب صدای تنور با موسیقی سنتی آذربایجان بر قوت گرفتن این نوع صدا در ایران اثرگذار بوده است. مقام و موسیقی آذربایجانی برگرفته از نواهای سنتی در آذربایجان در قوت گرفتن صداهای زیر با دامنه صوتی زیاد تاثیرگذار بوده است. فاصله کم -به لحاظ جغرافیایی- میان مردمان سرزمین آذربایجان در ایران و جمهوری آذربایجان این ارتباط را راحتتر میکند و باعث میشود علاقهمندان در آن مناطق بهتر در زمینه وکال ارتباط بگیرند.
- البته به لحظات فیزیکالیته نوع صدا حتی قبل از ارائه قابل پیش بینی است، مثلا کسی که فک درشت و قدرتمندی دارد احتمالا میتواند باس خوبی باشد.
عبدالرضا امیرخانی: دقیقا مثل رابطه اندازه ساز با صدادهی آن است. هر چه ساز کوچکتر، صدا زیرتر و هر اندازه بزرگتر، صدادهی قویتر و بمتر خوهد بود. تارهای صوتی آدم ریز نقش نمیتواند صدادهی باس داشته باشد. سازهای بم بزرگترند و نیاز به نفسیری بیشتری دارند. به همین دلیل کسانی که جثههای ریز دارند و در عین حال صدایشان باس است، ممکن است نتوانند در اپرا صدا دهی مناسبی داشته باشند.
- طبیعتا برای خواندن اپرا به گستره صدایی متفاوت نیاز داریم؛ آیا این سه نفر که برای شرکت در دورهی اپرای هانوفر انتخاب شدهاند گستره صدایی متفاوتی دارند؟
- آقای سلطانی شما در مورد خودتان و چگونگی آشناییتان به موسیقی کلاسیک غربی توضیح دهید...
- به نظر میرسد آواز کلاسیک در ترکیه و آذربایجان متاثر از روسیه است، سطح این نوع از موسیقی در آذربایجان و ترکیه را در مقایسه با هم چگونه ارزیابی میکنید؟
فرهاد سلطانی: من یک سال و نیم باکو بودم و اخیرا به ترکیه رفتهام. به نظر من عمده تفاوت موسیقی در آذربایجان و ترکیه جو و فضای آن است. در آذربایجان فعالان در موسیقی در هر گونهای انتخاب شده هستند و در اصطلاح فضا با محدودیت روبهرو است. اما ترکیه بنا به نزدیکی به اروپا دارد، فضای بازتری در موسیقی دارد و همین حغرافیای متفاوت باعث شده که اساتید زیادی در رفت و آمد باشند. اگر بنا باشد میان این دو، کشوری را که سطح موسیقی بالاتری دارد انتخاب کنیم به نظر من آذربایجان باید برگزیده شود. چون آذربایجانیها با آهنگسازان روسی کار کردهاند که جزو نامداران این عرصه در دنیا بودند. شوستاکویچ جزء آهنگسازانی است که مکتبی با نام خودش در آذربایجان به یادگار گذاشته است. گاراگارایف معروفترین شاگرد مستقیم شوستایف است که یکی از مشاهیر موسیقی کلاسیک غربی در آذربایجان نیز بوده. البته همانطور که آقای احمدی گفتند سطح آوازی ترکیه به لحاظ تکنیک در مقایسه با آذربایجان بالاتر است.
- با توجه به آنچه گفتید به نظر میرسد آذربایجان به عنوان جزئی از شوروی سابق، پایگاه مستحکمی در حرکت موسیقی کلاسیک داشته درحالی که ترکیه این نوع از موسیقی را به واسطه همجواری با اروپا از طریق ترجمه تکنیکها پی گرفته است...
- یکی از مسائلی که در باره افت قدرت موسیقی کلاسیک در آذربایجان مطرح شد، حقوق کم هنرمندان این حوزه پس از فروپاشی شوروی سابق است. آیا آینده هنرمندان موسیقی در ایران با حال و روز هنرمندان صاحب نام آذربایجان بعد از جدایی از شوروی متفاوت است؟
- با در نظر گرفتن آنچه تا الان گفته شد چه مسیری را باید طی کنیم تا موسیقی کلاسیک در ایران با رشد قابل توجهی همراه شود؟
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 آبان 1394 - 09:49
دیدگاهها
خبر بگزاريد
افزودن یک دیدگاه جدید