به بهانه کنسرت «هوای گریه» همایون شجریان و ارکستر مجلسی تهران
شراب ده ساله
موسیقی ما- حمیدرضا منبتی:
1- از 31 اردیبهشت 1382 که همایون شجریان همزمان با بیست و هشتمین سالروز تولدش، اولین آلبوم مستقل خود را منتشر کرد، 10 سال و 5 ماه میگذرد. او از 4-5 سال پیش از آن و در آلبوم «آهنگ وفا» همخوانی در کنار پدر را آغاز کرده و تحسین همگان را برانگیخته بود. با این حال همه -بیآنکه حتی چیزی بر زبان برانند- منتظر بودند ببینند پسر بزرگ استاد آواز ایران در مشیِ مستقل خود چه رویهای در پیش میگیرد. «نسیمِ وصل» اما همانی بود که باید باشد. آلبومی ارکسترال و تصنیف-محور که هر دوی این عوامل در تبدیل آن به یک آلبوم موفق، فراگیر و عامهپسند -به نسبت آلبومهای روتین موسیقی ایرانی- نقش مهمی داشتند. ضمن اینکه علاوه بر مردم، متخصصین و کارشناسان موسیقی نیز نمره قابلقبول به این آلبوم داده و اولین قدم مستقل همایون را ستودند.
2- «نسیمِ وصل» یک آواز دلنشین بر روی شعری از سعدی (با همراهی تار شهرام میرجلالی) و چند تصنیف فوقالعاده داشت و البته یک سوپرهیت که پس از یک دهه همچنان بر لبها زمزمه میشود و نهتنها فراموش نشده، بلکه میتواند 12 سانس مرکز همایشهای برج میلاد را لبریز جمعیت کند. بگذریم که این روزها خلأ تفریحات فرهنگی و غیرفرهنگی در جامعه به حدی است که اغلب کنسرتهای موسیقی بدون صندلی خالی برگزار میشوند؛ اما شما در میان آلبومهایی که در یک دهه اخیر منتشر شدهاند، بیش از تعداد انگشتان یک دست، آلبوم خاطرهانگیزی در ذهن دارید که اجرای زندهاش بتواند این ذوق و شوق را در دل دوستداران موسیقی موجب شود که از یکی دو ماه مانده به کنسرت دربارهاش صحبت کنند و نوید اجرای زندهاش را به یکدیگر بدهند؟
3- همایون در این کنسرت، از محمد جواد ضرابیان یاد کرد و بخش عمدهای از زندگی هنری -مستقل- خود را مدیون او دانست. آن «مستقل» داخل خط تیره را من اضافه کردم و به نظرم به این شکل درستتر است و منظور همایون هم همین بوده. واقعیت هم همین است و ضرابیان با «نسیم وصل» توانست جایگاه هنری همایونِ جوان را تثبیت کند. «شوق دوست» و «با ستارهها» اما روی هم نتوانستند نیمی از موفقیت «نسیم وصل» را تکرار کنند و شاید باید این را از انتخاب صحیح یا بخت بلند همایون دانست که پیش از این دو، «نسیم وصل» منتشر شد، وگرنه شاید همکاریهای همایون و ضرابیان به آلبوم دوم و سوم نمیکشید. همین است که در کنسرت اخیر از «شوق دوست» حتی یک قطعه هم اجرا نشد و از «با ستارهها» هم تنها 4 تصنیف در رپرتوار 11 قطعهای کنسرت گنجانده شده بود.
4- ماجراهای 4 سال پیش ارکستر ملی و شروع به کار مجدد آن از سال 89 در کنار همه محاسن و معایبی که داشت، این حُسن را هم داشت که یک رهبر ارکستر جوان و کاربلد به عرصه اجرای رسمی و جدی موسیقی ایران معرفی شود. بردیا کیارسی که پیش از آن بیشتر به عنوان یک نوازنده ویلن شناخته میشد و بیش از هرجا نامش در آلبومهای پاپ به چشم میخورد، حالا یک رهبر جدی و قابل اتکا برای ارکسترهای ایرانی است که حسین علیزاده هم در نشست خبری کنسرت گروه «همآوایان»اش برای همکاری با او و ارکستر مجلسی تهران ابراز تمایل میکند.
5- یکی دو سالی است که اجراهای ارکسترال در بازار کنسرتهای ایران باب شده و اجراهایی از این دست با صدای خوانندگان مختلف به روی صحنه میروند. پیش از این اجراهای ارکسترال موسیقی ایرانی به کنسرتهای ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی و تکوتوک اجراهای دیگر محدود میشد و حالا خوانندههای مختلف با ارکستر بزرگ به روی صحنه میروند؛ از علیرضا قربانی و همایون شجریان و محمد معتمدی گرفته تا امروز و کنسرت مشترک سالار عقیلی و رضا صادقی! حالا که حرف از ارکسترها پیش آمد، بد نیست یکی یقهی مسببینِ به قهقرا رفتنِ ارکسترهای ملی، سمفونیک و... را بگیرد و بپرسد با گذشت یک سال از به تعطیلی کشاندن این ارکسترها با ایده تأسیس «مؤسسه ارکسترها»، چه پاسخی دارند. دوستانی چون حبیب صبور، جناب پاشایی و... خوب است نتایج عملکرد یک ساله ارکسترها را تشریح کنند و بگویند مثلاً ارکستر ملیای که داشت به صورت منظم کار خود را انجام میداد و سالی چند کنسرت موفق برگزار میکرد، در یک سال گذشته چه کارنامهای از خود بر جای گذاشته و یا نوازندگان ارکسترها چرا در اعتصاب به سر میبرند؟
6- شنیدن اجرای زنده اثری که مخاطب پیش از این شنیده و با آن خاطره دارد، معمولاً برایش دلچسبتر از اجرای اثری است که برای اولین بار میشنود. کنسرت «همنوا با بم» را به یاد بیاوریم. حتی اگر آثار جدیدی که در کنسرت اجرا میشوند، نسبت به آثار قدیمی از کیفیت بالاتری برخوردار باشند، باز خاطرات مخاطب با آثار قدیمی چند درجه بر لذتی که میبرد، میافزاید. کنسرت «هوای گریه» از این نظر برای من خاطرهانگیز بود و لااقل شروع 3 تصنیف -«هوای گریه»، «عشق از کجا» و «با ستارهها»- با تشویق مردم همراه بود.
7- شاید بزرگترین ایرادی که بتوان به این اجرا گرفت، امکان ار تقای سطح کیفی تنظیم قطعات بود که صورت نگرفته بود. ارکستر در قسمت بم، خیلی خوب صدا نمیداد و در خیلی از قطعات نیاز به تنظیم مجدد برای اجرای صحنهای داشت. اتفاقی که پیش از این قرار بود توسط امیر عظیمی و بردیا کیارس صورت بگیرد، ولی تصمیم نهایی بر این شد که قطعات به همین شکل اوریجینال و با تنظیم آلبوم اجرا شوند. هرچند که شنیده میشود برای اجراهای مجدد این برنامه -که در آیندهای نزدیک صورت خواهد گرفت- قطعات با تنظیم جدید اجرا خواهند شد. خود بردیا کیارس هم سال گذشته تجربه اجرای آثار استاد حسین علیزاده توسط ارکستر ملی (با صدای محمد معتمدی) را دارد و باید خاطرش باشد که تنظیم مجدد آن قطعات، با چه استقبالی مواجه شد.
8- چند سالی است اجرای «مرغ سحر» در پایان کنسرتهای موسیقی ایرانی، مورد تمسخر روشنفکران و روشنفکرنمایان واقع میشود. من هم زمانی با این عقیده همراه شده بودم، بیدلیل! این بار هم «مرغ سحر» با تنظیم متفاوت امیر عظیمی پس از ده دقیقه تشویقهای ایستاده تماشاچیان به اجرا در آمد و بر دلشان نشست. وقتی تصنیفی تا این حد مورد علاقه مردم است که از عمق وجود در همخوانیاش شریک شوند و تصور کنند با آه شرربارشان قفسی زیر و زبر میشود و شام تاریکی سحر، چه اصراری بر نابودی آن حال خوش دارید؟ لطفاً بیخیال این دلخوشی ملت شوید!
1- از 31 اردیبهشت 1382 که همایون شجریان همزمان با بیست و هشتمین سالروز تولدش، اولین آلبوم مستقل خود را منتشر کرد، 10 سال و 5 ماه میگذرد. او از 4-5 سال پیش از آن و در آلبوم «آهنگ وفا» همخوانی در کنار پدر را آغاز کرده و تحسین همگان را برانگیخته بود. با این حال همه -بیآنکه حتی چیزی بر زبان برانند- منتظر بودند ببینند پسر بزرگ استاد آواز ایران در مشیِ مستقل خود چه رویهای در پیش میگیرد. «نسیمِ وصل» اما همانی بود که باید باشد. آلبومی ارکسترال و تصنیف-محور که هر دوی این عوامل در تبدیل آن به یک آلبوم موفق، فراگیر و عامهپسند -به نسبت آلبومهای روتین موسیقی ایرانی- نقش مهمی داشتند. ضمن اینکه علاوه بر مردم، متخصصین و کارشناسان موسیقی نیز نمره قابلقبول به این آلبوم داده و اولین قدم مستقل همایون را ستودند.
2- «نسیمِ وصل» یک آواز دلنشین بر روی شعری از سعدی (با همراهی تار شهرام میرجلالی) و چند تصنیف فوقالعاده داشت و البته یک سوپرهیت که پس از یک دهه همچنان بر لبها زمزمه میشود و نهتنها فراموش نشده، بلکه میتواند 12 سانس مرکز همایشهای برج میلاد را لبریز جمعیت کند. بگذریم که این روزها خلأ تفریحات فرهنگی و غیرفرهنگی در جامعه به حدی است که اغلب کنسرتهای موسیقی بدون صندلی خالی برگزار میشوند؛ اما شما در میان آلبومهایی که در یک دهه اخیر منتشر شدهاند، بیش از تعداد انگشتان یک دست، آلبوم خاطرهانگیزی در ذهن دارید که اجرای زندهاش بتواند این ذوق و شوق را در دل دوستداران موسیقی موجب شود که از یکی دو ماه مانده به کنسرت دربارهاش صحبت کنند و نوید اجرای زندهاش را به یکدیگر بدهند؟
3- همایون در این کنسرت، از محمد جواد ضرابیان یاد کرد و بخش عمدهای از زندگی هنری -مستقل- خود را مدیون او دانست. آن «مستقل» داخل خط تیره را من اضافه کردم و به نظرم به این شکل درستتر است و منظور همایون هم همین بوده. واقعیت هم همین است و ضرابیان با «نسیم وصل» توانست جایگاه هنری همایونِ جوان را تثبیت کند. «شوق دوست» و «با ستارهها» اما روی هم نتوانستند نیمی از موفقیت «نسیم وصل» را تکرار کنند و شاید باید این را از انتخاب صحیح یا بخت بلند همایون دانست که پیش از این دو، «نسیم وصل» منتشر شد، وگرنه شاید همکاریهای همایون و ضرابیان به آلبوم دوم و سوم نمیکشید. همین است که در کنسرت اخیر از «شوق دوست» حتی یک قطعه هم اجرا نشد و از «با ستارهها» هم تنها 4 تصنیف در رپرتوار 11 قطعهای کنسرت گنجانده شده بود.
4- ماجراهای 4 سال پیش ارکستر ملی و شروع به کار مجدد آن از سال 89 در کنار همه محاسن و معایبی که داشت، این حُسن را هم داشت که یک رهبر ارکستر جوان و کاربلد به عرصه اجرای رسمی و جدی موسیقی ایران معرفی شود. بردیا کیارسی که پیش از آن بیشتر به عنوان یک نوازنده ویلن شناخته میشد و بیش از هرجا نامش در آلبومهای پاپ به چشم میخورد، حالا یک رهبر جدی و قابل اتکا برای ارکسترهای ایرانی است که حسین علیزاده هم در نشست خبری کنسرت گروه «همآوایان»اش برای همکاری با او و ارکستر مجلسی تهران ابراز تمایل میکند.
5- یکی دو سالی است که اجراهای ارکسترال در بازار کنسرتهای ایران باب شده و اجراهایی از این دست با صدای خوانندگان مختلف به روی صحنه میروند. پیش از این اجراهای ارکسترال موسیقی ایرانی به کنسرتهای ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی و تکوتوک اجراهای دیگر محدود میشد و حالا خوانندههای مختلف با ارکستر بزرگ به روی صحنه میروند؛ از علیرضا قربانی و همایون شجریان و محمد معتمدی گرفته تا امروز و کنسرت مشترک سالار عقیلی و رضا صادقی! حالا که حرف از ارکسترها پیش آمد، بد نیست یکی یقهی مسببینِ به قهقرا رفتنِ ارکسترهای ملی، سمفونیک و... را بگیرد و بپرسد با گذشت یک سال از به تعطیلی کشاندن این ارکسترها با ایده تأسیس «مؤسسه ارکسترها»، چه پاسخی دارند. دوستانی چون حبیب صبور، جناب پاشایی و... خوب است نتایج عملکرد یک ساله ارکسترها را تشریح کنند و بگویند مثلاً ارکستر ملیای که داشت به صورت منظم کار خود را انجام میداد و سالی چند کنسرت موفق برگزار میکرد، در یک سال گذشته چه کارنامهای از خود بر جای گذاشته و یا نوازندگان ارکسترها چرا در اعتصاب به سر میبرند؟
6- شنیدن اجرای زنده اثری که مخاطب پیش از این شنیده و با آن خاطره دارد، معمولاً برایش دلچسبتر از اجرای اثری است که برای اولین بار میشنود. کنسرت «همنوا با بم» را به یاد بیاوریم. حتی اگر آثار جدیدی که در کنسرت اجرا میشوند، نسبت به آثار قدیمی از کیفیت بالاتری برخوردار باشند، باز خاطرات مخاطب با آثار قدیمی چند درجه بر لذتی که میبرد، میافزاید. کنسرت «هوای گریه» از این نظر برای من خاطرهانگیز بود و لااقل شروع 3 تصنیف -«هوای گریه»، «عشق از کجا» و «با ستارهها»- با تشویق مردم همراه بود.
7- شاید بزرگترین ایرادی که بتوان به این اجرا گرفت، امکان ار تقای سطح کیفی تنظیم قطعات بود که صورت نگرفته بود. ارکستر در قسمت بم، خیلی خوب صدا نمیداد و در خیلی از قطعات نیاز به تنظیم مجدد برای اجرای صحنهای داشت. اتفاقی که پیش از این قرار بود توسط امیر عظیمی و بردیا کیارس صورت بگیرد، ولی تصمیم نهایی بر این شد که قطعات به همین شکل اوریجینال و با تنظیم آلبوم اجرا شوند. هرچند که شنیده میشود برای اجراهای مجدد این برنامه -که در آیندهای نزدیک صورت خواهد گرفت- قطعات با تنظیم جدید اجرا خواهند شد. خود بردیا کیارس هم سال گذشته تجربه اجرای آثار استاد حسین علیزاده توسط ارکستر ملی (با صدای محمد معتمدی) را دارد و باید خاطرش باشد که تنظیم مجدد آن قطعات، با چه استقبالی مواجه شد.
8- چند سالی است اجرای «مرغ سحر» در پایان کنسرتهای موسیقی ایرانی، مورد تمسخر روشنفکران و روشنفکرنمایان واقع میشود. من هم زمانی با این عقیده همراه شده بودم، بیدلیل! این بار هم «مرغ سحر» با تنظیم متفاوت امیر عظیمی پس از ده دقیقه تشویقهای ایستاده تماشاچیان به اجرا در آمد و بر دلشان نشست. وقتی تصنیفی تا این حد مورد علاقه مردم است که از عمق وجود در همخوانیاش شریک شوند و تصور کنند با آه شرربارشان قفسی زیر و زبر میشود و شام تاریکی سحر، چه اصراری بر نابودی آن حال خوش دارید؟ لطفاً بیخیال این دلخوشی ملت شوید!
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 31 شهریور 1392 - 08:59
دیدگاهها
چند سالی است اجرای «مرغ سحر» در پایان کنسرتهای موسیقی ایرانی، مورد تمسخر روشنفکران و روشنفکرنمایان واقع میشود.........وقتی تصنیفی تا این حد مورد علاقه مردم است که از عمق وجود در همخوانیاش شریک شوند و تصور کنند با آه شرربارشان قفسی زیر و زبر میشود و شام تاریکی سحر، چه اصراری بر نابودی آن حال خوش دارید؟ لطفاً بیخیال این دلخوشی ملت شوید! .... عالی بود
افزودن یک دیدگاه جدید