جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفت‌وگوی سایت موسیقی ما با اردوان انزابی‌پور، سرپرست گروه راک-کانتری تندر؛
راک با کسی دعوا ندارد
موسیقی ما - صوفیا نصراللهی: زمستان سال گذشته که اولین کنسرت راک-کانتری توسط گروه تندر به صورت رسمی و به زبان انگلیسی بعد از انقلاب اسلامی در ایوان شمس برگزار شد، خیلی‌ها فکر کردند یک اتفاق زودگذر است و نتیجه آمدن مدیران جدید که زود هم تمام می‌شود و به عبارتی اولین و آخرین بار خواهد بود که علاقمندان موسیقی راک می‌توانند در ایران به یک کنسرت رسمی بروند. اما حالا گروه «تندر» گام بزرگتری برداشته و این‌بار روز جمعه دوم خرداد در سالن بزرگ اریکه ایرانیان با قطعات جدید راک و کاور از گروه‌های بزرگ جهان در دو سانس ۱۸ و ۲۱ اجرا خواهند داشت. قیمت بلیط‌ها هم از ۳۰ تا ۸۰ هزارتومان است. این‌بار در مقیاسی بزرگ‌تر طرفداران راک می‌توانند شاهد یک اجرای زنده در ایران باشند. با اردوان انزابی‌پور سرپرست گروه تندر درباره کنسرت‌های تندر که به هر حال برای موسیقی ایران اتفاق بزرگی بود، صحبت کردیم.
 
  • -درباره گرفتن مجوز صحبت کنید. اینکه چطور موفق شدید اولین کنسرت راک-کانتری را به صورت رسمی در ایران به زبان انگلیسی برگزار کنید؟
اولین نکته درباره مجوز که شانس ما هم بود تغییراتی بود که سال گذشته در سطح مدیریتی ارشاد به وجود آمد و نظر مساعدی که بخش معاونت موسیقی نسبت به اتفاقات جدید دارد. حتی در این شرایط هم البته ترجیح می‌دهند که مجوزهای اولیه را به اشخاص یا گروه‌ها یا شرکت‌های برنامه‌گذاری بدهند که از آن‌ها اطمینان خاطر داشته باشند که نتیجه این عمل و اجرا در کنترل وزارت ارشاد است و خط قرمز‌ها را رد نمی‌کند. خوشبختانه افراد موزیسین و فنی واقعی وارد حوزه تصمیم‌گیری شدند و آن‌ها هم اعتماد کردند به کسانی که می‌شناختند. شرکت و برنامه‌گذار و موسسه‌ای که سابقه تمیزتری داشتند در الویت قرار می‌گرفتند. بعد هم اینکه کارهای ما آماده بود و چند سال بود که با همین گروه مجوز برگزاری کنسرت‌های پژوهشی را داشتیم. درنتیجه در مرحله ایده نبودیم و می‌شد کارمان را از شعر گرفته تا موسیقی مورد بررسی قرار داد. در سابقه همه اعضای ما و موسیقی که ارائه می‌کردیم هیچ شک و شبهه‌ای وجود نداشت. درست است که ما موسیقی راک آن هم به زبان انگلیسی اجرا می‌کنیم اما همه متوجه می‌شوند که جبهه‌گیری در کار نیست و صرفا بحث فنی موسیقی است و این برای مسئولان ایجاد اطمینان کرد که موسیقی راک الزاما دعوا ندارد. می‌تواند تمرکز شما مختص موسیقی باشد. در این شرایط شما مورد اطمینان قرار می‌گیرید که بتوانید حرف‌های نزده را هم بزنید.
 
  • -اولین‌بار بود که برای مجوز در سالن‌های رسمی اقدام می‌کردید یا قبلا هم این کار را انجام داده بودید؟
بله ما یک‌بار در بدو تاسیس این فرم جدید از گروه در سال ۱۳۸۹ برای گرفتن مجوز اقدام کردیم. چون این گروه سال ۱۳۷۸ تاسیس شد و یک فعالیت دو ساله آن زمان داشت اما بعد وقفه‌ای افتاد و فعالیت مجددش را از اواخر ۱۳۸۸ و اوایل ۱۳۸۹ شروع شد. از‌‌ همان اول هم شماره ثبت داشتیم و مجوز اولین کنسرت ما در رشت در سال ۱۳۷۸ گرفته شد که آن زمان موسیقی‌های خودمان نبود و کاورهای بدون کلام می‌زدیم. سال ۸۹ دوباره شماره ثبت جدیدی گرفتیم و پرونده تکمیل شد و مراحل فنی مجوز گرفت تا نوبت به شعر رسید. اما به لحاظ اینکه آن زمان هنوز مدیریت ارشاد قطعی نشده بود و داشتند معاونت موسیقی را تبدیل به سرپرستی می‌کردند تا دفتر موسیقی به وجود بیاید، مسئولان صلاح ندیدند که در آن زمان در مقیاس عمومی اجرا داشته باشیم. اتفاقا‌‌ همان موقع هم پیشنهادمان سالن ایوان شمس بود. فقط مجوز اجراهای آموزشگاهی را به ما دادند که اسمش مجوز پژوهشی بود. تا اینکه پارسال با شرکت چنگ زرین پارسی قرارداد بستیم و شرکت دوباره از اول شماره ثبت جدیدی برایمان گرفت. مجوز ترانه‌هایمان زود‌تر صادر شد ولی برای موسیقی یک ماه و نیم بیشتر طول کشید که بعد هم محرم و صفر بود و در‌‌نهایت بهمن ماه اجرا داشتیم.
 
  • -در کنسرت ایوان شمس سالن خیلی خوب پر شد. این نشان می‌دهد که در طول این سال‌ها همیشه این سبک طرفداران خودش را به صورت نهفته داشت. اما یک نکته جالب در کنسرت‌هایتان استقبال مخاطبان از کاورهایی است که می‌زنید. کاور‌ها را بخاطر جلب بیشتر مخاطب می‌زنید؟
خوب شد این بحث مطرح شد تا من درباره قصه کاور و اوریجینال حرف بزنم. من در حقیقت از نظر فلسفه شخصی و تجربه‌هایی که با دیدن اجراهای اوریجینال در سرتاسر دنیا به دست آوردم می‌گویم که بالای ۹۰ تا ۹۵ درصد تا ۱۰۰درصد اجرا در کنسرت‌ها باید اوریجینال باشد. این حالت معمولش است. مگر اینکه شما از‌‌ همان اول اعلام کنید که من مجموعه‌ای از یک سری قطعات را به عنوان سرگرمی و در محیط خاصی دارم اجرا می‌کنم. مثلا یک مجموعه best از کاور‌ها را در یک کافه اجرا کنی نه روی استیج بزرگ. ولی برنامه‌های یک گروه اسم و رسم‌دار اصولا ۹۵ تا ۱۰۰درصد روی کارهای اوریجینال خودشان است. اما اینکه چرا ما کل برنامه را به قطعات اوریجینال تخصیص نمی‌دهیم دلیل دارد. من تمام سعی‌ام را می‌کنم که هر قطعه را به شکل اوریجینال و نزدیک به نسخه اصلی اجرا کنیم. دلیلش فقط بخاطر جذب مخاطب صرف که گفتید نیست. در حقیقت ما دو نقش برعهدا داریم. چون در ایران امکان اجرای موسیقی کاور موردعلاقه مردم و مخاطب این سبک فراهم نیست، ما هم نقش آن کاور کافه‌ها را برعهده داریم و هم نقش اینکه موسیقی خودمان را با دید و بیان خودمان ارائه دهیم. درواقع استفاده از کاور‌ها یک‌جوری نیاز مخاطب را برای اینکه دوست دارد موسیقی موردعلاقه‌اش را که شنیده و دوست دارد و با آن خاطره دارد بشنود، برآورده می‌کند. حالا ما سعی می‌کنیم با کیفیت حداکثر و نت به نت مشابه‌‌ همان نسخه‌ ضبط شده اصلی این قطعات را اجرا کنیم. خود مخاطب هم وقتی می‌بیند که تو به عنوان کسی که داری روی استیج برایش برنامه اجرا می‌کنی، نظر او را در نظر می‌گیری و قطعه‌ای اجرا می‌کنی که با آن دوست است، با تو دوست می‌شود.
 
  • -بنظرم کاور یک خاصیت دیگر هم دارد. اینکه سلیقه موسیقی آن گروه هم دست‌ات می‌آید.
دقیقا. خیلی به نکته خوبی اشاره کردی. این برای خود من تجربه شد. من چند سال پیش در اجرای یک گروهی که نمی‌شناختم و هیچ تصوری ازشان نداشتم از قطعه اول و دومی که زدند بدم نیامد اما همین‌طور داشتم بررسیشان می‌کردم. ولی ترک چهارم یک آهنگ معروف از دیو اجرا کردند که کلا نظر من عوض شد. از آنجا به بعد من با این گروه دوست شدم و با علاقه تمام کنسرتشان را گوش دادم.
 
  • -کاور‌هایتان را چطور انتخاب می‌کنید؟ یک نکته خیلی جالب برای من در یکی از کنسرت‌هایتان اجرای موسیقی سریال «در برابر باد» ساخته جان انگلیش بود که همه ما با آن خیلی خاطره داریم. درباره‌اش توضیح دادی که این موسیقی ترانه هم داشته و وقتی ترانه اجرا شد ارزش موسیقی سریال خاطره‌انگیزم حتی برایم بیشتر هم شد. این اواخر شبکه نمایش دوباره سریال را پخش کرد و اصلا با دید دیگری سراغش رفتم.
در مورد انتخاب کاور ما چند سیاست و پارامتر داریم. اولین مسئله این است که ما هر دفعه ژانرهایی را که از آن موسیقی را برمی‌داریم محدود‌تر می‌کنیم. یعنی طبقه‌بندی می‌کنیم که این گروه با این نوع سبک اوریجینال خودش اگر بخواهد کاوری بزند هم باید در این محدوده باشد. سبک ما راک و کانتری است. من هیچ‌وقت نمی‌گویم کانتری-راک. چون جنبه راک گروه ما خیلی بیشتر است. به علاوه اینکه آدمی با عقبه ذهنی، فرهنگی و ژنتیک من می‌تواند موسیقی کانتری ارائه بدهد. موسیقی کانتری مخصوص یک منطقه خاص است. اما راک این‌طوری نیست. کاملا جهانی است. ما در ایران یک عقبه راک‌بازی داریم که خیلی قدیمی‌تر از این‌هاست. سابقه ۵۰ ساله دارد. من موسیقی‌هایی را که اوریجینال‌تر راک هستند انتخاب می‌کنم و هر دفعه یکی دو ترک توی برنامه می‌گذارم که عقبه راک اوریجینالمان را نشان بدهیم.
 
  • -اما مثلا در کاور‌هایتان از dust in the wind کانزاس می‌زنید. از آن طرف کمتر پیش آمده که از گروه‌های راک شناخته‌شده در ایران مانند پینک فلوید یا بیتلز چیزی اجرا کنید.
بخاطر اینکه در ژانر راک-کانتری نه پینک فلوید می‌گنجد و نه بیتلز. کانزاس کاملا می‌گنجد. یا ما کاورهای زیادی از گرت بروکس می‌زنیم که کاملا کانتری است و بحثی هم در آن نیست. ولی وقتی من می‌خواهم راک اوریجینال را به مردم نشان بدهم می‌روم سراغ rainbow یا deep purple. چون این‌ها در دنیا راک کلاسیک هستند. من سعی می‌کنم کلاسیک راکی را که کمتر شنیده شده استفاده کنم اول به دلیل اینکه به ژانر خود ما می‌خورد و دو بخاطر اینکه عقبه دارد پشتش و نشان می‌دهد نگاه ما از کجا شروع شده است. درست است که شاید من هم راک را با پینک فلوید شنیده باشم اما پینک فلوید داستان دیگری دارد و سابقه‌اش از نوازندگی و موسیقی کمی جدا می‌شود. جنبه‌های غیر از موسیقایی هم در خودش دارد ولی الان همه تمرکز ما فعلا روی جنبه موسیقایی است. این‌بار هم که در ایوان شمس یک قطعه از پینک فلوید زدیم خواننده مه‌مان آوردیم که کاملا از خودمان این را جدا کنیم. همان‌طور که ترک‌های هارد راک‌تر را هم با خواننده مه‌مان اجرا می‌کنیم. خودمان اجرایش نمی‌کنیم. این‌ها همه‌اش بخاطر دقتی است که ژانر اصلی گروه را خیلی جا به جا نکنیم. به هر حال در هر اجرا یا هر دو اجرا ممکن است گاهی یک ترک از این مسیر خارج شود ولی سعی می‌کنیم که دائم کمتر شود تا به صفر برسد.
 
  • -اصلا بگویید چطور شد که گروه «تندر» با تصمیم به اجرای موسیقی راک و کانتری تشکیل شد؟ چون سابقه خودت بیشتر متال بود.
چون این موسیقی ظرفیت بیان چیزهایی را که من الان می‌خواهم به آن‌ها فکر کنم داشت. چه به لحاظ فنی و موسیقایی و چه به لحاظ ترانه و محتوا. هر موسیقی ظرفیت خودش را دارد. شما با یک ماشین فوق‌العاده لوکس قرار نیست در جاده بروید و با یک جیپ خیلی قوی سواری شهری خیلی خوبی ندارید. بد و خوب ندارد. هر چیزی ظرفیت‌های خودش را دارد. اگر روزی من احساس کنم مطالبی می‌خواهم بیان کنم که در این ژانر قابل انتقال نیست باید بروم یک ژانر دیگر را استفاده کنم. راک چیز جهان‌شمولی است مثل موبایل. راک پدیده فرهنگی است. دیگر از سبک موسیقی جداست. این‌ها دیگر از ظرف زمان و مکان جدا هستند. حالا ممکن است کمی درگیر زمان باشند اما دیگر درگیر مکان نیستند. اگر دهه ۶۰ میلادی می‌شد راک را به منطقه‌های خاصی در جهان منصوب کرد الان دیگر راک مثل گوشی موبایل و اتومبیل یک پدیده عمومی است و همه جهان به یک نسبت از آن اطلاع دارند. مثال واضح کشور هندوستان است که تقریبا از نظر داشتن فرهنگ موسیقی قدیمی که ریشه در سازمان اجتماعی‌اش دارد، شبیه ماست. در هند برای ورود و خروج هر نوع سبک موسیقی باز است اما هیچ‌وقت شما احساس نمی‌کنید که موسیقی هند از بین رفته است. تازه هنرمندان هندی با لهجه انگلیسی خودشان آمده‌اند در حوزه بین المللی. یک تبادل فرهنگی است. قرار نیست خدشه‌ای به آن چیزهای قدیمی وارد کند. وقتی شما می‌خواهید درباره پدیده‌ای که ۷۰ سال پیش وجود نداشته و معضل امروز است صحبت کنید، نمی‌توانید ابزارش را استفاده کنید. مثلا ما با موسیقی کلاسیک که قدمت ۶۰۰-۷۰۰ ساله در دنیا دارد، نمی‌توانیم معضل اعتیاد را بررسی کنیم. ما باید بپذیریم برای بیان اتفاقاتی که قبلا نبوده و الان هست، ابزار جدید لازم داریم. و کار ما استفاده از حامل‌های بیانی جدید برای موضوعات جدید است.
 
  • -راک را در ایران بیشتر با ترانه‌های اعتراضی‌اش می‌شناسند مانند پینک فلوید. ترانه‌های انگلیسی شما انتقادی هستند اما خیلی با شوخ‌طبعی آمیخته‌اند. از محتوای ترانه‌هایتان بگویید.
من خیلی حرف‌های تندی در ترانه‌هایم استفاده کرده‌ام ولی از ناسزا استفاده نکرده‌ام. ناسزا منظورم کلمه‌اش نیست. منظورم این است که پرخاش نکرده‌ام. با کنایه و طنز حرفم را می‌زنم. برای مخاطب مثال می‌زنم که آقا و خانم عزیز که این‌طوری رفتار می‌کنی خب برای همین است که آخرش این اتفاق می‌افتد. ما یک سری معضلات در جوامع مدرن یا در حال گذار به مدرنیته داریم که خیلی کمتر کسی دورشان چرخیده است. طوری که وقتی ایده را تعریف می‌کنی به نظر همه خیلی نو می‌آید. ما به جز جنگ و سرقت و اعتیاد و مسائل انتقادی اجتماعی کلی معضل داریم. کلی معضل فردی داریم که از رفتار خود آدم‌ها می‌آید. بنابراین من مستقیم سراغ معضل می‌روم و آن شوخی‌ها ممکن است فقط کمی از زهرش را کم کند. ما فقط یک قطعه عاشقانه داریم و بقیه هم طنز انتقادی. گاهی اوقات هم قطعاتی داشته‌ام که مستقیم گرفتاری شخص من و آدم‌های تیپ من با اجتماع بوده است مثل قطعه «rockin» man». من سوژه سیاسی انتخاب نمی‌کنم. نه بخاطر اینکه مجوزم باطل نشود بنظر خودم سوژه سیاسی جالب نیست چون عمر دارد و تمام می‌شود اما یک معظل اجتماعی خاص که مربوط به رفتار مدرنیته است، تا وقتی مدرنیته برقرار است وجود دارد. پس دست‌کم این آهنگ ۱۰۰-۱۵۰ سالی کار می‌کند. بعد روال فکری من این‌طوری نیست که بخواهم بگویم حالا چی بگیم؟ هیچ‌وقت این‌طوری نبوده که بعد حالا برسم به صلح و محیط زیست و اعتیاد و طلاق و چیزهایی که هر وقت کم می‌آورید سراغشان می‌روید. این‌ها را همه می‌دانند. اولا که اصلا نخ‌نماست. نمی‌خواهم توهین به کسی کنم اما من شخصا وقتی می‌بینم کسی سراغ این سوژه‌ها رفته می‌فهمم که پس از سوژه کم آورده است. چند وقت پیش از سازمان ملل به ما پیشنهاد شد که درباره این چیز‌ها آهنگ بسازیم اما من قبول نکردم. گفتم شرمنده چون این‌ها حرف من نیست. راجر واترز می‌گوید: در هر سبکی فقط باید صادق باشید. صادق بودن فقط این نیست که دروغ در حرفم نباشد. نه اصلا این چیزی که می‌گویی حرف تو هست؟ دردت هست؟ واقعا خانه خودت چقدر برای خشکسالی جهان ناراحتی؟ چون می‌فروشد و مجوز می‌گیرد؟ خب بی‌معنی است. این جشنواره‌ای می‌شود. اعتقاد دارم اگر یک ذره هم ناصافی و دروغ در کارت باشد مخاطب بدون اینکه بداند از کجا آمده، می‌فهمد.
 
  • -استراتژیتان به طور کلی در آهنگسازی چیست؟
سیستم من این‌طوری است که وقتی قطعه‌ای را می‌‌سازم که اول متریال موسیقایی‌اش را در دستم داشته باشم. بخاطر تجربه‌ای که پیدا کردم در این قضیه با ۲۰ درصد از متریال هم کارم راه می‌افتد. این متریال را هم با ساز به دست می‌آورم. البته گاهی و به ندرت هم شده که یک‌دفعه کلا ملودی بوده است. این متریال را معمولا آن موقع ضبط نمی‌کنم و نمی‌سازم بلکه به صورت خیلی غیرحرفه‌ای روی گوشی موبایلم ذخیره می‌کنم. بعدا در بازه‌های زمانی مشخص یک ماهه این‌ها را دوباره گوش می‌دهم. آن قطعه‌ای که توانست از این امتحان دوم رد شود به مرحله بعدی می‌رسد. خیلی‌ها پاک می‌شوند. از ۲۰ تا ایده مثلا ۳ تا انتخاب می‌شود. خوشبختانه وقتی دارم متریال آهنگسازی را جمع می‌کنم، محتوای آهنگ هم با آن می‌آید. یعنی می‌فهمم موضوع این آهنگ در‌‌نهایت این خواهد بود. از موسیقی سریع به ترانه کلید می‌خورد. طبیعتا مراجعه می‌کنم به سوژه‌هایی که در ذهنم موقع مکالمه، تلویزیون گوش دادن یا هر حرف دیگر در ذهنم جمع شده است. مثلا یک جا عکس سربازی را دیدم که تیر خورده بود و در لحظه تیر خوردن که سرباز هنوز روی پاست از او گرفته شده و عکس خیلی معروفی هم هست. در لحظه یک جمله به ذهنم رسید که: «یکی دیگه افتاد». و سریع متوجه شدم این می‌تواند یک قطعه باشد باید یک‌جایی بگذارم تا بعدا از آن استفاده کنم. خیلی کم هم پیش می‌آید که ملودی و ترانه با هم و یک‌دفعه می‌آیند که خب شخصا به آن‌ها علاقه خیلی بیشتری دارم چون بنظرم خیلی بیشتر اوریجینال هستند. بعد هم ایده موسیقایی را گسترش می‌دهم و ملودی را رویش می‌گذارم و بعد این را به عنوان ماکت اصلی و اولیه ضبط می‌کنم. آهنگ که کامل شد روی موضوعی که در ذهنم بود هجا و جمله می‌گذارم. اول برای من موسیقی اهمیت دارد و بعد شعر. در شعر هم اول محتوایش اهمیت دارد. ترانه که تکمیل شد با یکی دو تا مشاور که در محیط انگلیسی‌زبان با سواد خیلی بالا در رده استاد دانشگاه ادبیات زندگی می‌کنند مشورت می‌کنم تا توصیه‌هایشان را بکنند و بگویند مثلا مفهوم موردنظر تو الان دیگر این‌طوری بیان نمی‌شود. باید جمله دیگری بنویسی. معمولا کسی نتوانسته از لحاظ انگلیسی ایرادی از ترانه‌ها بگیری. دلم می‌خواهد اینجا کوتاه چیزی هم درباره لهجه بگویم. من انگلیسی زبان نیستم. نمی‌توانم لهجه آمریکایی یا انگلیسی داشته باشم و ارزشی هم نیست که لهجه آن‌طوری داشته باشم. خود کسانی که در آن محیط هستند هم توقع ندارند کسی که از خاورمیانه این موسیقی را می‌سازد لهجه کامل انگلیسی داشته باشد. اصلا خوششان نمی‌آید. بنظرشان اغراق‌شده می‌آید. همه تلاش من بر این است که لهجه صفر داشته باشم نه لهجه ایرانی و نه انگلیسی یا آمریکایی.
 
  • -در اجرای قبلیتان چیزی که خیلی روی سن جلب توجه می‌کرد به جز موسیقی اجرایتان بود. بنظرم خیلی خوب با مخاطب ارتباط برقرار می‌کردید.
از روز اولی که گروه را راه انداختیم ایده‌مان این نبود که برویم بالای سن و چهارتا آهنگ بزنیم. بار‌ها گفته‌ام و این را به عنوان کسی یاد گرفتم که زیر صحنه اجرای هنرمندان بین المللی ایستاده‌ام، مخاطب تو اگر می‌خواست آهنگ گوش بدهد در خانه‌اش زیر کولر یا کنار بخاری با کیفیت عالی و به راحتی و بدون پول و ترافیک آهنگش را گوش می‌داد. وقتی این همه زحمت کشیده و وقت و هزینه صرف می‌کند، پس فقط نباید برایش چهارتا آهنگ بزنی. ما قرار است «شو» اجرا کنیم. این فلسفه ماست. به نوازنده‌ها هم روز اول گفته‌ام ما شو می‌خواهیم. قطعاتتان را باید از خیلی قبل‌تر بلد باشید. نوازنده‌ای که درگیر نت‌اش است که درست اجرا کند به درد شو نمی‌خورد. برنامه ما این بود که موزیسین خیلی جلو‌تر نواختن‌اش تمام شده باشد و حالا روی سن ما اکت می‌خواهیم. لباس مرتب می‌خواهیم. نحوه نگاه کردن به مخاطب و تعامل خودتان با هم را می‌خواهیم. مثلا بار‌ها شده بچه‌های خود ما روی سن وقتی شروع می‌کنند معضل صدا دارند. هیچ‌کدام از بچه‌ها نه اخم می‌کنند نه به در و دیوار و این طرف و آن طرف نگاه می‌کنند. تجربه نشان داده آنهایی که در اتاق صدا هستند از ما نگران‌ترند و خودشان متوجه می‌شوند و کاری می‌کنند. ما باید حواسمان به اجرایمان باشد. ما حتی در تمریناتمان هم به اجرا و حرکات گردن و دستمان دقت می‌کنیم. نه اینکه مثل مترسک چیزی بزنیم و برویم.
 
  • -درباره اجرای این‌بار در سالن اریکه ایرانیان هم بگویید. خب این سالن خیلی بزرگ‌تر از ایوان شمس است. ایوان شمس باز هم حالت روشنفکرانه‌تری دارد ولی الان در سالن اریکه با مخاطب گسترده‌تری روبه‌رو هستید. از این گام بلند چه احساسی دارید؟
ببینید از یک نظر خیلی حس خوبی دارم و خوشحالم. من هنوز به چشم‌اندازم نرسیدم. ما یک چشم‌انداز داخلی داریم و یک چشم‌انداز خارجی و اصلا با همین ایده راه افتادیم. یک‌بار در رادیو چیزی شنیدم که برایم درس خیلی بزرگی بود و استفاده کردم: «اگر چیزی را به دست آوردی یا پیدا کردی که خیلی ذوق کردی و جیغ زدی یعنی شما از آن کوچکتری و این حق شما نبوده». وقتی شما دستمزد ماهیانه‌تان را از رییستان می‌گیرید جیغ نمی‌زنید چون این حقتان است. اما اگر یک‌دفعه یک میلیون دلار پیدا کنی سکته می‌کنی. پس از یک میلیون دلار کوچکتری. این‌قدر اتفاقات در مسیری که در این ۲۵ سالی که موزیک می‌زنم افتاده و این‌قدر چیز‌ها را ساختم که اریکه ایرانیان باعث خوشحالی‌ام است. فقط همین. من نمی‌دانم ما بهترین تلاشمان را برای اجرا در اریکه ایرانیان انجام می‌دهیم. ما برایش آماده شده‌ایم. همه ما شادیم چون به هر حال موفقیتی است اما توهمی نداریم که خبری شده. ما همچنان ایرادهای سیستممان را تک به تک می‌دانیم. درنتیجه نه غروری می‌گیریم و نه توهم. ما روی خطمان راه می‌رویم و با هم رشد می‌کنیم و هوای همدیگر را داریم. مردم شاید ۶-۷ تا آدم را بالای سن می‌بینند. اما گروه خیلی بزرگتری از اپراتور‌ها تا کسانی که ایده می‌دهند پشت سر هر برنامه هستند. موفقیت ما بخاطر این است که تیم عالی داریم.
 
  • -این را هم کوتاه بگو که چند قطعه جدید برای این کنسرت دارید؟
ما ۷ قطعه جدید به نسبت کنسرت بهمن ماه داریم که نزدیک ۳۰ درصد کنسرت کامل عوض شده و بنظرم خوب است. درضمن اینکه ما قطعات زیادی می‌زنیم چیزی است که من یاد گرفته‌ام که شوی کامل بالای ۲۰ قطعه است ولی اینجا چون امکانش فراهم نیست کمتر می‌زنیم اما با ۱۰-۱۲ قطعه سر و ته قضیه را هم نمی‌آوریم. مخاطب ما حق دارد وقتی از سالن بیرون می‌رود از موسیقی سیراب باشد.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 - 18:03

دیدگاه‌ها

چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 - 15:50

اميدوارم روز به روز موفق تر باشيد و به اهدافتون به طور تمام و كمال برسيد.

پنجشنبه 1 خرداد 1393 - 02:05

واقعا از این مصاحبه لذت بردم و پیشرفت روزافزونتون رو آرزو دارم

پنجشنبه 1 خرداد 1393 - 09:09

کارشون خیلی درسته و امیدوارم روندشون همینطور ادامه پیدا کنه

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود راک با کسی دعوا ندارد | موسیقی ما